|
هندیها فیلم شدند
ثمانه اکوان: روزهای ابتدایی مطرح شدن قرارداد 25 ساله ایران و چین، جوسازی رسانهای سنگینی علیه این قرارداد صورت گرفت. رسانههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی به همراه رسانههای آمریکایی در تلاشی هماهنگ به دنبال تصویرسازیای از جنس خاطرات تاریخی ایران در قرارداد ترکمانچای درباره این قرارداد بودند. با این حال آنطور که رسانههای اپوزیسیون از این قرارداد بد میگفتند، رسانههای غربی و آمریکایی به دنبال هشدار به غرب و بویژه آمریکا به علتهای دیگری بودند. آنها برخلاف گروههای اپوزیسیون ایران بخوبی دریافته بودند معنی قراردادهای تجاری و اقتصادی بین ایران و چین چیست و نگرانی آنها درباره از هم پاشیده شدن شالوده تحریمها علیه ایران بود. این نگرانیها خیلی زود به واقعیت تبدیل شد. از هماینک که این قرارداد هنوز اجرایی نشده و در مرحله مذاکره بر سر جزئیات است، کشورهای مختلف از ترس عقب ماندن از چین و دست خالی ماندن در بازار 80 میلیونی ایران و پروژههای بزرگ اقتصادی و صنعتی، با پالسهای مثبت خود به دنبال اثرگذاری بیشتر در این عرصه هستند.
هندوستان یکی از آن کشورهایی است که رسانههایش بشدت احساس میکنند قرارداد تهران- پکن (آن هم با توجه به رقابتهای موجود بین چین و هندوستان در عرصههای اقتصادی و سیاسی) میتواند باعث عقب افتادن این کشور در سرمایهگذاری در ایران شود. به همین دلیل نیز طی چند روز گذشته از نگرانی خود درباره بیرون ماندن از بازار ایران گفتهاند. البته در طول چند وقت گذشته خبرهای بد دیگری نیز به گوش تجار هندی خورده است که به همین دلیل به دنبال پاسخگویی دولتشان هستند. هفته گذشته ایران اعلام کرد دیگر امیدی به طرف هندی در اجرای تعهداتش در قبال ساخت خط آهن چابهار- زاهدان ندارد و به همین دلیل اعلام کرده است از شرکتهای داخلی برای انجام این کار استفاده کرده و هندوستان را از این پروژه بزرگ حذف میکند. آنطور که سایت NDTV هندوستان گزارش داده است اما باقی سرمایهگذاران هندی بر این عقیدهاند نباید فرصت گسترش بندر چابهار از ایران گرفته شود و خواستار پاسخگویی وزیر خارجه این کشور شدند. تحلیلگران هندی بیان کردهاند اعلام ایران مبنی بر اینکه طرف هندی را از این پروژه کنار میگذارد، در واقع چالشی برای هندوستان است تا بلکه اعلام کند به تعهداتش در قبال ایران پایبند است. به گزارش این شبکه تلویزیونی، از زمانی که هندیها به دلایل مختلف از اجرای تعهداتشان در قبال ایران در بندر چابهار طفره رفتهاند شرایط به نحو عجیبی تغییر کرده است. ایران چینیها را پشت در چابهار دارد که اعلام کردهاند این پروژه و پروژههای مختلف دیگر را انجام میدهند و در عین حال تهران بخوبی توانسته از اختلافات موجود بین چین و هندوستان که چندی پیش منجر به ایجاد برخی درگیریهای مختصر نظامی بین دو طرف شد نیز استفاده کند و در واقع بازیای را آغاز کند که در یک طرف تهران و پکن قرار دارند و در طرف دیگر دهلینو و واشنگتن. دهلینو تاکنون منتظر بوده است تا ببیند واشنگتن در قبال قرارداد 25 ساله و 400 میلیارد دلاری بین تهران و پکن چه واکنشی خواهد داشت اما ظاهرا از هفته گذشته به این نتیجه رسیده که بهتر است استراتژی بهتری نسبت به ایستادن، تماشا کردن تحرکات چین و انتظار برای چراغ سبز واشنگتن داشته باشد. به نظر میرسد دهلینو انتظار داشت در قراردادی که با ایران بر سر توسعه بندر چابهار دارد، بتواند با کارت واشنگتن و نزدیکی سران هندوستان و آمریکا بازی کند و شرایط بهتری برای خود در ایران و قراردادهای اقتصادی دست و پا کند اما تهران نیز در موقع مناسب کارت چین را رو کرد و به هندوستان نشان داد همیشه جا برای جایگزینی سرمایهگذار در اقتصاد بزرگ ایران وجود دارد.
نارندرا مودی زمانی که با برگزاری مراسمی باشکوه جلوی ترامپ در دهلینو فرش قرمز پهن میکرد و بر این عقیده بود که در طرف درست دعوای دوطرفه بین تهران و واشنگتن ایستاده است، گمان نمیکرد ایران بتواند لحن محکمتر و قاطعتری در مذاکرات با هندوستان بگیرد و روزی برسد که رئیسجمهور ایران در بحبوحه ماجرای کشمیر و از بین رفتن خودمختاری این منطقه به دست مودی، خواستار برخورد درست با مسلمانان در این منطقه شود و از پاکستان و هند بخواهد روابط خود را بهگونهای تنظیم کنند که تعداد زیادی از مردم بیگناه در منطقه کشمیر جان خود را از دست ندهند. از آن زمان تاکنون به صورت گامبهگام، موضع ایران در قبال هندوستان جدیت بیشتری یافته است. بعد از مدتی ایران، شرکت اکتشاف گازی ONGC هندوستان را کمکم از منطقه گازی فرزاد B کنار زد و اعلام کرد شاید بتواند از این شرکت برای اکتشافات بعدی استفاده کند. بعد از آن ماه مارس سال 2020 میلادی و زمانی که هندوهای تندرو به مسلمانان در این کشور حملهور میشدند و آنها را به قتل میرساندند، حضرت آیتالله خامنهای شخصا از هندوستان خواستند «با تندروهای هندو برخورد شده و جلوی قتلعام مسلمانان در این کشور گرفته شود تا هندوستان در مقابل جهان اسلام منزوی نشود».
مسألهای که تعدادی از رسانههای هندی مطرح کردهاند این است که اگر در ماه نوامبر سال جاری میلادی بعد از انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، کاخ سفید دیگر در دست ترامپ نباشد، هندوستان چطور میخواهد به تجارت خود با ایران ادامه دهد؟
روزنامه هندوستان بیزینس لاین نیز روز گذشته در گزارشی به نگرانی تجار هندی در این خصوص پرداخت و نوشت: هندوستان در عدم قطعیت در سیاستهای خود به سر میبرد و این مسأله با تغییراتی که در ژئوپلیتیک منطقه در حال وقوع است، برای این کشور خطرناک است. دهلی هماکنون مردد باقی مانده است که باید نفوذ بیشتر چین در اقتصاد ایران را پذیرفته و با اجرای قراردادهای قبلی خود با ایران، راه را برای حضور بیشتر و پس زدن سایه پکن از طرحهای اقتصادی بویژه توسعه بندر چابهار باز کند یا در شرایط تردید همچنان منتظر تغییر روند اتفاقات در ایران بماند.
هندوستان تاکنون پیامهای مختلفی درباره ادامه رابطه اقتصادیاش با ایران به دنیا مخابره کرده است. ازیکطرف تعهدات خود در قرارداد ساخت خط آهن زاهدان- چابهار را اجرایی نکرده و از طرف دیگر بعد از اینکه تهران اعلام کرد خود به ساخت این خط آهن ادامه میدهد و خبر مربوط به سرمایهگذاریهای 25ساله چین در ایران نیز منتشر شد، بیان کرده است در طول چند وقت اخیر به دلیل بحث کرونا و همچنین انتظار برای پاسخ ایران درباره مسائل فنی و مالی، چشمانتظار چراغ سبزی از سوی ایران برای ادامه کارش بوده است! پیامی که نشان میدهد این کشور اخیرا به فکر تجدیدنظر در مواضعش نسبت به تهران افتاده است. سایت تحلیلی «اسکرول» هندوستان نیز به نقل از وزیر خارجه هندوستان تأیید کرده است هند از قرارداد منطقه گازی فرزاد نیز بیرون گذاشته شده و او نیز اشکال کار را نه در سیاستهای هندوستان بلکه در «تغییر سیاستها» در ایران جستوجو کرده و بیان کرده است اگر تمایلی وجود داشته باشد، هندوستان در این زمینه نیز فعال خواهد شد.
ارسال به دوستان
ضرورت توجه کامل مجلسیان به منویات رهبر انقلاب
دکتر عباس سلیمینمین: برخی تلاش دارند این مجلس که میتواند منشأ تاثیرات بسیار جدی در جامعه باشد را به کارهای حاشیهای مشغول کنند و این تلقی را در جامعه ایجاد کنند که مسأله این مجلس فقط دولت است و حرف دیگری در ارتباط با مسائل اساسی جامعه ندارد، در حالی که اینگونه نیست و این مجلس برای حل مشکلات اساسی جامعه توانمندی بالایی دارد؛ منوط به اینکه بتواند افرادی که تجربه کمتری دارند و زود از محیط پیرامونی تاثیر میگیرند را در کنترل خود داشته باشد تا موجب لطمه زدن به اعتبار مجلس نشوند.
برخی افراد قبل از تذکر جدی اخیر رهبر حکیم انقلاب و تذکرات قبلی که در این زمینه داده شده بود، تلاش داشتند در مجلس مسأله ایجاد نابسامانی در امور اجرایی را دنبال کنند؛ در واقع مسأله بیثباتی در امور اجرایی کشور را تعقیب میکردند که با تذکر بجای رهبر معظم انقلاب که این دولت باید تا روز آخر قانونی خود به کار و تلاش بپردازد، به این مسأله انحرافی پایان داده شد. سوال از وزرا و نظارت بر آنها یک مسأله قانونی و از وظایف مجلس است اما این امور و امور مشابه که در چارچوب وظایف مجلس میگنجد، باید با متانت و بردباری که ضرورت کار تاثیرگذار است باشد تا نشان دهد مجلس خیرخواه دولت و دولتیان است و مایل است دولت بیشتر در خدمت مردم قرار داشته باشد. نمایندگان این وظیفه را با ادبیات شایسته و لحن فرهیخته قطعا بهتر میتوانند دنبال کنند. ضمناً مانع برخی نگاهها که اعتبار مجلس را میکاهد، میشوند. مقام معظم رهبری فرمودند: اتهامزنی و برخی برخوردهای خلاف شرع نباید در مجلس اتفاق بیفتد. امیدواریم این رویه در مجلس یازدهم تکرار نشده و این مجلس بتواند نقش شایستهای را در ارتباط با مدیریت و هدایت دولت ایفا کند.
قطعا دولت ضعفها، ایرادات و ناتوانیهایی دارد که در مدت باقیمانده از عمرش باید توسط مجلس مدیریت شود. مردم این را طالب هستند که در قالب تعاملی سازنده این ضعفها به صورت نه کامل بلکه تا جایی که مجلس قدرت دارد، حلوفصل شود. هرگز ملت ایران انتظار ندارد بنبستی بین مجلس و دولت ایجاد شود چون در این بنبست قطعا ملت زیان خواهد دید؛ بنبست به این معنی که رابطه مجلس و دولت شکننده شود و نتواند تاثیر لازم را بر امور داشته باشد. ملت ایران میپسندد که مجلس قاطعانه و مدبرانه وظیفه خود را دنبال کند اما اگر قرار باشد رابطه به یک بنبست برسد، از سوی مردم قابل قبول نیست.
ارسال به دوستان
شوک غرب از تغییر زمین بازی!
نوید مؤمن: این روزها از سلطنتطلبان و منافقین گرفته تا سایر جریانهای ضدانقلاب و اربابان غربی و صهیونیست آنها، حمله هدفمندی را به سند همکاری 25 ساله ایران و چین آغاز کرده و خود را به آب و آتش میزنند! این جریانها و عمال داخلی آنها، کلیت انعقاد این سند را مترادف با وابستگی به پکن قلمداد کرده و نسبت به آنچه «استقلال کشور» میخوانند ابراز نگرانی میکنند! سوال اصلی اینجاست: دلیل راهاندازی این موج تبلیغاتی گسترده در کشورمان چیست؟ این هجمههای محاسبهشده و هدفمند با چه هدفی انجام میشود و هدف غایی آن چیست؟
آنچه مسلم است اینکه راهبرد «نگاه به شرق» هیچگاه به مذاق طرفداران سرسپردگی به غرب و بازی در زمین آمریکا و اروپا خوش نیامده است! بسی قابل تأمل است که در جریان کارشکنیهای 20 ساله آمریکا و تروئیکای اروپایی در جریان مذاکرات هستهای با ایران (از سال 80 تاکنون)، دبه کردن متعدد مذاکرهکنندگان آمریکایی و اروپایی در جریان مذاکرات منتهی به برجام، بدعهدی آشکار دولت اوباما در عمل به وعدههای برجامی آمریکا و همراهی کشورهای اروپایی با کاخ سفید، خروج رسمی آمریکا از برجام در دوران ترامپ و همکاری مشترک واشنگتن و اتحادیه اروپایی در اعمال استراتژی فشار حداکثری علیه ایران، خبری از «دلسوزان استقلال ایران» نبود! اشک تمساحی که امروز در قبال سند همکاری راهبردی و بلندمدت تهران- پکن بر زمین میریزد، محصول سوزش چشمان کسانی است که تا دیروز، مرگ کودکان پروانهای و اعمال سختترین تحریمهای اقتصادی، بهداشتی و درمانی علیه کشورمان بر اثر تحریمهای یکجانبه آمریکا و سکوت و بیتعهدی کشورهای اروپایی را براحتی هضم کرده و از ترس «اخم ترامپ» یا «فریادهای بوریس جانسون» و قطع کمکهای تشکیلاتی و مالی از سوی دولتهای مرکل و مکرون، دم از فقدان شرافت در میان سیاستمداران غربی نمیزدند! از سوی دیگر، برخی جریانهای داخلی که امید به شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 و جایگزینی دموکراتها در کاخ سفید (با هدف چینش دوباره میز مذاکره با غرب) را داشتند، هماکنون شاهد «تغییر زمین بازی» در قالب یک ابتکار عمل «استراتژیک» هستند! واقعیت امر این است که طرفداران احیای حداقلی برجام و مدافعان حلول دوباره «اقتصاد تحریممحور» که متأثر از اخم و لبخند مقامات آمریکایی و اروپایی باشد، «بایدن» را بهمثابه قهرمانی میدانستند- و میدانند- که میتواند با دم زدن از شعار مذاکره و احیای برجام، حتی به قیمت پذیرش تعهدات بیشتر از سوی ایران، جریان ورشکستهای که امروز در مرگ مغزی به سر میبرد را از کما خارج سازد!
