|
تدوین نسخه انگلیسی برجام
سیده فاطمه حسینی: وزیر خارجه انگلیس اخیرا به نکات قابل تاملی درباره برجام و آینده آن اشاره کرده است. «دومینیک راب» در این باره تاکید کرده است: «ما همواره پذیرای تلاش برای گنجاندن توافقی بزرگتر [در داخل برجام] بودهایم، به این موضوع تمایل داشتهایم و در واقع، بر آن تأکید داشتهایم. تا زمانی که چشماندازی برای توافقی گستردهتر وجود داشته باشد، برجام چیزی است که در دست داریم. این توافق، ابزاری برای مهار ایران فراهم میکند، اگرچه میپذیرم به دلیل برخی موارد سیستماتیک عدم پایبندی، تضعیف شده است. ما تا زمانی که این توافق پابرجاست تمایلی برای حرکت به سمت توافقی بزرگتر نداریم».
رمزگشایی از اظهارات اخیر وزیر خارجه انگلیس چندان دشوار به نظر نمیرسد! دومینیک راب در حقیقت مواضع همیشگی و ثابت «بوریس جانسون» و دیگر اعضای دولت انگلیس مبنی بر «لزوم جایگزینی برجام با توافق جامع» را با ادبیاتی عوامفریبانه مطرح کرده است. تاکتیک حقوقی لندن، پاریس و برلین (مانند واشنگتن) در این باره کاملا یکسان است: آنها قصد دارند در قالب یک «الحاقیه»، تعهدات ایران در برجام را بسط داده و محدودیتهای موشکی و منطقهای را نیز به آن اضافه کنند. به عبارت بهتر، آنها به جای «انهدام برجام» به دنبال «دفرمه کردن» توافق هستند. از سال 2017 میلادی (زمان حضور ترامپ در کاخ سفید) تا نیمه سال 2018 ـ یعنی زمانی که ترامپ رسما از توافق هستهای با ایران خارج شد ـ تروئیکای اروپا اصرار داشت «کالبد برجام» به قوت خود باقی بماند و تعهدات بیشمار بعدی ایران، در دل این توافق و در قالب «الحاقیه» گنجانده شود.
با این حال، افرادی مانند جان بولتون و مایک پمپئو معتقد بودند «توافق اولیه برجام» باید رسما نابود و سپس با «توافق ثانویه» یا همان «توافق جامع» جایگزین شود. در حقیقت، ترامپ از یک سو قصد داشت توافقی را که «میراث دموکراتها» میخواند از بین ببرد و از سوی دیگر، تعهدات تجمیعشده موشکی، هستهای و منطقهای ایران را ذیل یک چارچوب جدید هدایت کند.
جمهوریخواهان همچنان همین بازی را دنبال میکنند. در مقابل، دموکراتها مانند جمهوریخواهان در قبال «بازی با کلمات» بیحوصله نیستند! اتفاقا آنها میخواهند «برجام ساخته دست دولت اوباما» حفظ شود و خواستههای جدید دولت آمریکا و دولتهای اروپایی از ایران، در ذیل همان «نام» و «چارچوب» تعریف شود. همانگونه که مشاهده میشود، بازی هر ۲ حزب سنتی آمریکا در قبال برجام، معطوف به یک هدف یکسان تعریف میشود اما بر سر «شکل بازی» میان دموکراتها و جمهوریخواهان اختلافنظر وجود دارد. این اختلافنظر ساده، از ابتدا نیز ارزش سرمایهگذاری نداشت! متاسفانه دولت محترم و دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان از اردیبهشتماه 1397 تاکنون، به جای تمرکز روی «استراتژی مهار حداکثری ایران» از سوی ۲ حزب سنتی آمریکا، روی «شکل بازی دموکراتها و جمهوریخواهان» در قبال برجام متمرکز شد. نتیجه این تمرکز، آنچه است که امروز مشاهده میکنیم! جایی که سرنوشت اقتصاد کشور مستقیما به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و رقابت بایدن و ترامپ گره زده شده است! سوال اصلی اینجاست: چه سیاستها و رفتارهایی باعث شد «معادلات اقتصادی کشور» دوباره به متغیری وابسته به «برجام» و متعاقبا «برجام» به متغیری وابسته به «رقابتهای انتخاباتی آمریکا» تبدیل شود؟! اگر مدعیان همه فن حریف دیپلماسی و مذاکره و صاحبنظران بیهمتای علم حقوق، نسبت به «چارچوب اصلی بازی رقیب» درکی ابتدایی نداشتهاند، با یک فاجعه در حوزه سیاست خارجی کشورمان روبهرو هستیم! این درک حداقلی، نه معلول آشنایی به فنون مذاکره و نه مرهون تسلط به زبان انگلیسی و نحوه نشست و برخاست دیپلماتیک، بلکه منبعث از نگاهی کلی به مناسبات قدرت در آمریکاست.
اظهارات اخیر «دومینیک راب» بخوبی نشان میدهد تروئیکای اروپا از اکنون بازی خود را در قبال جابهجایی احتمالی دولت در آمریکا چگونه تنظیم کرده! آنها نه قرار است استراتژی فشار حداکثری علیه ایران را از بین ببرند و نه قرار است به تعهدات خود در برجام بازگردند! آنها صرفا در صدد بازخوانی «چارچوبهای برجام»، آن هم در راستای گنجاندن خواستههای جدید علیه ایران برخواهند آمد. در این مسیر، ممکن است دموکراتها ضمن بازگشت به برجام از ظرفیتهای خطرناک برجام مانند «مکانیسم ماشه» نیز بهمثابه یک «اهرم فشار» علیه کشورمان استفاده کنند. فراموش نکنیم اکنون آمریکا رسما از برجام خارج شده و به واسطه خروج رسمی دولت ترامپ از این توافق، کاخ سفید حق استناد به مکانیسم ماشه و دیگر مفاد گنجانده شده در سند برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد را ندارد. اما تصور کنیم بایدن در ظاهر به برجام بازگردد و در عمل رفع تحریمهای ثانویه آمریکا را منوط به پذیرش توافق جامع از سوی ایران کند! تروئیکای اروپا نشان داده با کمال میل حاضر به تکمیل این بازی خطرناک و وقیحانه کاخ سفید است. براستی در این صورت تکلیف چیست؟!
ارسال به دوستان
حسن روحانی جزئیات جریمه افراد بیتوجه به پروتکلهای بهداشتی مقابله با کرونا را اعلام کرد
شناسایی با دوربین
* عابرانی که از ماسک استفاده نمیکنند شناسایی شده و ۲ هفته فرصت دارند ۵۰ هزار تومان به حساب وزارت بهداشت واریز کنند
گروه اجتماعی: سرانجام پس از افزایش بیسابقه آمار مبتلایان کرونا و رکوردشکنی تعداد قربانیان، حسن روحانی جزئیات جریمه افرادی را که در خیابان ماسک نمیزنند اعلام کرد.
به گزارش «وطن امروز»، از مدتها پیش مسؤولان مختلف دولتی اعلام کردند برای افرادی که پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند مجازات در نظر گرفته خواهد شد تا اینکه دیروز حسن روحانی جزئیات جریمه در نظر گرفته شده را اعلام کرد.
وی در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: از امروز(شنبه) در تهران هر فردی که ماسک نزند، ۵۰ هزار تومان جریمه میشود.
رئیسجمهور تاکید کرد: نیروی انتظامی از ابزار و وسایلی که در اختیار دارد در این زمینه استفاده میکند و به فرد متخلف ابلاغ خواهد شد چه روزی، در چه خیابانی، بدون ماسک بوده و موظف است جریمه را به حسابی که وزارت بهداشت اعلام میکند، واریز کند.
روحانی گفت: فرد به محض اطلاع از ابتلای خود باید به خانواده و محل کارش اطلاع دهد و ۲ هفته در قرنطینه بماند و حق خروج از قرنطینه را نداشته باشد و اما اگر تخلف کند برای هر نوبت تخلف، ۲۰۰ هزار تومان جریمه میشود.
رئیسجمهور همچنین تاکید کرد: فرد متخلف ۲ هفته فرصت دارد جریمه را به حسابی که وزارت بهداشت اعلام میکند واریز کند و در غیر این صورت از روشهای دیگر به عنوان بدهکاری آن افراد اقدام شده و جریمه از وی اخذ میشود. اگر فردی که به عنوان خدمتدهنده در اصناف حضور دارد، خودش مراعات نکند، جریمه میشود. اگر به افرادی خدمت بدهد که دارای ماسک نیستند، باز هم جریمه میشود. جریمههای اصناف نیز به این صورت است که در مرحله اول تذکر داده میشود، در مرحله دوم ۳۰۰ هزار تومان جریمه میشود، در مرحله سوم، یک میلیون تومان جریمه در انتظار فرد است و در مرحله چهارم، محل کسب متخلف پلمب میشود.
بنا به اعلام رئیسجمهور، در شبکه حملونقل عمومی و مراکز عمومی نیز بسیج، نیروی انتظامی و بازرسان وزارت بهداشت به افراد تذکر میدهند. در مترو برای ورود به محوطه باید ماسک زد اما نسبت به تاکسی و اتوبوس شرایط متفاوت است. اگر راننده تاکسی رعایت نکند و ماسک نزند، ۱۰۰ هزار تومان جریمه میشود و اگر مسافر بدون ماسک را سوار کند برای هر نفر ۲۰ هزار تومان جریمه میشود. همه از جمله پلیس راهنمایی و رانندگی موظف هستند اگر رانندهای مراعات نمیکند، شماره پلاکش را یادداشت کنند و کد جریمه را بنویسند.
رئیسجمهور درباره میزان جریمه تخلف از پروتکلها در ادارهها نیز تاکید کرد: برای ورود به ادارات نیز مقرراتی مشخص شد؛ هم برای حراست و هم برای نگهبانی. آنها باید مانع ورود افراد بدون ماسک به ادارات شوند و اگر این وظیفه را رعایت نکنند، همه مقرراتی که برای فرد متخلف گذاشته شده، برای حراست و نگهبانی هم جاری است.
* متخلفان کرونایی چگونه شناسایی و جریمه میشوند؟
یکی از بزرگترین سوالاتی که درباره جریمه افرادی که پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند مطرح است، نحوه شناسایی و برخورد با عابران پیاده است. چگونه افراد متخلف شناسایی میشوند؟ چنانچه کسی هیچ کارت شناسایی نداشته باشد، چگونه شناسایی خواهد شد؟! دیروز معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نحوه جریمه کردن ناقضان پروتکلهای بهداشتی را تشریح کرد و گفت: مبالغ جریمه برای مقابله با کرونا هزینه میشود.
محسن فرهادی درباره جریمههای کرونایی که صبح دیروز از سوی رئیسجمهور اعلام شد، گفت: این مصوبه فعلا در استان تهران لازمالاجراست و ۲ محور عمده دارد؛ یک بخش کسانی هستند که به کرونا مبتلا هستند اما آن را مخفی میکنند و به سر کار میروند یا کسانی که به کرونا مبتلا میشوند اما بالاجبار در محل کار حاضر میشوند. این افراد شاغل در بخشهای دولتی یا خصوصی هستند که برای هر فردی که بر خلاف مصوبه عمل کند 200 هزار تومان جریمه در نظر گرفته شده است.
وی افزود: بخش دیگری از متخلفان که جریمه میشوند، افرادی هستند که ماسک نمیزنند. افرادی مانند رانندگان تاکسیها و اتوبوسها و متصدیان فروش در فروشگاهها که به ارائه خدمت میپردازند اگر ماسک نزنند جریمه خواهند شد و متصدیان فروش متخطی نیز علاوه بر جریمه، مطابق مقررات قبلی با توقف فعالیت خود روبهرو خواهند شد.
معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت در پاسخ به این سوال که چه کسانی بر رعایت پروتکلها نظارت خواهند کرد، تصریح کرد: در ادارات، رؤسا و مدیران اداره طبق سلسله مراتبی که وجود دارد و در فروشگاهها نیز نیروهای بهداشتی و نظارتی بر رعایت پروتکلها نظارت خواهند داشت. افرادی که در خیابان ماسک نمیزنند نیز با روشهای نیروی انتظامی شناسایی و جریمه میشوند. برای مثال میتوان با عکسگرفتن توسط دوربینها، هویت این افراد را شناسایی و نسبت به جریمه آنها اقدام کرد. افراد متخلف ۲ هفته زمان دارند در شماره حسابی که وزارت بهداشت اعلام میکند مبلغ جریمه را واریز کنند و این مبالغ جریمه نیز برای مقابله با کرونا هزینه میشود.
