16/آذر/1404
|
00:40
نگاهی به گروه ایران در جام‌جهانی 2026 فوتبال؛ هم‌گروهی با بلژیک، مصر و نیوزیلند

این بار قرعه زندگی

این بار قرعه زندگی

بهراد رشوند: وقتی پرده قرعه‌کشی جام‌جهانی ۲۰۲۶ کنار رفت، نفس‌ها آسوده کشیده شد. ماه‌ها بحث، حدس و ترس از قرار گرفتن در گروه‌ مرگ، با یک تصویر ساده روی مانیتور پایان یافت؛ ایران، بلژیک، مصر و نیوزیلند. گروهی که نه ساده است نه کابوس اما اگر دنبال یک واژه دقیق باشیم، شاید نزدیک‌ترین عبارت «گروه فرصت» باشد. نه از جنس شانس‌های بادآورده، بلکه از نوع پنجره‌هایی که اگر درست باز شود، می‌تواند هوای تازه وارد سال‌های خسته فوتبال ایران کند.
بازی‌ها برنامه‌ریزی شد؛ دقیق، تاریخ‌دار و حساب‌شده. روزهایی که اکنون در تقویم هر هواداری با ماژیک قرمز خط می‌خورد. ۴ سال پیش، حسرت هنوز داغ بود، شکست‌ها هنوز گوشه ذهن می‌سوخت اما حالا هوایی متفاوت در اردو می‌پیچد. آنچه امروز منتشر شده فقط یک جدول نیست؛ نقشه راهی‌ است برای رؤیایی که چند دهه پشت در مانده: صعود از گروه در جام جهانی.
شروع کار برابر نیوزیلند خواهد بود. ۲۵ خرداد ۱۴۰۵، شبی که احتمالاً استادیومی در کالیفرنیا یا سیاتل برای نخستین بار صدای «ایران ایران» را در جام تازه‌گسترش‌یافته جهانی خواهد شنید. حریفِ آغازین، برای خیلی‌ها مثل یک موهبت است. همیشه بازی اول، گل اول، ۳ امتیاز اول و  قدم اول مهم‌ترین لحظه هر تورنمنت است. روی کاغذ، نیوزیلند ضعیف‌ترین تیم گروه است اما فوتبال نه کاغذ می‌فهمد نه رنکینگ. اگر ایران با تمرکز و اعتماد وارد زمین شود، این مسابقه می‌تواند شبی باشد برای تثبیت اطمینان، نه صرفاً کسب ۳ امتیاز. بسیاری از تحلیلگران باور دارند شروعی پرقدرت برابر نیوزیلند می‌تواند راه را برای ۲ دوئل سنگین‌تر هموار کند، درست مثل گل اول یک مهاجم که طلسم را می‌شکند.
چند روز بعد، ۳۱ خرداد ۱۴۰۵ تقویم به رنگ دیگری درمی‌آید؛ مقابل بلژیک؛ حساس‌ترین مسابقه ایران برابر قدرتمندترین تیم گروه. بلژیک دیگر آن تیم ترسناک نسل طلایی دهه گذشته نیست اما هنوز استخوان‌دار است؛ تیمی با تجربه، با ذهنیت توفیق در تورنمنت‌ها. محل بازی احتمالاً یکی از ۲ نقطه مهم فوتبال قاره آمریکای شمالی خواهد بود: سوفایِ کالیفرنیا یا بی‌سی پلیسِ ونکوور. هر ۲ ورزشگاه برای فوتبال مثل سالن اپرای کلاسیک هستند؛ شیک، پرنور، مجهز و با ظرفیت‌هایی که می‌تواند صدای هواداران را چند برابر کند. نبرد با بلژیک در چنین فضایی یعنی فینالی در میانه مسیر. برد، رؤیا را چاق‌تر می‌کند. مساوی، معادله را زنده نگه می‌دارد. شکست؟ حتی آن هم پایان نیست، چون جام‌جهانی جدید قانونش فرق دارد؛ تیم سوم هم بلیت احتمالی مرحله بعد را در جیب دارد. و بالاخره بازی آخر؛ ۵ تیر ۱۴۰۵ مقابل مصر. تیمی پر از خاطره برای فوتبال آسیا، پرافتخار در آفریقا اما در دوره‌ گذار. مکان بازی یا لومن فیلد سیاتل خواهد بود یا بی‌سی پلیس کانادا. هر دو احتمال، تصویری جذاب از پرچم‌های سرخ/ سفید/ سبز در سکوهای غرب جهان می‌سازد. روز آخر همیشه روز حساب است؛ گاهی جشن، گاهی حسرت اما این‌ بار امید به جشن بیشتر است. بسیاری می‌گویند اگر ایران بتواند از ۲ مسابقه نخست دست‌ پر خارج شود، دیدار با مصر بیشتر شبیه دروازه تاریخ خواهد بود تا نبرد مرگ‌ و زندگی.
با افزایش تیم‌ها به ۴۸، راه برای آرزوهایی که پیش‌تر محال می‌نمود، باز شده. سال‌هاست جمله‌ای مثل ورد تکرار می‌شود: «صعود از گروه غیرممکن نیست» اما هیچ‌ وقت مثل امروز این جمله به واقعیت نزدیک نبوده. ترکیب رقبا، فاصله نسبی سطح تیم‌ها و رشد نسلی که زیر بار فشار رقابت با تیم‌های قدرتمند آسیا پوست‌کلفت شده، همه وعده شبی را می‌دهند که شاید صفحات کتاب فوتبال ایران دوباره ورق بخورد.
در شهرها حرف از خرداد ۱۴۰۵ است. کافی‌شاپ‌ها، ایکس، تاکسی‌ها، حتی کوچه‌های خاکی جنوب شهر. همه می‌خواهند بدانند «تیم ملی ژنرال امیر قلعه‌نویی» چه می‌کند؟ شجاعانه حمله می‌کند یا محتاطانه جمع می‌شود؟ جوان‌ها بازی می‌کنند یا ستاره‌های قدیمی هنوز سایه می‌اندازند؟ فوتبال ما همیشه پر از سؤال بوده اما همین سؤال‌ها است که مسابقات را زنده نگه می‌دهد.
تصور کنید: شب اول، استادیوم پر، سرود ملی، پرچم‌ها بالا، دوربین‌ها زوم. توپ که بچرخد، سال‌ها انتظار با صدای گزارشگر یکی می‌شود. مقابل نیوزیلند باید شروع کرد؛ بی‌لرزش، بی‌تردید. مقابل بلژیک باید جنگید؛ نفسگیر، حرفه‌ای. برابر مصر باید حساب را بست؛ بی‌غفلت، بی‌بهانه. همه چیز از تقویم آغاز می‌شود اما پایانش با اراده خودمان است.
این بار شاید تاریخ در کمین باشد. نه برای تکرار قصه‌های تلخ، بلکه برای نوشتن فصلی که سال‌ها منتظرش بودیم.
مسیر روشن است. تاریخ مشخص شده. فقط مانده بازی کنیم؛ این بار برای صعود، نه حذف در همان دور گروهی.

