|
گفتوگوی «وطنامروز» با دکتر فرشته روحافزا، همسر شهید حاتمی از شهدای حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام
حال دیپلماتیک به بن لادن!
بهزاد مهرکش: دادگاه کیفری مکه طی حکمی عجیب حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام در سال ۲۰۱۵ را بلای آسمانی توصیف و ۱۳ نفر از متهمان این پرونده از جمله شرکت «بنلادن» را تبرئه کرد.
در حادثه سقوط جرثقیل در سپتامبر ۲۰۱۵/ شهریور 94؛که در جریان طرح توسعه مسجدالحرام در مکه مکرمه رخ داد، ۱۱۱ کشته و ۲۳۸ تن زخمی شدند. در این راستا و در پی حکم عجیب دادگاه کیفری مکه،
«وطن امروز» گفتوگویی با فرشته روحافزا، همسر شهید دکتر سیداحمد حاتمی دانشمند ارشد علوم فضایی و استاد دانشگاه و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فضایی که در این حادثه به شهادت رسید، انجام داد.
***
* شهریور 94 بود که خبر سقوط جرثقیل در محوطه مسجدالحرام رسانهای شد و اکنون با گذشت بیش از 5 سال شاهدیم عربستان مقصران این فاجعه را تبرئه کرده است. رفتار متناقض دادگاه عربستان در مواجهه با حوادث اینچنینی و عدم مسؤولیتپذیری این کشور نسبت به تأمین امنیت زائران خانه خدا را چگونه میبینید؟
پادشاه سعودی در همان روزهای ابتدایی که حادثه سقوط جرثقیل در محوطه مسجدالحرام مکه رخ داد، پذیرفت مشکل از سوی این کشور بوده و باید به خانوادههای شهید و قربانی، دیه پرداخت کند و حتی اعلام کرده بود به هر خانواده شهید ۲ بار سفر حج به صورت رایگان تعلق خواهد گرفت. بعد از گذشت چند سال از این اتفاق و کشمکشهای طولانی، ۲ سال پیش دادگاهی فرمایشی در عربستان سعودی به منظور بررسی و تعیین مقصر این ماجرا برگزار شد اما متاسفانه در این دادگاه، هیچکدام از خانوادههای شهدا از ایران و سایر کشورهای اسلامی حضور نداشتند و این دادگاه فرمایشی، با حضور قاضی، دادستان و وکیل عربستانی برگزار شد و در نهایت، شرکت بنلادن مقصر واقعه شناخته شد ولی طی روزهای گذشته خبری منتشر شده درباره تبرئه شرکت بنلادن که جای تعجب دارد. دادگاه کیفری شهر مکه پس از گذشت ۵ سال از حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام، با صدور حکمی متهمان این پرونده از جمله شرکت بنلادن را تبرئه و این اتفاق را بلای آسمانی ذکر کرده است!
جالب اینجاست کشوری که خودش مجرم است، خودش دادگاه برگزار میکند! کشوری که همکاری خوبی با رژیم غاصب صهیونیستی دارد و دستش به خون کودکان بیگناه یمنی آغشته است، چطور میتواند صلاحیت برگزاری یک دادگاه بدون حضور خانوادههای قربانیان و شهدا را داشته باشد؟ اگر قرار است این حادثه را بلای آسمانی ذکر کنند، هر تصادفی که در جهان رخ میدهد هم میتواند غیرعمد باشد و ما آن را بلایی آسمانی بدانیم! عربستان باید دیه خانوادههای قربانیان را پرداخت کند. همان موقع هم بارها اعلام کردند از نظر مهندسی محال است باد باعث سقوط این جرثقیلها شده باشد و حتی اگر هم فرض کنیم باد و توفان مقصر باشند، در مجموع عربستان مقصر است که تدابیر پیشگیرانه را لحاظ نکرده و این اتفاق رخ داده است.
* نخستینبار نیست که عربستان مسؤولیت بیتدبیریهای خود را بر عهده نمیگیرد.
بله! درست است. متاسفانه حوادثی که باعث به شهادت رسیدن زائران خانه خدا در عربستان شده است به اینجا ختم نمیشود و در حادثه منا هم شاهد قربانی شدن بسیاری از زائران خانه خدا بودیم و اینها نشاندهنده بیلیاقتی عربستان در برگزاری مراسم حج است. عربستان سیستمی بیمنطق و طبق اصول وهابیت دارد و اکنون هم میبینیم شرکت بنلادن را مقصر ندانسته و بعد از گذشت 5 سال با یک رای بیارزش، اعلام کرده هیچ فردی مقصر نیست و خانوادههای قربانیان نباید هیچ مطالبهای از عربستان داشته باشند.
* نکتهای که در این بین وجود دارد و شاید سؤال جدی افکار عمومی نیز باشد، میزان پیگیری و تلاش دستگاه دیپلماسی کشورمان در احقاق حقوق قربانیان است؛ شما سطح پیگیری وزارت امور خارجه درباره این حادثه را چگونه ارزیابی میکنید؟
از مسؤولان عربستان انتظار نمیرود به نفع خانوادههای شهدای ایرانی صحبت کنند اما انفعال مسؤولان ما در داخل کشورمان بعد از گذشت 5 سال از وقوع حادثه برایمان جالب و تعجببرانگیز است که نتوانستند یک دادگاه بینالمللی برای محکوم کردن عربستان برگزار کنند و برای شکایت از عربستان، به ما هم اجازهای ندادند کارهای حقوقی این کار را انجام دهیم. در این رابطه جلسات متعددی در سازمان حج و زیارت و وزارت امور خارجه برگزار شده و تاکید خانوادهها بر شناسایی مقصران این حادثه و محکوم کردن آنان بوده است اما برخی مسؤولان کشورمان گفتند دادگاههای بینالمللی شرایط خاصی دارند و نگذاشتند من به عنوان خانواده یکی از شهدا در مجامع بینالمللی به دنبال حق و حقوق خود باشم و همیشه برایم سوال است که یعنی هیچ دادگاه بینالمللیای صلاحیت نداشته که چنین کاری انجام دهد و مقصران را شناسایی کند؟ چرا مسؤولان به ما گفتند توانایی شکایت در مجامع بینالمللی را نداریم؟ من واقعا دلیل این کار را نمیدانم! مسؤولان حج و زیارت میگویند وکیل هم گرفتیم و میخواهیم کاری انجام دهیم اما میبینیم وزارت امور خارجه کاری نکرده است. آن زمان آقای قاضیعسکر میگفت ما وکیل هم برای دفاع از حقوق خانوادههای شهدا و قربانیان گرفتهایم اما گویا امکان برگزاری دادگاه نیست.
بعد از وقوع این حادثه، حضرت آقا پیامی صادر کردند و فرمودند اگر این ماجرا 10سال هم به طول بینجامد، باید کمیته حقیقتیاب تشکیل شود اما اکنون میبینیم عربستانیها برای خودشان دادگاه برگزار و خودشان را تبرئه میکنند و مسؤولان ما کمیته حقیقتیاب تشکیل ندادهاند و امر آقا را تحقق نبخشیدهاند و حتی برای این کار، یک جلسه هم برگزار نکردهاند.
* مسؤولیت تشکیل این کمیته حقیقتیاب با چه کسی بود؟
آن زمان معاون حقوقی رئیسجمهور قرار بود جهت تشکیل کمیته حقیقتیاب تلاش کند اما اتفاق خاصی رخ نداد. حتی در تصادفات رانندگی هم که غیرعمد است باید حق و حقوق فرد متضرر پرداخت شود و نمیتوان کسی را بدون ادله تبرئه کرد. متاسفانه نگذاشتند ما از طریق کارهای حقوقی از عربستان شکایت کنیم و مانع شدند و مشخصا پشت پرده سیاسیکاری را رو کردند. این در حالی است که من با مدارکی که در اختیار دارم، میتوانستم عربستان را محکوم کنم.
* ممکن است درباره جزئیات این مدارک بیشتر توضیح دهید؟
مدارکی دارم که نشان میدهد همسرم در زمان حادثه در مسجدالحرام در حال کمک به زخمیها بوده و برخی دوستان همسرم هم شاهد این ماجرا هستند و معتقدند او ربوده شده است و شواهد هم نشان میدهد در صحن مسجدالحرام، اتفاقی برای همسرم نیفتاده بوده است. وقتی بدنش را تحویل دادند، حتی لباسش هم کثیف نشده بود و این در حالی است که تمام افرادی که در آن حادثه از دنیا رفتند، لباسهایشان آغشته به خون و گل بود اما حتی اتوی لباس همسرم هم باقی مانده بود و به حال خوابیده، شهید شده بود. کارت شناساییاش کنارش بود و فقط دکمههای جلوی لباسش باز شده بود و جالب اینکه مسؤولانی که برای گرفتن پیکر همسرم به عربستان رفته بودند، میگفتند پیکرش را کیلومترها دورتر از مسجدالحرام تحویل گرفتهاند و همین موضوعات برای ما تعجببرانگیز است. متاسفانه وقتی این موضوعات را به مسؤولان مربوط در کشورمان میگوییم، به ما هشدار میدهند در این باره چیزی به مطبوعات نگوییم، در حالی که همسر بنده دانشمند فضایی بوده و بعد از آسمانی شدنش، سایت اسرائیلی در خبری نوشت دانشمند فضایی ایران هم در این حادثه کشته شده است و جالبتر اینکه در کلیدواژههای پایین این خبر، از کلمه آدمربایی هم استفاده کرده است و این نشان میدهد همسرم در این حادثه، ربوده شده و به دلیل شناسایی شدن، به شهادت رسیده است؛ این در حالی است که همسرم جزو افرادی بود که نقش عمده و اثرگذاری در فرستادن موجود زنده به فضا داشت اما مسؤولان داخلی کشورمان نمیخواهند قبول کنند همسرم ربوده شده است و حتی بعد از تحویل گرفتن پیکرش، به ما اجازه کالبدشکافی هم ندادند و فقط اعلام کردند بر اثر حادثه سقوط جرثقیل به شهادت رسیده است اما اثری از اصابت جرثقیل در پیکرش ندیدیم.
* نظر وزارت امور خارجه در این باره چیست؟
متاسفانه وزارت امور خارجه اصلا اهمیتی به این موضوع نداده و اظهار نظری نکرده است و طوری رفتار میکند که گویا اتفاق خاصی رخ نداده است و انگار نه انگار دانشمند فضایی ایران به شهادت رسیده که عضو هیات علمی پژوهشگاه فضایی ایران هم بوده و در این باره تخصص خاصی داشته است. حتی از ما میخواهند نسبت به این موضوع، سکوت کنیم.
تا امروز هم اجازه ملاقات با وزیر امور خارجه کشورمان را نداشتیم. هر چند برخی خانوادهها فرصت ملاقات دارند اما خانواده من به دلیل انتقاداتی که نسبت به این موضوعات داریم، اجازه دیدار نداریم.
یک دانشمند فضایی کشور به شهادت رسیده و حق کالبدشکافی هم به خانوادهاش ندادهاند. متاسفانه جو غلطی در کشورمان حاکم است و در نهایت متوجه نشدیم علت شهادت همسرم چه بوده است.
مسؤولان کشورمان نخواستند حرف ما را گوش کنند و ما را در یافتن حقیقت کمک کنند و به خاطر همین کمکاریها، مسؤولان عربستان خودشان را تبرئه میکنند. به نظر میرسد عدهای برای دانشمندمان ارزشی قائل نیستند، آن هم در حالی که بیگانگان نسبت به جاسوسان خودشان هم ارزش قائل هستند و در همین برجام دیدیم که بابت آزادی جاسوس آمریکایی، با ایران مذاکره شد اما مسؤولان ما به دنبال حقوق دانشمندان کشورمان نیستند. عکسالعمل برخی مسؤولان کشورمان نسبت به شهادت محسن فخریزاده این بود که او را دانشمند نمیدانستند و این در حالی است که نتانیاهو بارها نام شهید فخریزاده را اعلام کرده بود و او را عاملی کلیدی در پیشرفت هستهای ایران معرفی کرده بود اما ما برای دانشمندانمان ارزشی قائل نیستیم و اکنون برخی رسانههای داخلی کشورمان به جای مطالبهگری برای گرفتن حق و حقوق خانوادههای قربانیان حادثه سقوط جرثقیل در عربستان، فقط اخبار دادگاه عربستان را منتشر میکنند. موضوع این است که نباید شرکت بنلادن که شرکتی انگلیسی در عربستان است متهم شود، چون ماهیت انگلیسی دارد. حقوق بشری هم در عربستان در جریان نیست که بتوانیم حقوقمان را مطالبه کنیم.
* نظر وزارت امور خارجه و سازمان حج و زیارت هم این بود که در این حادثه در عربستان، آدمربایی رخ داده است؟
مسؤولان کشورمان هیچ کدام تایید نکردند و گفتند این یک حادثه بوده است و حتی آقای قاضیعسکر هم به من گفت این یک حادثه بوده و آدمربایی در این حادثه را قبول نکرده است اما ما مدام اصرار داشتیم با مسؤولان وزارت امور خارجه دیدار کنیم که در نهایت به ما اجازه ندادند.
بنده از قوه قضائیه بویژه مسؤولان حقوق بشر این قوه درخواست دارم مطالبات خانوادههای شهدا را پیگیری کنند، البته در یک جلسهای، آیتالله رئیسی این قول را به بنده دادهاند که این موضوع را پیگیری ویژه کنند.
