کارتیسم قرن ۲۱
میلاد جلیلزاده: دنیای سرگرمی برای عوامل و گردانندگان آن کارکردی چندجانبه دارد. هم به وسیله آن درآمدزایی میشود و هم این جریان میتواند ابزاری باشد در جهت پیشبرد اهداف سیاسی. این گزاره به قدری واضح است که بیان آن به نظر حشو میرسد؛ اما یکی از اصلیترین چالشهایی که هالیوود با آن در یکی دو سال اخیر درگیر شده، به همین گزاره ساده و بدیهی برمیگردد. گردانندگان این شهر فرنگ باید ضمن اینکه برای مخاطب رویا و دغدغه و ایدههایش را میسازند، به زمینههای ذهنی همان مخاطب توجه کنند. ستارگان بزرگ هالیوود که در دهه اخیر به واسطه گسترش فضای مجازی غیر از درآمدشان بابت حضور در فیلمها یا خوانندگی، در شبکههای اجتماعی هم تجارت مهمی برقرار کردهاند، چطور میتوانند به یکی از مهمترین مسائلی که دغدغه ذهنی میلیونها نفر از دنبالکنندگانشان شده، کاملا بیتوجه باشند؟ آنها ناچارند به هر چیزی که به طور فراگیر در سطح افکار عمومی مطرح و مهم میشود واکنش نشان دهند. اما چالش جدید هالیوود و اعضای آن از همین نقطه برمیخیزد؛ از اینجا که سینمای آمریکا ممکن است حتی گاهی چند قدم پا را از مرزهای ضدآمریکایی شدن فراتر بگذارد اما هیچوقت و تحت هیچ شرایطی حاضر نیست کوچکترین نقدی را متوجه رژیم صهیونیستی بکند و ذرهای به این اذعان کند که کشور فلسطین متعلق به فلسطینیان اصیل است. حالا در حالی که طی یکی دو سال اخیر به دلیل جنایات عریان رژیم صهیونیستی در غزه و متعاقب آن در لبنان، سوریه، یمن و ایران، افکار عمومی جهان از جمله غرب بهشدت علیه این رژیم موضع منفی گرفته، آن ستاره هالیوودی که نمیتواند در اینستاگرامش حتی اشارهای تلویحی به این موضوع کند، با دلخوری هوادارانش از این سکوت سهمگین چه کند؟ آن فیلمساز مدعی اصلاح امور جهان و دفاع از انسانیت که درباره زیر و بم جهان نظر داشته و فیلم ساخته و حالا نمیتواند به موضوع جنایت صهیونیستها حتی نزدیک هم بشود، چطور میتواند حتی خودش ادعاهای قبلیاش را از این به بعد جدی بگیرد؟ هالیوود بدجوری گیر افتاده چون ۵۳ درصد مردم آمریکا طبق نظرسنجی پیو از اسرائیل متنفرند و تازه باید دقت کرد آنهایی که متنفر نیستند عموماً افراد بالای ۵۰ سال هستند؛ یعنی کسانی که ذهنیتشان دستپخت دوران جنگ سرد است و بین جوانهای زیر ۳۰ سال، میزان نفرت از رژیم صهیونیستی به ۷۰ درصد میرسد. سینما باید برای همین مردم فیلم بسازد؛ خصوصاً همانهایی که جوانترند و ستارههای سینما را باید همین مردم در فضای مجازی دنبال کنند و بپسندند تا چرخ این صنعت بگردد. اما نه خود سینما و نه خارج از موضوع فیلمها، ستارگان سینما، هیچکدام نمیتوانند چنانکه مردم جامعهشان انتظار دارند، از یک ظلم مسلم بدون لکنت و به صورت واضح انتقاد کنند و حق مظلوم برای دفاع از خود را مشروع بشمارند. دنیای سرگرمی برای عوامل و گردانندگان آن کارکردی چندجانبه دارد. هم به وسیله آن درآمدزایی میشود و هم این جریان میتواند ابزاری باشد در جهت پیشبرد اهداف سیاسی. برای درآمدزایی باید مخاطب از این صنعت راضی باشد و برای اینکه آن صنعت بتواند روی ذهن مخاطبانش تأثیر سیاسی بگذارد، لازم است آن مخاطبان باورش کنند نه اینکه درباره جانبداری و بیطرف نبودنش سوءظن پیدا کنند. هالیوود امروز از جانب این امور بدیهی در حال آسیب خوردن است.
