16/آذر/1404
|
17:41

به عبارت دیگران

شهروندان مطیع دهکده جهانی

انفجار اطلاعات! نمی‌دانم چرا من از این تعبیر آنچنان که باید نمی‌ترسم و حتی چه‌بسا مثل کسی که دیگر صبرش تمام شده است از فکر اینکه جهان به سرنوشت محتوم این عصر نزدیک‌تر می‌شود خوشحال می‌شوم.
نیچه خطاب به فیلسوفان می‌گوید: «خانه‌های‌تان را در دامنه‌های کوه آتشفشان بنا کنید» و من همه کسانی را که در جست‌وجوی حقیقتند مخاطب این سخن می‌یابم. «گریختن» مطلوب طبع کسانی است که فقط به عافیت می‌اندیشند و اگر نه، مرگ یک بار، زاری هم یک بار.
دهکده جهانی واقعیت پیدا خواهد کرد، چه بخواهیم و چه نخواهیم. این حقیقت تنها ما را که شهروندان مطیعی برای این دهکده بزرگ نیستیم مضطرب نمی‌دارد، بلکه غرب را هم چه بسا بیشتر از ما به اضطراب می‌اندازد. ما شهروندان مطیعی برای دهکده جهانی نیستیم؛ این سخن نیاز به کمی توضیح دارد.
شهروند مطیع، کسی است که وجود فردی‌اش مستحیل در جامعه‌ای است که پیرامون او وجود دارد. اعتراضی ندارد. استدلال‌های رسمی را می‌پذیرد و در صدق گفتار سیاستمداران تردید روا نمی‌دارد. تا آنجا تسلیم قوانین محلی است که عدالت را نه قبله قانون، بلکه تابع آن می‌بیند. به آنچه فرا می‌خوانندش روی می‌آورد و از آنچه باز می‌دارندش پرهیز می‌کند. 
دروازه‌های گوش و چشم و عقلش برای پیام‌های پروپاگاندا باز است و مثلاً در ایران خودمان وقتی می‌شنود «بانک فلان، بانک شماست»، باور می‌کند و پولش را در بانکی انبار می‌کند که جایزه بیشتری می‌دهد... و از این قبیل. و خوب! دهکده جهانی هم برای آنکه سرپا بماند به شهروندان مطیعی نیاز دارد که سرشان در آخور خودشان باشد.
سیدمرتضی آوینی
رستاخیز جان
نشر واحه
صفحه ۱۱۷

***
آیت‌الله خامنه‌ای در نگاه شهید اشرفی‌اصفهانی

مرحوم پدر ما در سال 1360 وقتی متوجه شدند قرار است آیت‌الله خامنه‌ای کاندیدای ریاست جمهوری شوند، به ایشان زنگ زدند و فرمودند که من شنیدم شما قصد دارید برای ریاست جمهوری کاندیدا شوید، خواستم تصریح کنم که شما وظیفه دارید در انتخابات شرکت کنید و ما هم با تمام وجود حمایت می‌کنیم. 
ایشان به مردم هم سفارش می‌کردند که شما به نماینده امام رضوان‌الله علیه و نایب بر حق او رأی بدهید. می‌گفتند رأی به ایشان رأی به اسلام و قرآن است. این عین جملات ایشان است که به صورت کتاب هم چاپ شده است. بر همین اساس رأی آقا در کرمانشاه بعد از تهران از دیگر شهرها بالاتر بود...
شب که تلویزیون اعلام کرد ایشان بیشترین رأی را آورده‌اند، شهید محراب رو به ما فرمودند: ماشین را آماده کنید؛ من می‌خواهم به تهران بروم و از نزدیک تبریک بگویم. 
ما این پیرمرد 80 ساله را با ماشین به تهران بردیم. به دفتر حضرت آقا که رسیدیم، چون به ایشان گفته بودند آقای اشرفی از کرمانشاه آمده‌اند و می‌خواهند حضوری به شما تبریک بگویند، آقا از دفترشان بیرون آمده بودند و دم در ایستاده بودند. من و اخوی هم همراه پدر بودیم. خلاصه آقا آمدند و دست حاج‌آقا را گرفتند و از پای پله‌ها ایشان را به داخل دفتر بردند. 
ایشان به مرحوم پدر ما فرمودند: حاج‌آقا! من راضی نبودم از کرمانشاه به اینجا بیایید. شهید محراب در جواب آقا فرمودند: من می‌خواستم بیایم و با شما دست بیعت بدهم که اگر من رأی به شما داده‌ام، کأنّه به رسول‌الله رأی داده‌ام.
پدر می‌گفتند: کسی که بعد از امام به درد اسلام می‌خورد، این سید بزرگوار است. کسی که سینه‌اش را سپر می‌کند، همین سید بزرگوار است. من باید از کسی حمایت کنم که تا لحظه آخر به درد اسلام بخورد و در مقابل کفر جهانی سینه سپر کند و هیچ‌کس بهتر از آقای خامنه‌ای چنین شایستگی را ندارد. 
پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه
25 مهر 1390

***
سراب و شراب...

دل و دین و عقل و هوشم، همه را بر آب دادی
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی؟
چه دل و چه دین و ایمان، همه گشت رخنه‌رخنه
مژه‌های شوخ خود را، چه به غمزه آب دادی!
دل عالَمی ز جا شد؛ چه نقاب برگشودی؟!
دو جهان به هم برآمد، چو به زلف تاب دادی
در خرّمی گشودی، چو جمال خود نمودی
ره درد و غم ببستی، چه شراب ناب دادی!
ز دو چشم نیم‌مستت، می‌ ناب عاشقان را
ز لب و جوی جبینت شکر و گلاب دادی
همه‌کس نصیب خود را بَرَد از زکات حُسنت
به من فقیر و مسکین، غم بی‌حساب دادی!
همه سرخوش از وصالت، من و حسرت و خیالت
همه را شراب دادی و مرا سراب دادی
ز لب شکرفروشت، دل «فیض» خواست کامی
نه اجابتی نمودی، نه مرا جواب دادی...
ملامحسن فیض‌کاشانی

گردآورنده، تقی دژاکام

ارسال نظر