* توزیع ماسک در تاکسی و اتوبوس
رئیس سازمان تاکسیرانی شهر تهران درباره جریمه عدم استفاده از ماسک توسط راننده و مسافر تاکسی توضیحاتی را ارائه کرد.
علیرضا قنادان درباره اعمال جریمه برای رانندگان تاکسی و مسافران بدون ماسک با بیان اینکه از ابتدای شیوع کرونا، سازمان تاکسیرانی بر استفاده رانندگان از ماسک تاکید داشته است، گفت: این تاکیدات و نظارت مستمر سبب شده است حدود ۹۵ درصد رانندگان تاکسی از ماسک استفاده کنند.
وی با بیان اینکه همزمان با اجرای طرح استفاده از ماسک از در منزل، از صبح دیروز در پایانههای تاکسیرانی، مترو و اتوبوس ماسک برای رانندگان به طور رایگان و برای مسافران با قیمت مصوب عرضه میشود، درباره نحوه اجرای این طرح در تاکسیها، افزود: همانطور که اعلام شد، ضابط اجرایی پلیس راهور خواهد بود که از طریق یک کد جریمه جدید اعمال قانون را درباره متخلفان احتمالی انجام خواهد داد.
قنادان با اشاره به راهاندازی گشتهای میدانی مشترکی با پلیس راهور، ادامه داد: درباره نحوه جریمه و مبلغ جریمه، سازمان تاکسیرانی مجری نیست و پلیس باید در این زمینه وارد عمل شود، چراکه رئیسجمهور اعلام کرده است که اگر راننده تاکسی رعایت نکند و ماسک نزند، ۱۰۰ هزار تومان جریمه میشود و اگر مسافر بدون ماسک را سوار کند برای هر نفر ۲۰ هزار تومان جریمه میشود.
* آیا جریمه عملیاتی است؟
جریمههای کرونایی در حالی قرار است در تهران اعمال شود که ابهامات زیادی درباره لازمالاجرا بودن آن وجود دارد. شناسایی عابران پیاده خاطی، صدور جریمه و پیگیری پرداخت جریمه قطعا نیاز به زیرساخت و وجود یک ستاد منسجم دارد اما روحانی، نیروی انتظامی، بسیج و وزارت بهداشت را متولی شناسایی و جریمه افراد در نظر گرفته است و همین موضوع نشان میدهد هنوز هیچ آییننامه اجرایی و ستاد اجرایی قویای برای مجازات خاطیان وجود ندارد. این احتمال وجود دارد به نوعی گشت ارشاد دولتی کرونا به وجود آید که به افراد بیماسک تذکر دهد. با وجود خط و نشان دولت، هنوز ضمانت اجرای صحیح این طرح مشخص نشده است. قطعا وجود ستاد اجرایی جرایم کرونایی برای دولت هزینهزا خواهد بود و این احتمال وجود دارد طرح جریمه بدون پیگیری دولتیها روی هوا و در حد همان حرف باقی بماند.
ارسال به دوستان
مهرداد بذرپاش:
حسابرسی را از دیوان محاسبات آغاز میکنیم
جلسات هماندیشی تدوین سند راهبردی دیوان محاسبات کشور برای سالهای ۱۴۰۴-۱۳۹۹ با حضور مهرداد بذرپاش، رئیس کل دیوان محاسبات کشور پایان یافت. بذرپاش در مراسم پایان تدوین این سند با این توصیه که حسابرسی و ارزیابی ترک فعل و عملکرد را از دیوان محاسبات کشور آغاز کنیم و واحد به واحد تمام ارکان سازمان را ارزیابی و حسابرسی کنیم، افزود: مسیر حرکت ما باید بر اساس سند راهبردی باشد و فعالیتهای سازمان در ریلی که این سند تعیین میکند حرکت کند و کنشگران این میدان، آرایش درست را به خود بگیرند و مکانیزمهای اجرایی لازم تدوین شود. اگر سازمان خود را محور عالم بدانیم و آن را اصلاح کنیم، میتوانیم سایر سازمانها و امورات را اصلاح کنیم. وی با بیان اینکه با نظارت بر عملکرد با دیوان جدید و اثربخشتری مواجه خواهیم بود، گفت: باید برای تحقق این هدف تلاش کنیم و خط تلاش جدی و جدید ما این باشد. البته ما مکانیزم تشویق مدیران خوب را نداریم و میتوانیم ایجاد کنیم، چرا که محاسبات فقط گرفتن ایراد و دیدن نقاط سیاه و ضعف نیست، بلکه دیدن نقاط قوت و خوب مدیران هم هست، بنابراین باید الگویی برای این کار مشخص شود. رئیس کل دیوان محاسبات کشور آنلاین و برخط کردن دیوان محاسبات کشور را ضروری خواند و تاکید کرد که یکی از دلایل ضعف دیوان محاسبات در گزارشدهی همین برخط نبودن است. وی از پیشنهاد حسابرسی اجتماعی استقبال کرد و اظهار داشت: این پیشنهاد بسیار خوب و مبتکرانه است. میتوانیم حسابرسی عملکرد را به صورت حسابرسیهای موضوعی که ناظر بر حسابرسی عملکرد است پیش ببریم. هر چند در این زمینه نیاز به ساختار جدیدی داریم که میتوانیم متناسب با این کار آن را ایجاد کنیم. اگر این نوع حسابرسی را مستقر کنیم با یک سازمان موضوعمحور روبهرو هستیم که پویایی لازم را خواهد داشت. بذرپاش ادامه داد: سازمانهای فرآیندی لزوما اثربخش نیستند. موضوع باید اصالت داشته باشد و حسابرسی موضوعی داشته باشیم. به عنوان مثال تفریغ بودجه که فرآیندی انجام میشود، زحمات زیادی هم برای تهیه آن کشیده میشود ولی اثربخشی کمی دارد. این نظام مسائل موضوعی در استانها هم اجرایی شود. وی دیوان محاسبات کشور را یک ید واحده دانست و تاکید کرد که باید همه ارکان سازمان با هم همراستا و هماهنگ عمل کنند. رئیس کل دیوان محاسبات کشور به موضوع مردمیسازی دیوان محاسبات نیز اشاره کرد و گفت: مردمیسازی در حد یک شعار نیست. اگر این سازمان از درونگرایی خارج شود و برونگرا شود، مردم همراهی خواهند کرد و این سازمان را یاری میکنند و اطلاعات به لحظه و دقیق میدهند و نظارت دیوان را مؤثرتر خواهند کرد. ارسال به دوستان
تقابل علنی اپوزیسیون با مردم شیرین عبادی خواستار «تحریم ورزش ایران» از سوی مجامع جهانی شد
نفرتانگیزها
نرگس محمدی، جانشین شیرین عبادی هفته گذشته از زندان آزاد شد
گروه سیاسی: شیرین عبادی، فعال به ظاهر حقوق بشری در جدیدترین موضعگیری ضدایرانی خود از فدراسیونهای ورزشی جهان درخواست کرد اقدام به «تحریم ورزش ایران» کنند.
به گزارش «وطن امروز»، پروژه فشار حقوق بشری به ایران پروژهای جدید و متاخر به شمار نمیرود، به گونهای که از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره به عنوان گزینهای برای پیشبرد اهداف دشمنان انقلاب از سوی نهادهای بینالمللی پیگیری شده است. بر اساس این پروژه، از سویی میتوان با تعریف میان استانداردهای حقوق بشری در نظامهای سکولار با قوانین اسلامی، جمهوری اسلامی را بابت پیگیری احکام و قوانین دینی محکوم و وادار به عقبنشینی کرد و متقابلا با استفاده از این محکومیتها باب را برای فشار و دخالت خارجی در امور داخلی ایران گشود، به گونهای که در نهایت امر جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی که اساس خود را بر مبنای اجرای احکام شریعت تعریف کرده میان عقبنشینی از مواضع دینی یا تحمیل فشارهای خارجی به ناچار یکی را انتخاب کند.
در این میان، هر چند حربه فشار حقوق بشری و تبدیل آن به ابزاری برای حمایت و سازماندهی اپوزیسیون سیاسی مسالهای منحصربهفرد برای کشورمان به شمار نمیرود و دولتهای غربی و در راس آنها دولت آمریکا همواره از این ابزار در مواجهه با دیگر دولتهایی که مطلوبشان نبوده استفاده کرده و هرگاه با دولتی مراودات سیاسی و اقتصادی داشتهاند در برابر آشکارترین شکل نقض حقوق بشر سکوتی حمایتگرانه در پیش گرفتهاند که دولت سعودی را میتوان مهمترین شاهدمثال آن به حساب آورد، با این حال ماهیت دینی جمهوری اسلامی باعث شده دولتهای خارجی از حربه حقوق بشر به شکل مضاعفی برای کنترل جهتگیری کلی حکومت استفاده کنند، تا جایی که میتوان به لیست بلندی از اقدامات اینچنینی که در سالهای اخیر توسط بازیگران حقوق بشری متفاوتی پیگیری شده است اشاره کرد؛ بازیگرانی که با مانور روی برخی احکام شرعی همانند حکم قصاص، حجاب زنان و... سعی کردند برای خود جای پایی در خارج از کشور باز کنند و از قبل آن تبدیل به یک مهره سیاسی در پازل آمریکا شوند.
در میان این بازیگران اما شاید کمتر کسی را بتوان پیدا کرد که در جایگاهی همانند «شیرین عبادی» قرار بگیرد؛ فعال به اصطلاح حقوق بشری که از دهه70 اقدامات زیادی را با این برچسب در فضای قضایی و اجتماعی ایران آغاز کرد و متقابلا از سوی نهادهای بینالمللی نیز مورد حمایت همهجانبه قرار گرفت تا با مصونیت بیشتر فعالیتهای گسترده خود را پیگیری کند. در چنین فضایی تشکیل برخی نهادهای به ظاهر مستقل مردمی تحت عناوین حقوق بشری عملا تبدیل به مجرا و بستری برای یارگیری سیاسی و پیشبرد نقشههایی در پازل براندازی به شمار میرفت. شیرین عبادی پس از آنکه 82 جایزه صلح نوبل را دریافت کرد یکی از این نهادها را با عنوان «کانون مدافعان حقوق بشر» تاسیس و اهتمام خود را معطوف به آن کرد تا در سایه ارزش تبلیغاتی جایزه صلح نوبل و همچنین حمایتهای بینالمللی شکل گرفته در ذیل آن تبدیل به نیرویی تعیینکننده در مناسبات سیاسی و قضایی ایران شود، تا جایی که حتی بسیاری از جریانات داخلی نیز با استقبال از این جایزه سیاسی، آن را به عنوان یک پیروزی برای جامعه مدنی ایران تفسیر کردند(!)
* چراغ سبز به تحریم ایران
حقیقت پروژه حقوق بشری شیرین عبادی و کانون غیرقانونی مدافعان حقوق بشر اما در سالهای اخیر بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است، تا جایی که اگر این جریان روزگاری سعی میکرد خود را صدای اقلیتهای قومی، مذهبی و... جا بیندازد و از حقوق نادیده گرفته شده آنان سخن به زبان آورد، در سالهای اخیر با صراحت تمام کشورهای غربی را به تحریم ایران و به مخاطره انداختن زندگی روزمره اکثریت جامعه دعوت میکند.
رساندن بازی حقوق بشری به نقطهای که در آن از یکسو فشارهای اقتصادی به گسترش جرائم و ناامنی منجر شود و پس از آن این جرائم و ناامنی را به عنوان مصادیق نقض حقوق بشر تفسیر کنند در سالهای اخیر بارها و بارها از سوی بسیاری از جریانات به ظاهر حقوق بشری مشاهده شده است. در تازهترین این اقدامات اما شیرین عبادی با نیت افزایش و عمق بخشیدن به حجم نارضایتیهای عمومی، مساله «تحریم ورزش ایران» را به میان آورده است تا یکی از مهمترین عوامل موثر بر تقویت روحیه همدلی ملی را تبدیل به محلی برای پیگیری نقشههای شوم سیاسی کند. این فعال به ظاهر حقوق بشری اخیرا با انتشار ویدئویی خطاب به فدراسیونهای ورزشی دیگر کشورها و سازمانهای بینالمللی مدعی آن شده که دخالت سیاسی جمهوری اسلامی ایران در امر ورزش منتج به نارضایتیهای عمومی و فرار بسیاری از ورزشکاران از کشور شده است. وی در بخشی از این پیام تصویری میگوید: «اعتراضات ورزشکاران به جایی نمیرسد، بنابراین از کلیه فدراسیونهای ورزشی جهان خواهش میکنم تا به مدت یک سال ایران را محروم کنند و اجازه شرکت بینالمللی را در هیچ زمینه(مسابقه)ای به دولت ایران ندهید. به ندای مردم ایران گوش کنید، مردم ایران مخالف دخالت سیاست در امری مانند ورزش هستند».
اظهارات ضدوطنی عبادی در حالی است که بسیاری از جریانات به ظاهر حقوق بشری نیز در یک ماه اخیر به بهانه اجرای حکم قصاص نوید افکاری که مرتکب قتل عمد شده بود تلاش کرده بودند پروژه «تحریم ورزش ایران» را پیگیری کنند. با این حال این تنها چراغ سبز و حمایت آشکار شیرین عبادی از گسترش تحریمهای ضدایرانی با نیت تحتالشعاع قرار دادن زندگی ایرانیان نیست و وی در چند سال گذشته نیز بارها مواضعی از این دست را از خود نشان داده و عملا همسویی میان نقشه تحریمهای خارجی را با پروژه حقوق بشری نیروهای ضدوطنی عیان کرده بود. در دیماه سال96 همزمان با بالا گرفتن برخی اعتراضات خیابانی در کشورمان، از دولت آمریکا درخواست کرده بود با اعمال تحریمهای بیشتر از مردم ایران حمایت کند! عبادی سال97 نیز در گفتوگویی با بلومبرگ با تمجید از شرکتهای اروپایی به دلیل بیمیلی برای سرمایهگذاری در ایران، به آمریکا توصیه کرده بود صداوسیما و چند نهاد دیگر ایرانی را تحریم کند.
* ضدبشریهای حقوق بشری
همزبانی علنی میان فعالان به ظاهر حقوق بشری ایران با جنایات ضدبشری آمریکا علیه مردم کشورمان نشان از یک پیوند و همکاری نهادینه شده میان این ۲ جریان دارد که مبنای آن نیز تلاش برای رساندن گستره نارضایتیها به بالاترین سطح ممکن است، به گونهای که از یک سو فشارهای اقتصادی تحریم به بحرانهای اجتماعی منجر و زمینهساز سوءاستفاده جریانات حقوق بشری شود و از سوی دیگر دولتهای خارجی برای همنوایی با اعتراضات حقوق بشری این جریانها فشارهای خود را دوچندان کنند.
در چنین موقعیتی لزوم هوشیاری نهادهای داخلی و افکارعمومی در مقابل این بازی نفرتانگیز مهمترین نکتهای است که باید مورد توجه قرار گیرد. اگر 1۷سال پیش در بحبوحه دریافت جایزه صلح نوبل از سوی شیرین عبادی و تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر، جریانی خبر از وجود چنین برنامهریزی گستردهای در قالب این پروژهها میداد نمیتوانست به اندازه امروز برای اثبات ادعای خود شاهدمثال روشنی ارائه دهد و افکارعمومی را نسبت به نتیجه نهایی فعالیتهای این جریان ضدوطنی اقناع کند.
نمایشهای حقوق بشری این جریان ضدوطنی در ماههای اخیر با اعلام اعتصاب غذا و نبود هیچگونه امکانات درمانی از سوی «نرگس محمدی» نایبرئیس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر و رئیس هیات اجرایی شورای صلح ایران بار دیگر خبرساز شد و البته در نهایت امر با منتشر شدن تصاویر وی پس از آزادی از زندان باعث عیان شدن ادعاهای کذب آنان شد. در چنین فضایی غفلت از ماهیت این جریان و فعالیت بازیگران داخلی آن که تلاش دارند کلیدواژه «حقوق بشر» را تبدیل به ابزاری برای پیگیری نقشه شوم تحریمی خود کنند، میتواند در به نتیجه رسیدن گامهای عملی آنان کارساز باشد، در نتیجه فضای عمومی و رسانهای کشور باید با تبیین همکاری میان نهادهایی همچون کانون مدافعان حقوق بشر و دولتهای متخاصم غربی و همچنین نقشه نهایی آنان در وارد کردن ضربه به معیشت و آسایش مردم ایران، مانع پیگیری استراتژیهایشان در فضای سیاسی و اجتماعی کشور شود. نقش این جریانات در برجسته کردن برخی پروندههای داخلی و تبدیل کردن قاتل به قربانی و نهایتا نمادسازی از شخص قاتل برای افزایش فشارهای جهانی به کشورمان انکارناپذیر است و میتوان انتظار رو شدن برگهای جدیدتری از این بازی مشترک ضدبشری را در آینده نزدیک داشت.
ارسال به دوستان
وزرای خارجه ارمنستان و آذربایجان در نشست با وزیرخارجه روسیه به توافق رسیدند
آتشبس شکننده در قرهباغ
* استقبال ایران از آتشبس در قره باغ
گروه بینالملل: ۲ هفته پس از آغاز دور جدید درگیریها در قرهباغ، وزرای خارجه ۲ کشور ارمنستان (به نمایندگی از منطقه خودمختار قرهباغ) و آذربایجان در نشستی سهجانبه با سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه که 10 ساعت به طول انجامید، برای برقراری آتشبس در قرهباغ به توافق رسیدند. هر چند این توافق از سوی اغلب بازیگران منطقهای و بینالمللی با استقبال مواجه شد اما به نظر میرسد عمق تنشها بین طرفین و البته تحولاتی که در این مدت در صحنه میدانی رخ داده، در کنار حضور برخی نیروهای فرامنطقهای در این مناقشه، وضعیت آتشبس را شکننده خواهد کرد. چه آنکه دقایقی پس از اجرای آتشبس مورد توافق، صدای آژیر هشدار در منطقه قرهباغ کوهستانی به صدا درآمد و پس از آن درگیریهای محدودی میان ۲ طرف شکل گرفت.
* توافق در مسکو بر سر چیست؟
لاوروف، وزیر خارجه روسیه بامداد شنبه خبر توافق ایروانـ باکو برای توقف درگیریها در منطقه قرهباغ را اعلام کرد. به گزارش «وطن امروز»، بر اساس اطلاعیه وزارت خارجه روسیه، توافق برسر آتشبس درباره مناقشه «قرهباغ کوهستانی» پس از مذاکرات 10 ساعته، از عصر جمعه در مسکو و با حضور وزرای خارجه جمهوری آذربایجان، ارمنستان و وزیر خارجه روسیه، انجام شد. بامداد شنبه «لاوروف» بعد از نشست سهجانبه در مسکو با قرائت بیانیه مشترک این نشست گفت: «بر اساس توافق طرفین، آتشبس در قرهباغ از ظهر روز شنبه دهم اکتبر آغاز خواهد شد. بر این اساس، این آتشبس با اهداف بشردوستانه از جمله تبادل اسرای جنگی، جمعآوری اجساد کشتهشدگان در مناطق درگیری و کمک به غیرنظامیان آسیبدیده در این درگیریها با میانجیگری و بر اساس اصول کمیته جهانی صلیب سرخ انجام شده است». توافق آتشبس که با استقبال جامعه جهانی روبهرو شده پس از آن رخ داد که «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه روز پنجشنبه از وزرای خارجه ارمنستان و آذربایجان دعوت کرد روز جمعه برای انجام مذاکره به منظور برقراری آتشبس در قرهباغ، به مسکو سفر کنند. در همین ارتباط، دفتر کاخ کرملین پنجشنبهشب گذشته در بیانیهای اعلام کرده بود وزرای خارجه جمهوری آذربایجان و ارمنستان برای تاریخ 9 اکتبر (جمعه 18 مهرماه) به مسکو دعوت شدهاند تا با میانجیگری «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه، در این زمینه رایزنی کنند.
* شکستهشدن آتشبس دقایقی پس از توافق
کمتر از ۲ ساعت بعد از موعد اجرای توافق آتشبس میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، مقامهای ۲ کشور یکدیگر را به نقض این توافق متهم کردند. بر اساس اخبار منتشر شده، دقایقی پس از آغاز اجرای توافق آتشبس، به دنبال بروز درگیری بین نیروهای جمهوری آذربایجان و خودمختاری قرهباغ، آژیر هشدار در منطقه قرهباغ کوهستانی به مدت ۲ دقیقه به صدا درآمد. خبرگزاری روسی «اسپوتنیک» در این باره گزارش کرد از ساعت ۱۲ ظهر امروز به وقت محلی (۱۲:۳۰ به وقت تهران)، عملا توافق آتشبس میان ۲ کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان در منطقه مورد مناقشه «قرهباغ کوهستانی» وارد فاز اجرایی شد. با این حال، دقایقی بعد از شروع اجرای توافق، «شوشان استپانیان» سخنگوی وزارت دفاع ارمنستان در صفحه شخصی خود با متهم کردن جمهوری آذربایجان به نقض آتشبس نوشت: «یگان (جمهوری) آذربایجان با نادیده گرفتن آتشبس که برای اهداف انساندوستانه عملی شده است، ساعت ۱۲:۰۵ به سمت منطقهای به نام «کاراخامبیلی» حمله کرد». وی ادامه داد: «یگان دفاعی آرتساخ (قرهباغ کوهستانی) پاسخ متناسبی را برای متوقف کردن حمله دشمن انجام داد». از طرف دیگر، ارتش آذربایجان نیز نیروهای مسلح ارمنستان را به حملات خمپارهای به «ترتر» و منطقه «آغ دام» جمهوری آذربایجان متهم کرد. طبق گزارش خبرگزاری اسپوتنیک، درست 15 دقیقه بعد از آغاز اجرای توافق آتشبس میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، آژیرهای خطر در منطقه قرهباغ به صدا درآمد. ارتش محلی منطقه قرهباغ گفته است یک پهپاد شناسایی و جاسوسی وارد حریم هوایی این منطقه شده است. پیش از شروع آتشبس میان باکو و ایروان، مقامهای وزارت دفاع جمهوری آذربایجان اعلام کرده بودند صبح دیروز و نیمهشب جمعه، درگیریها در قرهباغ ادامه داشت.
* آینده توافق آتشبس
خبر اجرایی شدن آتشبس در حالی منتشر شد که ارمنستان و جمهوری آذربایجان 13 روز با یکدیگر درگیری نظامی داشتند. نکته قابل توجه اینکه این دور از درگیریها از منظر تحلیلگران و کارشناسان حوزه قفقاز بسیار جدی و خطرناک برآورد شده بود. در همین حال اخبار تایید نشده مبنی بر حضور برخی نیروهای نظامی بینالمللی در مناقشه قرهباغ به نفع طرفین و همچنین کشیده شدن رقابت قدرتهای فرامنطقهای به این عرصه برای تسویهحساب و برپایی جنگ نیابتی علیه یکدیگر، آینده این توافق را در هالهای از ابهام قرار داده است. جنگ مجدد جمهوری آذربایجان و ارمنستان در منطقه مورد مناقشه قرهباغ کوهستانی از 27 سپتامبر (5 مهر) آغاز شد. این منطقه تابستان 2014، آوریل سال 2016 و همینطور جولای گذشته نیز شاهد درگیری بین ۲ طرف بود.
