آراز مطلبزاده: در سپیدهدم ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، هنگامی که رژیم بعث عراق به رهبری صدام حسین، با حمایت آشکار قدرتهای جهانی، به مرزهای مقدس ایران حمله کرد، صفحهای نوین از تاریخ معاصر این سرزمین ورق خورد. آنچه به عنوان «جنگ تحمیلی» آغاز شد، نه یک درگیری نظامی، بلکه آزمونی الهی برای ملتی بود که تنها چند ماه پیش، با پیروزی انقلاب اسلامی، پرچم استقلال و آزادی را برافراشته بود. صدام، با توهم 3 روزه تصرف تهران و الحاق خوزستان به خاک عراق، خیز برداشته بود تا ایران را از پای درآورد اما آنچه رخ داد، یک حماسه تمامعیار بود؛ 8 سالی پر از خون، اشک، ایثار و پیروزیهای معنوی که ایران را به عنوان نماد مقاومت در برابر جهان معرفی کرد. این جنگ که تا ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ ادامه یافت، بیش از ۲۰۰ هزار شهید، صدها هزار جانباز و اسیر و خسارتهای مادی عظیم برجا گذاشت اما در دل خود، گنجینهای از ارزشهای والای انسانی و الهی را نهفته داشت. از آزادی خرمشهر مظلوم در عملیات بیتالمقدس، تا عبور از اروند در والفجر ۸ و فتح فاو در آخرین نفسهای جنگ، رزمندگان اسلام با دست خالی اما دل مملو از ایمان، معجزه آفریدند. دفاع مقدس، تجلی وحدت ارتش، سپاه، بسیج و مردم بود؛ جایی که کودکان ۱۳ ساله همچون شهید حسین فهمیده، زیر تانکهای دشمن رفتند و مادرانی چون شهید مریم فرمانی، فرزندان خود را به جبههها بدرقه کردند. این 8 سال، نهتنها دفاع از خاک، بلکه دفاع از هویت، اسلام و آرمانهای امام خمینی(ره) بود که با شعار «جنگ جنگ تا پیروزی»، ملت را به سوی قلههای عزت هدایت کرد.
در این میان نقش هنر بویژه عکاسی، همچون نگینی درخشان میدرخشد. عکاسان جنگ که اغلب خود رزمندگانی با دوربین بر دوش بودند، نه شاهدان خاموش وقایع، بلکه روایتگران زنده تاریخ شدند. آنها با ریسک جان، در سنگرهای خونین، زیر باران موشکها و در میان دود و آتش، لحظاتی را ثبت کردند که امروز، نسلهای آینده را با عمق فداکاری آشنا میکند. عکسها نهتنها اسناد تاریخی، بلکه نمادهایی از مظلومیت و شجاعتاند. عکاسی در دفاع مقدس ابزاری برای افشای جنایات بعثیها در مجامع جهانی شد و همزمان، روحیه مقاومت را در میان مردم زنده نگه داشت. این هنر، وقایع را از زاویهای انسانی و عاطفی ثبت کرد؛ جایی که تیر و ترکش، نهتنها ابزار جنگ، بلکه نماد عشق به وطن و شهادت شدند. اهمیت حضور عکاسان در این بود که آنها پلی بین گذشته و آینده زدند؛ ثبت کردند تا فراموش نشود، روایت کردند تا الهامبخش باشد. بدون لنزهای شجاعانه آنها، دفاع مقدس تنها روایتی کلامی میماند اما با عکسها، آن دوران به لحاظ بصری در یادها زنده و جاودان شد.
در این نوشتار به معرفی 5 عکاس برجسته ایرانی میپردازیم که هر یک، با ثبت ماندگارترین قابها، میراثی بیبدیل از این حماسه آفریدند.