* راههای کمخطر برای برائت از نسلکشی
یک راهحل برای برونرفت از این ماجرا صحبت کردن درباره شومی و هولناک بودن جنگ و در عین حال محکوم کردن نیروهای مقاومت و سلب حق دفاع مشروع فلسطینیان از خودشان است. مثلا صحبتهای آنجلینا جولی که قبل از پرداختن به موضوع غزه، عملیات ۷ اکتبر 2023 را تروریستی میخواند، کاملا مطابق با همین روش است. مقاومت در برابر تجاوز یا اشغال بیگانگان حق هر ملتی است و در جهان غرب هم حماسهسراییهای فراوانی در رابطه با جنبشهای مقاومت در برابر فاشیستها یا نازیستها و امثال آن صورت گرفته اما غربیها این حق بدیهی را که برای خودشان قائل هستند برای دیگران قائل نمیشوند. آنجلینا جولی و افراد دیگری مثل او میتوانند با قرار گرفتن در این چارچوب کنترل شده و بیخطر، ژست دفاع از غیرنظامیان غزه را هم بگیرند.
راهحل دیگری که هنرپیشههای هالیوود برای این موضوع پیدا کردهاند این است که به جای انجام مصاحبههای انفرادی و اظهار نظر مستقیم درباره رژیم صهیونیستی، زیر بیانیههای جمعی را امضا کنند که به هر نحوی خواستار توقف جنگ هستند. آنها به این شکل، هم میتوانند درباره مسؤولیت اجتماعیشان رفع تکلیف کنند و هم کمخطرترین راه را برای این کار انتخاب کردهاند. درخواست توقف جنگ بیخطرترین اعلام موضع است چون یک موضع کلی و عام است و انتخاب قالب «بیانیههای جمعی» آن را باز هم کمخطرتر میکند. اولاً بیانیه چیزی است که در خبرگزاریهای رسمی به صورت مکتوب بازتاب داده میشود و مخاطبان خیلی کمتری دارد، حال آنکه مصاحبههای صوتی یا تصویری و یا اظهار نظر روی استیج جشنوارهها بازتابی چند هزار برابر دارد. ثانیاً جمعی بودن بیانیههایی که امضا میشود خطر آن را باز هم کمتر میکند و دیگر کسی نمیترسد که بایکوت شود یا موقعیت شغلیاش را از دست بدهد. بهعلاوه همه این افراد پای آن بیانیه را صرفاً امضا میکنند نه اینکه نقل قول مستقیمی از خودشان درباره این ماجرا صورت بگیرد.