قرعه‌ای که شانس صعود داد
قدر بدانیم!

وقتی گوی‌ها در مراسم قرعه‌کشی جام‌جهانی ۲۰۲۶ چرخیدند، خیلی‌ها نفس‌شان حبس شد. نام ایران که بیرون آمد، کنار بلژیک، سپس مصر و نیوزیلند، لبخندها آرام‌آرام روی صورت‌ها نشست. راستش را بخواهیم اگر قرار بود آرزویی مخفی در دل هواداران باشد، بسیار شبیه همین ۳ نام بود. برای نسلی که سال‌ها کابوس گروه‌های مرگ را دیده، چنین قرعه‌ای حکم نوازش شانه از سوی بخت را دارد؛ همان‌طور که در شبکه‌های اجتماعی نوشتند: «خدا واقعاً بغل‌مان کرد!»
روی کاغذ، بلژیک تیمی است که می‌تواند حکم آزمون اصلی را برای ایران داشته باشد؛ تیمی با ستاره‌هایی شناخته‌شده اما نه به قدرت دوران طلایی دهه گذشته. ۲ حریف دیگر اما قصه متفاوتی دارند. مصر که زمانی با قهرمانی‌های پیاپی در آفریقا لرزه بر تن رقبا می‌انداخت، این سال‌ها در سرازیری افتاده. حتی حضور محمد صلاح هم گاهی مثل چسبی ضعیف است که زخم‌های تیم را نگه داشته اما درمان نکرده. عملکردشان در تورنمنت العین هم نشان داد بشدت از آن تیم مقتدر فاصله دارند. یادمان نرود این کشور در تاریخ جام‌جهانی حتی یک برد هم ثبت نکرده.
نیوزیلند اما ساده‌ترین تیم گروه ماست؛ تیمی با انرژی، مبارزه‌جو اما فاقد ابزار تاکتیکی برای غلبه بر تیم‌های سطح بالا. ایران بارها مقابل تیم‌هایی با این سبک بازی کرده و معمولاً با نظم دفاعی و تجربه بالاتر نتیجه گرفته. اینکه تیم‌ملی از رویارویی با نماینده پلی‌آف اروپا هم دور ماند، یعنی از تله احتمالیِ حریفان دردسرساز عبور کردیم.
حالا پرسش بزرگ این است: آیا صعود ایران قطعی است؟ نه! در فوتبال هیچ چیز قطعی نیست اما این‌بار راه آنقدر هموار است که حتی بدبین‌ها هم چند ثانیه سکوت می‌کنند. فرمت جدید جام‌جهانی کمک بزرگی است. از گروه‌های دوازده‌گانه، ۲ تیم اول مستقیم بالا می‌روند. یعنی اگر ایران فقط در حد متوسط خود ظاهر شود، شانس بزرگی برای صعود به عنوان تیم دوم دارد و اگر هم لغزشی رخ دهد، راه سوم باز است؛ تیم‌های سوم برتر هم شانس صعود خواهند داشت. یعنی حتی یک اشتباه بزرگ هم پایان کار نیست.
به زبان ساده: ایران اگر همین تیم سخت‌ جنگ با ستون‌های باتجربه باشد، رفتن به مرحله بعد نه رؤیاست، نه شوخی.
امسال قرعه به نفع‌مان بود. باقی ماجرا اما روی چمن نوشته می‌شود. اگر بازی اول را مقتدرانه انجام دهیم و برابر مصر امتیاز بگیریم، جشن تاریخی صعود در خیابان‌های وطن، راه می‌افتد.

ارسال نظر
پربیننده