14/مرداد/1404
|
00:58
۲۳:۰۸
۱۴۰۴/۰۵/۱۳
نگاه

بازسازی پدافند؛ کلید پیروزی در موج دوم درگیری ایران و رژیم صهیونیستی

محمد بیات: با پایان جنگ تحمیلی 12 روزه، هر کدام از بازیگران درگیر در کارزار نبرد، خود را پیروز جنگ نامیده و معتقدند ضربات جدی به طرف مقابل وارد کرده‌اند. به بیان دیگر ایران و رژیم صهیونیستی با نمایش تصاویری از حملات آفندی به مراکز حیاتی طرف مقابل، بر این اعتقادند کفه ترازو موازنه به نفع آنها سنگینی می‌کند. با این حال داستان در حوزه «پدافند» یا همان دفاع متفاوت است. در حالی که ماموران موساد با هماهنگی جنگنده‌های «اف 16» و «اف 35» اسرائیل در حال هدف قرار دادن کمربند دفاعی غرب کشور بودند، در روزهای پایانی جنگ حملات سنگین موشکی ایران سبب شد سیستم‌های پدافندی رژیم اشغالگر، آمریکا، اردن، انگلیس و فرانسه نتوانند در برابر قدرت ایران ایستادگی کنند و اکثر پرتابه‌های ایرانی بعد از روز ششم جنگ با کمترین مشکل به اهداف از پیش تعیین شده برخورد کردند. بر همین اساس در ادامه این یادداشت سعی خواهم کرد به بررسی تحرکات مقامات ایران و رژیم صهیونیستی برای بازسازی سامانه‌های پدافندی بپردازم. 
* از مسکو تا پکن؛ تلاش برای احیای توان پدافندی
پیش از آغاز عملیات موسوم به «شیر خیزان» در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، سیستم راداری و پدافندی ایران ترکیبی از فناوری‌های داخلی و وارداتی بود که عمدتاً بر پایه سیستم‌های روسی و توسعه‌های بومی مانند «باور ۳۷۳» استوار بود. شبکه راداری ایران شامل رادارهای برد بلند مانند «غدیر» بود که قابلیت تشخیص اهداف در فواصل بیش از هزار کیلومتر را داشت اما این سیستم‌ها اغلب با چالش‌های فنی روبه‌رو بودند؛ از جمله وابستگی به قطعات خارجی و محدودیت‌های ناشی از تحریم‌ها. طبق گزارش‌های تحلیلی، ایران حدود ۳۰ سامانه «اس 300» روسی را در اختیار داشت که برای دفاع از سایت‌های هسته‌ای و نظامی کلیدی مستقر شده بودند اما این سامانه‌ها در برابر حملات سایبری و الکترونیکی آسیب‌پذیر بودند. علاوه بر این، سیستم‌های داخلی مانند مرصاد و سوم خرداد که بر پایه فناوری‌های معکوس‌سازی‌شده از سیستم‌های غربی ساخته شده بودند، پوشش محدودی فراهم می‌کردند و عمدتاً برای مقابله با تهدیدات میان‌برد طراحی شده بودند. تحلیل‌های پیش از جنگ نشان می‌دهد ایران بر ادغام رادارهای پسیو و اکتیو تمرکز داشت تا موفق به تشخیص هواپیماهای پنهان‌کار مانند «اف 35» آمریکایی در اختیار اسرائیل شود. در مجموع، پیش از عملیات، ایران ادعا می‌کرد پوشش راداری «پهنه سرزمینی» دارد اما واقعیت این بود که تمرکز اصلی بر دفاع نقطه‌ای از تأسیسات هسته‌ای مانند نطنز و فردو بود، در حالی که مناطق مرزی و آسمان شرق کشور آسیب‌پذیرتر بود.