نامه ۷۰۰ نفره یک اتحادیه بزرگ هالیوود که خواستار توقف جنگ در غزه شدند و در فهرست آن نام بسیاری از افراد شاخص مثل مارک روفالو، ماهرشالا علی، سینتیا نیکسون و ایلانا گلیزر دیده میشوند، یکی از این موارد است؛ همچنانکه در انگلستان، جایی که عوامل سینمایی آن ارتباطات حرفهای گستردهای با هالیوود دارند هم تعدادی از چهرههای مشهور مثل بندیکت کامبربچ، آنی لنوکس، گری لینکر و دوآ لیپا، به بیش از ۳۰۰ چهره سرشناسی پیوستهاند که از نخستوزیر این کشور میخواهند «به همدستی بریتانیا با اسرائیل در جنگ غزه پایان دهد». در این نامه سرگشاده خطاب به نخستوزیر نامهای مشهوری از دنیای رسانه و هنر و پزشکان برجسته، دانشگاهیان، گروههای مبارزاتی و یک بازمانده هولوکاست به چشم میخورد و آنها دولت بریتانیا را متهم کردهاند که همچنان اجازه میدهد سلاحهای بریتانیایی به اسرائیل فروخته شود. اما آیا این همان چیزی است که مخاطبان از چنین چهرههایی توقع دارند یا توقعات آنها فراتر است؟ اتفاقا در ماههای اخیر بحثها درباره اینکه آیا سلبریتیها در قبال اذعان به بحران انسانی در غزه و فلسطین مسؤولیت اجتماعی دارند یا خیر، بالا گرفته است. وقتی مراسم گلدنگلوب و امی در ژانویه از کانالهای متعدد تلویزیونی و اینترنتی پخش شد، خیلیها منتظر ماندند تا ببینند آیا کسی روی فرش قرمز هر کدام از این 2 مراسم از غزه نام میبرد یا از جایگاهش روی صحنه برای صحبت درباره حقوق بشر استفاده میکند یا نه. با توجه به اینکه چندین سلبریتی در طول مراسم اسکار ۲۰۲۲ برای نشان دادن حمایت خود از اوکراین و قربانیان آن سنجاقسینهای ویژه به لباسهایشان زده بودند و بسیاری از آنها روی صحنه چیزی هم میگفتند، انتظار این موضوع درباره غزه هم نابجا نبود. اما چنانکه میشد پیشبینی کرد، حمایت از حقوق فلسطینیان در هر 2 رویداد غایب بود و همین همه را ناامید کرد.
* جدال بین نسل قدیم و جدید هالیوود بر سر فلسطین
این ترس و سکوت از اعلام موضع برابر نسلکشی در غزه اگرچه شرافتمندانه نیست اما دلایل آن قابل فهم است. به رغم اینکه آمریکاییها سرزمین خودشان را قلب جهان آزاد میخوانند و هالیوود به عنوان نمادی تمامعیار در این زمینه عنوان میشود، در تاریخ آمریکا پیش از این هم میتوان موارد متعددی را سراغ گرفت که سانسور سازمانیافته و جریمههای سنگین برای کسانی که علیه سیاستهای حاکمیتی رفتار کنند، چهرههای صنعت سرگرمی را از هر نوع اظهار نظری باز داشته است. شاید شاخصترین و معروفترین نمونه در این زمینه، همزمان با دوران جنگ سرد، دوران مککارتیسم در سینمای آمریکا باشد که کوچکترین نقدی نسبت به نظام سرمایهداری با برچسبهایی مثل چپگرایی و گرایش به کمونیسم بهشدت سرکوب میشد و همین قضیه باعث اخراج چاپلین از آمریکا، مرگ دشیل همت در فقر و فلاکت و تواب شدن و حتی آدمفروشی الیا کازان و دهها مورد اینچنینی دیگر شد. حالا هم کوچکترین نقدی به جنایات رژیم صهیونیستی یا کمترین درخواستی نسبت به توجه به حقوق مردم فلسطین، با برچسب یهودستیزی، همان سرنوشت را برای چهرههای فعال در هالیوود رقم میزند. به طور مثال سوزان ساراندون، بازیگر آمریکایی برنده اسکار و ملیسا باررا، هنرپیشه مجموعه فیلمهای «جیغ»، به دلیل اظهار نظر