فتح قلههای دانش پزشکی
محمدحسین فرقدانی: در روزهایی که جهان با نبردهای فناورانه و موجهای تحریمی گره خورده به سیاست، اقتصاد و حتی سلامت دست به گریبان است، قصهای حقیقی اما کمتر شنیدهشده، آرام آرام در خطوط خبری صنعت تجهیزات پزشکی ایران شکل گرفته. قصه ملتی که تصمیم گرفته است ایستادن به معنای دقیق کلمه را تفسیر کند و نشان دهد چگونه در عصر فناوری و جریانهای ارز جهانی میشود دیوار بلند انحصار را شکست. آن هم در نقطهای که شاید کمتر کسی فکرش را میکرد که آزمایشگاههای تشخیص طبی ایران، به فناوری ایرانی مجهز شوند.
شاید برای بسیاری از ما واژه «CBC» فقط یک ردیف از برگه آزمایش یا نهایتاً تکرار جمله پزشک یا مسؤول سلامت باشد اما اگر بخواهیم ساده بگوییم، CBC یعنی شمارش کامل سلولهای خونی؛ همان آزمایشی که نشان میدهد حال گلبولهای قرمز، گلبولهای سفید و پلاکتهای خون ما چطور است. به زبان دیگر، CBC قلب تپنده آزمایشگاه تشخیص طبی است، چون تقریباً هیچ بیماری را نمیتوان بدون دانستن وضعیت این سلولها به درستی تشخیص داد.
در کشوری با ۸۲۰۰ آزمایشگاه فعال و ساختاری به وسعت ایران، هیچ آزمایشگاه قابل اعتنایی را نمیتوان یافت که دستگاه CBC در آن نباشد. تقریباً همه غربالگریها؛ از کارگر ساده معدن تا مهندس نفت، از کارمند بانک گرفته تا دانشآموز مدرسه، همه و همه روزی نام و عدد این آزمایش روی برگه سلامتشان ثبت شده است. امروز اگر قرار باشد بیماریهای شایع، حتی کمخطری مانند کمخونی یا یک عفونت ساده تشخیص داده شود، یا اگر لازم باشد برای درمانهای جدی چون شیمیدرمانی، پیوند عضو یا حتی پایش سلامت عمومی برنامهریزی کنیم، نقطه آغاز در اغلب موارد آزمایش CBC است.
* صرفهجویی معادل بودجه یک وزارتخانه
سالها تنها راه ورود دستگاههای CBC به آزمایشگاههای ایران، همین واردات پرماجرا و دشوار بود؛ چه از مسیر ارز ترجیحی، چه حتی با دلار آزاد. این دستگاهها جزو تجهیزات استراتژیک به حساب میآیند، چون تولیدشان کار هر کشوری نیست. حالا کافی است نگاهی به بازار جهانی بیندازید؛ بنا بر گزارشهای جهانی و اطلاعات سایتهای معتبری نظیر «Markets and Markets» ساخت این فناوری پیشرفته در انحصار چند کشور معدود از جمله ژاپن، آمریکا، آلمان، فرانسه، چین و تا حدودی مجارستان است. باقی کشورهایی که گاهی نامشان کنار این فهرست میآید، بیشتر به مونتاژ بسنده میکنند، نه اینکه تولید فناوری مادر را دارند.
در بازار ایران حالا عمق مساله مشخصتر میشود. حتی کوچکترین دستگاههای قدیمی، خراب یا دستدوم را نمیتوان ارزانتر از ۸ هزار دلار یافت؛ قیمت نمونههای جدید و مجهز حتی تا ۶۰ هزار دلار سر به فلک میکشد و هنوز هم با لیست انتظار گمرکی و تحریم همراه است.
