25/تير/1404
|
10:38
۲۲:۰۷
۱۴۰۴/۰۴/۲۰

وطن، دشمن و ناخودآگاه جمعی

عرفان خیرخواه: سپیده‌دم ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، آسمان ایران اسلامی زیر رگبار تهدیدات رژیم صهیونیستی بار دیگر شاهد حماسه مقاومت بود. پاسخ کوبنده ایران با صدها پهپاد و موشک، نه‌تنها اقتدار نظامی ملت انقلابی را به رخ دشمن کشید، بلکه عمق روان جمعی این سرزمین را عیان کرد؛ جایی که مفاهیم «وطن» و «دشمن» فقط سیاسی نیست، بلکه ریشه در ناخودآگاه ملتی دارد که با ایمان و آرمان‌های انقلابی زیسته است. نگارنده قصد دارد با نگاهی روانکاوانه به کاوش این مفاهیم در بستر جنگ ایران و اسرائیل بپردازد و این پرسش‌ها را پیش بکشد: وطن چگونه در روان ما مقدس می‌شود؟ دشمن چگونه در ناخودآگاه ما جا می‌گیرد؟ و چرا این دو، در نبرد کنونی، چنین آتشین به هم گره خورده‌اند؟
* وطن؛ ابژه‌ مقدس در ناخودآگاه جمعی
از منظر روانکاوی، وطن، چیزی فراتر از خاک و مرز است. به تعبیر ژاک لکان، وطن یک «ابژه‌ والا»
(objet petit a) است؛ چیزی که هویت، امنیت و معنای وجودی ما را در خود جای داده اما همزمان دست‌نیافتنی و شکننده است. برای ملت ایران، وطن، ایران اسلامی است؛ سرزمینی که با خون شهدا، تقدیس شده است. این خاک، در ناخودآگاه جمعی ایرانیان، به مادری می‌ماند که هم پناهگاه است و هم در معرض تهدید. زیگموند فروید در مفهوم «بازگشت به رحم» توضیح می‌دهد انسان، در برابر اضطراب وجودی، به دنبال بازگشت به آغوشی امن است. برای ایرانیان، این آغوش، ایران است؛ سرزمینی که با فرهنگ دیرینه، تاریخ کهن و سنت اسلامی و در روان ما حک شده است. اما روانکاوی به ما می‌گوید این تقدس، با ترس از دست دادن همراه است. در ناخودآگاه ایرانیان، این ترس ریشه در زخم‌های تاریخی دارد؛ تهاجم مغول، قراردادهای ننگین استعماری، کودتای ۲۸ مرداد و جنگ تحمیلی. این زخم‌ها به قول فروید، «تکرار اجباری» (repetition compulsion) را در روان جمعی ما کاشته‌اند؛ تمایلی ناخودآگاه به بازآفرینی صحنه‌های تهدید و مقاومت برای بازسازی هویت. انقلاب اسلامی ۵۷، با رهبری امام خمینی(ره)، این ترس را به نیرویی برای احیای هویت ملی بدل کرد. وطن، امروز نه‌فقط خاک، بلکه ایده‌ای است که در گزاره «خاک می‌خوریم اما خاک نمی‌دهیم» و فریاد «هیهات منا الذله» متبلور شده است. این وطن، در روانکاوی، یک «دیگری بزرگ» است که ما را به سوی آرمان‌های والا، از استقلال تا عدالت، هدایت می‌کند.
مفهوم دشمن نیز در روانکاوی، چیزی بیش از یک نیروی خارجی است. کارل یونگ دشمن را «سایه» روان جمعی می‌داند. برای ملت انقلابی ایران، دشمن، رژیم صهیونیستی است؛ نیرویی که به تعبیر امام خمینی (ره)، «غده سرطانی» منطقه است. از منظر روانکاوانه اما این دشمن، تنها یک موجود خارجی نیست، بلکه بازتابی از تشویش‌ها، خشم‌ها و زخم‌های سرکوب‌شده در ناخودآگاه ماست. اسرائیل با اشغال فلسطین، جنایات در غزه و حملات به محور مقاومت، به نمادی از تمام آنچه ایران اسلامی در برابرش ایستاده بدل شده است؛ استکبار، ظلم و تحقیر.