اما انعقاد سند راهبردی ایران و چین؛ آن هم در قالب یک همکاری بلندمدت و مستمر، مصداق بارز «تغییر زمین بازی» از سوی ایران است! بدیهی است در این زمین جدید، ایران نهتنها پذیرای قواعد قبلی بازی با غرب نبوده و به آمریکا و تروئیکای اروپایی اجازه تعیین حدود و ثغور بازی را نمیدهد، بلکه خود مخیر است «ابعاد زمین»، «اهداف بازی»، «دامنه اختیارات رقیب» و «زمان پایان بازی» را تعیین کند.
این در حالی است که مقامات آمریکایی و اروپایی تصور میکردند ایران در انتظار پیروزی دموکراتها در انتخابات خواهد ماند تا این بار نیز مانند آنچه در جریان انعقاد برجام و دوران پسابرجام گذشت، منتظر تعیین «قواعد بازی» از سوی غرب بنشیند! به عبارت بهتر، بازیگران آمریکایی و اروپایی بر این پیشفرض متفقالقول بودند که ایران کلیت «بازی در زمین مدنظر غرب» را پذیرفته و تنها با حضور بایدن در کاخ سفید، باید «قواعد بازی» را به نوعی «بازتعریف» کرد که پازل چیدهشده مشترک واشنگتن- اروپا در تقابل با ایران بر هم نخورد. زهی خیال باطل!
راهبرد «تغییر زمین بازی» به اندازهای برای آمریکا و متحدان اروپایی آن و متعاقبا جریانهای ضدانقلاب (که سر در آبشخور غرب دارند) سنگین و غیرقابل هضم است که برای مواجهه و جلوگیری از تحقق آن دست به هر گونه دروغپردازی و اقدامی میزنند. اتفاقا جنجال و هیاهوی مزدوران غرب- که دست آنها به خون صدها هزار نفر از فرزندان پاک این مرز و بوم آغشته است- بخوبی نشان میدهد راهبرد «تغییر زمین بازی»، آن هم پس از تجربه بزرگی که در جریان رفتار برجامی آمریکا- اروپا کسب کردیم، «قلب استراتژیهای غرب» را در قبال کشورمان هدف قرار داده است.
بدیهی است «نگاه به شرق»، یک «راهبرد» جهت همافزایی «استراتژیکی- تاکتیکی» ایران و بازیگران شرقی(خصوصا چین و روسیه) در مقابل تهدیدات بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت مشترک آنها از سوی غرب و شبکه وابسته به آن است. این «همافزایی» نهتنها مصداق «وابستگی» نیست، بلکه تبلور نوعی استقلال، عقلانیت و درایت بنیادین در تعیین مسیری پویاتر در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان محسوب میشود؛ راهبردی که ثمره آن را شهروندان عزیز کشورمان در آینده نزدیک مشاهده خواهند کرد.
ارسال به دوستان
در ۲ هفته اخیر یک ناو هواپیمابر ۲ هواپیمای جنگنده و یک کاروان نظامی پنتاگون منهدم شد
ایالات محترقه
مادلین آلبرایت، وزیر اسبق خارجه آمریکا: آمریکا جایگاه اخلاقی ندارد/ وزیر خارجه چین: واشنگتن عقل و اعتبارش را از دست داده است
شبکه سیانان، فردای ارتکاب جنایت تروریستی دولت و ارتش آمریکا در به شهادت رساندن سردار بزرگ اسلام حاجقاسم سلیمانی و همراه عراقی مجاهدش ابومهدی المهندس، نایب فرماندهی نیروهای بسیج مردمی عراق (حشدالشعبی) به نقل از سفیر سابق واشنگتن در بغداد دست به یک پیشگویی تلخ زد. «کریستوفر هیل» در واقع بیش از ۶ ماه پیش اوضاع ناامن امروز ایالات در حال متفرق شدن آمریکا را پیشبینی کرده و گفته بود: «ترامپ با ترور ژنرال قاسم سلیمانی قمار بزرگی را آغاز کرده است که عواقب درازمدت و فرسایشیای برای آمریکا خواهد داشت». آمریکای امروز آینه تمامنمای آن پیشبینی است به طوری که گویی مکافات آن جنایت و همه جنایتهای دیگر شیطان بزرگ در تاریخ، ناگهان به خودش بازگشته است. جدا از سوءمدیریت دولت آمریکا در موضوع همهگیری ویروس کرونا که این کشور را در صدر آمار جهانی مبتلایان به بیماری ویروسی «کووید-19» و جانباختگان آن قرار داده و بیشترین ضرر را به اقتصاد دلار وارد آورده، شورشهای فراگیر علیه نظام حاکم آمریکا و نابرابری و تبعیض نژادی سیستماتیکی که به رنگینپوستان، مهاجران جدید و طبقات پایین جامعه تحمیل میشود، شدت یافته و ایالات آمریکا را متفرقتر از هر زمان دیگر کرده است. آنچه وضعیت را بغرنجتر میکند، افول وحشتناک اوضاع امنیتی یک ابرقدرت سابق است که امروز حتی نمیتواند امنیت ناوهای عظیمش را که نماد تأمین امنیت آمریکا بودند، در سواحل خود حفظ کند. بویژه طی ۲ هفته اخیر، سریالی از انفجارها و آتشسوزیها در زیرساختهای نظامی و صنعتی و شهری، گریبان آمریکا را گرفته است. رژیم صهیونیستی، سگ هار آمریکا در خاورمیانه نیز در همین مدت دچار عقوبتی مشابه شده است.
***
ترامپ:
وضع امنیت آمریکا بدتر از افغانستان است!
دونالد ترامپ دوشنبه هفته پیش طی اظهاراتی در کاخ سفید ضمن فاش کردن آمار 22 قتل در روزهای شنبه و یکشنبه پیش از آن تنها در تیراندازیهای یک شهر( شیکاگو)، وضعیت امنیت کشورش را فاجعهبار و حتی بدتر از افغانستان توصیف کرد. او گفت: «احتمالا نیروهای فدرال به شهرهای بزرگ و مهم اعزام خواهند شد تا با موج جدید جرائم خشونتآمیز مقابله کنند. ما نمیتوانیم اجازه دهیم موارد جرائم خشونتآمیز در آمریکا افزایش یابد. این مسأله اصلا قابل تحمل نیست. این شرایط بدتر از افغانستان است، بدتر از هر منطقه جنگی دیگری».
***
انهدام کاروان آمریکایی(21 تیر)
۳ تریلر و خودروی سنگین حامل تجهیزات نظامی متعلق به ارتش تروریستی آمریکا که بین سماوه و دیوانیه در عراق در حال تردد بودند، هدف حمله مسلحانه قرار گرفته و منهدم شدند. افراد مسلح ناشناس ابتدا رانندههای این کشندهها را پیاده کرده و سپس آنها را به آتش کشیدند تا محمولههای آنها به پایگاه نظامی آمریکاییها نرسد. پیش از آن گروههای مقاومت عراقی بارها هشدار داده بودند که حضور نظامی پنتاگون در کشورشان غیرقانونی است و عواقب آن متوجه واشنگتن است. آنها از شرکتهای حملونقل خواسته بودند با اشغالگران آمریکایی همکاری نکنند.
***
ناو هواپیمابر در آتش(22 تیر)
ساعت 8:50 بامداد یکشنبه هفته پیش، حادثهای در عمق یکی از ناوهای پهنپیکر آمریکایی که در خلیج سندیگو در جنوب غربی این کشور پهلو گرفته بود، رخ داد که میتواند به منزله آغاز شمارش معکوس برای زوال استیلای ۲ سدهای قدرت بحری یانکیها در جهان باشد. ناو در حال تعمیر «یواساس بونهایم ریچارد» با قابلیت حمل بیش از 30 بالگرد و هواپیما که به سطح یک ناو هواپیمابر مخصوص جنگندههای «اف35» ارتقا یافته بود، بر اثر یک انفجار در عمق چهارمش دچار حریق بزرگی شد که با وجود بسیج تمام امکانات، مهار آن ۴ روز طول کشید.
آتشسوزی این ناو جنگی آبی- خاکی 5/3 میلیارد دلاری با 9 عرشه به ظرفیت 1800 نفر که 22 سال در ناوگان آسیا- اقیانوسیه نیروی دریایی آمریکا مشغول عملیات بوده، به بزرگترین فاجعه نیروی دریایی آمریکا در ۲ دهه اخیر انجامید و حتی میرفت کل خلیج سندیگو و آبهای ساحلی مشترک با مکزیک را دچار فاجعهای زیستمحیطی بر اثر نشت سوخت نفتی کند.
مجموعا 59 پرسنل نظامی و خدماتی در این واقعه مجروح شدند. پنتاگون هنوز درباره علت این حادثه سکوت کرده و این باعث شده ظن بروز یک عملیات خرابکارانه در بزرگترین پایگاه دریایی آمریکا در سواحل غربیاش قوت بگیرد.
متعاقب آن تحلیلگر نظامی تارنمای فوربس، پرده از وقوع حوادث مشابه در ماههای اخیر برداشته که پنتاگون به جای رسیدگی به آنها، سعی بر لاپوشانیشان داشته است. این نخستینبار نیست که پنتاگون پس از وقوع حادثهای علیه منافع خود، اقدام به کتمان حقایق آن میکند؛ از جمله تلفات موشکباران پایگاه عینالاسد توسط ایران و هویت سرنشینان شاخص هواپیمای جاسوسی «A11E» ارتش تروریست آمریکا که بهمنماه پارسال در افغانستان سقوط کرد.
به گفته «ارل یرگر» ناخدای بازنشسته نیروی دریایی آمریکا و فرمانده سابق ناو یواساس باتان، شدت خسارات وارده در پی حریق ۴ روزه به ناو بونهایم ریچارد به قدری بوده که دکلها و دماغه آن از بین رفته است به طوری که این کشتی جنگی دیگر قابل تعمیر نیست و باید در نقطه عمیقی از اقیانوس غرق شود.
کارشناس ارشد نظامی اندیشکده هادسن، انهدام این ناو را نقصانی بزرگ برای راهبرد دریایی آمریکا در منطقه آسیا و اقیانوسیه دانسته است.
***
انفجار کارخانه فولاد آرسلور میتال (26 تیر)
روز پنجشنبه گذشته یک کارخانه تولید فولاد در ایالت ایندیانا متعلق به بزرگترین شرکت فولادسازی جهان دچار انفجار و آتشسوزی مهیبی شد. بر اثر انفجار کوره کارخانه تولید فولاد آرسلور میتال، بخش اعظمی از ساختمان آن از بین رفت و زبانههای آتش تا ساعتها در آسمان شهر برنزهاربور قابل مشاهده بود.
***
آتشسوزی نیروگاه برق شافر (26 تیر)
بعد از ظهر پنجشنبه گذشته وقوع انفجار و آتشسوزی در نیروگاه برق شافر در شهر ویتفیلد ایالت ایندیانا باعث قطع برق منطقه شد. شرکت خدمات عمومی شمال ایندیانا (NIPSCO) عامل این حادثه مشکوک را انفجار در ترانسفورمرهای نیروگاه اعلام کرد.
***
آتشسوزی جنگل یوتا (26 تیر)
آتشسوزی جنگل در شمال ایالت یوتا که از روز پنجشنبه آغاز شده همچنان ادامه دارد و آتشنشانان میگویند ۲۲ درصد آن را مهار کردهاند. با این حال آتش که عامل آن انسانی توصیف شده، تا صبح دیروز ۴۱۸ هکتار از جنگلها را سوزانده و به برخی ساکنان نیز دستور داده شده منازل خود را ترک کنند.
***
آتشسوزی مجموعه تفریحی (27 تیر)
ساختمانهای یک مجموعه تفریحی همراه با سالن ورزش آن در جوار یک پارک آبی بزرگ در ایالت واشنگتن در آتشی بزرگ سوخت.
***
قطع موقت اینترنت آمریکا (27 تیر)
در نتیجه خرابی موقت سرور یک شرکت کنترل امنیت شبکه در آمریکا، بعد از ظهر جمعه به وقت ایالاتمتحده، بخشهایی از شبکه اینترنت در ۲ سوی اقیانوس اطلس مختل شد که در نتیجه بسیاری از تارنماهای اصلی آمریکایی و اروپایی به مدت دستکم 25 دقیقه از دسترس خارج شدند. به گزارش بیانان بلومبرگ، این رخداد نتیجه مشکلی بود که در نقطهای از شبکه داخلی شرکت کلودفلیر در شهر آتلانتا برای یک خدمات گیرنده ابری به وجود آمده بود که به سرعت رفع شد. با این حال حتی دامنههای گوگل هم تحت تأثیر این اختلال قرار گرفت.
***
آتشسوزی کارخانه شیمیایی آتلانتا (28 تیر)
عصر جمعه گذشته به وقت آمریکا یک کارخانه مواد شیمیایی در نزدیکی فرودگاه بینالمللی «هارتسفیلد- جکسون» در حوالی شهر آتلانتا در جنوب ایالت جورجیا دچار حریقی مهیب شد که دود آن از چندین کیلومتر آن سوتر مشاهده میشود. این کارخانه تخلیه شده و احتمال نشت مواد شیمیایی در هوا وجود دارد. این دومین کارخانه بزرگ آمریکایی است که در فاصله یک شبانهروز دچار آتشسوزی میشود.
***
8 سقوط بزرگ ظرف 2 ماه
آسمان هم برای آمریکا امن نیست
تارنمای «دیفنس وان» اخیرا سقوطها و سوانح هوایی سریالی را که طی ۲ ماه برای پرندههای ارتش تروریستی آمریکا رخ داده است به سرگیجه تشبیه کرد.
