15/مرداد/1404
|
20:05
۱۴:۰۶
۱۴۰۴/۰۴/۲۳

به عبارت دیگران

گردآورنده، تقی دژاکام

تذکر جدی امام به خبرگان

باید بدانید که تبهکاران و جنایت‌پیشگان بیش از هر کس چشم طمع به شما [نمایندگان خبرگان] دوخته‌اند و با اشخاص منحرف نفوذی در بیوت شما، با چهره‌های صددرصد اسلامی و انقلابی، ممکن است خدای نخواسته‌ فاجعه به‌بار آورند و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند. الله، الله، در انتخاب اصحاب خود.
سیدروح‌الله موسوی خمینی/ صحیفه امام 
پیام به نمایندگان مجلس خبرگان رهبری
جلد 18، صفحه 6

***
عمل بدون بیهوشی!

آیت‌الله‌العظمی سیداحمد خوانساری به دلیل بیماری زخم معده احتیاج به عمل جراحی داشت. از طرفی سالخورده و از لحاظ جسمی ناتوان بود و تحمل جراحی بدون بیهوشی نیز ممکن نبود. پیش از آنکه عمل جراحی آغاز شود، وی اجازه بیهوش‌ کردن را به پزشک نداد چون به نظر ایشان در وضعیت بیهوشی، تقلید مقلدین‌شان دچار اشکال می‌شد. از این ‌رو به پزشکان معالج فرمود: هرگاه من مشغول قرائت سوره مبارکه انعام شدم، شما مشغول عمل شوید؛ من توجهم به قرآن است و در این‌ صورت هیچ مشکلی پیش نمی‌آید.
همان‌طور هم شد، ایشان آنچنان به قرآن توجه پیدا ‌کرد که احساس دردی نکرد و با تمام ‌شدن عمل جراحی، قرائت سوره مبارکه انعام نیز به پایان رسید.
محمدحسین محمدی/ هزارویک حکایت اخلاقی
نشر صالحان - صفحه 41

***
خانه شیشه‌ای

از روی صندلی برخاست. دست‌ها را حایل بدن کرد و با ملایمت به‌ جانب صدا روان شد. صدای ژان را شنید که می‌گفت: تو قشنگی، به چشم من تو به زیبایی امید و به دلفریبی آرزویی! ببین که من به پای تو افتاده‌ام و به‌ حقیقت از آن ‌دم که در پناه لطف تو قرار گرفته‌ام، معنای زندگی را درک کرده‌ام.صدای خنده دلفریبی برخاست که گفت: تو به زن بیچاره‌ات هم همین چیزها را نمی‌گویی؟ آن بدبخت هم با آن چشمخانه‌های مخوف و موهای سفید، باور نکرده است که تنها زیبایی زنده‌ای است که به چشم تو آمده است؟ عزیزم بس است. همه حرف‌های تو همین‌طور است! در این هنگام سایه لاغری از لای در به روی زمین خزید.
ژان! ژان عزیزم! شیشه‌خانه خیال خرد شده بود - قلبی از زدن ایستاد... آلیس قدم آخرین را برداشت، سرش چرخیدن گرفت و پیش پای شوهرش بر زمین نقش بست.
کامیل لومونیر/  شیشه‌خانه
به نقل از: دریای گوهر
مهدی حمیدی شیرازی

***
کودتاگرانی که سرشان بی‌کلاه ‌ماند!

عبدالکریم قاسم برخلاف مقررات تعیین‌شده توسط 14 افسر بلندپایه جنبش [افسران آزاد]، ریاست حکومت جدید (رئیس شورای وزیران) و فرماندهی ارتش را در دست گرفت. پس از او عبدالسلام عارف نیز که پیش از ورود عبدالکریم به بغداد، مسؤولیت اجرای عملیات انقلاب را بر عهده داشت و نیروهای او به عنوان پشتیبان نیروهای قاسم عمل می‌کردند، پست‌های مهمی در دولت بر عهده گرفت. قرار بود وزارتخانه‌ها را افراد غیرنظامی در دست گیرند ولی چنین نشد. نیز مقرر شده بود شورایی گسترده برای رهبری کشور تشکیل شود، که این نیز عملی نشد. این امر موجب آزردگی و رنجش خاطر بسیاری از همکاران عبدالکریم شد که منتظر پست‌ها و مقام‌های بزرگ بودند. البته به ‌طور صوری، شورای تصمیم‌گیری برای انجام وظایف رئیس‌جمهوری ایجاد شد و یکی از افسران به ‌نام نجیب ربیعی به عنوان مسؤول آن انتخاب شد ولی شورای مزبور فاقد هرگونه قدرت حقیقی بود. خلافکاری‌ها، خلف وعده‌ها و پیمان‌شکنی‌های عبدالکریم نه‌تنها ادامه داشت، که جنگ قدرت شگفت‌انگیزی را میان وی و سایر همکارانش در جنبش پدید آورده بود. وی پس از کودتا، پست‌ها، مقام‌ها و وظایف حکومت جدید را طبق خواسته‌های خود و با توجه به روابط ویژه‌اش با افراد و نه بر اساس لیاقت، کارایی و میزان مشارکت‌شان در کودتا تقسیم می‌کرد. او در آغاز، تمام مراکز حساس و مهم را به همراه عبدالسلام بر عهده گرفت و خود را رئیس کابینه و وزیر دفاع و فرمانده کل نیروهای مسلح قرار داد و بقیه پست‌ها از قبیل معاونت نخست‌وزیر و وزارت کشور و معاونت فرمانده نیروهای مسلح را به عارف واگذار کرد.
علی سعید/ روایت دیکتاتوری در تاریخ معاصر عراق
مهرداد آزاد - صفحات 32 و 33

***
با این افراد دوست نشوید!

اگر با آدم‌های غرغرو همنشین باشید، عیب‌جو و غرغرو می‌شوید و آن را طبیعی می‌دانید. اگر دوست شما دروغ بگوید، ابتدا از دستش ناراحت می‌شوید ولی در نهایت شما هم عادت می‌کنید به دیگران دروغ بگویید و اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت. اگر با آدم‌های خوشحال و پرانگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه می‌شوید و این امر برای‌تان کاملا طبیعی است. تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین می‌کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمی‌شوید.
اندرو متیوس/ یک روز را 365 بار تکرار نکن
مسعود لعلی - صفحه 281

ارسال نظر