24/آذر/1404
|
10:56
گزارش|

درخواست عفو جنایتکار جنگی پیش از محکومیت/ نتانیاهو به دنبال فرار از پرونده فساد

در میانه آتش‌بسِ خونین غزه، اسرائیل نه درباره کشتار، بلکه بر سر نتانیاهو می‌جنگد؛ جنایتکاری که خود را بالاتر از قانون و محور سرنوشت کشور می‌داند.

درخواست عفو جنایتکار جنگی پیش از محکومیت/ نتانیاهو به دنبال فرار از پرونده فساد

 در روزهای اخیر در گفتمان رسمی اسرائیل، واژه «جنگ» کمتر شنیده می‌شود. مقامات اسرائیلی از آنچه در غزه می‌گذرد با احتیاطی معنادار یاد می‌کنند، گویی که آتش‌بس، واقعیتی تثبیت‌شده و غیرقابل تردید است. اما این تصویر رسمی، در برابر واقعیت میدانی، بیش از آنکه بازتاب حقیقت باشد، نوعی توهم جمعی است.   در سایه این «آتش‌بس»، بیش از ۳۵۰ فلسطینی جان خود را از دست داده‌اند؛ آماری که بیش از ۱۳۰ کودک را در بر می‌گیرد. با این حال، نه شمار قربانیان و نه عامل کشتار، هیچ‌کدام به موضوعی برای بحث عمومی در اسرائیل بدل نشده‌اند. مرگ فلسطینی‌ها، چنان در روایت غالب سیاسی و رسانه‌ای عادی‌سازی شده که گویی بخشی از نظم طبیعی جهان است. آنان می‌میرند، چون قرار است بمیرند؛ و همین گزاره نانوشته، هرگونه پرسش اخلاقی و سیاسی را از اساس منتفی می‌کند.   در چنین فضایی، موضوعی دیگر تمام توجه اسرائیل را به خود جلب کرده است؛ موضوعی که نه به غزه مربوط است و نه به کودکان کشته‌شده. نام این موضوع، بنیامین نتانیاهو است.   درخواست عفو؛ مسئله‌ای بزرگ‌تر از یک پرونده قضایی   در روزهایی که مرگ در غزه ادامه دارد، رژیم اسرائیل سرگرم بحثی است که به ظاهر حقوقی، اما در واقع سیاسی–هویتی است: درخواست عفو نخست‌وزیر.   درخواست نتانیاهو، به سرعت به کانون گفت‌وگوی عمومی تبدیل شد؛ از جناح راست افراطی گرفته تا لیبرال‌ها و میانه‌روها. مخالفان خشمگین او بلافاصله بر یک نکته حقوقی دست گذاشتند: آنچه نتانیاهو مطرح کرده، اساساً «درخواست عفو» نیست. رئیس‌جمهور اسرائیل اسحاق هرتزوگ طبق قانون تنها اختیار عفو «مجرمان محکوم‌شده» را دارد. اما نتانیاهو هنوز در حال محاکمه است و هیچ حکم قطعی علیه او صادر نشده است.   به بیان ساده، عفو پیش از محکومیت، نه تنها استثنا، بلکه تقریباً ناممکن است. در کل تاریخ اسرائیل، فقط یک نمونه از چنین اقدامی ثبت شده؛ پرونده‌ای که خود به نمادی از مصونیت نهادهای امنیتی بدل شد.   سال ۱۹۸۴، فلسطینی‌ها یک اتوبوس را ربودند. نیروهای شاباک عملیات را در دست گرفتند و پس از پایان بحران، دو نفر از ربایندگان را زنده تحویل گرفتند؛ اما اندکی بعد، این دو نفر در بازداشت، بر اثر ضرب و شتم جان باختند.   آنچه پس از آن رخ داد، شاید مهم‌تر از خود قتل‌ها بود. شاباک تحقیق داخلی‌ای ترتیب داد که بعدها مشخص شد کاملاً ساختگی و مهندسی‌شده بوده است. هدف، نه کشف حقیقت، بلکه بستن پرونده بود.   دو سال بعد، توافقی بی‌سابقه شکل گرفت:مأموران متهم به قتل فراقانونی، بدون محکومیت، عفو شدند.فرماندهانی که در جعل تحقیق نقش داشتند، بدون هیچ کیفرخواستی استعفا دادند.همه چیز با یک عبارت توجیه شد: «شرایط امنیتی ویژه».   آنچه نتانیاهو امروز می‌خواهد، بازتولید همین منطق است؛ با این تفاوت که این بار، نه برای مأموران امنیتی، بلکه برای بالاترین مقام اجرایی کشور.       