06/مهر/1404
|
19:21

از شاگردی «سید عباس» تا تکوین حزب‌الله

اگرچه دشمن با ترور «سیدحسن نصرالله»، از شکست زودهنگام خود جلوگیری کرد و آن را کمی به تعویق انداخت، اما دشمن غافل از آن است که حال «نصرالله» در تمام دل‌ها نفوذ کرده است و نام او همگان را به یاد نابودی رژیم صهیونیستی می‌اندازد.

از شاگردی «سید عباس» تا تکوین حزب‌الله

نقش و جایگاه «سیدحسن نصرالله»، دبیرکل فقید حزب‌الله لبنان در تحولات منطقه طی دو دهۀ اخیر، به اندازه‌ای برجسته و اثرگذار بود، که صهیونیست‌ها و «نتانیاهو»ی جنایتکار را به این سمت سوق داد که در ادامۀ دست و پازدن‌هایشان برای خروج از شکست ناشی از عملیات «طوفان الاقصی» ترور ناجوانمردانۀ او را در دستور کار خود قرار دهند.

تأثیرگذارترین آموزگار

«سیدحسن نصرالله»، مبارزه علیه صهیونیست‌ها را از دوران نوجوانی در جنوب لبنان آغاز کرد. او در کنار مجموعه‌ای از جوانان شیعه، پس از مفقود شدن «امام موسی صدر»، مسیری را که او آغاز کرده بود ادامه دادند. اما تفاوت «سیدحسن» با بسیاری از کسانی که در ادامۀ مسیر مبارزه به سان او تأثیرگذار نشدند، در داشتن راهنمایی چون «سیدعباس موسوی» بود. شاید بارزترین نکته ای که موجب شد «سیدحسن نصرالله» تبدیل به شخصیتی تأثیرگذار شود، همین بود که او در کنار شخصیتی چون «سیدعباس» و با راهنمایی‌های او مشق مبارزه کرد.

دورۀ حضور «سیدحسن نصرالله» در نجف در کنار «سیدعباس موسوی را می توان دورۀ مشق مبارزه توصیف کرد. این «سیدعباس موسوی» بود که در حوزۀ علمیۀ نجف، روش مبارزه و لوازم آن را به «سیدحسن نصرالله» آموخت. آنچه «سیدعباس موسوی» در اندیشه داشت و فرصت نیافت آن را پیاده کند، پس از شهادتش توسط «سیدحسن نصرالله» توسعه یافته، تکمیل شد و طی 3 دهه دبیرکلی او بر حزب الله تبلور یافت.

ساختارسازی در حزب الله

نقطۀ آغاز تأثیرگذاری «سیدحسن نصرالله» را می توان در ایجاد ساختاری دید که او از زمان حضور در حزب الله به عنوان دبیرکل این جنبش مشاهده کرد. جنبش حزب‌الله که هسته‌های اولیه‌اش در جریان حملۀ رژیم صهیونیستی به لبنان در سال 1982 شکل گرفته بود در دورۀ کوتاه دبیرکلی «سیدعباس موسوی» فرصت ایجاد ساختاری منسجم را نیافته بود.

سال 1992 نقطۀ عطف تحول حزب‌الله بود. سیدحسن نصرالله، با حضور در رأس رهبری، ساختاری منسجم را در این جنبش ایجاد کرد که با وجود ضربات سنگینی که حزب‌الله در سال 2024 متحمل شد، همین ساختار منسجم، موجبات بقای آن را فراهم ساخت.

در حملاتی که رژیم صهیونیستی در ماه‌های اوت و سپتامبر 2024 میلادی علیه حزب‌الله صورت داد، فرماندهان رده اول نظامی حزب‌الله و رهبری آن هدف قرار گرفتند. اما در عمل انسجام و استحکام ساختاری که توسط «سیدحسن نصرالله» شکل گرفت، آنجا خود را نشان داد که در برخی از رده‌ها، فرماندهان ردۀ دوم و سوم نیز به شهادت رسیدند اما با این حال ساختار حزب‌الله نه تنها فرو نپاشید، بلکه مانع هجوم و ورود زمینی رژیم صهیونیستی به لبنان شد.

وجه دوم ساختار سازی انجام شده در دورۀ دبیرکلی «سیدحسن نصرالله» مربوط به توسعۀ عرضی ساختار حزب‌الله است. ساختار حزب‌الله، در زمان تشکیل هسته‌های اولیه شامل یک شورای رهبری و یک واحد نظامی کوچک بود. این ساختار نظامی، دو دسته سلاح در اختیار داشت. سلاح‌های سبک که بیشتر سلاح‌های فردی بودند و سلاح‌های نیمه سنگینی که سنگین‌ترین آنها موشک‌های کاتیوشا بود.

پس از سه دهه رهبری حزب‌الله در دورۀ دبیرکلی «سیدحسن نصرالله» این ساختار کاملاً متحول شد. موشک‌های حزب‌الله علاوه بر کاتیوشا و خمپاره‌های کوتاه‌برد، شامل موشک‌های میان‌بردی شد که مرکز سرزمین‌های اشغالی را هدف قرار دادند. مهمتر از همه این بود که این موشک‌ها صاحب دقت شدند و در سال‌های اخیر به موشک‌های نقطه‌زن تبدیل شدند.

