چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی!
مصطفی نصری: اظهارات اخیر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور درباره روابط با جمهوری آذربایجان و اشاره به اینکه «آذربایجان قوم و خویش ما است» و مقصر جلوه دادن ایران در عدم برقراری ارتباط مناسب با این کشور در مقایسه با روابطی که اسرائیل با این رژیم دارد، اگرچه با نیت بهبود روابط بیان شده اما از منظر دیپلماتیک و سیاسی با واقعیتهای موجود همخوانی ندارد. ایران در طول ۳ دهه گذشته همواره سیاست حسن همجواری و حمایت از حکومت حاکم بر باکو را در پیش گرفته اما دولت الهام علیاف با اقدامات ضدایرانی، از جمله همکاری با رژیم صهیونیستی به این سیاست پاسخ منفی داده است. مقصر دانستن ایران در وضعیت کنونی روابط دوجانبه نهتنها با تاریخچه روابط ۲ کشور سازگار نیست، بلکه ممکن است به تضعیف موضع ایران منجر شود. دیپلماسی موفق نیازمند ادبیات رسمی، تأکید بر منافع ملی و واکنش متناسب به اقدامات طرف مقابل است. ایران باید ضمن حفظ اشتراکات فرهنگی و تاریخی با باکو، به اقدامات ضدایرانی آن واکنش نشان دهد و از طریق مذاکرات هدفمند و همکاریهای اقتصادی به بهبود روابط دوجانبه کمک کند. روابط ایران و باکو تنها در صورتی بهبود خواهد یافت که ۲ طرف بر اساس اصل احترام متقابل و منافع مشترک عمل کنند و نه فقط یک طرف، یعنی ایران.
* تاریخچه روابط ایران و جمهوری باکو
جمهوری آذربایجان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ به عنوان یک کشور مستقل شکل گرفت. ایران یکی از نخستین کشورهایی بود که استقلال باکو را به رسمیت شناخت و سیاست حسن همجواری را در قبال این کشور همسایه در پیش گرفت. روابط ۲ کشور در دهه ۱۹۹۰، بویژه در زمان ریاستجمهوری حیدر علیاف، از عمق و استحکام نسبی برخوردار بود. ایران در جریان جنگ اول قرهباغ به حمایت دیپلماتیک و حتی نظامی از باکو پرداخت. نیروهای نظامی ایران به طور مستقیم و غیرمستقیم در حمایت از باکو مشارکت داشتند و این حمایتها به پیروزی باکو در برخی جبههها کمک کرد.پس از روی کار آمدن الهام علیاف در سال ۲۰۰۳، ایران همچنان سیاست همسایگی مسالمتآمیز را ادامه داد. در حوزه دیپلماتیک، ایران بارها بر تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان تأکید و از بازپسگیری قرهباغ توسط باکو در جنگ دوم قرهباغ حمایت کرد. ایران به طور رسمی اعلام کرد قرهباغ بخشی از خاک آذربایجان است و اشغال آن توسط ارمنستان غیرقانونی بوده. این موضعگیری نشاندهنده تعهد ایران به حفظ روابط دوستانه با همسایه شمالی خود بود.
با این حال، سیاستهای دولت الهام علیاف در سالهای اخیر بتدریج از مسیر همسایگی دوستانه فاصله گرفت و به سمت تقابل با ایران حرکت کرد. این تغییر رویکرد، بویژه در همکاریهای نظامی و امنیتی با رژیم صهیونیستی، به یکی از نقاط حساس در روابط دوجانبه تبدیل شد.
* سیاستهای ضدایرانی باکو
دولت الهام علیاف در سالهای اخیر اقدامات متعددی را در پیش گرفته که به طور مستقیم یا غیرمستقیم علیه منافع ایران بوده است. برخی از این اقدامات عبارتند از:
۱- مواضع و اظهارات ضدایرانی
رسانههای دولتی و مقامات رسمی باکو بارها اظهارات و مواضع ضدایرانی اتخاذ کردهاند. این اظهارات گاهی به صورت توهینآمیز علیه مقامات ایرانی و حتی فرهنگ و تاریخ مشترک ۲ ملت بوده است. چنین مواضعی نهتنها به روابط دیپلماتیک آسیب زده، بلکه احساسات عمومی در ایران را نیز جریحهدار کرده است. شدت این اظهارات و مواضع توهینآمیز به گونهای بوده که باعث رنجش و نارضایتی آذریزبانها در ایران شد.
