ایستاده مقابل باطل
فوتبال همیشه فقط به گل، پاس و قهرمانی محدود نمیشود. این ورزش یک رسانه زنده است که فراتر از تبلیغات، پیراهنها و تشویقهای مقطعی، بستری برای نشان دادن ارزشها و اعتقادات انسانهاست. گاهی یک شادی پس از گل، یا یک دستبند مشکی، رساتر از ۱۰۰۰ بیانیه سیاسی عمل میکند.
در چنین بستری، وقتی یک داور ایرانی در اوج بحرانها، با خندهای معنادار کنار تروریست منفوری چون ترامپ عکس میگیرد، بهوضوح مشخص میشود از قدرت این رسانه غافل مانده یا شاید ترجیح داده سمت دیگری بایستد.
«نه» گفتن، ارزشمندتر از قهرمانی
استفن کری، ستاره درخشان NBA، در روزهایی که تیمش قهرمان شد، دعوت کاخ سفید را رد کرد و گفت: «رفتن به کاخ سفید برای من افتخار نیست». این جمله ساده، شاید به اندازه ۱۰۰۰ پرتاب ۳ امتیازی تاثیرگذار بود. لبرون جیمز، همتیمی سابق او در تیم ملی آمریکا نیز، پشت این تصمیم ایستاد و یادآوری کرد ورزشکار، فقط یک بازیکن نیست؛ او تریبون مردم است.
اینگونه تصمیمهاست که یک قهرمان را از یک بازیکن معمولی متمایز میکند. برای برخی، مدال و جام همه چیز است ولی برای آدمهای بزرگ، شرف و ارزش انسانی مهمتر از تمام جامهای جهان.
شجاعتی فراتر از زمین فوتبال
مگان راپینو، کاپیتان تیم ملی زنان آمریکا، با وجود اینکه در اوج محبوبیت بود، حاضر نشد وارد کاخ سفید شود. او با شجاعت تمام گفت: «من به خانه رئیسجمهوری که مردم را تحقیر میکند، نمیروم». این تصمیم، کار آسانی نبود ولی اهمیت آن وقتی دوچندان میشود که بدانیم او با این موضعگیری، میلیونها زن و دختر را در سراسر جهان به فکر واداشت.
پپ گواردیولا، مربی نابغه فوتبال هم در همان مسیر حرکت کرد. وقتی دانشگاه منچستر به او دکترای افتخاری داد، همه انتظار داشتند درباره تاکتیکها یا موفقیتهای ورزشیاش حرف بزند اما او ترجیح داد درباره غزه بگوید. از کودکانی گفت که زیر آوار جان میدهند و جهانی که ترجیح میدهد چشمهایش را ببندد.
پرچمهایی سنگینتر از جام
در اسکاتلند، هواداران سلتیک هر هفته پرچم فلسطین را وارد ورزشگاه میکنند و بارها بهخاطر این کار جریمه شدهاند. جریمههایی که هر بار با کمکهای مردمی جمع و بخشی از آن برای کمک به مردم غزه فرستاده شد. این هواداران نشان دادند عشق به فوتبال میتواند فراتر از نتیجه باشد؛ میتواند به یک سلاح فرهنگی و اعتراضی بدل شود.
همین الگو را در فرانسه هم دیدیم؛ جایی که طرفداران پاریسنژرمن با پرچمهای فلسطین وارد استادیوم شدند و علیه کشتار مردم فلسطین شعار دادند. در آرژانتین، هواداران آلبویز با تابوتی که پرچم رژیم صهیونیستی روی آن بود، پیام خود را فریاد زدند. فدراسیون فوتبال آرژانتین برایشان پرونده انضباطی تشکیل داد اما آنها پا پس نکشیدند.
وقتی قهرمانی را کنار میگذارند
در لیگ فوتبال زنان لندن، تیم کلاپتون به خاطر جمع کردن پرچم فلسطین حاضر نشد بازی فینال را ادامه دهد. آنها قید جام، مدال و جشن قهرمانی را زدند اما پشت هواداران حامی فلسطین ایستادند. این تصمیم، برای هر باشگاهی دشوار است ولی برای کلاپتون، عزتنفس از هر عنوانی مهمتر بود.
این نمونهها ثابت میکند ورزش میتواند سکوی فریاد عدالت باشد، حتی اگر قیمتش شکست در زمین باشد. این ورزشکاران، تیمها و هواداران به ما یاد دادند گاهی باید قهرمانی را قربانی کنی تا برنده واقعی باشی.
فغانی؛ سوتی که در تاریخ ماند
در میان این روایتها، وقتی فغانی با افتخار پست میگذارد و مینویسد «خوشحالم که بخشی از تاریخ فوتبال شدم»، نمیتوان از این جمله ساده رد شد. او هم بخشی از تاریخ شد اما تاریخی در تاریکی، در بخشهای سیاه کتاب ورزش، جایی که هیچکس جز امثال فغانی دوست ندارد نامش ثبت شود.
در روزهایی که مردم ایران، تحت بمباران و فشار تحریمها شهید میشوند، تصویر با ترامپ، از فغانی چهرهای ساخت که در قاب مردم، جایی برای تحسین نداشت. ورزشکاری که در لحظه حساس، بهجای انتخاب مردم، سمت قدرت ایستاد.
ارزشهایی که فراموش نمیشوند
انتخابهای کوچک، در لحظه شاید بیاهمیت بهنظر برسند اما در آینده، همین لحظهها سرنوشت قضاوت یک نسل را رقم میزنند. فغانی شاید امروز مورد تشویق برخی محافل رسمی قرار گیرد اما فردا، وقتی تاریخ، داوران عدالتخواه و مدافعان حقیقت را روایت کند، هیچکس از لایکهای مجازی یا دعوتنامههای تشریفاتی حرف نخواهد زد.
دنیا امروز بیشتر از همیشه نیاز به قهرمانانی دارد که نترسند، قهرمانانی که حتی اگر زمین بازی را ببازند، قلبها را به دست آورند. و شما آقای فغانی! انتخاب کردید؛ انتخابی که شما را در تاریکی تاریخ ماندگار خواهد کرد.