حالا بیایید تصویر کوچک اما گویا را روشن کنیم. اگر کف قیمت را روی ۱۰ هزار دلار (حداقل قیمت دستگاههای ضعیف همرده بازار جهانی) و هر دلار را حدود ۸۹ هزار تومان (تابستان 1404) بگیرید، فقط برای تأمین یک دستگاه، باید ۸۹۰ میلیون تومان هزینه شود. ۸۲۰۰ آزمایشگاه ضربدر فقط یک دستگاه، یعنی عددی نزدیک به ۷۳۰۰ میلیارد تومان، معادل بیش از 7 همت (۷ هزار میلیارد تومان) پول ایرانی که فقط بابت تأمین یک سختافزار طبابت عمومی باید از کشور خارج شود. این در حالی است که بیشتر آزمایشگاههای بزرگ 2 یا چند دستگاه دارند و آمار واقعی بسیار بالاتر است!
برای اینکه ابعاد عدد ۷ همت ملموستر شود، کافی است به ردیف بودجه سال ۱۴۰۴ نگاه کنیم؛ بودجه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در این لایحه تنها کمی بیش از همین عدد و حدود 7.2 همت پیشبینی شده است. یعنی اگر بخواهیم تمام بودجه یکسال کامل وزارت میراث فرهنگی را کنار بگذاریم، معادل همان مبلغی خواهد بود که فقط برای خرید دستگاههای CBC آزمایشگاهی باید صرف شود.
* ورود به باشگاه 6تاییها
در شرایطی که سیطره فناوری دست چند کشور توسعهیافته است و حتی کشورهای همرده منطقه عمدتاً فقط مونتاژکننده یا واردکننده هستند، خبر ساخت نخستین دستگاه CBC کاملاً ایرانی با پشتوانه مهندسی بومی، اتفاق کمی نیست. این لحظه، گذر آرام ایران از روی طناب تحریم و انحصار فناوری است. ساخت چنین دستگاهی، یعنی گرهگشایی از حلقه سلامت جایی که هر قطعه، هر نرمافزار، هر استاندارد و حتی حسگرهای حساس، خودش یک نبرد جداگانه با فشار اقتصادی و محدودیت جریان کالا بوده است.
اینبار دیگر پای مهندسان بیادعا، کارگران زنجیره مونتاژ داخلی و دانشآموختگان جوان در هر صبح سرد و گرم تهران و اصفهان و شیراز بهیادماندنی است؛ آنهایی که با پیراهن کار، در تور رقابت علم و تحریم، روزها و شبها آجر به آجر دیوار فناوری را بالا بردند و حالا نام ایران را در کنار 6 قدرت فناور بر این دستگاه مهم گنجاندهاند.
* چرخش سرمایه ملی و از دست نرفتن ارز ترجیحی
روایت ساده است؛ هر دستگاهی که امروز در وطن تولید میشود، یعنی حداقل ۹۰۰ میلیون تا یک میلیارد تومان سرمایه ملی سر جای خودش میماند. زنجیره تأمین، از قطعهساز تا مونتاژکار، از طراح تا خدمات پس از فروش، فعال میشود؛ دیگر قرار نیست ارز ترجیحی یا حتی آزاد برای خرید دستگاهی که حالا نمونه باکیفیتش روی خط مونتاژ بومی است، خارج شود.
در دنیای امروز، معنای واقعی «اقتصاد مقاومتی» همین است؛ شناسایی و بستن حفرههای ارزی پنهانی که تا دیروز، بیآنکه به چشم بیاید، سرمایه کشور را میبلعیدند اما ماجرا اینجا تمام نمیشود؛ با تولید هر دستگاه، چند خانواده مستقیماً از چرخه اشتغال بهره میبرند و همین محصولات، قابلیت صادرات به کشورهای منطقه را دارند.
* مدیریت جزر و مد بحرانهای سلامت
تولید داخلی یک دستگاه CBC که به ظاهر شاید مثل یک ترازو یا ماشین قدیمی رنگورورفتهای به چشم بیاید در حقیقت حالا از منظر حکمرانی یعنی وابستگی کمتر نظام سلامت کشور به بازارهای ملتهب خارجی. وقتی در میانه بحرانهای ملی مثل شیوع بیماریهای واگیردار نظیر کرونا، مشکلات بهداشتی یا چالشهای جمعیتی پای نتایج حیاتی آزمایشهای خون به میان میآید، نبود دستگاه CBC ساخت داخل یا وابستگی به کشورهای بیگانه یعنی بازی کردن با سلامت مردم و تبدیل امنیت درمان به قمار سیاسی. دیگر وقت تعارف نیست؛ اگر این دستگاههای حیاتی به خاطر تحریم یا کمبود دچار اختلال شوند، کار سیستم درمان کشور عملاً مختل میشود. در چنین شرایطی، روند تشخیص و درمان بیماران کندتر، پرهزینهتر و خطرناکتر خواهد شد و جان هزاران نفر در معرض تهدید جدی قرار میگیرد.