عفوِ ناممکن یا تعلیق نظم حقوقی؟   نتانیاهو در پیام خود، پا را فراتر از درخواست عفو گذاشته است. او از رئیس‌جمهور می‌خواهد که محاکمه را متوقف کند؛ نه به دلیل بی‌گناهی، بلکه به بهانه «وحدت ملی» و «تحولات شگفت‌انگیز» پیش‌ِ رو در خاورمیانه.   رئیس‌جمهور، طبق ساختار سیاسی اسرائیل، نقشی عمدتاً تشریفاتی دارد. اما نتانیاهو دقیقاً همین نهاد کم‌قدرت را مخاطب قرار داده؛ زیرا می‌داند که فشار سیاسی و اجتماعی می‌تواند قانون را به حاشیه براند.   برای هوادارانش، اصل ماجرا حتی ساده‌تر است: این محاکمه هرگز نباید آغاز می‌شد. آنان سال‌هاست از مصونیت قضایی نخست‌وزیر دفاع کرده‌اند و کیفرخواست‌ها را «سیاسی» و «ضعیف» می‌دانند.   جنگ بی‌پایان و روایت «ضرورت رهبری»   در میانه جنگی که پایانی برای آن متصور نیست ــ جنگی که خود نتانیاهو معمار و مدیر آن است ــ هوادارانش استدلالی تکراری اما مؤثر را مطرح می‌کنند:رژیم اسرائیل در شرایط عادی نیست؛ کشور به رهبری تمام‌وقت نیاز دارد؛ و محاکمه، مانعی در برابر این مأموریت تاریخی است.   به باور آنان، دستگاه قضایی اسرائیل در حال انتقام‌گیری است. اصلاحات قضایی‌ای که نتانیاهو مدت‌ها پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز کرده بود، اکنون به نقطه تقابل رسیده و دادگاه‌ها به ابزار «دولت پنهان» تبدیل شده‌اند.   از تهدید به دخالت دونالد ترامپ گرفته، تا اظهارات وکیل شخصی نتانیاهو درباره «شفای ملت»، همه چیز حول یک محور می‌چرخد: نتانیاهو باید آزاد باشد؛ قانون، اگر لازم است، باید کنار برود.   در میان این دو قطب، جریان میانه‌رو قرار دارد؛ جریانی که همواره خود را عقلانی، معتدل و واقع‌گرا معرفی می‌کند. اما واکنش آنان به پیام نتانیاهو، بیش از آنکه بازدارنده باشد، مشروعیت‌بخش بود.   به جای رد قاطع درخواست تعلیق محاکمه، آنان بلافاصله وارد بحث «توافق» شدند: توافق قضایی معامله سیاسی خروج آبرومندانه نتانیاهو از قدرت در برابر عدم محکومیت       برخی دیگر حتی پا را فراتر گذاشتند و پیشنهاد دادند که تمرکز از «فساد» برداشته شود و به «مسئولیت ۷ اکتبر» معطوف گردد؛ گویی که فساد، مسئله‌ای حاشیه‌ای است.   در بزرگ‌ترین تظاهرات پیش از اجرای آتش‌بس، هزاران نفر گرد آمدند؛ نه برای غزه، بلکه برای گروگان‌ها. سخنرانان آمریکایی، استیو ویتکاف و جرد کوشنر، بر صحنه حاضر شدند. وقتی نام نتانیاهو برده شد، جمعیت او را هو کرد.   اما آنچه پس از آن رخ داد، گویاتر از خود اعتراض بود. برای سه روز، رسانه‌های اسرائیلی فقط یک سؤال را تکرار کردند:آیا هو کردن نخست‌وزیر کار درستی بود؟   در همان روزها، فلسطینی‌ها کشته می‌شدند، اقتصاد اسرائیل فرسوده می‌شد و زیرساخت‌ها در حال فروپاشی بود. اما بحث اصلی، همچنان نتانیاهو بود.   در عمل، تفاوت بنیادینی میان نتانیاهو و مخالفان یهودی‌اش وجود ندارد. هیچ‌کدام چشم‌اندازی متفاوت ارائه نمی‌دهند. همگی از نابودی حماس حمایت می‌کنند. همگی حمله پیش‌دستانه را مشروع می‌دانند. همگی نمایندگان فلسطینی کنست را به حاشیه می‌رانند.   انتقادشان از نتانیاهو، نه اخلاقی، بلکه مدیریتی است. هیچ‌کس مسئولیت ویرانی غزه را نمی‌پذیرد؛ چه رسد به پذیرش مفهوم نسل‌کشی.  

ارسال نظر
تازه ها