خبرگزاری تسنیم ـ فاطمه مرادزاده: کشتیهای ناوگان جهانی و مردمیِ صمود اگرچه صدها سرنشین از 44 ملیت و کشور جهان دارند، اما حقیقت آن است که این ناوگان را صدها شهید همراهی میکنند؛ ارواح پاکی که مراقب ناوگان و سرنشینان آن هستند؛ شهدای خبرنگاری که طی دهها سال اشغال فلسطین و بهویژه در چند سال اخیر هدف گلوله و بمب و آتش اشغالگران صهیون بودند؛ شهدایی که یک کشتی از دهها کشتیِ ناوگان به نام یکی از آنهاست؛ به نام خبرنگارِ شهید شیرین ابوعاقله.
خبرنگاران و شهدای خبرنگار الهامبخش ناوگان صمود
ناوگان بینالمللی و مردمیِ صمود به نیت کمک به مردم مظلوم و در محاصرهی غزه شکل گرفته و روی امواج مدیترانه به حرکت در آمده است، با سرنشینانی که بسیاری از آنها در زمره هنرمندان، نویسندگان، خبرنگاران و فعالان رسانهای هستند. میروند تا اگر شد مسیر و کریدوری انسانی را برای کمکرسانی به غزهای که 18 سال در محاصره زمینی، هوایی و دریایی است، باز کنند، و اگر نشد، که احتمالش بالاست، دستِ کم توجه جهانیان و حکومتهایی که با سکوت خود مجوز نسلکشی و تداوم آن را به رژیم منحوس دادهاند، جلب کنند؛ همان کاری که خبرنگاران غزه در دو سال اخیر کردهاند.
خبرنگارانی که در خط مقدم مقاومت در غزه ایستادند؛ کنار فرماندهان حماس، روی آوار، در تشییع شهدا و هنگام اقامه نماز بر پیکرهای تکه تکه و مطهرشان، در کف بیمارستانهای غزه و لابهلای خون و خاک و گریههای کودکان خونین و مجروحی که دردشان چنگ به دل و روح آدمی میاندازد.
خبرنگاران غزه همه جا بودند، در کنار مردمشان، سنجاق شده به وجب به وجبِ باریکه خونین غزه؛ و حتی بیش از اینها، چشمان تیزبین سرزمینشان بودند و آنچه میدیدند قاب به قاب، به دنیای بیرون از فضای 365 کیلومترمربعی محصور خود مخابره میکردند. اصلا آنها بودند و چشمان باز و خستگیناپذیر و مبارزه رسانهایشان که دنیا آرام آرام بیدار شد، که تصاویر جانخراش ارسالیشان از بمبها و آوارها و جانهای تکه تکه شده و زندگیهای دود شده در هوا، زهر میشد و به کام آزادگان جهان میریخت، که درد میشد و لای خون و پوست و استخوان آدمها میدوید، که اشک میشد و روی گونهها میلغزید و خشم و مشت و شعار و فریاد میشد و کف دانشگاههای امریکا و خیابانهای اروپایِ حامی صهیونیسم میپاشید.
راستش واقعیت این است که نه وحشیگریهای چندین دههایِ رژیم افسارگسیخته صیهون و کشتار شبانهروزی دوساله اخیرش، که خبرنگاران غزه بودند که جهان را تکان دادند؛ آنها و قلم و دوربینشان، و روایتهای تصویری جانکاهی که روی خط خبری رسانههای جهان میفرستادند و حتی از قاب کوچک صفحه مجازی شخصیشان منتشر میکردند؛ خبرنگارانی که یک به یک در حال پرپر شدن هستند ...
حالا همان خبرنگاران شهیدی که نگاه دنیا را به سمت قتلعام دو ساله در غزه و اشغالگری 70 ساله در فلسطین کشاندند و الهامبخش فعالان اجتماعی و رسانهای و آزادگان جهان برای راهاندازی ناوگان جهانی صمود شدند، ناوگان دوستداشتنی پایداری را همراهی و محافظت میکنند، همه آن 266 خبرنگار غزهای و در پیشاپیش آنها شیرین ابوعاقله؛ خبرنگار فلسطینی امریکایی که پیشتر در بخش دیگری از سرزمین پردرد فلسطین؛ در کرانه باختری به شهادت رسید.
شیرین ابوعاقله؛ از تولد در زادگاه عیسای نبی تا عشق به خبرنگاری و ورود به دنیای خبر
در بیتلحم به دنیا آمد؛ یکی از شهرهای باستانی و سرسبز جهان؛ جایی که دو هزار و اندی سال پیشتر مریم مقدس؛ بار آسمانی خویش را بر زمین نهاد؛ جایی که حضرت عیسی مسیح متولد شد.
زندگیِ شیرین روی کره خاکی از همانجا آغاز شد؛ در بیتلحم؛ شهری روی کوهی از رشتهکوههای قدس با تپههای سرسبز و پردرخت، شهری با 4 هزار سال قدمت در کرانه باختری در فلسطین اشغالی... شیرین در بیتلحم به دنیا آمد؛ شهر باغات زیتون؛ شهری که درخت باستانی و 5000 ساله زیتون هنوز در آن نفس میکشد و سرسبز است و میوه میدهد.
با بهار آمد؛ در سومین روز از آوریل سال 1971 میلادی، و چهاردهمین روز از فروردین 1352، وقتی که زمین در حال سبز شدن بود و بلبلها و سارها و چکچکها و دمجنبکهای زیبا و خوشنغمه لابهلای درختان همیشه سرسبز زیتون حسابی شلوغ کرده و سروصدا به راه انداخته بودند و سرخوش از آمدن بهار، نغمه میخواندند و دلبری میکردند.
شیرین ابوعاقله در همان هوای آمیخته به عطر علفهای تازه و نغمههای پرندگان بهاری در بیتلحم باستانی، در یک خانواده عرب مسیحی فلسطینی زاده شد و آرام آرام در میان باغات زیتون قد کشید.
خانواده مادریاش ساکن نیوجرسی امریکا بودند و شیرین از طریق آنها تابعیت امریکایی گرفت، اما در فلسطین ماند.
دوره دبیرستانش را در بیت حنینا گذراند و پس از آن به اردن رفت تا در دانشگاه علم و صنعت، معماری بخواند. میانه راه اما از خواندنِ معماری منصرف شد و هوای خبرنگار شدن افتاد توی سرش. حق داشت که بخواهد خبرنگار بشود، چون در کرانه باختری؛ همان منطقهای که شیرین در آب و هوای آن قد کشیده بود؛ در کنار عطر گلها و علفزار و ترانهخوانی پرندگان، بوی باروت و صدای تیر و توپ و تانک سربازان رژیم اشغالگر نیز به گوش و مشام میرسید؛ هر روز؛ هر سال؛ حتی سالها پیش از تولد شیرین؛ از سال 1967 و پس از شکست اعراب از رژیم صهیونیستی در جنگ 6 روزه که بیت لحم و کرانه باختریِ رود اردن به طور کامل به اشغال ارتش صهیون درآمد.
بیتلحم، یک منطقه زیبای گردشگری است. چند کلیسا دارد و کلیسای باستانی مهد که به باور مسیحیان حضرت عیسی مسیح در آنجا متولد شده، در سال 330 میلادی توسط فلسطینیان باستان در این شهر ساخته شده است. از همان زمان بیتلحم شهر زیارتی مسیحیان جهان بوده و گردشگران و جهانگردان زیادی همچنان به این شهر زیارتی سفر میکنند.
بیتلحم پیشتر علاوه بر سرسبزی و وجود مزارع و باغات زیتون، مرکز ساخت و عرضه صنایع دستی با چوب زیتون و صدف و شمعهای متبرک بود و شهرتی جهانی داشت، اما اشغال این شهر توسط ارتش اشغالگر و پیشروی و شهرکسازی در زمینهای فلسطینیان، نه تنها به محدودیت کار کشاورزی و باغداری و کاهش تولید صنایعدستی و روی آوردن به تولیدات صنعتی منجر شد، که مهاجرت دهها هزار نفر از ساکنان این شهر باستانی را رقم زد.
و شیرین ابوعاقله در چنین فضایی رشد میکرد و نفس میکشید؛ فضایی تلخ و دلگیر و پردرد و کِشدار که کورسوی امیدی در آن نبود. اما شاید اگر خبرنگار میشد میتوانست دست کم با گزارش اخبار زیادهخواهی و اشغالگری روزافزون اشغالگران، قدمی در راه کمک به هموطنان رنجدیده و آزادی زادگاه مقدس و زیبا و عزیزش بردارد.