این در حالی است که در یک سال گذشته آمریکاییها دهها فروند هواپیمای پیشرفته نظامی، جاسوسی، پهپاد، بالگرد و حتی یک ناو پهنپیکر آبی- خاکی حملکننده هواپیما و بالگرد را از دست دادهاند؛ از جمله هواپیمای جاسوسی «گلوبال هاوک» که توسط پدافند ایرانی بر فراز تنگه هرمز سرنگون شد. چندین پهپاد جاسوسی «آر کیو 170» نیز قبل و بعد از ترور سردار بزرگ اسلام، شهید قاسم سلیمانی در آسمان و زمین ایران و عراق منهدم شدند. همچنین پس از این جنایت دولت ترامپ بود که هواپیمای جاسوسی «بمباردیر ای-11» حامل چندین مقام اطلاعاتی ارشد آمریکایی به شکل مرموزی در آسمان ولایت غزنی افغانستان هدف قرار گرفت و سقوط کرد. در این یک سال سریال سقوطها بویژه درباره پیشرفتهترین جنگنده آمریکایی یعنی اف-35 به قدری اسفبار بوده که حتی ستاد فرماندهی پنتاگون به مدت چند ماه این هواپیما را که محصول گرانقیمتترین پروژه تسلیحاتی متعارف تاریخ بشر بود تا زمان رفع نواقص فنی از حالت عملیاتی خارج کرد. اما با بازگشت اف-35 به حالت عملیاتی باز هم سقوطها ادامه دارد، به طوری که دیگر میتوان به جرأت گفت پای عاملی فراتر از نقص فنی در میان است و بدین ترتیب آسمان هم که آمریکاییها مدعی سلطه بر آن بودند دیگر برای آنها امن نیست.
در اینجا به مرور مهمترین سقوطهای پرندههای نظامی آمریکا تنها طی حدود ۲ ماه گذشته میپردازیم:
26 اردیبهشت
یک فروند جنگنده اف-۲۲ رپتور حین پرواز آزمایشی در ۲۰ کیلومتری پایگاه هوایی «ایگلین» در غرب ایالت فلوریدا سقوط کرد.
30 اردیبهشت
یک فروند اف-۳۵ لایتنیگ 2، مدرنترین جنگنده نسل پنجم ساخت آمریکا، در جریان پرواز آموزشی شبانه در پایگاه نیروی هوایی «ایگلین» در فلوریدا دچار سانحه شد و سقوط کرد اما خلبان نجات یافت.
20 خرداد
یک جنگنده اف-۳۵ گرانقیمت دیگر در پایگاه هوایی «هیل» در ایالت یوتا دچار سانحه شد و هنگام فرود چرخ هواپیما از جا کنده شد.
26 خرداد
یک فروند جنگنده مک دانل داگلاس اف-۱۵ از نوع «سی ایگل» پس از برخاستن از پایگاه هوایی اصلی پنتاگون در نزدیکی سواحل «یورکشایر» در شمال شرقی جزیره انگلیس در آبهای دریای شمال سقوط کرد و خلبانش کشته شد. در نهایت گارد ساحلی انگلیس لاشه آن را پیدا کرد.
29 خرداد
یک فروند جنگنده اف-۱۸ مدل اف متعلق به نیروی دریایی آمریکا پس از برخاستن از عرشه ناو هواپیمابر «یواساس تئودور روزولت» در دریای فیلیپین دچار سانحه شد و به درون آب سقوط کرد اما 2 خلبانش توانستند پیش از سقوط، ایجکت کرده و نجات یابند.
10 تیر
یک فروند جنگنده اف-۱۶ مدل سیام در پایگاه نیروی هوایی «شا» در کارولینای جنوبی طی یک ماموریت آموزشی سقوط کرد و در نتیجه آن خلبانش کشته شد. این پنجمین جنگنده آمریکایی بود که در کمتر از 50 روز سقوط میکرد.
19 تیر
مرکز فرماندهی استراتژیک عملیاتهای نیروهای مسلح ملی بولیواری ونزوئلا اعلام کرد یک فروند هواپیمای آمریکایی را در حریم هوایی ونزوئلا ساقط کرده است. این جت سبک آمریکایی که شامگاه هشتم جولای به حریم هوایی ونزوئلا تجاوز کرده بود طبق پروتکلهای بینالمللی توسط جنگندههای نظامی این کشور سرنگون شد. این اتفاق حدود ۲ ماه پس از عملیات شکستخورده دولت ترامپ برای کودتا در ونزوئلا رخ داد. ارتش ونزوئلا یک ماه پیش از آن نیز یک هواپیمای آمریکایی دیگر را که مشکوک به حمل مواد مخدر بود ساقط کرده بود.
24 تیر
یک فروند جنگنده اف- ۱۶ مدل سی حین تلاش برای فرود در پایگاه نیروی هوایی هالومن ایالت نیومکزیکوی آمریکا دچار سانحه شد و سقوط کرد که خلبان آن دچار جراحت شد.
****** مادلین آلبرایت، وزیر اسبق خارجه آمریکا: آمریکا جایگاه اخلاقی ندارد
گروه بینالملل: چهرههای فراوانی در دنیا در چند ماه اخیر از نابودی «وجهه» آمریکا و پایان عصر استیلای ایالات متحده در دنیا سخن گفتهاند. سخنان چندی پیش «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان درباره آینده اروپای بدون آمریکا و سخنان «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه درباره آینده ناتو و... یک پیام به دنیا مخابره میکند: «آمریکای سال 2020 ببر کاغذی بیش نیست».
سخن از «پایان آمریکا» یا نابودی «وجهه» آن مهمترین خط قرمز اندیشمندان و تئوریسینهای آمریکایی تا شیوع کرونا در دنیا بود. کرونا به آمریکا که رسید انگار دنیا با آمریکای دیگری روبهرو شد. آمریکایی که نماد قدرت، استیلا بر دنیا، اقتصاد برتر و تکنولوژی بود، نه فقط از پس کرونا برنیامد بلکه در تامین ماسک و دستمال توالت هم عاجز ماند. ایالتهای آمریکا در ماجرای کرونا دل از دولت مرکزی بریده و خود برای تامین مایحتاجشان مستقیم به دنیا مراجعه کردند. اعتراضات ضدنژادپرستی چهره دیگر آمریکا را نشان داد. تلاش ترامپ برای عادی جلوه دادن جنگ سفیدها علیه سیاهان، آمریکای مدعی برابری انسانها را به نماد رفتارهای فاشیستی در دنیای مدرن تبدیل کرد. وی گفت: به اعتقاد من دموکراسی در آمریکا میتواند خود را اصلاح کند اگر نه سقوط به سمت فاشیسم در انتظار آن است.
در میان افرادی که این روزها به ابراز نگرانی درباره آینده آمریکا میپردازند، مادلین آلبرایت چهره شاخصتری است. او نه سودای بازگشت به قدرت دارد و نه به جزئیات میپردازد. او اوضاع آمریکا را نگاه کرده و از نگرانیهایش میگوید. به بحث وجهه آمریکا که میرسد با ادبیات دیپلماتیک که سالها به آن عادت کرده از «در خطر بودن» وجهه آمریکا میگوید و وقتی سخنانش را کنار هم میگذاریم، در نهایت به کلیدواژههای «تبعیض نژادی»، «از بین رفتن وجهه» و... میرسیم که بازتابی از ناامیدی او از اصلاح وضع موجود است. آلبرایت اگر چه دموکرات است اما حاضر نشده بگوید اگر بایدن جای ترامپ بنشیند، اوضاع اصلاح میشود. شاید اگر دقیقتر بنگریم و ملاحظات دیپلماتیکش را کنار بگذاریم، از لابهلای سخنانش بتوانیم به «فروپاشی رویای آمریکایی» برسیم.
مادلین آلبرایت برای آمریکاییها چهره نامآشنایی است. وی در میان وزرای خارجه قبل و بعد خود به لحاظ وجهه دانشگاهی و نوع نگاه متفاوتش به تحولات سیاست خارجی شهرت فراوانی دارد و همین، هر اظهارنظر او را مهمتر میکند.
* انتقاد وزیر اسبق خارجه آمریکا
مادلین آلبرایت، وزیر خارجه دولت بیل کلینتون و سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل در گفتوگو با واشنگتنپست با هشدار پیرامون ظهور فاشیسم در آمریکا، درباره ارزیابی خود از وضعیت کنونی گفتمان مدنی در آمریکا گفت: در شرایط کنونی ثابت کردهایم که اوضاع فاجعهبار است. رهبری داریم که گروهی را علیه گروه دیگر تحریک میکند، به جای آنکه برای ارائه پاسخی مشترک تلاش کند.
به گزارش «وطن امروز»، آلبرایت ادامه داد: بهترین نقلقول کتابم از موسولینی بود که گفته «اگر شما هر بار یک پر از مرغ بکنید، هیچکس متوجه نخواهد شد». من متوجه شدم که تعداد وحشتناکی از این پرها در حال کنده شدن است! به وضوح در برخی کشورهای اروپایی و آسیایی مثل فیلیپین و همچنین در ایالاتمتحده گروههایی را شاهدیم که عامدانه علیه یکدیگر قرار میگیرند. قطعا باید برای این مسأله کاری کرد. در ضمن، خودکامگی و فاشیسم ایدئولوژی نیستند. اینها یک فرآیند کسب قدرت هستند. رهبری که خودش را در مقابل یک گروه، طرفدار یک گروه دیگر نشان میدهد و بعد حس میکند قربانی شده، آنگاه خودش را فراتر از قانون میبیند، از رسانهها انتقاد میکند و در زمره گروهی از رهبران مشابه خود قرار میگیرد که از یکدیگر حمایت میکنند.
* انتقاد از وزارت خارجه دولت ترامپ
سیاستمدار کارکشته آمریکایی در ادامه انتقادهای خود مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا را هم بینصیب نگذاشت و به عنوان وزیر اسبق خارجه آمریکا در پاسخ به اینکه اگر امروز وزیر خارجه آمریکا بود، چه توصیههایی برای ترامپ داشت و اگر با مسألهای مخالف بود چه میکرد، گفت: فکر میکنم ما با یک موقعیت پرخطر و متزلزل درباره وجهه آمریکا در جهان مواجه هستیم. به اعتقاد من آنچه اکنون در وزارت خارجه رخ میدهد، از جنس برخورد وزارت خارجه با مسائل نیست. به نظر میرسد این نظر رئیسجمهوری باشد. نمیدانم چند مرتبه پیش آمده است که مایک پمپئو بگوید «من دیدگاه متفاوتی دارم و شما باید این را هم بررسی کنید». نمیدانم اما فکر کنم این وظیفه او است. وزیر خارجه عضو ارشد کابینه است که آن دیدگاهها را بیان میکند و باید درک کند مسائلی هستند که باید به صورت دیپلماتیک حلوفصل شوند. این بدین معناست که شما باید خودتان را به جای کشوری بگذارید که با آن تعامل دارید. اینجاست که عملکرد من متفاوت خواهد بود.
* انتقاد از ویروس نژادپرستی در آمریکا
آلبرایت در ادامه با اشاره به خشونت سیستماتیک علیه سیاهپوستان در ایالات متحده، نرخ بالای زندانیهای سیاهپوست و افزایش آسیبپذیری آنها مقابل «کووید-19»، گفت: وضعیت درباره وحشت تبعیض در این کشور و نژادپرستی موجود آشکار شده است و به نظر من باید بررسی شود؛ نه فقط آنچه در گذشته رخ داده، بلکه آنچه اکنون رخ میدهد. اگر ما با این ویروس (کرونا) و همچنین ویروس نژادپرستی بهتر برخورد نکنیم، اوضاع چطور خواهد شد؟ بنابراین فکر میکنم در لحظه حساسی هستیم. با دیدن اعتراضاتی در سراسر جهان در حمایت از جورج فلوید، به نظر میرسد ایالاتمتحده جایگاه اخلاقی خودش را در نکوهش قساوتها از دست داده است. هیچ تردیدی در آن نیست. در این لحظه، ما بدترین نمونه از مسائل هستیم و این به ما آسیب میزند.
نکته جالب توجه در ارتباط با صحبتهای این دیپلمات کارکشته و استاد دانشگاه این است که پیش از او، چند تن از دانشمندان شناختهشده علوم سیاسی در ایالات متحده نسبت به زوال آمریکا و نقش سوء مدیریت دولت این کشور در بحرانهای فعلی که منجر به پیشرفت این روند شده است هشدار دادهاند.
* فوکویاما؛ آمریکا با کرونا در حال سقوط است
فرانسیس فوکویاما، نظریهپرداز پایان تاریخ و از اساتید شناختهشده دانشگاه جان هاپکینز، اخیرا در مطلبی که برای «فارین افرز» نوشته است ضمن اشاره به فاکتورهای مورد نیاز برای مقابله با کرونا، سخنان مادلین آلبرایت را به نحو دیگری بیان کرد و به تاثیر تحولات اخیر بر آینده سیاسی آمریکا پرداخت.
اندیشمند آمریکایی در این تحلیل نوشته است: فاکتورهای موثر در یک واکنش موفق به همهگیری ویروس کرونا عبارتند از ظرفیت دولت، اعتماد اجتماعی و رهبری. کشورهایی با دولت شایسته؛ دولتهایی که از اعتماد شهروندان و یک رهبری کارآمد برخوردارند، توانستند در مدیریت همهگیری کرونا عملکرد چشمگیری داشته و خسارتها را به حداقل برسانند اما کشورهایی با دولتهای ناکارآمد، جوامع چندقطبی و رهبری ضعیف، بسیار بد عمل کردند و شهروندان و اقتصادهای خود را در معرض آسیب قرار دادند. فوکویاما میافزاید: توزیع قدرت جهانی به سمت شرق چرخش خواهد کرد، چرا که آسیای شرقی بهتر از اروپا و ایالات متحده توانست در مدیریت این بحران موفق باشد. واکنش ایالات متحده بسیار بد بود و چهره این کشور را در سطح جهان خراب کرد. جامعه چندقطبی و رهبری ناکارآمد، به جای ترویج وحدت، توزیع کمکها را سیاسی و تصمیمات کلیدی را به ایالتها واگذار کرد. وی پیشبینی میکند ادامه همهگیری کرونا میتواند به سقوط نسبی ایالات متحده، ادامه فرسایش نظم لیبرال بینالملل و تجدید حیات فاشیسم در سرتاسر دنیا بینجامد.
فوکویاما ادامه میدهد: همهگیریهای گذشته، موجب رشد چشماندازهای آخرالزمانی، فرقهها و مذاهب جدید شد. فاشیسم پیامد خشونتهای جنگ اول جهانی است. وی میافزاید: بزرگترین متغیر در اینجا ایالاتمتحده است؛ کشوری که از بخت بد، بیکفایتترین و تفرقهانگیزترین رهبرش را در این همهگیری به خود دید. ترامپ خوشاقبالی سیاسیاش را بر اتحاد ملی ترجیح میدهد. او از بحران برای افزایش شکافهای اجتماعی استفاده میکند. به گفته فوکویاما، نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا هر چه باشد، چندقطبی عمیق شکل گرفته در دل جامعه آمریکایی به قوت خود باقی خواهد ماند. حتی اگر دموکراتها کاخ سفید و هر دو مجلس کنگره را پر کنند، کشوری را به دست خواهند گرفت که به زانو نشسته است. هر اقدامی با کوهی از بدهیها و انبوهی از مخالفان روبهرو خواهد شد.
* چامسکی: آمریکا به سمت فاجعه پیش میرود
علاوه بر فوکویاما، نوام چامسکی نظریهپرداز آمریکایی در مصاحبهای با خبرگزاری فرانسه گفته بود: در حال حاضر در آمریکا هیچ رهبری منسجمی وجود ندارد و وضعیت پرآشوب است. ترامپ به هیچ چیز جز قدرت و دورنمای انتخاباتی خودش علاقه ندارد و هیچ اهمیتی به اینکه چه اتفاقی برای کشور و جهان دارد میافتد، نمیدهد. این یعنی وجهه و اعتبار آمریکا با سرعت در حال از دست رفتن است. ما به سمت فاجعه پیش میرویم که بسیار وخیمتر از هر چیزی است که تاکنون در تاریخ بشریت پیش آمده است. چامسکی درباره دورنمای سیاسی آمریکا در گذر از این بحران و همچنین دورنمای سیاسی دیگر نقاط جهان گفت: به مجرد اینکه ترامپ وارد کاخ سفید شد، نخستین اقدام او برچیدن کلیت سیستم پیشگیری از همهگیری بیماری بود. او ابتدا بودجه مرکز کنترل بیماری آمریکا را که با این بحران برخورد میکند، کاهش داد. او در ادامه برنامههای مربوط به همکاری با دانشمندان چینی برای شناسایی ویروسهای بالقوه را لغو کرد. بنابراین آمریکا منحصرا برای این بحران آماده نبود.
* ریچارد هاس: افول آمریکا قطعی است
«ریچارد هاس» رئیس شورای روابط خارجی آمریکا هم در مجله آمریکایی فارینافرز نوشت: «بعد از ظهور ویروس کرونا، تحلیلهای مختلفی نسبت به نوع جهان پساکرونا مطرح شد و برخی انتظار دنیایی کاملا متفاوت را دارند اما جهان بعد از این بیماری همهگیر بعید است تفاوت خاصی با دنیای کنونی داشته باشد. اکنون خیلی زود است بتوان پیشبینی کرد خود این بحران چه زمانی به پایان میرسد. با این حال، دنیایی که پس از آن میآید دنیایی با مشخصههای خاص است. افول رهبری آمریکا، نقص در همکاری جهانی و اختلاف شدید بر سر قدرت از جمله این خصلتهاست. همه این موارد از مشخصههای محیط بینالملل پیش از ظهور «کووید-19» بودند که این بیماری روند آنها را سریعتر کرده است». وی در ادامه میافزاید: «یکی از مشخصههای بحران کنونی، فقدان نقش رهبری جهانی آمریکاست. آمریکا نتوانست دنیا را در تقلا برای مقابله با ویروس یا تاثیرات اقتصادی آن با یکدیگر همراه کند. حتی آمریکا نتوانست در نوع رسیدگی به این مشکل در داخل کشور، خود را به عنوان الگویی برای جهان نشان دهد. از نظر بسیاری از آمریکاییها، این بیماری شایع، دیدگاه مضر بودن حضور آمریکا در دیگر نقاط جهان را تقویت میکند.
***
شعار مرگ بر کریستفکلمب در اعتراضات آمریکا
در حالی که بیش از 50 روز از آغاز اعتراضات علیه خشونت پلیس و تبعیض نژادی سیستماتیک در ایالات متحده میگذرد، هنوز تنش و درگیری در چند شهر بزرگ ادامه دارد. روز جمعه شهر شیکاگو شاهد درگیری شدید بین معترضان و نیروهای امنیتی بود و برخی معترضان برای تخریب و به زیر کشیدن مجسمهای از کریستف کلمب تلاش میکردند. خبرگزاری هیل در گزارشی با اشاره به تصاویر ویدئویی که از معترضان در گرنتپارک در شیکاگو منتشر شده است، نوشت: معترضان با اسپری روی این مجسمه را رنگ کرده و فریاد زدند کریستف کلمب قاتل بود و بعد از آن درگیریهای فیزیکی با پلیس آغاز شد. پس از اینکه معترضان به سمت نیروهای امنیتی که مجسمه کلمب را احاطه کرده بودند، اشیایی پرتاب کردند، پلیس ضدشورش با گاز اشکآور و دیگر وسایل سرکوب به معترضان حمله کرد. با افزایش درخواستها برای حذف مجسمههای یادبود استعمارگران و بردهداران در آمریکا که با اعتراضات ضدنژادپرستی جان گرفته است، پیشتر پلیس ایالت ماساچوست از قطع شدن سر مجسمه کریستف کلمب در بوستون خبر داده بود. این نماد نژادپرستی پیشتر در میامی و ریچموند ویرجینا هم هدف خشم معترضان آمریکایی قرار گرفته بود. علاوه بر شیکاگو، شهر «پورتلند» در ایالت «اورگن» هم برای پنجاهمین روز متوالی صحنه تظاهرات علیه نژادپرستی و خشونت پلیس بود. پلیس آمریکا برخورد خشونتآمیزی با معترضان داشت. دونالد ترامپ فرمانداران ایالتها و پلیس را به مماشات با معترضان متهم کرده و خواستار برخوردهای «قاطعانهتر» شده است. شبکه خبری الجزیره نوشته سرپرست وزارت امنیت داخلی آمریکا در سفری که ساعاتی قبلتر از اعتراضات به پورتلند داشت از مسؤولان این شهر به دلیل ناتوانی در خاموش کردن اعتراضات انتقاد کرده بود. تلاش برای پایین کشیدن این مجسمه در شرایطی رخ میدهد که موجی از سرنگونی تندیسها از لندن گرفته تا ایالات متحده و بلژیک کلید خورده است. معترضان تندیس افرادی را از فضاهای عمومی حذف میکنند که در گذشته خود ارتباطی با نژادپرستی یا بردهداری داشتهاند.
***
[آلبرایت کیست؟]
مادلین آلبرایت، وزیر خارجه دولت بیل کلینتون، نخستین زنی بود که به عنوان وزیر خارجه آمریکا انتخاب شد. آلبرایت سال ۲۰۱۲ نشان افتخار آزادی رئیسجمهوری را دریافت کرد. او ۱۵ مه ۱۹۳۷ در چکسلواکی سابق [شهر پراگ] به دنیا آمد. وی ابتدا یک معلم مدرسه بود. پدر وی، ژوزف کوربال، استاد کاندولیزا رایس و پایهگذار دانشکده روابط بینالملل دانشگاه دنور بود. وی دارای مدرک دکترا از دانشگاه کلمبیا در رشته حقوق و دولت مدنی است. آلبرایت هماکنون کرسی استادی دانشگاه جرجتاون را در اختیار دارد.
******
وزیر خارجه چین:
واشنگتن عقل و اعتبارش را از دست داده است
گروه بینالملل: در بحبوحه افزایش تنش میان چین و آمریکا، وزرای خارجه روسیه و چین با یکدیگر به صورت تلفنی گفتوگو کردند. نکته مورد توافق هر دو وزیرخارجه در این گفتوگو لزوم مقابله با سیاستهای یکجانبه آمریکا در مسائل بینالمللی بود. چین و روسیه هر دو در پروژههای مختلفی با آمریکا دچار تنش شدهاند. وانگ یی، وزیر خارجه چین در گفتوگو با سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه گفت: ایالات متحده سیاست «اول آمریکا»ی خود را آشکار کرده و راهبرد یکجانبه مبتنی بر زورگویی خود را بشدت دنبال میکند. وزیر خارجه چین با بیان اینکه واشنگتن باعث افزایش تقابلگرایی در سطح نظام بینالمللی شده است و از مسؤولیتهای خود شانه خالی میکند، تاکید کرد: آمریکا عقل، وجدان و اعتبار خود را از دست داده است. وانگ همچنین گفت طرف آمریکایی سیاست و روحیه جنگ سردی خود را در قبال چین احیا و با ایجاد جنگ ایدئولوژیک، خطوط قرمز قوانین و هنجارهای بینالمللی را نقض کرده است.
* محققان چینی: آمریکا جنگ سرد علیه چین را آغاز کرده است
موسسه چونگ یانگ وابسته به دانشگاه خلق پکن روز شنبه دیدگاههای مربوط به ۱۰۰ نفر از پژوهشگران را منتشر و بر اساس آن اعلام کرد جنگ سرد بین آمریکا و چین آغاز شده است. نظرسنجیها و بررسیهایی که این موسسه انجام داده روی چندین محور از جمله هنگکنگ، تبت، سینکیانگ و دریای جنوبی بوده است، ضمن آنکه چین و آمریکا بشدت بر سر روابط نظامی و سیاسی آمریکا با تایوان دچار اختلاف هستند. نزدیک به دوسوم محققان چینی که در نظرسنجی شرکت کردهاند با اشاره به شرایط شکل گرفته در روابط ۲ کشور گفتهاند آمریکا جنگ سرد با چین را راه انداخته است. موسسه یادشده خاطرنشان میکند ۹۰ درصد این محققان بر این باورند که چین قادر به مقابله با آمریکا در این جنگ است. این تحقیقات در شرایطی منتشر میشود که آمریکا ناوهایش را به منطقه اقیانوس آرام و دریای چین جنوبی اعزام کرده است. چین هم همزمان در دریای چین جنوبی رزمایش برگزار و قانون امنیت ملی هنگ کنگ را تصویب کرده است. تصویب این قانون و اقدامات چین در منطقه سین کیانگ در شمال غرب چین که حوزه حق حاکمیتی این کشور محسوب میشود باعث ناخرسندی آمریکا شده و شماری از مقامهای چینی را با محرومیت روادید و تحریم مواجه کرده است.
ارسال به دوستان
افزایش بیسابقه قیمت سکه و طلا دوباره دادگاههای خانواده را شلوغ کرده است
پیشنهادهایی برای قوهقضائیه
* «تقسیط در تقسیط پرداخت مهریه» «پایین آوردن سقف پرداخت کل» «قیمت سکه در روز عقد ضربدر تورم سالانه»
گروه اجتماعی: با افزایش قیمت سکه طلا به ۱۱ میلیون تومان، صف اعسار و تخفیف محکومان پرداخت مهریه در قوهقضائیه دوباره طویل شده است. افرادی که پیش از این به دلیل ناتوانی در پرداخت مهریه، با کمک قوهقضائیه به تقسیط ماهانه آن رو آورده بودند، حالا از پرداخت همان نیز عاجزند.
به گزارش «وطن امروز»، این روزها فشار پرداخت مهریه برای بدهکاران آن کمرشکن شده است و شرایط برای آنها به گونهای پیش میرود که دیگر توانایی پرداخت آن را ندارند و حالا چشم به تغییر سیاستگذاریها در قوهقضائیه دوختهاند.
تا ۳ دهه پیش عمده مهریهها بر اساس وجه رایج کشور محاسبه میشد و به دلیل آنکه ارزش پول چندان تغییری نمیکرد این مبنا میتوانست قابل قبول باشد اما از زمانی که افت ارزش پول ملی شدت گرفت، مردم نیز به فکر جایگزینی برای مبنای پرداخت مهریه میگشتند که سکه طلا بهترین گزینه بود؛ سکهای که ارزشش بر اساس تورم تغییر میکند و ثابت نمیماند و بدین ترتیب ارزش مهریه حفظ میشود.
اما همه میدانیم در سالهای اخیر اتفاق دیگری درباره سکه طلا افتاده است و قیمت سکه با روندی مستقل از وضعیت کلی اقتصادی بالا میرود، بنابراین سکه کارکردی فراتر از «حفظ ارزش مالی مهریه» پیدا کرده و عملا به وسیلهای برای سودآوری تبدیل شده است. به بیان دیگر، اگر از منظر «قدرت خرید» به موضوع بنگریم، قبلا «سکه» ابزاری بود تا قدرت خرید زن «حفظ» شود ولی اکنون قدرت خرید را «افزایش» داده است. این بههمریختگی، باعث شده است مردان زیادی قربانی شوند و به زندان بیفتند یا دار و ندارشان را از دست بدهند.
این افزایش قیمت سکه در حالی است که به گفته سیداسدالله جولایی، مدیرعامل ستاد دیه کشور هماکنون در زندانهای سراسر کشور ۹۶۲ بدهکار مهریه حضور دارند. هیچ کس نمیداند با این گرانی، آخر و عاقبت زندانیان بدهکار مهریه چه خواهد بود اما دور از انتظار نیست که شرایط برای این گروه از زندانیان سختتر از گذشته شود. اگرچه بنای قوهقضائیه بر زندانی نکردن محکومان مهریه است اما شرایط موجود نیز بر سیل شکایتها از افرادی که توان پرداخت مهریه را ندارند، میافزاید.