* آلفرد یعقوبزاده، از بحرانهای جهانی تا دل دفاع مقدس
آلفرد یعقوبزاده، عکاس ارمنیتبار ایرانی، یکی از معدود عکاسانی است که دفاع مقدس را نهتنها از زاویه ایرانی، بلکه جهانی ثبت کرد. یعقوبزاده متولد ۱۳۳۷ در تهران، عکاسی را با وقایع انقلاب ۵۷ آغاز کرد و با شروع جنگ، به جبههها رفت. او که پیش از جنگ در بحرانهای سومالی، افغانستان و لبنان عکاسی کرده بود، در دفاع مقدس بیش از ۲۰ عملیات را پوشش داد و هزاران عکس ثبت کرد. یعقوبزاده با دوربین خود، لحظاتی را شکار میکرد که ترکیبی از زیبایی و وحشت بودند؛ جایی که ایثار رزمندگان، در برابر ویرانی جنگ، برجسته میشد. یکی از معروفترین عکسهای او، «پدر و پسر در بمباران» است؛ تصویری از یک پدر که پسر کوچکش را در آغوش گرفته و از میان دود و آتش اهواز فرار میکند. این عکس که سال ۱۳۶۰ ثبت شد، نماد مقاومت خانوادههای ایرانی شد و در نمایشگاههای پاریس و نیویورک به نمایش درآمد. یعقوبزاده میگوید: «جنگ، چهره انسان را نشان میدهد؛ من فقط شاهد بودم». او در عملیاتهای ثامنالائمه و طریقالقدس حضور داشت و عکسهایی از عبور رزمندگان از هورالعظیم ثبت کرد که امروز، در آرشیو یونسکو نگهداری میشود. مثلاً عکسی از یک بسیجی که در میان نیزارها دعا میخواند، نمادی از توکل الهی است. اهمیت حضور یعقوبزاده در پیوند دفاع مقدس با جهان بود. او با همکاری آژانسهای خارجی مانند آسوشیتدپرس، جنایات عراق را افشا کرد. عکس «ویرانههای آبادان» سندی بر بمبارانهای شیمیایی است که در گزارشهای سازمان ملل استفاده شد. بیش از ۱۰ هزار نگاتیو از او باقی مانده که بخش عمدهای در موزه هنرهای معاصر تهران است. یعقوبزاده که ۱۳ سال در فلسطین عکاسی کرد، تجربیاتش را به دفاع مقدس آورد و جنگ را از زاویه انسانی ثبت کرد. نقش او در ثبت ماندگارترین عکسها، در نشان دادن وحدت اقوام ایرانی بود؛ عکسی از کردهای مهاباد که به جبههها میپیوندند، نماد همبستگی ملی است. یعقوبزاده مرزهای قومی را شکست؛ او به عنوان ارمنی، در جبهههای جنوب عکاسی میکرد و میگفت: «وطن، رنگ و نژاد نمیشناسد». میتوان اذعان کرد یعقوبزاده با بیش از ۴۰ سال فعالیت، عکاسی را به ابزاری برای صلح تبدیل کرد.
* ساسان مویدی، راوی بمبارانهای تهران و بازگشت رزمندگان
ساسان مویدی متولد ۸ تیر ۱۳۳۸ در تهران، یکی از برجستهترین عکاسان مستند دفاع مقدس است که با ثبت لحظات تلخ و انسانی جنگ، شناخته میشود. مویدی عکاسی حرفهای را از سال ۱۳۵۵ در روابط عمومی تلویزیون آموزشی ایران آغاز کرد. با شروع جنگ تحمیلی، او بهسرعت به جبههها و مناطق جنگی پیوست و بیش از ۳۰ عملیات را پوشش داد. مویدی که ابتدا با دوربینهای ساده کار میکرد، بهزودی به یکی از روایتگران کلیدی جنایات بعثیها تبدیل شد. او بیش از ۷۰ هزار نگاتیو از دفاع مقدس ثبت کرد که بخش عمدهای از آنها به بمبارانهای موشکی تهران و فاجعه شیمیایی حلبچه اختصاص دارد. مویدی میگوید: «عکاسی جنگ، یعنی باز کردن چشمان بسته جهان به روی فاجعهها، نه جشن گرفتن آنها». او با جسارت، در میان دود و آتش، لحظاتی را شکار کرد که نهتنها تاریخ را مستند کردند، بلکه وجدان بشری را به چالش کشیدند. یکی از