ما حتی نتوانستیم وسایل همسرم را هم تحویل بگیریم و این در حالی است که وسایل یکی از شهدای این حادثه که خبرنگار هم بوده، وسایلی همچون لپتاپش تحویل خانوادهاش شد اما ۲ گوشی موبایل همسرم را به ما ندادند و دلیلش را نمیدانیم و هیچ جوابی در این باره نتوانستیم دریافت کنیم. در شأن خانوادههای شهدا نیست که نتوانند حرف حق را بگویند. عربستان بعد از این حادثهها که منجر به شهادت زائران ایرانی شد، ایران را مقصر دانست و اکنون شرکت بنلادن را تبرئه کرده است و از طرفی دم از حقوق بشر هم میزنند. من درخواست دارم یک دادگاه برای خانوادههای قربانیان تشکیل شود و ما مدارک را در این دادگاه ارائه دهیم. میتوان از خانوادههای قربانیان سایر کشورها هم برای حضور در این دادگاه دعوت کرد تا این دادگاه جنبه بینالمللی به خود بگیرد و عربستان را محکوم کنیم. آنها دادگاه تشکیل دادند و ما را دعوت نکردند و ما هم میتوانیم دادگاهی بدون حضور آنها برگزار کنیم و کمیته حقیقتیاب را تشکیل داده و در این باره ورود جدی داشته باشیم و به پیام آقا لبیک بگوییم و کمکاریها در این باره را جبران کنیم. اگر امروز عربستان اعلام میکند در این حادثه مقصر نیست، پس این کشور، برای زائران خانه خدا امن نخواهد بود، چون هر لحظه امکان حادثهای در آن وجود دارد و مسؤولانش از پاسخگویی درباره دلایل این حادثهها فرار میکنند و در نهایت خود را تبرئه شده معرفی میکنند؛ این روشها یعنی حقوق بشر آمریکایی. جالب است؛ فردی به نام ندا آقاسلطان در درگیریهایی در ایران، کشته میشود و در جلساتی که برای حقوق زنان در مجامع بینالمللی برگزار میکنیم، به ما میگویند دلیل کشته شدن این فرد چه بوده است؟ اما وقتی دانشمندان هستهای کشورمان به شهادت میرسند، رسانههای غربی سکوت میکنند و مسؤولان داخلی هم منفعلانه عمل میکنند، در صورتی که رسانههای غربی آموختهاند که مسائل بیارزش و همسو با معیارهای غربی را شاخ و برگ دهند و در سطح جهانی اطلاعرسانی کنند. یقینا اگر حضرت آقا دستور نداده بودند، پیکرهای ایرانیان در خاک عربستان باقی میماند و آنان را دفن میکردند و بر همه جنایتهایشان سرپوش میگذاشتند. حتی برخی مسؤولان قبل از دریافت پیکر همسرم میگفتند دفن همسرتان در عربستان ثواب هم دارد! اما من به دنبال حقیقت بودم و نتیجه کالبدشکافی همسرم برایم مهم بود که به ما اجازه این کار را ندادند.
* ریشه اصلی انفعال دستگاه دیپلماسی ایران در این موضوع را در چه میبینید؟
این را میدانم که با روش دیپلماتیک هیچ کاری برای ما انجام نشده است؛ درباره حادثه منا، مسجدالحرام و حادثه حجاج در سال66 و... مسؤولان ما باید کارهای جسورانهای انجام میدادند تا باعث تحقق حقوق ایرانیان شوند اما این کار را نکردند.
وزارت امور خارجه و سازمان حج و زیارت در این باره باید کارهای بیشتری انجام میدادند اما نکردند و حتی بنیاد شهید در این باره دغدغهای ندارد و نمیتواند پاسخگوی مطالبات ما درباره مشخص شدن حقیقت باشد و حقوقمان را پیگیری کند. نمیدانم، شاید میخواهند برخی تعاملاتشان را با عربستان حفظ کنند اما این عربستان همان عربستانی است که دستانش در دست اسرائیل است و باعث کشته شدن مردم بیگناه یمن شده است و هر کاری که دلشان بخواهد انجام میدهند و گویا پیگیری حقوق ایرانیان باعث خم به ابرو آمدن آنها میشود که مسؤولان ما برای این کار، اقدامی نمیکنند. اگر وزارت امور خارجه کاری برای ما نمیکند، اجازه ورود به علمای اسلامی و مراجع تقلید را بدهد تا مساله حجاج ایرانی شهید را پیگیری کنند اما متاسفانه میبینیم دستگاه دیپلماسی ما میگوید این کار وظیفه ما است و به هیچ گروهی اجازه ورود نمیدهند و از سوی دیگر خودشان هم کاری انجام نمیدهند. من واقعا از پشت پرده این ماجرا اطلاعی ندارم اما پرسشم این است: چرا نباید خم به ابروی مسؤولان کودککش عربستان در جهت مطالبه حقوق ایرانیان بیاید؟
طولانی شدن روند پیگیری ما باعث شد همه چیز به نفع عربستان تمام شود. درباره احقاق حقوق ربوده شدن همسرم درخواست شکایت از عربستان را دارم، همانطور که برای شهادت شهید فخریزاده باید در مجامع بینالمللی از اسرائیل و عاملانش شکایت شود. متاسفانه رئیسجمهور کشورمان حتی یک پیام تسلیت برای ما خانوادههای شهدا صادر نکرده است و نسبت به این موضوع بیاهمیت هستند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از اختلاف نظر بیسابقه بین مسؤولان دولتی در موضوعات اقتصادی
خود درگیری
* چه کسی حق انتشار آمار اقتصادی را دارد؟
* بازار سرمایه؛ قربانی اختلاف وزارت نفت و اقتصاد
* امپراتوری نوبخت در تخصیص اعتبارات
* تورم را بانک مرکزی ایجاد کرد یا سازمان برنامه؟
گروه اقتصادی: بر اساس آمارهای اقتصادی، در حال سپری کردن بدترین شرایط تورمی و معیشتی پس از انقلاب هستیم؛ تورم نقطه به نقطه 6/46 درصدی، تورم 6/56 درصدی اقلام خوراکی، رسیدن قیمت هر دلار آمریکا به 33000 تومان و ضریب جینی 41 درصدی بخشی از شرح شرایط کنونی است. در این بین به نظر میرسد کسی هم قرار نیست مسؤولیت شرایط موجود را بپذیرد و ایضا پس از آن اقدامی برای اصلاح امور انجام دهد. نکته سیاهتر این موضوع هم این است که مسؤولان هر یک از بخشهای دولتی هم در شرایط کنونی تقصیرها را به گردن بخشهای دیگر دولت میاندازند؛ اختلافاتی که حالا تبدیل به سر تیتر اصلی رسانهها شده است. روزی وزارت نفت در رابطه با زمان عرضه سهام اولیه با وزارت امور اقتصادی و دارایی به اختلاف میخورد و روز دیگر مرکز آمار، بانک مرکزی را متهم به انتشار آمار اشتباه میکند. آخرین اختلاف ایجاد شده در این رابطه اختلاف بین بانک مرکزی و گمرک است؛ جایی که باعث پیدایش پدیده شوم رسوب کالاها در گمرک شده است. نکته عجیبی که در این مسأله طی هفتههای اخیر پررنگتر از اصل موضوع شده، غیبت مقامات رده بالای دولتی در خاتمه دادن به جدال ۲ نهاد زیرمجموعه دولت در رسانههاست. در حالی ماهها از جدال میان مقامات بانک مرکزی و گمرک میگذرد که خبری از مقامات ردهبالای دولتی برای پایان دادن به این مناقشه و حل مسأله نیست. طی ماههای اخیر این دو نهاد دولتی بارها اقدام به انتشار بیانیه علیه یکدیگر کردهاند، با این حال شاهد هیچ واکنشی از سوی حسن روحانی به عنوان رئیس دولت و اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس دولت برای برگزاری جلسهای با این دو نهاد به منظور حل مساله و پایان دادن به نزاع دروندولتی نبودهایم. بروز اختلاف و تفاوت سلیقه امری بدیهی در نظامهای سیاسی و اقتصادی است اما زمانی که این موضوع تشدید و تبدیل به جنگ رسانهای میشود، نشاندهنده این است که هیچ مرجع رفع اختلاف و تصمیمگیری نهایی در راس دولت وجود ندارد. اینطور که پیداست یک تصمیمگیر نهایی در دولت وجود ندارد و هر روز مردم چوب این عدم تصمیمگیری و بیسری دولت را میخورند. شاید در یک جمله بتوان تمام این اتفاقات را در یک جمله خلاصه کرد؛ دولت سر ندارد. *** چه کسی حق انتشار آمار اقتصادی را دارد؟
اختلاف رقــم شاخص قیمـت مصرفکننده در آبان 97 بین مرکز آمار و بانک مرکزی، سرآغاز سرشاخ شدن این ۲ نهاد آماری با هم شد تا جایی که بانک مرکزی اعلام کرد تا اطلاع ثانوی دیگر آمار تورم را منتشر نمیکند. پس از آن کمیسیون تخصصی شورای عالی آمار برای حل این اختلاف نشستی برگزار کرد و با صدور مصوبهای، مرکز آمار را یگانه مرجع تهیه، تولید، اعلام و انتشار آمارهای رسمی حسابهای ملی اعلام کرد. محمود چلویان، مدیر اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی در واکنش به این مصوبه گفت: «اساسا موضوع تولید و انتشار نرخ تورم و رشد اقتصادی برعهده بانک مرکزی بوده است و البته شرح مذاکرات در این زمینه نیز موجود است. همچنین تفسیر قوانین در حیطه وظایف مجلس محترم شورای اسلامی است نه کمیسیون تخصصی شورای عالی آمار». در ادامه، چلویان سابقه 80 ساله این بانک در ارائه آمارهای اقتصادی را به رخ مرکز آمار کشید و گفت: «با توجه به اینکه مرکز آمار ایران نرخ تورم را قبل از بانک مرکزی منتشر میکند، تصمیم گرفته شده تا نتایج شاخص تورم بانک مرکزی فعلا منتشر نشود. متعاقبا تلاش شد که جلساتی با مرکز آمار برگزار شود اما این تلاشها بیپاسخ ماند و مرکز آمار، تمایلی در این باره نشان نداد». امیدعلی پارسا، رئیس مرکز آمار ایران نیز با یادآوری وظایف بانک مرکزی بیان کرد: «بانک مرکزی حفظ ارزش پول و قدرت خرید آن در برابر سایر ارزها و هماهنگی بین بانکی را برعهده دارد. مسؤولیت در حوزه آمار، با مراکز آمار است».
با گذشت 2 سال از این اختلاف، همچنان این مشکل پابرجاست و بانک مرکزی حاضر به انتشار آمار تورم نشده است.
***
بازار سرمایه؛ قربانی اختلاف وزارت نفت و وزارت اقتصاد
اواسط مردادماه امسال بحث عرضه صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله دارا دوم (ETF) تحت عنوان پالایش یکم مطرح شد اما اختلافات وزارت اقتصاد و وزارت نفت بر سر صندلیهای مدیریتی پالایشگاهها سبب شد فروش این سهام به تعویق افتد. عرضه سهام موجود به صورت ETF، مدیریت این صندوق را در اختیار وزارت اقتصاد قرار میداد اما عرضه آن به صورت بلوکی، احتمالا با انجام خرید از سوی زیرمجموعههای وزارت نفت، مدیریت را در این وزارتخانه حفظ میکرد و به همین دلیل بود که وزارت نفت تمایلی به عرضه پالایش یکم نداشت. در همین راستا فرهاد دژپسند، وزیر امور اقتصادی و دارایی با اشاره به علت لغو عرضه این صندوق گفت: «دستگاه مربوط (وزارت نفت) در روزهای اخیر اعلام کرد برای عرضه دارادوم آمادگی نداریم». این در حالی است که شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی توقف عرضه دارادوم را تصمیم وزیر اقتصاد دانست و تأکید کرد در صورت تغییر این تصمیم برای تشکیل صندوق ETF، این شرکت و وزارت نفت آماده بوده و هستند که تمام اختیارات خود را در این باره به وزیر اقتصاد تفویض کنند اما جالبتر آنجا بود که وزیر نفت این اختلافات را به گردن عدهای بیکار انداخت و گفت: اختلاف بین وزارت نفت با وزارت اقتصاد در این باره را عدهای بیکار بال و پر میدهند. علنی شدن اختلاف این ۲ وزارتخانه بر سر نحوه عرضه این سهام، پیام ناهماهنگی میان دولت و به تبع آن سیگنال ترس را به بازار سرمایه مخابره کرد که موجب ریزش سنگین بورس و بازگشت شاخص کل به زیر ۲ میلیون واحد شد.
***
تورم حاصل سیاستهای بانک مرکزی بود یا سازمان برنامه؟
با افزایش نرخ تورم تیرماه 99 نسبت به ماه گذشته، رئیس کل بانک مرکزی با انتشار یادداشتی با عنوان «چند نکته درباره متغیرهای پولی»، در واکنش به افزایش نرخ تورم توپ مشکلات اقتصادی را به زمین دولت و سازمان برنامه و بودجه انداخت. عبدالناصر همتی در وهله اول تلویحا از پایین بودن درجه استقلال بانک مرکزی شکایت کرد و در ادامه این گزارش نوشت: «خرید بخشی از منابع ارزی صندوق توسعه ملی، جهت تأمین کسری بودجه توسط بانک مرکزی، تأمین کسری بودجه از محل پایه پولی است. این روش، در کوتاهمدت همانند استقراض از بانک مرکزی خواهد بود، لذا بانک مرکزی نظر کارشناسی خود را درباره آثار احتمالی ناخوشایند این روش تأمین بودجه، گزارش کرده بود». با متهم شدن سازمان برنامه و بودجه در موضوع افزایش تورم، این سازمان بانک مرکزی را مقصر نرخ بالای تورم دانست و اعلام کرد: «اینکه گفته شود دولت از بانک مرکزی استقراض کرده حرف نادرستی است، این افزایش قیمتها ناشی از افزایش ناگهانی قیمت ارز است و بیش از آنکه دلیل اقتصادی داشته باشد، توجیه سیاسی دارد. پس بهتر است افزایش قیمتها را به دلایل دیگر از جمله کسری بودجه دولت یا استفاده از منابع صندوق توسعه ملی ربط ندهیم. اگر قرار بود نگرانی از کسری بودجه علت تورم باشد، باید اثر این عامل تا انتهای بهار نمایان میشد. لذا به نظر میرسد علت موج تورمی اخیر و مخصوصا افزایش 5/6 درصدی تورم تیرماه نسبت به خردادماه جهش ناگهانی نرخ ارز نیمایی به عنوان لنگر اسمی تورم است».
