ایران در نظم جدید جهانی
حسین مهدیتبار: نظم بینالملل دیگر تحت سلطه آمریکا نیست. این را میتوان در بیانیه اخیر بریکس دید؛ بیانیهای که حملات آمریکا و اسرائیل به ایران را محکوم کرد. این بیانیه که در جریان هفدهمین اجلاس سران بریکس در ریودوژانیروی برزیل منتشر شد، نهتنها یک موضعگیری سیاسی ساده نیست، بلکه نقطه عطفی در تحولات ژئوپلیتیک جهان و تقویت جایگاه ایران در نظم نوین جهانی محسوب میشود. این سند که حملات ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ به زیرساختهای غیرنظامی و تأسیسات هستهای صلحآمیز ایران را نقض آشکار منشور ملل متحد و حقوق بینالملل دانسته، از منظرهای مختلف سیاسی، اقتصادی، حقوقی و نظامی برای ایران و نظم بینالملل اهمیت فوقالعادهای دارد. برای ایران، این بیانیه به منزله یک پیروزی بزرگ دیپلماتیک و گامی در جهت تقویت اتحادهای استراتژیک و مشروعیتبخشی به برنامههای ملی است. در سطح جهان نیز این بیانیه نشانهای از ظهور یک نظم چندقطبی است که در آن بلوکهای غیرغربی مانند بریکس نقش تعیینکنندهای در برابر یکجانبهگرایی غرب ایفا میکنند. در این گزارش، با تمرکز بر اهمیت این بیانیه برای ایران و تأثیرات آن بر نظم بینالملل، استدلال میشود این اقدام بریکس یک تحول بزرگ و تعیینکننده است. برای ایران، این بیانیه در درجه اول یک دستاورد دیپلماتیک بیسابقه است. در شرایطی که تهران سالهاست با تحریمها، فشارهای سیاسی و تهدیدات نظامی از سوی آمریکا و متحدانش مواجه است، حمایت گروهی از کشورهای بریکس که شامل قدرتهای اقتصادی و سیاسی مانند چین، روسیه، هند، برزیل، آفریقای جنوبی و اعضای جدید مانند ایران، مصر و امارات میشود، به معنای توان دیپلماتیک ایران در صحنه جهانی است. این حمایت نشاندهنده آن است که ایران دیگر در برابر غرب تنها نیست، بلکه بخشی از یک ائتلاف قدرتمند جهانی است که توانایی به چالش کشیدن هژمونی آمریکا را دارد. این موضوع برای ایران که از زمان انقلاب اسلامی ۵۷ با تلاشهای غرب برای منزوی کردنش مواجه بوده، یک تحول تاریخی است. بیانیه بریکس، با محکوم کردن حملات به تأسیسات هستهای ایران که تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی فعالیت میکنند، به مشروعیتبخشی به برنامه هستهای صلحآمیز ایران کمک کرد. این امر بویژه در مذاکرات احتمالی آینده، به ایران اهرم دیپلماتیک قویتری میدهد. تهران اکنون میتواند با پشتوانه حمایت بریکس، در برابر ادعاهای آمریکا و اسرائیل مبنی بر تهدیدآمیز بودن برنامه هستهایاش، استدلال محکمتری ارائه کند. علاوه بر این، بیانیه بریکس به ایران امکان میدهد جایگاه خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی در این ائتلاف چندجانبه تثبیت کند. ایران از سال ۲۰۲۴ به عنوان عضو کامل به بریکس پیوسته و این بیانیه نشاندهنده پذیرش تهران به عنوان شریکی استراتژیک در این گروه است. این موضوع نهتنها به تقویت روابط دوجانبه ایران با اعضای بریکس، بویژه چین و روسیه کمک میکند، بلکه زمینه را برای همکاریهای عمیقتر در زمینههای اقتصادی، نظامی و سیاسی فراهم میکند. برای مثال، چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری ایران و یکی از اعضای کلیدی بریکس میتواند از این بیانیه به عنوان مبنایی برای افزایش سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی ایران، مانند طرحهای مرتبط با «ابتکار کمربند و جاده» استفاده کند. به همین ترتیب، روسیه که خود با تحریمهای غرب مواجه است، میتواند همکاریهای دفاعی و فناوری خود با ایران را گسترش دهد. این شراکتهای استراتژیک برای ایران که تحت فشار اقتصادی شدید قرار دارد، حیاتی است و بیانیه بریکس به عنوان کاتالیزوری برای این همکاریها عمل میکند. از منظر اقتصادی نیز حمایت بریکس از ایران اهمیت دارد. بریکس به عنوان یک بلوک اقتصادی که بیش از ۴۰ درصد جمعیت جهان و بخش قابل توجهی از تولید ناخالص جهانی را نمایندگی میکند، بستری برای ایجاد مکانیسمهای مالی و تجاری مستقل از نظام مالی تحت سلطه غرب فراهم کرده است. بیانیه اخیر نشاندهنده تعهد این گروه به حمایت از اعضای خود در برابر اقدامات یکجانبه غرب است که میتواند به ایران در دسترسی به بازارهای جدید، جذب سرمایهگذاری خارجی و توسعه تجارت با کشورهای غیرغربی کمک کند. برای مثال ایران میتواند از طریق همکاری با بریکس به سیستمهای پرداخت جایگزین مانند سیستمهای مبتنی بر ارزهای ملی که چین و روسیه در حال توسعه آن هستند، دسترسی پیدا کند. این موضوع برای کشوری که به دلیل تحریمها از سیستم سوئیفت کنار گذاشته شده، یک فرصت حیاتی است. همچنین حمایت بریکس میتواند به ایران در جذب سرمایهگذاری در بخش انرژی، بویژه در حوزه نفت و گاز، کمک کند که برای اقتصاد وابسته به انرژی ایران اهمیت بسزایی دارد. از منظر نظامی و امنیتی، بیانیه بریکس پیام روشنی به اسرائیل و آمریکا ارسال میکند.
محکومیت حملات به زیرساختهای غیرنظامی ایران، بویژه تأسیسات هستهای، نشاندهنده آن است که اقدام دوباره نظامی علیه ایران با واکنش منفی یک بلوک قدرتمند جهانی مواجه خواهد شد. این امر میتواند احتمال حملات نظامی آینده را کاهش دهد، زیرا اسرائیل و آمریکا ممکن است به دلیل فشار دیپلماتیک بریکس و متحدانش، در تصمیمگیری برای اقدامات نظامی محتاطتر شوند. برای ایران که در سالهای اخیر با تهدیدات نظامی مستمر مواجه بوده، این حمایت به معنای افزایش امنیت ملی و تقویت توان بازدارندگی است. علاوه بر این، همکاریهای نظامی با کشورهایی مانند چین و روسیه که خود در حوزه فناوری دفاعی پیشرفتهای قابل توجهی دارند، میتواند به ایران در تقویت توان دفاعیاش کمک کند. این بیانیه به طور غیرمستقیم به ایران اطمینان میدهد در صورت تشدید تنشها تنها نخواهد بود. از منظر حقوقی، بیانیه بریکس با تأکید بر نقض منشور ملل متحد و حقوق بینالملل توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی، به ایران ابزارهای حقوقی جدیدی برای پیگیری منافعش در نهادهای بینالمللی میدهد. ایران میتواند از این بیانیه به عنوان مبنایی برای طرح شکایت در دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) یا مجمع عمومی سازمان ملل استفاده کند. این موضوع بویژه در زمینه دفاع از برنامه هستهای و محکومیت حملات به زیرساختهای غیرنظامی اهمیت دارد. حمایت بریکس همچنین میتواند به ایران در جلب حمایت کشورهای جنوب جهانی کمک کند که بسیاری از آنها به بریکس به عنوان جایگزینی