|
زمینلرزه 9/5 ریشتری در آذربایجانشرقی 6 قربانی گرفت
زلزله میانه
مدیر زلزلهشناسی وزارت راه در گفتوگو با «وطن امروز»:
بیتوجهی به آموزش، آمار مصدومان زمین لرزه را بالا برده است
ساعت ٠٢:١٧ صبح دیروز زمینلرزه 9/5 ریشتری در عمق ۸ کیلومتری، منطقه «تَرْک» از توابع شهرستان میانه در استان آذربایجانشرقی را لرزاند و 6 قربانی گرفت.
به گزارش خبرگزاریها، زمینلرزه ساعت ۲ و ۱۷ دقیقه بامداد جمعه در عمق ۸ کیلومتری زمین در ۱۹ کیلومتری شهر «ترک» شهرستان میانه روی داد و شدت آن به اندازهای بود که علاوه بر تمام شهرستانهای آذربایجانشرقی، در استانهای گیلان، اردبیل، زنجان و آذربایجانغربی نیز احساس شد.
در این زمینلرزه ۶ شهر و ۱۴۵ روستا تحت تاثیر بودهاند که تا لحظه تنظیم این گزارش 82 پسلرزه نیز ثبت شد که بزرگترین آن 8/4 ریشتر بوده است.
هر چند خبرهای مختلفی از تعداد مصدومان این حادثه در رسانهها منتشر و حتی آخرین آمار آنها به نقل از مسؤولان اورژانس 530 نفر اعلام شده اما محمدباقر هنربر، مدیرکل مدیریت بحران استانداری آذربایجانشرقی میگوید از این تعداد تنها 28 نفر در بیمارستان بستری شدهاند و بقیه که دچار شوک ناشی از ترس از زلزله شده بودند، سرپایی درمان و مرخص شدند. در این میان مردم تبریز به دلیل شدت زمینلرزه شهرستان میانه پس از وقوع آن با تصور اینکه زلزله در این کلانشهر روی داده است، سراسیمه به خیابانها و فضای باز ریختند. همچنین وقوع زمینلرزه موجب تلف شدن ۲۰۰ رأس گوسفند و قطع برق 7 هزار مشترک در شهرستان سراب شد که بلافاصله برق مشترکان وصل شد. زمینلرزه باعث تخریب ۵ تا ۷۰ درصدی هزار روستا در شهرستان میانه شد روستای «ورنکش» بیشترین آسیب را در این حادثه دید به طوری که ۳۰ واحد مسکونی آن به طور کامل تخریب شد.
ستاد بحران استانداری آذربایجانشرقی از نخستین لحظات وقوع زمینلرزه میانه وارد عمل شد و تیمهای امداد و نجات و نیز ارزیاب بلافاصله از شهرستان میانه به عنوان کانون اصلی وقوع زمینلرزه و از شهرستانهای تبریز، سراب، بستانآباد و هشترود و چاراویماق به محل وقوع حادثه اعزام شدند.
اعزام 8 تیم ارزیاب از استان به محل وقوع زمینلرزه از نخستین اقدامات ستاد مدیریت بحران آذربایجانشرقی در زمان وقوع این حادثه بود. با وجود اینکه به دلیل شدت و بزرگی زمینلرزه میانه، تصور اولیه این بود که تعداد تلفات جانی این حادثه بالا باشد اما اعلام کشته شدن تنها یک نفر یک ساعت پس از وقوع حادثه تا حد زیادی از شدت نگرانی مردم و مسؤولان کاست.
۳۰ تیم عملیاتی در منطقه مشغول امدادرسانی هستند، ضمن اینکه ۲ بالگرد نیز در منطقه آماده به کار هستند تا ارزیابی بیشتری داشته باشند. همچنین به دنبال وقوع زمینلرزه میانه، امدادگران جمعیت هلالاحمر در استانهای اردبیل، گیلان و زنجان نیز به آمادهباش کامل درآمدند تا در صورت نیاز اقدامات لازم را انجام داده و به مناطق مورد نظر اعزام شوند.
وزیر کشور نیز به دنبال وقوع زلزله در برخی مناطق شمال غرب کشور در دستوری به رئیس سازمان مدیریت بحران خواستار رسیدگی سریع به وضعیت زلزلهزدگان و مناطق زلزلهزده شد.
عبدالرضا رحمانیفضلی با تاکید بر اینکه امدادرسانی به سانحهدیدگان باید در اولویت قرار گیرد، تاکید کرد تمام واحدها و سازمانها و ارگانهای امدادرسان موظف به ارائه سریع و بموقع خدمات به زلزلهزدگان هستند و در صورت نیاز با هماهنگی استانداران مناطق زلزلهزده، امکانات و توانمندیهای لازم در اینباره به کار گرفته میشود.
وزیر کشور از هموطنان خواست ضمن حفظ آرامش و خونسردی با نیروهای امداد و نجات همکاری لازم را داشته باشند و اخبار و اطلاعات خود را صرفا از مراجع رسمی دریافت کنند.
زمینلرزه میانه همچنین موجب مراجعه ۶۵ مصدوم این حادثه به مراکز بیمارستانی شهرستان سراب شد که ۶۰ نفر از این افراد به دلیل ترس از زمینلرزه دچار حمله عصبی (پانیک) شده بودند و یک پیرمرد نیز به دلیل سکته احیا و بستری شد.
رضا رحمانی، وزیر صمت نیز به دنبال وقوع زمینلرزه، سفر یک روزه کاری خود را به تبریز لغو کرد و برای نظارت بر چگونگی امدادرسانی به زلزلهزدگان به شهرستان میانه رفت.
آذربایجان روی خط لرزش
استاندار آذربایجانشرقی در گفتوگو با تسنیم در میانه، از آغاز تخلیه اضطراری روستاهای آسیبدیده در زلزله خبر داد و گفت: هلالاحمر توزیع اقلام زیستی را آغاز کرده است.
محمدرضا پورمحمدی در تشریح آخرین وضعیت مناطق زلزلهزده شهرستان میانه اظهار داشت: در حال حاضر 34 تیم امدادی جمعیت هلالاحمرم در حال ارزیابی منطقه هستند.
وی با بیان اینکه 78 روستا ارزیابی کامل شده، افزود: 7 روستا خسارت بیشتری دارند و 400 واحد مسکونی از 10 تا 100 درصد خسارت دیدهاند.
پورمحمدی با بیان اینکه اسکان اضطراری در ورنکش که کانون زلزله بوده انجام شده است، تصریح کرد: در روستای ورنکش و چند روستای دیگر اردوگاه امدادی ایجاد شده است.
وی از آغاز تخلیه اضطراری روستاهای آسیبدیده خبر داد و افزود: اکثر مصدومان سرپایی درمان شدهاند و هلالاحمر توزیع اقلام زیستی را آغاز کرده است.
6 شهر و ۱۴۵ روستا تحت تأثیر زلزله آذربایجانشرقی
رئیس سازمان امداد و نجات هلالاحمر گفت: در زمینلرزه آذربایجانشرقی 6 شهر و ۱۴۵ روستا تحت تأثیر قرار گرفتند که تاکنون ۶۵ روستا ارزیابی و اسکان اضطراری در «ورنکش» شروع شده است. به گزارش فارس، مرتضی سلیمی، رئیس سازمان امداد و نجات هلالاحمر گفت: در پی زلزله 9/5 ریشتری بامداد دیروز در آذربایجانشرقی ۳۰ تیم عملیاتی در منطقه مشغول امدادرسانی هستند. 2 بالگرد نیز در منطقه آماده به کار هستند تا ارزیابی بیشتری را داشته باشند. وی گفت: تاکنون ۶۵ روستا ارزیابی شده و ۷ روستا بیشترین خسارت را داشته است. مطابق ارزیابیها بیشترین تخریب در ورنکش با ۳۰ واحد تخریبی گزارش شده است. رئیس سازمان امداد و نجات هلالاحمر متذکر شد: اسکان اضطراری در ورنکش شروع شده است همچنین تغذیه اضطراری همزمان با اسکان اضطراری انجام شده است. اقلام زیستی شامل چادر، پتو و چراغ والور با توجه به سرمای منطقه و سبدهای غذایی ۷۲ ساعته به منطقه ارسال شده است؛ ضمن اینکه با آغاز اسکان اضطراری، بقیه مواد غذایی میان آسیبدیدگان توزیع میشود. سلیمی افزود: در این زمینلرزه ۶ شهر و ۱۴۵ روستا تحت تأثیر بودهاند. زلزله 9/5 ریشتری تاکنون ۴۰ پسلرزه داشته که بزرگترین آن 8/4 ریشتر بوده است. غیر از ورنکش، آسیبدیدگیها در بقیه مناطق شامل ترکخوردگی سقف و دیوارها بوده است.
دستور روحانی برای امدادرسانی سریع به مناطق زلزلهزده آذربایجانشرقی
رئیسجمهور دستور بسیج تمام امکانات برای امدادرسانی موثر و سریع به مناطق زلزلهزده و رفع نیازهای فوری و ضروری زلزلهزدگان را صادر کرد. به گزارش فارس، حجتالاسلام حسن روحانی، رئیسجمهور در پی وقوع زلزله در ساعات ابتدایی دیروز جمعه در آذربایجانشرقی طی تماسی تلفنی با استاندار این استان در جریان ابعاد حادثه، میزان خسارات وارده و وضعیت مصدومان قرار گرفت. روحانی در این تماس تلفنی درباره امدادرسانی موثر و سریع به مناطق زلزلهزده و آسیبدیدگان از این حادثه و رفع نیازهای فوری و ضروری زلزلهزدگان دستورات لازم را صادر و بر آمادهسازی همه امکانات از سوی دستگاههای مختلف در جهت تسریع در ارائه خدمات و امداد به حادثهدیدگان و مصدومان تاکید کرد. محمدرضا پورمحمدی، استاندار آذربایجانشرقی هم گزارشی از آخرین وضعیت مناطق زلزلهزده استان و خسارات و تلفات ناشی از آن را به رئیسجمهور گزارش کرد و با تاکید بر اینکه تمام امکانات ستاد مدیریت بحران استان برای امدادرسانی به مناطق زلزلهزده بسیج شده است، از آغاز اسکان اضطراری زلزلهزدگان خبر داد.
ممنوعیت تردد خودروهای شخصی در معابر منتهی به مناطق زلزلهزده
رئیس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک راهور ناجا گفت: پلیس راهور از تردد خودروهای شخصی به مناطق زلزلهزده ممانعت میکند و اولویت تردد در این مناطق با خودروهای امدادی است. سرهنگ نادر رحمانی در گفتوگو با فارس، درباره آخرین وضعیت ترافیکی محورهای منتهی به مناطق زلزلهزده در استان آذربایجان شرقی، اظهار داشت: محور میانه- تبریز که به علت زلزله و ریزش کوه دچار اختلال در تردد شده بود، بازگشایی شده و در حال حاضر تردد در آن جریان دارد.
امداد سریع بسیجیان به زلزلهزدگان
فرمانده سپاه عاشورا گفت: پس از قوع زلزله 9/5 ریشتری، بسیجیان حاضر در منطقه بلافاصله به کمک زلزلهزدگان شتافتند و مردم را از زیر آوار بیرون کشیدند. سردار عابدین خرم در گفتوگو با تسنیم با تشریح آخرین وضعیت مناطق زلزلهزده اظهار داشت: از بامداد جمعه که این اتفاق افتاد همه نیروهای امدادی پای کار آمدند و با توجه به اینکه رزمایش بسیج در منطقه میانه در حال برگزاری بود بلافاصله بسیجیان به مناطق زلزلهزده اعزام شدند و مردم روستاهایی را که زیر آوار مانده بودند، نجات دادند.