***
دعوا بر سر منابع صندوق توسعه ملی
با شیوع کرونا در کشور، دولت به منظور تامین هزینههای مدیریت و مقابله با این بیماری، درخواست برداشت یک میلیارد یورو از صندوق توسعه ملی را در شورای عالی سران قوا مطرح کرد که با تایید رهبر انقلاب به دولت پرداخت شد. پس از گذشت حدود ۶ ماه از دستور رهبر حکیم انقلاب، سعید نمکی، وزیر بهداشت به عدم تخصیص کامل این مبلغ اعتراض کرد و نوشت: ما پس از حدود 7 ماه از یک میلیارد دلار تخصیصی، کمتر از ۳۰ درصد را گرفتهایم. عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی نیز در پاسخ به وزیر بهداشت اعلام کرد: «بانک مرکزی برای کنترل ترازنامه خود و مهار تورم، چارهای جز مقاومت در برابر خواستههایی که در جای خود شاید ضروری باشد، ندارد. اجتناب از تسعیر ریالی تخصیصهای ارزی صندوق توسعه ملی نیز در این راستا است». اختلافات همتی و نمکی همچنان ادامه دارد و این کادر درمان و مردم هستند که با شیوع گسترده کرونا، قربانی این اختلافات شدهاند. *** تجارت کشور دروازهبان ندارد!
ناهماهنگی در ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، شاهکار تناقضهای عجیب دولت دوازدهم است. این ستاد، به منظور تعیینتکلیف کارکرد سامانه جامع تجارت و نحوه دریافت اظهار کالا و مجوزهای ترخیص جلسهای را برگزار کرد که پس از آن نهاوندیان، معاون اقتصادی رئیسجمهور طی نامهای تصمیمات اتخاذ شده در این جلسه را به رئیس کل گمرک ابلاغ کرد. نهاوندیان در این نامه گمرک را موظف کرده بود تا تبادل اطلاعات با بازرگانان و دستگاههای ذیربط در فرآیند تجارت را صرفا از طریق سامانه تجارت انجام دهد. همچنین در ادامه وزارت صنعت، معدن و تجارت را موظف کرد تا اطلاعات مورد نیاز گمرک را در سامانه جامع تجارت از بازرگانان و دستگاههای مربوط دریافت کرده و دسترسی گمرک جمهوری اسلامی ایران به سامانه را به صورت برخط فراهم کند. 5 روز پس این نامه، وزیر اقتصاد نامهای به نهاوندیان نوشت و گفتههای وی را خلاف آنچه که در جلسه مطرح شد، دانست و دریافت اظهار کالا از طریق سامانه جامع تجارت را خلاف قوانین موجود برشمرد. نکته عجیب در این نامه به انتقاد دژپسند از عدم رعایت سلسله مراتب اداری توسط نهاوندیان برمیگردد. وزیر اقتصاد در انتهای این نامه خطاب به نهاوندیان نوشت: «ضمنا ضروری است برای رعایت سلسلهمراتب اداری، جمعبندی و تصمیمات آن ستاد، به عنوان وزیر ارسال گردد و به منظور وحدت رویه و جلوگیری از موازیکاری از مکاتبه مستقیم با واحدهای وابسته و تابعه پرهیز شود». متاسفانه در شرایطی که مردم تحت فشارهای اقتصادی متعدد قرار دارند، دعواهای اینچنینی دولتمردان بار مضاعفی بر دوش آنها میگذارد.
***
اختلافات بر سر چاله طرح تحول سلامت
طرح تحول نظام سلامت، در ابتدای دولت یازدهم با هدف ایجاد تغییرات گسترده در عرصه سلامت و درمان کشور توسط وزارت بهداشت کلید زده شد. این طرح که از همان ابتدا با تحسینها و انتقادات مختلفی روبهرو شده بود، با گذشت زمان و تحمیل هزینههای گزاف به دولت، محل نزاع وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و وزارت بهداشت در سال 95 شد.
اختلافی که بیشتر شبیه دعوایی تمامعیار بود تا تفاوت دیدگاه ۲ وزیر در یک موضوع خاص. حسن قاضیزادههاشمی، وزیر وقت بهداشت، با انتقاد از عدم پرداخت مطالبات نظام پزشکی توسط بیمهها، خطاب به وزارت رفاه گفت: «ظلم بزرگ دیگری که کردهایم این است که 12 سال پیش، سلامت مردم را دست بنگاه اقتصادی دادیم، بنابراین سلامت مردم به وزارت رفاه رفت. اسم آن را گذاشتند رفاه و بنده معتقدم حیف این اسم است. این وزارت چه چیز برایش مهم است؟ برای او حقوق و سرمایهگذاری مهم است و بعد هم میگوید حقوق باید به دست کارگران و بازنشستگان برسد، زیرا پزشکان وضعیت مالی خوبی دارند و این بدبختی ما شده است». علی ربیعی، وزیر وقت رفاه هم در رد این انتقادات گفت: «این حرف درست نیست. روزی که من به وزارتخانه کار آمدم، بودجه تأمیناجتماعی 8 هزار میلیارد تومان بود و امروز به 18هزار میلیارد رسیده است. بنده میتوانم تمام حسابرسیهای تأمیناجتماعی را شفاف نشان دهم، تمام هزینههای درمان در بخش درمان هزینه میشود و حتی بیشتر از آن. برخی میگویند پول درمان را سرمایهگذاری کردیم؛ که باید بگویم بنده وام گرفتم و شرکتها را گرو گذاشتم و به درمان پرداخت کردم».
***
امپراتوری نوبخت در تخصیص اعتبارات
عدم تامین اعتبارات بسیار زیاد مورد نیاز طرح تحول سلامت و رد درخواست وزیر وقت بهداشت مبنی بر افزایش بودجه این طرح توسط رئیس سازمان برنامه و بودجه، آتش اختلافات میان وزارت بهداشت و سازمان برنامه و بودجه را آنقدر شعلهور کرد که وزیر بهداشت از ادامه همکاری با دولت استعفا کرد و دلیل آن را هم عدم تخصیص بودجه مناسب از سوی سازمان برنامه و بودجه اعلام کرد. قاضیزادههاشمی، محمدباقر نوبخت را هدف انتقادات خود قرار داد و اعتقاد داشت این سازمان از وزارتخانه او حمایت نمیکند و حتی پاداش بازنشستگان این وزارتخانه را نمیدهد.
او در اظهارات خود در جمع معاونان وزارت بهداشت و درمان گفته بود: «مشکلی که وجود دارد و تصمیم مرا برای عدم همکاری جدی کرد، پرداخت نشدن پاداش بازنشستگان است؛ شما (سازمان برنامه و بودجـه) مطالبات وزارت علوم را پرداخت کردید، پس چرا برای ما را ندادید؟» نوبخت نیز به این سخنان واکنش نشان داد و گفت: «اینطور نباشد که برخی مشکلات را به گردن دیگران بیندازند؛ تا وقتی آقای دکتر ربیعی زحمتکش بود مشکلات را به گردن ایشان میانداختند، حالا میخواهید ما هم مستعفی بشویم؟ بنده هم میتوانم در جمع بازنشستگان شرکت کنم و دستمال از جیب به گوشه چشمانم بگذارم و بگویم پول به شما داده نشده و اگر هم الان داده شود اثری ندارد، ولی این مشکل بازنشستگان را حل نمیکند. چطور شد مشکل بازنشستگان 2 دستگاه دیگر حل شد و مشکل بازنشستگان وزارت بهداشت حل نشد؟ اینطور نیست».
***
مرغ را چه کسی گران کرد؟
با هدف مدیریت همزمان تجارت کالاهای اساسی کشاورزی و حمایت از کشاورزان، قانون تمرکز سال 91 تصویب و مدیریت بازار به متولی و حامی تولید یعنی وزارت جهاد کشاورزی سپرده شد. این قانون که گامی بزرگ در راستای پیشرفت بخش کشاورزی ایران محسوب میشد با دستور رئیسجمهور در سال 98 لغو شد و وظایف تنظیم بازار و تجارت بخش کشاورزی از وزارت جهاد کشاورزی گرفته و به وزارت صمت انتقال داده شد. این اقدام به سبب تداخلی که در مدیریت بازار محصولات کشاورزی ایجاد کرد، موجب آشفتگی و ایجاد مشکل در تأمین نهادههای دامی برای تولیدکنندگان و به تبع آن افزایش قیمت محصولات پروتئینی شد. از بین رفتن تمرکز مدیریتی، تمرکز پاسخگویی وزارتخانهها را هم از بین برد و موجب شد هر یک از این ۲ وزارتخانه، تقصیر التهابات و گرانیهای محصولات کشاورزی و نهادهها را به گردن دیگر وزارتخانه بیندازد.
با آشکار شدن اشتباه بودن لغو قانون تمرکز، این ۲ وزارتخانه اوایل آبانماه 99 برای مدیریت تنظیم بازار محصولات کشاورزی در داخل کشور با هم تفاهم کردند اما یک روز پس از تایید این تفاهمنامه، رئیسجمهور با این تفاهمنامه مخالفت کرد و گفت: «این توافق برخلاف مصوبات است. ۲ وزیر نمیتوانند نسبت به مصوبات شورای هماهنگی یا ستاد اقتصادی دولت تصمیمگیری کنند». گویا حتی هنگامی که بدنه دولت حاضر میشود به قصد حل مشکلات کشور از اختلافات بگذرد، با مخالفت رئیس دولت مواجه میشود.
***
دوئل ارونقی و همتی
جدال میان گمرک و بانک مرکزی اواسط سال جاری در موضوع ترخیص کالاهای دپو شده در گمرک آغاز شد. بانک مرکزی طی ماههای اخیر با استدلال «صیانت از ذخایر ارزی» و با طرح موضوع «لزوم شفاف شدن منشأ ارز کالاهای وارداتی»، از تامین شدن ارز کالاهای دپو شده در گمرک از محل ارز متقاضی ممانعت میکرد. پافشاری بانک مرکزی بر این رویکرد باعث اوج گرفتن مساله رسوب کالا در گمرک شد تا جایی که طبق آمارهای اعلامی مسؤولان، وزن کالاهای رسوب شده در گمرکات کشور در مجموع به حدود 5/8 میلیون تن رسید. کار به جایی رسید که خبرها از فاسد شدن برخی از این اقلام و همچنین رسوب کالاهای اساسی کشور همچون نهادههای دامی با وجود تعهد دولت به تامین ارز 4200 تومانی برای آن حکایت داشت. همزمان با لبریز شدن گمرکات کشور از کالاهای وارداتی، قیمت بسیاری از کالاها در بازار داخلی در حال اوجگیری بود. از جمله این کالاها میتوان به گوشت مرغ و تخممرغ اشاره کرد. در حالی که حجم زیادی از نهادههای دامی در گمرکات کشور رسوب شده، قیمت این اقلام به دلیل تامین نشدن نهادهها بشدت افزایش یافت. پس از بالا گرفتن انتقادها از مقاومت بانک مرکزی در برابر ترخیص کالاها از گمرک، روابط عمومی این بانک با انتشار اطلاعیهای، گمرک را مقصر رسوب کالا معرفی کرد. مسؤولان گمرک اما با اشاره به مصوبات ستاد هماهنگی اقتصادی دولت برای ترخیص کالاهای اساسی و حذف کد رهگیری از فرآیند ترخیص کالا، بانک مرکزی را «مقصر رسوب کالا» معرفی کردند. ارسال به دوستان
تعداد کل قربانیان 51949 نفر
221
* طی 24 ساعت 221 نفر از هموطنان بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند
شرایط کنونی بیماری کرونا در کشور بهرغم بهبود نسبت به هفتههای گذشته، همچنان ناپایدار، حساس و شکننده است و نباید تحت هیچ شرایطی وضعیت را مطلوب فرض کنیم.
سخنگوی وزارت بهداشت دیروز با اعلام مطلب فوق، درباره آمارهای جدید کرونا گفت: از ظهر جمعه تا ظهر امروز شنبه (۲۲ آذر) و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۸ هزار و ۲۰۱ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که یک هزار و ۲۸۶ نفر از آنها بستری شدند. بر این اساس مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به یک میلیون و ۱۰۰ هزار و ۸۱۸ نفر رسید.
وی در ادامه گفت: متاسفانه در طول ۲۴ ساعت، ۲۲۱ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۵۱ هزار و ۹۴۹ نفر رسید. خوشبختانه تاکنون 800743 از بیماران بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند.
لاری افزود: ۵۷۳۹ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند و تاکنون ۶ میلیون و ۶۵۷ هزار و ۹۷۴ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده است.
سخنگوی وزارت بهداشت ادامه داد: در حال حاضر و بر اساس آخرین تحلیلها، ۱۲ شهرستان در وضعیت قرمز، ۲۳۱ شهرستان نارنجی و ۲۰۵ شهرستان در وضعیت زرد قرار دارند.
وی افزود: بهرغم کاهش در تعداد شهرستانهای دارای وضعیت قرمز و همچنین کاهش در موارد بستری و مرگومیر ناشی از بیماری در کشورمان که مرهون همکاری مسؤولانه مردم در عمل به توصیههای بهداشتی، توسعه همکاریهای بینبخشی و همچنین تلاشهای شبانهروزی پرسنل نظام سلامت بوده است، نمودار وضعیت بستری بیماری «کووید-۱۹» در برخی استانهای شمالی رو به صعود است. بنابراین شرایط کنونی بیماری در کشور بهرغم بهبود نسبت به هفتههای گذشته، همچنان ناپایدار، حساس و شکننده بوده و نباید تحت هیچ شرایطی وضعیت را مطلوب فرض کنیم.
لاری گفت: مطمئنا در صورت هرگونه عادیانگاری شرایط، زمستانی بهمراتب سختتر از پاییز در پیش خواهیم داشت.
ارسال به دوستان
تست انسانی واکسن ایرانی کرونا از هفته آینده
نخستین تزریق تست انسانی واکسن کرونا هفته اول دیماه انجام میشود. به گزارش «وطن امروز»، رئیس ستاد اجرایی فرمان امام(ره) با اعلام این خبر گفت: بنده و همه همکارانم در ستاد اجرایی فرمان امام(ره) آمادگی تزریق این واکسن را داریم و ما این واکسن را تزریق خواهیم کرد. رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام خمینی(ره) گفت: اقدامات خوبی در رابطه با تولید واکسن کرونا در کشور صورت گرفته است و ما بهترین و مطمئنترین واکسن را در کشور تولید خواهیم کرد. وی با بیان اینکه خط تولید واکسن آماده است و مشکلی در تولید واکسن و تزریق سرم نخواهیم داشت، گفت: با توجه به اجازه وزارت بهداشت، آزمایش انسانی واکسن کرونا هفته اول دیماه انجام میشود؛ این واکسن با کمترین تبعات تولید و از ویروس ضعیف شده استفاده شده است. مخبر بیان کرد: آزمایش انسانی واکسن کرونا در ۳ مرحله صورت میگیرد به این صورت که در مرحله اول به ۵۶ نفر با جنسیت و سن متفاوت تزریق انجام میشود و بعد از ۲۸ روز و مشخص شدن نتایج بررسی، مرحله دوم با تزریق به ۵۰۰ نفر آغاز میشود و بعد از ۲۸ روز از تزریق دوم و بررسی نتایج، مرحله سوم بدون محدودیت با تولید انبوه و عرضه گسترده آغاز میشود. وی ادامه داد: مردم کشورمان از واکسن ایرانی اطمینان دارند و ما برای تزریق واکسن با متقاضیان زیادی روبهرو شدهایم. رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام خمینی(ره) گفت: ٣ تا ۴ ماه بعد از آزمایش انسانی، ما به نقطهای خواهیم رسید که کشور از واردات این واکسن بینیاز شود. نخستین واکسن کرونای تولید محققان ایرانی که موفق به دریافت کد اخلاق و کارآزمایی انسانی از وزارت بهداشت شد، در شرکت شفا فارمد وابسته به بنیاد برکت ستاد اجرایی فرمان امام(ره) تولید شده است. به گفته مسؤولان، ۳ واکسن کرونای دیگر محققان شرکتهای ایرانی هم در مرحله دریافت مجوز کارآزمایی بالینی قرار دارد.
* پشت پرده تأخیر در ساخت واکسن
در حالی که نهادهایی مانند ستاد اجرایی فرمان امام (ره) در حال ساخت واکسن هستند اما طرحهای ساخت واکسن توسط زیرمجموعههای دولت به کندی پیش میرود. از طرفی با توجه به اینکه کرونا مستقیما جان مردم را درگیر کرده همزمان با اجرای طرحهای ساخت واکسن باید به فکر واردات واکسن هم بود اما چرا چنین اتفاقی رخ نمیدهد؟ رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در این ارتباط گفت: برای تهیه واکسن کرونا نباید چشمانتظار خارجیها باشیم، چرا که آنها حتی در فروش واکسن آنفلوآنزا ما را همراهی نکردند. باید تمام تلاش و انرژی خود را برای داخلیسازی واکسن کرونا به کار ببریم، از طرفی دانشمندان ایرانی همپای سازندگان واکسن کرونا در دنیا در حال ساخت این نوع واکسن هستند، کما اینکه استعداد، تخصص و تبحر ایرانیها در ساخت واکسن کرونا بیشتر از دانشمندان خارجی است.
دکتر حسینعلی شهریاری در گفتوگو با «وطن امروز» به پیشرفت قابل توجه شرکتهای ایرانی سازنده واکسن کرونا اشاره کرد و اظهار داشت: علاوه بر خبرهای بسیار امیدوارکننده ستاد اجرایی فرمان حضرت امام در فرآیند ساخت واکسن کرونا، شرکت انستیتوی رازی اعلام کرده است چنانچه نیازهای مالی تولید واکسن کرونا از سوی دولت تامین شود تا قبل از سال 2میلیون دوز واکسن کرونا در این مجموعه تولید و به بازار مصرف عرضه میشود.
رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه دولت باید به هر شکل ممکن نیازهای مالی شرکتهای تولیدکننده داخلی واکسن کرونا را تامین کند، افزود: بحث سلامت این روزها باید اولویت اصلی دولت و مسؤولان باشد و آنها نباید در تامین منابع مالی مورد نیاز شرکتهای سازنده واکسن کرونا تعلل کنند.
وی اضافه کرد: هم مردم و هم مسؤولان دولتی نباید فکر کنند که با کاهش آمار مرگومیر و بستری شدگان کرونایی در کشور طی ۲ هفته اخیر، کرونا ضعیف شده و در حال از بین رفتن است؛ کرونا ویروسی است که به این زودیها از بین نمیرود، بنابراین هزینه برای تهیه و ساخت واکسن کرونا ضرورتی اجتنابناپذیر است.
شهریاری با تاکید بر اینکه بنا به اظهارات سازندگان واکسن کرونا در خارج از کشور، این نوع واکسنها فقط توان ایجاد ایمنی 3 ماهه را در بدن افرادی که واکسن کرونا را تزریق میکنند دارند، گفت: با این وجود نباید چشم به راه خارجیها برای خرید واکسن کرونا بود، چرا که دانشمندان ایرانی اگر بخوبی حمایت شوند بزودی میتوانند این واکسن را بسازند و بهراحتی در اختیار مردم قرار دهند. دولت برای واردات واکسن کرونا باید دیپلماسی را فعال کند اما در چنین شرایطی در این زمینه ناتوان است بنابراین باید تمام انرژی خود را صرف تولید داخل کند.
رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی درباره فرآیند تولید و مصرف واکسن کرونا در شرکت انستیتوی رازی گفت: قرار است در صورت تولید این نوع واکسن، بیماران 2 بار و در طول 6 ماه واکسن کرونا را تزریق کنند، البته نحوه مصرف داروی کرونا که قرار است به شکل واکسن به بدن بیماران تزریق شود، برای آزمایش از طریق استنشاق به بیماران کرونایی داده شده و اثر خوبی به جای گذاشته است.
شهریاری افزود: در جلسه یکشنبه با مدیران دولتی و مسؤولان وزارت بهداشت که قرار است در کمیسیون بهداشت مجلس برگزار شود، بر تامین نیازهای مالی شرکتهای سازنده واکسن کرونا تاکید میشود تا خط تولید این نوع واکسن در کشور ایجاد شود.
ارسال به دوستان
بانک مرکزی با ۲ سال تأخیر «قانون اصلاح قانون صدور چک» را به بدترین شکل اجرایی کرد
اجرای بد قانون خوب
گروه اقتصادی: بانک مرکزی در حالی پس از 2 سال تاخیر، اجرای قانون چک را شروع کرد که بانکها هنوز سامانه صیاد در اینترنت بانک و شبکه همراه بانک ایجاد نکردهاند.
به گزارش «وطن امروز»، طرحهایی که قرار است در سطح ملی اجرا شود، چندین مرحله دارد که باید همزمان و در یک راستا پیش برود. آموزش عمومی، فرهنگسازی و ایجاد زیرساختها از جمله مراحل اجرای طرحهای ملی است. با این حال در حال حاضر اجرای قانون جدید چک را تنها اعلام کردهاند اما هنوز هیچگونه آموزشی برای عموم مردم انجام نشده و حتی زیرساختهای آن هم به طور کامل در شبکه بانکی کشور فراهم نشده است.
مشاهدات میدانی نشان میدهد هنوز بسیاری از بانکهای کشور آمادگی اجرای این قانون را ندارند. منظور از این زیرساختها به طور مثال راهاندازی کامل سامانه صیاد در شبکه همراه بانک، اینترنت بانک و همچنین آموزش به کارکنان بانک و عموم مردم است که متاسفانه به طور کامل انجام نشده است. چون شرکتهای پشتیبان اکثر بانکها یک شرکت است و این شرکت هنوز زیرساختهای اجرای قانون جدید چک را فراهم نکرده است، هنوز شبکه بانکی کشور آمادگی اجرای این طرح را ندارد.
قانون جدید چک، طرحی بسیار جامع و لازم برای اقتصاد کشور است. یکی از ویژگیهای این قانون، پیگیری و احقاق حقوق دریافتکننده چک در مواردی همچون مفقودی چک است. یکی دیگر از ویژگیهای این قانون، جلوگیری از پولشویی و قاچاق است، چرا که تا پیش از این چکهای در وجه حامل، ابزاری برای پولشویی و قاچاق بود و بارها میان افراد مختلف تبادل میشد و مبدأ و مقصد آن مشخص نبود. با اجرای قانون جدید، از این پس این نوع چکها حذف میشود. ویژگی دیگر این قانون، جلوگیری از جعل چک است. همچنین حداکثر مدت چک، ۳ سال در نظر گرفته شده است. ویژگی دیگر این قانون این است که چک حالت اعتباری دارد. یعنی اگر شخصی چک اول خود را تسویه نکند، امکان صدور چک دیگری ندارد.قانون چک از دیروز اجرایی شد؛ قانونی که در صورت اجرای کامل، میتواند اعتبار را دوباره به چک برگرداند. سالهای زیادی است که حضور چکهای بلامحل در اقتصاد ایران، به فضای کسبوکار آسیب زده و خرید و فروشهای اعتباری را دچار مشکل کرده است. از سوی دیگر، حضور چکهای حامل در اقتصاد ایران هم به این معضلات اضافه کرده است، چرا که ردیابی پرداختها دچار خدشه شده و بسیاری از معاملاتی که میتواند برای اقتصاد دردسرساز شود از طریق چکهایی انجام میشود که بعضا میان چند ده نفر سالها دست به دست میشود. اصلاحیه قانون چک این امیدواری را به وجود آورده که بتوان اصلاحات بنیادینی در حوزه صدور چکها انجام داد و نهتنها بساط پولشویی از طریق چک را برچید، بلکه زمینه را برای بازگشت اعتماد به این برگه بهادار در بازار فراهم کرد. نکته حائز اهمیت دیگر البته آن است که به مرور زمان چیزی به نام چک کاغذی وجود نداشته باشد و همه چیز تحت سیستم الکترونیکی قرار گیرد تا بتوان ردیابی آن را نیز به صورت سیستماتیک و دقیق انجام داد. به اذعان کارشناسان، اگر قانون چک بدرستی اجرایی و بر اساس تمام اجزای تعیین شده در آن عملیاتی شود، میتوان امیدوار بود که تخلفات ناشی از دست به دست شدن چکها و عدم ردیابی مسیرهای هزینهکرد وجوه آن به حداقل برسد و فرد صادرکننده چک، پاسخگوی چک صادره خود باشد. به همین دلیل است که بانک مرکزی با طراحی سامانه صیاد، تلاش کرده چکها را از مرحله صدور تا زمانی که مجدد برای پرداخت نهایی به بانک بازمیگردد، به دقت رصد کرده و از سلامت گردش آنها مطمئن شود. نکته حائز اهمیت دیگر آن است که مدت زمان اعتبار یک چک بیش از ۳ سال نخواهد بود تا به گردونهای پایان دهد که بعضاً یک چک را تا 10 سال هم خارج از بانک و در گردش نگاه میداشت. طبق قانون جدید، مدت اعتبار یک چک صادره، بیش از ۳ سال نخواهد بود و ظرف این مدت چک باید به بانک بازگردد و دوره حیات آن به پایان رسد.یاسر مرادی، کارشناس حقوق بانکی با اشاره به اجرای قانون چک و مواردی که اجرایی خواهد شد، گفت: تکالیف قانون چک در ۳ دسته خلاصه شده که طبق آن، برخی بخشها قرار بود سال ۹۷ اجرایی شده و اجرای برخی دیگر به سال ۹۸ موکول شد، اگر چه بخش عمدهای از مواردی که سال ۹۸ قرار بود اجرایی شود، عملیاتی نشده است.
وی افزود: نکته قابل توجه آن است که بخش عمدهای از مواردی که قرار بود سال ۹۸ اجرایی شود و اجرای آن موکول به بعد شده، کماکان قابلیت اجرا شدن ندارد و دولت در این زمینه از برنامه عقب است؛ این در حالی است که تکالیف سال ۹۷ اجرایی شده و تنها بخش عمدهای درباره ماده ۵ مکرر و سامانهای که باید محرومیتهای مرتبط با بدهکاران بانکی را اجرایی و وجوهی را که این افراد در کل شبکه بانکی دارند، در قالب یک سامانه متمرکز کند، هنوز اجرایی نشده است. مرادی با بیان اینکه هنوز این زیرساخت فراهم نشده که این سامانه وجوهی را که بدهکاران بانکی در کل شعب بانکها دارند مسدود کند، تصریح کرد: بر این اساس، بانک مرکزی برای پر کردن این خلأ، از ظرفیت دستورالعملهای حساب جاری برای اجازه دادن به مشتری برای برداشت از حساب در خود بانک استفاده میکند. وی درباره تکالیفی که قرار بود از ۲۲ آذر ۹۹ اجرایی شود و اجرای آن به هر دلیلی به تعویق میافتد نیز اظهار داشت: بخشی از این موارد به دلیل شرایط کرونا و بخشی به دلیل فراهم نبودن زیرساختهای لازم و بخشی دیگر به دلیل عدم فرهنگسازی لازم در این رابطه به تعویق میافتد و به مرور و به صورت پلکانی اجرایی خواهد شد؛ البته باید به این نکته هم اشاره کرد که قانون وقتی میگوید ۲۲ آذرماه باید «قانون چک» به صورت کامل اجرایی شود، دستورالعملها و بخشنامههای بانک مرکزی تاب مقابله با آن را ندارد و اگر بانک مرکزی بخواهد بخشنامه ۲۹۸۱۹۶/99 را که 19/۹/99 صادر شده، اجرایی کند، یا باید برای اجرای این موارد و تعویق تکالیف قانونی، مصوبه ستاد ملی کرونا را بگیرد یا متن قانون چک در مجلس را تغییر دهد.
***
۲ سال خواب زمستانی بانک مرکزی
اصلاحیه سال ۹۷ قانون صدور چک، تحولی بزرگ در حوزه قانونگذاری جهت استفاده از چک به عنوان یکی از مهمترین اسناد تجاری در کشور بوده است ولی متأسفانه برخی اصلاحات اساسی این قانون بهرغم سپری شدن مهلت قانونی اجرایی نشده است. قانون صدور چک سال ۵۵ تصویب شد و پس از آن در سالهای ۱۳۷۲، ۱۳۷۶ و ۱۳۸۲ و آخرین بار در سال 1397 تحت عنوان «قانون اصلاح قانون صدور چک» اصلاح شد. اهمیت قانون مذکور به آن دلیل است که در سال 96 (پیش از اصلاح قانون) بیش از ۱۷ میلیون فقره چک به ارزش ۱۶۰۰ هزار میلیارد ریال برگشت میخورد که معادل بیش از یک میلیارد تومان چک برگشتی در هر دقیقه به ازای ساعات کاری سال است. درصد بالای چکهای برگشتی علاوه بر افزایش خیرهکننده هزینه مبادله و از رونق انداختن کسبوکار، منجر به افزایش پروندههای ورودی به قوه قضائیه شد تا جایی که در سال ۱۳۹۶ رتبه دوم پروندههای حقوقی به موضوع مطالبه وجه چک اختصاص داشته است. همچنین بهرغم کاهش مجازات چک بلامحل طی اصلاحات قانون صدور چک در سالهای گذشته، ۹۵ درصد زندانیان جرائم غیرعمد را محکومان مالی تشکیل دادهاند و بیش از ۹۵ درصد از زندانیان زن محکوم مالی به دلیل چک برگشتی محکوم شده بودند. در چنین فضایی قانون صدور چک در سال 1397 مجددا اصلاح شد. در این اصلاح قانونی، رویکرد برخورد تنبیهی نسبت به صادرکننده چک برگشتی به رویکرد پیشگیری از صدور چک بلامحل تغییر کرده است. همچنین با تغییر سازوکار بررسی دادخواستهای چک، عملا فرآیند رسیدگی به چک برگشتی در دادگاههای حقوقی کوتاهتر شده است. موضوع قابل توجه دیگر در ارتباط با چک، نقش آن در گردش مالی غیرشفاف در کشور بوده است. بر اساس گزارش بانک مرکزی ارزش چکهای مبادله شده (سامانه چکاوک) در سال ۱۳۹۸ بالغ بر ۳۰ میلیون میلیارد ریال بوده است که سهمی حدود 20 درصد از مجموع گردش وجوه در سامانههای بانک مرکزی را به خود اختصاص داده است. شایان ذکر است با توجه به رواج صدور چک در وجه حامل و نیز ظهرنویسی چکهای عادی، اولا به طور قطع گردش مالی چک بیش از مبلغ ثبتشده در سامانههای بانک مرکزی بوده است و ثانیا با توجه به اینکه اطلاعات این سلسله تراکنشها در هیچ یک از سامانههای اطلاعاتی حاکمیتی ثبت نمیشود، زمینه مناسبی برای اقدامات پولشویانه فراهم بوده است. قانون اصلاح قانون صدور چک بخوبی این مشکل را شناسایی و حل کرده است. بر اساس این قانون پس از ۲ سال از لازمالاجرا شدن قانون، اطلاعات هر برگه چک شامل مبلغ، تاریخ و اطلاعات هویتی گیرنده هنگام صدور در سامانه ثبت خواهد شد و پرداخت وجه چک صرفا بر اساس اطلاعات مندرج در این سامانه انجام خواهد شد. همچنین بر اساس این قانون، صدور چک عادی در وجه حامل و پشتنویسی این نوع چکها نیز ممنوع شده و انتقال چک به اشخاص ثالث صرفا از طریق ثبت اطلاعات گیرنده جدید توسط دارنده چک در سامانه قابل اجراست. به این صورت همه گردش وجوه ناشی از چکهای عادی نیز در سامانههای حاکمیتی بانک مرکزی قابل رصد و ردیابی است که به معنای شفاف شدن بخش قابل توجهی از گردش وجوه مالی در کشور است.
ارسال به دوستان
برآورد اشتباه از قدرت و توان بازدارندگی ایران یکی از مهمترین عواملی است که اردوغان را نسبت به طرح مسائل اختلافبرانگیز ترغیب کرده است
انتقام از اسرائیل اردوغان را سر عقل میآورد
عقبنشینی جالب وزیر خارجه ترکیه؛ اردوغان معنای شعر را نمیدانست!
گروه سیاسی: اظهارات اردوغان درباره برخی نمادهای سرزمینی ایران با واکنشهای متعدد مواجه شده است. به گزارش «وطن امروز»، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه روز جمعه طی اظهاراتی در مراسم پیروزی جنگ قرهباغ در باکو بیتی از یک شعر محلی را خواند که عملا به جدایی بخشهای بالا و پایین ارس اشاره دارد؛ یعنی جمهوری آذربایجان و آذربایجان ایران. از طرفی، این شعر در میان برخی پانترکیستها به شکل یک شعر نمادین نگریسته میشود.
اظهارات اردوغان البته با واکنش گسترده مردم مواجه شد. مردم ایران در فضای مجازی و پیامرسانها بشدت به این اظهارات اردوغان واکنش نشان دادند و هشتگ اردوغان_غلط_کرد جزو هشتگهای پرکاربرد توئیتر در روز جمعه بود.
نکته قابل تامل اما تلاش برخی چهرههای دولتی و رسانههای نزدیک به آنان برای پررنگ کردن اظهارات جنجالی اردوغان و به حاشیه بردن مسائل اصلی روزهای گذشته بود. بهرغم واکنش درخور توجه مردم که برگرفته از پایبندی آنان به ملیت و هویت اصیلشان است، تلاش یک جریان سیاسی خاص برای سوءاستفاده از احساسات مردمی و جابهجا کردن اولویت افکار عمومی در انعکاس اظهارات و موضعگیری این افراد و رسانهها مشهود بود. به بیان دیگر در شرایطی که کشور دارای اولویتهای اساسی در حوزههای مختلف است، برخی جریانات سیاسی به دنبال اولویت دادن و ضریب دادن به اظهارات اردوغان برای تبدیل کردن ترکیه به عنوان اولویت اصلی کشور در حوزه سیاست خارجی هستند. این در حالی است که این جریان شناخته شده در برابر موضوعات دیگر بویژه مسائل مربوط به دشمنی آمریکا علیه ایران معمولا سیاست سکوت و تساهل دارند و از کنار آن بسادگی میگذرند. مساله اصلی جمهوری اسلامی در منطقه اما خروج نیروهای آمریکایی و همچنین فروپاشی رژیم صهیونیستی است، هر موضوعی که این گزاره را تضعیف کند یا در راستای این گزاره نباشد جزو مسائل فرعی به حساب میآید، برخی جریانات سیاسی و رسانههای وابسته به آنان با نگاه به تحولات چند ماه بعد بویژه روی کار آمدن رسمی بایدن، به دنبال جابهجایی چنین اولویتی و ضریب دادن به مسائل حاشیهای هستند.
بنابراین چالش با ترکیه، برای جمهوری اسلامی «مساله» به حساب نمیآید، چرا که علاوه بر گزاره فوق (اولویت اصلی برخورد با آمریکا و رژیم صهیونیستی است) توان ترکیه در حد به چالش کشیدن مولفههای قدرت جمهوری اسلامی نیست و به همین دلیل تهدید معتبر برای ایران نیست. به عنوان مثال در هماوردی ترکیه با ایران در سوریه آن هم در شرایطی که ترکیه در ابتدا به دلیل خیانت بخش اعظمی از ارتش سوریه و تبدیل شدن به نیروهای مخالف بشار اسد و علاوه بر آن حضور گسترده تروریستها و سازماندهی مالی و لجستیکی از گروههای تروریستی، دست برتر در تحولات این کشور در روزها و ماههای ابتدایی جنگ داخلی را داشت اما با حضور مستشاری ایران در سوریه ورق برگشت و توان ترکیه در صحنه عمل به صورت واقعی مشخص شد. کار به جایی رسید که هماکنون استقلال نسبی مناطق کردنشین در سوریه به عنوان یک تهدید بالقوه برای ترکیه به حساب میآید که در آینده میتواند برای مسؤولان آنکارا دردسرساز نیز شود. علاوه بر این اردوغان خود نیز حمایت ایران را یکی از شرایط بقای خود میداند. ایران بهرغم اختلافات با اردوغان در برخی موضوعات اما حاضر به سقوط قدرت اردوغان به عنوان یک چهره اسلامگرا در ترکیه نیست. شاهد مثال آن حمایت ژئوپلیتیک ایران از ترکیه در جریان تحولات اخیر در منطقه و همچنین پشتیبانی از اردوغان در ماجرای کودتای سال 2016 میلادی است. دود دشمنی با ایران بیش از همه به چشم اردوغان میرود و همین امر باعث میشود که فاز تقابلی گاه و بیگاه رئیسجمهور ترکیه در سطح لفاظی او باقی بماند. دستگاه محاسباتی ترکیه به این فهم رسیده که توان تقابل با ایران و ایجاد چالش معتبر برای ایران را ندارد، ترکیه هیچگاه نمیتواند حتی با برنامهریزی روی ظرفیتهای قومیتی و بهکارگیری دستگاه امنیتی خود، سبب اتفاقی چون جداسازی بخشی از خاک ایران یا تجاوز به خاک ایران شود، برای همین اردوغان تمایلات و آرزوهای دستنیافتنی خود درباره ایران را نهایتا میتواند به زبان بیاورد.
* علت لفاظی اردوغان چیست؟
اما چرا اردوغان در این برهه زمانی این جسارت را پیدا کرده که درباره بخشی از خاک ایران اینگونه سخن بگوید. علت اظهارات اردوغان علاوه بر توهم شخصیتی که وی از خود دارد، به شرایط منطقهای نیز بازمیگردد. در ماجرای جنگ آذربایجان و ارمنستان، ترکیه به صراحت سمت برنده جنگ بود. پشتیبانیهای لجستیکی ترکیه از آذربایجان نقش مهمی در پیروزی باکو در جنگ قرهباغ داشت و علاوه بر این ترکیه در سطح دیپلماسی نیز ظرفیتهای خود را برای تثبیت پیروزی آذربایجان به کار گرفت. به بیان دیگر ترکیه طرف پیروز جنگ بود و به سطحی از اعتماد به نفس در نتیجه این پیروزی پس از شکست در عراق و سوریه دست پیدا کرد. از سوی دیگر ایران در نتیجه سیاستهای دولت روحانی، از چهره مقتدر خود در سالیان گذشته فاصله گرفته است. صداهایی در دولت شنیده میشود که حتی قائل به گرفتن انتقام خون شهید فخریزاده به بهانه از دست ندادن فرصتهای دیپلماتیک نیستند. پس از ماجرای ترور شهید سلیمانی نیز همین جریان گرفتن انتقام خون حاجقاسم سلیمانی حتی در شکل حداقلی آن را که در موشکباران عینالاسد اتفاق افتاد جایز نمیدانست!
بنابراین در ریشههای لفاظی اخیر اردوغان میتوان گفت اعتماد به نفس کاذب ترکیه پس از پیروزی آذربایجان در جنگ قرهباغ و همچنین احساس ضعف نسبی از سوی ایران سبب شده اردوغان بنا بر خلأهای شخصیتی که دارد، خود را در قامت قدرت اول منطقه ببیند و به صورت تلویحی برای ایران رجز بخواند. درواقع مقصر اول ماجرای شعرخوانی اردوغان، نه شخص وی، بلکه سیاستمدارانی هستند که با روحیه انفعال از به کارگیری ابزارهای قدرت ایران ناتوان بودند و تصویر یک دولت ضعیف را به دیگر بازیگران منطقهای و جهانی ارائه کردند.