شاید بازخوانی این خبر در شرایط فعلی جالب توجه باشد؛ خبری کوتاه که در زمان خود موجی از بهت و حیرت را در میان شنوندگان و خوانندگانش به دنبال داشت: «مردی که به خاطر ناتوانی در پرداخت مهریه همسرش به زندان افتاده بود، وقتی با شنیدن افزایش قیمت سکه متوجه بدهی سنگین خود به زنش شده بود، در زندان سکته کرد و جان سپرد. همسر این مرد مهریهاش را که ۱۰۰۰ سکه طلا بود، به خاطر اختلافات خانوادگی، به اجرا گذاشت و او را روانه زندان کرد. این مرد جوان که ناتوان در پرداخت مهریه بود، وقتی به او خبر دادند که قیمت سکه در بازار آزاد از یک میلیون تومان هم فراتر رفته، دچار هراس شد و پس از سکتهای ناگهانی جان خود را از دست داد».
افزایش تعداد محکومان بدهکار مهریه اما باعث شد تصمیمی دیگر در این حوزه اجرا شود. قانون حمایت از خانواده که در سال 91 به تصویب نمایندگان مجلس رسید، حد حمایت قانونی از مطالبه مهریه را تا میزان 110 سکه اعلام کرد و مطالبه میزان بیشتر از آن را منوط به ملائت زوج دانست که در این وضعیت «در مهریههای تا 110 سکه نیازی به اثبات زوجه مبنی بر استطاعت زوج نیست، در این مرحله زوج باید خودش در دادگاه عدم استطاعتش را در پرداخت مهریه اثبات کند» و «در مهریههای بیش از 110 سکه زوجه باید به دادگاه اثبات کند که زوج توانایی پرداخت این تعداد سکه را دارد». این سیاستگذاری تا حدودی فشار روی بدهکاران مهریه را کم کرد.
در کنار تعیین سقف 110 سکه مهریه اما دادگاه شرط اعسار و عدم تمکن مالی پرداخت توسط زوج را نیز لحاظ کرد که به موجب آن معمولا مهریه از سوی دادگاهها تقسیط میشد؛ تقسیطی که عموما به صورت ماهی یک ربع سکه و در برخی شرایط خاص کمتر از آن بود. اما حالا قیمت یک ربع سکه برابر همان سکه تمام در چند ماه قبل است. حالا دوباره باید فکری به حال بدهکاران مهریه کرد؛ آنهایی که از توان پرداخت ماهی چند میلیون تومان برای یک ربع سکه عاجزند.
* تقسیط در تقسیط پرداخت مهریه
شاید نخستین و سادهترین پیشنهاد این باشد که در تقسیطی که در حال حاضر بر پرداخت مهریه محکومان زده شده است تقسیط زده شود. آنهایی که تا پیش از این حدودا ماهی بیش از یک میلیون تومان برای پرداخت یک ربع سکه هزینه میکردند، و حالا باید بیش از ۳ میلیون هزینه کنند پس باید بر اساس بودجه درآمدشان به تقسیط موجودیشان نیز تقسیط زده شود تا توان پرداخت آن را داشته باشند.
* پایین آوردن سقف پرداخت کل
راهحل پیشنهادی دوم که یک بار در سال 91 با طرحی به اجرا درآمد و حالا باید در آن بازنگری شود پایین آوردن مجدد سقف پرداخت سکه است. سقف 110 سکه در شرایطی که سکه بیش از ۱۰ میلیون تومان قیمت دارد، یعنی فشاری کمرشکن برای کسانی که بخش زیادی از آنها زندگی مشترکشان را نیز به خاطر ناتوانی در تامین هزینههای زندگی از دست دادهاند. کاهش این سقف تا نصف یا حتی یکسوم میتواند حداقل امیدواری به این افراد برای ادامه زندگی بدهد، چراکه با این شرایط اقتصادی، این افراد باید تا پایان عمر تمام درآمد خود را صرف پرداخت مهریه کنند.
* قیمت سکه در روز عقد ضربدر تورم سالانه
پیشنهاد دیگری که علاوه بر ۲ روش بالا باید اعمال شود، قیمت سکه در روز عقد ضربدر تورم سالانه است. طبیعتا مهریه باید قدرت خرید روز عقد را حفظ کند. اگر به گونهای باشد که در روز پرداخت مهریه، قدرت خرید آن کم شود، اجحاف به زن است و اگر مهریه، قدرت خرید را در روز پرداخت، افزایش دهد، ظلم به مرد است، لذا پیشنهاد کسانی که میگویند قیمت سکه باید بر اساس قیمت روز عقد محاسبه و به زن پرداخت شود ظلم به زن است زیرا در چنین وجهی، قیمت سکه در چند سال قبل فریز میشود و قدرت خرید را کاهش میدهد؛ این پیشنهاد عملا تبدیل مهریه به وجه نقد است و بازگشت به عقب. از سوی دیگر، دادن بهای سکه بر اساس قیمت روز در شرایط غیرمتعارف اقتصادی کنونی هم ستمی آشکار به مرد است. با تاملی منصفانه میتوان فرمول زیر را برای پرداخت مهریه مناسب و عادلانه دانست: مهریه در روز پرداخت = «قیمت سکه در روز عقد» ضربدر «تورم سالانه» با این فرمول، قدرت خرید برای زنی که مهریه را میگیرد، دقیقا مساوی با روز عقد خواهد بود؛ بدین ترتیب، مهریه کارکرد اصلیاش را حفظ میکند و تبدیل به وسیلهای برای سوددهی نمیشود.
ارسال به دوستان
هندیها فیلم شدند
ثمانه اکوان: روزهای ابتدایی مطرح شدن قرارداد 25 ساله ایران و چین، جوسازی رسانهای سنگینی علیه این قرارداد صورت گرفت. رسانههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی به همراه رسانههای آمریکایی در تلاشی هماهنگ به دنبال تصویرسازیای از جنس خاطرات تاریخی ایران در قرارداد ترکمانچای درباره این قرارداد بودند. با این حال آنطور که رسانههای اپوزیسیون از این قرارداد بد میگفتند، رسانههای غربی و آمریکایی به دنبال هشدار به غرب و بویژه آمریکا به علتهای دیگری بودند. آنها برخلاف گروههای اپوزیسیون ایران بخوبی دریافته بودند معنی قراردادهای تجاری و اقتصادی بین ایران و چین چیست و نگرانی آنها درباره از هم پاشیده شدن شالوده تحریمها علیه ایران بود. این نگرانیها خیلی زود به واقعیت تبدیل شد. از هماینک که این قرارداد هنوز اجرایی نشده و در مرحله مذاکره بر سر جزئیات است، کشورهای مختلف از ترس عقب ماندن از چین و دست خالی ماندن در بازار 80 میلیونی ایران و پروژههای بزرگ اقتصادی و صنعتی، با پالسهای مثبت خود به دنبال اثرگذاری بیشتر در این عرصه هستند.
هندوستان یکی از آن کشورهایی است که رسانههایش بشدت احساس میکنند قرارداد تهران- پکن (آن هم با توجه به رقابتهای موجود بین چین و هندوستان در عرصههای اقتصادی و سیاسی) میتواند باعث عقب افتادن این کشور در سرمایهگذاری در ایران شود. به همین دلیل نیز طی چند روز گذشته از نگرانی خود درباره بیرون ماندن از بازار ایران گفتهاند. البته در طول چند وقت گذشته خبرهای بد دیگری نیز به گوش تجار هندی خورده است که به همین دلیل به دنبال پاسخگویی دولتشان هستند. هفته گذشته ایران اعلام کرد دیگر امیدی به طرف هندی در اجرای تعهداتش در قبال ساخت خط آهن چابهار- زاهدان ندارد و به همین دلیل اعلام کرده است از شرکتهای داخلی برای انجام این کار استفاده کرده و هندوستان را از این پروژه بزرگ حذف میکند. آنطور که سایت NDTV هندوستان گزارش داده است اما باقی سرمایهگذاران هندی بر این عقیدهاند نباید فرصت گسترش بندر چابهار از ایران گرفته شود و خواستار پاسخگویی وزیر خارجه این کشور شدند. تحلیلگران هندی بیان کردهاند اعلام ایران مبنی بر اینکه طرف هندی را از این پروژه کنار میگذارد، در واقع چالشی برای هندوستان است تا بلکه اعلام کند به تعهداتش در قبال ایران پایبند است. به گزارش این شبکه تلویزیونی، از زمانی که هندیها به دلایل مختلف از اجرای تعهداتشان در قبال ایران در بندر چابهار طفره رفتهاند شرایط به نحو عجیبی تغییر کرده است. ایران چینیها را پشت در چابهار دارد که اعلام کردهاند این پروژه و پروژههای مختلف دیگر را انجام میدهند و در عین حال تهران بخوبی توانسته از اختلافات موجود بین چین و هندوستان که چندی پیش منجر به ایجاد برخی درگیریهای مختصر نظامی بین دو طرف شد نیز استفاده کند و در واقع بازیای را آغاز کند که در یک طرف تهران و پکن قرار دارند و در طرف دیگر دهلینو و واشنگتن. دهلینو تاکنون منتظر بوده است تا ببیند واشنگتن در قبال قرارداد 25 ساله و 400 میلیارد دلاری بین تهران و پکن چه واکنشی خواهد داشت اما ظاهرا از هفته گذشته به این نتیجه رسیده که بهتر است استراتژی بهتری نسبت به ایستادن، تماشا کردن تحرکات چین و انتظار برای چراغ سبز واشنگتن داشته باشد. به نظر میرسد دهلینو انتظار داشت در قراردادی که با ایران بر سر توسعه بندر چابهار دارد، بتواند با کارت واشنگتن و نزدیکی سران هندوستان و آمریکا بازی کند و شرایط بهتری برای خود در ایران و قراردادهای اقتصادی دست و پا کند اما تهران نیز در موقع مناسب کارت چین را رو کرد و به هندوستان نشان داد همیشه جا برای جایگزینی سرمایهگذار در اقتصاد بزرگ ایران وجود دارد.
نارندرا مودی زمانی که با برگزاری مراسمی باشکوه جلوی ترامپ در دهلینو فرش قرمز پهن میکرد و بر این عقیده بود که در طرف درست دعوای دوطرفه بین تهران و واشنگتن ایستاده است، گمان نمیکرد ایران بتواند لحن محکمتر و قاطعتری در مذاکرات با هندوستان بگیرد و روزی برسد که رئیسجمهور ایران در بحبوحه ماجرای کشمیر و از بین رفتن خودمختاری این منطقه به دست مودی، خواستار برخورد درست با مسلمانان در این منطقه شود و از پاکستان و هند بخواهد روابط خود را بهگونهای تنظیم کنند که تعداد زیادی از مردم بیگناه در منطقه کشمیر جان خود را از دست ندهند. از آن زمان تاکنون به صورت گامبهگام، موضع ایران در قبال هندوستان جدیت بیشتری یافته است. بعد از مدتی ایران، شرکت اکتشاف گازی ONGC هندوستان را کمکم از منطقه گازی فرزاد B کنار زد و اعلام کرد شاید بتواند از این شرکت برای اکتشافات بعدی استفاده کند. بعد از آن ماه مارس سال 2020 میلادی و زمانی که هندوهای تندرو به مسلمانان در این کشور حملهور میشدند و آنها را به قتل میرساندند، حضرت آیتالله خامنهای شخصا از هندوستان خواستند «با تندروهای هندو برخورد شده و جلوی قتلعام مسلمانان در این کشور گرفته شود تا هندوستان در مقابل جهان اسلام منزوی نشود».
مسألهای که تعدادی از رسانههای هندی مطرح کردهاند این است که اگر در ماه نوامبر سال جاری میلادی بعد از انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، کاخ سفید دیگر در دست ترامپ نباشد، هندوستان چطور میخواهد به تجارت خود با ایران ادامه دهد؟
روزنامه هندوستان بیزینس لاین نیز روز گذشته در گزارشی به نگرانی تجار هندی در این خصوص پرداخت و نوشت: هندوستان در عدم قطعیت در سیاستهای خود به سر میبرد و این مسأله با تغییراتی که در ژئوپلیتیک منطقه در حال وقوع است، برای این کشور خطرناک است. دهلی هماکنون مردد باقی مانده است که باید نفوذ بیشتر چین در اقتصاد ایران را پذیرفته و با اجرای قراردادهای قبلی خود با ایران، راه را برای حضور بیشتر و پس زدن سایه پکن از طرحهای اقتصادی بویژه توسعه بندر چابهار باز کند یا در شرایط تردید همچنان منتظر تغییر روند اتفاقات در ایران بماند.
هندوستان تاکنون پیامهای مختلفی درباره ادامه رابطه اقتصادیاش با ایران به دنیا مخابره کرده است. ازیکطرف تعهدات خود در قرارداد ساخت خط آهن زاهدان- چابهار را اجرایی نکرده و از طرف دیگر بعد از اینکه تهران اعلام کرد خود به ساخت این خط آهن ادامه میدهد و خبر مربوط به سرمایهگذاریهای 25ساله چین در ایران نیز منتشر شد، بیان کرده است در طول چند وقت اخیر به دلیل بحث کرونا و همچنین انتظار برای پاسخ ایران درباره مسائل فنی و مالی، چشمانتظار چراغ سبزی از سوی ایران برای ادامه کارش بوده است! پیامی که نشان میدهد این کشور اخیرا به فکر تجدیدنظر در مواضعش نسبت به تهران افتاده است. سایت تحلیلی «اسکرول» هندوستان نیز به نقل از وزیر خارجه هندوستان تأیید کرده است هند از قرارداد منطقه گازی فرزاد نیز بیرون گذاشته شده و او نیز اشکال کار را نه در سیاستهای هندوستان بلکه در «تغییر سیاستها» در ایران جستوجو کرده و بیان کرده است اگر تمایلی وجود داشته باشد، هندوستان در این زمینه نیز فعال خواهد شد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از اهداف نخستین سفر نخستوزیر عراق به ایران گزارش میدهد
دیپلماسی تفهیم
گروه سیاسی: نخستوزیر عراق قرار است این هفته به تهران سفر کند. این سفر نخستین سفر مصطفی الکاظمی در مقام نخستوزیری به ایران است.