در کنار اینها حزب‌الله صاحب ساختار پهپادی شد که هم در حوزۀ جمع‌آوری و هم در حوزۀ تهاجمی حوزۀ نظامی حزب‌الله را توانمندتر ساخت. علاوه بر اینها حزب‌الله با در اختیار گرفتن تجهیزات ضد تانک و موشک‌های دوش پرتاب، در حوزۀ دفاع هوایی و زمینی نیز توانمند شد. به همۀ اینها باید تشکیل تیپ پیادۀ «رضوان» را نیز اضافه کرد که به کابوس صهیونیست‌ها در مرزهای لبنان تبدیل شده است.

 

ایجاد وحدت داخلی در لبنان

نقطۀ دوم تأثیرگذاری «سیدحسن نصرالله» را باید در تأثیری دید که او در داخل لبنان از خود باقی گذاشت. هنگامی که اولین هسته‌های حزب‌الله در دهۀ 1980 میلادی به وجود آمد، بخشی از احزاب لبنانی دست‌نشانده و تحت تأثیر کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی بودند. حزب‌الله نیز به صورت شورایی اداره می‌شد. در آن دوره، نگاه عمده به حزب‌الله، شبیه دیگر ساختارهای موجود در لبنان بود و این جنبش را یک ساختار تازه شکل گرفته می‌دیدند که به دنبال اهداف حزبی شیعیان است.

با قرار گرفتن «سیدحسن نصرالله» در رأس رهبری حزب‌الله، مسیر حمایت از منافع لبنان، به عنوان راهبرد حزب الله در دستور کار قرار گرفت. تمامی گروه‌های سیاسی که در لبنان در دوره‌ای قدرت پیدا کردند، مشی منفعت‌انگاری را در راستای اهداف حزبی خود دنبال کردند. اما حزب‌الله از زمان دبیرکلی «سیدحسن نصرالله» این مشی را تبدیل به مشی حفظ منافع لبنان تبدیل کرد. این راهبرد در جریان جنگ 33 روزه در سال 2006 میلادی و مبادلۀ اسرای پس از آن خود را در عمل نیز نشان داد. جایی که «حزب‌الله» با رهبری «سیدحسن نصرالله» از تمام گروه‌ها و اقلیت‌های لبنانی اسرایی را آزاد کرد تا نشان دهد، منافع لبنان و همۀ لبنانی‌ها مورد توجه حزب‌الله قرار دارد و این حزب فقط به منافع حزبی خود فکر نمی‌کند.

این اقدام «سیدحسن نصرالله» موجب شد برای نخستین بار در تاریخ لبنان، تمامی مردم این کشور، در کنار حزب‌الله به منافع لبنان فکر کنند و فضای لبنان تبدیل به یک فضای ملی شد. فضایی که حزب‌الله را به عنوان نوک پیکان مبارزه با رژیم صهیونیستی در آغوش گرفته است.

محبوبیت در خارج از لبنان

مشی حرکتی «سیدحسن نصرالله» در حزب‌الله لبنان به ویژه پس از جنگ 33 روزه به گونه‌ای بود که او را به محبوب‌ترین شخصیت جهان عرب تبدیل کرد. نوع تعامل او با ملت‌های منطقه و سخنرانی‌های پرشور و شجاعانه‌اش، به ویژه رویکرد مقابله‌اش با رژیم صهیونیستی موجب محبوبیت عمیق او بین ملت‌های منطقه شد.

این مسئله در دورۀ بحران سوریه دچار افول شد و با اختلافی که دشمن در جهان اسلام به وجود آورد، میزان  محبوبیت «سیدحسن نصرالله» نیز کاهش یافت اما همزمان با عادی‌سازی‌های جدید و پس از آن آغاز عملیات طوفان‌الاقصی، این شخصیت به یکی از قهرمانان جهان عرب و جهان اسلام بین ملت‌های منطقه محبوبیت بی‌مثالی را به دست آورد. محبوبیتی که در زمان شهادتش و هنگام تشییع پیکر او- که چند ماه پس از شهادت ایشان برگزار شد- خود را نشان داد و ابراز ارادت ملت‌ها همچنان به او ادامه دارد.

نکتۀ آخر؛ اشتباه محاسباتی دشمن

نکتۀ آخر اینکه شهادت «سیدحسن نصرالله» از نگاه دشمن، متوقف ساختن یک حرکت تهدید آمیز علیه رژیم صهیونیستی تعبیر و تعریف شد. توقفی که برای جلوگیری از شکست سریع دشمن در آن برهه برایشان ضروری می‌نمود، لذا صهیونیست‌ها با وجود همۀ پیچیدگی‌ها و ابهامات پیش رو این طرح ترور را اجرایی کردند اما غافل از اینکه شهادت شخصیتی چون «سیدحسن نصرالله» موجب اثبات درستی راه مقاومت و ادامۀ مسیر او توسط ملت های منطقه به ویژه جوانان مسلمان و عرب شد. این همان تکثیر «سیدحسن نصرالله» و اندیشۀ او بود.

اگرچه دشمن با ترور «سیدحسن نصرالله»، از شکست زودهنگام خود جلوگیری کرد و آن را کمی به تعویق انداخت، اما دشمن غافل از آن است که حال «نصرالله» در تمام دل‌ها نفوذ کرده است و نام او همگان را به یاد نابودی رژیم صهیونیستی می‌اندازد. مسئله‌ای که به عنوان یک ارزش و ضرورت، حتی نزد غیر مسلمانان و تمام آزادی‌خواهان جهان در حال شکوفایی و ثمر دادن است.

انتهای پیام/

 
ارسال نظر
تازه ها