ساخت از نو
مهدی مرسلی: پرسپولیس دوباره به زندگی بازگشته است. تیمی که در ارتفاعات خنک ارزروم ترکیه، به دور از غوغای خبری، سختترین روزهایش را پشت سر میگذارد تا پلهپله به همان تیم قدرتمند و خونسردِ سالهای طلاییاش بازگردد. تیمی که فصل پیش، با زخمهایی عمیق، تا مرز فروپاشی رفت و حالا در پی بازسازی روح و جسم بازیکنانش است.
* وداع با فلسفههای مقطعی
فصل قبل، پرسپولیس زیر نظر «خوانکارلوس گاریدو» با فلسفهای عجیب وارد میدان شد. برنامههای بدنسازی سنگین، بدنها را زودتر از موعد خالی کرد و نیمفصل دوم، تیمی در زمین بود که بیشتر شبیه کلینیک متحرک پزشکی بود تا یک مدعی قهرمانی. گاریدو به جای ساختن بدنی پایدار برای یک لیگ فرسایشی، تیم را برای یک جام حذفی کوتاهمدت آماده کرده بود. شکستهای متوالی، مصدومیتهای پیدرپی و یک نیمفصل پر از حسرت، نتیجه این روش بود.
وحید هاشمیان، مردی که از آلمان انضباط را به ارث برده، بخوبی فهمیده کوتاهترین راه، همیشه سریعترین راه رسیدن نیست. او آمده تا نهتنها تیم را نجات دهد، بلکه ژن برنده بودن را دوباره به کالبد سرخها تزریق کند.
* توازن علم و تجربه
تمرینات اردو در ارزروم حالا شکل دیگری به خود گرفته است. ۲ نوبت تمرین در روز: صبحها روی چمن، تاکتیک، دوندگی و هماهنگی خطوط؛ عصرها بدنسازی، کار با وزنه و اصلاح حرکات فردی. این بار خبری از فشار مفرط و بیهدف نیست. قرار است بدن بازیکنان آرامآرام پخته شود، بدون اینکه ماهیچهها قربانی شود.
هدف هاشمیان این است که اوج آمادگی تیم، حوالی هفته دهم تا دوازدهم برسد، در عین حال پرسپولیس در بازیهای ابتدایی هم با طراوت ظاهر شود و امتیازات کلیدی را از دست ندهد. این نگاه علمی، دقیقاً همان حلقه مفقوده فصل قبل است. بازیکنان این بار با بدنهای آمادهتر وارد اردو شدند و کادر فنی از دیدن چهرههای بدون اضافهوزن و مصمم، شگفتزده شد.
* نسل تازه، جنگ تازه
نکته جذاب این اردو، ترکیب چهرههای جدید و قدیمی در قلب اردو است. سیدپیام نیازمند با آرامش همیشگیاش، رضا شکاری پرجنبوجوش، فخریان تشنه فرصت و بیفوما که همه چشمها به سرعت و هوش او دوخته شده، همگی کنار چهرههای ثابت و باسابقهای مثل امیری، عالیشاه، کنعانیزادگان، پورعلیگنجی و سرلک آماده جنگی دوبارهاند.
آنچه در ارزروم در حال شکلگیری است، ترکیبی از تجربه، شور جوانی و عطش بازگشت به قله است. هر بازیکن میداند جایگاه فیکس به کسی هدیه داده نمیشود. رقابت درونتیمی مثل یک لیگ کوچک داخل تیم به جریان افتاده و همه برای ورود به ترکیب، آماده جنگند.
* دغدغه بزرگ؛ تعویق لیگ
اما در دل این آرامش و تمرکز، یک خطر بزرگ پنهان است: تعویق احتمالی شروع لیگ. کوچکترین تغییر در برنامه مسابقات، میتواند همه تلاشهای علمی و بدنسازی کادر فنی را بههم بریزد. بدنها مثل ساعتهای دقیق سوییسی تنظیم شدهاند و هر تغییر ناگهانی، نظم این ماشین را به هم میریزد.
هاشمیان اما همیشه آماده طرحهای جایگزین است. او در جلسات فنی، به بازیکنان یادآوری کرده باید انعطاف داشته و برای هر سناریوی غیرمنتظرهای آماده باشند.
* اردو؛ زایش یک تیم تازه
این اردو، فراتر از یک دوره آمادهسازی ساده است. یک آزمایشگاه واقعی است؛ جایی که بازیکنان نهتنها به سطح مناسب بدنی و تاکتیکی میرسند، بلکه در حال بازسازی روانی ـ ذهنی هستند. فضای رقابتی که از لحظه ورود به ترکیه آغاز شد، حالا مثل موتور اصلی تیم عمل میکند.
پرسپولیس در حال طراحی دوباره دیانای بازیکنان است؛ تیمی که فصل قبل در لحظههای حساس جا میزد، حالا قرار است به تیمی تبدیل شود که حتی یک سانتیمتر از زمین را هم بدون جنگیدن ترک نکند.
برای هواداران، این اردو جشنواره مخفی است؛ جشنواره امید، اشتیاق و رؤیای تکرار دوباره فریادهای «قهرمان، قهرمان» در آزادی.
هاشمیان و بازیکنانش، بیسروصدا و آرام اما مصمم و دقیق، در حال آماده شدن برای روزی هستند که دوباره همه تیمهای ایران در برابرشان سر تعظیم فرود آورند. این شروعی است برای زایش یک تیم متحد، سرسخت و هوشمند. تیمی که قصد دارد فصل آینده، تمام اشتباهات گذشته را دفن کند و پرچم سرخ را دوباره روی بام فوتبال ایران بکوبد.
