غرش دیرهنگام
عبدالله دارابی: استقلال دیر از خواب بیدار شد و اکنون مزیت این دیر بیدار شدن فقط میتواند بهبود جایگاهش در لیگ برتر و امیدواری به قهرمانی جام حذفی را در پی داشته باشد، البته به شرطی که این بیداری موقت نباشد.
آبیپوشان در هفته بیستوهشتم لیگ برتر تحت هدایت ششمین سرمربی خود توانستند تیم سیدمجتبی حسینی را در تهران با شکست سنگین بدرقه کنند، تا هم پس از ۷۰ روز طعم برد در لیگ برتر را بچشند و هم پرگلترین پیروزی خود در ۲ فصل اخیر را به دست آورند و از طرفی هم برای تنها امیدشان در این فصل (جام حذفی) شارژ روحی شوند.
در روزی که خواسته هواداران استقلال، فقط کسب ۳ امتیاز بازی بود، آبیپوشان تهرانی با زدن ۵ گل هواداران خود را سورپرایز کردند. در این بازی، استقلال متفاوت از تمام بازیهای خود در فصل جاری بود؛ زدن ۵ گل در یک بازی حتی در فصل پیش هم که از امیدهای قهرمانی بودند برای آنها رخ نداده بود. سوای تعداد گلهای زده، تیم استقلال در این بازی به لحاظ فنی و انگیزشی (بویژه در نیمه دوم) متفاوت از قبل شده بود و در ایجاد این روند نمیتوان نقش مجتبی جباری و کادر فنی وی را نادیده گرفت؛ نقشی که بختیاریزاده هم در حال انجامش بود اما یک تصمیم غیرعقلانی و غیرکارشناسی، آن را بر باد داد تا این تیم امتیازات متعددی را از دست بدهد و هر روز به رتبههای پایینتر سقوط کند و اینک با تغییر چندباره سرمربی، در فاصله ۲ هفته به پایان لیگ برتر موفق شود رتبه خود را در جدول تکرقمی کند!
نیمه اول، تیم آلومینیوم نسبتا سوار بر بازی بود و در مقاطعی از بازی (پس از گل اول استقلال) آنها فوتبال ترکیبی بهتری ارائه دادند و استقلال در دقایقی از بازی در یک سوم دفاعی خود به کشیدن زیر توپ هم روی آورد اما نیمه دوم متعلق به شاگردان جباری بود. در این نیمه که با آنالیز و تدابیر درست کادر فنی استقلال همراه بود، آبیپوشان توانستند قدرت خود را کاملا بر حریف اراکی دیکته کنند و با یک بازی کمنقص و استفاده از منافذ دفاعی حریف ۴ بار دیگر دروازه آلومینیوم را باز کنند. استقلالیها پس از مدتها با استفاده از طرق مختلف تاکتیکی، روی دروازه حریف هجوم میآوردند؛ آنها در این نیمه با استفاده از پاس تودر، کاتبک و ارسال بلند دروازهبان خود به گل رسیدند و چون بازیهای قبلی فقط بر ارسال از جناحین تمرکز و اصرار نداشتند، این تفاوت در نحوه بازی آبیپوشان نسبت به قبل را نمیتوان نادیده گرفت. این پیروزی پرگل در حالی نصیب استقلال شد که ۴ مهره اصلی تیم (ماشاریپوف، آزادی، سیلوا و اندونگ) جزو ترکیب ثابت قرار نگرفته بودند و فقط ۲ تای آخری دقایقی فرصت بازی پیدا کردند و این را نیز میتوان از نکات مثبت تصمیمات کادر فنی این تیم دانست؛ کادر فنی استقلال ترجیح داد به جای توجه به بازیکنان اسمی ولی کمتوفیق یا کمانگیزه و مسن، میدان را در اختیار باانگیزهترها و نیروهای جوانتر قرار دهد. کوشکی پس از مدتها به همان بازیکن موثر زمان سهراب تبدیل شد، اسلامی هم گل زد و هم پاس گل داد و جوما و کوجو که تاکنون جزو ضعیفترینهای استقلال بودند در این بازی گلزنی کردند تا برخلاف بازیهای قبل به نوعی احساس شود تیم مهاجم هم دارد تا وظیفه اصلی یک مهاجم یعنی گل زدن را انجام دهد!
استقلال اما در خط دفاع هنوز ضعفهایی دارد و شاگردان حسینی چندین بار با استفاده از آن، دروازه آبیپوشان را بهشدت تهدید کردند. سعداوی جوان به نسبت بازی با پیکان ضعیفتر نشان داد و گاهی ناهماهنگیهایی در خط دفاع بین ۲ مدافع مرکزی این تیم مشاهده میشد، بویژه روی 2 ارسال خطرناک تیم آلومینیوم در نیمه اول که دروازه حسینی را به طور جدی با خطر مواجه کرد و نیز در صحنه تک گل شروین بزرگ.