* واکنش مناسب ایران چیست؟
در مواجهه با اظهارات اردوغان باید ۲ سطح را از یکدیگر تفکیک کرد؛ اول آنکه باید پاسخ مناسب و درخور به اظهارات گستاخانه اردوغان داده شود. مسؤولان نباید به بیان جملات احساسی اکتفا کنند، بلکه باید از ظرفیت دستگاه دیپلماسی برای محکومیت این اظهارات اردوغان بهره ببرند به گونهای که رئیسجمهور ترکیه متوجه شود لفاظی درباره بخشی از خاک ایران برای او گران تمام میشود. سطح دوم اما وارد شدن به مارپیچ تنش با ترکیه است. دلیلی ندارد در شرایط کنونی و در حالی که ترکیه تزاحمی در نقشآفرینی منطقهای ایران ایجاد نمیکند، با این کشور وارد تنش شویم. همانگونه که گفته شد، هر چند در شرایطی که روابط ایران و ترکیه تنشآلود بشود باز هم ترکیه بازنده این ماجرا خواهد بود، با این حال توان اصلی ایران در شرایط فعلی مبارزه با سیاستهای منطقهای آمریکاست. بنابراین چالش به وجود آمده نباید به سطح تنش کشیده شود. علاوه بر این ایران باید با آگاهی محیطی بالا نسبت به تحولات جدید در رابطه با ارتباط میان اروپا و آمریکا با ترکیه، پازل فشار کشورهای غربی علیه آنکارا نشود. با روی کار آمدن بایدن انسجام بیشتری میان کشورهای عضو ناتو برای فشار بر ترکیه به وجود خواهد آمد. حتی بایدن در زمان گفتوگوهای تبلیغات ریاستجمهوری صراحتا اشاره کرده بود در صورتی که به عنوان رئیسجمهور انتخاب شود، از مخالفان اردوغان حمایت میکند تا بتوانند قدرت را در دست بگیرند. بایدن تاکید کرده است برای فشار بر ترکیه از ابزار تحریم نیز استفاده میکند. بنابراین همانگونه که گفته شد ایران نباید در پازل آمریکا علیه ترکیه ایفای نقش کند، بلکه باید بتواند با جهت دادن به ترکیه در مواجهه با آمریکا حتی آنکارا را وادار به نقشآفرینی منطقهای در راستای سیاستهای جمهوری اسلامی کند. اما پاسخ اصلی ایران به اظهارات اردوغان و دیگر بازیگران منطقهای که در نتیجه سیاستهای دولت روحانی تصویر «ایران فاقد جسارت در نشان دادن عکسالعمل مناسب» در ذهنشان نقش بسته است، به فعلیت رساندن قدرت بالقوه جمهوری اسلامی است. ایران در لایههای امنیتی و نظامی دست بالا را نسبت به کشورهای منطقه و حتی نسبت به توان عملیاتی قدرتهای بزرگ در منطقه غرب آسیا دارد. طراحی و اجرای پاسخ بازدارنده و متناسب با ترور شهید سلیمانی و شهید فخریزاده مؤلفه اصلی در تقویت تصویر قدرت واقعی ایران است. به بیان دیگر، پاسخ مقتدرانه به عملیاتهای تروریستی اخیر، هم پاسخ به عاملان ترور به حساب میآید و هم پاسخی است به بازیگرانی منطقهای که طی ماههای اخیر درباره قدرت ایران دچار سوءتفاهم شدهاند.
***
[وزیر خارجه ترکیه: اردوغان معنای شعر را نمیدانست!]
وزارت امور خارجه اعلام کرد در تماس تلفنی دیشب «مولود چاوش اوغلو» وزیر خارجه ترکیه با «محمد جواد ظریف» وزیر خارجه ایران، طرف ترکیهای ضمن تاکید بر روابط نزدیک و دوستانه میان ایران و ترکیه و سیاست قطعی حسن همجواری آنکارا، اطمینان داد رئیسجمهور ترکیه به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و سرزمینی ایران احترام کامل گذاشته و نسبت به حساسیتها پیرامون شعر قرائتشده نیز مطلع نبوده و آن را صرفا در ارتباط با لاچین و قرهباغ میدانسته و به همین دلیل آن را در مراسم باکو خوانده است. وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز در این گفتوگوی تلفنی با تاکید بر اهمیت روابط دوستانه و حاکی از احترام ۲ کشور و نیز روابط صمیمانه میان رئیسجمهور ترکیه و مقامات عالیه جمهوری اسلامی ایران، ابراز امیدواری کرد روابط دوجانبه در بستر اعتماد متقابل بیش از پیش گسترش یابد.
*** انتقام از اسرائیل، اردوغان را ادب خواهد کرد دکتر فداحسین مالکی*: صحبتهای آقای اردوغان در مراسم رژه نظامی، سخنان بیسابقهای بود که نوعی توهین به کشور میزبان محسوب میشود. از هیچ کسی که دارای قوه عاقله باشد، انتظار نمیرود اینطور سخن بگوید. اگر استنباط آقای اردوغان و همپیمانان او این است که ایران بعد از ترور سردار شهید سلیمانی و دکتر فخریزاده تضعیف شده است، سخت در اشتباهند. اگر اینگونه تحلیل میکنند، یک خطا و اشتباه تاریخی را مرتکب شدهاند. جمهوری اسلامی ایران نه تنها تضعیف نشده، بلکه روز به روز هم جایگاهش در معادلات بینالمللی ارتقا پیدا کرده است. به فضل الهی جمهوری اسلامی در آینده نزدیک انتقام سختی از اسرائیل به خاطر ترور شهید فخریزاده خواهد گرفت و این انتقام سخت و کوبنده و دندانشکن، چنان نمایش قدرتی برای ایران خواهد بود که دیگر امثال اردوغان به خود اجازه یاوهگویی علیه امنیت و تمامیت ارضی کشور ما را ندهند. از زمان ترور شهید فخریزاده، اسرائیل همه سفارتهای خود را به حالت آمادهباش درآورده است و تمام اماکنی را که با منافعش مرتبط است تحت حفاظت شدید قرار داده است. صهیونیستها میفهمند که انتقام سخت ایران یعنی چه؟ چیزی که بزودی به چشم شاهد خواهند بود. آقای اردوغان فراموش نکند در کودتای سال 2016 به وضوح موقعیت سست او در داخل کشور ترکیه نمایان شد. ایشان حتی اگر منظورش ایران نبوده است و مخاطبش آذربایجان هم بوده است، باید بداند آذربایجان هم پاره تن ایران است. آنقدر ادعای آقای اردوغان سخیف بود که نیازی برای استدلال آوردن بر اشتباه بودن آن نیست. اشتباه بودن آن از بدیهیات تاریخ است. به هر ترتیب دوباره تاکید میکنم هر کس در هر مقامی، اگر گوشه چشمی به یک وجب از خاک ما داشته باشد، در توهم محض به سر میبرد و با چنان واکنشی از سمت فرزندان دلیر ایرانزمین مواجه خواهد شد که پشیمانی او در تاریخ ثبت شود.
* عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
ارسال به دوستان
پس از انتقاد دولت روحانی نسبت به مصوبه هستهای مجلس، وزیر خارجه دولت ترامپ نیز این مصوبه را باجگیری ایران از غرب دانست
پمپئو هم سوخت
گروه سیاسی: «مایک پمپئو»، وزیر خارجه آمریکا طی بیانیهای در واکنش به مصوبه مجلس ایران برای لغو تحریمها، این تصمیم مجلس را بشدت محکوم کرد. به گزارش «وطن امروز»، در این بیانیه آمده است: «ایالاتمتحده آمریکا قانونی که به تصویب مجلس ایران و شورای نگهبان رسیده را محکوم میکند. این مصوبه چیزی جز جدیدترین ترفند رژیم برای استفاده از برنامه هستهای خود جهت ارعاب جامعه بینالمللی نیست». در ادامه این بیانیه آمده است: «این قانون در صورت تصویب، غنیسازی ایران را به سطح خطرناک ۲۰ درصد خواهد رساند، حال آنکه ایران همین الان محدودیتهای برجامی درباره سطح غنیسازی را زیر پا گذاشته و علاوه بر آن اقدام به توسعه ذخایر اورانیوم و تحقیق، تولید و نصب سانتریفیوژهای پیشرفته کرده است». پمپئو در ادامه ادعای خود نوشته است: «ایران هیچ توجیه فنی منطقی درباره اینکه چرا نیاز به غنیسازی اورانیوم در این سطح برای اهداف صلحآمیز دارد ارائه نکرده است».در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: «جامعه بینالمللی نباید بهانهتراشیهای خطرناک این رژیم را با مماشات اقتصادی پاسخ دهد. اگر رژیم ایران دنبال کاهش تحریم و فرصت اقتصادی است، باید ابتدا با متوقف کردن اخاذیهای هستهای و با مذاکره بر سر توافق جامعی که در آن ساخت موشکهای بالستیک، حمایت از تروریسم، بازداشتهای غیرمنصفانه و سایر فعالیتهای بیثباتکننده در منطقه مورد رسیدگی قرار میگیرند نشان دهد که جدی است». عصبانیت وزیر خارجه آمریکا البته نشان میدهد مصوبه هستهای مجلس در زمان و شرایط درستی به تصویب رسیده و اهرم بازدارندگی مناسبی در برابر اقدامات خصمانه آمریکا و متحدانش در تحمیل فشار همهجانبه به ایران است. خشم وزیر خارجه آمریکا از ضربهای که این حرکت مجلس ایران به کارزار فشار حداکثری دولت آمریکا وارد میکند نشات میگیرد. ترامپ و پمپئو از چند ماه قبل به خاطر شکست سیاست فشار حداکثری تحت شدیدترین فشارها در داخل آمریکا قرار دارند. مجلس شورای اسلامی در واکنش به ترور دانشمند هستهای کشورمان شهید محسن فخریزاده، 11 آذرماه به عنوان بخشی از انتقام این ترور، طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران را تصویب کرد که آغاز غنیسازی 20 درصد و همچنین متوقف کردن اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی در صورت عدم تعهدات طرفهای برجامی، از مهمترین بخشهای این مصوبه است.
این مصوبه که مراحل لازم را در شورای عالی امنیت ملی طی کرده بود اما با مخالفت تعجببرانگیز و خلاف مصالح ملی حسن روحانی و برخی دولتمردان روبهرو شد و بهانه را برای هجمه به طرحی که در پی احیای برنامه هستهای کشور است به خارج از مرزها داد. حسن روحانی این مصوبه را مضر برای دیپلماسی خواند و محمدجواد ظریف در نشست مجازی «مدیترانه رم» تاکید کرد بهرغم مخالفت با طرح راهبردی مجلس برای لغو تحریمها، دولت ناگزیر است مصوبه مجلس را اجرا کند. ظریف در این راستا گفت: از قانون مجلس خوشمان نیامد و صراحتا گفتیم! نکته عجیب در این میان همسویی مواضع روحانی و ظریف با مایک پمپئو در مخالفت با طرح مجلس است. از عجایب است که رئیس دولت و وزیر امور خارجه که در ۲ سال اخیر انتقادات از خود را به همراهی با ترامپ و پمپئو تعبیر کردهاند، حالا مواضعشان با پمپئویی مطابقت دارد که چندی قبل به ملت ایران آدرس او و رئیسش در واشنگتن دیسی را جهت لعن و نفرین دادند. اینها همه در حالی است که دولت دوازدهم پس از خروج غیرقانونی آمریکا از برجام پاسخ درخوری به آمریکاییها نداد و به اجرای یکطرفه توافق پرداخت و همزمان یک سال به انتظار تروئیکای اروپا جهت جبران خروج آمریکا از توافق نشست و این فرصتسوزی را صبر استراتژیک و فرصت به دیپلماسی نامید. در نهایت رئیسجمهور در سالگرد خروج دولت ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک، گامهای ایران در کاستن از تعهدات کشورمان را اعلام کرد و به فاصله ۲ ماه یک بار پنج مرحله از گامهای کاهشی ایران برداشته شد. البته این گامها به خاطر احتیاط و وسواس دولت در اجرای کاستن از تعهدات سنگین ایران در برجام از بازدارندگی لازم برخوردار نبود و موجب تجدیدنظر شرکای غربی دولت در بازگشت به تعهداتشان نشد. به عنوان نمونه «برایان هوک» مسؤول سابق گروه اقدام علیه ایران در وزارت خارجه آمریکا اسفند 98 در یک مصاحبه تلویزیونی اذعان کرد گامهای برجامی ایران خارج از این توافق نبوده و قابل بازگشت است. برایان هوک در گفتوگو با تلویزیون فرانس24 گفت: گامهای هستهای ایران در کاهش تعهدات برجامی قابل بازگشت است.
***
[واکنش سخنگوی شورای نگهبان به اظهارات پمپئو]
سخنگوی شورای نگهبان به اظهارات سخنگوی وزارت خارجه آمریکا درباره مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی (اقدام راهبردی برای لغو تحریمها) واکنش نشان داد. به گزارش ایسنا، عباسعلی کدخدایی در توئیتر نوشت: «Secpompeo در انتخابات اخیر شکست خورده و مردم آمریکا به او و دولتش رای ندادهاند و با دخالت در امور داخلی ایران از قانون مجلس با رویکرد جدید هستهای انتقاد کرده است! صرفنظر از صحت قانون مزبور، باید گفت ایران همانند کشورهای منطقه نیست که تابع خواست نامشروع رژیم آمریکا باشد!»
ارسال به دوستان
حکم اعدام روحالله زم مؤسس کانال معاند آمدنیوز صبح دیروز اجرا شد
فیکنیوز رفت
گروه سیاسی: سحرگاه روز گذشته حکم اعدام «روحالله زم» مؤسس و گرداننده رسانه معاند آمدنیوز اجرا شد و وی به دار مجازات آویخته شد. به گزارش «وطن امروز»، غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضائیه سهشنبه گذشته در جریان نشست خبری خود گفت: دیوان عالی کشور حکم دادگاه عمومی و انقلاب درباره روحالله زم را تایید کرد. دادگاه بدوی رسیدگی به اتهامات زم، ۱۳ مورد از عناوین ریز اتهامات نامبرده را توأم با هم، از مصادیق افساد فیالارض دانسته و بدین جهت برای مشارالیه حکم اعدام صادر کرده بود؛ همچنین دادگاه مزبور برای چند مورد دیگر از اتهامات منتسب به زم که در زمره مصادیق افساد فیالارض نبوده، مجازات حبس تعیین کرده بود.
جلسات دادگاه بدوی رسیدگی به اتهامات زم طی ۶ جلسه به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به صورت علنی با حضور مستشار، وکیل مدافع زم و نماینده دادستان در اجرای مواد ۳۵۲ و ۳۵۳ قانون آیین دادرسی کیفری برگزار شد. نخستین جلسه دادگاه وی ۲۱ بهمن ۹۸ و ششمین و آخرین جلسه آن ۲۰ خرداد ۹۹ برگزار شد.