به گزارش «وطن امروز»، مصطفی الکاظمی در حالی برای نخستینبار از زمان نخستوزیریاش در اردیبهشتماه سال جاری به ایران سفر میکند که پیش از سفر به ایران به عربستان خواهد رفت و با مقامات این کشور گفتوگو خواهد کرد. نخستوزیر عراق قرار است دوشنبه و سهشنبه هفته جاری به ریاض و تهران سفر کند. یک مسؤول دولتی عراقی در گفتوگو با فرانس۲۴، با اشاره به سفر قریبالوقوع نخستوزیر این کشور به تهران و ریاض گفت: الکاظمی این هفته به ترتیب سفری به عربستان و ایران خواهد داشت و این سفر تلاشی در راستای ایجاد تعادل در روابط بغداد با ۲ رقیب منطقهای است. وی گفت: نخستوزیر عراق یکشنبه (امروز) از محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در بغداد استقبال خواهد کرد و روز بعد یعنی دوشنبه در رأس هیأتی متشکل از وزرای نفت، برق، برنامهریزی و دارایی عازم ریاض خواهد شد. این مسؤول عراقی تاکید کرد: نخستوزیر عراق قرار است با محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی که روابط مستحکمی با وی دارد، دیدار و گفتوگو کند. این مسؤول عراقی تأکید کرد: الکاظمی به همراه هیأت عراقی بعد از ظهر روز سهشنبه به طور مستقیم ریاض را به مقصد تهران ترک خواهند کرد و قرار است با مقامات بلندپایه ایرانی دیدار کند.
در این گزارش آمده است: مصطفی الکاظمی علاوه بر روابط دوستانهاش با محمد بنسلمان روابط خوبی با نهادهای اطلاعاتی و دولتی جمهوری اسلامی ایران دارد و کارشناسان بر این باورند او میتواند واسطه خوبی بین تهران و ریاض باشد.
البته واسطهگری میان ایران و عربستان صرفا میتواند یکی از اهداف سفر الکاظمی به ایران باشد اما هدف اصلی سفر او تنظیم روابط ایران و عراق است؛ چه ایران به عنوان یکی از شرکای اصلی اقتصادی عراق به حساب میآید. در همین راستا «حسین الاسدی» نماینده پارلمان عراق گفت یک هیأت بزرگ اقتصادی و سیاسی از وزارتخانههای خارجه، صنایع و معادن، کشاورزی، نفت و مقامهای بلندپایه از ۲ وزارتخانه کشور و دفاع به علاوه سازمان امنیت ملی، نخستوزیر عراق را در سفر سهشنبه هفته جاری به تهران همراهی خواهد کرد.
وی سفر خارجی الکاظمی را که از دوشنبه این هفته به عربستان، سپس جمهوری اسلامی ایران و در نهایت به آمریکا انجام میشود، بسیار مهم خواند و گفت: انجام این سفرها در این مرحله که عراق میخواهد خط پیوند و عامل تنشزدایی باشد، دارای اهمیت فراوان است. الاسدی پیشبینی کرد در سفر الکاظمی به عربستان افزون بر گسترش مناسبات دوجانبه و تنشزدایی در روابط ریاض- تهران، پروندههای یمن، سوریه، لبنان و عراق نیز مورد بحث و گفتوگو قرار گیرد.
وی عربستان را بزرگترین تولیدکننده نفت «اوپک» خواند و گفت از نظر بغداد، این کشور میتواند نقش مهمی در ثبات بازار جهانی نفت بازی کند و در نتیجه همه کشورهای منطقه از جمله عراق و جمهوری اسلامی ایران از آن سود ببرند. نماینده پارلمان افزود با توجه به مناسبات خوب الکاظمی با آمریکا و همچنین عربستان، وی میتواند به عنوان عامل کاهش تنش در روابط بین این ۲ کشور با جمهوری اسلامی ایران، نقش ایفا کند. به گفته وی، از دیدگاه عراق، جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهای مهم و بازیگران برتر منطقه است که در عین حال در داخل عراق دارای مناسبات نزدیک با بسیاری از جریانهای سیاسی است و دولت الکاظمی برای پیشبرد برنامههای خود، نیازمند حمایت جدی تهران است. نماینده مستقل پارلمان عراق افزود در همین حال آمریکا نیز به سبب وجود پایگاهها و نیروهای نظامی و سفارتخانهاش در عراق بشدت علاقهمند به کاهش تنش در منطقه است.
وی بخش مهمی از سفر خارجی الکاظمی را مرتبط با جلب حمایت اقتصادی این کشورها از عراق دانست و گفت بغداد درصدد توسعه مناسبات اقتصادی خود با عربستان و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر است. وی با اشاره به تمدید قرارداد خرید برق ایران به مدت ۲ سال توسط بغداد افزود: عراق در زمینه انرژی برق نیازمند حمایت کشورهای حوزه خلیجفارس است و در این راستا طرح پیوند عراق به شبکه برق شورای همکاری خلیجفارس مطرح شده است.
طبق اعلام مقامهای عراقی، وی پس از انجام این ۲ سفر، راهی واشنگتن خواهد شد تا در دور دوم گفتوگوهای راهبردی با آمریکا شرکت کند.
* کاظمی برای چه به ایران میآید؟
رسانهها و کارشناسان عراقی 2 دلیل عمده را برای سفر الکاظمی به ایران مطرح کردهاند؛ اول تنظیم روابط با ایران با توجه به اینکه ایران یکی از شرکای اصلی اقتصادی عراق به حساب میآید و دوم وساطت میان ایران و عربستان و کاهش تنشها.
هر چند 2 هدف یادشده حائز اهمیت است اما اهمیت این سفر صرفا محدود به این اهداف نمیشود، بلکه سطح تعامل ایران با الکاظمی نیز حائز اهمیت است. روابط ایران و عراق در سالهای گذشته بسیار گسترده بوده است. ایران عموما با تمام نخستوزیرهای روی کار آمده پس از اشغال آمریکا، روابط حسنهای داشته و از هیچ تلاشی برای تقویت نهاد دولت در عراق دریغ نکرده است. بویژه آنکه در دوران پسااشغال، بیدولتی و هرج و مرج در جامعه چند دسته عراق یک نقطه ضعف جدی در جهت آسیب وارد آمدن به تمامیت ارضی این کشور به حساب میآمد. با این حال ایران در ابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی کشور حامی و پشتیبان عراق به حساب میآید. البته آمریکا و برخی کشورهای منطقه مثل عربستان نزدیکی روابط میان ایران و عراق را یک خطر بالقوه برای خود به حساب میآورند. عربستان سرمایهگذاری گستردهای روی جریان اهلسنت عراق طی سالیان متمادی پس از اشغال انجام داد. اما شاخه اصلی سیاستمداران حامی عربستان به دلیل حمایت از جریانهای افراطی که بعدها به داعش تغییر شکل داد از جریان سیاسی کنار زده شد. عربستان پس از آن سعی کرد سرمایهگذاری دوبارهای روی برخی جریانهای شیعه انجام دهد و در برخی مواقع به توفیقهایی دست پیدا کرد، با این حال عربستان در تحولات عراق تابعی از اراده آمریکا به حساب میآید و تسهیلکننده سیاستهای آمریکا در این کشور است. آمریکا اما از زمان حضور در عراق تاکنون با برخی جریانهای سیاسی عراق ارتباط داشته است. با توجه به نقشآفرینی آمریکا در تحولات این کشور برخی جریانهای سیاسی کرد، شیعه و سنی در ارتباط و تعامل با آمریکا بوده و هستند. آمریکا در این مدت توانست بدنهای از مدیران حامی خود را در دستگاه حکومتی عراق وارد کند؛ مدیران و فرماندهانی که برخی از آنان به پستهای بالایی نیز دست پیدا کردند. هدف آمریکا اما درباره عراق مشخص است. آمریکا به دنبال آن است که مطمئن شود یک دولت وفادار به سیاستهای خود در عراق قدرت را در دست گیرد و در عمل ریلگذاری مناسبی برای آینده به منظور روی کار آمدن مدیران همسو با خود انجام شود. ایران اما در این بین یک موضع مشخص دارد. سیاستهای ایران در قبال عراق در چارچوب سیاستهای منطقهای یکپارچه ایران تعریف میشود و مسؤولیت و اجرای بخشی از این سیاستها با نیروی قدس سپاه پاسداران است. پشتیبانی و حمایت از دولت مستقر در عراق در جهت ثبات امنیتی در این کشور یکی از سیاستهای ایران است. مقامات ایران معتقدند ناامنی در عراق در نهایت یک خطر امنیتی برای ایران به حساب میآید و ایران از این جهت به دور از دستهبندیهای سیاسی، اولویت خود را حمایت از همسایه غربی در جهت استقرار امنیت قرار داده است. حمایت از کردهای عراق در جریان حمله داعش، حمایت از نخستوزیری مصطفی الکاظمی، حمایت نظامی از نیروی مردمی عراق (حشدالشعبی) در بدو شکلگیری و... از سیاستهای سالهای اخیر ایران در جهت حفظ امنیت در این کشور بوده است. در چنین شرایطی باید دید نخستوزیر عراق چگونه روابط کشورش با ایران را تنظیم میکند. مصطفی الکاظمی نشان داده بازی سیاسی را بلد است و میداند چگونه با همسایگان یا گروههای سیاسی رفتار کند که حاشیه بزرگی دامن دولتش را نگیرد و عمر دولتداری او را در جامعه چند دسته عراق کوتاه نکند. او همزمان که روابط خوبی با آمریکا دارد سعی میکند روابط پیشین کشورش با ایران را حفظ کند و البته عربستان را راضی نگه دارد. تنظیم روابط در این 3 سطح البته به همین سادگیها نیست و الکاظمی دشواریهایی را تجربه خواهد کرد، با این حال تجربه ثابت کرده است آن کشوری که در نهایت برای عراق میماند همسایه شرقی این کشور است.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» درباره عملکرد شبکه مستند به همراه گفتوگو با 2 مستندساز
ادامه مستند موفقیت
عباس اسماعیلگل: رشد کیفی شبکه مستند و استقبال مخاطبان از برنامهها و مستندهای این شبکه در طول دوره مدیریت سلیم غفوری از معدود اتفاقات غیرمقطعی و دامنهدار در تلویزیون است. شاید در ابتدای تاسیس رویکردی که پیرامون این شبکه وجود داشت، باعث میشد تصور خاص بودن و کممخاطب بودن دربارهاش تقویت شود یا اینکه این تصور وجود داشته باشد که این شبکه نیز بسان برخی شبکههای دیگر جنبه نخبگانی به خود میگیرد و با مخاطبی نهایتا 10 درصدی در انتهای جدول از جهت درصد مخاطبان قرار میگیرد. شبکه مستند اما در آخرین نظرسنجی مرکز تحقیقات صداوسیما، با نزدیک به 30 درصد مخاطب بعد از شبکه نسیم قرار گرفته است. بر اساس همین نظرسنجی، از جهت درصد رشد مخاطب به نسبت بهار گذشته نیز شبکه مستند در جایگاه دوم است و با 10 درصد رشد نسبت به بهار گذشته، رشد مخاطب قابل توجهی داشته است. فارغ از نظرسنجیها و آمارهای مرکز تحقیقات صداوسیما، کیفیت برنامههای این شبکه نیز توسعه قابل توجهی داشته است. تعداد برنامههای آن نیز با روزهای ابتدایی تاسیساش قابل قیاس نیست. به عنوان مثال فقط در تولید مستندهای طبیعت و بومگردی شبکه مستند موفقیت قابل توجهی داشته است. توجه به استقبال مخاطبان از برنامههای مستند طبیعت (راز بقا) و قرار دادن این برنامه در بهترین کنداکتور شبکه نیز نشاندهنده فهم مدیریتی در این شبکه است. مسأله دیگر نحوه تعامل با مراکز مستندسازی و جلب نظر آنها برای توزیع و پخش بهترین مستندهایی است که ممکن است در داخل توزیع شوند. برنامههایی مانند «خانه ما»، «فرمانده» و مجموعه مستندهایی که از مراکزی مانند خانه مستند، مرکز مستند سوره، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، سفیرفیلم، روایت فتح و دیگر مراکز کوچک و بزرگ در این شبکه پخش شده، نشاندهنده توان تعاملی شبکه مستند برای جذب گروههای مختلف است. تولید برنامههای تخصصی مانند «به اضافه مستند» نیز حاکی از توجه به برنامهسازی در این شبکه است که تاکنون مستندهای باکیفیتی را پخش کرده است. مجموع این گزارهها که تاییدی بر رشد و موفقیت مستمر در این شبکه است، توقعات از مدیر تازه منصوب شده این شبکه را بالا میبرد. روز گذشته حکم «محسن یزدی» برای مدیریت شبکه مستند اعلام شد. به این بهانه با 2 مستندساز درباره روندی که در شبکه مستند طی شده و انتصاب محسن یزدی به مدیریت این شبکه گفتوگوهایی داشتهایم.
* یزدی قاعده تعامل با مستندسازان را بلد است
«وحید چاووش» از مستندسازان باسابقه و خوشنام محسوب میشود که تاکنون تهیهکنندگی و کارگردانی بیش از 40 عنوان فیلم مستند را بر عهده داشته است. «چاووش» پیش از این بیشتر با ساخت مستندهای مرتبط با دفاع مقدس همچون «نیست اما هست» و «سقف آسمان» و کسب جوایز مختلف از جشنوارههای سینماحقیقت، فیلم کوتاه تهران، جایزه شهید آوینی و جشنواره دفاع مقدس شناخته میشد. این مستندساز باتجربه با «وطن امروز»، درباره وضعیت شبکه مستند و تغییرات اخیر مدیریتی در این شبکه به گفتوگو نشست.
* آقای چاووش! ابتدا بفرمایید ارزیابی شما از روند کلی شبکه مستند سیما طی سالهای اخیر چگونه است؟
اگر بخواهم صادقانه بگویم باید به صراحت گفت شبکه مستند یک مقطعی عملکرد قابل دفاعی نداشته است اما خوشبختانه در چند سال اخیر به لحاظ گرافیک و فرم مستندها روند رو به رشدی را طی کرده است که امیدوارم این روند ادامه داشته باشد.