دستور بسیج امکانات ستاد اجرایی فرمان امام برای زلزلهزدگان
محمد ترکمانه، مدیرعامل بنیاد احسان ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) درباره خدمترسانی بنیاد احسان ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) به زلزلهزدگان شمالغرب کشور اظهار کرد: به دستور رئیس ستاد اجرایی فرمان امام از لحظه وقوع زلزله بامداد جمعه تمام امکانات امدادی بنیاد احسان برای کمک به آسیبدیدگان زلزله بسیج شده است. وی با اشاره به اعزام گروههای ارزیاب از آذربایجانشرقی و اردبیل برای تخمین و ارزیابی شدت حادثه گفت: در همین ابتدا ۵۰۰ تخته پتو، ۱۰۰ چادر اسکان، بستههای غذایی یک هفتهای برای ۱۰۰ خانوار، آب معدنی، ۱۰۰۰ کنسرو تن ماهی، موکت و لوازم اسکان اضطراری به مناطق زلزلهزده ارسال شده است.
علت بالا بودن تعداد مصدومان
مدیر بخش زلزلهشناسی مرکز تحقیقات راهوشهرسازی در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: طبق گزارشهای موجود، آسیبدیدگی و مصدومیت بخش عمدهای از مردم در زلزله دیروز منطقه آذربایجان، ناشی از عدم آموزش لازم و هشدار جدی و مستمر مسؤولان به مردم قبل از وقوع زلزله است، چرا که بیشتر مصدومیتها در این حادثه در زمان فرار زلزلهزدگان از محل و دستپاچگی آنها رخ داده است. علی بیتاللهی با بیان اینکه زلزله آذربایجان ساعت 2 بامداد جمعه بوده که دمای هوا در آن منطقه زیر صفر گزارش شده است، گفت: تصور بروز چنین اتفاقاتی بسیار دردناک است، بنابراین متولیان امر باید همیشه آمادگی لازم را داشته باشند و آموزشهای لازم را به مردم بدهند، چرا که ایران در منطقه زلزلهخیزی قرار دارد و هر لحظه این امکان وجود دارد که چنین رخدادی در جغرافیای کشور بویژه مکانهایی که دارای گسلهای مشخص هستند اتفاق بیفتد. مدیر بخش زلزلهشناسی مرکز تحقیقات راهوشهرسازی با بیان اینکه دستگاهها و نهادهای متولی مرتبط باید نظارت خود را در بخش ساختوسازهای اصولی و مستحکم بیش از پیش کنند، افزود: بافتهای فرسوده شهری و وجود خانههای قدیمی خشت و گلی در روستاها موجب میشود با بروز زلزله احتمالی شاهد خسارتهای جانی و مالی زیادی شویم.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» درباره احتمال افزایش قیمت بنزین در روزهای آینده
بوی بد بنزین
عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز»:
دولت میخواهد قیمت بنزین یارانهای را 600 تومان و قیمت بنزین آزاد را 1500 تا 2000 تومان کند
روزانه معادل 15 میلیون لیتر مصرف مازاد، هزینه حذف کارت سوخت- صرفا برای سال 97- بوده است
با وجود تکذیب برنامه افزایش قیمت بنزین بهتازگی افزایش قیمت این حامل انرژی در قالب پیشنهاد دولت به شورای هماهنگی سران قوا داده شده است. این افزایش در شرایطی مطرح شده که معلوم نیست سهم مردم در قالب قانون هدفمندسازی یارانهها چه میزان از این رشد قیمت خواهد بود. به گزارش «وطن امروز»، در روزهای اخیر جمعی از نمایندگان فعلی و سابق مجلس شورای اسلامی خبر از یک تصمیم خلقالساعه در بدنه دولت برای افزایش قیمت بنزین دادند. مهرداد بذرپاش، نماینده سابق مجلس در جمع دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اینکه «مشکل اصلی این دولت در اقتصاد نداشتن مدل مشخص است»، گفت: «شنیدهایم دولت برای افزایش قیمت بنزین به تصمیم رسیده است؛ پیشنهاد مشخص این است مابهالتفاوت قیمتها را مستقیما به خود مردم بدهند و خرج کسری بودجه دولت نشود». این موضوع مورد تایید عضو هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی هم قرار گرفت. مهدی امیرآبادی در توئیتی نوشت: «شنیده شده دولت در آینده نزدیک برای جبران کسری بودجه سهمیهبندی بنزین را اجرایی کرده و قیمت را افزایش میدهد. اینکه افزایش قیمت درست است یا غلط بماند اما دولت باید طبق قانون هدفمندی یارانهها بخشی از درآمد آن را به حساب مردم واریز و بخشی را صرف تولید و درمان کند».
حسن روحانی در آخرین نشست خبری خود گفته بود: هر مقدار قیمت سوخت واصل شود، باید به مردم بازگردد. با اینکه برخی برادران اقتصادی ما معتقدند بودجه باید از اینجا کمک بگیرد اما هر مقدار قیمت سوخت را افزایش دهیم باید آن را به مردم برگردانیم و چیزی وارد بودجه نشود.
چرا استفاده از کارت سوخت متوقف شد؟
اما سوال اصلی اینجاست که چرا استفاده از کارت سوخت در سال 94 متوقف شد و هزینه و فایده کار چه بود؟ از خردادماه سال 86 موضوع استفاده از کارت سوخت در جایگاهها توسط دولت وقت اجرایی شد که طبق آن شهروندان میتوانستند تا سقفی مشخص با قیمت یارانهای بنزین دریافت کنند و اگر تقاضای بیش از این داشتند باید هزینه بیشتری پرداخت میکردند.
کارت هوشمند سوخت با هدف کنترل مصرف بنزین و مصون کردن کشور از طرح تحریم واردات این فرآورده نفتی اجرایی شده بود و نقش مهمی در کنترل مصرف بنزین، جلوگیری از قاچاق و کاهش واردات آن ایفا کرده بود. با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و مدیریت جدید در وزارت نفت، بیژن نامدارزنگنه شروع به تبلیغات منفی درباره کارت سوخت کرد و در نهایت در سال 94 عملا این کارتها را بلااستفاده کرد بهطوریکه اولا تمام جایگاهداران مجهز به کارتهای بدون محدودیت شدند و ثانیا هیچ تفاوت قیمتی بین بنزین با کارت و آزاد وجود نداشت. این به معنای تعطیلی یک طرح زیرساختی آن هم با هزینه بالا بود که هیچ منطق خاصی در پی آن وجود نداشت. زنگنه در توجیه رفتار خود در سال 95 گفت: «کاری را که هیچ کس در دنیا انجام نمیدهد و تنها ما انجام میدهیم باید به آن شک کنیم و برعکس کاری را که در همه جای دنیا انجام میشود اگر انجام ندادیم نیز باید به آن شک کنیم. هیچ کس در دنیا از سامانه هوشمند سوخت استفاده نکرده است». زنگنه حتی پا را فراتر گذاشت و در گفتوگویی با سایت شانا در همان ایام اظهار داشت: «دو نرخی بودن قیمت بنزین فساد میآورد و وزارت نفت نهتنها با 2 نرخی بودن قیمت بنزین، بلکه با 2 نرخی بودن هیچ فرآورده نفتی موافق نیست». جالب اینجاست که پس از گذشت نزدیک به 5 سال دولت بی هیچ تغییری به دنبال اجرای طرح ارائه سوخت با کارت سوخت و 2 قیمتی کردن آن است.
تبعات سنگین حذف کارت سوخت
مصرف سوخت از سال 86 تا پایان 93 به طور متوسط از روزانه 65 میلیون لیتر به 69 میلیون و 500 هزار لیتر رسیده است. یعنی در مدت حدود 8 سال رشد مصرف تنها 5/4 میلیون لیتر اضافه شده است اما از سال 94 که الزام استفاده از کارت سوخت حذف شد، مصرف بنزین از 69 میلیون و 500 هزار لیتر به 87 میلیون لیتر در روز رسیده است. به عبارت دیگر در مدت حدود 4 سال مصرف بنزین 5/17 میلیون لیتر در روز افزایش یافته است. در صورتی که رشد مصرف بنزین همانند دوره کارت سوخت افزایش مییافت، در سال 97 متوسط روزانه مصرف بنزین معادل حداکثر 5/72 میلیون لیتر در روز بود که با این حساب روزانه معادل 15 میلیون لیتر مصرف مازاد هزینه حذف کارت سوخت_ صرفا برای سال 97_ بوده است.
با توجه به نمودار رشد مصرف، در 8 سال منتهی به پایان سال 93 و همچنین اخبار منتشر شده در این دوره، کاملا واضح و مبرهن است که بخش قابل توجهی از این رشد مصرف، به دلیل قاچاق بنزین بوده است. به طور مشخص رشد قاچاق بنزین از سال 96 به بعد به دلیل افزایش نرخ ارز و رشد مابهالتفاوت بنزین و سوخت داخلی و خارجی بشدت افزایش یافته است.
چرا قانون هدفمندی اجرایی نمیشود؟
طبق قانون هدفمندی یارانهها دولت باید تا پایان سال 94 قیمت حاملهای انرژی و بنزین را تا 90 درصد قیمت فوب خلیجفارس واقعی میکرد و از این طریق سهم مردم را از یارانههای نقدی و غیرنقدی، بخش درمان و بخش تولید افزایش میداد؛ امری که هیچگاه محقق نشد و دولت نهتنها در حوزه بنزین، بلکه دیگر حاملهای انرژی قانون را اجرایی نکرد. با توجه به اینکه همچنان قانون هدفمندی یارانهها ملاک عمل است، طبق قانون عواید ناشی از افزایش بهای حاملهای انرژی باید در قالب چارچوبهای قانون مصرف شود که در این صورت افزایش قیمت حاملهای انرژی مساوی است با افزایش یارانه نقدی یا غیرنقدی مشمولان دریافت یارانه. گفتنی است در شماره فردا گزارشی درباره برداشتهای خارج از قاعده دولت از محل منابع هدفمندی یارانهها منتشر خواهد شد که نشان میدهد دولت به تعهدات خود درباره سهم تولید و یارانههای نقدی و غیرنقدی مردم عمل نمیکند.
بنزین چقدر گران میشود؟
عضو هیاترئیسه مجلس شورای اسلامی با اعلام این که دولت به دنبال کسب اجازه افزایش قیمت بنزین از شورای هماهنگی سران قواست، گفت: آنطور که پیداست دولت میخواهد بنزین سهمیه را به قیمت 600 تومان عرضه و قیمت بنزین آزاد را بین 1500 تا 2000 تومان کند. احمد امیرآبادی در گفتوگو با «وطن امروز» افزود: مجلس بارها مخالفت خود را مبنی بر افزایش قیمت بنزین اعلام کرده و حالا که دولت از اصرار خود ناامید شده، سراغ شورای هماهنگی سران قوا رفته است. وی با تاکید دوباره مبنی بر مخالفت مجلس با افزایش قیمت بنزین، اظهار داشت: اگر هم قرار است این مهم رخ دهد باید طبق قانون هدفمندی یارانهها منابع حاصل از آن به مردم بازگردانده شود. نماینده مردم در مجلس اظهار داشت: در قانون تکلیف این منابع مشخص شده؛ یا باید در بخش درمان هزینه شود یا تولید یا اینکه باید به صورت یارانه نقدی و غیرنقدی در اختیار مردم قرار بگیرد. وی تشریح کرد: وضعیت درمان در کشور افتضاح است؛ اکثر بیمارستانها مطالبات کلانی از شرکتهای بیمه دارند که این بدهیها روی عملکرد آنها تاثیرگذار است و حتی برای خرید تجهیزات و دارو بیماران را راهی بخش خصوصی میکنند. وضعیت تولید هم تعریفی ندارد و حل بحران اشتغال که مولود تولید است، مطالبه اکثر مردم است اما دولت برای آن برنامه خاصی ندارد. امیرآبادی افزود: در این شرایط دولت میخواهد با گران کردن بنزین، هزینههای خود را تامین کند که به هیچوجه منطقی نیست و ما به عنوان نمایندگان مردم از این موضوع نگران هستیم. وی با اینکه میخواهند این موضوع را در روزهای نزدیک اجرایی کنند، اظهار داشت: باید دولت را به اجرای قانون هدفمندی مکلف کنیم. بنزین یک بار از قیمت 300 تومان به 1000 تومان رسید؛ سوال اینجاست که آیا پس از آن یارانههای نقدی افزایش پیدا کرد؟ آیا مردم تاثیر این گرانی را در حمایتهای دولت از خود دیدند یا اینکه این افزایش در نهایت سودش برای خود دولت بود؟ عضو هیاترئیسه مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: دولت تدبیر و امید همواره به دنبال این است که تقصیرها را گردن دیگران بیندازد؛ روزی سراغ مجلس میرود، روز دیگر تقصیرها را به گردن قوهقضائیه و نیروهای مسلح میاندازد، در این شرایط حساس هم میخواهد تبعات افزایش قیمت بنزین را به گردن شورای هماهنگی سران قوه بیندازد، در صورتی که منابع حاصل از این اقدام تنها صرف هزینههای دولت و جبران کسری بودجه میشود. نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال که آیا نباید دولت برای این اقدام از مجلس شورای اسلامی کسب تکلیف کند؟ گفت: دولت بارها تقاضای این موضوع را داشته اما زمانی که دیگر از جواب مثبت مجلس ناامید شد، سراغ شورای هماهنگی رفت، این نکته را هم باید در نظر داشت که دولت طبق قانون هدفمندی اجازه این کار را در سالهای گذشته داشته است و میتوانسته این کار را انجام دهد اما به دنبال جایگاهی بوده که این موضوع را به آنجا مرتبط بداند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از وضعیت سود و زیان 18 بانک بورسی
کدام بانکها زیانده هستند؟
گروه اقتصادی: برای بررسی وضعیت سود و زیان بانکهای بورسی نگاهی به صورتهای مالی آنها میاندازیم.