ارسال به دوستان
برای دومینبار در ۱۰ روز اخیر رخ داد
عبور دلار از سد 30 هزار تومان
گروه اقتصادی: قیمت هر دلار آمریکا در نخستین روز هفته سوم پاییز به 30.400 تومان رسید، این در حالی بود که پنجشنبه هفته گذشته در بیشترین حالت قیمت هر دلار آمریکا در بازار به 29.500 تومان رسیده بود. اینطور که پیداست با انفعال بازارساز، مدیریت بازار ارز در اختیار فعالان غیررسمی قرار گرفته و هیچ تسلطی بر بازار وجود ندارد. همین موضوع باعث شده سوداگران روی موج اخبار سیاسی و بینالمللی مانند تحریمهای جدید ایالات متحده آمریکا علیه بانکهای کشورمان بیشترین سوءاستفاده را از این فضا انجام دهند؛ تحریمهایی که پیش از این عملیاتی شده بود و در شرایط فعلی صرفا یک شوی تبلیغاتی برای در فشار قرار دادن بیشتر اقتصاد کشورمان است. ظرفیت صرافیهای معتبر و امین طی سالهای اخیر که به عنوان اهرمی اجراکننده سیاستهای بانک مرکزی در بازار ارز بودند، در دوره جدید بانک مرکزی حذف شده و فعالیت حداقلی دارند. به گزارش «وطن امروز»، دیروز برای دومین بار در یک ماه اخیر قیمت دلار وارد کانال 30 هزار تومان شد. پیشتر یعنی نزدیک به 10 روز پیش قیمت هر دلار آمریکا سد روانی 30 هزار تومان را برای یک روز کاری شکست اما دیری نپایید که انتشار خبر بازگشت 8 میلیارد دلار ارز صادراتی از 27 میلیارد دلار ارز بازنگشته در سالهای 97 و 98 توسط رئیس کل بانک مرکزی توانست برای مدت محدودی از التهابات بازار ارز بکاهد. از عوامل دیگر کاهش قیمت ارز در آن مقطع میتوان به جلسه بسیار مهم رئیس کل بانک مرکزی با اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره کرد که در آن جلسه با جدیت بیشتری موضوع ارجاع اسامی صادرکنندگانی که به تعهدات ارزی خود عمل نکردهاند به قوه قضائیه پیگیری شد. موضوع دیگر خبر رسیدن به توافق اولیه کشورمان با کرهجنوبی در رابطه با پولهای بلوکه بود که توسط محمود واعظی اعلام شد. اما این عوامل پایدار نبود و بار دیگر قیمت ارز دیروز وارد کانال 30 هزار تومان شد. دلیل اهمیت این شاخص ناشی از مسائل روانی است که میتواند باعث ایجاد تورم انتظاری و در مرحله بعد رشد شدید قیمت کالاهای مصرفی شود. بررسیها نشان میدهد در 2 ماه گذشته که قیمت دلار وارد کانال 20 هزار تومان شده بانک مرکزی هیچگونه عزمی برای مدیریت بازار ارز آزاد نداشته و ندارد و صرفا تمام توان خود را معطوف به بازگشت ارز صادرکنندگان و کنترل قیمت ارز در سامانه نیما کرده که تا حدودی در این موضوع هم ناکام بوده است و قیمت ارز در سامانه نیما هم گامبهگام با بازار آزاد رشد میکند.
* ارزهای صادراتی کارساز نبود؟
ابتدای سال جاری عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی به صورت تلویحی دلیل رشد قیمت ارز در بازار آزاد را عدم بازگشت ارزهای صادراتی اعلام کرد، حال با توجه به انتشار اخباری مبنی بر بازگشت این ارزها، سوال اینجاست: چرا هنوز قیمتها کاهشی نشده است؟ همین موضوع باعث بیاعتمادی به اظهارات رئیس کل بانک مرکزی به عنوان رئیس اصلیترین نهاد حافظ منافع پول ملی کشورمان شده است، البته تاکنون اثری از ارزهای بازگشته به کشور در بازار مشاهده نشده است.
ارسال به دوستان
چرا تولید سریال «آقازاده» بزرگترین اشتباه سازمان اوج در این سالها بوده است؟
وصله ناجور اوج!
گروه فرهنگ و هنر: حاشیه تقریبا تبدیل به جزئی جداییناپذیر از سریال «آقازاده» شده است؛ اثری که از آن به عنوان نخستین تولید سازمان هنری- رسانهای اوج در عرصه شبکه نمایش خانگی یاد میشود اما تا این جای کار به اندازه مجموع پروژههایی که اوج در حوزههای مختلف سینما، تلویزیون، مستند، تجسمی و... تولید کرده برای آن حاشیه داشته است تا «آقازاده» تبدیل به وصله ناجور «اوج» شود؛ وصلهای که با هر منطقی که حساب کنیم هیچگونه به مجموعهای با سابقه اوج نمیچسبد.
* حاشیهای که باز هم بدون منطق خلق شد!
وقتی چند هفته قبل پخش قسمتی از سریال «آقازاده» و پخش سکانس عجیب خواندن صیغه یکساعته، حاشیههایی گسترده را برای این سریال و سازمان اوج ایجاد کرد، در گزارشی با اشاره به اینکه این سریال باید با ردهبندی سنی 18+ عرضه شود، نوشتیم: «وقتی دیده شدن به هر قیمتی بر اصل موضوع غلبه میکند، طبیعی است که سازندگان «آقازاده» نیز بدون توجه به پیامدهای نمایش عریان چنین موضوعاتی، دست به نمایش آن بزنند. آن هم در شرایطی که این سریال بدون ردهبندی سنی ۱۸+ در شبکه نمایش خانگی عرضه شده و بدون شک بسیاری از خانوادهها از جمله خانوادههایی که پسران و دختران نوجوان و جوان دارند، علاقهای به نمایش چنین موضوعاتی برای فرزندانشان ندارند».
هر چند در آن مطلب به این موضوع اشاره نکردیم که با این دستفرمان، احتمالا «آقازاده» در ادامه نیز حاشیهدار خواهد بود اما احتمال میدادیم این ماجرا باز هم تکرار شود که این حاشیهها متاسفانه در قسمت شانزدهم این سریال یک بار دیگر تکرار شد تا سازندگان «آقازاده» در شرایطی که هیچ نیازی به نمایش سکانسی با مضمون نوازش صورت کاراکتر «حامد» توسط مادرش با دستکش ظرفشویی برای پیشبرد جریان اصلی قصه خود نداشتند، با اصرار بر نمایش این موضوع، یک بار دیگر خط قرمزهای عرفی جامعه ایرانی در حوزه تولید آثار نمایشی را زیر پا بگذارند.
نکته اینجاست که همانگونه که پیش از این گفته بودیم نه در جریان نمایش آن سکانس معروف صیغه- که همچنان و با گذشت چند هفته، سوژه شوخی کاربران فضای مجازی است- میشد ردی از اثرگذاری این سکانس در جریان اصلی قصه دید و نه در جریان این هنجارشکنی تازه، نشانی از اهمیت نمایش این سکانس و اصرار برای حفظ آن در سریال دیده میشود؛ گویا این سکانسها تعبیه شدهاند تا فقط حاشیه درست کنند!
* هجو ناخواسته دستگاه امنیتی!
«آقازاده» در مسیر قصهاش به شکلی آشکار از خط قرمزها عبور میکند؛ دختری فاسد که فساد او نه صرفا یک امر شخصی بلکه عضویت در یک جریان مافیایی است به همسری یک نیروی امنیتی مومن و متدین در میآید و اساسا هیچکس نیست که از سازندگان این سریال سوال کند که مگر میشود، یک مرد متدین غیرتمند (فارغ از سابقه شغلی او که به مسائل امنیتی و قضایی گره خورده)، پس از اطلاع از فساد آشکار و گسترده همسرش (که صرفا یک مورد نبوده و مربوط به حضور او در یک جمع مافیایی فساد میشده) براحتی با این موضوع کنار آید و به زندگی با او ادامه دهد؟! اصلا آن چه دستگاه امنیتی است که از سوابق چنین فعالیتهایی اطلاع پیدا میکند و صرفا با این استدلال که این زن چند ماهی است که دیگر این کارها را کنار گذاشته، اجازه میدهد تا یکی از مهمترین نیروهایش که درگیر پروندههای بزرگ امنیتی و اقتصادی است، به زندگی مشترکش با چنین زنی ادامه دهد؟ آیا این خود هجو ناخواسته توانایی و اقتدار دستگاه امنیتی نیست؟ شخصیت «حامد» به عنوان یک نیروی امنیتی که در بعد زندگی شخصی حتی از انتخاب درست یک همسر مناسب عاجز است و دشمنان او با قرار دادن یک طعمه براحتی او را فریب میدهند، خود به نوعی هجو ناخواسته صلاحیت نیروهای امنیتی است.
* نقض غرض با نمایش فساد سیستماتیک
حامد عنقا، طراح و نویسنده سریال «آقازاده» در گفتوگو با خبرگزاری مهر میگوید: «بشدت در برابر آنها که میخواهند بگویند سیستم گرفتار فساد سیستماتیک است، محکم ایستادهام، چرا که اصلا چنین اعتقادی ندارم». اما از حرف تا عمل او در این سریال کاملا متفاوت است؛ در واقع در شرایطی که عنقا خود مدعی این است که اساسا فساد سیستماتیک را قبول ندارد، با آقازاده به شکلی ناخواسته از فساد سیستماتیک در ساختار اجرایی کشور گفته است. وزیری که قصه او در این سریال روایت میشود، درست در همان جایی به وزارت میرسد که پسرش از مدتها قبل در حال انجام معاملههایی همراه با فساد بوده است. نماد نیروهای انقلابی رده بالا و پایبند به ارزشها هم که پیرمردی خانهنشین است که از چهره قدرتمندی چون «حسن» تا همین دکتر «بحری» که به وزارت رسیده، همه در مقابلش گردن کج میکنند اما او در گوشه عزلت، منفعلانه خانهنشین شده است و آنهایی که به دنبال زدوبند و انواع فسادهای اقتصادی و اخلاقی هستند، فعالانه در وسط میدان از وزارت تا مهمترین بخشهای قضایی کشور ظهور و بروز دارند! چهرههایی که اتفاقا سریال در اشارهای کنایهوار به اعتیاد و زنبارگی برخی از آنها نیز اشاره میکند [اشاره کاراکتر نیما بحری به عملی بودن حسن در سکانس جانمایی ویلایی که قرار است برای حسن ساخته شود]. این اگر نمایش فساد سیستماتیک و به حاشیه رفتن انقلابیون اصیل نیست، پس چیست؟!
* وصله ناجور
اما همه اینها را نوشتیم تا از این بگوییم که «آقازاده» به معنی واقعی کلمه وصله ناجوری برای سازمان هنری- رسانهای اوج به شمار میآید؛ مجموعهای که در تمام این سالها تلاش کرده آثاری نظیف از منظر محتوایی را با بالاترین کیفیت فنی و تکنیکی تولید و عرضه کند و حالا اصلا معلوم نیست با چه منطقی پای کار تولید سریال «آقازاده» آمده است؛ هر چند که نفس ورود این سازمان به عرصه تولید اثری با درونمایه سیاسی و تلاش برای روایت قصههای روز جامعه ایرانی، اتفاقی درخور تقدیر و توجه است اما به نظر میرسد شاخصهای اوج برای بررسی ارزشهای محتوایی و کیفی نخستین اثرش در حوزه نمایش خانگی، نادرست بوده است.
مهمترین نکته در ارتباط با آثار تولیدشده توسط اوج تا پیش از عرضه «آقازاده» این بود که مخاطب این محصولات میدانست حداقل این آثار از منظر محتوایی نظیف و قابل قبول است اما «آقازاده» با زیرپا گذاشتن بسیاری از شئونات اخلاقی در قسمتهای مختلف این مجموعه به بهانه نمایش فساد یا مواردی همچون ماجرای سکانس اروتیک «صیغه و شکلات»، این قاعده را هم برهم زد! بگذریم از اینکه کم بودن کیفیت این اثر از منظر فنی و ایرادات متعددی که بر قصه آن وارد است هم باعث شده تا بسیاری از کارشناسان، از چگونگی تولید چنین اثری با این میزان خطا و اشتباه از سوی سازمانی همچون اوج متعجب شوند.
شاید استدلال این باشد که ما مجبور شدیم برای بیان یک حرف درست و نقد صریح فساد، بخشی از این فسادها را هم به نمایش بگذاریم اما پاسخ این است که وقتی نهادی همچون اوج [با سابقه دغدغهمندی برای حفظ اخلاق در آثارش] مجوز عبور از خط قرمزهای عرفی و اخلاقی جامعه را میدهد، دیگر نمیتوان با آثار بعدی که بدون داشتن انگیزهای برای بیان حرفهای درست و صرفا برای فروش بیشتر سراغ چنین کارهایی میروند، ایراد گرفت. در واقع وقتی یکی از آثار اوج این خط قرمز اخلاقی جامعه را زیر پا میگذارد، معلوم نیست حد یَقِف سایرین در این موضوع چه خواهد بود و این دغدغهای است که تولید آثاری همچون «آقازاده» و پخش آن را تبدیل به دغدغهای بزرگ میکند.
ارسال به دوستان
رقبای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، با ایجاد محدودیتهای گسترده در شبکههای اجتماعی، به دنبال مهار اعتراضات احتمالی حریف به نتیجه انتخابات هستند
فیلترامپ
* دو نیمه کاکتوس
* پیشبینی حمام خون در آمریکا
ثمانه اکوان: فضای سیاسی و اجتماعی آمریکا به حدی دچار تنش شده که دولت آمریکا میداند نمیتواند در روز اعلام نتایج انتخابات جلوی سیل معترضان به نتایج انتخابات را که میخواهند در خیابانهای شهرها و ایالتهای مختلف آمریکا علیه نامزد پیروز انتخابات و ساختار سیاسی آمریکا اعتراض کنند، بگیرد. مسابقه نفرتپراکنیای که ترامپ و بایدن در آخرین هفتههای باقیمانده تا زمان برگزاری انتخابات به راه انداختهاند، در نهایت به احتمال زیاد ساختار سیاسی و نظام انتخاباتی آمریکا را نشانه میرود. البته از حالا مشخص نیست آیا رقبای انتخاباتی در نهایت تن به پذیرش آرا یا شکست در انتخابات میدهند یا خیر اما آنچه مسلم است، اینکه قرار است اتفاقات بزرگی بعد از انتخابات در آمریکا رخ دهد و اعتراض و آشوب و در وهله بعدی جنگ داخلی از جمله این اتفاقات میتواند باشد. از همین رو دولت آمریکا و سازمانهای اطلاعاتی این کشور برای جلوگیری از این مساله دست به دامن فیلتر کردن سایتهای اینترنتی یا شبکههای اجتماعی خارج از آمریکا و در عین حال محدود کردن شبکههای اجتماعی در داخل این کشور شدهاند.
توئیتر که از ابتدای شکلگیری بحثهای انتخاباتی همواره محل جدل بسیاری بوده است، در ابتدای امر بیان کرد مقابل دروغگویی نامزدهای انتخاباتی یا گسترش اطلاعات جعلی از سوی آنها را میگیرد. به همین دلیل تعدادی از توئیتهای ترامپ را حذف کرد و درباره تعدادی دیگر، از اقدامات اجرایی استفاده کرد که نشان دهد اطلاعات دادهشده توسط کمپینهای انتخاباتی ۲ نامزد انتخاباتی آمریکا غیرواقعی است. در مساله کرونا توئیتر بیشتر از هر زمان دیگری تحتفشار بود تا توئیتهای رئیسجمهور آمریکا یا صحبتهای او در حضور نمایندگان رسانههای گروهی را سانسور کند. توئیتر فعالانه وارد میدان شد و به صحتسنجی تعدادی از گفتارهای ترامپ درباره مؤثر بودن داروی هیدروکسی کلروکین پرداخت یا جلوی انتشار بیشتر صحبتهای او درباره اینکه میتوان با خوردن مواد تمیزکننده سطوح از بیمار شدن جلوگیری کرد را گرفت. در مرحله بعد اما شبکههای اجتماعی در فضای مجازی از هرگونه تبلیغات سیاسی منع شدند. فیسبوک از جمله شرکتهایی بود که خطمشی جدیدی برای تبلیغات خود در نظر میگیرد تا جلوی آشوب بیشتر را که توسط کمپینهای انتخاباتی ۲ نامزد یا هوادارانشان به راه افتاده است بگیرد. با فشار دولت ترامپ، نرمافزارهای ویچت و تیکتاک نیز که نرمافزارهایی چینی هستند از دسترس خارج شدند تا مبادا در فضای سیاسی آمریکا تأثیری بر نوجوانان و جوانان داشته باشند. تا هماینک نیز شبکههای اجتماعی در فضای مجازی مجبور شدهاند بر اساس قانونی که دولت آمریکا و کنگره حمایت خود را از آن اعلام کردهاند، فیلتر اعتبارسنجی روی تبلیغات انتخاباتی بگذارند و شعارهای تبلیغاتی یا صحبتهای انتخاباتی را که به دروغ مطرح میشود و پایه و اساس ندارد از فضای خود حذف کنند.
* نگرانی از فردای انتخابات
در طول چند ماه گذشته بارها از دونالد ترامپ سوال شده است: آیا در صورت شکست در انتخابات، کاخ سفید را به صورت مسالمتآمیز به جو بایدن، نامزد دموکراتها تقدیم میکند یا خیر. پاسخ جالب توجه ترامپ هر دفعه یک نتیجهگیری نهایی در افکار عمومی آمریکا ایجاد کرده است: «این کار به همین آسانیها هم نخواهد بود». لحن صحبتهای ترامپ مشخص نمیکند آیا او نتایج انتخابات ریاستجمهوری در ماه نوامبر را میپذیرد یا نه. او گاهی اوقات به شوخی مطرح میکند میزش را در دفتر بیضی کاخ سفید به این آسانیها تسلیم بایدن نخواهد کرد و مدتی بعد هم اعلام میکند مشکلی در این زمینه ندارد و باز هم جمله همیشگیاش را به کار میبرد: «بگذارید ببینیم چه میشود!» هر دو نامزد انتخابات در مناظره اول خود از پاسخ دادن به این سوال طفره رفتند و ترامپ با زرنگی تمام به هواداران نژادپرست خود این خط را داد که کنار بمانید اما آمادهباش باشید، زیرا اتفاقات مهمی قرار است بیفتد. در مناظره دوم که بین مایک پنس و کاملا هریس بود نیز هر دوی آنها از جواب دادن به سوالی درباره پذیرفتن نتایج انتخابات توسط نامزدهای انتخاباتی طفره رفتند. همه اینها نشان میدهد در روز اعلام نتایج انتخابات باید منتظر اتفاقات تازهای در واشنگتن باشیم.
* تدارکات شبکههای اجتماعی مجازی برای سرکوب اینترنتی معترضان
حالا اما شبکههای اجتماعی اینترنتی در آمریکا اعلام کردهاند به دلیل فضای به وجود آمده و منافع ملی آمریکا خودشان دستبهکار شده و خودشان خطمشیای برای فعالیت در این سایتها اعلام کردهاند که بشدت جالب توجه است. شبکههای اجتماعی آمریکایی در فضای مجازی که در انتخابات سایر کشورها به منبعی برای گسترش اخبار جعلی، اتهامات و تشویق به حضور و اعتراض خیابانی تبدیل میشوند، این بار اعلام کردهاند تلاش خود را میکنند از ایجاد آشوب در روز بعد از اعلام نتایج انتخابات جلوگیری کنند! برای مثال توئیتر که در انتخابات سال 88 ایران به درخواست هیلاری کلینتون، تعمیرات سایت خود را عقب انداخت تا تأثیرگذاری بر فضای انتخاباتی و آشوبهای بعد از این انتخابات را از دست ندهد، حالا اعلام کرده است این شبکه اجتماعی از اعلام پیروزی زودهنگام نامزدهای انتخابات آمریکا جلوگیری خواهد کرد. مدیران این شبکه اعلام کردهاند با توجه به شیوع کرونا بسیاری از آمریکاییها به صورت پستی در انتخابات شرکت خواهند کرد و ممکن است مشخص شدن کاندیدای پیروز در برخی ایالتها هفتهها طول بکشد و اجازه نخواهند داد کاندیدایی با توسل به رأیهای حضوری، خود را پیروز میدان بداند! این در حالی است که بر اساس نظرخواهیها، بیشتر دموکراتها و هواداران جو بایدن به صورت پستی رأی خواهند داد. در حالی که هواداران ترامپ میگویند در روز انتخابات پای صندوق رأی خواهند رفت. ترامپ برای تأثیرگذاری بر نتایج انتخابات و تغییر دادن نتایج به نفع خود بارها اعلام کرده است رأیگیری پستی را قبول ندارد و از طرفداران خود خواسته است به صورت حضوری رأی دهند. از همین رو پیشبینی میشود در همان روز رأیگیری، ترامپ خود را پیروز میدان معرفی و اعلام کند اگر تا چند هفته آینده، نتایج انتخابات با رأیگیری پستی تغییر کند، حتما در پروسه انتخابات فسادی رخ داده و تقلب شده است.
توئیتر همچنین تدابیر تازهای برای جلوگیری از انتشار خبرهای جعلی مربوط به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در نظر گرفته است. به گفته این شرکت، بازنشر مطالب بدون اضافه کردن نظری نیز دشوارتر خواهد شد تا کاربران در کنار بازنشر یک توئیت، نظر خود را نیز اضافه کنند. این کار نیز برای بستن دست رباتها در بازنشر توئیتهای یک کمپین انتخاباتی خاص بهصورت بیشمار است. بدین ترتیب توئیتر جلوی رباتهایی را که میخواهند فضا را به نفع یک کاندیدای خاص تغییر دهند، میگیرد. این در حالی است که در سایر مسائل بینالمللی و از جمله مسائلی که مربوط به کشورهای مخالف آمریکا است (از جمله در انتخابات بولیوی که با کودتای آمریکایی نتایج انتخابات تغییر کرد، انتخابات و اعتراضات ونزوئلا، اعتراضات لبنان و عراق یا انتخابات و اتفاقات مختلف موجود در ایران) این رباتها و تعداد هشتگهاست که بیانگر نحوه تفکر مردم راجع به موضوعات مختلف است!
به دنبال نگرانی شبکههای اجتماعی از بروز احتمالی ناآرامیها پس از انتخابات آمریکا، فیسبوک نیز اعلام کرده است ممنوعیت تبلیغات سیاسی را جدیتر دنبال خواهد کرد. فیسبوک از زمان پلمب شدن صندوقهای رأیگیری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در روز رأیگیری، هرگونه تبلیغات سیاسی در این شبکه اجتماعی را ممنوع خواهد کرد و این ممنوعیت با توجه به میزان اعتراضات و التهابات انتخاباتی، برای چند روز یا چند هفته ادامه خواهد داشت.
* فیلترینگ به روش آمریکایی
تا اینجا مشخص است که دولت آمریکا برای جلوگیری از ایجاد آشوب و اعتراضات بعد از انتخابات روز 13 آبان، در حال تدارک حملهای همهجانبه به شبکههای اجتماعی و رسانههاست. از دسترس خارج شدن شبکههای اجتماعی خارجی در آمریکا، مهندسی چگونگی فعالیت مردم در شبکههای اجتماعی داخل آمریکا و ایجاد محدودیتهای بسیار شدید توسط شرکتهای اینترنتی همه نشان از پیشبینی برای وقوع اتفاقی بزرگ در آمریکا دارد. این البته نخستینبار نیز نیست که دولت آمریکا و سازمانهای اطلاعاتی این کشور با این روشها جلوی اعتراضات را گرفته و به سرکوب اینترنتی آنها رو میآورند. در جنبش تسخیر والاستریت در سال 2011، سازمانهای اطلاعاتی آمریکایی از روی گوشی و پیامرسانهای آمریکایی میفهمیدند در کدام منطقه از نیویورک تجمعات افزایش پیدا کرده است و مستقیما اپلیکیشنهای مختلف و اینترنت را در این محلهها محدود میکردند. در آن زمان گوشیهای بلک بری شامل نرمافزاری بود که میتوانست بدون دانستن شماره تلفن فردی، در صورتیکه نزدیک فرد قرار بگیرد، به گوشی او پیام بفرستد و اعضای جنبش والاستریت معمولا از طریق اپلیکیشن موجود در این گوشیها با یکدیگر رابطه برقرار کرده و هماهنگی اعتراضات را انجام میدادند. دولت آمریکا بعد از مدتی تمام پیامرسانهای این گوشی را در نزدیکی محل قرار گرفتن معترضان در نیویورک قطع کرد. در اعتراضات به نژادپرستی و تبعیض نژادی که اخیرا در سراسر ایالتهای آمریکا نیز برپا شد، در واشنگتن و در شبی که معترضان تا نزدیکی کاخ سفید پیشروی کردند، دسترسی آنها به توئیتر و فضای مجازی بشدت کاهش پیدا کرد و باعث شد معترضان اعلام کنند دولت آمریکا برای یکشب آنها را از صحنه روزگار و خبررسانی درباره اعتراضاتشان محو کرده است. این بار اما هماهنگیهای لازم با مدیران شبکههای اجتماعی و سایتهای خبری در آمریکا صورت گرفته و به نظر میرسد شمشیری که تاکنون دولت آمریکا روی نمایش دادن آن را نداشت، این بار از رو بسته شده است.