* در خصوص انتصاب محسن یزدی به عنوان مدیر جدید شبکه مستند سیما، برخی معتقدند اینکه یک جوان دیگر بر مسند مدیریت یکی دیگر از شبکههای صداوسیما نشسته است اتفاق مهم و امیدوارکنندهای محسوب میشود.
جوانگرایی بسیار عمل زیبایی است اما نه به هر قیمتی. از سویی باید حواسمان باشد دچار جوانگرایی افراطی نشویم که خود این مسأله آفت شدیدی در پی خواهد داشت.
* بیشتر توضیح میدهید؟
ببینید! همیشه یکسری مدیران میانی در بدنه نهادهای فرهنگی داریم که برخی از اینها گنجینهای از تجربیات گرانبهای همه مدیرانی هستند که با آنها کار کردهاند و مسؤولان باید در این تغییرات جوانگرایی، نیمنگاهی هم به این نسل داشته باشند و در کنار جوانان باانگیزه و پرشور، از حضور این افراد در راستای بالندگی بیشتر مجموعهها استفاده کنند.
* این مسأله که مدیران جوانی همچون محسن یزدی بهرغم جوان بودن از کارنامه کاری مرتبط بهرهمند هستند تا چه اندازه میتواند به موفقیت یزدی در شبکه مستند کمک کند؟
شاید برخیها در وهله اول بگویند محسن یزدی تجربه مدیریت در شبکههای صداوسیما را ندارد اما به زعم جمع کثیری از مستندسازانی که در حوزه هنری با وی همکاری میکردند، یزدی از مدیران موفق حوزه مستند به حساب میآید که در زمان مدیریتش ضمن تعامل مناسب با هنرمندان، یک رضایتمندی خاصی میان مستندسازان ایجاد کرده بود.
به هر حال محسن یزدی از معدود جوانانی است که از کارنامه کاری قابل قبولی برخوردار است و توانست مرکز مستند سوره حوزه هنری را به یک برند موفق تبدیل کند و در طول مدت مدیریتش آثاری را به تولید رساند که در جشنوارههای معتبر داخلی و خارجی در حوزه مستند خوش درخشیدند.
نکته دوم آنکه وی بخوبی قاعده تعامل با مستندسازان را میداند، در نتیجه امیدوارم این مدیر جوان و کاربلد بتواند شبکه مستند را با یک تحول مثبت مواجه کند و به لحاظ کیفی و کمی آثاری مردمی و انقلابی را در این شبکه برای مخاطبان به تصویر بکشد.
* سخن پایانی؟
سینمای مستند بخوبی فرهنگ مردم را بسط و گسترش میدهد و حالا که شاهد یکی از بهترین انتصابات سالهای اخیر صداوسیما هستیم، امیدوارم برخیها چوب لای چرخ فعالیتهای محسن یزدی نگذارند تا این مدیر جوان بتواند به بهترین شکل ممکن در این شبکه خدمت کند.
***
* لزوم همکاری مستندسازان با مدیر جدید شبکه مستند
«وحید فرجی» مستندساز آثاری چون «نسیم حیات»، «جنگ پنهان»، «پارسیان زنگیار»، «تولد در زمین سوخته»، «خاطرات نارنجی» و «زندگی در خط نبرد» در گفتوگو با «وطن امروز»، نقطه نظرات خود را درباره شبکه مستند و حضور محسن یزدی در مسند مدیریت این شبکه بیان کرد.
* آقای فرجی! به عنوان نخستین سؤال، رویکرد شبکه مستند سیما را طی سالیان گذشته چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر اجازه بدهید بنده به ارزیابی عملکرد شبکه مستند سیما از زمان مدیریت آقایان تاجیک و غفوری بپردازم، زیرا در دوران مدیریت این ۲ نفر شاهد اتفاقهای خوب و مهمی در شبکه بودیم که نتیجه آن رشد قابل ملاحظه مخاطبان این شبکه را در پی داشته است.
* این مدیران با عملکردشان در شبکه مستند توانستند نگاه مخاطبان عام را به مستند تغییر دهند و دیگر از نگاه بسیاری از مخاطبان عام، مستند صرفا «حیات وحش» محسوب نمیشود.
همچنین این روزها شبکه مستند سیما به جنبه سرگرمی آثار مستند هم برای جذب مخاطبان فکر کرده است و با تولید آثار مختلف مستند با موضوعات متنوع، مخاطبان بسیاری را شیفته آثار مستند کرده است؛ مخاطبانی که آثار با موضوعات تاریخی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی را در این شبکه دنبال میکنند که این موضوع نهتنها اتفاق خوشایندی برای شبکه مستند تلویزیون است بلکه برای سینمای مستند هم موضوعی مهم به شمار میرود.
از سوی دیگر شبکه مستند سیما این روزها از شبکههای پرمخاطب سیما محسوب میشود که این مسأله با توجه به تعدد سریالها و برنامههای سرگرمکننده شبکههای مختلف، موضوع قابلتأملی است.
* تا چه اندازه امیدوارید این روند رو به رشدی را که درباره شبکه مستند سیما اشاره کردید، آقای یزدی بتواند ادامه دهد؟
به واسطه آشنایی نزدیکی که با یزدی در حوزه هنری داشتهام، از نزدیک شاهد تلاش بیوقفه در کنار تبحر مدیریتی وی بودهام که چگونه توانست گروه مستند حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی را به جدیترین و پررنگترین حوزه فعالیتی حوزه هنری بدل کند.
از سوی دیگر صبر و برنامهریزی مدون یزدی در راهاندازی و هدایت مرکز سوره حوزه هنری به پرورش مستندسازان جوان متعهدی منجر شد که تا سالیان سال حرفهای زیادی برای گفتن دارند، همچنین وی در دوران حضورش در حوزه هنری مستندهای بسیاری را تولید کرد که این آثار در پخش تلویزیونی و جشنوارههای سینمایی با اقبال بالایی مواجه شد.
در نتیجه امیدوارم اهالی سینمای مستند که به این انتصاب خوشبین هستند، علاوه بر خوشبینی همکاریهای لازم را با این مدیر خوشنام داشته باشند که با توجه به کارنامه قابل دفاع یزدی شاهد رشد روزافزون مخاطبان شبکه مستند سیما باشیم.
* البته تجربه اخیر آقای یزدی در مسند قائممقامی شبکه سوم سیما هم به تجربیات این مدیر جوان اضافه کرده است.
به نظرم حضور کوتاه ایشان در شبکه سوم خیلی به محسن یزدی کمک کرد تا با فضای کار در تلویزیون بخوبی آشنا شود. این مسأله میتواند در کنار تجربه گرانبهای یزدی در حوزه هنری، اتفاقهای مهمی را برای شبکه مستند و سینمای مستند رقم بزند.
* سخن پایانی؟
اینکه روند انتصاب جوانان در مسندهای مدیریتی با چند انتصاب جدید ادامه یافته است، خبر خوشحالکنندهای برای جوانان متعهد و انقلابی محسوب میشود که امیدوارم انتصاب محسن یزدی به عنوان مدیر شبکه مستند الگوی خوبی برای سایر مدیران ارشد شود تا ضمن جوانگرایی به تخصص و کارنامهکاری هم توجه داشته باشند.
***
[سلیم غفوری و محسن برمهانی حکم گرفتند]
روز گذشته سیدمرتضی میرباقری، معاون سیما، علاوه بر انتصاب مدیر جدید شبکه مستند، 2 حکم دیگر نیز صادر کرد. به گزارش «وطن امروز»، سلیم غفوری در حکمی به عنوان مدیر شبکه افق سیما منصوب شد. در بخشی از حکم غفوری آمده است: «شبکه افق» شبکهای فرهنگی است که در راستای تنوع و تکثر رسانهای و توجه بایسته به تخصصی شدن شبکهها در حوزه تخصصی «انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، بیداری اسلامی و سبک زندگی ایرانی- اسلامی» اقدام به تامین، تولید و پخش برنامهها در ساختارهای مختلف میکند. پرداختن عالمانه، حرفهای، مستند، باورپذیر و هنرمندانه به بیانیه دورانساز گام دوم و روایت انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، روشنگری در برابر تحریفات انقلاب، دشمنشناسی و دوستشناسی، داشتن حرفهای نو با طرح و فرم جذاب برای مخاطبان از جمله تأکیدات معاون سیما خطاب به سلیم غفوری است.
معاون سیما همچنین در حکمی «محسن برمهانی» را به سمت «مدیرکل تأمین و رسانه بینالملل سیما» منصوب کرد. همچنین در حکم مرتضی میرباقری خطاب به برمهانی بر شناسایی، انتخاب و خرید بهترین آثار تلویزیونی در ساختارهای برنامهسازی بویژه برنامههای نمایشی، مستند و پویانمایی منطبق با سیاستهای کلان رسانه؛ کمک به آمادهسازی آثار تهیهشده اعم از ترجمه و دوبله؛ رصد و تحلیل محتوای برنامههای ماهوارهای و انعکاس آن به معاونت سیما و مدیران ارشد سازمان و هماهنگی با شبکههای مختلف داخلی و خارجی برای تولید کارهای مشترک تأکید شده است.
ارسال به دوستان
اعتراض مردم به واریز نشدن درآمد حاصل از فروش سهام عدالت به گوش مسؤولان رسید
پول سهام مردم را بدهید
* انحصارشکنی از بازار وکالت
حمید کمار*: با وجود گذشت ۲ ماه از زمان آزاد شدن فروش سهام عدالت، مبلغ حاصل از فروش آن به حساب مردم واریز نشده است. واریز نشدن درآمد حاصل از فروش سهام عدالت اما تنها مسأله فروشندگان این سهام نیست. بیاطلاعی آنها از تمام مشخصات فروش دارایی خود، مسألهای آزاردهندهتر از واریز نشدن درآمد حاصل از فروش آن است. بالا گرفتن اعتراض مردم نسبت به بیتوجهی کارگزاریها در اطلاعرسانی فروش دارایی آنان در نهایت واکنش هر چند دیرهنگام مسؤولان را در پی داشت.
۲ ماه از زمان آزاد شدن فروش سهام عدالت میگذرد. قرار بود آن دسته از صاحبان سهام عدالت که قصد فروش بخشی از سهام خود را دارند، بتوانند از طریق بانکهای عامل و همچنین کارگزاریهای خود نسبت به این امر اقدام کنند. در ابتدا البته تنها برخی بانکها به عنوان عاملان فروش سهام عدالت معرفی شدند. انتشار تصویر قرارداد بانکها برای فروش سهام عدالت مردم اما شگفتآور بود. در این قرارداد که بیشتر به اقرارنامه شبیه بود، فروشنده هیچ اطلاعی از زمان فروش و همچنین سهام فروش رفته خود ندارد. همچنین در بخش پایانی این قرارداد، هرگونه حق اعتراض و شکایت از فروشنده سهام سلب شده و آمده است: «اینجانب حق هرگونه اعتراض، شکایت، طرح دعوی تحت هر عنوان نزد مراجع قضایی، شبهقضایی، اداری و سایر مراجع ذیصلاح درباره سهام تعیین شده برای فروش به موجب این درخواست، نحوه فروش سهام، زمان فروش سهام و تعداد سهام تعیین شده جهت فروش، قیمت فروش سهام و هزینههای قانونی کسر شده برای فروش سهام را از خود سلب و ساقط نمودم». فرآیند فروش سهام عدالت البته در سامانه کارگزاریها کمی بهتر از فاجعه اشاره شده در بانکهای عامل بود. متقاضیان فروش سهام عدالت در سامانه کارگزاریها، آزادی عمل بیشتری در انتخاب سهام مد نظر خود و تعیین حجم مورد نظر برای فروش داشتند.
با این حال اکنون با وجود گذشت ۲ ماه از آغاز فرآیند فروش سهام عدالت، مبلغ حاصل از فروش این سهام هنوز به حساب مردم واریز نشده است. واریز نشدن درآمد حاصل از فروش سهام عدالت اما تنها مسأله فروشندگان این سهام نیست. بیاطلاعی آنها از همه مشخصات فروش دارایی خود، مسألهای آزاردهندهتر از واریز نشدن درآمد حاصل از فروش آن است. بیاطلاع ماندن مردم از وضعیت دارایی به فروش رفته خود و بیاعتنایی کارگزاریها به آگاهسازی مردم در این باره، صدای اعتراض فروشندگان سهام عدالت را درآورد. بالا گرفتن اعتراض مردم نسبت به بیتوجهی کارگزاریها در اطلاعرسانی فروش دارایی آنان در نهایت واکنش هر چند دیرهنگام مسؤولان را در پی داشت.
* روزنامهنگار
***
کارگزاریها پاسخگوی مردم نباشند، جریمه میشوند
سخنگوی ستاد راهبردی آزادسازی سهام عدالت در این باره گفت: از مجموع 2 میلیون نفری که سفارش فروش سهام عدالت خود را دادند، تاکنون سفارش 600 هزار نفر انجام نشده است که کارگزاریها باید از اول مرداد پاسخگوی مردم باشند. حسین فهیمی درباره گلایه برخی فروشندگان سهام عدالت مبنی بر اینکه با وجود سفارش فروش سهام عدالت، پولی به حساب آنها واریز نشده یا مقدار اندکی پول واریز شده است، گفت: از ابتدای آزادسازی فروش 30 درصد سهام عدالت حدود 2 میلیون نفر سفارش فروش سهام عدالت خود را دادند که تاکنون سفارش 600 هزار نفر به دلایل مختلف انجام نشده است. وی در توضیح بیشتر گفت: از مهمترین این دلایل نداشتن شماره تلفن همراه به نام متقاضی یا فعال نبودن شماره شبای حساب بانکی بوده است. فهیمی گفت: همچنین در برخی موارد سفارش فروش سهام عدالت توسط کارگزاریها اجرا نشده که بر اساس آخرین تصمیمگیری قرار شد هر کارگزاری به مشتریان خود پاسخ دهد چرا تقاضا برای فروش سهام عدالت انجام نشده است. سخنگوی ستاد راهبردی آزادسازی سهام عدالت اظهار داشت: کارگزاریهای بورسی و کارگزاریهای مرتبط با بانکها تا پایان این ماه فرصت دارند به هر مشتری جداگانه پاسخ دهند که مشکل تقاضای فروش 30 درصد سهام عدالت آنها چیست و اگر کارگزاری پاسخ ندهد، برخورد انضباطی با آن کارگزاری انجام میشود. وی با بیان اینکه عمده سفارشها از طریق بانکها انجام میشود، گفت: کارگزاریهای مرتبط با بانکها باید به مردم پاسخ دهند و اگر از اول مردادماه کارگزاریها پاسخ ندهند، با آنها برخورد انضباطی میشود. فهیمی همچنین گفت: درباره کسانی که روش مدیریت غیرمستقیم سهام عدالت را انتخاب کردهاند، فعلا تعداد سهام آنها از طریق سامانه سهام عدالت قابل رویت است اما فروش سهام آنها زمانی امکانپذیر است که شرکت سرمایهگذاری استانی مربوط وارد بورس شود. سخنگوی ستاد راهبردی آزادسازی سهام عدالت اظهار داشت: هنوز شرکتهای سرمایهگذاری استانی وارد بورس نشدهاند و کارهای پذیرش آنها در بورس در حال انجام است.
