01/ارديبهشت/1404
|
08:26
۲۲:۲۷
۱۴۰۴/۰۱/۳۱
سرنوشت قاره سبز پس از پایان نظم بین‌الملل لیبرال چگونه رقم خواهد خورد؟

اروپا می‌خواهد زنده بماند

ترجمه*: امیر فرشباف: در سراسر اروپا، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا به عنوان یک آشوب‌طلب شناخته می‌شود. هر چیزی را که او لمس می‌کند، بدتر از آنچه یافته است، از آب در می‌آید. با این حال، به‌رغم دیدگاه‌های نخ‌نماشده‌اش درباره اکثر مسائل، او تجسم کاملی از دوران ما است.
سال ۲۰۲۱ من کتاب «عصر ناآرامی» را نوشتم که استدلال می‌کرد باید شروع به بازاندیشی در قوانین روابط بین‌الملل برای دوران ارتباطات کنیم. من مشاهده کردم همه نهادها و ترتیبات که قرار بود ما را گرد هم آورد، در عوض به سلاح تبدیل می‌شود. سیاست جهانی امروز مانند یک ازدواج ناموفق است. در یک ازدواج ناموفق، اقلام مشترک مانند ویلای تعطیلات، سگ خانگی یا فرزندان می‌توانند توسط یکی از شرکای بیگانه شده برای آسیب رساندن به دیگری استفاده شوند. به طور مشابه، تجارت، اینترنت، منابع انرژی، زنجیره‌های تامین، جریان‌های مهاجرت، مواد اولیه حیاتی و فناوری پیشرفته می‌توانند برای اعمال نفوذ ژئوپلیتیک و وارد کردن درد استفاده شوند.
من در این دنیای جدید خاطرنشان کردم مرزهای بین جنگ و صلح از بین رفته است. ما اشتباه می‌کردیم که فکر می‌کردیم در پایان جنگ سرد، عصر طلایی صلح را تضمین کرده‌ایم. در واقعیت، خشونت همه جا وجود داشت اما به شکل تحریم‌ها، کنترل صادرات، قطع انرژی، دخالت در انتخابات و مهاجرت که همه از جنگ رسمی کوتاه‌تر بودند.
تنها چند ماه پس از انتشار کتاب من، جنگ روسیه و اوکراین آغاز شد. از آن زمان، بیشتر توجه جهان بر عناصر سنتی جنگ و نیاز به دفاع در برابر تانک‌ها، هواپیماها و موشک‌های روسیه متمرکز شده است. تحلیلگران و سیاست‌گذاران از درس‌های گذشته استفاده کردند، به جای اینکه بر تازگی وضعیت تمرکز کنند. با این حال، جنگ در اوکراین همیشه منحصربه‌فرد بوده است؛ یک ترکیب عجیب و غریب از قرن‌های ۱۹ و ۲۱، با سربازان و سنگرها، توأم با تحریم‌ها، پهپادها، هوش مصنوعی و رقابت برای نفوذ در رسانه‌های اجتماعی.
جو بایدن، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه و اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، با تلاش برای بازسازی نظم قدیمی به جنگ روسیه پاسخ دادند اما بویژه از زمان انتخاب مجدد ترامپ، آشکار شده ما به یک روش جدید برای نگریستن به جهان نیاز داریم. دولت ترامپ تمام قطعیت‌های قدیمی را به داخل مخلوط‌کن ریخته و آنها را مایع کرده است. هیچ تمایز روشنی بین جنگ و صلح، متحدان و دشمنان، منافع ملی و خصوصی یا چپ و راست وجود ندارد. قوانین قدیمی نظم بین‌الملل با آغاز جنگ تجاری ترامپ علیه بقیه جهان، تلاش برای اخاذی مواد معدنی اوکراین و تهدید تمامیت ارضی گرینلند و پاناما، دیگر کاربرد ندارد.
این فقط درباره معنای «بی‌نظمی» نیست که مستلزم وجود توافق اساسی درباره شکل آن است. تفکر درباره نظم بین‌الملل به طور کامل تحت‌الشعاع رویدادها قرار گرفته است. سال‌ها دولت‌ها از طریق بحران‌هایی که ریشه در کلان‌ارتباطات و وابستگی متقابل - از سقوط بازار ۲۰۰۸ گرفته تا بحران پناهندگان سوریه و همه‌گیری کرونا-  داشت، به حل و فصل بحران‌ها می‌پرداختند. بسیاری به اقدامات اضطراری و «وضعیت استثنایی» متوسل شدند اما اکنون، آنقدر «استثنا»ها زیاد شده که دفترچه قوانین بین‌الملل شبیه پنیر سوییسی شده است! این به یک نظم مبتنی بر استثنا تبدیل شده است، نه یک نظم مبتنی بر قوانین.
ترامپ این را فهمید. او به سرخوردگی عمومی از نخبگانی که تظاهر می‌کردند همه پاسخ‌ها را دارند اما به طور مداوم در انجام آنچه وعده داده بودند، شکست می‌خوردند، دامن زد. آمریکایی‌ها به بسیاری دیگر در سراسر جهان می‌پیوندند که همیشه فکر می‌کردند نظم بین‌المللی لیبرال یک فریب است؛ مانند امپراتوری مقدس روم که نه مقدس بود، نه رومی و نه یک امپراتوری. نظم بین‌الملل لیبرال پس از جنایات در ابوغریب یا خلیج گوانتانامو نمی‌توانست لیبرال نامیده شود. زمانی که بسیاری از نقاط جهان هنوز درگیر جنگ‌های داخلی بودند، نمی‌توانست بین‌المللی نامیده شود و به دلیل این شکست‌ها، نمی‌توانست یک نظم نامیده شود.
همزمان با تجهیز مجدد اروپا برای مقابله با روسیه، آنها همچنین باید یاد بگیرند در عصر «عدم صلح» که ترامپ، پوتین و شی و دیگران آن را آغاز کرده‌اند، چگونه زنده بمانند. یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها این خواهد بود که وابستگی متقابل را دوباره امن جلوه دهیم. حمایت از اوکراین و بازاندیشی در مدل‌های اقتصادی خود برای مقابله با جنگ‌های تجاری ممکن است ضروری باشد اما کافی نیست. 
ما همچنین باید به طور جدی درباره سیاست‌های مهاجرت، رفاه و بهداشت و نحوه ارتباط سیاستمداران با حوزه‌های انتخابی خود فکر کنیم. به عبارت دیگر، اروپایی‌ها به یک روش جدید برای سیاست‌ورزی نیاز دارند؛ روشی که حس اعتماد مردم را بازگرداند.

مارک لئونارد/ شورای روابط خارجی اروپا

ارسال نظر
پربیننده