رفتار آمریکا تغییر کرده است؟
مهدی افراز: فصل جدید مذاکرات هستهای، به محملی برای ظهور تغییراتی در رفتار استکباری آمریکا تبدیل شده است. در ظاهر تحولات اینگونه وانمود میشود که هیات آمریکایی در حال دور زدن اسرائیل است، ترامپ برخلاف خواست اولیهاش سیاق گفتوگو را به شیوه غیرمستقیم پذیرفته، به درخواست ایران از رفیق راهبردی خود برای وساطت دست کشیده، استانداردهای ایران برای عدم فعالیت رسانهای حین مذاکره را رعایت میکند، ادبیات و مناسبات برابر را مراعات میکند، مفاد گفتوگوها هیچ مدخلیتی به موضوعات موشکی و منطقهای ندارد و... . این رفتارسنجی و مقایسه آن با فصول قبلی مذاکرات، حکايت از وضعیتی دارد که آمریکای ترامپ را راغب به حصول یک توافق فوری ولو با قبول پیششرطها و خط قرمزهای ایران نشان میدهد. حال طبیعی است با پرسشی مواجه باشیم: آیا این تغییر رفتار واقعی است و حاکی از تغییر رویه در مناسبات آمریکا با جمهوری اسلامی است؟ اگر چنین باشد، ضروری است عاقله انقلابی در رویکردهای بدبینانه و مأیوسانه نسبت به رفع خصومتها از طریق گفتوگو تجدیدنظر داشته باشد و پیشبینیهای خود منبعث از تجربیات گذشته را رها کرده و مبتنی بر واقعیات امروز، از دست رفتن این فرصت تاریخی را تماشاگر نباشد. برای راستیآزمایی این تغییر، مناسب است سناریوهای احتمالی که برای فهم اراده آمریکا وجود دارد مرور شود.
* سناریوی اول؛ امتیاز در رقابت داخلی
ترامپ پس از ناکامیهای متوالی در تحقق وعدههایش به لحاظ داخلی در وضعیتی است که شدیدا به دستاوردی نیاز دارد تا پیش از انتخابات کنگره در برابر جریان رسمی قدرت و لایه عمیق حکمرانی آمریکایی دست برتر را داشته باشد، لذا تمام ملاحظات گذشته و پروتکلهای تعاملی خود با ایران را رها کرده و صرفا برای حصول یک پیروزی سیاسی تلاش میکند. بر این اساس تغییر رفتار آمریکا موضعی بوده و در پی توافق احتمالی خبری از گشایشهای اقتصادی برای ایران نخواهد بود.
* سناریوی دوم؛ دست خالی ترامپ
هژمونی منطقهای آمریکا در دوره جدید افول محسوسی داشته و تعمیق اختلافات با اتحادیه اروپا و تمایل کشورهای حاشیه خلیجفارس به حصول توافق موجب شده است تیم ترامپ برگهای زیادی برای فشار و بازی در برابر ایران در اختیار نداشته باشد. تحریمها کارکرد سابق خود را از دست داده و برخلاف همه فشارها و تنبیهها در ماههای اخیر عدد فروش نفت ایران تغییر محسوسی نداشته است. همه این شرایط موجب شده آمریکا در موقعیتی نباشد که بتواند از موضع استیلا وارد مذاکرات شود، لذا حاضر است ضمن جدی گرفتن روند توافق، در برابر شروط ایران متواضع باشد.
* سناریوی سوم؛ اولویت چین
مساله اصلی ترامپ احیای قطبیت آمریکا در جهان، جبران کسری تجاری و منازعه خشن اقتصادی، تکنولوژیک و ژئوپلیتیک با چین است و به همین جهت او به دنبال آرام کردن وضعیت تنش در خاورمیانه است تا با تجمیع ظرفیتهای خود بر نزاع اصلی خود متمرکز شود. ایران در دوره کنونی آمریکا از اولویت سیاسی برخوردار نیست. همه تنشهای سابق مابین ایران و آمریکا به صورت حل نشده صرفا برای مدتی فریز خواهد شد.
* سناریوی چهارم؛ ضلع سوم آشوب
آمریکا در حال نقش بازی کردن برای راغب کردن ایران به مذاکره، شرطیسازی ادراک عمومی، ایجاد تلاطم کاهشی در بازار ایران و سپس ایجاد تنش در روند نهایی توافق و متهمسازی ایران به جلوگیری از حصول توافق است که زمینه اول برای آشوب داخلی را فراهم کند و در کنار 2 ضلع دیگر یعنی نارضایتیهای عمومی و حمله محدود نظامی و اقدام تروریستی اسرائیل بتواند پروژه بهم ریختگی ثبات سیاسی جمهوری اسلامی را به صورت جدی دنبال کند، لذا رفتارهای متفاوت این روزهای دیپلماتهای آمریکایی فریبی برای برساخت امید در مردان جمهوری اسلامی و ترغیب آنان به نادیده گرفتن کارشکنیهای سابق است.
* سناریوی پنجم؛ مدیریت رفتار ایران
توفان الاقصی و حوادث متعاقب آن، دینامیک منطقهای ایران را به سختی به چشم آورد. نفوذ چندجانبه در کنار برونداد نظامی گسترده، وضعیت غیرقابل تحملی را برای آمریکا رقم زد. در اوضاع کنونی تقابل سخت و مستقیم با تهران منجر به افزایش وفاق داخلی و برهم زدن طراحیها برای بحرانهای درونی ایران میشود، لذا در این شرایط آمریکا به دنبال نوعی تعامل با ایران و گره زدن اراده ایرانیان به سرنوشت توافقاتی است که قرار است متنی هستهای اما فرامتنی منطقهای و امنیتی - نظامی داشته باشد. مرور زمان از اراده واشنگتن پرده برخواهد داشت اما در شرایطی که نسبت به این انگیزه و اهداف تردیدهای جدی وجود دارد، ضرورت و عبرت تاریخی به ما میفهماند ضمن استفاده از فرصتهای احتمالی، باید آمادگیهای خود را برای مواجهه با سناریوهای بدبینانه حفظ کنیم. به عبارتی باید ضمن استفاده از فرصت فعلی و آزمودن آن، نوعی هوشیاری جمعی نیز نسبت به طرف مقابل داشته باشیم.