درباره جنگ غزه و متهم شدن به «یهودستیزی»، با قطع همکاری و اخراج از سوی شرکتهای هالیوودی روبهرو شدهاند. شرکت هالیوودی یوتیای که مدیریت برنامههای سوزان ساراندون، بازیگر برنده اسکار را بر عهده داشت، سال گذشته اعلام کرد همکاری با او را قطع خواهد کرد. در رویدادی دیگر، «مها دخیل» یکی از مسؤولان ارشد یک شرکت هالیوودی دیگر هم بعد از انتشار پستهایی در اینستاگرام با انتقاد و تنبیه روبهرو شد. دخیل در یکی از این پستها نوشته بود: «چه چیزی دردناکتر از این است که شاهد نسلکشی باشید؟ اینکه شاهد باشید نسلکشی که دارد رخ میدهد انکار میشود». مها دخیل بعد از این پست از تمام وظایف خود به عنوان یکی از روسای بخش سینمایی شرکت سیایای کنار گذاشته شد، هر چند به او اجازه داده شد که به عنوان یک کارمند آنجا بماند. گاردین در دسامبر ۲۰۲۳ میلادی به قلم یکی از نویسندگان آمریکاییاش به نام دیوید اسمیت مینویسد: «در حالی که صنعت سرگرمی در سالهای اخیر اتحاد قابل توجهی را علیه ریاستجمهوری دونالد ترامپ، از جمله در مواردی مثل جنبش «جان سیاهپوستان مهم است» و حقوق سقط جنین نشان داده است، جنگ اسرائیل و حماس به طرز منحصر به فردی تفرقهانگیز شده است. فضا پر از اصطلاحاتی مانند یهودستیزی و نسلکشی است. حالا کسانی که سابقا (علیه ترامپ) متحد بودند، اتهاماتی نظیر سانسور، ریاکاری و خیانت را به همدیگر نسبت میدهند. چهرههای سرشناسی که (درباره فلسطین) موضع میگیرند، با بدرفتاری، طرد شدن یا در برخی موارد اخراج، مواجه میشوند». این گزارش در ادامه میآورد: «اسرائیل از نظر تاریخی از حمایت سرسختانهای در هالیوود برخوردار بوده است. تولد (این رژیم) در سال ۱۹۴۸، پس از هولوکاست، توسط جمعیتی عظیم در هالیوود بول جشن گرفته شد که به پیام ضبط شدهای از نخستوزیر بنیانگذار، دیوید بن گوریون، گوش میدادند. سال ۱۹۶۷، در همان مکان، «راهپیمایی برای بقای اسرائیل» پس از جنگ 6 روزه با حضور ستارگانی مانند فرانک سیناترا، پیتر سلرز و باربارا استرایسند برگزار شد» اما همین گزارش ادامه میدهد با گذشت چند دهه، نگاهها به رژیم در نسل جدید هالیوودیها تغییر کرده و بخشی از مصاحبه ایمیلی نویسنده این گزارش با دیوید کلنون، بازیگر برنده جایزه امی و حامی دیرینه حقوق فلسطینیان ضمیمه بحث میشود که میگوید: «هالیوود قبلاً در نشان دادن تحسین و وفاداری خود به اسرائیل متفقالقول بود اما نسل جدید صنعت نمایش، به چالش کشیدن آن ایدئولوژی غالب را شروع کرده است و البته افراد قدیمی، تمام تلاش خود را برای ارعاب آنها انجام خواهند داد». کلنون در ادامه به این اشاره میکند که برای این مصاحبه میتوانست درخواست ناشناس ماندن را در نظر بگیرد اما به عنوان یک فرد باتجربه فکر میکند به اندازه جوانانی که با مردم فلسطین احساس همدلی و همبستگی میکنند، چیز زیادی برای از دست دادن ندارد و میگوید: «بسیاری از بازیگران، نویسندگان و کارکنان صنعت سینما به دلیل انتقاد از ایدئولوژی و عملکرد صهیونیسم اخراج یا تهدید شدهاند اما همین انتقادات توسط روشنفکران و فعالان سیاسی خود اسرائیل مطرح میشود و طعنهآمیز است که در اسرائیل بحثهای آزادتری درباره صهیونیسم نسبت به آنچه در هالیوود مجاز است، وجود دارد».