19/ارديبهشت/1404
|
02:41
۲۳:۳۷
۱۴۰۴/۰۲/۱۷

از فقاهت تا تمدن‌سازی

عباس بنی‌اسدی: پیام رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، نه صرفاً یادآوری یک رویداد تاریخی، بلکه ترسیمی تازه از وظیفه‌ حوزه در چشم‌انداز تمدنی انقلاب اسلامی است. این پیام، برای ما طلاب و اهل حوزه، نقشه راهی است که از تاریخ می‌گذرد و به فردای تمدن‌ساز امت اسلامی می‌رسد. از همین رو، این سخن نه به مثابه کلامی در حاشیه یک همایش، بلکه چون بیانیه‌ای رسالت‌بخش برای حیات نوین حوزه باید خوانده شود؛ بیانیه‌ای که می‌کوشد نسبت نهاد حوزه با امر سیاسی، اجتماعی، تمدنی و اخلاقی را از نو تعیین کند. تأکید رهبر انقلاب بر «بلاغ مبین» به عنوان مهم‌ترین وظیفه حوزه، بازگشت به اصل نبوی رسالت است. اگر پیامبر در آغاز راه، مأمور به «إنّما أنت منذر» بود، حوزه نیز در جایگاه وارث آن مقام، باید «تبلیغ مبین» را به معنای جامع و روشنش، نه فقط در تبیین فقه و عقاید، بلکه در تبیین مسیر آینده امت اسلامی و تمدن اسلامی معنا کند. در این نگاه، تبلیغ نه کارکردی محصور در منبر و محراب، بلکه فرآیندی برای هدایت امر عمومی، جهت‌دهی به جامعه و معنابخشی به زیست جمعی مؤمنان است. یعنی حوزه باید معلم تاریخ آینده امت باشد؛ آینده‌ای که در آن اسلام، نه فقط دین فردی، که منش و مدل تمدنی برای حیات بشر خواهد بود. رهبر انقلاب در این پیام، با اشاره به «نوآوری»، «پاسخگویی به مسائل نوپدید»، «طراحی نظامات اداره جامعه» و «هویت انقلابی»، عملاً طرحی نو در صورت و سیرت حوزه می‌افکنند. حوزه دیگر نمی‌تواند تنها حافظ سنت باشد، بلکه باید به بازتولید خلاق سنت در دل تحولات دنیای معاصر بپردازد. پاسخ به نیازهای نوپدید، یعنی شناخت عمیق از تحولات انسان معاصر، فهم شرایط جهانی، درک بحران‌های اخلاقی و معنوی بشر و یافتن زبان و روش برای حضور در این میدان. طراحی نظامات اداره جامعه نیز یعنی عبور از فقه فردی به سوی فقه اجتماعی، فقه حکومتی و نهایتاً تولید «نظام‌واره»هایی در حوزه اقتصاد، سیاست، آموزش، خانواده، عدالت، رسانه و... که بر بنیادهای اسلامی استوار باشد. در این میان، قم امروز، وارث قم دیروز است؛ قمی که با اراده شیخ عبدالکریم حائری، در میانه فروپاشی خلافت عثمانی و استیلای استعمار بر سرزمین‌های اسلامی، بار دیگر حیات علمی و فکری شیعه را احیا کرد اما رهبر انقلاب در اشاره به نام حضرت امام خمینی(ره) از این نیز فراتر می‌روند. ایشان قم را مادر انقلاب می‌خوانند؛ حوزه‌ای که فرزندی چون حضرت روح‌الله آفرید و او، بساط سلطنت شاهی را برچید و اسلام را بر سریر حاکمیت نشاند. این سخن، تصریحی است بر آنکه حوزه اگر در مسیر رسالت تاریخی خویش حرکت کند، قدرت‌آفرین است، ملت‌ساز است و می‌تواند معادلات قدرت در جهان را دگرگون سازد. از این‌رو، حوزه امروز نیز اگر به وظیفه تمدن‌سازی‌اش وفادار بماند، می‌تواند در مواجهه با بحران‌های تمدن غرب، نه فقط برای ایران، بلکه برای جهان راهی نو نشان دهد. اما تمدن‌سازی، کاری است سترگ. نخستین شرط آن، داشتن «روحیه مجاهدت» است. رهبر انقلاب از حوزه‌ای سخن می‌گویند که اهل مجاهده باشد؛ یعنی نه مأیوس، نه منزوی، نه سرگرم عوالم خویش، بلکه حضوری زنده و مقاوم در عرصه زندگی عمومی امت داشته باشد. مجاهده یعنی هزینه‌دادن، خطر کردن، وارد میدان شدن. چنانکه امام وارد میدان شدند. چنانکه شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر و دیگر فرزندان حوزه وارد میدان شدند. آنها نگران مرگ نبودند، نگران بی‌مهری نبودند، نگران نداشتن تریبون نبودند، دل‌مشغول وظیفه بودند و این همان هویت انقلابی است که رهبر انقلاب بر آن دست می‌نهند: هویتی زنده، مسؤول، حاضر و مشارکت‌جو در سرنوشت امت اسلامی. در این نگاه، حوزه باید «به‌روز» باشد؛ یعنی از دنیای اطراف خود غافل نباشد. «به‌روزبودن» به معنای غرب‌زده‌شدن نیست، بلکه یعنی فهم دقیق از مسائل و جریان‌های فکری و معرفتی روز و ارائه پاسخ‌هایی که از عمق سنت اسلامی برخاسته‌اند، نه تکرار سطحی مفاهیم مدرن. فقیه امروز باید هم حکمت متعالیه را بفهمد، هم