***
هاشمیان، آتش انضباط
پرسپولیس حالا شبیه کارگاهی شده که هر گوشهاش، یک قطعه در حال تراش خوردن و صیقل دادن است. وحید هاشمیان، مرد آرام، منضبط و دقیق فوتبال ایران، آمده تا نظم و تعهد را از یک شعار کلیشهای به یک اصل واقعی تبدیل کند.
او که سالها در زمینهای سفت و سرد آلمان نفس کشیده، از روز اول، بیهیچ پردهپوشیای نشان داد با کسی شوخی ندارد. این همان DNA برندهای است که مدتها در پرسپولیس گم شده بود.
از لحظهای که تیم وارد ارزروم شد، یک چیز برای همه روشن شد: دیگر خبری از اردوهای تفریحی و تمرینات سست و بیبرنامه نیست. هاشمیان در نخستین جلسه تمرین، با لحنی قاطع به تمام نفرات اعلام کرد هر بازیکنی که زیر قرارداد باشگاه است، باید بیچون و چرا در اردو حاضر شود.
این پیام نهتنها خطاب به ستارهها بود، بلکه یک تلنگر برای تمام لایههای تیم بود؛ از بازیکنان ذخیره گرفته تا جوانهای تازهوارد. سرمربی جدید، مرزها را از روز اول مشخص کرد: نظم، انضباط و تعهد، ۳ خط قرمزی است که هیچ کس حق عبور از آنها را ندارد.
* ارونوف؛ نخستین آزمون بزرگ
اوستون ارونوف، هافبک ازبک پرسپولیس، شاید نخستین کسی بود که جدی بودن این خطونشانها را از نزدیک لمس کرد. ارونوف که فصل قبل به دلیل مصدومیت، نیمی از مسابقات را از دست داد، طبق روال دوست داشت در ازبکستان دوران نقاهتش را طی کند اما پیام روشن هاشمیان، او را مجبور کرد بلیت ترکیه را به سرعت رزرو کند.
بازگشت زودهنگام وی، بیش از آنکه صرفاً یک تصمیم شخصی باشد، یک پیام قوی به رختکن بود. دیگر هیچ کس نمیتواند پشت بهانه مصدومیت، مصاحبه یا قرارداد پنهان شود. پرسپولیس جدید، جایی برای تعارف و مماشات ندارد.
ارونوف با حضور زودهنگامش نشان داد حالا همه میدانند چه فضایی بر تیم حاکم است. هرچند او هنوز بهطور کامل آماده بازی نیست اما حضورش کنار سایر بازیکنان، یک تصویر شفاف از نظم تازه در پرسپولیس را به همه مخابره کرد.
* دیسیپلین، پادزهر حاشیه
این تغییر رویکرد، همان چیزی است که پرسپولیس سالها به آن نیاز داشت. تیمی که همیشه زیر ذرهبین رسانهها و هواداران قرار دارد، حالا با این مدل مدیریتی جدید، فرصت پیدا میکند ستونهای اقتدارش را بازسازی کند.
هاشمیان آمده تا پرسپولیس را به یک تیم ارتشگونه تبدیل کند؛ تیمی که بازیکنانش در هر لحظه بدانند جایگاهشان قابل تهدید است و هر سستی، بلافاصله با اخطار یا حتی حذف مواجه خواهد شد.
این سبک کار، بیش از هر چیز، ذهنیت بازیکنان را هدف گرفته است. بازیکنانی که عادت داشتند گاهی با مصاحبه، گاهی با حاشیه و گاهی با فشار هواداری از زیر بار مسؤولیت فرار کنند، حالا راه گریزی ندارند.
* آینده روشن یا پرچالش؟
همه سختگیریها، البته یک روی دیگر هم دارد: اگر نتیجه نگیرد، ممکن است با واکنش منفی هواداران و رسانهها روبهرو شود. اما به نظر میرسد هاشمیان آماده مواجهه با همه این پیامدهاست. او از روز اول، با علم به اینکه پرسپولیس بزرگتر از هر اسمی است، قدم در این مسیر گذاشت.
این تیم حالا به تدریج در حال تجربه یک تغییر فرهنگی عمیق است. فرهنگی که بر اساس قانون، احترام متقابل و مسؤولیت فردی بنا شده است. در این مسیر، بازیکنان نهتنها از نظر بدنی بلکه از نظر روانی هم تحت آزمون قرار میگیرند. هر تمرین، هر جلسه تیمی و حتی هر حضور ساده در اردو، به یک تست انضباط و وفاداری تبدیل شده است.
* چشمان منتظر آزادی
برای هوادار، دیدن ارونوف در اردو و نظم سفت و سخت هاشمیان، فقط یک خبر کوتاه نیست. اینها نشانههایی از آغاز یک انقلاب آرام در رختکن پرسپولیس است. انقلابی که شاید به قیمت حذف ستارهها یا تغییر نقشها تمام شود اما در نهایت، پرسپولیس را دوباره به تیمی متحد و باصلابت تبدیل خواهد کرد.
هاشمیان حالا با تیمی پر از چهرههای ریز و درشت، ایستاده و خطوط قرمزش را با دقت طراحی کرده است. خط و نشانی که بهطور ضمنی میگوید: «یا با من، یا بیرون!». این دقیقاً همان چیزی است که پرسپولیس برای بازگشت به قله به آن نیاز دارد؛ یک رهبر واقعی که اولویتهایش شفاف، صریح و غیرقابل مذاکره است.
شاید روزی هواداران در آزادی دوباره این تیم را با همان شور قدیمی تشویق کنند، همانطور که یکصدا میخواندند: «پرسپولیس قهرمان…» و حالا این رویا، دوباره در دسترس است، اگر نظم و تعهد، تا آخر مسیر پابرجا بماند.