ماندگارترین عکسهای مویدی، مجموعه تصاویر «تهران، ۵۰ روز از جنگ» است؛ مجموعهای که سال ۱۳۶۶، هنگام موشکبارانهای صدام به پایتخت ایران ثبت شد. در یکی از این قابها، مادری با کودکانش در پناهگاه زیرزمینی، با چشمانی پر از ترس به بیرون خیره شده، نمادی از مقاومت مدنی در برابر وحشت جنگ است. این عکسها که در کتاب «تهران، 50 روز از جنگ» (انتشارات سروش، ۱۳۶۸) جمعآوری شدند، سندی بر جنایات جنگی عراق بودند و در مجامع بینالمللی، از جمله سازمان ملل، به عنوان مدرک استفاده شدند. مویدی به همراه احمد ناطقی، از نخستین عکاسانی بود که فاجعه حلبچه را ثبت کرد؛ عکسی از قربانیان کودک با ماسکهای اکسیژن که بدنهایشان سوخته از گاز خردل، یکی از شواهد کلیدی برای محکومیت صدام در دادگاههای جهانی شد. این قاب، برنده جوایز متعدد بینالمللی و نماد مظلومیت کردهای عراق و همسایگان ایرانی شد. اهمیت حضور مویدی در دفاع مقدس، در انسانی کردن روایت جنگ بود. او نهتنها در جبهههای جنوب مانند عملیات بیتالمقدس و والفجر ۸ حضور داشت، بلکه به عنوان عکاس تلویزیون، تصاویر زنده از آزادی خرمشهر و عبور از اروند را برای نسل داخل و خارج منتقل کرد. بیش از 6 جلد کتاب از عکسهای جنگ او بین سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۷ منتشر شد، از جمله «مبادله اسرا» و «حلبچه»، که هر کدام روایتی مستقل از ایثار و فاجعه ارائه میدهند. مویدی که لوح زرین دستخط امام خمینی(ره) را در ۱۳۶۸ به عنوان عکاس برگزیده دفاع مقدس دریافت کرد، در مصاحبهای با تسنیم (۱۳۹۷) تأکید کرد: «عکاسانی که چشم بر جنگ بستند، اصلاً عکاس نیستند؛ ما باید شاهد باشیم تا تاریخ تکرار نشود».
* بهرام محمدیفر، راوی خونینشهر و حماسههای جنوب
بهرام محمدیفر، متولد دهه ۱۳۳۰ در تهران، عکاس برجسته جنگ تحمیلی، با لنزهای پرشور خود، حماسههای جنوب ایران را در قابهایی جاودانه ثبت کرد و به یکی از راویان بیبدیل دفاع مقدس تبدیل شد. محمدیفر از همان روزهای آغازین جنگ در سال ۱۳۵۹، با شوری انقلابی به جبهههای جنوب شتافت و با دوربین پنتاکس خود، که گویی بخشی از وجودش بود، هزاران لحظه از ایثار و مقاومت را مستند کرد. او که پیش از جنگ تجربه عکاسی محدودی داشت، در کوران نبردهای خونین، بویژه در عملیاتهای بیتالمقدس و خیبر، به عکاسی حرفهای روی آورد و با حضور در خطوط مقدم، تصاویری خلق کرد که نهتنها تاریخ جنگ، بلکه روح خوزستان مقاوم را به تصویر کشیدند. محمدیفر که خود را سربازی با دوربین میدانست، میگفت: «عکاسی در جنگ، یعنی ثبت قلب تپنده ملتی که برای آزادی میجنگد». یکی از ماندگارترین آثار او، عکس معروف «خونینشهر» است که در سال ۱۳۶۱ پس از عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر ثبت شد. این تصویر که کلاهخودهای شکسته و پراکنده سربازان بعثی را در میان ویرانههای شهر نشان میدهد، به نمادی از پیروزی ما و شکست دشمن تبدیل شد. این قاب، که در آرشیو موزه دفاع مقدس خوزستان نگهداری میشود، نهتنها یک سند تاریخی، بلکه تجلی عزت و غیرت ایرانی است که با خون رزمندگان به دست آمد. محمدیفر در این عکس، با ترکیببندی استادانه، تضاد میان ویرانی و