به گزارش «وطنامروز»، در 18 بانک بررسی شده، 2 بانک شهر و قوامین صورت مالی سال 97 را منتشر نکردهاند، 7 بانک زیان ثبت کرده و 9 بانک هم سود شناسایی کردهاند.
در جدول آوردهشده سود سال 97 بانک ملت 12 هزار و 231 میلیارد تومان ثبت شده که بخش عمده این سود ناشی از تسعیر داراییهای ارزی بانک است. بخشی از سود بانک سامان هم به دلیل تسعیر داراییهای ارزی است. نکته نگرانکننده در این بررسی ثبت زیانهای شدید در صورت مالی بانکهای سرمایه، ایران زمین، صادرات و دی است. بخش عمده زیانهای ثبت شده بانکهای زیانده ناشی از مازاد سود پرداختی به سپردههای سرمایهگذاری مدتدار و هزینه بالای بانک است. از سال 93 به بعد ترازنامه بانکها به سمت وضعیت نامطلوب حرکت کرد و در سالهای 94 تا 96 وضعیت بحرانی بانکها به اوج رسید. البته این وضعیت شامل همه بانکها نمیشد و نمیشود اما با توجه به اینکه در شبکه بانکی، بانکها به صورت زنجیرهای به یکدیگر متصل هستند و اساسا ذات و ماهیت کار بانکی ارتباط تنگاتنگ میان بانکهاست، بانکهایی که در شرایط بد قرار دارند، آسیب جدی به عملکرد کل سیستم بانکی وارد میکنند و بانکهای خوب را هم به سمت اقدامات مخرب سوق میدهند.
در اینباره علی روحانی، اقتصاددان و کارشناس بانکی معتقد است: باید به این مساله توجه کنیم که رشد سپردههای بانکی در این سالها بشدت افزایش یافته اما داراییهای بانکها رشد چندانی نداشته و این یک ناترازی در ترازنامه بانکها به وجود آورده است. برای ناترازی ادبیات زیادی در اقتصاد وجود دارد و تحلیل میشود وقتی بانک دچار ناترازی است، چه باید کرد.
این اقتصاددان در پاسخ به این سوال که آیا تورم در بخش مسکن موجب افزایش داراییهای بانکها نشده است، گفت: اولا سهم املاک در دارایی بانکها کمتر از 10 درصد است و دوم اینکه املاک بانکها اغلب بزرگ و تجاری است و هنوز در این بخش رکود مشاهده میشود. سوم اینکه در شرایط خاص میتواند اثرگذار باشد و آن زمانی است که وثایق تسهیلات معوق شده بانکها وثیقه ملکی باشد، در حالی که اغلب معوقات بانکی دارای وثایق کافی نیست و بیشتر به ازای چک و سفته پرداخت شده است. وثایق ملکی معمولا برای تسهیلات متوسط اخذ میشود، بنابراین افزایش قیمت مسکن اثر ویژهای در ارزش دارایی بانکها ندارد.
سهامداران باید زیان بانکها را متقبل شوند
وی اضافه کرد: بنابراین ترازنامه بانکها باید پاک و یک ارزیابی مجددی شده و میزان ناترازی ترازنامه مشخص شود. سهامداران بانکها باید زیان را متقبل شوند و برای یک دورهای بخشی از سپردههای بزرگ بلوکه و جلوی نقل و انتقال آن گرفته شود تا علاوه بر مدیریت سپردهها، خطر هجوم سپردهها به سایر بازارها کنترل شود.
روحانی در پاسخ به این سوال که بلوکه کردن سپرده را از منظر ثبات اقتصاد کلان مطرح میکنید یا از نظر ایجاد ثبات در ساختار مالی بانکها، گفت: از هر 2 منظر. حجم زیادی از زیانی که در دارایی بانکها انباشت شده باید جذب شود. این زیان باید در مرحله اول از طرف سهامداران جذب شود. بخشی از آن را دولت و بانک مرکزی مجبور است کمک کند و بخشی هم باید توسط سپردهگذاران تقبل شود.
به گزارش «وطن امروز»، ارقام جدول از صورت سود و زیان سالهای 96 و 97 این بانکها استخراج شده است.
* ارقام به میلیارد تومان
ارسال به دوستان
رسانهها و اندیشکدههای غربی درباره گام چهارم کاهش تعهدات هستهای ایران در برجام چه میگویند
ترامپ در بنبست خودساخته
ثمانه اکوان: رسانههای آمریکایی مدتها پیش به ترامپ هشدار داده بودند راهی که او بهاصطلاح برای «به زانو درآوردن ایران» در ماجرای هستهای میرود، به نتیجه مورد دلخواه او ختم نمیشود. رئیسجمهور آمریکا با اینحال تمام سکههای خود را در سبد سیاست «فشار حداکثری» گذاشته بود و حالا که ایران با طمانینه و آرامش فراوان در حال خروج گامبهگام و کاستن از میزان تعهداتش در برجام است، این رسانهها باز هم به او هشدار میدهند که پیشبینیهایشان درست از آب در آمده و بعد از مدتی ایران با منطق قابل قبول به عملیاتی کردن همان اقداماتی میپردازد که تا پیش از توافق هستهای سال 2015 نیز به آنها میپرداخت.
بعد از برداشته شدن گام چهارم کاستن از میزان تعهدات برجامی، رسانههای آمریکایی بیان کردهاند پیشبینیهایشان برای آینده برنامه هستهای ایران در زمان ترامپ در حال تبدیل شدن به واقعیت است. خبرگزاری «سیانان» نوشته است در اینباره حق با منتقدان دولت ترامپ بود. ایران حالا بعد از گذشت ماهها از زمانی که ترامپ اعلام کرد از توافق هستهای با ایران بیرون میآید، گامهای خود برای خروج از این توافق را با آرامش برمیدارد. این خبرگزاری در گزارش خود از شروع دوباره فعالیتهای غنیسازی در سایت فردو، نوشته است: بودجه سالانه ایران تحت سیاست فشار حداکثری ترامپ در بحران به سر میبرد. رشد اقتصادی با کاهش شدید مواجه شده، میزان درآمدهای نفتی سقوط داشته و حتی دارو نیز در این کشور با کسری مواجه شده است. ترامپ همه این مسائل را دلیلی بر موفقیت سیاست فشار حداکثری میداند. دولت ترامپ معتقد بود همین عوامل سبب میشد ایران به سرعت برای بستن قراردادی جدید به سمت کاخسفید خیز بردارد. اما دلایل خوبی وجود دارد که نشان میدهد سیاست ترامپ از مدتها پیش شکستخورده است. ایران تاکنون نهتنها درخواستی برای مذاکره با آمریکا نداشته بلکه در مقابل درخواستهای مکرر ترامپ نیز روی خوش نشان نداده و در عین حال فعالیتهای هستهای این کشور نیز متوقف نشده است. ایران در خارج از مرزهای خود آگاهانهتر و با هوشیاری بیشتر عمل میکند. ایران با بالا بردن میزان غنیسازی خود دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و دیگر امکان اعتماد کردن به ایالاتمتحده نیز برای ازسرگیری گفتوگو و راهکار دیپلماتیک برای این کشور وجود ندارد. ترامپ هماکنون در جعبهای که خود برای دولتش طراحی کرده گرفتار آمده است. او پیشتر نشان داده علاقهای به حمله نظامی یا هر نوع عملیات نظامی علیه ایران هم ندارد و تمام ابزارهای دیپلماتیک خود را نیز یکبار مورد استفاده قرار داده و به بنبست خورده است. اقدامات اخیر ایران نشان داده است ترامپ بدون عقبنشینی از فعالیتهایی که تاکنون علیه ایران انجام داده و تحقیر خود و دولتش در این زمینه هیچ راهی برای مهار فعالیتهای هستهای ایران ندارد.
روزنامه گاردین البته پا را فراتر از این نیز نهاده و در گزارشی بیان کرده است که اقدامات ایران در کاستن از میزان تعهدات برجامیاش در شرایطی صورت میگیرد که افکار عمومی در ایران به دنبال بیرون رفتن کامل ایران از توافق هستهای است و این مسأله باید نگرانیهایی را برای اروپاییها بهوجود بیاورد. این روزنامه به نقل از حمید بعیدینژاد، سفیر ایران در لندن بیان کرده است که سیاست دولت ایران این است که در توافق هستهای با غرب باقی بماند اما افکار عمومی در ایران به دنبال خروج کامل از این توافق تا سال آینده میلادی هستند. بعیدینژاد بیان کرده است در داخل ایران افراد و گروههای سیاسیای هستند که معتقدند به دلیل اینکه ایران با پایبند ماندن به توافق هستهای به صورت یکطرفه هیچ سودی از این توافق نبرده است، بهتر است از این توافق عقبنشینی کند.
رادیو ملی آمریکا نیز در واکنش به برداشته شدن گام چهارم ایران در کاستن از میزان تعهدات برجامیاش به نقل از دیوید آلبرایت، فیزیکدان موسسه علم و امنیت بینالمللی نوشت: تزریق گاز به سانتریفیوژهای فردو زمان «برک اوت» هستهای ایران- فاصله زمانی ایران تا ساخت بمب اتم- را به طور مؤثر کاهش نمیدهد. البته باید در نظر داشت که هنوز نمیدانیم ایران به چند سانتریفیوژ گاز تزریق کرده است. با این حال نفس کاستن از میزان تعهدات هستهای ایران مسأله مهمی است. یکی از تحلیلگران اندیشکده رند نیز در گفتوگو با این رادیو بیان کرده است که ایران در زمان توافق هستهای نیز تعدادی از سانتریفیوژهای فردو را به عنوان اقدامی نمادین حفظ کرده بود و جنبهای سیاسی داشت اما گامهای برداشته شده در این مرحله نشان میدهد ایران واقعاً به سمت غنیسازی دوباره در این تأسیسات زیرزمینی میرود و این مسأله دارای اهمیت زیادی است.