***
بانک مرکزی رسیدگی کند
مسأله واریز نشدن پول حاصل از فروش 30 درصد سهام عدالت به حساب دارندگان آن اما به مجلس هم کشیده شد. عضو هیأترئیسه مجلس با اشاره به موضوعات مطرح شده درباره تأخیر چند ماهه در واریز پول فروش سهام عدالت به حساب دارندگان سهام گفت: وزارت امور اقتصادی و دارایی خردادماه سال جاری اعلام کرد دارندگان سهام عدالت میتوانند 30 درصد سهام مربوط را به فروش برسانند.
سیدناصر موسویلارگانی افزود: بر اساس برنامهریزی صورت گرفته، بانکها باید از طریق کارگزاریهای خود یا کارگزاریهای طرف قرارداد، بتدریج نسبت به فروش سهام متقاضیان در بورس اقدام و وجوه حاصله را به حساب مشتریان واریز کنند اما متأسفانه بعد از گذشت هفتهها هنوز بسیاری از متقاضیان به پول فروش خود نرسیدهاند.
نماینده مردم فلاورجان در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: پول فروش 30 درصد از سهام عدالت حدود ۲ میلیون و 500 هزار تومان میشود، بازار سرمایه و بانکها موظف هستند وقتی معاملهای در بازار بورس انجام میشود، وجوه را هر چه سریعتر به حساب فروشنده واریز کنند تا فرد بتواند برای آن پول برنامهریزی کند.
وی گفت: قطعا اگر فرد متقاضی اقدام به فروش 30 درصد از سهام خود نمیکرد، در شرایط کنونی میتوانست آن را به مبلغ بالاتری در بازار سرمایه بفروشد، این به معنای آن است که تأخیر بانکها و سازمان بورس در واریز پول فروش سهام عدالت، به ضرر متقاضیان تمام شده است.
عضو هیأترئیسه مجلس در پایان بیان کرد: بانک مرکزی به عنوان متولی حوزه بانکی باید به مسأله عدم واریز پول فروش سهام عدالت به حساب دارندگان سهام ورود و هر چه سریعتر نسبت به واریز وجوه مربوط اقدام کند، قطعا اگر اقدام عاجلی برای تعیین تکلیف این مسأله صورت نگیرد، مجلس این پرونده را مورد بررسی قرار خواهد داد.
******
اولین گام مجلس یازدهم برای انحصارزدایی از بازار خدمات حقوقی برداشته شد
انحصارشکنی از بازار وکالت
سجاد اکبری: ایران طبق گزارش سال 2020 سهولت کسبوکار در جایگاه 127 جهان قرار دارد. از میان 10 شاخص مورد بررسی، ایران در شاخص «اجرای قرارداد» در جایگاه 90 جهان قرار دارد و جزو ضعیفترین کشورها در این شاخص به شمار میرود. یکی از مهمترین علل ضعف ایران در این شاخص، انحصار موجود در بازار خدمات حقوقی است. طبق قوانین موجود، بخش خصوصی حق استفاده از نماینده حقوقی برای پیگیری دعاوی خود در دادگاهها را ندارد و تنها باید از طریق وکلای دادگستری یا مقامات بنگاه خود، پرونده حقوقی را پیگیری کند. از آنجا که مدیران بنگاههای اقتصادی در بیشتر موارد امکان پیگیری دعاوی مربوط در دادگاهها را ندارند، اجرای این کار تنها از طریق استفاده از وکلای دادگستری امکانپذیر است. بسیاری از وکلا هم با آگاهی از این موضوع، حقالوکالههای کلانی را برای پیگیری این پروندهها طلب میکنند که عموما بین 10 تا 40درصد از مبلغ خواسته است. نکته عجیب دیگر آنکه وکلا هیچ تعهدی نسبت به احقاق حق بنگاه تولیدی برعهده نمیگیرند و مبلغ حقالوکاله خود را در هر صورت دریافت میکنند. اخیرا اما رئیس کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس از طراحی و جمعآوری امضا برای ارائه طرحی در مجلس خبر داده که به موجب آن، بنگاههای اقتصادی بخش خصوصی امکان بهرهگیری از نماینده حقوقی خود در محاکم قضایی را خواهند داشت.
آخرین گزارش سهولت کسبوکار بر اساس سال جاری میلادی نشان میدهد ایران از منظر سهولت کسبوکار در جایگاه 127 جهان قرار دارد. از میان 10 شاخص مورد بررسی در این گزارش، تاکنون بحثهای زیادی درباره شاخص شروع کسبوکار شده است. با این حال شاخص «اجرای قرارداد» چندان مورد توجه مسؤولان، کارشناسان و حتی رسانهها نبوده است. این شاخص به میزان پایبندی طرفین در اجرای قرارداد میپردازد. طبق گزارش سال 2020 میلادی سهولت کسبوکار کشورها، ایران در این شاخص در رتبه 90 جهان قرار دارد و جزو یکی از ضعیفترین کشورها در این شاخص است. یکی از مهمترین علل ضعف ایران در این شاخص، انحصار موجود در بازار خدمات حقوقی است. طبق قوانین موجود بخش خصوصی حق استفاده از نماینده حقوقی برای پیگیری دعاوی خود در دادگاهها را ندارد و تنها باید از طریق وکلای دادگستری یا مقامات بنگاه خود، پرونده حقوقی را پیگیری کند. از آنجا که مدیران بنگاههای اقتصادی در بیشتر موارد امکان پیگیری دعاوی مربوطه در دادگاهها را ندارند، اجرای این کار تنها از طریق استفاده از وکلای دادگستری امکانپذیر است. بسیاری از وکلا هم با آگاهی از این موضوع، حقالوکالههای کلانی را برای پیگیری این پروندهها طلب میکنند که عموما بین 10 تا 40 درصد از مبلغ خواسته است. نکته عجیب دیگر آنکه وکلا هیچ تعهدی نسبت به احقاق حق بنگاه تولیدی بر عهده نمیگیرند و مبلغ حقالوکاله خود را در هر صورت دریافت میکنند.
همین مسأله باعث نامهنگاری فعالان اقتصادی به رهبر معظم انقلاب در تیرماه سال گذشته شد. دقیقا یک سال از نامه 6 هزار فعال اقتصادی به رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره مشکل تولیدکنندگان برای پیگیری حقوقی مطالبات خود و تأثیر مخرب آن بر فضای کسبوکار میگذرد. فعالان اقتصادی در آن نامه آورده بودند: «شاخص «اجرای قراردادها» یکی از مهمترین مؤلفههای فضای کسبوکار است که قوهقضائیه نقشی اساسی در بهبود آن دارد و به هزینه، زمان و کیفیت رسیدگی به اختلافات تجاری و بازرگانی در دادگاهها مربوط میشود. در حال حاضر، فعالان اقتصادی بخش خصوصی برای پیگیری امور حقوقی و قضایی خود در دادگاهها، هزینه مالی زیادی صرف میکنند که بخش اعظم آن مربوط به حقالوکالههایی است که مجبورند به وکلا پرداخت کنند. طبق قوانین موجود، پیگیری هر گونه امور از سوی شرکتها و بنگاههای خصوصی در دادگاهها مستلزم حضور مدیرعامل یا وکیل دادگستری است. الزام فعالان بخش خصوصی به معرفی وکیل در حالی است که مطابق ماده ۳۲ آیین دادرسی مدنی، بنگاهها و مؤسسات دولتی برای پیگیری امور قضایی خود میتوانند نماینده حقوقی به دادگاه معرفی نمایند. منع فعالان بخش خصوصی از معرفی نماینده حقوقی و حمایت از بنگاههای دولتی در حالی در قوانین کشور نهادینه شده که یکی از دغدغههای جدی معظمله، اجرای دقیق و صحیح اصل ۴۴ بوده و چنین رویههای منجر به ناکارآمدی سیاستهای مربوطه خواهد شد. بنابراین در راستای حذف قوانین مانع تولید و در یک اقدام اصلاحی میتوان با اصلاح ماده ۳۲ آیین دادرسی مدنی و فراهمکردن امکان معرفی نماینده حقوقی از طرف بنگاههای خصوصی، هزینههای تولید را در کشور کاهش داد».
گلایه فعالان اقتصادی از هزینه بالای پیگیری امور حقوقی خود اما به قانونی بازمیگردد که به موجب آن، بخش خصوصی از استفاده از نماینده حقوقی برای پیگیری دعاوی حقوقی محروم شده است. طبق قانون «استفاده بعضی دستگاهها از نماینده حقوقی در مراجع قضایی» مصوب سال 74 تنها برخی دستگاههای دولتی و حاکمیتی امکان استفاده از نماینده حقوقی برای پیگیری امور حقوقی خود در دادگاهها را دارند و بخش خصوصی از این امتیاز محروم است. در این قانون آمده است: «به موجب این قانون بنیاد شهید انقلاب اسلامی، بنیاد پانزده خرداد، کمیته امداد امام خمینی(ره)، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، ستاد رسیدگی به امور آزادگان، شهرداریها و بانکها و دانشگاههای غیردولتی و شرکتهای دولتی و مؤسسات غیرانتفاعی وابسته به دولت از جمله شرکتهای دولتی و مؤسسات غیرانتفاعی وابسته به دولت که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است و مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی میتوانند نماینده حقوقی خود را جهت طرح دعوا یا دفاع از دعاوی مربوط در مراجع قضایی معرفی نمایند».
با این حال اخیرا رئیس کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی طرحی را آماده کرده که در صورت تصویب، قانون یادشده اصلاح شده و بخش عظیمی از هزینههای حقوقی فعالان اقتصادی بخش خصوصی کاهش خواهد یافت. متن جایگزین طرحی که محمدصالح جوکار به مجلس ارائه کرده بدین شرح است: «به موجب این قانون بنیاد شهید انقلاب اسلامی، بنیاد پانزده خرداد، کمیته امداد امام خمینی، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، ستاد رسیدگی به امور آزادگان، شهرداری و بانکها و دستگاههای غیردولتی و شرکتهای دولتی و مؤسسات غیرانتفاعی وابسته به دولت از جمله شرکتهای دولتی و مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی و تمام شخصیتهای حقوقی خصوصی اعم از مؤسسات، شرکتها و بنگاهها میتوانند نماینده حقوقی خود را جهت طرح دعوا یا دفاع از دعاوی مربوط در مراجع قضایی معرفی نمایند».
***
رئیس کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس در گفتوگو با «وطن امروز» مطرح کرد
[اشتغالزایی و کاهش هزینه بنگاهها با رفع انحصار از خدمات حقوقی]
رئیس کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس در تشریح طرح خود با عنوان «طرح اصلاح قانون استفاده بعضی دستگاهها از نماینده حقوقی در مراجع قضایی مصوب ۱۳۷۴» به «وطن امروز» گفت: هر جایی که انحصار وجود داشته باشد، منجر به فساد و رانت میشود. این موضوع حقوق عامه را دستخوش سوءاستفاده برخی افراد قرار میدهد به طوری که این افراد سعی میکنند با استفاده از انحصار که از طریق قانون و بعضا زد و بند با برخی افراد و دستگاهها ایجاد شده، درآمدهای کلانی را نصیب خود کنند. جوکار اظهار داشت: این انحصار هم در عرصههای مختلف وجود دارد که یکی از این عرصهها، حوزه خدمات حقوقی و بازار وکالت است. امروز در کشور تعداد زیادی فارغالتحصیل حقوقی داریم که بخشی از آنها در قالب کانون وکلای دادگستری و برخی دیگر در مرکز وکلای قوهقضائیه مشغول ارائه خدمات حقوقی هستند. وی در تشریح طرح خود گفت: طبق «قانون استفاده بعضی از دستگاهها از نماینده حقوقی در مراجع قضایی» تنها برخی دستگاهها مجاز به استفاده از معاونت حقوقی خود برای پیگیری امور حقوقی و قضایی هستند. با این حال فعالان بخش خصوصی اقتصاد از این امکان برخوردار نیستند و این قانون بخش خصوصی را مشمول این امتیاز نکرده است. نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی گفت: این یعنی بنگاههای اقتصادی باید یا از طریق مدیران بنگاه یا از طریق وکلای حاضر در بازار، امور حقوقی خود را پیگیری کنند. با توجه به اینکه بنگاههای اقتصادی برای پیگیری امور حقوقی خود از طریق وکلا مجبور به پرداخت مبالغ سنگین میشوند، منافع حاصل از پیگیری این پروندهها کاهش یافته و در نتیجه بسیاری از این بنگاهها از پیگیری حقوق خود منصرف میشوند. جوکار تاکید کرد: از سوی دیگر بسیاری از فارغالتحصیلان حقوق بیکار هستند. به همین علت ما در طرح مذکور این حق را به بنگاههای اقتصادی بخش خصوصی دادهایم که تحصیلکردههای حقوق را به عنوان نمایندههای حقوقی خود استخدام کرده و به عنوان نماینده حقوقی خود در محاکم معرفی کرده و از طریق این افراد امور حقوقی خود را پیگیری کنند. این باعث میشود هزینه پیگیری امور حقوقی برای بنگاههای اقتصادی کاهش چشمگیری داشته باشد و همچنین تعداد قابل توجهی از تحصیلکردههای حقوق، مشغول به کار میشوند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|