آزاده لرستانی: سازمان همکاری شانگهای (SCO) طی 2 دهه گذشته از یک ابتکار امنیتی میان چند کشور آسیای مرکزی، به نهادی منطقهای و سپس فرامنطقهای بدل شده که اکنون جمعیتی بیش از 3.2 میلیارد نفر، منابع عظیم انرژی و سهمی قابل توجه از اقتصاد جهانی را در اختیار دارد. در چنین بستری، عضویت ایران در این سازمان نقطه عطفی در سیاست خارجی کشور به شمار میرود؛ عضویتی که پس از سالها انتظار نهایتاً سال ۲۰۲2 با پذیرش رسمی ایران تحقق یافت اما پرسشی اساسی که در محافل دانشگاهی، رسانهای و حتی میان تصمیمگیران ایرانی مطرح است، چنین صورتبندی میشود: چرا ایران هنوز نتوانسته است بهرهبرداری مؤثر و ملموسی از فرصتهای شانگهای داشته باشد؟ این پرسش، هم جنبه انتقادی دارد و هم جنبه آیندهنگر. برخی بر این باورند ایران از ظرفیتهای سازمان بویژه در حوزه اقتصادی بیبهره مانده اما رویکرد امیدمحور نشان میدهد ایران در حال پیمودن مسیر زمانبر اما پرثمر ادغام در نهادهای شرقی است.
* پیشینه عضویت ایران در شانگهای؛ انتظار طولانی تا تحقق راهبردی
ایران از ابتدای شکلگیری سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۰۱ میلادی، علاقهمند به عضویت بود. سال ۲۰۰۵ تهران موفق شد عنوان «ناظر» را به دست آورد. از همان زمان، مباحث گستردهای درباره مزایا و معایب عضویت ایران شکل گرفت. با این حال، فشارهای غرب، تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل و تردید برخی اعضای شانگهای نسبت به تبعات سیاسی پذیرش ایران، روند عضویت دائم را حدود 2 دهه به تعویق انداخت. این تأخیر البته تنها ناشی از فشار خارجی نبود؛ در داخل نیز رویکردهای متفاوتی نسبت به سیاست خارجی ایران وجود داشت.
برخی معتقد بودند پیوند با شرق باید مکمل رابطه با غرب باشد، نه جایگزین آن. برخی دیگر اما استراتژی «نگاه به شرق» را به عنوان آلترناتیو سیاست غربمحور پیشنهاد میکردند. نهایتاً با تغییر موازنه قدرت جهانی و تعمیق شکاف روسیه و چین با آمریکا، شرایط برای عضویت ایران مساعد شد. بنابراین عضویت ایران حاصل تحولات ساختاری در نظام بینالملل بود. این عضویت، در واقع «پاسخ طبیعی» به شرایط جدیدی بود که در آن، ایران برای رهایی از فشارهای غرب، مسیر همگرایی با شرق را انتخاب کرد.
* ظرفیت ژئوپلیتیک ایران در بستر شانگهای
ایران از نظر ژئوپلیتیک یکی از بیبدیلترین موقعیتها را در میان اعضای شانگهای دارد. اولاً چهارراه ترانزیت جهان است، نقطه اتصال خلیجفارس به آسیای میانه و قفقاز است و کریدور بینالمللی شمال - جنوب که هند را به روسیه وصل میکند، بدون ایران معنایی ندارد. ثانیاً ایران با دارا بودن دومین ذخایر گاز جهان و چهارمین ذخایر نفت، میتواند ستون انرژی شانگهای باشد. ثالثاً ایران در مجاورت بحرانهای بزرگ مانند افغانستان، عراق و سوریه قرار دارد و تجربه بالایی در مدیریت تهدیدهای تروریستی دارد. با این حال، این ظرفیتها هنوز در قالب پروژههای مشخص با شانگهای نهادینه نشده است. دلیل اصلی آن، محدودیتهای ناشی از تحریمهای آمریکا و عدم تکمیل زیرساختهای داخلی ایران در حوزه ریلی، بندری و بانکی است.
* اقتصاد شانگهای و جایگاه ایران
سازمان همکاری شانگهای مجموعاً نزدیک 28 درصد تولید ناخالص جهانی را در اختیار دارد. بازار بزرگ چین، هند و روسیه فرصتی عظیم برای ایران است اما در عمل، سهم تجارت ایران با اعضای شانگهای هنوز محدود و تمرکز اصلی بر چین است. در واقع تبادلات مالی ایران با کشورهای عضو شانگهای به طور کامل عملیاتی نشده؛ بخشی به دلیل تحریمها و بخشی به دلیل کمبود زیرساخت صادراتی ایران و البته باید پذیرفت ضعف ایران در دیپلماسی اقتصادی نیز در این زمینه مشهود است. بسیاری از قراردادها و تفاهمنامهها روی کاغذ مانده و به اجرا نرسیده است. با این وجود، روندهای آینده نشان میدهد ایران میتواند در چارچوب سیاست «تجارت با پولهای ملی» و استفاده از ارزهای محلی مانند یوآن و روبل، موانع دلاری را دور بزند. این سیاست اگر به طور جدی دنبال شود، میتواند سهم ایران از اقتصاد شانگهای را به طور چشمگیری افزایش دهد.
