فقدان تخصص و تعهد
عبدالله دارابی: هواداران شاکی از وضع اسفبار استقلال برای دومین بار مقابل این باشگاه تجمع و اعتراض خود به نحوه عملکرد مدیران استقلال را اینگونه ابراز کردند.
هیات مدیره و مدیرعامل فعلی استقلال که از دیماه سال گذشته با حکم محمد شریعتمداری، رئیس هلدینگ خلیج فارس، جایگزین هیات مدیره و مدیریت منفعل و ناکارآمد قبلی شده و زمام امور باشگاه استقلال را عهدهدار شدند، از همان آغاز با وعدههای بزرگ و زیبا، هواداران ناراضی و بیقرار این باشگاه را که امیدوار به اتفاقات خوب ورای این تغییرات بودند، سرگرم کردند و در واقع سر کار گذاشتند! وعدههایی که گذشت زمان، پوچی آنها را نشان داد و پرداختن به ریز آن، تکرار مکررات است. هرچه زمان سپری شد ناامیدی اهالی فوتبال به این جمع مدیریتی که سلطان وعدهها هستند، بیش از پیش شد و آنان که تجربه بیشتری در این فوتبال داشتند هنگام استخدام بوژوویچ به عنوان سرمربی استقلال، از این مدیران دست شسته و توفیق آبیپوشان با مدیریت این مجموعه را سرابی بیش ندانستند و الحق درست هم دانستند. ماههاست فریاد هواداران استقلال و حتی اهالی فوتبال از تصمیمات و افکار نابخردانه این مدیران و تاخیر در اقدامات عاجل و مورد نیاز بلند است اما آنچه به جایی نرسد فریاد است! حال که مشکلات مالی استقلال پس از سالها حل شده است باز فقدان مدیریت صحیح و حضور مدیران کارنابلد دست از سر این باشگاه بر نمیدارد و همچنان سوهان روح و روان این باشگاه است.
نظریجویباری در مقام مدیرعاملی استقلال و به پشتوانه سالها حضور در ارکان مختلف استقلال، خود را متخصص تیم ساختن و تیم بستن میدانست و مدام این را به طرق گوناگون ابراز کرد اما پس از چند ماه معلوم شد وی فقط به درد فعالیت در ردههای میانی باشگاه و سطح صف میخورد نه ستاد، آن هم به شرطی که با گذشت زمان و تحولات نحوه باشگاهداری، منسوخ و به قولی دمده نشده باشد، اگرنه در مدیریت که نشان داد چیز خاصی برای عرضه ندارد، همچنان که رئیس هیات مدیره، علی تاجرنیا و سایر اعضای هیات مدیره فعلی!
فارغ از نقش این افراد در ایجاد این اوضاع نگرانکننده استقلال، مقصر اول شخص رئیس هلدینگ، محمد شریعتمداری است. اوست که با انتخاب و انتصاب این مجموعه ناکارآمد، باعث این حال و روز استقلال شده است و اکنون نیز ککش نمیگزد چه بر سر این باشگاه آمده و میآید و گویی چشم و گوش خویش را بر احوال استقلال و اعتراض هوادارانش بسته است و انگار نگرانیای هم بابت تضییع پول مجموعه تحت مدیریتش توسط منصوبانش ندارد!
حضور در مجموعه مدیریتی ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس حتی در زمان بیپولیشان، آنقدر اغواکننده هست که هر کسی ولو بدون تخصص لازم قید آن را نزند، چه رسد به اکنون که این ۲ باشگاه به ۲ منبع مالی فربه متصل شدهاند و تحقیق و تفحص کاملی نیز نسبت به دخل و خرج مالی آنها صورت نمیگیرد! پس در این فوتبال بیدر و پیکر که پولهای هنگفتی هم رد و بدل میشود، توقع بیجایی است قید حضور در چنین باشگاههایی را زدن، مگر در صورتی که ضابطه در عمل جای رابطه را بگیرد و سیستمی درست بر آن حاکم شود که آن نیز فعلا آرزویی است محال! فقط بیتالمال این ملت در مضیقه است که در چنین شرایطی حاتموار، هدر داده میشود. واقعا اگر ساز و کاری درست در کار بود، نباید چنین مدیرانی بابت چنین هدرهایی و زیر سوال بردن اعتبار چنین باشگاهی، حداقل عزل میشدند اگرنه خود این افراد که دودستی میز خدمت! را چسبیدهاند؟ البته این معضل وجه مشترک مدیران سرخابی است!
وقتی مجموعهای ناکارآمد عمل کند و این ناکارآمدی و خسارات ناشی از آن همچنان تداوم داشته باشد، نباید از قصور مافوق آن غافل ماند. همچنان که وقتی بازیکنی یا تیمی بد عمل کند، مربی آن نخستین مقصر است، موقعی که مجموعه مدیریتی و مدیر مجموعهای هم بد عمل کند، نخستین قصور متوجه انتخابکننده و فرمانده آنان میشود و در این تردیدی نیست و بر همین اصل مسبب و مقصر نخست اوضاع آشفته باشگاه استقلال، شخص شریعتمداری است.
بدون تعارف آنچه از مالکیت و مدیریت هلدینگ مذکور بر باشگاه استقلال در هر ۲ دوره (علیعسکری و شریعتمداری) دیدیم نشان از فقدان تخصص و تعهد نزد تصمیمگیران اصلی یعنی روسای این غول عظیم نفتی داشته و دارد. مگر میتوان ضعف و ناکارآمدی مدیران استقلال را دید و نقش انتخابکننده این افراد ضعیف و ناکارآمد را ندیده انگاشت؟ مگر میتوان تداوم این ناکارآمدیها و عواقب ناشی از آن دیده شود ولی قصور تصمیمگیر اصلی در تداوم این شرایط، مورد اغماض واقع شود؟ در یک کلام مگر میشود نقش و قصور ریاست هلدینگ را در بیکفایتی مدیران منصوبش انکار کرد؟
فقط غافل نباشیم که پیشتر از مدیریت و هیات مدیره استقلال، شریعتمداری در ایجاد این شرایط اسفناک مقصر است.
فعلاً خبری از تغییرات نیست
تاجرنیا سکوت را شکست
در حالی که این روزها فضای استقلال در هالهای از ابهام و نگرانی فرورفته، علی تاجرنیا، رئیس هیاتمدیره باشگاه، بالاخره لب به سخن گشود تا پاسخی هرچند کوتاه اما معنادار به موج شایعات و اعتراضات هواداران بدهد. او در گفتوگویی که رنگ و بوی آرامشبخشی داشت، تأکید کرد: «تا این لحظه هیچ تغییری در مدیریت باشگاه رخ نداده است».
جملهای که هرچند تکلیف مدیران فعلی را برای امروز روشن میکند اما در دل خود همان قدر ابهام دارد که امید؛ چون فردا شاید روایت دیگری باشد.
در روزهایی که دلخوری آبیها از وضعیت تیم و عملکرد مدیران به اوج رسیده، تاجرنیا با لحنی که بوی دلجویی میداد، گفت: «در نخستین فرصت، در فضایی آرام با هواداران رودررو صحبت میکنم. نمیخواهیم با مصاحبههای پیاپی فضا را متشنج کنیم».
این بخش از حرفهای او، نشانهای است از رویکردی محتاطانه؛ گویی هیاتمدیره فعلاً دست روی ترمز گذاشته و نمیخواهد بنزین جدیدی روی آتش اعتراضها بریزد. اما شاید مهمترین بخش صحبتهای تاجرنیا اشارهاش به ریشه درد استقلال بود: «بزرگترین آسیبی که سالها به این باشگاه زده شده، نبود اعتماد است؛ میان مدیران، کادر فنی، پیشکسوتان و حتی هواداران».
او البته یادآور شد فصل گذشته برای نخستینبار در سالهای اخیر، باشگاه توانسته مطالبات بازیکنان و کادر فنی را بهموقع پرداخت کند؛ دستاوردی که هرچند کوچک بهنظر میرسد اما در تاریخ پر از حاشیه استقلال، یک گام به جلو محسوب میشود.
وقتی از او درباره وعده ساختن «تیم رؤیایی» پرسیدند، پاسخ داد: «این موضوع به من مربوط نیست؛ مذاکره با بازیکن یا مربی وظیفه مدیرعامل و کادر مدیریتی است. وظیفه من ساختارسازی و رفع دغدغههای مالی است». در واقع او توپ را به زمین مدیرعامل و تیم فنی وی انداخت و تأکید کرد وعدههایش فقط در حوزه مالی بوده، نه خریدهای پرزرقوبرق.
تاجرنیا در پایان جملهای گفت که میتواند کورسوی امیدی برای هواداران باشد: «بهزودی بازیکنان جدیدی به تیم اضافه میشوند. چند روز آینده، شرایط نقلوانتقالات تغییر خواهد کرد و اتفاقاتی رخ میدهد که میتواند به سود استقلال باشد».
این «بهزودی» همان عبارتی است که هفتههاست در استقلال شنیده میشود؛ وعدهای که باید دید این بار تحقق مییابد یا باز هم به فهرست انتظارهای بیپایان آبیها اضافه میشود.
سکوت مدیریت استقلال فعلاً ادامه دارد اما پشت پرده خبرهایی در جریان است. نه تغییری در راس مدیریت رخ داده و نه لیست خرید تیم کامل شده؛ با این حال، تاجرنیا میگوید چند روز دیگر ورق نقلوانتقالات برمیگردد. هواداران اما خسته از وعدههای تکراری، فقط یک چیز میخواهند: عمل، نه حرف.