* درمان سرطان به سبک بومی
پسزمینه این فتح فناوری به یک نقطه دیگر هم گره میخورد. تولید دستگاه الکتروکموتراپی، برای نخستین بار در ایران. ابزاری که تولید آن تنها یک موفقیت صنعتی ساده نیست، بلکه مستقیماً به حساسترین میدان سلامت یعنی درمان سرطان گره خورده است. این فناوری، خط تولید را به خط مقدم مبارزه با یکی از جدیترین بیماریهای عصر حاضر وصل کرده است. در سالهایی که اروپا، آمریکا و ایتالیا مشغول مسابقه توسعه درمانهای نوین سرطان بودند و بازار موضوع را در انحصار 4 یا 5 کشور صنعتی قرار داده بود، ایران آرام و بیسر و صدا دست به کاری زده که در آینده نه فقط بخش بزرگی از بیماران وطنی، که حتی احتمالا هزاران بیمار منطقه غرب آسیا را از هزینههای سنگین سفر و ارز خارجی بینیاز خواهد کرد.
* چرا الکتروکموتراپی مهم است؟
در فناوری الکتروکموتراپی، دیگر صحبت از یک دستگاه صرفاً فناوریمحور یا ابزار تشخیصی ساده نیست؛ اینجا نسل جدید درمان هدفمند با همکاری فناوری برق و شیمیدرمانی زاده میشود.
دستگاه الکتروکموتراپی ایرانی، با اعمال پالسهای خاص روی بافت سرطانی، ساختار سلولی تومور را متحول میکند به شکلی که داروی شیمیدرمانی نهتنها دهها برابر بهتر به درون سلول نفوذ میکند، بلکه مقاومت دارویی که همواره معضل اصلی شیمیدرمانی کلاسیک بود، حالا شکسته میشود. در این فناوری، به جای بمباران شیمیایی کل بدن، دارو به طور مستقیم فقط وارد سلول بدخیم میشود و اثرات جانبی و تخریب سلولهای سالم به حداقل میرسد. در نتیجه درمان سریعتر، ایمنتر، کمهزینهتر و چرخه طولانی و ملالآور بیماری، بستری و عود کمتر میشود.
* صادرات، فاز دوم حکمرانی فناورانه سلامت
طبق آخرین آمار، فقط طی مدتی کوتاه پس از ورود نخستین نسل این دستگاه در کشور، حداقل ۱۵۰۰ بیمار سرطانی پیشرفته تحت درمان قرار گرفتهاند و به موفقیتی نزدیک به ۹۸ درصد پاسخدهی درمانی رسیدهاند. در دنیایی که امید به روند درمان سرطان معمولاً با درصدهای پایینتر و فرسایش روحی همراه است، دارا بودن این فناوری چیزی فراتر از یک دستاورد اقتصادی یا علمی صرف به نظر میرسد؛ در حقیقت این یعنی تسلط حکمرانی سلامت بر جان شهروندان کشورش. تا همین دیروز، دستگاههای پیشرفته الکتروکموتراپی با ارز ترجیحی یا آزاد وارد میشدند؛ انتقال هر دستگاه گاه بین ۳۰۰ تا ۷۰۰ میلیون تومان ارز نیاز داشت (تازه اگر مجوز و امکان انتقال پیدا میشد). این فقط یک سرفصل صادرات ارز است که حالا با نمونه بومی نهتنها بسته شده، بلکه همان سرمایه میتواند دقیقاً صرف حوزههایی شود که با کمبود جدی مواجهند؛ از بخش داروهای کمیاب تا زیرساخت بیمارستانی. و البته ماجرا اینجا متوقف نمیشود؛ این دانش فنی، پتانسیل فروش به کشورهای منطقه (از عراق تا آسیای میانه) را هم دارد، به این معنا که ایران فقط مصرفکننده نخواهد ماند، بلکه به صادرکننده بدل خواهد شد.
این همان نقطهای است که اقتصاد مقاومتی و حکمرانی فناورانه را پیوند میدهد. نه فقط مصونیت برابر تکانههای بیرونی، بلکه قدرتمند شدن در زنجیره ارزش جهانی و ایجاد شغل مستقیم و غیرمستقیم برای صدها نفر در زنجیره پژوهش تا خدمات پس از فروش و تعمیرات و آموزش.
* روزگار نو در سلامت
امروز ایران، نه در صف مصرفکنندگان، بلکه در جایگاه تولیدکنندگان الکتروکموتراپی ایستاده است؛ جایگاهی که تنها 3 کشور دنیا به آن دست یافتهاند: ایتالیا، انگلستان و ایران.
بر اساس گزارش MedPath و تایید رسانههایی مانند PressTV، ایران نخستین کشور آسیایی است که توانسته این فناوری پیشرفته را بومیسازی و به تولید صنعتی برساند. این موفقیت، صرفاً یک دستاورد فناورانه نیست؛ ورود به حلقه بسته تولیدکنندگان دستگاه ECT، از نظر استراتژیک همرده فتح قلههای علوم هستهای یا پرتاب ماهوارههای بومی است برای ساختن آیندهای روشنتر در نظام سلامت کشور.
در حالی که بسیاری از کشورها هنوز برای تهیه این دستگاهها مجبورند به درهای بسته بازارهای خارجی تکیه کنند، امروز ایران با تولید داخلی این فناوری، قفل وابستگی را شکسته و سرمایه ملی را به جای خروج از کشور، وارد زیستبوم توسعه و اشتغال داخلی کرده است. هر دستگاه ساخت داخل، یعنی حفظ میلیاردها تومان ارز، رونق گرفتن زنجیره تولید ایرانی، دسترسی آسانتر بیماران و مراکز درمانی و پایان تکرار پرهزینه و فرساینده خرید از خارج؛ تجربهای که معنای واقعی «خوداتکایی در سلامت» را از یک شعار به واقعیت تبدیل کرده است.
شاید در ازدحام اخبار اقتصادی و بحثهای سیاسی، تولید یک دستگاه جدید یا دستیابی به یک روش درمانی پیشرفته چندان بزرگ و خبرساز به نظر نرسد اما واقعیت چیز دیگری است. هر دستگاه وارداتی در نظام سلامت، نهفقط یک هزینه ارزی سنگین، بلکه آغازگر یک دور باطل است: صف انتظار، وابستگی، دغدغه تعمیر و تهیه قطعات، استرس بیماران و حتی مهاجرت کسانی که ناامید از درمان داخلی شدهاند. فقط با تکیه بر دانش و فناوری بومی میتوان این حلقه فرساینده را پاره کرد و نفس تازهای در امید بیماران، انگیزه کادر درمان و امنیت اقتصاد ملی دمید.
روایت این روزهای آزمایشگاههای ایران و اتاق شیمیدرمانی بیمارستانها، داستان توانستن است؛ توانستن شکستن قفل تحریم، عبور از تنگناها و نشاندن علم، صنعت و امید بر سر سفره ملی. این فقط یک خبر موفقیت علمی نیست؛ دستاوردی است که سیاستگذاران باید در لایه به لایه حکمرانی از آن درس بگیرند. هر جا باور به دانش و پیگیری مهندسان ایرانی گره خورد به نهادهای ملی، قفلهای آهنینتر از تحریم هم بالاخره باز خواهند شد. در روزگاری که جهان حتی داروی ساده را برابر یک ملت تحریم میکند، راه، راه باز کردن قفلها با کلید ایرانی است. راهی که الان آزمایشگاهها و مراکز درمانی وطن آغاز کردهاند؛ راهی که هر بیمار معالجهشده با CBC و الکتروکموتراپی، زندهترین شاهد آن است.