بر این اساس اتهامات زم عبارت بود از: «افساد فیالارض» در بازه زمانی سال ۹۵ تا زمان دستگیری از طریق ارتکاب جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور، نشر اکاذیب به طور گسترده، معاونت در تخریب، معاونت در ایجاد اخلال در نظام اقتصادی کشور، تشکیل و اداره کانالهای معاند آمدنیوز و صدای مردم با هدف بر هم زدن امنیت داخلی و خارجی کشور، جاسوسی به نفع سرویس اطلاعاتی یکی از کشورهای منطقه، جاسوسی به نفع سرویس اطلاعاتی فرانسه در ابتدای سال ۹۷ تا زمان دستگیری، همکاری با دولت متخاصم آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی در نیمه دوم اسفندماه سال ۹۶ تا زمان دستگیری، اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی، مشارکت در فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی به نفع گروهها و سازمانهای مخالف نظام، عضویت و همکاری با کانال معاند سحام با هدف بر هم زدن امنیت داخلی و خارجی کشور، مشارکت در اغوا و تحریک مردم به جنگ و کشتار در دیماه سال ۹۶، مشارکت در جمعآوری اطلاعات طبقهبندیشده با هدف بر هم زدن امنیت کشور، مشارکت در نشر اکاذیب به طور گسترده، توهین به مقدسات اسلام، تحصیل مال از طریق نامشروع و شکایت اشخاص حقیقی و حقوقی.
زم در جلسات دادگاه خود اقاریر و اعترافات قابل تاملی داشت؛ از جمله آنکه اعتراف کرد لیدر اغتشاشات دیماه 96 بوده که در نتیجه آن تعدادی از هموطنانمان به واسطه اعمال تروریستی عناصر مزدور وابسته به بیگانه جان خود را از دست دادند.
گفتنی است پدر روحالله زم روز گذشته با انتشار مطلبی ادعاهایی را درباره ملاقات خود با پسر مجرمش بیان کرد که این ادعاها توسط یک منبع آگاه در قوه قضائیه تکذیب شد.
ارسال به دوستان
حال دیپلماتیک به بن لادن!
* گفتوگوی «وطنامروز» با دکتر روحافزا همسر شهید احمد حاتمی از شهدای حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام درباره تبرئه عاملان حادثه در دادگاه عربستان
بهزاد مهرکش: دادگاه کیفری مکه طی حکمی عجیب حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام در سال ۲۰۱۵ را بلای آسمانی توصیف و ۱۳ نفر از متهمان این پرونده از جمله شرکت «بنلادن» را تبرئه کرد.
در حادثه سقوط جرثقیل در سپتامبر ۲۰۱۵/ شهریور 94؛که در جریان طرح توسعه مسجدالحرام در مکه مکرمه رخ داد، ۱۱۱ کشته و ۲۳۸ تن زخمی شدند. در این راستا و در پی حکم عجیب دادگاه کیفری مکه،
«وطن امروز» گفتوگویی با فرشته روحافزا، همسر شهید دکتر سیداحمد حاتمی دانشمند ارشد علوم فضایی و استاد دانشگاه و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فضایی که در این حادثه به شهادت رسید، انجام داد.
***
* شهریور 94 بود که خبر سقوط جرثقیل در محوطه مسجدالحرام رسانهای شد و اکنون با گذشت بیش از 5 سال شاهدیم عربستان مقصران این فاجعه را تبرئه کرده است. رفتار متناقض دادگاه عربستان در مواجهه با حوادث اینچنینی و عدم مسؤولیتپذیری این کشور نسبت به تأمین امنیت زائران خانه خدا را چگونه میبینید؟
پادشاه سعودی در همان روزهای ابتدایی که حادثه سقوط جرثقیل در محوطه مسجدالحرام مکه رخ داد، پذیرفت مشکل از سوی این کشور بوده و باید به خانوادههای شهید و قربانی، دیه پرداخت کند و حتی اعلام کرده بود به هر خانواده شهید ۲ بار سفر حج به صورت رایگان تعلق خواهد گرفت. بعد از گذشت چند سال از این اتفاق و کشمکشهای طولانی، ۲ سال پیش دادگاهی فرمایشی در عربستان سعودی به منظور بررسی و تعیین مقصر این ماجرا برگزار شد اما متاسفانه در این دادگاه، هیچکدام از خانوادههای شهدا از ایران و سایر کشورهای اسلامی حضور نداشتند و این دادگاه فرمایشی، با حضور قاضی، دادستان و وکیل عربستانی برگزار شد و در نهایت، شرکت بنلادن مقصر واقعه شناخته شد ولی طی روزهای گذشته خبری منتشر شده درباره تبرئه شرکت بنلادن که جای تعجب دارد. دادگاه کیفری شهر مکه پس از گذشت ۵ سال از حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام، با صدور حکمی متهمان این پرونده از جمله شرکت بنلادن را تبرئه و این اتفاق را بلای آسمانی ذکر کرده است!
جالب اینجاست کشوری که خودش مجرم است، خودش دادگاه برگزار میکند! کشوری که همکاری خوبی با رژیم غاصب صهیونیستی دارد و دستش به خون کودکان بیگناه یمنی آغشته است، چطور میتواند صلاحیت برگزاری یک دادگاه بدون حضور خانوادههای قربانیان و شهدا را داشته باشد؟ اگر قرار است این حادثه را بلای آسمانی ذکر کنند، هر تصادفی که در جهان رخ میدهد هم میتواند غیرعمد باشد و ما آن را بلایی آسمانی بدانیم! عربستان باید دیه خانوادههای قربانیان را پرداخت کند. همان موقع هم بارها اعلام کردند از نظر مهندسی محال است باد باعث سقوط این جرثقیلها شده باشد و حتی اگر هم فرض کنیم باد و توفان مقصر باشند، در مجموع عربستان مقصر است که تدابیر پیشگیرانه را لحاظ نکرده و این اتفاق رخ داده است.
* نخستینبار نیست که عربستان مسؤولیت بیتدبیریهای خود را بر عهده نمیگیرد.
بله! درست است. متاسفانه حوادثی که باعث به شهادت رسیدن زائران خانه خدا در عربستان شده است به اینجا ختم نمیشود و در حادثه منا هم شاهد قربانی شدن بسیاری از زائران خانه خدا بودیم و اینها نشاندهنده بیلیاقتی عربستان در برگزاری مراسم حج است. عربستان سیستمی بیمنطق و طبق اصول وهابیت دارد و اکنون هم میبینیم شرکت بنلادن را مقصر ندانسته و بعد از گذشت 5 سال با یک رای بیارزش، اعلام کرده هیچ فردی مقصر نیست و خانوادههای قربانیان نباید هیچ مطالبهای از عربستان داشته باشند.
* نکتهای که در این بین وجود دارد و شاید سؤال جدی افکار عمومی نیز باشد، میزان پیگیری و تلاش دستگاه دیپلماسی کشورمان در احقاق حقوق قربانیان است؛ شما سطح پیگیری وزارت امور خارجه درباره این حادثه را چگونه ارزیابی میکنید؟
از مسؤولان عربستان انتظار نمیرود به نفع خانوادههای شهدای ایرانی صحبت کنند اما انفعال مسؤولان ما در داخل کشورمان بعد از گذشت 5 سال از وقوع حادثه برایمان جالب و تعجببرانگیز است که نتوانستند یک دادگاه بینالمللی برای محکوم کردن عربستان برگزار کنند و برای شکایت از عربستان، به ما هم اجازهای ندادند کارهای حقوقی این کار را انجام دهیم. در این رابطه جلسات متعددی در سازمان حج و زیارت و وزارت امور خارجه برگزار شده و تاکید خانوادهها بر شناسایی مقصران این حادثه و محکوم کردن آنان بوده است اما برخی مسؤولان کشورمان گفتند دادگاههای بینالمللی شرایط خاصی دارند و نگذاشتند من به عنوان خانواده یکی از شهدا در مجامع بینالمللی به دنبال حق و حقوق خود باشم و همیشه برایم سوال است که یعنی هیچ دادگاه بینالمللیای صلاحیت نداشته که چنین کاری انجام دهد و مقصران را شناسایی کند؟ چرا مسؤولان به ما گفتند توانایی شکایت در مجامع بینالمللی را نداریم؟ من واقعا دلیل این کار را نمیدانم! مسؤولان حج و زیارت میگویند وکیل هم گرفتیم و میخواهیم کاری انجام دهیم اما میبینیم وزارت امور خارجه کاری نکرده است. آن زمان آقای قاضیعسکر میگفت ما وکیل هم برای دفاع از حقوق خانوادههای شهدا و قربانیان گرفتهایم اما گویا امکان برگزاری دادگاه نیست.
بعد از وقوع این حادثه، حضرت آقا پیامی صادر کردند و فرمودند اگر این ماجرا 10سال هم به طول بینجامد، باید کمیته حقیقتیاب تشکیل شود اما اکنون میبینیم عربستانیها برای خودشان دادگاه برگزار و خودشان را تبرئه میکنند و مسؤولان ما کمیته حقیقتیاب تشکیل ندادهاند و امر آقا را تحقق نبخشیدهاند و حتی برای این کار، یک جلسه هم برگزار نکردهاند.
* مسؤولیت تشکیل این کمیته حقیقتیاب با چه کسی بود؟
آن زمان معاون حقوقی رئیسجمهور قرار بود جهت تشکیل کمیته حقیقتیاب تلاش کند اما اتفاق خاصی رخ نداد. حتی در تصادفات رانندگی هم که غیرعمد است باید حق و حقوق فرد متضرر پرداخت شود و نمیتوان کسی را بدون ادله تبرئه کرد. متاسفانه نگذاشتند ما از طریق کارهای حقوقی از عربستان شکایت کنیم و مانع شدند و مشخصا پشت پرده سیاسیکاری را رو کردند. این در حالی است که من با مدارکی که در اختیار دارم، میتوانستم عربستان را محکوم کنم.
* ممکن است درباره جزئیات این مدارک بیشتر توضیح دهید؟
مدارکی دارم که نشان میدهد همسرم در زمان حادثه در مسجدالحرام در حال کمک به زخمیها بوده و برخی دوستان همسرم هم شاهد این ماجرا هستند و معتقدند او ربوده شده است و شواهد هم نشان میدهد در صحن مسجدالحرام، اتفاقی برای همسرم نیفتاده بوده است. وقتی بدنش را تحویل دادند، حتی لباسش هم کثیف نشده بود و این در حالی است که تمام افرادی که در آن حادثه از دنیا رفتند، لباسهایشان آغشته به خون و گل بود اما حتی اتوی لباس همسرم هم باقی مانده بود و به حال خوابیده، شهید شده بود. کارت شناساییاش کنارش بود و فقط دکمههای جلوی لباسش باز شده بود و جالب اینکه مسؤولانی که برای گرفتن پیکر همسرم به عربستان رفته بودند، میگفتند پیکرش را کیلومترها دورتر از مسجدالحرام تحویل گرفتهاند و همین موضوعات برای ما تعجببرانگیز است. متاسفانه وقتی این موضوعات را به مسؤولان مربوط در کشورمان میگوییم، به ما هشدار میدهند در این باره چیزی به مطبوعات نگوییم، در حالی که همسر بنده دانشمند فضایی بوده و بعد از آسمانی شدنش، سایت اسرائیلی در خبری نوشت دانشمند فضایی ایران هم در این حادثه کشته شده است و جالبتر اینکه در کلیدواژههای پایین این خبر، از کلمه آدمربایی هم استفاده کرده است و این نشان میدهد همسرم در این حادثه، ربوده شده و به دلیل شناسایی شدن، به شهادت رسیده است؛ این در حالی است که همسرم جزو افرادی بود که نقش عمده و اثرگذاری در فرستادن موجود زنده به فضا داشت اما مسؤولان داخلی کشورمان نمیخواهند قبول کنند همسرم ربوده شده است و حتی بعد از تحویل گرفتن پیکرش، به ما اجازه کالبدشکافی هم ندادند و فقط اعلام کردند بر اثر حادثه سقوط جرثقیل به شهادت رسیده است اما اثری از اصابت جرثقیل در پیکرش ندیدیم.
* نظر وزارت امور خارجه در این باره چیست؟
متاسفانه وزارت امور خارجه اصلا اهمیتی به این موضوع نداده و اظهار نظری نکرده است و طوری رفتار میکند که گویا اتفاق خاصی رخ نداده است و انگار نه انگار دانشمند فضایی ایران به شهادت رسیده که عضو هیات علمی پژوهشگاه فضایی ایران هم بوده و در این باره تخصص خاصی داشته است. حتی از ما میخواهند نسبت به این موضوع، سکوت کنیم.
تا امروز هم اجازه ملاقات با وزیر امور خارجه کشورمان را نداشتیم. هر چند برخی خانوادهها فرصت ملاقات دارند اما خانواده من به دلیل انتقاداتی که نسبت به این موضوعات داریم، اجازه دیدار نداریم.
یک دانشمند فضایی کشور به شهادت رسیده و حق کالبدشکافی هم به خانوادهاش ندادهاند. متاسفانه جو غلطی در کشورمان حاکم است و در نهایت متوجه نشدیم علت شهادت همسرم چه بوده است.
مسؤولان کشورمان نخواستند حرف ما را گوش کنند و ما را در یافتن حقیقت کمک کنند و به خاطر همین کمکاریها، مسؤولان عربستان خودشان را تبرئه میکنند. به نظر میرسد عدهای برای دانشمندمان ارزشی قائل نیستند، آن هم در حالی که بیگانگان نسبت به جاسوسان خودشان هم ارزش قائل هستند و در همین برجام دیدیم که بابت آزادی جاسوس آمریکایی، با ایران مذاکره شد اما مسؤولان ما به دنبال حقوق دانشمندان کشورمان نیستند. عکسالعمل برخی مسؤولان کشورمان نسبت به شهادت محسن فخریزاده این بود که او را دانشمند نمیدانستند و این در حالی است که نتانیاهو بارها نام شهید فخریزاده را اعلام کرده بود و او را عاملی کلیدی در پیشرفت هستهای ایران معرفی کرده بود اما ما برای دانشمندانمان ارزشی قائل نیستیم و اکنون برخی رسانههای داخلی کشورمان به جای مطالبهگری برای گرفتن حق و حقوق خانوادههای قربانیان حادثه سقوط جرثقیل در عربستان، فقط اخبار دادگاه عربستان را منتشر میکنند. موضوع این است که نباید شرکت بنلادن که شرکتی انگلیسی در عربستان است متهم شود، چون ماهیت انگلیسی دارد. حقوق بشری هم در عربستان در جریان نیست که بتوانیم حقوقمان را مطالبه کنیم.