۲ نکته در پایان مبحث قابل توجه است.
۱- در فصلی که با کسب یک پیروزی میتوان چندین پله در جدول ترقی کرد، مسلما در پایان فصل، استقلالیها بیشترین حسرت را بابت امتیازات از کف رفته خواهند خورد!
۲- با این بازی و برد پرگل دور از انتظار، نباید کار موفق تیمی استقلال را تثبیت شده دانست یا از آن حماسه ساخت، این روند فقط در صورت استمرار میتواند موفقیت نامیده شود، زیرا هنوز بیم آن میرود که بر اثر غفلت یا غرور، این تیم به مسیر نزولی قبل برگردد، همان گونه که برخی کوجو و جوما را با گلزنی در همین یک بازی، همان مهاجمان مورد نیاز استقلال دانستند!
***
مجتبی جباری؛ خطر در کمین یک سرمربی آیندهدار
پیروزی پرگل و نمایش چشمنواز، اگرچه در هیاهوی فوتبال ایران گاه نقش مسکن را ایفا میکند اما همیشه باید نگران لحظهای بود که این آرامش کاذب، جای خود را به بحرانی تازه دهد. حالا که استقلالِ بحرانزده با مجتبی جباری جان تازهای گرفته، بیش از هر زمان دیگری باید درباره «مسیر» صحبت کرد، نه صرفاً «مقصد»ی که شاید در چند هفته آینده به آن برسند.
مجتبی در دومین حضور رسمیاش روی نیمکت آبیها، موفق شد تیمی را که مدتها رنگ برد ندیده بود، با نمایشی خیرهکننده احیا کند. ۲ پیروزی پیاپی مقابل پیکان و آلومینیوم، صعود به نیمهنهایی جام حذفی و بازگشت روحیه به اردوی استقلال، نوید فصل تازهای میدهد؛ فصلی که البته باید با احتیاط ورق بخورد. جباری در آغاز راهی ایستاده که هر چند به ظاهر روشن است اما در بطن خود با مخاطرات بسیاری همراه است؛ بویژه در فضای پرالتهاب و بعضاً احساسی فوتبال ایران.
در این شرایط، خطر اصلی نه از جنس تاکتیکهای شکستخورده یا بازیکنان بیانگیزه، بلکه از سمت توهم موفقیت زودرس و بزرگنمایی رسانهای میآید. تعارفهای بیپایه، تمجیدهای بیتأمل و نگاههای سادهانگارانه به نتایج اولیه، میتواند جباری را زودتر از آنچه باید، در موضع دفاع قرار دهد. اکنون زمان آن است که باشگاه، هواداران و رسانهها با حفظ عقلانیت، به جباری مجال آزمون و خطا بدهند، نه اینکه با کوچکترین لغزشی، تیغ انتقاد را از نیام بیرون بکشند.
جباری، برخلاف بسیاری از ستارههای سابق که در دنیای مربیگری گم شدند، نشانههایی از بلوغ فکری و توانایی رهبری دارد. او فوتبال را میفهمد، ساختار را میشناسد و از جایگاه استقلال در فوتبال ایران آگاه است اما آگاهی از این جایگاه با توانایی مدیریت آن ۲ مقوله جداگانهاند. استقلال پیش رو نیاز به خانهتکانی دارد؛ نه فقط در زمین، بلکه در ساختار تصمیمگیری، منابع انسانی و استراتژی بلندمدت. اینکه آیا جباری در قامت ناخدای این کشتی متلاطم خواهد درخشید یا در میانه مسیر فرسوده میشود، بستگی به آن دارد که چقدر به او اعتماد واقعی ـ و نه متوهمانه ـ شود.
نباید فراموش کرد سرمربیگری در استقلال یعنی ایستادن در میان آتش، آن هم بدون زره. امروز همه چیز خوب است: تیم میبرد، بازیکنان لبخند میزنند، هواداران امیدوار شدهاند اما فردا چطور؟ اگر نتیجه نگرفت، اگر باخت، اگر تیم اُفت کرد، آیا همان دوستان امروز، فردا او را تنها نمیگذارند؟ اینجاست که باید گفت از دوستیهایی که رنگ و بوی «خالهخرسه» دارند، بپرهیزیم. جباری نه یک منجی است و نه راهحل فوری مشکلات مزمن استقلال. او یک سرمربی در حال شکلگیری است که میتواند بدرخشد، اگر برایش صبر داشته باشیم.
اکنون مهمترین وظیفه مدیریت باشگاه و هواداران، نه ساختن تندیس مجتبی در ۲ هفته طلایی، بلکه فراهم کردن فضای امن و حرفهای برای رشد تدریجی اوست. آینده جباری، بیش از آنکه به خودش وابسته باشد، به بلوغ اطرافیانش گره خورده است.