* فرصتهای امنیتی - راهبردی
شانگهای در آغاز با هدف همکاری امنیتی و مبارزه با 3 پدیده «تروریسم، افراطگرایی و جداییطلبی» شکل گرفت. ایران با تجربه بالای خود در مقابله با داعش و دیگر گروهکهای تکفیری، میتواند دانش و ظرفیتهای امنیتی خود را در اختیار این سازمان بگذارد. همچنین با توجه به خروج آمریکا از افغانستان، شانگهای به دنبال نقشآفرینی بیشتر در این کشور است. ایران میتواند به عنوان همسایه بلافصل افغانستان و کشوری با نفوذ تاریخی و فرهنگی، نقش میانجی و تسهیلگر را ایفا کند. از سوی دیگر، سازمان شانگهای تنها یک نهاد امنیتی - اقتصادی نیست، بلکه بستری برای پیوندهای تمدنی میان کشورهای آسیایی است. ایران با سابقه تمدنی چند هزار ساله، ادبیات غنی و میراث مشترک در مسیر جاده ابریشم، میتواند از ابزار دیپلماسی فرهنگی برای تعمیق جایگاه خود بهره ببرد. تبادل دانشجو، گردشگری فرهنگی، برگزاری جشنوارههای هنری و ترویج زبان فارسی در آسیای میانه از جمله ظرفیتهایی است که هنوز مغفول است.
* چرا این مسیر زمانبر است؟
منتقدان معمولاً از زاویهای کوتاهمدت به موضوع نگاه میکنند. واقعیت این است که تنها 3 سال از عمر عضویت رسمی ایران در شانگهای میگذرد و برای تحقق نتایج ملموس، زمان بیشتری نیاز است. تجربه کشورهایی مانند پاکستان نشان میدهد تبدیل تفاهمنامهها به پروژههای اجرایی ممکن است سالها طول بکشد. بنابراین استفاده از واژه «بیبهره» درباره عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای دقیق نیست. ایران در حال پیمودن یک روند تدریجی است. اگرچه هنوز همه فرصتها بالفعل نشده اما جهتگیریها نشاندهنده حرکت رو به جلو است.
* سناریوهای آینده ایران در شانگهای
در یک سناریوی خوشبینانه، ایران با توسعه زیرساختها، استفاده از ارزهای ملی و فعالسازی دیپلماسی اقتصادی، به هاب انرژی و ترانزیت شانگهای بدل میشود. در دومین سناریوی احتمالی، ایران بخشی از ظرفیتهای خود را بالفعل میکند اما به دلیل تداوم تحریمها و ضعف مدیریت، نقش فرعی در سازمان ایفا خواهد کرد و متأسفانه باید گفت اگر ایران نتواند بر موانع داخلی و خارجی غلبه کند، در نهایت به یک عضو حاشیهای تقلیل خواهد یافت. از منظر آیندهپژوهی، تحقق سناریوی اول قطعاً محتمل است، آن هم اگر سیاستگذاریهای درست و عزم سیاسی کافی وجود داشته باشد. اما برای آنکه ایران بتواند به طور واقعی از شانگهای بهره ببرد، چند اقدام کلیدی ضروری است؛ اولاً توسعه دیپلماسی اقتصادی با 2 ابتکار ایجاد دفاتر مشترک اقتصادی با کشورهای عضو، همچنین ارتباط وزارت امور خارجه با دیگر وزارتخانهها بویژه وزارت ارتباطات در بهرهمندی از دانش ایرانی برای حل مسائل فناورانه اعضایی که در سطح یک سازمان نیستند. کلید تحقق این رخداد این است که به دیپلماسی اقتصادی بویژه در وزارت امور خارجه به چشم یک معاونت فرعی یا صوری نگاه نکنیم. در گام دوم، باید تکمیل زیرساختهای ترانزیتی ایران مانند راهآهن چابهار – سرخس، بنادر جنوب و شبکههای لجستیکی را به عنوان یک فرصت نگاه کرد و برای جلب سرمایه اعضای شانگهای در این زمینه کوشید. اصلاح ساختار بانکی و استفاده از ارزهای محلی میتواند ابتکارات فعالانهتری در این باره بسازد. در نهایت تعمیق همکاریهای امنیتی و گسترش دیپلماسی فرهنگی را باید جدی گرفت و به آنها نگاه راهبردی داشت. ایران در مسیر عضویت شانگهای هنوز در نقطه آغاز است. محدودیتهای ناشی از تحریمها، ضعف زیرساخت و برخی تردیدهای داخلی موجب شده است بهرهبرداری کامل از این سازمان به تأخیر بیفتد. با این حال، آیندهشناسی روابط بینالملل نشان میدهد شانگهای در حال تبدیل شدن به یکی از قطبهای اصلی قدرت جهان است. ایران اگرچه تاکنون همه فرصتها را بالفعل نکرده اما در مسیر درست حرکت میکند. به بیان دیگر، ایران نه «بیبهره» مانده و نه منزوی، بلکه در حال گذار به مرحلهای است که در آن میتواند از یک عضو تازهوارد به بازیگری تأثیرگذار بدل شود. امید به آینده و برنامهریزی هوشمندانه، کلید گشودن درهای شانگهای به روی ایران است.
ابعاد مختلف عضویت ایران در شانگهای؛ دیروز تا فردا
ایران و فرصتهای شانگهای؛ نیمه مربیان
ارسال نظر