******
دو نیمه کاکتوس
فاطمه فهیمی: جمهوری اسلامی از آغاز تاسیس تاکنون با طیف بسیار وسیعی از انواع تحریمهای ظالمانه اقتصادی، سیاسی و نظامی از سوی آمریکا مواجه بوده است. برخی معتقدند جمهوریخواهان در دشمنی با ایران و اعمال تحریمهای ظالمانه شدت عمل بیشتری به خرج دادهاند و در مقابل دموکراتها، سیاستهای نرمتری نسبت به رقبای جمهوریخواه نسبت به ایران داشتهاند. نتیجه چنین تصوری، همین تفکر خوشخیالانه است که توجیه میکند پیروزی دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری پیش روی ایالاتمتحده و روی کار آمدن دولتی به ریاست جو بایدن، معاون پیشین باراک اوباما، ممکن است از شدت سیاستهای ضدایرانی واشنگتن بکاهد. در اینجا تلاش میشود سیاستهای تحریمی دولتهای مختلف دموکرات و جمهوریخواه واشنگتن طی 42 سال سپریشده از پیروزی انقلاب اسلامی (1979 میلادی) بررسی و مقایسه شود.
* صفر پیدایش تحریمها
در ابتدای بحث درباره ادوار مختلف تحریمهای آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی باید یادآور شد که اینگونه تحریمها با فلسفه و مکانیزم جنگ اقتصادی اصلا چیز جدیدی نبوده و هیچ ارتباطی به ادعاهای حقوق بشری یا دموکراسیخواهانه آمریکاییها و انگلیسیها نداشته و ندارد. دستکم طی 4 قرن سلطه امپراتوریهای آنگلوساکسونی بر غرب و شرق، نظامهای تحریم امپریالیستی به طور مداوم از سوی لندن و سپس واشنگتن علیه رقبای جهانی آنها از امپراتوری ناپلئون گرفته تا جمهوری نوپای آمریکا، و از امپراتوری اسلامی هندوستان و ایران و عثمانی گرفته تا امپراتوری چین و سپس جمهوری خلق در این کشور و حتی ابرقدرتی مثل اتحاد جماهیر شوروی و متحدان شرقیاش، اعمال شده است. پس اگر بخواهیم مشابه ادبیات انجیلی، نقطه آغاز یا صفر پیدایشی برای تحریمهای آنگلوساکسونی علیه ملتهای جهان تعریف کنیم، باید بیش از 400 سال به عقب برویم.
آغاز نظام تحریمهای جدید علیه انقلاب، دولت و ملت ایران اما به کمی بیش از 41 سال قبل و مقطع تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام در سال 58 بازمیگردد. نوامبر 1979(آبان 58) جیمی کارتر، رئیسجمهور دموکرات آمریکا با اعلام بیانیه 4702 اعلام میکند هیچ نوع نفت خام تولیدی ایران یا مواد تولیدی از نفت خام ایران اجازه ورود به قلمرو آمریکا را ندارد و چند روز بعد اموال ایران بلوکه میشود.
* ننگ داماتو با نیرنگ کلینتون
جالب اینکه تا هفدهمین سال تاسیس نظام جمهوری اسلامی، هنوز تحریمهای ضدایرانی در آمریکا فاقد یک ساختار منسجم قانونی بود تا اینکه سال 1996 در زمان دولت دموکرات بیل کلینتون، قانون داماتو از تصویب کنگره گذشت؛ قانونی که در حقیقت به نام طراحش سناتور «آلفونسو مارسلو آلدیآماتو» مشهور شد و در ابتدا هیچ ارتباطی به ایران نداشت و صرفا واکنشی بود به اقدامات ضدغربی معمر قذافی، دیکتاتور لیبی. این سناتور ایتالیاییالاصل حزب جمهوریخواه اما به پیشنهاد کندی، سناتور دموکرات، نام ایران را هم به توصیه نومحافظهکاران جنگطلبی که از دولت بوش پدر به دولت کلینتون کوچ کرده بودند در قانون داماتو گنجاند تا سرآغازی شود بر ربع قرن دیگر از تحریمهای ضدایرانی که از زمان تصویب این قانون، نیمی از آنها در دوران دولتهای دموکرات اعمال شده است.
به موجب این قانون ننگین، هرگونه سرمایهگذاری بیش از 40 میلیون دلار در سال برای توسعه بخش نفت و گاز ایران توسط هر شرکتی در دنیا ممنوع شد. اما داماتو به همین جا محدود نشد و تا امروز در هر دوره تمدید آن در کاخ سفید و کنگره، با مشارکت توامان جمهوریخواهان و دموکراتها، بخش گستردهای از حیات اقتصادی و اجتماعی کشورمان مورد تحریم و تحدید قرار گرفته است.
* دوران بوش پسر
سال 2005 پرونده هستهای ایران در فضای بینالمللی پررنگ میشود، تا این زمان عمده تحریمهای ضدایرانی به صورت محدود و اولیه بود. از سال 2006 پس از اینکه در مذاکرات هستهای طرفهای مذاکرهکننده به توافق نرسیدند و ایران خواسته طرفهای مذاکرهکننده برای تعلیق تمام فعالیتهای مرتبط با غنیسازی را رد کرد، دولت جمهوریخواه جورج بوش پسر، فشارها علیه کشورمان را تشدید کرده و تحریمها را علیه ایران توسعه میدهد. تحریمهای هدفمند در دستور کار دولت آمریکا قرار میگیرد که به طور نقطهای یک فرد یا نهاد را هدف قرار میدهند و محدودیتهایی را در همکاری و ارائه خدمات برای افراد تحریمی ایجاد میکنند. این تحریمها که حالت ویروسی دارند میتوانند به سایر افراد و نهادهایی که قوانین تحریمها را رعایت نکنند نیز سرایت کنند. یعنی اگر این ممنوعیت توسط کسی نقض شود مرجع اعمالکننده تحریم یعنی وزارت خزانهداری و اداره «اوفک» میتواند آن فرد و نهاد را هم داخل همین لیست تحریم قرار دهد.
ذیل تحریمهای هوشمند، بانکهای ایرانی در این دوره وارد سیاهه تحریمهای آمریکایی میشوند. بانکهای سپه، ملت، ملی، آرین و کارگشایی و برخی از نهادهای مهم مانند سپاه پاسداران و وزارت دفاع تحریم میشوند.
علاوه بر این با لغو گواهینامه یوترن(دور برگردان)، دسترسی غیرمستقیم ایران به نظام مالی آمریکا نیز لغو میشود و تحریمها به صورت هدفمند و موردی وارد مرحله جدیدی از سازوکار شاخه نظارت مالی وزارت خزانهداری ایالاتمتحده میشوند. پیش از این موسسات مالی آمریکایی میتوانستند روند انتقال پول مشخصی را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم برای ایرانیها انجام دهند،که با قانون جدید از آن محروم میشوند.
در دوره جورج بوش پسر همزمان پرونده ایران از شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت ارجاع داده شده و طی سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ چهار قطعنامه شورای امنیت علیه ایران صادر میشود. در این قطعنامهها تعدادی از افراد مرتبط با برنامه هستهای و موشکی ایران در لیست تحریمهای سازمان ملل قرار گرفتند، اگرچه برخی موارد نیز هیچ مورد تحریمی علیه ایران نداشتند.
* دوره او که با ما نبود
باراک اوباما سال 2008 از حزب دموکرات به ریاستجمهوری آمریکا انتخاب شد. اوباما در دوران رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری شعار مذاکره و گفتوگو بدون پیششرط با ایران را مطرح کرد. او وعده داد «تغییر در رفتار» ایران میتواند با عضویت این کشور در سازمان تجارت جهانی، برخی مزایای اقتصادی و ضمانتهای امنیتی، پاداش یابد. همچنین اوباما در نخستین پیام نوروزیاش بیان کرد که خواستار در پیش گرفتن یک دیپلماسی برای حل تمام مشکلات فیمابین و برقراری روابط سازنده با ایران است. این سخنان اوباما در داخل کشور امیدهایی را برای اصلاح رابطه با آمریکا در میان برخی جناحهای سیاسی و دولتمردان به وجود آورد.
این در حالی بود که اوباما در دوره نمایندگی کنگره جزو حامیان تشدید تحریمها علیه ایران بوده است. او بیان کرده بود دولت ایران از درآمدهای نفتی برای توسعه برنامه هستهای خود و حمایت از گروههای تروریستی در خاورمیانه استفاده میکند، لذا اعمال فشار بر شرکتها برای قطع روابط مالی با ایران اثر تحریمها را افزایش میدهد. در پی این امر او سال 2007 طرحی را به سنای آمریکا ارائه کرده بود که سرمایهگذاران خارجی را به خروج از ایران تشویق میکرد.
اوباما در عمل تا پیش از انتخابات ۸۸ یعنی یک دوره حدود یکساله همان مسیر دولت بوش جمهوریخواه را ادامه میدهد. در این مدت طی ۳ دستور اجرایی تعدادی از افراد و نهادهای ایرانی مورد تحریم قرار میگیرند.
بعد از انتخابات 88 و با وقوع اتفاقات فتنه 88، اوضاع بینالمللی علیه ایران تغییر میکند. جمهوری اسلامی ایران در فضای بینالمللی متهم میشود. با این بهانه آمریکا فشارهایش نسبت به ایران را افزایش میدهد. با راهبری آمریکا آخرین و مهمترین قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران یعنی قطعنامه 1929 در سال 2010 (19 خرداد 89) به تصویب میرسد.
دولت اوباما دامنه تحریمهای یکجانبه علیه ایران را بشدت گسترش میدهد. قانون سیسادا- قانون جامع تحریمهای ایران، پاسخگویی و عدم سرمایهگذاری- در جولای 2010 (10 تیر 89) تصویب میشود. تصویب این قانون آغاز نسل دوم تحریمهای بانکی ثانویه علیه ایران است که زمینه را برای تغییرات مهمی در تحریمهای ایران ایجاد میکند و نسبت به تحریمهای قبلی یک تغییر اساسی محسوب میشود. هدف و مخاطب این قانون بانکهای بزرگ بینالمللی در سطح جهان بودند که دسترسی به چرخه دلار برایشان اهمیت دارد. لذا وزارت خزانهداری آمریکا تلاش میکند از آنها برای همراه کردن خود در اجرای تحریمها علیه ایران بهره گیرد. قانون «سیسادا» این امکان جدید را به دولت آمریکا داد که از اهرم دسترسی به شبکه بانکی آمریکا و چرخه دلار برای تنبیه موسسات مالیای که به تحریم ایران توجه نمیکنند استفاده کند. در نتیجه این تحریم، بانکهای بزرگ بینالمللی عملا به بازوهای وزارت خزانهداری آمریکا برای اعمال تحریم علیه ایران تبدیل میشوند که این امر در اثرگذاری و اجرایی شدن تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران بسیار مهم بوده است. این حرکت که در دوره دموکراتها اتفاق افتاد عملا جبهه آمریکا علیه ایران را گسترش داد و ایران برای مقابله با تحریمها دیگر تنها با وزارت خزانهداری آمریکا طرف نبود.
بعد از قانون سیسادا در دولت اوباما، قانون اختیارات دفاع ملی برای سال مالی 2012 در دسامبر 2011 (دی 90) تصویب میشود که در آن ۲ اقدام جدی تحریمی یعنی تحریم بانک مرکزی و فروش نفت ایران انجام میشود.
در گام بعدی قانون «ترا» (قانون کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه 2012) در آگوست 2012 (مرداد 91) به تصویب میرسد. بر اساس این قانون بخشهای دیگری از اقتصاد ایران تحریم میشود. قانون ترا تحریمهای ذیل قانون ایسا درباره سرمایهگذاری در صنعت نفت را به سرمایهگذاری و صادرات و واردات در صنایع پتروشیمی توسعه میدهد. این قانون همچنین صدور ویزا برای بسیاری از مقامات ایرانی را بهبهانه های مختلف از جمله نقض حقوق بشر ممنوع و بحث ممنوعیت تحصیل دانشجویان ایرانی در رشتههای مربوط به صنعت هستهای و موشکی را نیز مطرح میکند.
علاوه بر این با تصویب این قانون، مؤسسات مالی خارجی در صورت انجام تراکنش برای هر فرد و نهاد ایرانی که به این بهانهها در لیست تحریم قرار گرفتهاند، از نظام مالی آمریکا محروم میشوند. تا پیش از این بر اساس قانون سیسادا، مؤسسات مالی خارجی فقط در صورت انجام تراکنش با بانکها و مؤسسات مالی ایرانی که به بهانه حمایت از سلاح کشتار جمعی یا تروریسم در لیست تحریم بودند از نظام مالی آمریکا محروم میشدند.