 پیش از انقلاب، رژیم پهلوی با صهیونیست‌ها همپیمان بود اما انقلاب اسلامی با شعارهای ضدصهیونیستی، این پیوند را گسست. روانکاوی لکانی این چرخش را به ‌عنوان تلاشی برای بازسازی «دیگری خیالی» (imaginary other) می‌بیند؛ جایی که اسرائیل، به‌ عنوان دشمن، هویت انقلابی ایران را یکپارچه کرد. حملات قبلی اسرائیل به خاک ایران و پاسخ قاطع ایران در عملیات‌های «وعده صادق»  این دشمنی را از سطح خیالی به «واقعی» (Real) لکانی برد؛ جایی که تهدید دیگر نمادین نیست، بلکه وجودی است.
روانکاوی فرویدی به ما می‌آموزد رفتارهای امروز، ریشه در «تکانه‌های سرکوب‌شده» (repressed drives) گذشته دارد. برای ایران، این تکانه‌ها در زخم‌های تاریخی نهفته است؛ از تحقیرهای استعماری تا تحریم‌های ظالمانه و جنگ تحمیلی. این زخم‌ها به قول یونگ، «کمپلکس‌های جمعی» (collective complexes) را در روان ملت کاشته‌اند؛ حس تحقیری که به خشم علیه دشمنانی مانند اسرائیل و آمریکا بدل شده است. انقلاب اسلامی، این خشم را به نیرویی برای بازسازی هویت ملی هدایت کرد. دفاع‌مقدس، مقاومت در برابر تحریم‌ها و پاسخ موشکی به اسرائیل، همگی تلاش‌هایی ناخودآگاه برای التیام این زخم‌هاست.
روانکاوی یونگی به ما می‌گوید وطن و دشمن، در هم تنیده هستند. وطن، بدون دشمن، معنای کامل خود را نمی‌یابد اما این معنا تنها در تخاصم خلاصه نمی‌شود. برای ایران اسلامی، وطن، ایده‌ای است که در مقاومت، استقلال و عدالت ریشه دارد. دشمن، نه‌فقط اسرائیل، بلکه هر نیرویی است که این ایده را تهدید کند.
یونگ معتقد است برای التیام روان باید با سایه خود مواجه شویم. برای ایران، این مواجهه، نه تسلیم در برابر دشمن، بلکه بازشناسی زخم‌های تاریخی و تبدیل آنها به نیروی مقاومت است. رژیم صهیونیستی با جنایاتش در فلسطین و حملات به ایران، نشان داده صلح با او، توهمی بیش نیست.
برای ملت انقلابی، راه پیش رو، همان است که رهبر انقلاب ترسیم کرده‌اند؛ مقاومت تا پیروزی. این مقاومت به قول فروید، «ساماندهی لیبیدو» (sublimation) است؛ هدایت انرژی خشم به سوی آرمان‌های والا از طریق به کارگیری یکپارچه، توانمند، خلاقانه و حساب شده که داستان مقاومت ایران بزرگ را بار دیگر در جهان طنین‌انداز کند.
جنگ ایران و اسرائیل، دعوتی است به تأمل در ناخودآگاه جمعی ما. وطن، ایران اسلامی است؛ ابژه‌ای مقدس که در روان ما با ایمان و شهادت گره خورده است. دشمن، رژیم صهیونیستی است؛ سایه‌ای که زخم‌های تاریخی ما را بیدار می‌کند. ملت ایران، با تکیه بر ولایت و مقاومت، این سایه را به زانو درخواهد آورد؛ ان‌شاءالله.

ارسال نظر
پربیننده