اسکو در محاصره
مهدی مرسلی: فوتبال ایران مثل یک نبرد بیپایان است؛ هر فصل با وعدههایی تازه، چهرههایی جدید و قصههایی پرهیجان. حالا دوباره صدای توپ و تشویقها، خبر از شروع فصلی جدید میدهد. دراگان اسکوچیچ، مرد کروات که سال گذشته با تراکتور یک شگفتی تاریخی خلق کرد و جام قهرمانی را برای نخستین بار به تبریز برد، حالا در مقام مدافع تاج بر تخت نشسته. اما این بار قرار نیست تنها باشد؛ ۳ مدعی ایرانی، با شمشیرهای آخته، کمین کردهاند تا تاج را از سرش پایین بکشند.
* پادشاه سرخ در آستانه نبرد
وقتی صحبت از قهرمانی در فوتبال ایران میشود، تراکتور اسکوچیچ فعلاً تیم اول جدول قدرت است. تیمی که فصل قبل شجاعانه تا قله رفت، حالا میخواهد ثابت کند قهرمانیاش یک جرقه نبوده و میتواند تکرار شود. با این حال، فوتبال هیچوقت روی آرامش نمیبیند؛ گاهی همین آرامش میتواند مرگبار باشد. اسکو آرامش دارد اما آرامش او میتواند قبل از توفان بزرگ باشد. تراکتور، با پشتوانه مالی و تشویق هواداران پرشور آذری، آماده است دوباره همه را غافلگیر کند ولی این بار شکارچیان ایرانی جدیتر از همیشه به میدان آمدهاند.
* پرسپولیس؛ میراث در دست هاشمیان
پرسپولیس در تمام سالهای اخیر، سمبل ثبات، جنگندگی و قهرمانی بود اما امسال یک تغییر بزرگ را تجربه کرد: وحید هاشمیان، مرد آرام و بیحاشیه، حالا باید بار سنگین انتظارات میلیونها هوادار را به دوش بکشد. پس از رفتن اسماعیل کارتال به دلیل بحرانهای خارج از زمین، هاشمیان به عنوان ناجی سرخها انتخاب شد. هرچند بعضیها انتخاب او را یک ریسک میدانند اما فوتبال نشان داده هر ریسک بزرگی میتواند تبدیل به شاهکار شود. وحید، حالا باید ثابت کند میتواند کشتی پرسپولیس را در دریای متلاطم لیگ، به ساحل قهرمانی برساند.
* سپاهان؛ آغوش دوباره برای نویدکیا
سپاهان با کارترون فرانسوی، فوتبال مدرن و هیجانانگیزی را به نمایش میگذاشت اما او هم در پی شرایط جنگ ایران را ترک کرد. حالا، محرم نویدکیا بازگشته؛ مردی که خون زرد در رگهایش جریان دارد و میخواهد انتقام ناکامیهای قبل را بگیرد. سپاهان با منابع مالی قوی و ساختار حرفهای، در چند سال گذشته همیشه یکی از مدعیان اصلی بوده. محرم این فرصت را دارد تا تیمی بسازد که فراتر از یک رقیب باشد؛ تیمی که حتی مدافع جام، یعنی تراکتور را به زانو درآورد.
* فولاد؛ گلمحمدی و نبرد بیپایان
یحیی گلمحمدی همیشه مرد چالشهای سخت بوده است. چه وقتی در پرسپولیس بود، چه حالا که در فولاد ایستاده و به دنبال خلق شگفتی است. یحیی میداند لیگ برتر مثل یک ماراتن فرسایشی است؛ جایی که فقط استقامت و ذکاوت، تو را به قله میرساند. او برخلاف بسیاری از مربیان دیگر، عادت دارد آرام و بیسروصدا کارش را انجام دهد و ناگهان از دل بحران، تیمی بیرون بکشد که همه را غافلگیر کند. فولاد شاید اسماً مدعی اصلی نباشد اما حضور گلمحمدی یعنی هر تیمی مقابل او باید مراقب یک نیش کاری باشد.
* اسکوچیچ؛ تنها خارجی میدان
در بین تمام این کاراکترها، دراگان اسکوچیچ حالا تنها خارجی حاضر در قله است. او سال پیش همه را شوکه کرد، تاج را برداشت و حالا، با اعتمادبهنفس، آماده دفاع از قلعه است. اما تاریخ فوتبال ایران پر از داستانهای پادشاهانی است که در چشم بههمزدنی از عرش به فرش رسیدهاند. تراکتور اسکو، هرچند در ظاهر قدرتمند است اما باید آماده موجهای سهمگین رقبا باشد. هیچ تیمی به اندازه تیمهای ایرانی، انگیزه سقوط یک خارجی را ندارد.
* نبردی فراتر از زمین
این فصل، بیشتر از همیشه شبیه یک جنگ تمامعیار است؛ جنگی که فقط به درون زمین خلاصه نمیشود. هر تاکتیک، هر تعویض و هر کنفرانس مطبوعاتی، بخشی از یک بازی روانی بزرگتر است. اسکوچیچ باید نشان دهد قهرمانیاش تکرارپذیر است، در حالی که ۳ مربی ایرانی، از هر اشتباه کوچک او، یک کوه میسازند تا او را پایین بکشند. مثلث هاشمیان، نویدکیا و گلمحمدی، هر کدام با سبک و شخصیت منحصربهفرد، منتظر یک لغزش هستند.
* سناریوهای پیشبینیناپذیر
آیا ممکن است تراکتور دوباره با همان ابهت فصل گذشته، صدر را قبضه کند؟ یا پرسپولیس با سرمربی تازهنفس، خودش را به جام برساند؟ سپاهان هم که همیشه یک مدعی جدی است و فولاد یحیی، یک بمب آماده انفجار. فوتبال ایران، بیشتر از هر لیگ دیگری، غیرقابل پیشبینی است. هر مصدومیت، هر کارت قرمز و حتی هر تصمیم داوری، میتواند همه معادلات را به هم بریزد. همین است که فوتبال ایران را به داستان هزار و یک شب شبیه کرده؛ داستانی پر از غیرممکنها و شگفتیهای لحظه آخر.
* پایان باز، شروع تازه
فصل جدید لیگ برتر، جایی است که فقط یک تیم در پایان میخندد و بقیه، هر کدام داستانی برای زمزمه در گوش شب خواهند داشت. آیا اسکوچیچ باز هم فاتح قلعه میشود یا این بار یکی از ایرانیها جام را تصاحب میکند؟ جواب این سؤال را فقط زمان و سوت داوران خواهد داد. فعلاً، همه چیز آماده است: استادیومها، دوربینها، تحلیلگران و میلیونها چشم مشتاق. این نبرد، چیزی فراتر از ۳ امتیازهاست؛ این جنگی برای افتخار، غرور و تاریخ است.