پیروزی را به نمایش گذاشت: کلاهخودهای دشمن، خرد شده در خاک، در برابر پرچم ایران که بر فراز مسجد جامع خرمشهر برافراشته شده بود. این تصویر، در روزنامههای وقت مانند کیهان منتشر شد و به مردم ایران، نوید آزادی سرزمینشان را داد. محمدیفر در عملیات فتحالمبین و خیبر نیز حضور داشت و تصاویری از رزمندگان در هورالعظیم ثبت کرد که روحیه ایمانی و مقاومت محلی را نشان میداد. یکی از عکسهای برجسته او، لحظهای از شهید محمد بروجردی، معروف به «مسیح کردستان» است که در حال گفتوگو با رزمندگان در سنگر دیده میشود. این عکس، که سال ۱۳۶۱ ثبت شد، نهتنها فرماندهی ایمانی بروجردی را به تصویر کشید، بلکه وحدت رزمندگان ارتش، سپاه و بسیج را به رخ کشید. عکسی دیگر از او، لحظه بازگشت مردم خرمشهر به شهر آزادشده را نشان میدهد؛ مردمی که با اشک شوق و دستهای خالی، به خانههای ویرانشده بازمیگشتند. این قاب که در نمایشگاههای داخلی و خارجی به نمایش درآمد، نمادی از استقامت و امید مردم جنوب شد و در کتاب «خرمشهر آزاد شد» (انتشارات سوره مهر، ۱۳۶۵) منتشر شد. اهمیت حضور محمدیفر در جبهههای جنوب، در ثبت حماسههای محلی بود. او که خود عاشق فرهنگ و مردم خوزستان بود، با عکسهایش روحیه مقاوم این خطه را به جهانیان نشان داد. بیش از ۳۰۰۰ نگاتیو از او، که بخش عمدهای در موزه دفاع مقدس خوزستان نگهداری میشود، گنجینهای از لحظات ناب جنگ است: از رزمندگان عرب خوزستان که در کنار برادران پارسی خود میجنگیدند، تا لحظههای دعا در سنگرهای خاکی. محمدیفر که عکاسی را عشقی الهی میدانست، در مصاحبهای با خبرگزاری مهر (۱۳۹۸) اظهار داشت: «دوربین من، قلم خداوند بود که با آن، داستان ایثار را نوشتم». نمایشگاههای او در تهران، اهواز و حتی شهرهای اروپایی مانند لندن، همواره مورد ستایش قرار گرفت و الهامبخش نسل جوان شد. نقش محمدیفر در ثبت ماندگارترین عکسها، در روایت آزادی و بازسازی هویت ملی بود. او نهتنها ویرانیهای جنگ را ثبت کرد، بلکه با تمرکز بر لحظات پیروزی، مانند شادی رزمندگان در فتح فاو، امید را به تصویر کشید. عکسهای او، که در آرشیوهای ملی و موزههای دفاع مقدس حفظ شدهاند، سندی بر وحدت و مقاومت مردم جنوباند. محمدیفر پس از جنگ نیز به فعالیت خود ادامه داد و با برگزاری کارگاههای عکاسی در خوزستان، نسل جدیدی از عکاسان را تربیت کرد. او معتقد بود «هر عکس، یک درس تاریخ است که نباید فراموش شود». آثارش، از عملیات والفجر مقدماتی تا کربلای ۴، ترکیبی از درد و افتخار را منتقل میکنند و امروز، در کتابهای درسی و مستندهای دفاع مقدس، به عنوان منابعی الهامبخش استفاده میشوند. محمدیفر با بیش از 4 دهه فعالیت، عکاسی را به هنری برای حفظ حافظه جمعی تبدیل کرد. او در کنار ثبت جنگ، به عکاسی از بازسازی خرمشهر نیز پرداخت و تصاویری از بازگشت زندگی به این شهر ارائه داد که نماد احیای هویت ایرانی است. اهمیت حضور او، در این بود که جنگ را نهتنها به عنوان نبرد، بلکه به عنوان داستانی از عشق به وطن روایت کرد. قابهای او، از لحظه شهادت در شلمچه تا شادی آزادی خرمشهر، امروز در قلب نسلها زندهاند و فریاد میزنند: «خونینشهر، دوباره شهر شد».
