مونیخ، پایان توهم
گردهمایی روز شنبه مونیخ که قرار بود قدرت اپوزیسیون سلطنتطلب را نشان دهد، به رسوایی بیش از پیش این جریان تبدیل شد و دوباره وابستگی آنها به رژیم صهیونیستی را آشکار کرد.
۴ مرداد، جریان سلطنتطلب با پیشگامی رضا پهلوی، با برگزاری گردهمایی در مونیخ آلمان تلاش کرد خود را به عنوان اصلیترین جایگزین نظام سیاسی ایران معرفی کند. این رویداد با تبلیغات گسترده و هزینههای هنگفت همراه بود و قرار بود نمایش اتحاد و قدرت این جریان در میان ایرانیان داخل و خارج باشد اما نتیجه، یک شکست آشکار بود که نهتنها ناتوانی جریان اپوزیسیون در جلب حمایت مردم ایران را نشان داد، بلکه با نمایش پرچم رژیم صهیونیستی و اتخاذ مواضع تند علیه ایران، وابستگی این جریان به سرزمین اشغالی را آشکار کرد.
* شکست مفتضحانه
اپوزیسیون سلطنتطلب و هواداران دیکتاتورزاده پهلوی ماهها قبل از گردهمایی مونیخ، با استفاده از رسانههای متعدد و شبکههای اجتماعی، فراخوان گستردهای برای حضور ایرانیان از سراسر جهان، بویژه اروپا، منتشر کردند. آنها مدعی بودند این رویداد به تجمعی عظیم و بیسابقه تبدیل خواهد شد که حمایت گسترده از ربع پهلوی را نشان میدهد. هزینههای هنگفتی هم صرف تبلیغات، اجاره سالن و هماهنگیها شد. روی همین حساب هم وعده حضور هزاران نفر را میدادند اما نتیجه کاملا طبق پیشبینی، برعکس و برخلاف انتظار سلطنتطلبان بود. به گواهی تصاویر و فیلمهایی که روز شنبه از مونیخ مخابره شد، تنها ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر(!) در این گردهمایی یا بهتر بگوییم دورهمی شرکت کردند که در مقایسه با ادعاهای اولیه اپوزیسیون، یک شکست مفتضحانه و تمامعیار بود.
مهمتر از آن، بررسیها نشان میدهد اکثر قریب به اتفاق افراد حاضر هم، همان چهرههای ثابت و همیشگی برنامههای رضا پهلوی بودند که در تجمعات مشابه حضور داشتند. در نتیجه این گردهمایی که قرار بود نماد قدرت اپوزیسیون، بویژه سلطنتطلبان باشد، به یک دورهمی تکراری و بیاثر تبدیل شد. افتضاحی که ادعای هواداران میلیونی رضا پهلوی را به سخره گرفت و نشان داد این جریان نهتنها از هیچ پایگاه اجتماعی در میان ایرانیان برخوردار نیست، بلکه اساسا محلی از اعراب ندارد.
* در آغوش کودککشان
اما یکی از مهمترین نکات دورهمی مونیخ، نمایش پرچم رژیم صهیونیستی در دست هواداران پهلوی بود. این اقدام عمدی، نشانهای آشکار از همسویی این جریان با رژیم صهیونیستی است. آن هم در شرایطی که مردم ایران همچنان عزادار بیش از ۱۰۰۰ هموطنی هستند که در جنگ تحمیلی 12 روزه، در حملات تجاوزکارانه رژیم به خاک کشورمان به شهادت رسیدند. اهتزاز پرچم جنایتکارترین رژیم تاریخ را باید در سفر ۲ سال قبل شاهزاده سلطنتطلبان به سرزمین اشغالی جستوجو کرد. زمانی که رضا پهلوی به اسرائیل سفر کرد و به گفتوگو با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی نشست. این دیدار که در حاشیه یکی از جلسات رسمی نتانیاهو و به شکلی تحقیرآمیز برگزار شد، نقطه عطفی در همپیمانی علنی سلطنتطلبان با صهیونیستها بود. نمایش پرچم رژیم صهیونیستی در مونیخ نیز، ادامه این مسیر و تلاشی برای عادیسازی روابط این جریان با اسرائیل در میان ایرانیان بود. این اقدام که در تضاد کامل با حساسیتهای فرهنگی، سیاسی و هویتی ایرانیان قرار دارد، به عنوان نشانهای از وابستگی اپوزیسیون به رژیم صهیونیستی، خشم گستردهای را در جامعه ایرانی، چه در داخل و چه در خارج از کشور، برانگیخت؛ نمایش تهوعآوری که به روشنی نشان داد حامیان اصلی دورهمی سلطنتطلبان در مونیخ، رژیم صهیونیستی و نهادهای اطلاعاتی آن هستند.
* مواضع ربع پهلوی، دستور کار موساد برای بیثباتسازی ایران
رضا پهلوی در سخنرانی خود در مونیخ، مواضع تند و توهینآمیزی علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح کرد. ادبیاتی که بدون شک بخشی از دستورکار موساد برای تشدید فشارهای سیاسی و روانی علیه ایران است. این مواضع در شرایطی مطرح شد که ایران و رژیم صهیونیستی پس از جنگ 12 روزه، همواره در وضعیت جنگی قرار داشتهاند. خوشخیالی است اگر اظهارات دیکتاتورزاده پهلوی در جمع معدود حامیانش را برآمده از قوه تفکر و تعقل او بدانیم. بدون شک دستور اتخاذ چنین مواضعی از سرزمین اشغالی رسیده بود و چند هدف را توأمان دنبال میکرد. در شرایطی که رژیم صهیونیستی در تقابل نظامی با ایران ناکام بود و به سد انسجام اجتماعی جامعه مدنی ایران برخورد کرد، آلت دستی به نام رضا پهلوی بخوبی میتواند به عنوان ابزاری برای تشدید فشارهای سیاسی علیه ایران به کار گرفته شود. مواضع تند او علیه مقامات ایران نیز بخشی از این راهبرد برای تضیف مشروعیت نظام سیاسی ایران بود.
در بعد کلانتر، برگزاری گردهمایی مونیخ را باید تلاشی در راستای عادیسازی حملات رژیم صهیونیستی به خاک ایران دانست. نتانیاهو بارها ادعا کرده حملات اسرائیل علیه «حکومت» ایران است و نه مردم آن. این در حالی است که عمده شهدای جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم علیه ایران را مردم عادی و غیرنظامی تشکیل میدهند. در چنین شرایطی، رضا پهلوی با حمایت از مواضع رژیم صهیونیستی و عدم انتقاد از جنایات این رژیم علیه غیرنظامیان و محکوم نکردن تجاوز صهیونیستها به خاک کشورمان، به این پروژه کمک کرد.
علاوه بر این، گردهمایی روز شنبه مونیخ، دقیقا در روزی برگزار شد که گروهک تجزیهطلب پژاک در شمال غرب و گروهک تروریست جیشالظلم در جنوب شرق ایران، دست به عملیات مسلحانه زدند که در مجموع منجر به شهادت 7 تن و زخمی شدن بیش از 22 نفر شد. همزمانی برنامه اپوزیسیون در مونیخ و عملیاتهای تروریستی در سردشت و زاهدان، از هماهنگی دورهمی مونیخ با دستورکار موساد برای ایجاد ناامنی و آشوب در ایران خبر میدهد. هدف این پروژه نیز، تضعیف یکپارچگی ملی ایران و پیشبرد طرحهای تجزیهطلبانه است.
نتانیاهو در خلال جنگ تحمیلی 12 روزه علیه ایران و حتی پس از آنکه مجبور به توقف جنگ علیه کشورمان شد، اعلام کرد هدف اصلی اسرائیل، براندازی نظام سیاسی ایران است. در سالهای اخیر نیز رضا پهلوی به عنوان گزینهای برای جایگزینی جمهوری اسلامی معرفی شده است. با کنار هم گذاشتن این دو، میتوان پی برد گردهمایی مونیخ بخشی از برنامههای پساجنگ موساد برای ایجاد ناامنی در ایران و همزمان تلاش برای تبلیغ دیکتاتورزاده پهلوی به عنوان آلترناتیو نظام سیاسی کنونی در ایران بود، با این حال ناکامی محض اپوزیسیون در مونیخ، نشان داد این پروژه فاقد پشتوانه مردمی از جانب ایرانیان است.
* خیانت پهلوی به ایران
در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا علیه ایران، قریب به ۱۱۰۰ نفر از هموطنانمان شهید و چند هزار نفر نیز مجروح شدند. طبق آمار رسمی وزارت بهداشت و هلال احمر، بیش از ۷۰ درصد قربانیان این جنگ، غیرنظامیان از جمله زنان و کودکان بودند. حمله موشکی به میدان قدس تهران که منجر به شهادت ۲۰ غیرنظامی شد، نشاندهنده هدفگیری عمدی مردم عادی توسط رژیم صهیونیستی بود اما رضا پهلوی نهتنها از این جنایات انتقاد نکرد، بلکه با حمایت از اسرائیل و تلاش برای تحریک مردم داخل کشور، به ابزاری برای پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران تبدیل شد؛ رفتاری که خیانتی آشکار به ایران بود.
رضا پهلوی با به راه انداختن تجمع مونیخ و البته اتخاذ مواضع ضدایرانی، بار دیگر نقش عامل رژیم صهیونیستی را ایفا کرد. این خیانت که یادآور همکاری سازمان مجاهدین خلق با صدام در جنگ ایران و عراق است، نفرت عمومی جامعه ایران از او را به اوج رساند.
* تحول رضا پهلوی، از دلقک به خائن
تا پیش از جنگ ۱۲ روزه، رضا پهلوی در افکار عمومی ایران به عنوان چهرهای کاریکاتوری و بیظرفیت شناخته میشد. ناکامیهای اپوزیسیون در حوادث پاییز ۱۴۰۱، در سالهای اخیر او را به سوژهای برای تمسخر تبدیل کرده بود اما پس از جنگ تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی علیه ایران که مردم عادی و زیرساختهای ملی ایران هدف حملات اسرائیل قرار گرفت، حمایت علنی پهلوی از متجاوزان، تصویر او را از یک دلقک به یک خائن تغییر داد؛ امری که نشان خیانت آشکار او به منافع ملی و تمامیت ارضی ایران است. حمایت پهلوی از حملات اسرائیل و نادیده گرفتن جنایات این رژیم علیه مردم ایران، نفرت عمومی از او را بیش از پیش کرد.