13/مرداد/1404
|
02:08
۲۲:۱۸
۱۴۰۴/۰۵/۱۲
پسر نتانیاهو، پروژه رژیم صهیونیستی برای مقابله با ایران را لو داد

دم خروس تجزیه

حسین کیامنش: ایران به ‌عنوان کلیدی‌ترین بازیگر منطقه غرب آسیا، به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، تاریخ چند هزار ساله، منابع طبیعی غنی و توانایی نظامی و فرهنگی خود، همواره در مرکز توجه قرار داشته است. با این حال، برای رژیم صهیونیستی، ایران نه‌تنها به دلیل مواضع سیاسی یا برنامه هسته‌ای‌اش، بلکه به ‌عنوان یک موجودیت یکپارچه و قدرتمند، تهدیدی اساسی به شمار می‌رود. رژیم صهیونیستی، از وجود یک ایران قدرتمند و یکپارچه احساس خطر می‌کند. این احساس خطر صرفا به برنامه هسته‌ای ایران یا ایدئولوژی نظام سیاسی آن محدود نمی‌شود، بلکه به توانایی ایران برای ایفای نقش یک قدرت منطقه‌ای مربوط است. در این راستا، تل‌آویو راهبردی را دنبال می‌کند که هدف آن نه‌تنها مهار ایران، بلکه متلاشی کردن آن به ‌عنوان یک واحد سیاسی منسجم است.
* اظهارات یائیر نتانیاهو؛ نشانه‌ای از یک پروژه بزرگ‌تر
یائیر نتانیاهو، پسر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم، در پستی در شبکه اجتماعی ایکس اظهاراتی درباره کردهای منطقه مطرح کرد که توجه زیادی را به خود جلب کرده است. او در این پست مدعی شد کردها مردمی سکولار و متحد غرب هستند اما سرزمین آنها توسط 4 کشور ترکیه، ایران، عراق و سوریه تقسیم و اشغال شده است. این اظهارات، هرچند در ظاهر یک موضع‌گیری همدلانه با کردها به نظر می‌رسد، در بطن خود حامل پیامی راهبردی است: توجه رژیم به گروه‌های تجزیه‌طلب کرد به ‌عنوان ابزاری برای بی‌ثبات‌سازی کشورهای منطقه، بویژه ایران.
اظهارات پسر نتانیاهو را نمی‌توان صرفا نظر شخصی یک فرد دانست. یائیر نتانیاهو، به ‌عنوان عضوی از خانواده نخست‌وزیر، از نفوذ سیاسی برخوردار است و اظهارات او اغلب بازتاب‌‌دهنده دیدگاه‌های حلقه نزدیک به دولت اسرائیل است. اشاره او به کردها به ‌عنوان متحدان بالقوه غرب، نشانه‌ای از تلاش برای مشروعیت‌‌بخشی بین‌المللی به گروه‌های تجزیه‌طلب و استفاده از آنها در راستای اهداف ژئوپلیتیک رژیم است. این اظهارات بویژه درباره ایران، پیامی روشن دارد: اسرائیل به دنبال بهره‌برداری از تنوع قومیتی ایران برای ایجاد ناآرامی و تضعیف دولت مرکزی است.
* تجزیه ایران، هدف اصلی رژیم
پروفسور جان مرشایمر، یکی از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان مکتب واقع‌گرایی در روابط بین‌الملل و استاد دانشگاه شیکاگو، در گفت‌وگوی اخیر خود با تاکر کارلسون، مجری معروف آمریکایی، به صراحت به اهداف رژیم صهیونیستی در قبال ایران اشاره کرد. مرشایمر اظهار کرد برخلاف ادعاهای رایج مبنی بر اینکه نگرانی اصلی اسرائیل، جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است، هدف واقعی آن، فراتر از این موضوع است. به گفته او، اسرائیل به دنبال تجزیه ایران و تبدیل آن به کشوری مانند سوریه است: کشوری گرفتار در هرج‌ومرج داخلی، جنگ‌های قومیتی و فاقد توانایی ایفای نقش منطقه‌ای. مرشایمر تأکید کرد اسرائیل خواستار همسایگانی ضعیف و درهم‌شکسته است. او به نمونه‌های اردن و مصر اشاره کرد که به دلیل وابستگی اقتصادی به ایالات متحده، عملاً از ایفای نقش فعال در برابر اسرائیل بازمانده‌اند. این