این شد که تغییر رشته داد و به دانشگاه یرموکِ اردن رفت و روی یکی از صندلیهای کلاس روزنامهنگاری نشست. درسش هم که تمام شد به فلسطین و کرانه باختری برگشت و خبرنگار شد و گزارشگر رویدادهای فلسطین و کرانه باختری و غزه و شهرهای اشغال شده و تجاوزات روزانه ارتش صهیون.
شیرین خبرنگار شده بود؛ در ابتدای راه، خبرنگار آنروا، رادیو صدای فلسطین، کانال ماهوارهای امان، موسسه مفتاح و رادیو مونت کارلو و از سال 1997 و پس از راهاندازی دفتر الجزیره در فلسطین، خبرنگار فعال و حرفهای شبکه عربیزبان الجزیره.
شیرین تا 51 سالگی، هرجا صدای تیر و تیراندازی سربازهای صهیون و «اللهاکبر»ِ مردم و مبارزان فلسطینی به گوش میرسید، آنجا بود. هر جا که تانکها و بولدوزرهای ارتش صهیون خود را به آن میرساندند تا خانهای را خراب و خانوادهای فلسطینی را آواره کنند، یا مزرعهای را آتش بزنند و درختان زیتون را از ریشه در بیاورند، شیرین هم آنجا بود، آنقدر بود که رژیم صهیون، بودنش را تاب نیاورد و ...
اردوگاه آوارگان فلسطینی قتلگاه شیرین شد
صدای تیراندازی از سمت اردوگاه آوارگان فلسطینی در شهر جنین در شمال کرانه باختری به گوش میرسید. ارتش صهیون دوباره به اردوگاه حمله کرده بود و درگیری بین آوارگان و مبارزان فلسطینی و نیروهای اشغالگر بالا گرفته بود.
شیرین بهسرعت خودش را به محل تیراندازی رساند تا راوی زنده گزارش تلخ دیگری از حمله ارتش اشغالگر به اردوگاه پناهندگان باشد.
ساعتی بعد سروصداها بالا گرفت؛ هم صدای تیراندازی و هم صدای چند مرد فلسطینی که انگار تلاش میکردند با تکرار واژه « اذهبو» افرادی را راهنمایی کرده یا از مخمصه تیرهای مستقیم نجات بدهند.
معلوم بود که اتفاقی افتاده، همان سمتی که دیواری پناه شیرین ابوعاقله و همکارش؛ شذا حنایشه بود؛ یکی ایستاده و همچنان پناه گرفته، و دیگری نقش بر زمین.
جوانی از پشت دیوار پایین پرید و خود را به خبرنگاری رساند که به صورت، روی زمین افتاده بود. سرش را بالا گرفت، از صورتِ متلاشی شدهی خبرنگار خون میچکید ...
آن روز یکی از همان تیرها که هر روز از 55 سال پیش، از سال 1967 قلب و سر و پا و دست یک فلسطینی را نشانه میگرفت؛ یکی از همان تیرها که خبرنگار الجزیره 25 سال، هر روز گزارش اصابتش را به رسانهاش میداد، سرِ خانم خبرنگار را هدف گرفته بود؛ اردوگاه پناهندگان دوباره قتلگاه شده بود؛ قتلگاه یک فلسطینی؛ یک خبرنگار ...
و در یازدهمین روز از ماه مهِ سال 2022، در بهاریترین ماه بهار؛ در اردیبهشت زیبای بیتالمقدس، ( 21 اردیبهشت 1401) شیرین پرستو شد و پر کشید و کوچ کرد به بهشتی که در آسمان انتظارش را میکشید؛ پرستو شهید شده بود... در بهار آمد و در همان بهار پر کشید...
تشییع پیکری که مردان مبارز برایش کتک خوردند
صبح روز بعد تابوت خانم خبرنگار پیچیده در پرچم فلسطین، از بیمارستان سنتجوزف در منطقه شیخ جراح در شرق بیتالمقدس روی شانههای فلسطینیان بالا رفت... همه آمده بودند؛ مسیحیان، مسلمانان، خبرنگاران و رسانههای داخلی و خارجی ... لحظه به لحظه به خیل جمعیت پرچمبهدستی که شعار میدادند «فلسطین، فلسطین» و «فلسطین خانه زیبای من» افزوده میشد.
مراسم تشییع شیرین اما به یکی از خشونتبارترین، تراژدیترین، و از زاویهای حتی شاید شاعرانهترین و زیباترین تشییع در تاریخ جهان تبدیل شد، آنجا که مردان فلسطینی با وجود تیراندازی سربازان صهیون و حمله با نارنجکهای صوتی، و زیر آماج ضربههای باتون سربازان، لحظهای تابوت خبرنگار شجاعشان را رها نکردند و اجازه ندادند بر زمین بیفتد.
.
مراسم تشییع شروع نشده، به درگیری کشیده شده بود. فلسطینیان یک تشییع باشکوه برای شیرین میخواستند و صهیون میخواست پیکر خبرنگارِ شهید با ماشین و بدون سروصدا به کلیسا منتقل شود، و نه روی شانه عزاداران و مردان فلسطینی.
ارتش اشغالگر میخواست که جنایتش در سکوت پنهان و از خاطرهها محو شود، حال آنکه شیرین اراده کرده بود که پیکرش هم مثل دوربین و قلمش، رسواکننده ظلم و زورگویی اشغالگران باشد، پس آیین تشییع پیکرش نیز به یکی از صحنههای ماندگار و رسواکننده صهیون در رسانههای جهان و خاطره جهانیان تبدیل شد؛ مراسمی که مستقیم از رسانههای مطرحِ جهان؛ از بیبیسی و الجزیره و ... پخش میشد و دهها زخمی و مجروح فلسطینی بر جای گذاشت.
تشییع پیکر شیرین آن روز با درگیری و زحمت به پایان رسید، اما کمی بعد آیین باشکوهی با خیل عزاداران مسیحی و مسلمان برگزار شد و شیرین روی دست انبوه جمعیت و پس از طی طولانیترین مسیر تشییع در تاریخ فلسطین، به کلیسای کاتولیک روم در قدس رفت و درنهایت در قبرستانی در شهر قدیمی بیتالمقدس اشغالی به خاک سپرده شد.
.
وقتی قاتل مشخص است، اما گردن نمیگیرد
شاید اگر نبود آن صحنه تلخ شهادت شیرین و صحنههای غریب درگیری در آیین تشییع پیکرش، هیچگاه سازمان ملل، امریکا و اروپا همزمان با محکوم کردن این جنایت، خواستار تحقیق درباره چگونگی و عاملان شهادت بانوی خبرنگار ـ که هیچ کسی آن را گردن نمیگرفت ـ نمیشدند.
در گزارش تحقیقی الجزیره درباره نحوه شهادت شیرین آمده بود: شیرین ابوعاقله و همکارانش از الجزیره، در نزدیکی اردوگاه پناهندگان جنین در کرانه باختری اردو زده بودند تا حمله مداوم اسرائیل را پوشش دهند. شیرین که جلیقه خبرنگاری و کلاه ایمنی پوشیده بود، در زمانی که هیچ تبادل آتش مداومی وجود نداشت، مورد اصابت گلوله تکتیرانداز رژیم قرار گرفت و کشته شد که ادعای قتل عمد را تأیید میکند. خبرنگاران حاضر در محل نیز گفتند تا دقایقی صهیونیستها اجازه نزدیک شدن برای کمک به او را نمیدادند. یک عکاس خبرگزاری فرانسه(AFP) که در صحنه حاضر بود نیز قتل شیرین توسط نیروهای اسرائیلی را تایید کرد.
مقامات رژیم اشغالگر اما مرگ شیرین را غیرعمد و در نتیجه تبادل آتش میان نیروهای اسرائیلی و فلسطینی اعلام کردند، درحالی که علی الصمودی خبرنگار حاضر در صحنه گفته بود، هیچ نیروی فلسطینی در صحنه حاضر نبوده و نیروهای اسرائیلی بدون هیچ هشدار قبلی آنها را مورد هدف قرار دادهاند.
در هر حال اگرچه امریکا و اروپا و سازمان ملل در ابتدا خواستار تحقیقات جدی درباره نحوه شهادت شیرین شده بودند، اما هیچ تحقیقات جدی از سوی آنها صورت نگرفت.