این وضعیت، زمینه را برای موفقیت اولیه رژیم در غیرفعال‌سازی رادارها از طریق حملات سایبری فراهم کرد که منجر به نفوذ هواپیماهای دشمن صهیونیست شد. تحلیلگران غربی تأکید داشتند سیستم پدافندی ایران، به‌رغم پیشرفت‌های سال‌های اخیر، فاقد لایه‌بندی پیشرفته مانند سیستم‌های آمریکایی بوده و بیشتر بر پایه استراتژی بازدارندگی موشکی تکیه داشت تا دفاع فعال هوایی.
رادارهای غدیر که توسط سپاه پاسداران توسعه یافته بودند، قابلیت پوشش ۳۶۰ درجه را ارائه می‌دادند اما حساسیت آنها به اختلالات الکترونیکی بالا بود که رژیم صهیونیستی از آن بهره‌برداری کرد. سیستم‌های دفاع هوایی مانند «اس 400» پیشنهادی از روسیه هرگز به طور کامل تحویل نشد و ایران مجبور به اتکا بر نسخه‌های قدیمی‌تر شد. گزارش‌های اطلاعاتی نشان می‌دهد پیش از جنگ، ایران تلاش کرد شبکه راداری خود را با ادغام سنسورهای پسیو و رادارهای فرکانس پایین ارتقا دهد تا هواپیماهای رادارگریز را تشخیص دهد اما این ارتقاهای فنی ناکافی بود، زیرا فاقد نرم‌افزارهای پیشرفته تحلیل داده بود. علاوه بر این، ناوگان هوایی ایران - که عمدتاً از هواپیماهای پیش از انقلاب مانند «اف 14» و  «میگ 29» تشکیل شده بود - حمایت هوایی محدودی از سیستم‌های پدافندی فراهم می‌کرد و حدود ۳۰ درصد آن غیرعملیاتی بود. تحلیل‌های پیش‌بینی‌کننده تأکید داشت تمرکز ایران بر موشک‌های بالستیک مانند «شهاب» و «قدر»، دفاع هوایی را به حاشیه رانده بود و سیستم‌هایی مانند «باور ۳۷۳» تنها در تست‌های کنترل‌شده موفق بودند، نه در سناریوهای واقعی جنگ چندلایه. تحریم‌ها منجر به کمبود قطعات یدکی شد که این امر نرخ آمادگی عملیاتی را به زیر ۷۰ درصد رساند. 
ایران بلافاصله پس از آغاز جنگ، با تمرکز بر جایگزینی سیستم‌های آسیب‌دیده و تقویت روابط بین‌الملل، اقدامات گسترده‌ای برای احیای توان پدافندی خود آغاز کرد. ۲۵ ژوئن وزیر دفاع ایران، امیر سرتیپ عزیز نصیرزاده به چین سفر و در اجلاس وزرای دفاع سازمان همکاری شانگهای (SCO) در چینگدائو شرکت کرد؛ جایی که مذاکرات برای خرید جنگنده‌های J-10C و سامانه‌های دفاع هواییHQ-9 انجام شد. برخی گزارش‌های تایید نشده حاکی از تحویل اولیه ۱۴ جنگنده از مجموع ۱۲۵ مورد برنامه‌ریزی‌شده است که این امر نشان‌دهنده «شیفت» استراتژیک ایران از روسیه به چین است، زیرا روسیه حمایت نظامی معناداری در جنگ ارائه نکرد. در همین بازه، ایران سیستم‌های آسیب‌دیده را با سامانه‌های داخلی مانند «باور ۳۷۳» جایگزین و اعلام کرد دفاع هوایی خود را ظرف چند هفته بازسازی کرده است. اخبار منتشرشده در رسانه‌های ایرانی و غربی تأیید می‌کند ایران باتری‌های «سم» چینی را دریافت کرد تا پوشش راداری را تقویت کند و این اقدام بخشی از تلاش برای ایجاد یک بلوک امنیتی اوراسیایی ضد ناتو بود. ۳۱ ژوئیه، مجلس شورای اسلامی بودجه دفاعی کشور را افزایش داد و بر تقویت روابط با پکن تأکید کرد؛ شامل ارتقای زیرساخت‌های ارتباطی نظامی و امنیت مرزی. روسیه اگرچه کمک کمتری کرد، یک ماهواره ارتباطی برای ایران پرتاب کرد اما تحلیل‌ها نشان می‌دهد ایران روابط با مسکو را مورد بازنگری قرار داده و به سمت پکن گرایش یافته است. این اقدامات، بر پایه داده‌های اطلاعاتی اخیر، ایران را در موقعیت بهتری برای مقابله با تهدیدات آینده قرار خواهد داد.