* نظر وزارت امور خارجه و سازمان حج و زیارت هم این بود که در این حادثه در عربستان، آدمربایی رخ داده است؟
مسؤولان کشورمان هیچ کدام تایید نکردند و گفتند این یک حادثه بوده است و حتی آقای قاضیعسکر هم به من گفت این یک حادثه بوده و آدمربایی در این حادثه را قبول نکرده است اما ما مدام اصرار داشتیم با مسؤولان وزارت امور خارجه دیدار کنیم که در نهایت به ما اجازه ندادند.
بنده از قوه قضائیه بویژه مسؤولان حقوق بشر این قوه درخواست دارم مطالبات خانوادههای شهدا را پیگیری کنند، البته در یک جلسهای، آیتالله رئیسی این قول را به بنده دادهاند که این موضوع را پیگیری ویژه کنند.
ما حتی نتوانستیم وسایل همسرم را هم تحویل بگیریم و این در حالی است که وسایل یکی از شهدای این حادثه که خبرنگار هم بوده، وسایلی همچون لپتاپش تحویل خانوادهاش شد اما ۲ گوشی موبایل همسرم را به ما ندادند و دلیلش را نمیدانیم و هیچ جوابی در این باره نتوانستیم دریافت کنیم. در شأن خانوادههای شهدا نیست که نتوانند حرف حق را بگویند. عربستان بعد از این حادثهها که منجر به شهادت زائران ایرانی شد، ایران را مقصر دانست و اکنون شرکت بنلادن را تبرئه کرده است و از طرفی دم از حقوق بشر هم میزنند. من درخواست دارم یک دادگاه برای خانوادههای قربانیان تشکیل شود و ما مدارک را در این دادگاه ارائه دهیم. میتوان از خانوادههای قربانیان سایر کشورها هم برای حضور در این دادگاه دعوت کرد تا این دادگاه جنبه بینالمللی به خود بگیرد و عربستان را محکوم کنیم. آنها دادگاه تشکیل دادند و ما را دعوت نکردند و ما هم میتوانیم دادگاهی بدون حضور آنها برگزار کنیم و کمیته حقیقتیاب را تشکیل داده و در این باره ورود جدی داشته باشیم و به پیام آقا لبیک بگوییم و کمکاریها در این باره را جبران کنیم. اگر امروز عربستان اعلام میکند در این حادثه مقصر نیست، پس این کشور، برای زائران خانه خدا امن نخواهد بود، چون هر لحظه امکان حادثهای در آن وجود دارد و مسؤولانش از پاسخگویی درباره دلایل این حادثهها فرار میکنند و در نهایت خود را تبرئه شده معرفی میکنند؛ این روشها یعنی حقوق بشر آمریکایی. جالب است؛ فردی به نام ندا آقاسلطان در درگیریهایی در ایران، کشته میشود و در جلساتی که برای حقوق زنان در مجامع بینالمللی برگزار میکنیم، به ما میگویند دلیل کشته شدن این فرد چه بوده است؟ اما وقتی دانشمندان هستهای کشورمان به شهادت میرسند، رسانههای غربی سکوت میکنند و مسؤولان داخلی هم منفعلانه عمل میکنند، در صورتی که رسانههای غربی آموختهاند که مسائل بیارزش و همسو با معیارهای غربی را شاخ و برگ دهند و در سطح جهانی اطلاعرسانی کنند. یقینا اگر حضرت آقا دستور نداده بودند، پیکرهای ایرانیان در خاک عربستان باقی میماند و آنان را دفن میکردند و بر همه جنایتهایشان سرپوش میگذاشتند. حتی برخی مسؤولان قبل از دریافت پیکر همسرم میگفتند دفن همسرتان در عربستان ثواب هم دارد! اما من به دنبال حقیقت بودم و نتیجه کالبدشکافی همسرم برایم مهم بود که به ما اجازه این کار را ندادند.
* ریشه اصلی انفعال دستگاه دیپلماسی ایران در این موضوع را در چه میبینید؟
این را میدانم که با روش دیپلماتیک هیچ کاری برای ما انجام نشده است؛ درباره حادثه منا، مسجدالحرام و حادثه حجاج در سال66 و... مسؤولان ما باید کارهای جسورانهای انجام میدادند تا باعث تحقق حقوق ایرانیان شوند اما این کار را نکردند.
وزارت امور خارجه و سازمان حج و زیارت در این باره باید کارهای بیشتری انجام میدادند اما نکردند و حتی بنیاد شهید در این باره دغدغهای ندارد و نمیتواند پاسخگوی مطالبات ما درباره مشخص شدن حقیقت باشد و حقوقمان را پیگیری کند. نمیدانم، شاید میخواهند برخی تعاملاتشان را با عربستان حفظ کنند اما این عربستان همان عربستانی است که دستانش در دست اسرائیل است و باعث کشته شدن مردم بیگناه یمن شده است و هر کاری که دلشان بخواهد انجام میدهند و گویا پیگیری حقوق ایرانیان باعث خم به ابرو آمدن آنها میشود که مسؤولان ما برای این کار، اقدامی نمیکنند. اگر وزارت امور خارجه کاری برای ما نمیکند، اجازه ورود به علمای اسلامی و مراجع تقلید را بدهد تا مساله حجاج ایرانی شهید را پیگیری کنند اما متاسفانه میبینیم دستگاه دیپلماسی ما میگوید این کار وظیفه ما است و به هیچ گروهی اجازه ورود نمیدهند و از سوی دیگر خودشان هم کاری انجام نمیدهند. من واقعا از پشت پرده این ماجرا اطلاعی ندارم اما پرسشم این است: چرا نباید خم به ابروی مسؤولان کودککش عربستان در جهت مطالبه حقوق ایرانیان بیاید؟
طولانی شدن روند پیگیری ما باعث شد همه چیز به نفع عربستان تمام شود. درباره احقاق حقوق ربوده شدن همسرم درخواست شکایت از عربستان را دارم، همانطور که برای شهادت شهید فخریزاده باید در مجامع بینالمللی از اسرائیل و عاملانش شکایت شود. متاسفانه رئیسجمهور کشورمان حتی یک پیام تسلیت برای ما خانوادههای شهدا صادر نکرده است و نسبت به این موضوع بیاهمیت هستند.
ارسال به دوستان
مکرون بازهم به لبنان میرود ادامه کارشکنی در مسیر تشکیل دولت لبنان
ابلیس پاریس در راه بیروت
گروه بینالملل: امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه در شرایطی قصد دارد هفته آینده به لبنان سفر کند که علاوه بر اظهارات و اقدامات اخیرش در راستای اسلامهراسی و توهین به ارزشهای مسلمانان، در رابطه با ثبات لبنان نیز عملکرد منفی داشته است. جدا از اینکه نقشه اقتصادی او برای لبنان که پس از انفجار بیروت طرح شد، هیچ منفعتی برای لبنانیها نداشته، مداخلات سیاسی اخیر مکرون در روند تشکیل دولت حتی منجر به تداوم خلأ قدرت و پایدار ماندن وضعیت بیدولتی در لبنان شده است.
* انتقاد رسانههای فرانسه از سفر مکرون به لبنان
به گزارش «وطن امروز»، رئیسجمهوری فرانسه 22 و 23 دسامبر (2 و 3 دی) به لبنان سفر میکند. این سفر در حالی انجام خواهد شد که نقشه اقتصادی امانوئل مکرون برای لبنان که پس از انفجار بیروت طرح شد، تاکنون ماحصلی برای لبنانیها نداشته است؛ نقشه راهی که به واقع نوعی دخالت آشکار در امور لبنان و مغایر با اهداف مذاکرات لبنانی- لبنانی است. از این رو سفر مجدد مکرون به لبنان بویژه پس از حمایتش از توهین به ساحت مقدس پیامبر اکرم(ص) با انتقاداتی از سوی رسانهها مواجه شده است. روزنامه فرانسوی فیگارو اخیرا در گزارشی نوشت: با گذشت 4 ماه از اقدام مکرون، همه امور به بنبست رسیده است. ۲ نخستوزیر متوالی برای تشکیل دولت جدید لبنان انتخاب شدند. پس از استعفای دولت «حسان دیاب» که هنوز ریاست دولت پیشبرد امور را برعهده دارد، «مصطفی ادیب» و «سعد حریری» هر دو علنا طرح ابتکاری فرانسه را تایید کردند اما نفر اول در کمتر از یک ماه از قدرت کنار رفت و دومی با وجود گذشت بیش از یک ماه از مامور شدن به تشکیل کابینه، هنوز دولتش را تشکیل نداده است.
سعد حریری، رئیس جریان المستقبل و سیاستمدار تحت حمایت فرانسه که بیستودوم اکتبر گذشته (یکم آبانماه) به عنوان مأمور تشکیل دولت جدید لبنان انتخاب شد، تا امروز موفق نشده است کابینه خود را نهایی و نام خود را به عنوان نخستوزیر جدید این کشور تثبیت کند. واقعیت این است که هر روز بر میزان بحران اقتصادی و اجتماعی لبنان افزوده میشود و این کشور همچنان خود را اسیر دخالتهایی میبیند که مغایر با امنیت ملی آن است.
* توهم مکرون درباره لبنان
نحوه مواجهه مکرون با لبنان این گزاره را در ذهن تداعی میکند که رئیسجمهور فرانسه همچنان در توهم حکومت فرانسه بر لبنان به سر میبرد و آن را بخشی از مستعمره فرانسه قلمداد میکند اما آنچه در لبنان 2020 شاهد هستیم این است که معادلات برآمده از قدرت در لبنان تغییر ماهیت و شکل داده و اینطور نیست که همانند دهههای ابتدایی پس از جنگ دوم جهانی فرانسه بتواند به تنهایی اقدام خاص و مؤثری درباره آن انجام دهد و قطعا رفتارهای استعماری در قبال لبنان با شکست روبهرو خواهد شد. از سوی دیگر، فرانسه همچنان با حمایت از جریان مارونی لبنان سعی دارد ساختار مطلوب و مدنظر خود را در این کشور شکل دهد. یکی از مهمترین پیامدهای اقدامات بیجای فرانسه در لبنان، ناامن شدن لبنان به دلیل کارشکنی در مسیر تشکیل دولت و ایجاد مشکل در خدماترسانی به مردم است. این امر هم با نادیده گرفتن جایگاه حزبالله و مقاومت لبنان در معادلات امنیتی و سیاسی این کشور رخ میدهد. ولی آنچه مسلم است اینکه حزبالله و مقاومت واقعیتی عینی، قوی و مؤثر در معادلات لبنان است و نمیشود این نقش و حضور را نادیده گرفت و تضعیف کرد.
ارسال به دوستان
اولویت ما مقابله با رژیم صهیونیستی است
عباس گلرو*: اظهارات یکی از مقامات یکی از کشورهای همسایه، خلاف مصالح منطقه و مغایر سیاست حسن همجواری بود و با هیچ منطق علمی و تاریخی تطابق نداشت. بهرغم تاکید بر وجه منفی و آسیبزای اظهارات یکی از مقامات یکی از کشورهای همسایه، باید این موضوع را مدنظر داشته باشیم که فعلا اولویت ما مبارزه با خوی استکباری آمریکا و اقدامات متجاوزانه رژیم صهیونیستی و تقابل با سازشکاری حکام عرب منطقه با رژیم جعلی اسرائیل است. نباید فراموش کنیم که باید قوای خود را روی این مسائل و اولویتها متمرکز کنیم. ما با ترکیه در برخی موضوعات منطقهای اختلاف رویکرد و در مسائل بسیاری نیز اشتراک نظر داریم- هنر دیپلماسی این است که اختلافات را مدیریت و اشتراکات را تقویت کند- برای مثال در بحران سوریه، ما اختلاف مبنایی با ترکیه داشتیم اما به هر حال توانستیم این اختلافات را در چارچوب مذاکرات آستانه مدیریت کنیم.
برای تشریح بیشتر اهمیت مدیریت روابط با ترکیه، لازم است مطلبی را یادآور شوم. جبهه استکبار و رژیم صهیونیستی به صورت مشخص از سال 2010 شروع به ساختن هستههای تروریستیای کردند که با ایجاد درگیری و جنگ در جهان اسلام، کشورهای اسلامی را فرسوده کنند. مهمترین نمونه این سیاست را در سوریه شاهد بودیم که بسیاری از کشورهای اسلامی در این بحران درگیر شدند و به نوعی به مقابله با هم پرداختند. مشغول کردن کشورهای جهان اسلام به مقابله و تنازع با یکدیگر، سیاست رژیم صهیونیستی است تا مساله اول جهان اسلام یعنی اشغالگری اسرائیل از یادها فراموش شود.
ما امروز در منطقه با ۳ محور قدرت مواجهیم؛ محور ایران، محور ترکیه و محور ارتجاع عرب به سرکردگی عربستان. این محور سوم امروز با تقویت بیش از پیش ارتباطش با محور آمریکایی- صهیونیستی قصد دارد با آتشافروزی و دمیدن در منازعات منطقهای، محور ایران و ترکیه را به تقابل با هم نزدیک کند که در جریان این اصطکاک، نیروی این دو محور تحلیل رفته و تفوق منطقهای از آن محور سوم بشود. این دامی است که ما نباید در آن بیفتیم، البته همه این صحبتها به اقدامات دیپلماتیک برای متوجه کردن ترکیه به اشتباهش و عدم تکرار اینگونه اظهارات منافاتی ندارد.
* عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|