همچنین قانون ترا، تحریمهای نفتی ایران را توسعه و اجازه میدهد نفت ایران صرفا به معدود کشورهای مشخصی فروخته شود و پول حاصل از آن فقط بتواند در تجارت دوجانبه کالاهای غیرتحریمی بین ایران و آن کشور به کار گرفته شود.
در اقدام بعدی در دولت اوباما، ژانویه 2013 (دی 91) «قانون آزادی و مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی ایران ( ایفکا)» به تصویب میرسد. قانون ایفکا، مجددا لیست تحریم ایران را توسعه داده و تمام افراد و نهادهای ایرانی را که مرتبط با بخشهای انرژی، حملونقل، کشتیسازی و بنادر ایران هستند و نیز صداوسیمای ایران را در لیست تحریمها قرار میدهد. علاوه بر این ارائه بیمه و بیمه خوداتکایی برای افراد قرار گرفته در لیست تحریم ایران بر اساس قوانین مختلف را ممنوع و آنها را شامل جریمههای درنظر گرفته شده قانون ایسا میکند. همچنین تحریم علیه بانکهای دنیا که با ایران تراکنش انجام میدهند در این قانون گسترش پیدا میکند و بر اساس این قانون هر مؤسسه مالی خارجی در صورت انجام تراکنش با یکی از افراد و نهادهای ایرانی قرار گرفته در لیست تحریم (به هر دلیلی)، از نظام مالی آمریکا محروم میشود. قانون ایفکا در واقع هر فرد و نهاد ایرانی را که در لیست تحریمهای آمریکا قرار گرفتهاند، فارغ از دلیلش مشمول تحریمهای نسل دوم آمریکا میکند. و این فشار مضاعفی را به جمهوری اسلامی در بحث تحریمها وارد میسازد.
علاوه بر این شکل گرفتن کانالهای مالی و کانالیزه شدن روابط مالی ایران، بلوکه شدن پولهای نفتی و اجازه مصرف آن صرفا برای مصارف خاص، در این دوره از دولت دموکرات آمریکا انجام میشود.
در سال 2013 کشور وارد فضای مذاکره با آمریکا میشود. یعنی دموکراتها تا این زمان توانستند تحریمها را به گونهای هدایت کنند که آن را به هدف اصلیاش یعنی نشاندن ایران در پای میز مذاکره برسانند.
* توافق ژنو تا برجام
در توافق ژنو در ازای یک سری امتیازات هستهای که از کشورمان سلب میشود، دولت اوباما اعلام میکند اعمال تحریمهای مرتبط با هستهای را به طور موقت متوقف میکند و یک سری تخفیفهای تحریمی هم برای ایران اتفاق میافتد.
این تخفیفها در عین پایدار نگه داشتن ساختار تحریمهای مالی و بانکی ایران، شامل موارد زیر بود:
آمریکا تلاشها برای کاهش خرید نفت خام ایران را متوقف میکند به گونهای که مشتریان آن بتوانند میانگین میزان کنونی خرید نفت خام خود از ایران را ادامه دهند. اجازه میدهند مبالغ مشخصی از عواید فروش نفت به کشور بازگردد. تحریمهای صادرات پتروشیمی و خدمات مرتبط با آن، طلا و فلزات گرانبها و صنایع خودرو تعلیق شود. دولت آمریکا در چارچوب اختیارات قانونی رئیسجمهور و کنگره از تحمیل تحریمهای جدید هستهای خودداری میکند و یک کانال مالی برای تامین نیازهای انساندوستانه ایران با استفاده از درآمدهای نفتی ایران در خارج از کشور ایجاد میکند.
بعد از توافق ژنو، اوباما تصریح میکند: ما همچنان بشدت به اعمال فشارهای گسترده از طریق تحریمها ادامه میدهیم و همچنان به هدف قرار دادن حمایت ایران از تروریسم و نقض حقوق بشر در ایران خواهیم پرداخت.
تنها چند ماه بعد از توافق ژنو، دسامبر 2013 (آذر 92) آمریکا لیست تحریمهای خود علیه ایران را بر اساس دستورهای اجرایی مختلف افزایش میدهد. در بیانیه منتشرشده از سوی وزارت خزانهداری آمریکا در این زمان آمده است همانطور که کشورهای 1+5 در حال تلاش برای رسیدن به توافق جامع هستند، ما بشدت متعهد به اجرای رژیم تحریمهای خود و افشای اقدامات فریبکارانه و شرکتهای پیشانی دولت ایران برای دور زدن تحریمها هستیم.
* اجرای توافق برجام
ژانویه 2015 (دیماه 94) توافقنامه جامع هستهای میان ایران و 1+5 اجرایی میشود که دولت روحانی عنوان مندرآوردی برجام را روی آن مینهد که مخفف عبارت «برنامه جامع اقدام مشترک» است. کمی بعد در یکی از نشستهای محمدجواد ظریف با نمایندگان مجلس منتقد برجام فاش میشود که وزیر خارجه و تیم مذاکرهکننده عمدا چشم بر نواقص این توافقنامه که مشخصا به ضرر جمهوری اسلامی ایران است، بستهاند. عمده تخفیفهایی که در برجام به ایران داده میشود از جنس تخفیفهای هدفمند است. تعداد زیادی از افراد و نهادها از لیست تحریم بیرون میآیند اما حدود 180 فرد و نهاد همچنان در لیست تحریم آمریکا باقی میمانند. آدام ژوبین، معاون ضدتروریسم و اطلاعات مالی آمریکا و مسؤول اجرای تحریمهای ایران در دسامبر 2015 بیان میکند که ما باید مقابل حمایت ایران از تروریسم، نقض حقوق بشر و جدایی بازیگران بد از نظام مالی بینالملل بایستیم و برجام به هیچوجه توانایی ما را برای انجام این کار محدود نمیکند. برای تحمیل تحریمهای غیرهستهای بعد از برجام بر ایران تلاش میکنیم.
از طرفی ساختار تحریمهای نسل دومی ایران همچنان بعد از برجام باقی میماند. باقی ماندن این ساختار و حدود 180 نفری که در لیست تحریمی باقی مانده بودند، زمینه را برای ایجاد تحریمهای هوشمند آمریکا فراهم میکند. در واقع ما بعد از برجام وارد دور جدیدی از تحریمها در دوره دموکراتها میشویم. با توجه به اینکه در داخل کشور عدهای از لیست تحریمها خارج میشوند و عدهای دیگر در داخل تحریمها باقی میمانند، آن عده که از فضای تحریم خارج میشوند، برای در امان ماندن از تحریم مجدد به همراهی و همکاری با نظام تحریمهای آمریکا میپردازند و یک خودتحریمی در داخل کشور از سوی عناصر داخلی کشور اتفاق میافتد. این وضعیت تحریم هوشمند وضعیت بسیار متفاوتی از قبل را ایجاد میکرد که نگرانیهای زیادی را به همراه داشت. آمریکا در واقع در مسیر بعد از برجام تلاش میکرد که از طریق ساختار تحریمها از داخل ایران یارگیری کند. البته همچنان از همان روز ابتدای اجرای برجام تا پایان دوره ریاستجمهوری اوباما، آمریکا تلاش میکرد لیست تحریم را هم افزایش بدهد و گامبهگام موارد تحریمی را زیاد کند.
* روی کار آمدن جمهوریخواهان و ریاستجمهوری ترامپ
دونالد ترامپ 20 ژانویه 2017 روی کار میآید. ترامپ تا مه 2018 که آمریکا از برجام خارج میشود، همان مسیر تحریم هوشمند و افزایش افراد و نهادهای تحریمی را که دولت اوباما بعد از برجام آغاز کرده بود، ادامه میدهد.
مهمترین اقدام آمریکا و ترامپ در این روند قانون کاتسا است. قانون کاتسا دور جدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران را به بهانه مسائل موشکی، فعالیتهای سپاه در منطقه (تروریسم)، حقوق بشر و تحریمهای تسلیحاتی وضع کرد. به اذعان بسیاری از کارشناسان، تمرکز اصلی تحریمی قانون کاتسا روی توان دفاعی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی و ضربه زدن به نیروهای مسلح قرار گرفته بود.
* خروج آمریکا از برجام
دونالد ترامپ تا زمان خروج از برجام رویه تحریم هوشمند اوباما علیه ایران را به اجرا درمیآورد تا اینکه ماه مه 2018 (اردیبهشت 1397) در پی بحرانهای ارزی ایران اعلام میکند تصمیم دارد تعهدات آمریکا در برنامه اقدام مشترک را متوقف کرده و تحریمهای ضدایرانی را که در برجام متوقف شده بود طی ۲ بازه 90 و 180 روزه اعمال کند. واشنگتن با خروج از برجام استراتژی اعمال فشار حداکثری علیه ایران را در پیش گرفت. فشار حداکثری در لایه تحریمی عملا همان تحریمهای فلجکنندهای را بازمیگرداند که زمانی دولت دموکراتها علیه ما اعمال میکرد. به این معنا که همه آن تحریمهای دوران اوباما را ترامپ دوباره بازگردانده و سپس سعی در توسعه یافتن آن کرد. توسعه تحریمها بعد از خروج آمریکا از برجام شامل تحریم حوزه فلزات از جمله تحریم بخشهای مرتبط با آهن، فولاد، مس و آلومینیوم ایران، تحریم رهبر معظم انقلاب و دفتر ایشان و قرار گرفتن نام هر فرد منصوبشده در هر سمت حکومتی و غیرحکومتی توسط رهبر معظم انقلاب یا دفتر ایشان در فهرست تحریم و اعمال تحریمهای بیشتر بر ایران در حوزه ساختوساز، معدن و نساجی بود. علاوه بر این لیست افراد و نهادهای مرتبط با تحریمهای قبلی نیز چندین بار افزایش یافت.
در واقع در دوره بعد از خروج آمریکا از برجام از نظر قانونی، تحریم جدیدی علیه ایران اضافه نشده و جنس تحریمها همان چیزی بوده که در دوره دموکراتها اعمال شده است. دولت ترامپ تنها تحریمهای ایران را از نظر تعداد، بیشتر کرده است. ترامپ عمدتا در این دوره تلاش کرده است تا یک فضای ترسناک بینالمللی علیه ایران ایجاد کند. هر چند که در حوزه بینالمللی در این مدت نتوانست قطعنامهای علیه ایران صادر کند.
* نتیجهگیری: تحریم ضدایرانی، راهبرد همیشگی آمریکا
همانگونه که ملاحظه کردید، بررسی دولتهای مختلف دموکرات و جمهوریخواه در دورههای مختلف نشان میدهد تفاوت چندانی بین رویکرد دولتهای برآمده از این ۲ حزب که چیزی جز ۲ انشعاب از حاکمیت آمریکا نیستند، وجود ندارد. تحریمها عمدتا در دوره دموکراتها از نظر موضوعی و ساختاری توسعه داده شدهاند. هر چند که بوش جمهوریخواه آغازکننده تحریمهای گسترده علیه ایران بود و ترامپ تلاش میکند بیش از توان از تحریمها علیه ایران استفاده کند اما همان مسیر دموکراتها را در اجرای تحریمها پیاده میکند. تحریمهای هدفمند، هوشمند و فلجکننده هم در دوره دموکراتها و هم در دوره جمهوریخواهان پیگیری و اجرا شده است. در واقع تفاوت جدی در اعمال تحریمها بین ۲ جریان دموکرات و جمهوریخواه وجود ندارد و بحث تحریم در آمریکا به یک راهبرد ملی تبدیل شده است که هر ۲ حزب با آن همراهی میکنند و به نظر نمیرسد بتوان تصور کرد که دولتی در آمریکا از این ابزار استفاده نکند.
***
پیشنهاد پولیتیکو: بایدن سیاست خارجی ضدایرانی ترامپ را ادامه دهد
پولیتیکو، هفتهنامه تحلیلی مستقل آمریکایی که البته به طور صریح از نامزدی جو بایدن برای انتخابات ریاستجمهوری 2020 حمایت کرده، اخیرا به دموکراتها سفارش کرده اگر به قدرت رسیدند بخشی از سیاست خارجی دوران ترامپ را به همان شکل ادامه دهند. نهال طوسی، روزنامهنگار ایرانیتبار مقیم تگزاس و نزدیک به پنتاگون مقاله مزبور را با عنوان «سیاستهای خارجی ترامپ که بایدن باید حفظ کند» نگاشته است. او به طور ویژه، دیپلماسی افراطی کاخ سفید علیه ایران و در جانبداری مطلق از رژیم صهیونیستی طی 4 سال اخیر را ستوده و رئیسجمهور آتی را خواه جمهوریخواه باشد یا دموکرات ملزم به تداوم بخشیدن این سیاستها میکند.
از نگاه او، همانگونه که بایدن اعلام کرده در صورت رسیدن به ریاستجمهوری، تصمیم ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس اشغالی را نقض نمیکند و در حالی که به نظر نمیرسد او و دموکراتها مخالفت خاصی با موضع دولت جمهوریخواه فعلی در به رسمیت نشناختن نیکولاس مادورو به عنوان رئیسجمهور قانونی جمهوری ونزوئلا داشته باشند، مواضع ضدایرانی ترامپ هم میتواند سرلوحه سیاست خارجی دولت آینده دموکراتها قرار بگیرد. بر این اساس، بایدن به عنوان گزینه ریاستجمهوری دموکراتها چندین بار اعلام کرده که نهتنها قصد بازگرداندن سفارتخانه ایالات متحده به تلآویو را ندارد بلکه با وجود همه اختلاف دیدگاهها با ترامپ درباره صلح خاورمیانه، از آنچه توافق قرن خوانده میشود- که در حقیقت چیزی نیست جز دستور کار خود رژیم صهیونیستی برای تحمیل تسلط خود بر کشورهای عربی خاورمیانه اما با انشای جرد کوشنر، داماد ترامپ- حمایت میکند. این معنایی جز ادامه سیاست جانبداری بیچون و چرای واشنگتن از جنایات و اشغالگری اسرائیلیها توسط یک دولت احتمالی دموکرات در کاخ سفید نخواهد داشت. پولیتیکو بر همین مبنا، بازگشت دموکراتها به برجام در صورت پیروزی در انتخابات ماه آینده را رد کرده و مینویسد: «ترامپ که از توافق بینالمللی (برجام) بسته شده توسط سلفش احساس رضایت نمیکرد، از توافق هستهای با ایران خارج شد. ایران در پاسخ گامهایی برای آغاز مجدد برنامه هستهایاش برداشت که حالا همین شرایط را برای بایدن به منظور الحاق دوباره به برجام سخت کرده است».
بایدن صریحا اشاره کرده شرط بازگشت دولت احتمالیاش به توافق برجام با ایران، روسیه، چین و کشورهای پیشرو اتحادیه اروپایی، مذاکره درباره مسائلی افزونتر از برنامه هستهای است تا مشخصا نقش ایران در منطقه پیرامونش را محدود کند؛ موضوعی که در ایران از آن تحت عنوان «برجامهای 2، 3 و...» یاد میشود. طبیعتا تهران به این موضوع تن نخواهد داد.
******
پیشبینی حمام خون در آمریکا
گروه بینالملل: کرونایی شدن دونالد ترامپ بهانهای شد تا کمیسیون مناظرههای انتخاباتی آمریکا قید مناظره دوم ۲ کاندیدا را بزند و همه چیز به مناظره آخر موکول شود. ترامپ که با وجود ناقل ویروس کرونا بودن دیروز فعالیتهای خود را از سر گرفته است، بدون توجه به احتمال آلوده کردن افراد اطراف خود، فردا به فلوریدا میرود تا در همایش هوادارانش شرکت کند. درباره لغو مناظره دوم این موضوع را هم باید در نظر گرفت که مناظره پرحاشیه و سرشار از فحاشی و جدال لفظی بایدن و ترامپ، طیف روشنفکران و هیأت حاکمه آمریکا را بر آن داشت فکری برای این اوضاع کنند به گونهای که «ریچارد هاس» رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در توئیتی آرزو کرد خدا کند مردم دنیا این مناظره را ندیده باشند. هر چه باشد لغو مناظره دوم، فرصت قضاوت بهتر 2 کاندیدا در مصاف با یکدیگر را محدودتر کرد. حالا در میان همه این داستانها، نظرسنجی رویترز از احتمال بالای وقوع خشونت و درگیری در آمریکا در فردای انتخابات حکایت دارد. بازار فروشندگان اسلحه در آمریکا این روزها داغتر از هر زمانی است و ایالات متحده سختترین روزهای تاریخ خود را میگذراند.
* دومین مناظره ترامپ و بایدن لغو شد
به گزارش «وطن امروز»، پس از آنکه دونالد ترامپ اعلام کرد در مناظره مجازی شرکت نخواهد کرد، کمیسیون مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا از لغو دومین مناظره نامزدهای جمهوریخواه و دموکرات خبر داد. این کمیسیون بامداد شنبه در بیانیهای اعلام کرد: «اکنون روشن شده است مناظره 15 اکتبر (24 مهر) برگزار نخواهد شد و این کمیسیون توجه خود را به آمادگی برای آخرین مناظره ریاستجمهوری که 22 اکتبر (اول آبان) برگزار خواهد شد، معطوف میکند». والاستریت ژورنال در گزارشی با اشاره به این مطلب نوشت، کمیسیون مناظرههای انتخاباتی روز پنجشنبه اعلام کرده بود با توجه به ابتلای ترامپ به کرونا دومین مناظره که قرار بود در میامی برگزار شود، به صورت مجازی انجام خواهد شد اما ترامپ حضور در مناظره مجازی را رد کرد. این در حالی است که پیش از این، برخی منابع خبری مدعی شده بودند رئیسجمهور آمریکا با رقیب دموکرات خود برای تعویق زمان برگزاری مناظره دوم و سوم توافق کرده است.
* واکنش ستادهای بایدن و ترامپ به لغو مناظره
لغو دومین مناظره جو بایدن و دونالد ترامپ در حالی از سوی کمیسیون دوحزبی مناظرههای انتخاباتی مطرح شد که ستاد انتخاباتی ترامپ بامداد دیروز ضمن انتقاد از لغو مناظره، با صدور بیانیهای اعلام کرد: «هیچ دلیل پزشکی برای توقف مناظره ۱۵ اکتبر در میامی وجود نداشت، زیرا رئیسجمهور [ترامپ] تا آن زمان آماده و سالم میشد». از سوی دیگر بایدن پیش از این درباره برگزاری مناظره دوم با ترامپ، خود را تابع نظر کمیسیون مناظرهها دانسته بود. در همین حال یک سخنگوی ستاد انتخاباتی بایدن مخالفت ترامپ با مناظره مجازی را فرار از پاسخگویی تلقی کرد: «از آنجا که ترامپ از حضور در این مناظره خودداری کرده است، ما به دنبال چارچوب دیگری برای برگزاری مناظره هستیم». نکته جالب توجه اینکه دموکراتها پیش از برگزاری مناظرهها و در اواسط مردادماه تلاشهایی را برای لغو کامل مناظره بایدن و ترامپ در دستور کار قرار داده بودند.
* ترامپ فردا در تجمع انتخاباتی حاضر میشود
با وجود تردیدها درباره سلامت رئیسجمهوری آمریکا پس از ابتلا به کرونا، ستاد انتخاباتی وی دیروز اعلام کرد ترامپ روز دوشنبه در نخستین تجمع انتخاباتی خود پس از ابتلا به ویروس کرونا حاضر خواهد شد. در بیانیه ستاد انتخاباتی ترامپ آمده است: «ترامپ دوشنبه با سخنرانی در جمع طرفدارانش در ایالت فلوریدا، نخستین حضورش در کارزار انتخاباتی خود پس از ابتلا به ویروس کرونا را رقم خواهد زد». ترامپ دیروز هم در جمع هواداران خود مقابل کاخ سفید سخنرانی کرد. این اخبار در شرایطی منتشر شد که شواهد حاکی از ناقل بودن رئیسجمهوری آمریکاست و خود ترامپ هم در اظهاراتی تلویحا اعلام کرده توجهی به اینکه ناقل است یا نه ندارد. روزنامه «دیلیمیل» چاپ انگلیس هم گزارش داده رئیسجمهور آمریکا در جریان مصاحبه ۳۰ دقیقهای خود با شبکه فاکسنیوز یک بار سرفه کرده و ظاهرا در مقطعی دیگر صدای میکروفن خود را هنگام سرفهای دیگر قطع کرده است.
* نگرانی آمریکاییها از خشونتهای گسترده پس از انتخابات ریاستجمهوری
نتایج تحقیق و بررسی یک خبرگزاری غربی نشان میدهد برخی آمریکاییها بشدت نگران وقوع خشونتهای احتمالی پس از انتخابات ریاستجمهوری نوامبر هستند. نتایج تحقیق و مطالعه رویترز نشان میدهد برخی آمریکاییها نگران خشونتهای احتمالی پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری نوامبر هستند و در حال تشکیل گروههای نظارتی و تلاش برای تنشزدایی هستند. گروهی دیگر نیز در حال خرید اسلحه برای مقابله با هر گونه خشونت احتمالی هستند. یک نگرانی مشترک بین شهروندان آمریکایی این است که رقابت بین جو بایدن و دونالد ترامپ در نهایت منجر به اعتراضاتی شود که میتواند آتش ناآرامیهای مدنی و حتی درگیریهای گروهی و فرقهای را شعلهور کند. این نگرانیها در حالی تشدید شده است که روز پنجشنبه ماموران امنیتی در ایالت میشیگان حداقل 13 نفر را به اتهام توطئهچینی برای ربودن فرماندار این ایالت بازداشت کردند. آمارهای افبیآی نیز نشان میدهد فروش اسلحه در ماه ژوئن یک رکورد جدید را ثبت کرده و به بیش از 9/3 میلیون قبضه رسیده است. نتایج نظرسنجی اکتبر که توسط اندیشکده نیوآمریکا انجام شده و در نشریه پولیتیکو نیز منتشر شده، نشان میدهد یکسوم آمریکاییها متقاعد شدهاند که خشونت برای دستیابی به اهداف سیاسی، منطقی و توجیهپذیر است؛ این رقم نسبت به دسامبر 2019 میلادی ۲ برابر شده است.
* محدودیتهای فیسبوک و توئیتر در انتخابات ریاستجمهوری
به دنبال بروز نگرانیهایی از نقش شبکههای اجتماعی در شکلگیری احتمالی ناآرامیهای پس از انتخابات آمریکا، ۲ کمپانی فیسبوک و توئیتر از اجرای محدودیتهایی درباره پستهای مربوط به انتخابات آمریکا خبر دادند. در همین ارتباط مدیران توئیتر اعلام کردند این شبکه اجتماعی از اعلام پیروزی زودهنگام نامزدهای انتخابات آمریکا جلوگیری خواهد کرد. از سوی دیگر فیسبوک اعلام کرد ممنوعیت تبلیغات سیاسی روی این پلتفرم را گستردهتر خواهد کرد. فیسبوک از زمان پلمب شدن صندوقهای رأیگیری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سوم نوامبر (۱۳ آبان)، هر گونه تبلیغات سیاسی روی این پلتفرم را ممنوع خواهد کرد و این ممنوعیت حداقل تا یک هفته طول میکشد، هر چند مدت زمان دقیق این محدودیت هنوز مشخص نشده و بستگی به التهاب یا آرامش کشور در روزهای بعد از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا خواهد داشت.
***
[تد کروز: جمهوریخواهان ببازند،حمام خون راه میافتد]
تد کروز، سناتور جمهوریخواه ایالت تگزاس هشدار داد جمهوریخواهان ممکن است با خشمگین شدن رایدهندگان و احساس شکست هنگام انتخابات ماه آینده، شاهد راه افتادن حمام خونی در ابعاد واترگیت باشند. وی در مصاحبهای با شبکه خبری سیانبیسی گفت: اگر مردم به سر کار بازگردند و خوشبین باشند و همچنین نسبت به آینده دید مثبتی داشته باشند، میتوانیم شاهد انتخاباتی عالی باشیم؛ رئیسجمهوری دوباره انتخاب میشود و جمهوریخواهان پیروز هر دو مجلس کنگره میشوند. وی افزود: اما اگر در روز انتخابات مردم خشمگین و افسرده باشند و امیدشان را از دست دهند، یعنی همان چیزی که پلوسی و شومر خواستار آنند، آن وقت انتخاباتی وحشتناک خواهیم داشت. ما در تصاحب کاخ سفید و ۲ مجلس کنگره شکست میخوریم که این میتواند حمام خونی در ابعاد واترگیت به راه اندازد.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|