* احمد ناطقی، ثبتکننده فاجعه حلبچه و نمادهای مقاومت
احمد ناطقی، عکاس پیشکسوت دفاع مقدس، با ثبت فاجعههای فراموشنشدنی، نقش کلیدی در روایت مظلومیت ایرانیان ایفا کرد. ناطقی متولد ۱۳۳۷ در تهران، از سال ۱۳۵۹ به خبرگزاری جمهوری اسلامی پیوست و در طول جنگ، رئیس اداره عکس شد. او بیش از ۳۰ عملیات را پوشش داد و با دوربین خود، لحظاتی را ثبت کرد که تاریخ را تغییر داد. ناطقی که موسس جشنواره عکس کودک بود، عکاسی را ابزاری برای حقوق بشر میدید. معروفترین عکس او، «دخترک حلبچه» است؛ تصویری از یک کودک کرد که پس از بمباران شیمیایی، بیجان در آغوش مادرش افتاده. این عکس در ۱۶ اسفند ۱۳۶۶ ثبت شد و نماد جنایات صدام شد؛ برنده جایزه جهانی و پولیتزر. ناطقی در عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ حضور داشت و عکسهایی از عبور از شلمچه ثبت کرد. عکسی از جانبازان شیمیایی، سندی بر استفاده از گاز خردل است. اهمیت حضور ناطقی در افشای جنایات بود؛ عکسهایش در دادگاه لاهه استفاده شد. بیش از ۵۰۰۰ عکس از او در آرشیو ملی است. او خانه عکاسان ایران را بنیان گذاشت و عکاسی را ترویج داد. نقش او در ثبت ماندگار، در انسانی کردن جنگ بود؛ عکسی از رزمندهای که قرآن میخواند، نماد ایمان است. ناطقی میگوید: «عکس، سلاح بیصدا است».
* بهزاد پروینقدس، رزمنده و عکاس لشکر عاشورا
بهزاد پروینقدس، عکاس، نقاش، خطاط و جانباز دفاع مقدس، نماد رزمندهای است که دوربین را به عنوان سلاح دوم بر دوش داشت. او متولد ۳ فروردین ۱۳۴۳ در تبریز، در خانوادهای مذهبی و هنری است و مادرش نقاش بود. پروینقدس از کودکی به نقاشی علاقهمند شد و با پیروزی انقلاب، عکاسی را آغاز کرد. با شروع جنگ تحمیلی، او خودجوش به جبههها پیوست و به عنوان رزمنده لشکر ۳۱ عاشورا، در بیش از ۲۰ عملیات بزرگ حضور یافت. پروینقدس که عضو واحدهای تکتیرانداز، مخابرات، آرپیجی و اطلاعات عملیات بود، بیش از ۷۲ هزار فریم عکس از رشادتهای رزمندگان ثبت کرد. او با دوربین اسمینای روسی، لحظاتی را شکار کرد که تاریخ را جاودانه ساخت. پروینقدس میگوید: «دوربینم همیشه کنارم بود؛ نه به عنوان عکاس رسمی، بلکه به عنوان بسیجیای که نمیخواست لحظهای از حماسه از دست برود». اهمیت حضور پروینقدس در ثبت خودجوش و از دل میدان بود. او نه عکاس سازمانی، بلکه رزمندهای بود که در میان برفهای ماووت یا گرمای شلمچه، قاب میگرفت. بیش از ۷۲ هزار فریم از او، آرشیوی عظیم است که تاریخ جنگ را روایت میکند؛ از لحظه شهادت در فکه تا شادی فتح فاو. او در مصاحبه با مهر (۱۳۹۹) تأکید کرد: «علاقه باطنیام مرا واداشت هر چیزی ماندگار را جمع کنم؛ میدانستم بچههای غواص امروز هستند و فردا شهید میشوند».
مروری بر کارنامه تعدادی از هنرمندان عکاس که تاریخیترین قابهای دفاع مقدس را ثبت کردند
فریمهای قصهگو
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها