خیبرشکنها تکلیف جنگ را مشخص کردند
سوم تیر 1404، پس از 12 روز درگیری مستقیم، جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی متوقف شد. ترامپ تلاش کرد این توقف را به نام خود فاکتور کند و رژیم صهیونیستی نیز دلیل توقف جنگ را دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده اعلام کرد اما وضعیت میدانی برخلاف ادعا و انتظار آمریکا و رژیم بود.
بامداد سهشنبه سوم تیر جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه کشورمان در حالی متوقف شد که نیروهای مسلح کشورمان چند دقیقه مانده به موعد توقف، شهر اشغالی بئرسبع را مورد حمله سنگین موشکی قرار داد به طوری که ساکنان این منطقه و همچنین خبرنگاران و کارشناسان صهیونیست، آخرین موج حملات ایران را بیسابقه و مخربتر از موجهای پیشین اعلام کردند.
پس از توقف جنگ، برخی منابع آمریکایی اعلام کردند آتشبس درخواست شخص نتانیاهو بوده و دلیل درخواست او تشدید حملات موشکی ایران و افزایش خسارات در مناطق صهیونیستنشین بوده است.
حالا با گذشت بیش از 2 هفته از توقف جنگ تحمیلی، روایتهای جدیدی از دلایل اصلی توقف جنگ مطرح شده است. ماشاءالله شمسالواعظین از چهرههای شاخص اصلاحطلب در یک گفتوگو گفت شب قبل از توقف جنگ، ایران با 28 فروند موشک بالستیک خیبرشکن 2، سرزمین اشغالی را هدف قرار داد و همین حمله رژیم صهیونیستی را به این جمعبندی رساند که باید به سمت آتشبس برود.
شمسالواعظین در این باره اظهار داشت: در جریان درگیریها، رژیم صهیونیستی با واسطههایی مانند آمریکا و بعد از طریق نروژ، از ایران تقاضا کرد که اگر قرار است نیروهای مسلح ایران سرزمین اشغالی را هدف قرار دهد، از موشک بالستیک خیبرشکن استفاده نکند و با موشکهای کلاسیک و حتی هایپرسونیک فتاح اقدام به حملات متقابل کند.
اینکه قدرت موشکی ایران، رژیم را وادار به توقف حملات کرد، نه یک ادعای تازه مطرح شده از سوی شمسالواعظین که گزاره اثبات شده در میدان است. رژیم متجاوز پیش از آغاز جنگ، با اتکا به برتری هوایی و اطلاعاتی خود، تصور میکرد با هدف قرار دادن فرماندهان ارشد نظامی، تأسیسات هستهای و پایگاههای موشکی ایران میتواند توان نظامی جمهوری اسلامی را فلج کند. با این حال، پاسخهای سریع، دقیق و فزاینده ایران، بویژه استفاده از موشکهای پیشرفته نظیر خیبرشکن، فتاح و قدیر H، این پیشفرض را به چالش کشید و رژیم را به سوی پذیرش آتشبس هدایت کرد.
هدف اصلی حملات تجاوزکارانه رژیم، تخریب زیرساختهای هستهای (نظیر نطنز و فردو) و تضعیف توان موشکی ایران از طریق هدف قرار دادن پایگاههای موشکی، لانچرها و تأسیسات نظامی بود. رژیم صهیونیستی گمان میکرد با ترور فرماندهان کلیدی و تخریب زیرساختهای نظامی میتواند ایران را در موقعیت ضعیف قرار دهد و از پاسخگویی مؤثر بازدارد اما برخلاف این انتظار، ایران تنها چند ساعت پس از آغاز حملات، پاسخ خود را با شلیک بیش از ۱۰۰ موشک و پهپاد به سمت پایگاههای نظامی و شهرهای فلسطین اشغالی آغاز کرد. این واکنش سریع نشاندهنده آمادگی بالای ایران و حفظ زنجیره فرماندهی آن حتی پس از شهادت فرماندهان ارشد بود.
در ادامه، ایران استراتژی تشدید تصاعدی را پیش گرفت و هر روز با استفاده از موشکهای پیشرفتهتر و قدرتمندتر، فشار بر رژیم صهیونیستی را افزایش داد. به اذعان رسانههای صهیونیستی، در هشتمین روز جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران، تعداد موشکهایی که سامانههای پدافندی رژیم و حامیانش رهگیری میکردند، کاهش چشمگیری داشت.
در روزهای پایانی جنگ، ایران با بهکارگیری موشک هایپرسونیک فتاح؛ همچنین موشکهای چند خوشهای قدیر H، قدرت تخریبی خود را در مقایسه با روزهای ابتدایی به اوج رساند. موشک فتاح با سرعت ۱۳ تا ۱۵ ماخ و توانایی نفوذ به سامانههای پدافندی پیشرفته، بهعنوان «۴۰۰ ثانیه تا تلآویو» شناخته میشود و در حملات به شهرهای کلیدی رژیم غاصب، از جمله تلآویو و حیفا، خسارات قابل توجهی وارد کرد. در موج نهایی حملات در نخستین ساعات صبح ۳ تیر ۱۴۰۴، ایران منطقه بئرسبع در جنوب سرزمین اشغالی را هدف قرار داد. این موج حمله، اسرائیل را با حجم بیسابقهای از تخریب مواجه کرد. این حملات نهتنها سامانههای دفاعی رژیم را تحت فشار قرار داد، بلکه روحیه عمومی و اعتماد به تواناییهای دفاعی رژیم تبهکار را نیز تضعیف کرد. اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی به «بهای سنگین» این حملات در بئرسبع اذعان کرد و بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم نیز از «طعم تلخ» این حملات گفت. از سویی، تحلیلگران صهیونیست مانند اوری گلدبرگ اذعان کردند اسرائیل توان تحمل یک جنگ فرسایشی موشکی با ایران را ندارد، زیرا ذخایر موشکی دفاعی رژیم در حال اتمام بود. همچنین دنیل دیویس، نظامی آمریکایی، به توانایی ایران در حفظ جریان مداوم حملات موشکی روزانه اشاره کرد که خسارات سنگینی به اسرائیل وارد میکرد. این فشارهای فزاینده، همراه با خسارات سنگین به بئرسبع و دیگر شهرهای اشغالی، اسرائیل را به این جمعبندی رساند که ادامه جنگ هزینهای غیر قابل تحمل خواهد داشت. بدون شک قدرت موشکی ایران، بویژه استفاده از موشکهای پیشرفته خیبرشکن و فتاح، نقش کلیدی در وادار کردن رژیم به درخواست توقف جنگ ایفا کرد. برخلاف پیشبینیهای اولیه اسرائیل مبنی بر فلج کردن توان نظامی ایران، پاسخهای سریع و تشدید تصاعدی حملات موشکی ایران، معادلات را به نفع تهران تغییر داد. تخریب گسترده در بئرسبع و ناتوانی سامانههای دفاعی رژیم در برابر موشکهای هایپرسونیک و بالستیک ایران، سران تلآویو را به این نتیجه رساند که احتمالا ادامه جنگ به فروپاشی نظامی و اقتصادی آن منجر خواهد شد. در شرایطی که ۲ هفته از توقف جنگ میگذرد، این گزاره در حال تثبیت است که قدرت آفندی ایران، اصلیترین عامل و مولفه توقف جنگ بوده است؛ واقعیتی که میتواند در تخمین وضعیت آینده جنگ و موازنه قدرت در غرب آسیا موثر باشد.