* بازسازی توان «پادگان اسرائیل» توسط پنتاگون
سیستم راداری - پدافندی رژیم صهیونیستی یکی از پیشرفته‌ترین شبکه‌های دفاع هوایی لایه‌ای جهان را تشکیل می‌داد که بر پایه فناوری‌های داخلی و همکاری نزدیک با ارتش آمریکا بنا شده بود. این شبکه شامل  سامانه «گنبد آهنین» برای رهگیری راکت‌های کوتاه‌برد (تا ۷۰ کیلومتر)، «فلاخن داوود» برای موشک‌های میان‌برد (۴۰ تا ۳۰۰ کیلومتر) و «کمان 2/3» برای تهدیدات بالستیک بلندبرد (تا ۲۰۰۰ کیلومتر) بود، با رادارهای کلیدی مانند  EL/M2080- Green Pine که قابلیت تشخیص اهداف در فواصل بیش از ۵۰۰ کیلومتر را فراهم می‌کرد. گزارش‌های اطلاعاتی نشان‌دهنده نرخ رهگیری بیش از ۹۰ درصد در درگیری‌های پیشین بود اما چالش اصلی، محدودیت ذخایر رهگیرها در برابر حملات گسترده مانند موشک‌های ایرانی بود. سیستم‌های الکترونیکی جنگ مانند EL/L‌8251، ادغام‌شده با هوش مصنوعی برای تحلیل داده‌های «زمان - داده»، امکان اختلال در رادارهای دشمن و هدایت دقیق رهگیرها را می‌داد. علاوه بر این، استقرار سیستم «تاد» آمریکایی برای تقویت دفاع بالستیک، پوشش «پهنه سرزمینی» را تضمین و رژیم را در برابر موشک‌های پیشرفته ایرانی مانند «قدر» و «شهاب» مقاوم می‌کرد. وابستگی به قطعات آمریکایی و لجستیک، نقاط آسیب‌پذیر در سناریوهای طولانی‌مدت بود. در نهایت، پیش از عملیات، اسرائیل بر تمرین‌های شبیه‌سازی‌شده تمرکز داشت تا آمادگی را افزایش دهد اما تمرکز اصلی بر دفاع نقطه‌ای از مراکز کلیدی مانند تل‌آویو و دیمونا بود. رادارهای phased-array مانند ‌EL/M2090، ادغام‌شده با سیستم‌هایی، پوشش ۳۶۰ درجه را فراهم می‌کردند و قابلیت تشخیص هواپیماهای پنهان‌کار و موشک‌های هایپرسونیک را داشتند. 
سیستم‌های «کمان 3» با رهگیری خارج از جو، در تست‌های مشترک با آمریکا نرخ موفقیت بیش از ۸۵ درصد را نشان داد، در حالی که «گنبد آهنین» بیش از ۱۰ باتری عملیاتی داشت. گزارش‌ها حاکی از تمرکز اسرائیل بر ارتقای سیستم‌های لیزری مانند Iron Beam بود که قرار بود سال ۲۰۲۵ عملیاتی شود و هزینه رهگیری را کاهش دهد. با این حال، حملات گسترده ایران ذخایر را تحت فشار قرار می‌داد و وابستگی به حمایت آمریکا چالش لجستیکی ایجاد می‌کرد. سیستم‌های پدافندی رژیم با نیروی هوایی پیشرفته ادغام‌ شده بود که داده‌های ISR real-time را تأمین می‌کرد که در عملیات پیش‌دستانه کلیدی بود. تحلیل‌های غرب بر استراتژی deterrence by denial تأکید داشت؛ جایی که EW و سایبر، دفاع دشمن را مختل می‌کرد و این رویکرد در برابر تهدیدات چندلایه مؤثر بود. در نهایت، پیش از عملیات، اسرائیل آمادگی را از طریق تمرین‌های گسترده افزایش داد اما مناطق شمالی در برابر تهدیدات لبنان آسیب‌پذیرتر بود که این امر نیاز به لایه‌‌بندی بیشتر را برجسته می‌کرد.