برای نظم تحت سلطه غرب نگاه میکنند. این امر به ایران امکان میدهد ائتلافهای گستردهتری در مجامع بینالمللی ایجاد کند. در سطح نظم بینالملل، این بیانیه نشانهای از تغییر پارادایم به سمت یک جهان چندقطبی است. بریکس با این اقدام نشان داد توانایی به چالش کشیدن یکجانبهگرایی آمریکا را دارد و میتواند به عنوان یک نیروی متعادلکننده در برابر قدرتهای غربی عمل کند. این موضوع برای ایران اهمیت ویژهای دارد، زیرا تهران سالهاست از یکجانبهگرایی آمریکا و متحدانش رنج برده است. حمایت بریکس از ایران به معنای تقویت چندجانبهگرایی و ایجاد فضایی است که در آن کشورهای غیرغربی میتوانند در تصمیمگیریهای جهانی نقش فعالتری داشته باشند. این تحول میتواند به تضعیف هژمونی غرب در نهادهای بینالمللی مانند شورای امنیت سازمان ملل منجر شود، بویژه با توجه به حضور چین و روسیه به عنوان اعضای دائم شورا. برای ایران، این تغییر به معنای ایجاد فرصتهای جدید برای پیشبرد منافع ملیاش در یک محیط بینالمللی عادلانهتر است. علاوه بر این، بیانیه بریکس تأثیرات منطقهای قابل توجهی برای ایران دارد. در غرب آسیا - جایی که تنشها بین ایران و محور مقاومت از یک سو و تلآویو و متحدان غربیاش از سوی دیگر شدت گرفته - این بیانیه میتواند به تقویت جایگاه ایران منجر شود. حمایت اعضای بریکس، بویژه کشورهایی مانند امارات که روابط پیچیدهای با اسرائیل دارند، میتواند به تغییر معادلات منطقهای به نفع ایران کمک کند. این بیانیه همچنین میتواند به کشورهای منطقه انگیزه دهد در روابط خود با اسرائیل بازنگری کنند، بویژه با توجه به محکومیت اقدامات نظامی اسرائیل توسط بریکس. برای ایران، این موضوع به معنای افزایش نفوذ منطقهای و تقویت محور مقاومت است که در برابر فشارهای رژیم صهیونیستی و آمریکا از اهمیت استراتژیک برخوردار است. از منظر افکار عمومی جهان، بیانیه بریکس میتواند به تغییر روایتهای منفی علیه ایران کمک کند. سالهاست رسانههای غرب تلاش میکنند ایران را به عنوان یک تهدید جهانی معرفی کنند اما حمایت بریکس از تهران، بویژه با تأکید بر صلحآمیز بودن برنامه هستهایاش میتواند این روایت را به چالش بکشد. این موضوع برای ایران که به دنبال جلب حمایت کشورهای جنوب جهانی و خنثی کردن تبلیغات منفی غرب است، یک دستاورد بزرگ است. بیانیه بریکس همچنین میتواند به تقویت حس همبستگی در میان کشورهای در حال توسعه منجر شود که بسیاری از آنها با فشارهای مشابهی از سوی غرب مواجهند. برای ایران، این همبستگی به معنای ایجاد یک جبهه متحد در برابر سیاستهای تهاجمی آمریکا و اسرائیل است. در نهایت، این بیانیه نشاندهنده آن است که ایران بخشی از یک ائتلاف جهانی است که توانایی تغییر معادلات بینالمللی را دارد. برای نظم بینالملل، این بیانیه نشانهای از پایان دوران سلطه بیچون و چرای غرب و ظهور یک نظم چندقطبی است که در آن ایران میتواند نقش فعالتری ایفا کند. این تحول نهتنها برای ایران، بلکه برای تمام کشورهایی که به دنبال جهانی عادلانهتر هستند، یک اتفاق بزرگ و تعیینکننده است. بیانیه بریکس، با حمایت قاطع از ایران، نشان داد نظم بینالملل در حال تغییر است و ایران یکی از برندگان اصلی این تغییر خواهد بود.