وابستگی، همراه با فشارهای سیاسی واشنگتن، این 2 کشور را به بازیگرانی منفعل در منطقه تبدیل کرده است اما ایران، به دلیل استقلال نسبی اقتصادی و سیاسی خود، به‌سادگی از طریق اهرم‌های اقتصادی یا سیاسی تحت کنترل قرار نمی‌گیرد. به همین دلیل، اسرائیل به راهبرد تجزیه رو آورده است؛ راهبردی که از طریق تحریک گروه‌های قومیتی و ایجاد درگیری‌های داخلی دنبال می‌شود. مجله آمریکایی نیوزویک نیز در گزارشی که چند روز پیش منتشر شد، به صراحت به این راهبرد رژیم صهیونیستی اشاره کرد. این گزارش اذعان کرد اسرائیل، پس از ناکامی در تحریک آشوب‌های داخلی در ایران طی جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، اکنون به حمایت از گروه‌های تجزیه‌طلب، بویژه گروه‌های کرد رو آورده است. نیوزویک تأکید کرد اسرائیل باید با جدیت بیشتری به این گروه‌ها تسلیحات و تجهیزات نظامی ارائه دهد تا بتوانند جنگ داخلی علیه ایران را آغاز کنند.
گزارش نیوزویک، همراه با اظهارات یائیر نتانیاهو و تحلیل مرشایمر، تصویری روشن از راهبرد اسرائیل ارائه می‌دهد: استفاده از تنوع قومیتی ایران به ‌عنوان نقطه‌ضعفی برای ایجاد بی‌ثباتی داخلی. گروه‌های تجزیه‌طلب کرد، هدف اصلی این راهبرد هستند.
* دکترین رژیم اشغالگر؛ تجزیه به‌جای براندازی
برخلاف تصور رایج که رژیم صهیونیستی صرفا به دنبال تغییر نظام ایران و براندازی جمهوری اسلامی است، شواهد نشان می‌دهد دکترین اصلی رژیم، تجزیه ایران به واحدهای کوچک‌تر و ضعیف‌تر است. تجزیه ایران به واحدهای قومیتی یا منطقه‌ای، توانایی دولت مرکزی برای بسیج منابع، مدیریت سرزمین و ایفای نقش منطقه‌ای را به‌شدت کاهش می‌دهد. آن هم در شرایطی که تجربه سوریه نشان داد به راه انداختن درگیری‌های قومی - مذهبی می‌تواند یک کشور را دهه‌ها از صحنه رقابت‌های منطقه‌ای خارج کند. 
همان‌طور که مرشایمر اشاره کرد، اسرائیل از وجود همسایگان ضعیف و وابسته سود می‌برد. اردن و مصر، به دلیل وابستگی اقتصادی به ایالات متحده و قراردادهای صلح با اسرائیل، عملا به بازیگرانی منفعل در منطقه تبدیل شده‌اند اما ایران، به دلیل استقلال سیاسی و اقتصادی نسبی، هرگز از طریق اهرم‌های اقتصادی یا دیپلماتیک تحت کنترل قرار نمی‌گیرد. به همین دلیل، تجزیه به ‌عنوان ابزاری مؤثرتر از براندازی یا وابستگی اقتصادی در نظر گرفته شده است. تجربه سوریه نمونه‌ای موفق از این راهبرد است. این کشور که پیش‌تر یکی از حامیان کلیدی محور مقاومت بود، پس از جنگ داخلی به مجموعه‌ای از مناطق تحت کنترل گروه‌های مختلف تبدیل شد و توانایی خود برای ایفای نقش منطقه‌ای را از دست داد. حالا رژیم به دنبال تکرار این سناریو در ایران است، با این تفاوت که تنوع قومیتی ایران، بستری مناسب‌تر برای تحریک درگیری‌های داخلی فراهم می‌کند. مخلص کلام آنکه دکترین رژیم صهیونیستی در قبال ایران، نه بر براندازی نظام سیاسی، بلکه بر تجزیه کشورمان به واحدهای کوچک‌تر و ضعیف‌تر متمرکز است. این راهبرد که از طریق تحریک گروه‌های قومیتی و ایجاد درگیری‌های داخلی دنبال می‌شود، ریشه در نگرانی رژیم از قدرت و انسجام ایران دارد، بویژه آنکه در جریان جنگ تحمیلی 12 روزه آمریکا و رژیم‌صهیونیستی علیه ایران، مردم برخلاف انتظار و پیش‌بینی آنها، وحدت خود در برابر یک تهدید خارجی را حفظ کردند.

ارسال نظر
پربیننده