در همان سال 2022 خانواده شیرین و شبکه الجزیره شکایاتی رسمی را به دیوان کیفری بینالمللی( ICC ) ارائه دادند و لینا ابوعاقله؛ خواهرزاده شیرین سال گذشته گفت که سالهای پس از شهادت شیرین برای ما دردناک گذشته و همچنان امیدواریم که ایالات متحده هر چه سریعتر تحقیقات خود را به پایان برساند و مسئولان قتل شیرین - از سربازی که ماشه را کشید تا بالاترین ردههای فرماندهی - پاسخگو باشند، چراکه تاکنون هیچ کسی به طور رسمی برای این جنایت محاکمه نشده است.
هلاکت قاتل شیرین به دست نیروهای مقاومت
اگرچه رژیم اشغالگر در مصونیت کامل، همچنان نه پاسخگوی جنایتش بوده و نه هیچ سازمان جهانی به صورت جدی آن را بازخواست کرده است، اما 19 اردیبهشت امسال ( 8 مه 2025) مستند تحقیقی جدیدی با عنوان «چه کسی شیرین را کشت؟» تولید پلتفرم ژورنالیستی زیتئو (Zeteo) در نیویورک اکران شد و از هویت تکتیرانداز اسرائیلیِ مسئولِ قتل شیرین ابوعاقله؛ خبرنگار فلسطینی-آمریکایی شبکه الجزیره پرده برداشت.
این مستند 40 دقیقهای، سروان آلون ساکاگیو، 22 ساله، از واحد تکتیراندازان گشت هاروو در تیپ کفیر ارتش اسرائیل را به عنوان قاتل ابوعاقله معرفی میکند که از فاصله حدود 182 متری، شیرین را هدف قرار داده و گلوله به پشت سرش اصابت کرده است. ساکاگیو در ژوئن 2024 (خرداد 1403) در یک کمین مرگبار توسط تیپ جنین، یکی از گروههای مقاومت فلسطینی، کشته شد.
شیرینِ شهید ماندگارتر از همیشه
شیرین اگرچه دیگر نامش در فهرست خبرنگاران زنده الجزیره نیست، اما یادش شاید حتی پررنگتر از تمام سالهای خبرنگاری است؛ یادش زنده است و مرامش، مرام خبرنگاران جهان و راهش، راه کودکان و نامش، نام نوزادان جدید فلسطینی.
محمود عباس؛ رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین پس از شهادت شیرین، در یک سخنرانی او را «شهید فلسطین و شهید قدس و شهید آزادی بیان» نامید و گفت: رژیم صهیونیستی مرتکب جرم و جنایت شده و پرونده این جنایت را به دادگاه بینالمللی کیفری میفرستند. محمود عباس از اهدای جایزه ستاره بیتالمقدس به شیرین هم خبر داد.
خیابانی در کرانه باختری به نام شیرین نامگذاری شد و خیلی زود تصویر خبرنگارِ شهید روی دیوارهای بیت المقدس و بیتلحم نشست.
نام شیرین ابوعاقله در تهران هم روی خیابانی در نلسون ماندلا جاودانه شد.
از سال گذشته نیز جایزه سالانه «شیرین ابوعاقله» توسط فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران (IFJ) و اتحادیه بینالمللی مطبوعات فرانکوفون (UPF) برای زنان خبرنگار راهاندازی شده است.
همچنین دانشگاه دولتی «بیرزیت» رام الله در کرانه باختری جایزه سالانه « شهید شیرین ابوعاقله برای اعتلای رسانهای» را راهاندازی کرده است که به برترین خبرنگاران و چهرههای رسانهای اهدا میشود. سال گذشته «هشام زقوت»، خبرنگار شبکه الجزیره این جایزه را به خانه برد و امسال «آیه جوده» خبرنگار تسنیم در غزه برنده این جایزه شد.
حالا هم ناوگان جهانی صمود به قصد شکست محاصره غزه، دل به دریای مدیترانه زده و کشتیِ شیرین ابوعاقله در میان آن ناوگان، جلودار است؛ کشتیای که پرچمدارش یک بانوی شهیده است و سرنشینانش صدها خبرنگار شهید فلسطینی.
انتهای پیام/