۲- سرکوب متدینان و محدودیتهای مذهبی
دولت باکو سیاستهای سختگیرانهای علیه اقشار مذهبی و متدینان این کشور اعمال کرده است. عزاداری برای اهلبیت(ع) که بخش مهمی از فرهنگ دینی بخش بزرگی از مردم آذربایجان است، در این کشور با محدودیتهای شدیدی مواجه و در مواردی کاملا ممنوع اعلام شده است. همچنین گزارشهایی از دستگیری و حتی شهادت افرادی به اتهام ارتباط با ایران منتشر شده است. این اقدامات، بویژه در میان جامعه مذهبی ایران واکنشهای منفی گستردهای به دنبال داشته است.
۳- حمایت از جریانهای پانترکیست
یکی دیگر از سیاستهای چالشبرانگیز باکو، حمایت از جریانهای پانترکیست در داخل و خارج از آذربایجان بوده است. این جریانها گاهی با طرح ادعاهای ارضی و تاریخی علیه ایران، به تنش در روابط دوجانبه دامن زده است. حمایت دولت باکو از چنین جریانهایی، بویژه در مناطق مرزی ایران، به نگرانیهای امنیتی در تهران منجر شده است.
۴- اصرار بر دالان زنگزور
یکی از مسائل جنجالی در روابط ایران و آذربایجان، اصرار باکو بر ایجاد دالان زنگزور است. این دالان که قرار است نخجوان را به آذربایجان متصل کند، زمانی به تهدیدی علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران تبدیل میشود که بدانیم این دالان در راستای قطع ارتباط مستقیم ایران با ارمنستان و اروپا، دستکاری مرزهای باسابقه و تاریخی، همچنین زمینهسازی برای ورود ناتو به منطقه طراحی شده است. تهران بارها اعلام کرده هرگونه تغییر در مرزهای جغرافیایی منطقه غیرقابل قبول است. با این حال، دولت آذربایجان با حمایت ترکیه و برخی بازیگران خارجی، بر این پروژه پافشاری کرده و این موضوع به یکی از نقاط اصلی اختلاف تبدیل شده است. نکته بسیار مهم درباره دالان زنگزور این است که این دالان بخشی از استراتژی اردوغان و علیاف برای ایجاد یک جغرافیای جدید در منطقه است. اردوغان و علیاف در سالهای اخیر جاهطلبیهای خطرناکی را در منطقه قفقاز پیگیری میکنند و بر اساس مواضع اعلامشده، بهانه این جاهطلبی تشکیل یک اتحادیه شامل کشورهای ترکزبان است؛ موضوعی که خطرات آن برای کشورهای منطقه و همسایه واضح است.
۵- همکاری با رژیم صهیونیستی
اوج سیاستهای ضدایرانی دولت الهام علیاف را میتوان در همکاری نزدیک با رژیم صهیونیستی مشاهده کرد. شواهد متعددی نشان میدهد اسرائیل از خاک جمهوری باکو برای عملیات نظامی و جاسوسی علیه ایران استفاده کرده است. به عنوان مثال، گزارشهایی از استفاده جنگندهها و پهپادهای اسرائیلی از حریم هوایی آذربایجان برای ورود به ایران منتشر شده است. همچنین کشف مخزن سوخت یک جنگنده اسرائیلی در دریای خزر، نشانهای دیگر از این همکاری است. این اقدامات نهتنها نقض حسن همجواری است، بلکه به طور مستقیم امنیت ملی ایران را تهدید میکند. علیاف در سالهای اخیر به یک همپیمان استراتژیک برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده و کاملا واضح است هدف او از این همپیمانی با رژیم صهیونیستی، تقابل با ایران و اعمال فشار بر تهران است.
* نقدی بر اظهارات پزشکیان
اظهارات مسعود پزشکیان مبنی بر اینکه «آذربایجان قوم و خویش ما است» و مقصر دانستن ایران در عدم برقراری ارتباط مناسب با این کشور، از چند جهت قابل نقد است.
۱- نادیده گرفتن تاریخچه حمایتهای ایران
پزشکیان در اظهارات خود به حمایتهای گسترده ایران از آذربایجان، چه در حوزه دیپلماتیک و چه نظامی، اشارهای نکرده است. ایران نهتنها در جنگهای قرهباغ از آذربایجان حمایت کرد، بلکه در تمام سالهای پس از استقلال این کشور، سیاست حسن همجواری را رعایت کرده است. نادیده گرفتن این واقعیتها و مقصر دانستن ایران، تصویری نادرست از روابط دوجانبه ارائه میدهد.
۲- سادهسازی روابط دیپلماتیک
روابط بینالملل و دیپلماسی بر اساس منافع ملی و اصل عمل متقابل شکل میگیرد. اظهارات پزشکیان با اشاره به «قوم و خویش» بودن ۲ ملت، بیش از حد احساساتی و غیررسمی است. در حالی که اشتراکات فرهنگی و تاریخی بین ۲ کشور میتواند به عنوان یک مزیت در روابط دوجانبه عمل کند اما اتخاذ ادبیات غیررسمی و سادهانگارانه در فضای دیپلماتیک ممکن است به سوءتفاهمها و حتی سوءاستفاده طرف مقابل منجر شود. در دیپلماسی هرگونه اظهارنظر باید با دقت و بر اساس واقعیتهای سیاسی - تاریخی بیان شود.
۳- نادیده گرفتن اقدامات ضدایرانی جمهوری باکو
پزشکیان بدون توجه به اقدامات ضدایرانی دولت الهام علیاف، از جمله همکاری با اسرائیل، سرکوب متدینان و حمایت از جریانهای پانترک، ایران را به طور یکجانبه مقصر معرفی کرده است. این موضوع میتواند این پیام را به باکو منتقل کند که ایران حساسیت لازم را برای واکنش نشان دادن به دشمنیهای علیاف و اقدامات او علیه امنیت ملی کشورمان ندارد. قطعا چنین سیاستی به تشویق رفتارهای خصمانه بیشتر از سوی جمهوری باکو منجر میشود.
مقصر دانستن ایران در وضعیت کنونی روابط با باکو، ممکن است به تضعیف موضع ایران در مذاکرات آینده با این کشور منجر شود. این اظهارات میتواند به عنوان نشانهای از ضعف ایران در برابر سیاستهای تقابلی باکو تفسیر شود و به جای ترغیب باکو به تغییر رفتار، به ادامه و حتی تشدید سیاستهای ضدایرانی این کشور بینجامد.
* لزوم اتخاذ ادبیات رسمی در دیپلماسی
یکی از نکات مهم در نقد اظهارات پزشکیان، ضرورت استفاده از ادبیات رسمی و مبتنی بر منافع ملی در اظهارنظرهای دیپلماتیک است. روابط بینالملل بر اساس اصل عمل متقابل و منافع ملی شکل میگیرد. اظهارات احساسی و غیررسمی، حتی درباره کشورهایی که روابط دوستانه با ایران دارند، ممکن است به سوءتفاهم و کاهش اعتبار ایران در صحنه بینالمللی منجر شود. درباره کشوری مانند جمهوری آذربایجان که در سالهای اخیر سیاستهای خصمانهای علیه ایران اتخاذ کرده، استفاده از چنین ادبیاتی به مراتب نادرستتر هم هست. دیپلماسی موفق نیازمند دقت در انتخاب کلمات، تأکید بر منافع ملی و حفظ موضع مقتدرانه است. ایران باید در اظهارات رسمی خود، ضمن تأکید بر اشتراکات فرهنگی و تاریخی، به اقدامات ضدایرانی باکو واکنش نشان دهد و خواستار تغییر رفتار این کشور شود. این رویکرد نهتنها به حفظ منافع ملی کمک میکند، بلکه میتواند به بهبود روابط دوجانبه در بلندمدت منجر شود.