نمایندگان کنگره اما از گامهای برداشته شده توسط ایران بهقدری عصبانی هستند که به جای تصحیح اقدامات و سیاستهای غلط ترامپ، به دنبال انجام اقداماتی هستند که کار را بدتر از قبل میکند. آنطور که نشریه هیل، نشریه داخلی کنگره آمریکا گزارش داده است، نمایندگان کنگره از جمله سناتور تد کروز، سناتور لیندسی گراهام و نماینده مجلس نمایندگان، لیز چنی به دنبال تصویب طرحی در کنگره هستند که بر اساس آن، تعلیق تحریمهای ایران در مسأله بازسازی نیروگاه هستهای اراک که از ابتدای توافق سال 2015 قرار بود توسط چین و انگلستان انجام شود، دیگر توسط دولت ترامپ قابلیت اجرایی نداشته باشد. بر این اساس دیگر این دو کشور قادر به بازطراحی رآکتور اراک برای مصارف صلحآمیز نخواهند بود. این کار از نظر تحلیلگر سایت «بولتن دانشمندان هستهای» یکی از معدود منافع باقیمانده از برجام برای آمریکا را نیز به کلی نابود خواهد کرد. این کار همچنین به ایران اجازه میدهد که کار این رآکتور را دوباره به صورت رآکتور آب سنگین از سر گرفته و تمام فعالیتهای هستهای ایران دوباره به حالت پیش از توافق هستهای سال 2015 بازمیگردد. به نظر میرسد حماقت کاخ سفید در خروج از توافق هستهای و بازگرداندن رآکتور اراک به سمت یک رآکتور آب سنگین برای پیدا کردن راهی جهت تنبیه ایران باشد اما واشنگتن و نمایندگان کنگره گمان نمیکنند با این کار آخرین ضربات به پیکره نحیف توافق هستهای را زده و آن را برای همیشه به جسدی بیجان تبدیل میکنند و بزرگترین بازنده در این مسأله نیز «دونالد ترامپ» خواهد بود.
ارسال به دوستان
گزارش خبری «وطن امروز» از آخرین تحولات انگلیس
پسلرزه برگزیت
زندگی و سیاست جزیره همچنان گروگان حضور یا عدم حضور در اتحادیه اروپایی
گروه بینالملل: رقابتهای انتخاباتی میان احزاب انگلیسی در حالی با موافقت ملکه انگلیس برای انحلال پارلمان انگلیس کلید خورد که بر اساس آخرین نظرسنجیها «بوریس جانسون» نخستوزیر فعلی این کشور قربانی بزرگ این انتخابات خواهد بود. به گزارش «وطن امروز»، نتایج نخستین نظرسنجی انجام شده در این کشور نشان میدهد محبوبیت حزب محافظهکار به رهبری جانسون کاهش یافته است.
بر اساس این نظرسنجی که بهصورت مشترک از سوی موسسه افکارسنجی یوگو و شبکه اسکاینیوز انجام شده، حزب محافظهکار ۳۶ درصد آرا را در انتخابات سراسری ۱۲ دسامبر (۲۱ آذر) به دست خواهد آورد که این میزان نسبت به نتایج نظرسنجی آخر هفته گذشته 2 درصد کاهش یافته است. این حزب با این حال «فعلا» ۱۱ درصد نسبت به حزب کارگر به رهبری «جرمی کوربین» جلوتر است. اما مشخص نیست محافظهکاران انگلیسی تا چند هفته آینده که انتخابات برگزار میشود، بتوانند این 11 درصد را حفظ کنند.
این نظرسنجی همچنین نشانگر آن است که حزب
لیبرال دموکرات به رهبری «جو سوینسون» که از مخالفان سرسخت خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی بهشمار میرود، ۱۷ درصد آرا و حزب برگزیت به رهبری «نایجل فاراژ» چهره معروف جناح راست و رفیق «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا و طرفدار برگزیت، ۱۱ درصد آرا را در انتخابات کسب خواهند کرد. حزب سبز و حزب ملی اسکاتلند نیز به ترتیب ۵ و ۴ درصد آرا را به خود اختصاص خواهند داد.
پیامهای این نظرسنجی چیست؟
این نظرسنجی از شکاف عمیق افکار عمومی نسبت به سرنوشت خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی حکایت دارد. ۳۶ درصد شرکتکنندگان در این نظرسنجی طرفدار راهبرد حزب کارگر هستند و ۳۳ درصد دیگر به راهبرد حزب لیبرال دموکرات گرایش دارند. احزاب کارگر و لیبرال دموکرات در کل مخالف خروج سخت انگلیس از اتحادیه اروپایی هستند، با این تفاوت که حزب کارگر به دنبال توافق با اتحادیه اروپایی درباره چگونگی اجرای برگزیت و حزب لیبرال دموکرات مخالف جدایی انگلیس از اتحادیه اروپاست.
استراتژیستهای حزب محافظهکار بزرگترین خطر انتخابات ۱۲ دسامبر را تجمیع آرای مخالفان برگزیت در سبد احزاب کارگر و لیبرال دموکرات میدانند. این مساله همچنین زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانیم طبق نظرسنجی انجام شده ۴۵ درصد مردم انگلیس مخالف و به همین میزان موافق برگزیت هستند؛ ۱۰ درصد باقیمانده نیز جزو آرای خاکستری به حساب میآیند. انتخابات عمومی انگلیس که سومین انتخابات پس از رای مردم این کشور به خروج از اتحادیه اروپایی به شمار میرود، قرار است ۱۲ دسامبر (۲۱ آذر) برگزار شود و حزب پیروز سکان دولت این کشور را به مدت 5 سال در دست خواهد گرفت. با توجه به نظرسنجیهای انجام شده تا امروز هیچ حزبی نمیتواند اکثریت کرسیهای مجلس عوام را به دست آورد و در صورت تحقق این مساله، پیشبینی میشود همانند انتخابات سال ۲۰۱۰ میلادی، مجلس بعدی به اصطلاح معلق شود و 2 یا چند حزب ناچار شوند با هم ائتلاف کنند و دولت بعدی انگلیس را شکل دهند.
ماجرای انحلال پارلمان
کارها در سیاست داخلی انگلیس به طور بیسابقه گرهخورده و همه چیز انگلیسیها تحتالشعاع برگزیت قرار گرفته است. نخستوزیر انگلیس پس از ملاقات با ملکه در کاخ باکینگهام، مقابل داونینگ استریت (دفتر نخست وزیری) ایستاد و گفت بهرغم میل باطنی تن به برگزاری انتخابات زودهنگام داده، چون کار به جایی رسیده که چارهای باقی نمانده؛ پارلمان در 3 سال و نیم گذشته فلج شده و نمایندگان دائما با اجرای برگزیت مخالفت میکنند و به رای مردم احترام نمیگذارند. بوریس جانسون که در واقع نخستین نطق انتخاباتی خود را ارائه میکرد، مدعی شد توافق دولت برای خروج از اتحادیه اروپایی آماده است تا میلیاردها پوند سرمایه را به اقتصاد این کشور تزریق و کشور را به صورت یکپارچه از اتحادیه اروپایی جدا کند.
جانسون در عین حال هشدار داد اگر حزب کارگر به رهبری جرمی کوربین در انتخابات پیروز شود، علاوه بر برگزاری مجدد همهپرسی برگزیت، همهپرسی جدایی اسکاتلند از انگلیس به اجرا گذاشته شده و کشور 2 پاره خواهد شد. جانسون ادامه داد: تاخیر در اجرای برگزیت به اندازه کافی به کشور آسیب زده و تنها راه خروج از این وضعیت، پیروزی حزب محافظهکار است. نمایندگان مجلس عوام در حساسترین برهه تاریخ انگلیس که روند خروج این کشور از اتحادیه اروپایی به بنبست رسیده، با برگزاری انتخابات زودهنگام موافقت کردند. به گفته ناظران این انتخابات بعد از سال ۱۹۲۳ یکی از پیچیدهترین انتخابات تاریخ انگلیس است.
آغاز دعواهای انتخاباتی
دعواهای مرسوم عالم سیاست بعد از انحلال پارلمان انگلیس آغاز شد و پیشبینی میشود در روزهای آینده این روند شدت یابد. رئیس حزب کارگر انگلیس که اصلیترین رقیب بوریس جانسون هم هست روی رای مردم عادی و اقشار ضعیفتر انگلیس حساب باز کرده است. جرمی کوربین در اولین حمله به جانسون گفت: بوریس جانسون از میلیاردرها حمایت میکند. وی افزود: برای توزیع عادلانه (قدرت) تلاش میکنیم و نمیخواهیم هیچ یک از گروههای جامعه انگلیس کنار زده شوند. کوربین همچنین گفت: انقلاب سبز در حوزه صنعت ایجاد خواهیم کرد که به محیطزیست احترام بگذارد؛ همان طور که از آموزشوپرورش و بهداشت حمایت خواهیم کرد. جانسون هم در یادداشتی که در نشریه دیلیتلگراف منتشر شد، کوربین را ژوزف استالین عصر امروز توصیف کرد که از قشر ثروتمند متنفر است. او گفت سیاستهای حزب کارگر در نهایت به افزایش مالیات و فروپاشی اقتصاد منجر خواهد شد. با این حال کوربین در نخستین نطق انتخاباتی خود تصریح کرد دولت حزب کارگر به برقراری عدالت در جامعه متعهد است.
تحریمکنندگان انتخابات
تاکنون شماری از چهرههای شاخص حزب محافظهکار، از جمله «فیلیپ هاموند» وزیر سابق دارایی انگلیس به دلیل مخالفت با راهبرد دولت جانسون درباره برگزیت از شرکت در انتخابات انصراف دادهاند. همچنین «جان برکو» رئیس مجلس عوام انگلیس 9 روز پیش از سمت خود کنارهگیری کرد و جای خود را به معاونش «لیندزی هویل» داد تا سکان نهاد قانونگذار را در دوره جدید پارلمان بر عهده بگیرد. برکو به مدت 10 سال ریاست مجلس عوام را بر عهده داشت اما این اواخر به جانبداری از حامیان ادامه عضویت انگلیس در اتحادیه اروپایی و مخالفت با برنامههای برگزیت دولت متهم شد. او 2 هفته پیش با طرح دولت برای رایگیری درباره توافق برگزیت مخالفت کرد تا بوریس جانسون نتواند برگزیت بدون توافق را اجرا کند. این سیاستمدار انگلیسی در اولین اظهارنظر خود پس از کنارهگیری از ریاست مجلس عوام، برگزیت را بزرگترین اشتباه تاریخ این کشور پس از جنگ دوم جهانی خواند. او با بیان اینکه به تصمیم جانسون احترام میگذارد اما تصریح کرد اجرای برگزیت هیچ کمکی به اوضاع کشور نخواهد کرد و مصلحت در ادامه عضویت انگلیس در اتحادیه اروپاست. حزب کارگر هم از ریزشها مستثنا نبوده و «تام واتسون» معاون رهبر حزب کارگر انگلیس اعلام کرد از مقام معاونت کوربین کنارهگیری کرده و از نمایندگی مجلس عوام استعفا میکند. واتسون ۵۲ ساله که از ۱۹۸۲ وارد حزب کارگر و در سال ۲۰۱۵ به عنوان معاون رهبر این حزب انتخاب شده بود، علت استعفای خود را شخصی و نه سیاسی توصیف کرد. استعفای واتسون در حالی است که 2 ماه پیش گزارش شد نهاد تصمیمگیری حزب کارگر در حال بررسی حذف پست معاون رهبری حزب است و واتسون گفته بود از طریق پیامک از چنین موضوعی اطلاع یافته است.
ارسال به دوستان
پرونده ویژه«وطنامروز» درباره جزئیات و پیامهای گام چهارم کاهش تعهدات هستهای ایران در برجام
گام زیرزمینی
*گازدهی به سانتریفیوژها در فردو؛ رو به جلو اما ناکافی
*گفتوگو با رئیس سابق سازمان انرژی اتمی: چرا در فردو غنیسازی 20 درصد انجام نمیشود؟
*گزارشی درباره بایدهای اقدام اخیر دولت در کاهش تعهدات هستهای
*رسانهها و اندیشکدههای غربی درباره گام چهارم چه میگویند
«وطن امروز» از بایدهای اقدام اخیر دولت در کاهش تعهدات هستهای گزارش میدهد
گام نامتوازن
حسین مدرسی: گام چهارم کاهش تعهدات هستهای ایران با تزریق گاز به سانتریفیوژهای موجود در فردو برداشته شد. به گزارش «وطن امروز»، روز پنجشنبه مخزن ۲۸۰۰ کیلویی که حاوی حدود ۲۰۰۰ کیلوگرم گاز هگزافلوراید اورانیوم (UF6) بود تحت نظارت بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی پس از انتقال از مجتمع غنیسازی شهید احمدیروشن (نطنز) به مجتمع غنیسازی شهید دکتر علیمحمدی (فردو) در سالن خوراکدهی مجتمع فردو قرار گرفت و فرآیند تزریق گاز به سانتریفیوژهای مستقر در فردو از سرگرفته شد.
آغاز گازدهی به سانتریفیوژهای مستقر در فردو پس از آن انجام شد که در نتیجه توافق هستهای میان ایران و کشورهای 1+5 موسوم به برجام، تاسیسات فردو از یک تاسیسات غنیسازی اورانیوم به مرکز تحقیق و توسعه تغییر کاربری داده بود و از آن زمان یعنی بیش از 4 سال، غنیسازی در این تاسیسات «تعطیل» شده بود.
آغاز غنیسازی در فردو اما برخلاف گامهای پیشین که بیشتر حالت «نمادین» و «صوری» داشت، یک اقدام عملی و رو به جلو است اما با توجه به عدم پایبندی طرف مقابل به تمام تعهداتش، ناکافی به حساب میآید.
چرا گام چهارم ایران «کافی» نیست؟
1- ایران در حالی آغاز به غنیسازی اورانیوم با غنای 3 تا 5 درصد کرده است که در شرایط قبل از برجام، در تاسیسات فردو اورانیوم با غنای 20 درصد تولید میشد.
میزان ذخایر ایران تا قبل از مذاکرات ژنو در سال 1392 به 246 کیلوگرم رسیده بود. با روی کار آمدن دولت روحانی در سال 1392 و آغاز دور جدید گفتوگوها به سرپرستی محمدجواد ظریف، تعلیق غنیسازی 20 درصد در فردو جزو اهداف اولیه مذاکراتی طرف غربی به حساب میآمد، هدفی که آذر همان سال برای کشورهای آمریکا و 3 شریک اروپاییاش حاصل شد.
اما غنیسازی 20 درصد از چند جهت برای ایران اهمیت داشت.
اول آنکه غنیسازی در این مقیاس نیاز ایران به کشورهای غربی برای تامین سوخت نیروگاه مهم تهران و در نتیجه نیاز بیماران به رادیودارو را رفع میکرد.
دوم ایران میتوانست براساس اختیاراتی که انپیتی برای کشورهای عضو در نظرگرفته با فروش سوخت 20 درصد کسب درآمد کند. همانند آرژانتین که اواخر دهه 60 شمسی در ازای 100 کیلو اورانیوم 20 درصد رقمی معادل 5 میلیون دلار از ایران دریافت کرد.
سوم ایران با استفاده از اورانیوم 20 درصد میتوانست غنیسازی در سطح بالاتر را نیز تجربه کند. مثلا برای سوخت برخی زیردریاییها و کشتیهای غولپیکر نیاز به اورانیوم 45 تا 50 درصد است.
برای به دست آوردن اورانیوم در مقیاس بالاتر باید اورانیوم با غنای 20 درصد فرآوری شود و این امکان وجود ندارد که بتوان به یک باره اورانیوم 5 درصد را به اورانیوم بالاتر از 20 درصد رساند.
و چهارم آنکه اورانیوم 20 درصد قابلیت فرار هستهای ایران را بالا برده بود.
هر چند ایران بارها به صورت رسمی اعلام کرده بود که به دنبال ساخت بمب اتم نیست اما توانایی ایران در تولید اورانیوم 20 درصد این ترس را در میان غربیها بهوجود آورده بود که در صورت برخورد نامتعارف با ایران بهعنوان مثال حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران، جمهوری اسلامی کمتر از 6 ماه اورانیوم
20 درصد خود را به اورانیوم 90 درصد تبدیل میکند و به دنبال ساخت بمب اتم میرود. در واقع فرار هستهای هیچگاه از سوی ایران بالفعل نمیشد اما ایران با همین برگه میتوانست بزرگترین امتیازات را از غرب بگیرد.
با این حال، کشورهای غربی در ادامه مذاکرات هستهای که به برجام منتهی شد چند گام دیگر جلو آمدند. تیم مذاکرهکننده ایران در نتیجه برجام درباره سطح غنیسازی در فردو موافقت کرد که 1- ذخایر اورانیوم 20 درصد ایران را از بین ببرد. 2- غنیسازی 20 درصد در فردو تعطیل و 3- هر سطح از غنیسازی در فردو تعطیل شود. حال بعد از خروج آمریکا از برجام و عدم پایبندی طرف اروپایی به تعهدات برجامیاش، ایران در واکنش به این «بدعهدی» تصمیم گرفت بالاخره در گام چهارم، یک گام «فرابرجامی» بردارد اما گام چهارم ایران تنها محدود به رفع یکی از محدودیتهای فردو شده است.
همانگونه که در بالا گفته شد در نتیجه برجام غنیسازی در فردو تعطیل شده بود. ایران ناظر به همین محدودیت، اقدام به آغاز غنیسازی در فردو کرده است اما برخلاف شرایط ماقبل برجام، ایران به سمت غنیسازی 20 درصد در فردو نرفته است.
به بیان دیگر، گام عملی ایران که توأم با تاخیر بوده، ناقص نیز هست، چرا که به جای غنیسازی اورانیوم 20 درصد به غنیسازی اورانیوم در سطح 3 تا 5 درصد روی آورده است.
2- تعداد سانتریفیوژهای فعال در فردو یکی دیگر از محدودیتهایی بود که تیم مذاکرهکننده ایران در نتیجه برجام درباره آن با طرف مقابل به توافق رسید. بر اساس برجام، ایران متعهد شد «1044 ماشین IR1 در قالب 6 آبشار در یک بال در تاسیسات فردو باقی خواهد ماند. 2 عدد از این آبشارها به همراه زیرساختهای مربوط بدون اورانیوم به چرخش ادامه خواهد داد و از جمله از طریق اصلاح مقتضی زیرساختها، برای تولید ایزوتوپهای پایدار منتقل خواهد شد. 4 آبشار دیگر به همراه همه زیرساختهای مربوط به صورت ساکن باقی خواهد ماند. همه سانتریفیوژهای دیگر و زیرساختهای مرتبط با غنیسازی جمعآوری و تحت نظارت مستمر آژانس به نحو مشخص شده در پیوست یک، انبار خواهد شد».
تیم مذاکرهکننده ایران در حالی با استقرار 1044 سانتریفیوژ در فردو موافقت کرد که پیش از برجام در فردو 2976 سانتریفیوژ فعال در قالب 16 آبشار وجود داشت که همگی این سانتریفیوژها اورانیوم با غنای 20 درصد تولید میکردند. همانطور که در متن برجام ذکر شده ایران باید تعداد سانتریفیوژهای خود را به 1044 سانتریفیوژ IR1 کاهش دهد.
به بیان دیگر ایران نهتنها با کاهش تعداد سانتریفیوژها موافقت کرد، بلکه متعهد شد تنها از سانتریفیوژهای مدل IR1 استفاده کند. رفع این محدودیتها، یعنی بازگشت به شرایط ماقبل برجامی، پاسخ عملی و منطقی به بدعهدی طرف اروپایی و آمریکایی در اجرای برجام است. پاسخ متوازن ایران درباره فردو علاوه بر غنیسازی 20 درصد، باید شامل راهاندازی 16 آبشار سانتریفیوژ و همچنین بهرهگیری بدون محدودیت از سانتریفیوژهای پیشرفته مانند IR6 یا IR2M باشد که بهعنوان مثال سانتریفیوژ IR2M چهار برابر مدل IR1 قدرت غنیسازی دارد. درکنار این اقدام، بر اساس مصوبه مجلس، دولت موظف است در صورت عدم پایبندی طرف مقابل علاوه بر قطع همکاریهای داوطلبانه ظرف 2 سال ظرفیت غنیسازی کشور را به 190 هزار سو افزایش دهد. در بند سوم مصوبه مجلس آمده است: «دولت موظف است هرگونه عدمپایبندی طرف مقابل در زمینه لغو مؤثر تحریمها یا بازگرداندن تحریمهای لغوشده یا وضع تحریم تحت هر عنوان دیگر را بهدقت رصد کند و اقدامات متقابل در جهت احقاق حقوق ملت ایران انجام دهد و همکاری داوطلبانه را متوقف کند و توسعه سریع برنامه هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی ایران را سامان دهد بهطوری که ظرف مدت 2 سال ظرفیت غنیسازی کشور به یکصد و نود هزار سو افزایش یابد. شورای عالی امنیت ملی مرجع رسیدگی به این موضوع است. دولت باید ظرف مدت 4 ماه برنامه خود را برای این منظور جهت تصویب به شورا ارائه کند».
دولت روحانی نهتنها از جهت «فنی» پاسخ بدعهدی طرف مقابل را نداده، بلکه از جهت «قانونی» نیز فاصله بسیاری با قانون مصوب مجلس دارد. دولت همچنان دلخوش به مذاکره با غرب است با این حال آبی تاکنون برای روحانی و تیم مذاکرهکنندهاش از مذاکره و توافق گرم نشده، البته مذاکره آنقدر برای صاحب تئوری «بستن با کدخدا» جذابیت دارد که بخواهد همچنان نسبت به تجربه برجام فراموشکار باشد.
چرا فردو مهم است؟
فردو تنها سایت هستهای جمهوری اسلامی است که اصول روز پدافند غیرعامل در آن بخوبی رعایت شده و از لحاظ نظامی بسیار استراتژیک است.
نزدیکی مرکز غنیسازی فردو به تهران یا به تعبیری قلب کشور، از مزیتهای این مرکز فوقپیشرفته غنیسازی است که آن را از سایر مراکز تاسیسات هستهای ایران جدا میکند.
فردو 40 متر زیر زمین بوده و 90 متر پوشش کوه دارد، یعنی 130 متر ضریب عدم دسترسی برای انهدام که عملاً مورد حمله قرار گرفتن این سایت را برخلاف نطنز، غیرممکن کرده است؛ گفته میشود بمب 400 میلیون دلاری سنگرشکن آمریکا معروف به «مادر بمبها» نیز قادر به انهدام آن نیست.
تمام تاسیسات مورد نیاز غنیسازی در فردو برخلاف نطنز در زیر زمین بوده و قابل انهدام نیست.
ایران فرآیند غنیسازی 20 درصد خود را در فردو انجام میداد
فردو محل ذخیرهسازی اورانیوم با غنای 20 درصد بوده است.
نحوه طراحی و چینش سانتریفیوژها (با بهکارگیری نسلهای جدید سانتریفیوژ) در فردو بدون هیچ تغییری دارای قابلیت غنیسازی برابر میزان مورد نیاز کشور است.
دقت در چینش نیروها و تمهیدات لازم، درز اطلاعات را از این مرکز محدود کرده است.
سامانه ضدموشکی اس 300 که یکی از اهداف استقرار آن محافظت از تاسیسات هستهای بوده در نزدیکی تاسیسات هستهای فردو جایگذاری شده است.
به بیان دیگر، رعایت اصول پدافند عامل و غیرعامل مهمترین رکن ضربهناپذیری فردو است که در صورت حمله نظامی به تاسیسات هستهای، این مرکز میتواند بدون هیچ محدودیتی به فعالیتهای خود ادامه دهد.
رئیس سابق سازمان انرژی اتمی در گفتوگو با «وطن امروز»:
چرا در فردو غنیسازی 20 درصد انجام نمیشود؟
هفته گذشته ایران وعده قبلی خود مبنی بر گام چهارم کاهش تعهدات هستهای را در موضوع گازدهی به سانتریفیوژها در تاسیسات فردو اجرایی کرد. چند و چون این تصمیم و همچنین ارزیابی مجموعه اقدامات دولت در حوزه هستهای را از دکتر فریدون عباسی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی جویا شدیم.
ارزیابی جنابعالی از 3 گام نخست کاهش تعهدات هستهای ایران و نتایج آن چیست؟
شما ببینید در ازای گامهایی که بهاصطلاح در مقابل اقدامات اروپاییها صورت گرفته، ما چه دستاوردی داشتیم؟ یکی از مواردی که اروپا برای انحراف مسیر مطرح کرد بحث سازوکار مالی اینستکس بود که قرار بود گشایشی برای فعالیتهای اقتصادی ایران ایجاد کند. البته این سازوکار اساسا در برجام تعریف نشده و یک موضوع اضافه بر برجام بوده است. خب! در نهایت معلوم شد این سازوکار تبادلات مالی ایران را هم محدود و هم کنترل خواهد کرد به گونهای که در آمدهای ایران را به سمت بازار اروپا هدایت میکند. پس ببینید؛ این گامهای لرزانی که برداشته شده، اصلا نمیشود عنوان گام را به آنها اطلاق کرد. اگر هدف ایران یک تودهنی محکم به بدعهدی اروپاییها و آمریکا بود، این اقدامات به آن هدف کمکی نکرد. موضوع دیگر اینکه اروپاییها دست بازیگران دستگاه اجرایی ما را خواندهاند و میدانند هرچه به ایران سختتر بگیرند، امتیازهای بزرگتری را میتوانند از این جماعت بگیرند.
اخیراً از مسؤول سیاست خارجی اروپا پرسیده شد چرا این اتحادیه نسبت به گامهای ایران واکنشی نشان نمیدهد و موگرینی هم پاسخ داد ایران اساسا تاکنون اقدام مهمی نکرده که ما بخواهیم واکنش نشان دهیم. به نظر میرسد اروپا هنوز هم برای اجرای تعهداتش در برجام متقاعد نشده است. نظر شما چیست؟
میشود گفت آنها در ادبیات خودشان صادقانهتر برخورد میکنند؛ یعنی این گامها را اصلا رقمی حساب نمیکنند که بخواهند درباره آن حتی موضعگیری کنند.
شما در مصاحبه چند ماه پیش با «وطنامروز»، اقدام لازم در قبال بدعهدیهای طرف مقابل را غنیسازی 20 درصد در فردو اعلام کرده بودید. الان و در این برهه، بهترین اقدام ایران برای مجاب کردن طرف اروپایی به انجام تعهداتش چه خواهد بود؟
در مقطع کنونی اولین کاری که باید انجام شود این است که پیشران هستهای را از مسیری که دولت در پیش گرفته خارج کنند. یک نامهای را رئیسجمهور به رئیس سازمان انرژی اتمی درباره پیشران هستهای نوشته بود که عجیبترین اقدامی بود که در مقابل اقدام آمریکا و اروپا انجام گرفت. از این جهت که در این نامه نوشته بود امکانسنجی پیشران هستهای را بررسی کنند. در صورتی که این امکان در مصوبه مجلس برای اجرای برجام در سطح ساخت پیشران هستهای در اختیار دولت قرار گرفته بود. نکته این است که ساخت پیشران هستهای را باید به نیروهای نظامی سپرد نه به سازمان انرژی اتمی. کار سازمان انرژی اتمی ساخت پیشران هستهای نیست. وقتی بخواهیم این موضوع را سبک جلوه بدهیم، آن را میدهیم به انرژی اتمی آن هم در حد امکانسنجی. ولی اگر این فرمان را به جایی مشابه سازمان هوافضای سپاه بدهند یا ترکیبی از ارتش، سپاه و وزارت دفاع به صورتی که یک کمیته تخصصی و یک فرماندهی واحد روی این پروژه بگذارند، میتوان از امکانات نظامی کشور استفاده کرد و بقیه دستگاههای دولتی با آن کمیته هماهنگ باشند از جمله سازمان انرژی اتمی که باید در موضوع تامین سوخت آن کمک کند. نکته دیگر تحقیقات در حوزه نوترونیک است. باید در این حوزه هم دستور داده شود سازمان انرژی اتمی و دانشگاههای ما مباحث کاربرد نوترون را در همه حوزههای مختلف پیگیری کنند. دشمن از این مسائل میترسد. دشمن از راهاندازی غنیسازی 20 درصد در فردو وحشت دارد. اینها اقتدارآفرین است.
زمان امضای برجام این ادعا مطرح شد که بابرجام نهتنها تحقیق و توسعه هستهای کاهش نمییابد که توسعه بیشتری هم خواهد یافت. با این حال 14 شهریور گذشته و برای گام سوم کاهش تعهدات هستهای، برداشتن ممنوعیتهای تحقیق و توسعه هستهای اعلام شد. این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
کلاً رئیسجمهور محترم در مسائل راهبردی اهل شوخی است! اینها اگر میخواستند تحقیقات هستهای را جلو ببرند که وضع رشته مهندسی هستهای این نبود.
شما پیش از این، بازههای 60 روزه برای کاهش تعهدات هستهای ایران را وقت تلف کردن دانسته بودید. الان نتیجه این سه گام را چطور ارزیابی میکنید؟
این قبیل اقدامات جریتر شدن دشمنان ما را به دنبال داشته است. بدعهدی را باید با مشت محکم جواب داد. این فاصلههای 60 روزه بیشتر از دست دادن زمان است. امیدوارم نمایندگان مجلس به خودشان بیایند و دولت را بابت این موضوع مواخذه کنند.
رئیسجمهور گام چهارم کاهش تعهدات هستهای را تزریق گاز به سانتریفیوژها در فردو اعلام کرده است؛ اول اینکه آیا این اقدام خلاف تعهدات ایران در برجام است و دیگر اینکه میتوان این اقدام دولت را یک اقدام بازدارنده در قبال اروپا تلقی کرد یا خیر؟
در برجام نوشته شده بود هیچ ماده اورانیومی و هستهای نباید در فردو باشد. به همین خاطر کپسولهای حاوی گاز UF6 را از فردو خارج کرده و در نطنز نگهداری میکردند. از این جهت اقدام اخیر دولت میتواند نقض برجام باشد. این اقدام همچنین یک گام رو به جلو است ولی نه در حد غنیسازی 5 درصد. کاربری فردو بیشتر برای غنیسازی 20 درصد بود و آن مقدار غنیسازی است که برای دشمن حالت بازدارندگی دارد و میتواند کشور را به سمت اقتدار حرکت دهد. اگر این اقدام صورت بگیرد، گام مهمی تلقی خواهد شد، هرچند زمان میبرد. اینها متاسفانه با یک خیال واهی 10 تن اورانیوم غنیشده را از کشور خارج کردند و خیلی طول میکشد تا ما به آن سطح برسیم. اینکه میگویند ما بزودی یا طی چند روز به شرایط قبل از برجام بازمیگردیم حقیقت ندارد.
وضعیت امروز تأسیسات فردو چگونه است؟
آنجا حدود 16 زنجیره 164 تایی گنجایش داشت که قبلا 4 زنجیره غنیسازی 20 درصد را انجام میداد و 12 زنجیره هم آماده بود برای ازدیاد محصول که متاسفانه بخشی از اینها را جمع کردند و به جای آن بحث ایزوتوپهای پایدار را که اساسا جای آن در فردو نبود مطرح کردند برای اینکه فردو را از ماموریت اصلی خود خارج کنند. این یک ماموریت برای دانشگاه اراک بود و میشد در جاهای دیگر هم آن را پیگیری کرد و حساسیتی نداشت که زیر زمین به آن پرداخته شود.
نکته دیگر اینکه این سوال مطرح است که چرا اصرار دارند ir2m را راه نیندازند؟ اگر میخواهند فردو را فعال کنند میشود هزار ir2m که داریم را فعال کرد. قبلا زنجیره 164 تایی آن 2 سال کار کرده و جواب هم داده بود. ارزش غنیسازی ir2m سه تا چهار برابر دستگاههای فعلی ما است. اگر میخواهند گام جدی بردارند باید آنها را راه بیندازند البته انشاءالله موقع جمع کردن، خرابشان نکرده باشند!
ارسال به دوستان
درباره یک نزاع مهم پیرامون فیلمهای ابرقهرمانی که حالا بخش مهمی از سینمای جهان شدهاست
ابرقهرمانهای سینماخوار!
احسان سالمی: ماجرا پیچیدهتر از آن چیزی است که فکرش را کنید؛ بزرگان سینمای جهان بر سر یک موضوع جدید یعنی گسترش دیوانهوار تولید فیلمهای ابرقهرمانی و استقبال مخاطبان از این قبیل آثار با هم به مشکل برخوردهاند. حالا موافقان و مخالفان این قبیل آثار در 2 دسته کلی جای گرفتهاند؛ مخالفانی که معتقدند این فیلمها هر چه باشند، قطعا سینما نیستند و موافقان که معتقدند باید به سلیقه مخاطبان احترام گذاشت و سینما بزرگتر از آن است که با تولید این فیلمها جا برای سایرین تنگ شود.
ابرقهرمانهای نفرتانگیز!
چند هفته پیش بود که این قضیه پیچیده آغاز شد؛ ماجرا این بود که مارتین اسکورسیزی که این روزها با فیلم سینمایی «مرد ایرلندی» حسابی در گیشه سینماها گرد و خاک به پا کرده است، دیدگاهش درباره فیلمهای مارول را بیان کرد و گفت این فیلمها سینما نیستند بلکه بیشتر شبیه شهربازی هستند! اما در میان همه حامیان آقای اسکورسیزی، خالق «پدرخوانده» مهمترین کسی بود که به پشتوانه صحبتهای اسکورسیزی صحبتهای تندتری را علیه فیلمهای ابرقهرمانی مطرح کرد. او در حاشیه جشنواره لومیر فرانسه صحبتهای اسکورسیزی را تایید کرد و یک گام جلوتر رفت و گفت: «اسکورسیزی به فیلمهای دنیای مارول لطف داشته که آنها را مانند شهربازی سرگرمکننده دیده است، زیرا به نظر من این فیلمها نفرتانگیز هستند!»
فیلمهایی شبیه همبرگر!
این نزاع در ادامه به سطح بازیگران سینما نیز رسید؛ جنیفر انیستون که بسیاری از مخاطبان سینما او را به واسطه بازی در آثاری همچون «فرندز» و «بروس توانا» میشناسند، فیلمهای مارول را موجب نبودن فیلمهای خوب در سینما دانست و گفت: «با وجود فیلمهای پرخرج مارول برای من که علاقهای به بازی در کنار پردههای سبز ندارم، انتخابها مدام در حال کاهش هستند. نگاه میکنی و میبینی همه چیز دارد محدود و محدودتر میشود و فیلمهای بزرگ مارول باقی مانده است». فیلمسازانی از جریان هنری سینما نیز از جمله کسانی بودند که نسبت به تولیدات مارول انتقاد کردند تا در صف مخالفان ابرقهرمانهای پر سروصدای هالیوودی از اسکورسیزی و فوردکاپولا تا کن لوچ جا بگیرند. کن لوچ که از جمله فیلمسازان نوآور سینمای جهان به شمار میرود، در سخنانی با تشبیه فیلمهای مارول به همبرگر گفت: «فیلمهای مارولی و ابرقهرمانی مثل کالاهایی مانند همبرگر ساخته شدهاند که هدفشان کسب سود برای یک شرکت بزرگ است».
ناراحت نباشید، برای همه جا هست
اما ابرقهرمانهای هالیوود شاید در باطن کاراکترهایی بیریشه باشند که قرار است برای پر کردن جای خالی قهرمانهای واقعی دنیای غرب، پیش چشم مخاطبان فیلمهای هالیوودی کارهایی خارقالعاده کنند ولی در دنیای واقعی آنقدر هم بدون پشتوانه و هوادار نیستند که انتقاد بزرگان سینما از آنها موجب تنها شدنشان شود.جالبترین واکنش را جان فاورو، کارگردان فیلمهای سینمایی «مرد آهنی» و «مرد آهنی ۲» از دنیای مارول داشت. او در یک مصاحبه تلویزیونی با اشاره به مارتین اسکورسیزی و فرانسیس فوردکاپولا گفت: این 2 نفر قهرمان من هستند و آنها این حق را دارند که نظرات خود را بیان کنند. اگر آنها راه را هموار نمیکردند، الان من جایی که هستم، نبودم. آنها به عنوان یک منبع الهامبخش فعالیت کردهاند و هر نظری که دوست داشته باشند، میتوانند بیان کنند. ناتالی پورتمن، بازیگر فیلم «ثور» از دنیای مارول نیز از دیگر چهرههایی بود که به صحبتهای اخیر کاپولا و اسکورسیزی پاسخ داد. او در پاسخی محترمانه گفت فکر میکند برای همه انواع سینما به حد کافی جا وجود داشته باشد.
مسأله فراتر از یک اختلافنظر ساده است
واقعیت آن است که در پس این اختلاف سلیقه ظاهری یکی از مهمترین بحثهای سینمای جهان مخفی شده است. اختلافی به قدمت تاریخ سینما درباره اینکه بالاخره اولویت با فیمهایی عامهپسند است یا فیمهایی که منتقدان آنها را میپسندند و ارزش هنری بالاتری نسبت به آثار عامهپسند دارند؛ یک نزاع تمام عیار میان نظر مخاطبان حرفهای و عام سینما بر سر اینکه ملاک قضاوت آثار سینمایی دقیقا باید سلیقه مردم باشد یا نظر مخاطبان حرفهای سینما که همان منتقدان هستند؟!این نزاع سال قبل نیز در جریان اضافه کردن اسکار «بهترین فیلم مردمی» در میان جوایز اسکار سال خود را نمایان کرد. آنجا نیز بخش عمدهای از منتقدان معتقد بودند دلیلی برای اضافه کردن این جایزه به مجموعه جوایز اسکار وجود ندارد، این در حالی بود که مدافعان افزودن این جایزه جدید معتقد بودند این مراسم بدون وجود فیلمهای محبوب سال که فروش بالایی در گیشه داشتند، نمیتواند نماینده واقعی هالیوود و سینمای آمریکا باشد. البته این دغدغه چندان هم کماهمیت نیست، بویژه اگر متوجه این نکته باشیم که برخی برندگان جوایز بهترین فیلم اسکار یا بهترین کارگردانی اسکار طی چند سال گذشته برای بخش زیادی از مخاطبان سینما در آمریکا چندان شناخته شده نیستند و حتی در بعضی موارد فیلمی که جایزه اسکار میبرد، مجددا در چرخه اکران احیا شده و تازه موج دیدن فیلم آغاز میشود. این یعنی مارول و ابرقهرمانهای آن در کنار نجات سینما در بعد تجاری، در حال بلعیدن سینما در بعد هنری و غیرتجاری آن هستند. این نزاع البته ریشه در تاریخ سینما دارد و صرفا به سینمای هالیوود محدود نمیشود، چرا که بحث اولویت سینمای هنری در مواجهه با سینمای بدنه بحثی است که در همه کشورهای صاحب سینما از جمله ایران نیز مطرح بوده و هست. همیشه نزاع بر این بوده که بالاخره باید ماهیت «مردمی» هنر را بیشتر مورد توجه قرار داد یا وجه «هنری» و «مخاطب خاص» بودن آن. این نزاع در چند سال اخیر با گسترش روند ساخت کمدیهای عامهپسند به شکلی دیگر در سینمای ایران ظهور و بروز پیدا کرد تا حالا یکی از مسائل اصلی سینمای ایران نیز مسأله اولویت رقابت فیلمهای عامهپسند با آثاری باشد که شاخصههای حقیقی یک اثر سینمایی را در خود جای دادهاند.
عقبنشینی به سبک اسکورسیزی
احتمالا کمتر کسی باور میکرد مارتین اسکورسیزی با آن مواضع تند و تیزش علیه فیلمهای ابرقهرمانی به یکباره از مواضع خود عقبنشینی کند ولی واقعیت آن است که حالا ابرقهرمانها و به صورت کلی فیلمهای عامهپسند مبتنی بر جلوههای ویژه تبدیل به جزئی مهم از سینمای جهان شدهاند و خالق «گاو خشمگین» هم چه بخواهد و چه نخواهد باید با تولید این آثار کنار بیاید. او بتازگی در نیویورک تایمز گفته است این فیلمها توسط استعدادهای جوان و هنری ساخته شده است و ما میتوانیم این استعدادها را بر صفحه سینما ببینیم. اینکه این فیلمها را من دوست ندارم بهخاطر این است که به مزاج من خوش نمیآید. من مطمئنم اگر جوان بودم قطعا از تماشای این فیلمها خوشحال میشدم و حتی امکان داشت یکی از این فیلمها را بسازم. او در ادامه سخنانش گفته است: «زمانی که من به تماشای فیلمهای کارگردانانی مانند توماس اندرسون یا اسپایک لی یا وس اندرسون میروم، میدانم چیزی جدید و تجربه هنری خاصی را خواهم دید اما در فیلمهای مارولی چیزی که وجود ندارد، الهام، رازآلودگی و حس عاطفی اصیل است». البته این مواضع بعد از آن به شکل شفافتری مطرح شد که «باب ایگر» مدیر کمپانی دیزنی در برابر نقدهای اسکورسیزی گفته بود که این انتقادات تلاش صدها انسان خلاقی را که برای این پروژهها کار میکنند، نادیده میگیرد و این در حالی است که فیلمهای مارول تاثیر جهانی داشتهاند. ایگر سپس اشاره کرد که خود اسکورسیزی گفته بود او هیچیک از فیلمهایی را که به آنها نقد دارد، ندیده است.
ارسال به دوستان
برگزیت، آغاز واگرایی در اتحادیه اروپایی
رضا حجت شمامی: خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی را میتوان حاصل تغییر بنیادین در رویکرد جوامع و جریانهای سیاسی از مفاهیمی مثل جهانی شدن و همگرایی به نئوناسیونالیسم و واگرایی دانست.
اروپایی که روزی مرکز قدرتهای جهانی بود و بریتانیا در بین کشورهای آن سرآمد قدرت و پیشرفت بود، پس از جنگهای جهانی زیر سایه ایالاتمتحده قرار گرفت و تحت تاثیر رقابت شوروی و آمریکا به شرقی و غربی تقسیم شده بود. پس از فروپاشی شوروی و برپایی نظام تکقطبی از سوی آمریکا، دولتهای اروپایی که از چند دهه قبل به فکر بازآرایی قدرت ازدسترفته خود بودند و در دهه 60 میلادی توافقهایی در رابطه با تاسیس اتحادیه اروپایی داشتند، دهه 90 با انتشار پول واحد اروپا (یورو) تا حد قابل ملاحظهای توانستند از سوءاستفاده آمریکا از دلار بکاهند و بعد جدیدی از قدرت اتحادیه را نمایان کنند.
رشد روزافزون قدرت اتحادیه اروپایی سبب شد برخی جریانهای سیاسی و گروههای ملیگرا در بریتانیا نسبت به تضعیف قدرت انگلستان حساس شوند. در نگاه این گروهها، انگلستان در اتحادیه اروپایی زیرمجموعه آلمان و فرانسه شده بود، این درحالی است که تا قرن 20 بریتانیا با قدرت بلامنازع خود در اروپا، آلمانها را محدود کرده بود و فرانسه هم کشوری بود که در طول تاریخ همواره از سوی کشورهای همسایه تسخیر میشد. در نتیجه این وضعیت نئوناسیونالیسم مبتنی بر شوونیسم در گفتمان گروههای سیاسی گسترش یافت و این امر منجر به مطالبه مردمی و همهپرسی سال 2016 پیرامون خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی شد؛ مطالبه مردمیای که سبب شد 3 دولت دیوید کامرون، ترزا می و بوریس جانسون در مقاطع مختلف از قدرت کنار روند و تن به انتخابات زودهنگام دهند. آخرین این انتخابات 12 دسامبر برگزار خواهد شد و بوریس جانسون از آن بهعنوان انتخابات سرنوشتساز یک نسل یاد کرده است، چراکه در صورت کسب اکثریت مطلق آرا توسط حزب محافظهکار، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی حتمی خواهد بود. البته بررسیها از روند تحولات سیاسی بریتانیا نشان میدهد نتیجه انتخابات اگرچه با پیروزی حزب محافظهکار همراه خواهد بود اما آنها نمیتوانند اکثریت مطلق را به دست آورند و بار دیگر با کسب اکثریت نسبی کرسیهای پارلمان، کشمکشها و نزاعهای سیاسی ادامه خواهد داشت.
جدای از 2 گزینه قبلی، در صورتی که حزب کارگر حائز اکثریت کرسیهای پارلمان شود به احتمال زیاد بار دیگر شاهد برگزاری همهپرسی در رابطه با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی خواهیم بود.
آنچه مسلم است برگزیت که با 17 میلیون رای موافق در برابر 16 میلیون رای مخالف در سال 2016 مورد تایید مردم بریتانیا قرار گرفت، علاوه بر کشمکشهای سیاسی و شخصی که در بدنه اجتماعی و در سطح مقامات و احزاب سیاسی به وجود آورده، بهعنوان یک آزمون سرنوشتساز بر ماهیت دموکراسی شناخته میشود. رشد نئوناسیونالیسم در جوامع اروپایی و به تبع آن قدرت گرفتن گروهها و جریانهای سیاسی پرچمدار این گفتمان در روند انتخابات پارلمان در آلمان، ایتالیا، فرانسه و کشورهای اسکاندیناوی، موید این واقعیت است که مردم این کشورها به دنبال واگرایی هستند و این امر به معنای افزایش تضاد منافع و احتمالا بروز درگیریهای منطقهای و داخلی خواهد بود.
دموکراسی اروپایی که طی دهههای متمادی بهعنوان جوهره و ماهیت این جوامع از سوی رهبران آن ترویج و تبلیغ میشد، اکنون در آزمونی سرنوشتساز قرار گرفته است. اینکه واکنش مقامات اروپایی به خواست مردم برای واگرایی و احتمال بروز تنشها چیست و آیا به آن تن خواهند داد و ریسک بالای آن را قبول میکنند یا اینکه حربهای برای دور زدن و مخالفت با آن خواهند یافت، فرضهایی است که در دهه آتی مورد آزمون قرار میگیرد.
نکته جالب توجه در ارتباط با بریتانیا این است که اگر مسأله جدایی از اتحادیه اروپایی از سوی مقامات مورد تایید قرار گیرد، طبیعتا مطالبات مردمی در کشورهایی مثل ولز، اسکاتلند و ایرلند شمالی نیز مبنی بر جدایی از بریتانیا شدت خواهد گرفت و این به معنای یک چالش جدی پس از خروج از اتحادیه اروپایی است؛ چه هنوز قبل از تایید نهایی برای خروج بریتانیا از اتحادیه، شاهد چالشهایی در رابطه با ایرلند شمالی هستیم. از آنجا که ایرلند جنوبی به عنوان
کشوری مستقل عضو اتحادیه اروپایی است و ایرلند شمالی زیرمجموعه بریتانیا قلمداد میشود، این 2 کشور طی سالهای حضور بریتانیا در اتحادیه اروپایی مرزهای خود را برداشته و علاوه بر مراودات اقتصادی، وابستگی فرهنگی تنگاتنگی برقرار کردهاند و حالا تحقق برگزیت به عنوان یک معضل جدی و تنشآفرین، حتی احتمال درگیری در مرز 2 ایرلند را نیز متصور میکند.
بدون شک برگزیت آغاز واگرایی در اروپا است و در صورت تحقق آن احتمال به قدرت رسیدن نازیها در آلمان و راست گرایانی مثل لوپن در فرانسه دور از ذهن نیست و در این بین فرصتها و چالشهایی نیز برای نظام بینالملل پدید خواهد آمد؛ فرصتهایی مثل امکان مراودات تجاری با کشورهای اروپایی به صورت جداگانه و بهرهمندی از فضای رقابتی بین آنها و چالشهایی مثل حذف یک قدرت واحد در برابر تمامیتخواهی و یکجانبهگرایی در نظام بینالملل که با روی کارآمدن دونالد ترامپ در آمریکا عینیت یافته است.
ارسال به دوستان
ثبات و امنیت، شروع راه طولانی ملت عراق
امیر استکی: اصل کمیابی منابع در بررسی جوامع همواره این واقعیت را به انسان گوشزد میکند که امکان تغییرات فوری در سطح رفاه جامعه تقریبا وجود ندارد. این اصل از طرف دیگر این مسأله مهم را یادآور میشود که بر سر منابع محدود، رقابتی همیشگی بین گروههای اجتماعی وجود دارد و تعریف سیاست از این منظر، نحوه مدیریت و سامان دادن به این رقابتها خواهد بود. آگاهی جامعه و گروههای آن نسبت به کمیابی منابع یکی از ویژگیهای مهم یک جامعه باثبات است؛ اینکه مردم بدانند به صرف تصوراتی که از اعداد دارند، نمیتوان انتظار داشت تغییرات گستردهای به سرعت شکل بگیرد، چرا که افراد یک جامعه همواره از این منابع در دسترس، بسیار بیشتر خواهند بود. هنر سیاستمداران راستین به نظر نگارنده، ایجاد نوعی شفافیت درباره «هست»های یک کشور و انتقال این پیام به جامعه است. پیامی که به هر حال با تصورات عامه مردم در تضاد است، لذا به هیچوجه محبوبیتزا نخواهد بود اما از سوی دیگر واقعیتی است که اداره جامعه به آن گره خورده است و در صورت اصلاح نشدن تصورات مردم در رابطه با میزان ثروتی که در اختیار دولت قرار دارد، میتواند به شکل ادواری به اعتراضات گسترده، تنش و درگیریهای اجتماعی ختم شود. این وضعیت میتواند در کشورهایی که یک منبع درآمد رانتی مثل نفت دارند بسیار بغرنج باشد. کشورهایی که با مالیات اداره میشوند بهتر میتوانند تاثیر انتظارات رفاهی جامعه بر میزان مالیاتی را که همان جامعه باید بپردازد توضیح دهند اما درآمدهای غیرشفاف نفتی راه را برای کشورهای دارنده آنها سختتر کرده است.
چگونه میشود این تصورات را اصلاح کرد؟
چند روز پیش که برای حضور در مراسم ختم یکی از آشنایان به یکی از روستاهای تنکابن سفر کرده بودم، در ورودی مسجد جامع روستا یک بنر کوچک حاوی اطلاعات مالی مسجد در سال جاری به چشم میخورد. میزان کمک اهالی، مقدار هزینهای که در سال جاری تاکنون شده بود و پول باقیمانده، عمده اطلاعاتی بود که با ادبیاتی ساده تراز مالی مسجد را در برابر دید همه اهالی روستا قرار میداد. حرکتی ساده و در راستای شفافیت که به احتمال زیاد جزئیات درآمد و هزینه را نیز میشد از معتمدان محل جویا شد و دقیقا در جریان اتفاقات مالی مسجد قرار گرفت. این شفافیت ساده راه را بر سوءتفاهمات بسیاری خواهد بست و حرف و حدیثهای رایج را بشدت فرو خواهد کاست. اگرچه شفافیت در مقیاس حکومتها به این سادگی نیست اما کارکرد مشترکی با این مثال خواهد داشت؛ اقناع جامعه و باز کردن راه پرسش. سیاستمدارانی که از شفافیت گریزانند عامل اصلی تعمیق نارضایتی در مردمانشان هستند.
جوامعی که ساختار سیاسی آنها بر مبنای اینکه حاکمان اصولا حقی برای مردم قائل نیستند عمل میکنند، راه پرسش را خواهند بست و سوالاتی که پرسیده نشوند هیچوقت پاسخ درخوری نخواهند یافت و صاحبان پرسشها سادهترین پاسخهایی را که به ذهنشان میرسد برمیگزینند و به مرور زمان این پاسخها تبدیل به حقایقی خدشهناپذیر خواهند شد که رفتار سیاسی آن مردم را در بزنگاههایی که ارادهای مییابند شکل خواهد داد.
مردم عراق نیز سالهای سال حقی برای برقراری نسبت فعال با حکومت کشورشان نداشتهاند. در زمان حکومت دیکتاتور خونخوار بعثی برای حاکمان وجود مردم مانند وجود اشیا یا درختان کوچه و خیابان بود که بودند بدون اینکه توضیحی برای بودنشان وجود داشته باشد. حقی وجود نداشت و در چنین جامعهای این بیحقی مطلق میتواند به شکلگیری فرهنگ سیاسی خاصی منجر شود که در آن حاکم خود را در برابر جامعه بدون مسؤولیت ببیند و مهم برای او دوام حکمرانی بدون توجه به وضعیت جامعه باشد و جامعه نیز حاکم یا حاکمان را به دید شخص یا گروهی بنگرد که فقط آمدهاند تا منافع خود را تامین کنند. اما چیزی که اکنون در عراق شاهد آن هستیم، شبیه چیست؟
جامعه خواهان چیزهایی است که در فرهنگ سیاسی این کشور تاکنون اهمیتی نداشته و حکومت سرگردان است که این حقی را که تاکنون نبوده است چگونه به رسمیت بشناسد. گویا راه بیتنشی برای پرسیدن وجود ندارد و این مشکلی است که عراقیها باید برای آن چارهای بیندیشند. مساله اکنون در عراق اینچنین است: جامعه باید نسبت به منابع و مصارف آن آگاه باشد و تصورات درست و غلطش از این دو به یک جمعبندی صحیح برسد و حاکمان نیز این را بپذیرند که صدام و حزب بعث نیستند و در بستری به قدرت رسیدهاند که همانگونه که در ادامه خواهیم گفت بشدت بیثبات است.
هر چه هست در وضعیت پرسیدن با خشونتی که اکنون در جریان است، هیچ پاسخی وجود نخواهد داشت. طبیعتا راهی که باید طی شود نیاز به ثبات و امنیت دارد و این وظیفه حاکمان است که این غائله را به مسیر صحیح وارد کنند. اما این به نظر بسیار سخت خواهد بود؛ چرا؟ زیرا ساختار سیاسی عراق پس از صدام بر مبنای پارلمانتاریسم قومیتی و مذهبی بنا شده است. رئیسجمهور از آن کردها، رئیس مجلس از آن اهل سنت و نخستوزیر از آن شیعیان است. سیستم پارلمانی در جوامعی که بیش از 2 حزب قدرتمند دارند همواره بیثبات است و درگیر تغییرات بیپایان در ساختار قدرت اجرایی خواهد بود. تغییراتی که سرعت عمل در حکومتداری را بسیار کمتر از نظامهای ریاستی میکند. حال در عراق این ویژگی منفی نظامهای پارلمانی با تعارضات قومیتی نیز ادغام شده و راه را بر اتفاق نظر بر سر مسائل کلان مسدود کرده است. لبنان نیز به همین درد مبتلاست و نظام پارلمانی آن اگرچه راهحلی برای خاموش کردن آتش نزاعهای کلان است اما بیش از آن بیثبات خواهد بود که بتواند کشوری را در مسیر اهداف خاصی به پیش برد. این سیستم فقط امور جاری را میگذراند و مشکلات را از قامت چالش به دردهای مزمن حل نشدنی فرو خواهد کاست. این نظامهای سیاسی شهروندانی با فرهنگ سیاسی بسیار پیشرو نیاز دارند که نه در لبنان و نه بویژه در عراق به چشم نمیخورند. در عراق و لبنان همه گروههای سیاسی به واسطه تمایلشان به داشتن سهمی بیشتر در قدرت اجرایی از تضعیف گروه اکثریت در پارلمان سود میبرند. این در کنار شکنندگی ائتلافهای پارلمانی به وضعیت امروز آنها منتهی شده است. این سیستمها به کندی و سختی چالشهای بزرگشان را حل میکنند. در عراق وضعیت پیچیدگی بیشتری نیز دارد. منابع به واسطه فروش 3 میلیون و 800 هزار بشکهای نفت در روز به اندازهای بزرگ است که انتظارات مردم را به شکل فزاینده افزایش دهد و تمایل گروههای سیاسی برای سهمخواهی بیشتر را نیز زنده نگه دارد. عراقیها بدرستی متوجه شدهاند که حکومت کشورشان هر رویکردی که داشته باشد آنقدر داراست که ناگزیر از تغییرات کلان حداقل در زیرساختها باشد! اما اینکه چنین اتفاقی نیفتاده است یا به کندی در جریان است، بدبینی عمومی به پاکدستی کل نظام سیاسی را تشدید کرده است. حکومتی که همواره متزلزل خواهد بود در کنار مردمی که پس از دههها سرکوب شدید اکنون آزادی پرسش و مطالبهگری را دارند و برآوردهای سرانگشتیشان نیز حاکی از وجود امکان تغییرات مثبت حداقل در زیرساختهای کشور است و از سوی دیگر تمایل گروههای سیاسی برای تضعیف دولت مرکزی- که از آن سخن گفتیم- رادیکالیزم و خشونت را تسریع خواهد کرد. این ویژگیها به نظر در کوتاهمدت به چیزی بهتر از آنچه مشاهده میکنیم ختم نشود. ملت عراق یا راهی برای کنار آمدن با این ویژگیهای شکننده نظام سیاسی و به سامان کردن آن پیدا خواهد کرد یا باید در آینده نزدیک شاهد چرخیدن در بر پاشنه چندین دهه قبل باشد. این گرفتاریهای داخلی در کنار عواملی مانند برنامههای آمریکا در عراق و نقش مورد پسند آنها برای این کشور در عرصه تامین نفت خام میتواند این وضعیت را پیچیدهتر کند. وقتی کشورهایی وجود داشته باشند که بیثباتی در عراق برای منافع آنها حیاتی باشد بدون شک از فرصتهایی که خود عراقیها در اختیارشان قرار میدهند نخواهند گذشت. سعودیها نیز که از قدرت گرفتن یک کشور شیعه دیگر هراس دارند، این روزها به هر دری میزنند که اوضاع عراق نابسامان بماند تا شاید از درون تغییراتی که رخ خواهد داد، حکومتی با محوریت شیعیان سکولار که آماده ائتلاف با 2 اقلیت قومی و مذهبی دیگر است، سر کار بیاید و کار برای ایران که لنگر تامین ارزی خود در دوران تحریمهای شدید آمریکا را در عراق قرار داده است از آنچه هست سختتر شود. در این شرایط خیرخواهانهترین پیشنهاد به ملت عراق همانی است که رهبر حکیم انقلاب عرضه کردند؛ دعوت به حفظ امنیت برای ممکن شدن گفتوگو و یافتن راههایی باثبات برای حل مسائل. این مهم بیش از هر چیز همت نخبگان عراقی را میطلبد که تشخیص دهند تغییرات آهسته و در بستری امن و باثبات بسیار بهتر از باز شدن فضا برای جولان پوپولیستهای مردمفریبی است که کاسبیشان در ناآرامی و عدم ثبات خواهد بود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|