از ۲۵ ژوئن، وزارت جنگ اسرائیل تولید موشک‌های «کمان» را شتاب بخشید و آمادگی سیستم‌های «گنبد آهنین» را افزایش داد، در حالی که آمریکا که ۲۵ درصد رهگیرهای «تاد» خود را در جنگ مصرف کرده بود، تعهد به تأمین مجدد داد تا پوشش بالستیک را تقویت کند. گزارش‌های اطلاعاتی نشان‌دهنده مذاکرات فوری با واشنگتن برای تحویل اضافی «پاتریوت 3» و ارتقای سیستم‌های EW بود که این امر بخشی از استراتژی برای جلوگیری از حملات آینده ایران تفسیر شد. تا ۳۱ ژوئیه، اسرائیل بودجه دفاعی‌اش را ۱۵۰ درصد افزایش داد و بر تولید داخلی تمرکز کرد، شامل تست Iron Beam لیزری برای کاهش هزینه‌ها. در رابطه با آمریکا، تحت ریاست‌جمهوری ترامپ، کمک‌های هوایی ادامه یافت و مذاکرات آتش‌بس برای محدودسازی برنامه بالستیک ایران در ازای حمایت دفاعی بیشتر انجام شد که تحلیل‌ها آن را تلاشی برای تثبیت بلوک ضدایرانی می‌داند. همچنین اسرائیل بر تعمیر رادارهای آسیب‌دیده و ادغام هوش مصنوعی جدید تمرکز کرد تا نرخ رهگیری را به بالای ۹۵ درصد برساند، هرچند چالش‌های اقتصادی ناشی از جنگ پابرجاست، البته در میدان نبرد بسیاری از این ارزیابی‌ها با وضعیت «شکست» مواجه شده و به سرانجام نمی‌رسد.
* فرجام سخن
شکاف موجود در بخش فناوری‌های نظامی میان ایران و رژیم صهیونیستی با آنکه قابلیت کاهش دارد اما به دلیل وابستگی سیستم‌های آفندی- پدافندی رژیم به آخرین تکنولوژی‌های ساخت آمریکا، هیچ کشور غیرغربی در جهان توان پر کردن این خلأ را ندارد. بر همین اساس نیروهای مسلح ایران و متحدان منطقه‌ای تهران بیش از آنکه بر سیستم‌های پدافندی- راداری حساب کنند، به دنبال سرمایه‌گذاری بر بخش «تهاجم» بویژه در بخش‌های موشکی- پهپادی هستند. تجربه جنگ‌های 33 روزه لبنان و 12 روزه ایران اثبات کرد رژیم صهیونیستی هر اندازه هم در حوزه پدافند سرمایه‌گذاری کرده باشد، در برابر تهدیدات ناشی از حملات موشکی بشدت آسیب‌پذیر است. هدف قرار گرفتن ساختمان مرکزی موساد، پالایشگاه حیفا، پایگاه اطلاعاتی گیلدعوت، پایگاه هوایی نواتیم، موسسه تحقیقاتی وایزمن و... نشان‌دهنده آسیب‌پذیری بالای رژیم در حوزه دفاعی است. توجه به این نکته کلیدی می‌تواند در تعیین سرنوشت هرگونه نبرد احتمالی میان ایران و رژیم در آینده تاثیرگذار باشد.

ارسال نظر
پربیننده