11/مرداد/1404
|
16:06
۲۲:۳۶
۱۴۰۴/۰۵/۱۰
دیالوگ‌های تکراری، صحنه‌های دور از واقعیت

سقوط «زن و بچه» به چاه مضمون‌زدگی

آراز مطلب‌زاده: «زن و بچه»، تازه‌ترین اثر سعید روستایی، در ادامه ۳ اثر پیشین او 
- «ابد و یک روز»، «متری شیش‌ونیم» و «برادران لیلا» - به ‌طرز واضحی از ضعف‌های بنیادین در روایت و شخصیت‌پردازی رنج می‌برد. روستایی که در اجرا غالبا عملکرد موفق و شسته و رفته‌ای دارد، همواره از جمله این بار در باتلاق مضمون‌زدگی گرفتار شده و از خلق داستان منسجم و شخصیت‌های زنده بازمانده است. «زن و بچه» فاقد عمق دراماتیک و انسجام نسبی روایی است که پیش‌نیاز هر درام به ‌شمار می‌رود. به یک ‌معنا فیلم عمیقا غرق‌ در مضمون است به ‌گونه‌ای که اصول اولیه شخصیت‌پردازی قربانی شده‌اند. 
مهناز (پریناز ایردیار) که ظاهراً قرار است نماینده زن ایرانی امروز باشد، نه شخصیتی چندلایه، بلکه ماکتی تک‌بعدی است؛ فاقد هرگونه پیچیدگی روان‌شناختی یا انگیزه‌های قابل‌ فهم. دیگر شخصیت‌ها، از مادر و علیار تا حمید نیز به همین سرنوشت دچارند: آنها نه انسان‌هایی واقعی، بلکه ابزاری برای انتقال مضمون از پیش موجود فیلمساز هستند. 
این ناتوانی در خلق کاراکترهای باورپذیر، مخاطب را از همدلی با آنها محروم می‌کند و تجربه تماشای فیلم را به امری سرد و بی‌ثمر بدل می‌سازد. فیلم در تلاش است به موضوعات متعددی اشاره کند: حقوق زنان، مظلومیت زن در جامعه ایرانی، ساختارهای مردسالار، یا شاید چالش‌های خانوادگی اما این پراکندگی مضمونی، بدون تمرکز و عمق، به ارجاعاتی سطحی و بی‌حاصل منجر شده است. 
روستایی گویی فهرستی از مسائل اجتماعی را پیش روی خود گذاشته و کوشیده همه را در یک فیلم دوساعته بگنجاند، بی‌آنکه حتی یکی را به‌درستی کالبدشکافی کند. نتیجه، فیلمی است که نه نقد اجتماعی ارائه می‌دهد، نه داستان‌گویی مؤثری دارد و نه حتی مخاطب را به تأمل وامی‌دارد. ضعف در خلق موقعیت‌های دراماتیک، این ناکامی را تشدید می‌کند. صحنه‌ها و دیالوگ‌ها اغلب تکراری و آزاردهنده و دور از واقعیتند، گویی از زبان فیلمساز به فیلم تحمیل شده‌اند. 
تعاملات میان شخصیت‌ها، بویژه در لحظات بحرانی، فاقد ظرافت و اصالتی است که بتواند مخاطب را به دنیای فیلم بکشاند. 
این فقدان باورپذیری، همراه با بازنمایی کلیشه‌ای و گاه توهین‌آمیز از زنان - که گویی همگی به یک اندازه ناتوان، احمق، شکننده و غیرمنطقی‌اند - فیلم را به اثری نه‌تنها ناکارآمد، بلکه گمراه‌کننده بدل کرده است. بازیگران نیز با وجود تلاش برای نجات نقش‌های‌شان، در چارچوب فیلمنامه‌ای ضعیف گرفتار شده‌اند و نمی‌توانند معجزه‌ای کنند. با صراحت می‌توان اذعان کرد «زن و بچه» شکست تلخی برای سعید روستایی است. 
فیلمساز در زمانه سیاست‌زده امروز ایران، سرگردان میان محدودیت‌ها و فشارها، حداقل توانمندی هنری خود را از دسته داده و نه‌تنها از ارائه نقدی اجتماعی عاجز مانده، بلکه به یک بازنمایی‌ سطحی و گاه تحقیرآمیز از زنان ایرانی رسیده است. مخاطب در پایان، نه با تأمل یا همدلی، بلکه با حسی از سرخوردگی و سردرگمی سالن را ترک می‌کند. «زن و بچه» را می‌توان هشداری دانست به فیلمسازان که صرفا با اتکا بر مضمون، شعار و سروصدا نمی‌توان قصه‌ای روایت کرد که عمری بیش از چند ماه اکران داشته باشد.

ارسال نظر