فلسفه پست‌مدرن را؛ هم کتاب کافی را بفهمد، هم بحران معنای نیچه و هایدگر را. پاسخ به انسان معاصر بدون فهم عمیق از رنج‌های وجودی او ممکن نیست. در این معنا، حوزه اگر نتواند از دل سنت، افق‌های معنوی برای انسان مدرن بگشاید، عملاً از وظیفه تاریخی‌اش فاصله گرفته است. برای تحقق چنین حوز‌ه‌ای، نیاز به بازتعریف رابطه میان سنت و نوآوری داریم. نوآوری در حوزه، تنها در تولید محتوا نیست؛ در ساختار، در تربیت، در نسبت استاد و شاگرد، در روش تحقیق، در تعامل با نهادهای جامعه و دولت، در مدل آموزش و حتی در مواجهه با رسانه‌های نوین نیز باید نوآور بود. حوزه‌ای که هنوز با واهمه به فضای مجازی نگاه می‌کند، یا آن را در حد یک ابزار تبلیغاتی می‌بیند، از درک ژرف تحولات زیست‌بوم انسانی امروز بازمانده است. حوزه باید خود را در جایگاه «مهندس تمدن» ببیند، نه صرفاً یک مفسر دینی جزئیات. برای چنین جایگاهی، تنها علم فقه کفایت نمی‌کند؛ باید علوم انسانی اسلامی تولید شود، باید فلسفه تاریخ اسلامی احیا شود، باید انسان‌شناسی توحیدی مبنای فهم جامعه قرار گیرد. از سوی دیگر، حوزه برای آنکه در این مسیر بماند، نیاز به «تهذیب» دارد. رهبر انقلاب تصریح می‌کنند که حوزه باید مهذب باشد؛ یعنی طلاب و فضلای آن، در کنار علم، اهل تزکیه، خودسازی، اخلاق و معرفت باشند. چرا که بدون تهذیب، علم به انحراف می‌انجامد و بدون اخلاق، قدرت به استبداد. حوزه، همان‌گونه که در دوران امام، مأمن قدیسینی چون آیت‌الله بهجت و آیت‌الله حق‌شناس بود، باید امروز نیز حامل سنت سلوکی عرفان و تهذیب باشد؛ تا مبادا ابزار قدرت شود یا در دام وسوسه‌های دنیوی گرفتار شود. از دل همه این عناصر، می‌توان به فهمی نو از «وظیفه حوزه» رسید. حوزه دیگر صرفاً «مرکز تعلیم و تعلم دینی» نیست؛ حوزه، مرکز مدیریت معرفت دینی در نسبت با جامعه، فرهنگ و سیاست است. حوزه باید بتواند نظریه اسلامی دولت، عدالت، پیشرفت، علم، تربیت، امنیت و حتی هنر را تولید کند و این، نیازمند هم‌افزایی میان سنت حوزه با توانایی‌های نخبگان دانشگاهی و اندیشکده‌های انقلابی است. حوزه باید محور باشد اما محصور نباشد؛ پیشرو باشد اما جدا افتاده نباشد. برای تمدن‌سازی، یک نظام معرفتی واحد و یکپارچه لازم است که حوزه در آن نقش بنیادگذار دارد. در اینجا نقش مرجعیت و مدیریت حوزه نیز حیاتی است. اگر مدیریت حوزه نتواند اولویت‌ها را بدرستی تنظیم کند، سرمایه‌های انسانی را در جای خود به کار گیرد، فضا را برای شکوفایی اندیشه‌ها فراهم کند و مانع از رخنه جمود و بی‌تفاوتی شود، آنگاه این گنجینه عظیم به رخوت خواهد افتاد. حوزه باید میدان رشد استعدادهای نو باشد؛ نه فقط برای احکام تقلیدی، بلکه برای اجتهاد تمدنی. طلاب باید در حوزه احساس کنند که می‌توانند اندیشه‌ورز، نظریه‌پرداز و حتی کنشگر اجتماعی باشند. باید به آنها میدان داد، انگیزه داد و در برابر هجمه‌ها از آنها حمایت کرد. پیام رهبر انقلاب، پیام آغاز راهی تازه برای حوزه است. حوزه‌ای که باید بار دیگر خود را در جایگاه تاریخی‌اش بازتعریف کند. همان‌گونه که در دوران شیخ انصاری، علم اصول را احیا کرد و در دوران میرزای شیرازی، در برابر استبداد ایستاد، و در دوران امام، نهضت را رهبری کرد، اکنون باید در دوران پیش‌رو نیز پرچم‌دار تمدن اسلامی باشد. این تمدن، نه بازگشتی خیال‌پردازانه به گذشته، بلکه طلوعی نو در افق فردای بشر است؛ با انسان‌مداری توحیدی، عدالت اجتماعی، عقلانیت ایمانی و جامعه‌ای که بر مدار ولایت حق سامان یافته باشد. در پایان، به ‌عنوان طلبه‌ای از حوزه علمیه قم، باید اعتراف کنم این پیام، نه صرفاً افتخاری تاریخی، بلکه هشداری بزرگ نیز هست: اگر حوزه نخواهد یا نتواند به این سطح از مسؤولیت پاسخ دهد، از قافله تمدن‌سازی انقلاب اسلامی باز خواهد ماند و این یعنی واگذاری عرصه به جریان‌هایی که یا درکی ناقص از دین دارند یا اسیر تحجر یا تسلیم تجدد. ما وارث حوزه‌ای هستیم که امام از آن برخاست؛ باید حوزه‌ای بسازیم که امام زمان از آن برخیزد. راه دشوار است اما بی‌تردید، ممکن است. اگر حوزه بخواهد.

ارسال نظر
پربیننده