دیپلماسی عمومی پساجنگ از سالن سینما
مصطفی قاسمیان: در حالی که 3 سال خبری از جشنواره جهانی فیلم فجر نبود و حتی در ماههای آغازین دوره جدید سازمان سینمایی که فجر ملی برگزار شد، باز هم نسخه جهانی این رویداد تحقق نیافت، اوایل این هفته، بعد از مدتها بار دیگر نام جشنواره جهانی فیلم فجر شنیده شد؛ جایی که حکم انتصاب دبیر دوره جدید این رویداد در خروجی رسانهها قرار گرفت و سیدروحالله حسینی که از پاییز سال گذشته معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی بود، دبیر این جشنواره شد. طبق حکم انتصاب، او باید فجر جهانی را به سمتی ببرد که «با معرفی سینمای متعهد و خلاق ایران، تعاملات هنری با سینماگران جهان را گسترش دهد و بستری برای گفتوگوی فرهنگی میان ملتها فراهم آورد. این رویداد که نسبت به جشنواره ملی فیلم فجر در بهمنماه، از شهرت کمتری نزد علاقهمندان ایرانی سینما برخوردار است، در دور تازه فعالیت، در فصل پاییز برگزار خواهد شد.
* فجر جهانی برای دیپلماسی عمومی
در باب اهمیت جشنواره جهانی فیلم فجر همین بس که بدانیم در شرایطی که رسانههای تصویری کشورمان راه چندانی به افکار عمومی جهانیان و حتی مردم منطقه ندارند و در مسیر دیپلماسی عمومی، یعنی برقراری ارتباط مستقیم با مردم کشورها به جای تمرکز صرف بر دولتها و سیاستمداران، نقش قابل توجهی ایفا نمیکنند، این جشنواره یکی از معدود مسیرهایی است که میتواند بستری مؤثر برای ارتباط فرهنگی میان ایران و مردم منطقه و چهبسا جهان باشد. بیتردید این رویداد راهی برای معرفی فرهنگ و هویت ملی و تغییر تصویر ایران در افکار عمومی جهانیان خواهد بود؛ خصوصاً در شرایطی که ایران سالهاست درگیر یک جنگ نرم پردامنه شده و برخی کشورهای غربی با بهرهگیری از ابزار رسانه و فرهنگ، سعی در فرسایش قدرت نرم کشورمان دارند و این مساله در ایام پیش و پس از وقوع جنگ میان ایران و رژیم اشغالگر قدس، بیش از گذشته به چشم آمد. جشنواره جهانی فیلم فجر البته از لحاظ هنری و سینمایی نیز میتواند به بازارسازی برای محصولات سینمایی ایرانی، معرفی استعدادهای فیلمسازی و ایجاد شبکههای مؤثر هنری و فیلمسازی با سینماگران خارجی بینجامد.
* رقبای منطقهای فجر جهانی
نکته مهم و قابل ذکر آنکه جشنواره جهانی فیلم فجر به عنوان یک ابزار پیشبرد دیپلماسی عمومی و سیاست فرهنگی ایران در سطح منطقه، طی سالهای اخیر با رقیب جدیدی روبهرو شده که پیش از این وجود نداشت: جشنواره بینالمللی فیلم دریای سرخ که اکنون 4 سال از آغاز آن میگذرد و نمایانگر تلاش پرهزینه عربستان سعودی برای آن است که خود را به عنوان قطب سینمایی منطقه معرفی کند. اگرچه کشورهای عربی حوزه خلیجفارس از نظر سابقه در تولید آثار فرهنگی و هنری توان رقابت با سینمای ریشهدار و قدیمی ایران را ندارند اما رشد پرشتاب سینمای سعودی، بویژه با جذب چهرههای مطرح جهانی از طریق سرمایهگذاریهای کلان، موجب شده جشنواره دریای سرخ سال به سال توجهات بیشتری را جلب کند. روند یادشده این نگرانی را به وجود آورده که شاید در آینده، رهبری جریان سینمایی و هنری در منطقه، بهرغم پیشینه ایران، به دیگران برسد و در این میان، جشنواره دریای سرخ که موفق شده برخی فیلمهای جنجالی آمریکایی و اروپایی و ستارههای برجسته سینما را به شهر جده بکشاند، میتواند نقش کلیدی داشته باشد. این در حالی است که جشنواره جهانی فیلم فجر، احتمالاً به دلایلی خارج از دنیای سینما، از دسترسی به چنین امکاناتی محروم مانده است. جالب آنکه جشنواره فیلم دریای سرخ، تنها رقیب آسیایی جشنواره جهانی فیلم فجر نیست و در این میان میتوان به جشنواره باسابقه فیلم استانبول نیز اشاره کرد که البته به سینمای ایران به عنوان حوزه جدی نفوذ نمینگرد اما همه ساله از ایران هم فیلم میپذیرد.
* وقتی فجر بینالمللی بود
جشنواره جهانی فیلم فجر که قبل از تفکیک، به عنوان بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر فعالیت میکرد، دقیقاً 30 سال پیش برای نخستین بار به وجود آمد؛ وقتی در دوره چهاردهم، تصمیم بر آن شد شماری از فیلمهای خارجی نیز در بخش جداگانهای در این رویداد به نمایش درآید. این بخش در سالهای نخست با استقبال ویژهای از سوی علاقهمندان به سینما مواجه میشد و جذابیت خاص خود را داشت، چراکه آن زمان راههای دسترسی به محصولات سینمایی خارجی محدود بود و البته ممیزی فیلمهای خارجی تا این اندازه با مقاومت فیلمبینها مواجه نمیشد. با این حال از نیمه دهه 80 بهتدریج با همهگیری دسترسی به رایانه شخصی و افزایش دسترسی به اینترنت پرسرعت، فیلمبینی نیز شرایطی دیگرگونه یافت و فیلمهای روز خارجی که سریعاً به اینترنت فارسیزبان میرسید، بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر را از کارکرد انداخت؛ تا جایی که این بخش عملاً تزیینی شده بود و نسبت به بخش اصلی مسابقه سینمای ایران، نه تماشاگر زیادی جذب میکرد و نه میتوانست در معادلات سینمای کشورهای غرب آسیا مؤثر باشد.
* دوره اول تفکیک
اوایل دولت یازدهم مدیریت سینمایی وقت، تصمیم گرفت این 2 بخش اصلی جشنواره فیلم فجر را از هم تفکیک کند. در آن زمان زمزمههایی مبنی بر تغییر نام رویداد جهانی به جشنواره فیلم ایران به وجود آمد، ولی با اعتراضات ایجادشده، تصمیمگیران به نام «جشنواره جهانی فیلم فجر» رسیدند و سکان دبیری این رویداد را در دستان سیدرضا میرکریمی، سینماگر باسابقه قرار دادند که نخستین دوره فجر جهانی را به عنوان سیوچهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر، 3 ماه بعد از فجر ملی، در اردیبهشت 1395 برگزار کرد. آن زمان، برنامه برگزاری جشنواره، حدود 2 ماه پس از جشنواره فیلم برلین و یک ماه پیش از شروع جشنواره فیلم کن تعیین شد. این رویداد توانست در آن ایام با 4 دوره دبیری میرکریمی، یک دوره دبیری محمدمهدی عسکرپور و لغو یک دوره به علت کرونا، در دورهای کوتاه و 6 ساله، بهتدریج سری در میان سرها دربیاورد؛ نشان به این نشان که سینماگران شاخصی مثل «الیور استون»، «پل شریدر» و «ای. آر رحمان» را به کشورمان آورد و در نهایت به فهرست 15 جشنواره رده الف رقابتی دنیا راه پیدا کرد؛ فهرستی که در آن کن، ونیز، برلین، لوکارنو و... دیده میشوند و البته بعضی جشنوارههای مهم دیگر مثل ترایبکا، تورنتو و ساندنس حضور ندارند.
* ادغام دوباره دوقلوها
همزمان با آغاز برگزاری مستقل جشنواره جهانی فیلم فجر، مخالفتها نسبت به آن نیز شکل گرفت. گروهی از سینماگران معتقد بودند این رویداد بیشتر به محفلی محدود برای گردهمایی تعدادی از اعضای یک جریان خاص سینمایی تبدیل شده؛ جایی که آنها بتوانند از یکدیگر تقدیر کنند و فیلمهایی را که از جشنواره اصلی بازماندهاند، به نمایش بگذارند. استناد این منتقدان به حضور ثابت دبیر و مدیران این رویداد، از جمله سیدرضا میرکریمی، محمدمهدی عسکرپور و علیرضا رضاداد بود و همچنین جوایزی که به سینماگران همفکر و نزدیک به این افراد اعطا شد. علاوه بر این، نقد دیگری که به جشنواره جهانی فیلم فجر وارد بود، غیبت فیلمهای شاخص و پرستاره بینالمللی بود که به جای حضور در این جشنواره، در ونیز یا کن به نمایش گذاشته میشدند.
به دلیل این مخالفتها بود که در طول 6 دوره برگزاری مستقل فجر جهانی، هر بار که وزیر فرهنگ یا رئیس سازمان سینمایی تغییر میکرد، موضوع ادغام این 2 جشنواره بار دیگر به صدر اخبار بازمیگشت. این روند ادامه داشت تا اینکه در نهایت محمد خزاعی که اوایل مهرماه 1400 به ریاست سازمان سینمایی رسید، کمتر از یک ماه بعد از آغاز دورهاش، این 2 جشنواره را مجدداً ادغام کرد و فصل تازه فعالیت این رویداد را رقم زد که البته با تغییر دولت، کوتاه شد. در این دوران، بخش بینالملل جشنواره جهانی فجر با مسائلی تازه روبهرو بود و حواشی خاصی مثل جنجال بیرون کشیدن فیلمها بعد از التهابات پاییز 1401 را به خود دید که البته از خارج عرصه سینما به آن تحمیل شده بود. با این حال از نظر سینمایی گام رو به جلوی جدی خاصی در این بخش دیده نشد.
* هدفگذاری جدید مدیران سینمایی
پس از تفکیک دوباره فجرهای دوقلو که بار دیگر رخ داد، مدتی پیش خبر رسید جشنواره جهانی فیلم فجر در پاییز و احتمالاً اوایل آذرماه برگزار خواهد شد. این زمانبندی البته چالشی جدی برای برگزارکنندگان خواهد بود، زیرا این رویداد در فاصله زمانی نزدیکی به جشنواره ملی فیلم فجر برگزار میشود که در میانه فصل جشنوارههای سینمایی ایران است؛ فصلی که از شهریور با جشنواره فیلم کودک اصفهان آغاز شده، سپس با جشنواره فیلم کوتاه تهران و جشنواره مستند سینماحقیقت ادامه مییابد و در نهایت با جشنواره ملی فیلم فجر در بهمن ماه به پایان میرسد.
در عین حال، به نظر میرسد هدفگذاری اولیه مدیران جدید سازمان سینمایی جاهطلبانه است: اینکه جشنواره جهانی فیلم فجر را به ردهای برسانند که بتواند با جشنوارههایی چون توکیو و شبهای سیاه تالین -که پس از کن، ونیز و لوکارنو برگزار میشوند- رقابت کند و به فیلمهایی اهمیت دهد که در این 3 رویداد مهم پذیرفته نشدهاند.
اگر این هدفگذاری جامه عمل بپوشد، به راحتی میتوان از اهمیت چشمگیر این جشنواره سخن گفت و آن را بالاتر از رویدادهایی مثل جشنواره فیلم دریای سرخ دانست؛ اگرچه تردیدی نیست تحقق این امر مهم و البته جذاب، بسیار دشوار خواهد بود.