حامد پارسافر: دفاع مقدس ۱۲ روزه، نه فقط فصل تازهای از مقاومت را گشود، بلکه نقشه امنیتی منطقه را نیز دگرگون کرد. در حالی که رژیم صهیونیستی از بازدارندگی تهی شده و آمریکا درگیر بحرانهای پیدرپی جهانی است، ایران در میانه این تحولات در وضعیتی قرار دارد که میتوان آن را «نه جنگ، نه صلح» نامید؛ وضعیتی حساس که نیازمند درکی تازه از امنیت، اقتدار و آینده است.
* از مقاومت ۱۲ روزه تا برهم خوردن توازن منطقه
تحولات پس از جنگ اخیر، نشان داد غرب آسیا وارد مرحلهای تازه از بازتعریف قدرت شده است، رژیم صهیونیستی دیگر آن هیمنه دهههای پیشین را ندارد و محور مقاومت، از لبنان تا یمن، همچنان بازیگری تعیینکننده در معادلات امنیتی منطقه است. در چنین شرایطی، ایران در مرکز یک معادله پیچیده قرار دارد: از یک سو، دشمنان بیرونی به دنبال حفظ فضای تهدید هستند تا تهران را در حالت تعلیق دائمی نگه دارند؛ از سوی دیگر، ملت ایران تجربه کرده اتکای صرف به وعدههای غرب، جز فشار و تحریم، دستاوردی ندارد.
بنابراین برای عبور از وضعیت «نه جنگ، نه صلح»، نیاز است معادله قدرت، بیش از گذشته با انسجام داخلی، پیوند منطقهای و اقتدار دفاعی بومی بازتعریف شود.
* اقتدار دفاعی؛ ستون فقرات صلح پایدار
در غرب آسیای پرآشوب امروز، هیچ کشوری بدون قدرت بازدارندگی نمیتواند از صلح سخن بگوید. ایران با توسعه سامانههای پدافندی، پهپادهای بومی و فناوری موشکی دقیق، توانسته بازدارندگی مناسبی ایجاد کند.
با این حال تجربه جنگ اخیر به ما نشان داد توسعه زیرساختهای نظامی، جنگافزارهای پیشرفته و روشهای نوین نظامی و امنیتی، نباید لحظهای متوقف شود. این توان نظامی، نه فقط ابزاری برای دفاع، بلکه ضامن ثبات منطقه است.
در واقع، اقتدار دفاعی ایران، بزرگترین ضامن صلح در منطقه است. صلح واقعی بر پایه قدرت شکل میگیرد، نه بر پایه ترس یا عقبنشینی. نمونه بارز این واقعیت، توقف جنگ پس از ضربات سهمگین ایران به قلب راهبردی سرزمین اشغالی بود.
* انسجام داخلی؛ جبهه اول بازدارندگی
تاریخ نشان داده است هیچ قدرتی از بیرون، تا زمانی که در درون شکاف نباشد، نمیتواند ملتی را شکست دهد. انسجام داخلی، مهمترین مؤلفه عبور از سایه جنگ است.
ملت ایران، اگرچه زیر فشار تحریمها و جنگ رسانهای غرب قرار دارد اما بخوبی میداند هر بار که وحدت ملی و اعتماد به رهبری نظام تقویت شده، دشمنان عقبنشینی کردهاند.
در شرایط فعلی، باید بر همگرایی نیروهای سیاسی، عدالت اقتصادی و بازسازی امید اجتماعی تمرکز کرد. جامعهای که میان دولت و ملت اعتماد برقرار است، اجازه نفوذ و عملیات روانی دشمن را نمیدهد. بویژه در دورهای که نبردها از میادین نظامی به عرصههای رسانه و اقتصاد کشیده شده، انسجام ملی همان کارکرد سپر دفاعی را دارد. دولت، رسانهها، نخبگان و مردم باید در یک جبهه بایستند تا پروژه «فرسایش از درون» که غرب به دنبال آن است، ناکام بماند.
* شرق و همسایگان؛ جغرافیای جدید قدرت
یکی از واقعیتهای جهان در سالهای اخیر، تغییر جهت قدرت از غرب به شرق است. چین، روسیه، ایران و بسیاری دیگر از کشورهای به اصطلاح «محور شرق» در حال ایجاد نظم جدیدی هستند که مرکز آن، دیگر واشنگتن نیست!
ایران با پیوستن به سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس، عملاً وارد جغرافیای جدیدی از همکاری اقتصادی و امنیتی شده است. این پیوندها بویژه در حوزه انرژی، ترانزیت و تجارت غیردلاری، میتواند فشار تحریمها را کاهش دهد و به استقلال اقتصادی کشور شتاب بخشد.
در سطح منطقهای نیز همکاری با همسایگان، از عراق و ترکیه تا پاکستان و آسیای مرکزی، ظرفیت بزرگی برای ثبات و رشد ایجاد میکند. اتصال اقتصادی منطقه، نه فقط به نفع ایران، بلکه به نفع همه کشورهای پیرامونی است که از جنگ و بیثباتی خستهاند. به همین دلیل، سیاست «همسایگی فعال» باید بیش از پیش تقویت شود، چرا که اتحاد منطقهای، بزرگترین پاسخ به تهدیدات خارجی است. وقتی اقتصادها در هم تنیده شود، اراده برای جنگ از بین میرود.
سیاست غرب در قبال ایران همواره بر دوگانه «تهدید/ مذاکره» بنا شده است. از یک سو تحریم میکند، از سوی دیگر پیام مذاکره میفرستد. این سیاست فرسایشی، برای حفظ وضعیت «نه جنگ، نه صلح» طراحی شده تا ایران را در حالت تعلیق نگه دارد.
اما این معادله دیگر کارایی ندارد. تحولات میدانی در فلسطین، لبنان و یمن نشان میدهد غرب توان کنترل بحران را از دست داده و ابتکار عمل بار دیگر به دست محور مقاومت افتاده است.
در این شرایط، ایران باید نقشه جدیدی از روابط منطقهای و جهانی طراحی کند؛ نقشهای که در آن، تهران نه بازیگری واکنشی، بلکه طراحی فعال باشد.
اتکا به ظرفیتهای داخلی، فعالسازی دیپلماسی اقتصادی شرقمحور و بهرهگیری از قدرت نرم فرهنگی جهان اسلام میتواند چهره جدیدی از نفوذ مشروع و مؤثر ایران ترسیم کند.
تداوم وضعیت نه جنگ، نه صلح، زمانی خطرناک میشود که اقتصاد ملی آسیبپذیر باشد. هر قدر ساختار اقتصادی کشور به سمت خودکفایی و تولید داخلی برود، سایه جنگ کوتاهتر میشود. اقتصاد پویا، فعال و توانمند، امروز ضرورت امنیتی است. حمایت از تولید ملی، تقویت زنجیره تأمین داخلی و توسعه صنایع دفاعی و دانشبنیان، همه ابزارهایی هستند که کشور را از وابستگی به بیرون میرهانند.
در واقع، اقتصاد قدرتمند، مرز دوم دفاعی کشور است؛ همان چیزی که دشمن از شکلگیریاش بیم دارد.
* صلح از مسیر اقتدار میگذرد
وضعیت فعلی منطقه، آزمونی برای بلوغ راهبردی ایران است. عبور از سایه جنگ، نه با عقبنشینی از اصول ممکن است و نه با هیجانزدگی نظامی، بلکه با ترکیب هوشمندانه اقتدار، انسجام و همکاری منطقهای امکانپذیر است.
جمهوری اسلامی ایران در آستانه مرحلهای تازه قرار دارد؛ مرحلهای که در آن، صلح به جای امتیازگیری از دشمن، بر پایه قدرت و عدالت تعریف میشود.
همانطور که مقاومت فلسطین نشان داد، دوره سلطهگری و ترس به پایان رسیده. اکنون نوبت آن است که ایران، با تکیه بر قدرت بومی، اتحاد ملی و همکاری با شرق و همسایگان، الگوی صلح در پرتو اقتدار را به جهان معرفی کند؛ صلحی که عزت را حفظ میکند و سایه جنگ را برای همیشه از سر ملت برمیدارد.
راه ایران برای خروج از وضعیت «نه جنگ، نه صلح»
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها