حالیت شد!
مرضیه قاسمعلی
الهی «قدر» جانت را بگیرد
نشد حتی، توانت را بگیرد
بیاید «فاتح و سجیل و ثاقب»
شبیه گل، دهانت را بگیرد
دلت به گنبدت خوش بود بدبخت؟!
الهی که همانت را بگیرد
شدی دانکی، سوارت یانکی زرد!
الهی خرچرانت را بگیرد
شکر خوردی اگر گفتی ضعیفیم
ز حلقومت زبانت را بگیرد
کسی هنگام بالا رفتن تو
بیاید نردبانت را بگیرد
و با مغزت زمین خوردی بیاید
صدای استخوانت را بگیرد
تو از لاف شکستم خوردهای نان!
الهی آب و نانت را بگیرد
به نفعت هست با ایران در نیفتی
که در خوابت امانت را بگیرد
نمیترسی از آه قدرت ما؟
بمان تا خانمانت را بگیرد
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها