|
9 دی تبلور بصیرت ایمانی
حجتالاسلام محسن محمدی*: همچنانکه برای بقای ایمان در عرصه عرفان و اخلاق و تربیت، به عمل صالح نیاز داریم و ایمان و عمل صالح مکمل یکدیگرند، در عرصه سیاست نیز ایمان و بصیرت مکمل یکدیگرند و هر یک از آنها به تنهایی کافی نیست. بصیرت بدون ایمان حاصل نمیشود و ایمان بدون بصیرت در عرصه سیاسی - اجتماعی باقی نمیماند، پس برای انقلاب و تشکیل نظام سیاسی فقط ایمان کافی نیست. امام آنگاه که بر عرصه اجتماع و سیاست وارد میشود فقط به مردمان مومن نیاز ندارد بلکه به مردمانی نیاز دارد که هم مومناند و هم بصیر. البته بهتر است بگوییم ایمان کامل ایمانی است که در عرصه فردی باقی نمیماند و در عرصه اجتماعی نیز تبلور مییابد و حفظ میشود. این ایمان اجتماعی - سیاسی شده را بصیرت مینامیم که شرط بقا و توسعه و کمال ایمان در عرصه فردی هم هست.
آنها که در کنار امام حسین(ع) بودند و حضرت را تنها گذاشتند همان شیعیان با انرژی و پرشور و عشق و علاقه کوفه بودند که پس از شهادت حضرت هیچگاه خود را نبخشیدند و همواره آه و ناله داشتند. آنها بیایمان نبودند ولی بیبصیرت بودند. بهتر است بگوییم ایمانشان از حیطه فردی به عرصه اجتماعی راه نیافت و به این ترتیب ایمان فردیشان نیز به خطر افتاد.
* دشمنشناسی و بصیرت
بخشی از هویت ما در امور سلبی است؛ یعنی آن چیزی که نیستیم و کارهایی که نباید انجام دهیم. از اینجا مفهومی کلیدی به نام دشمن در نظام اندیشه دینی راه پیدا میکند. از این رو بخشی از هویت ما را این نکته تعیین میکند که دشمن ما کیست؟ از این جهت شعار مرگ بر آمریکا همواره بخش مهمی از هویت و مبانی انقلاب بوده و هست. بر این اساس بصیرت بدون دشمنشناسی ایجاد نخواهد شد. دشمن هیچگاه از دشمنی دست برنمیدارد هر چند ما غافل باشیم، چنانکه امام علی علیهالسلام فرمود: مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ؛ هر کس از دشمن آسوده بخوابد، دشمن نسبت به او نخواهد خفت. (نهجالبلاغه / نامه 62)
تاریخ اسلام نشان میدهد هر گاه مسلمانان دشمنشناسی نکردهاند شکست خوردهاند؛ مانند نهضت مشروطه، قیام ملی شدن صنعت نفت و برخی انقلابهای عربی معاصر.
قرآن اصلیترین متن بصیرتبخش اسلام است. نیمی از قرآن درباره دشمنان اسلام (کفار، منافقان و یهود) است تا همواره مسلمانان را به این نکته دعوت کند که از دشمن غفلت نکنید.
تاریخ امری ایستا و منحصر در گذشته نیست، بلکه چراغ آینده است. وقتی جریان تشیع در تاریخ معاصر را نگاه میکنیم میبینیم چه راحت تاریخ تکرار میشود و بیبصیرتیها به جریان تشیع ضربه میزند. حوادث پس از ارتحال پیامبر همواره باعث درسآموزی و عبرتگیری است. در این بخش «بصیرت» را با ۳ متغیر «ولایت»، «خواص» و «نفوذ» تحلیل میکنیم. اینها واژگان کلیدی در گفتمان سیاسی مقام معظم رهبری است.
1- ولایتمداری
مهمترین درس این ایام دفاع از حریم ولایت و ولایتمداری است، چرا که ولایت تداوم مسیر نبوت و اصل اساسی دین است که بدون آن سایر اصول و فروع دین یا از بین میرود یا دچار انحراف میشود. حضرت زهرا سلاماللهعلیها با بینشی عمیق، جان شریفشان را برای تحقق این اصل مهم، فدا کردند تا بیبصیرتی و عافیتطلبی و مسامحهگری کسانی که پیام ولایت در غدیر را درک نکرده بودند، جامعه اسلامی را دچار انحراف نکند.
تاریخ شیعه نشان میدهد هر موقع شیعیان در حریم ولایت بودهاند، پیروز شدهاند و هر گاه از آن دور شدهاند، ضربه خوردهاند. تاریخ انقلاب، بهترین الگو و مثال برای این موضوع است. در هر برهه از انقلاب که پشتیبان ولایت فقیه بودهایم بر دشمن غلبه کردهایم و هرگاه از این مسیر فاصله گرفتهایم، دشمن بر ما غلبه کرده است؛ چنانکه در 9 دی، این ولایت فقیه بود که توطئههای دشمن را خنثی کرد. در گفتمان شیعی، بصیرت در پرتو ولایت بازتولید و در جامعه منتشر میشود.
2- انحراف خواص و انحراف جامعه
خواص همواره در ایجاد مسیر تاریخ مؤثر بودهاند. انحراف خواص میتواند سبب انحراف جامعه شود، مگر اینکه عموم جامعه دچار بصیرت باشند تا بتوانند خواص را به راه راست بکشانند یا اینکه سایر خواص بصیر خلأ خواص بیبصیرت را در هدایت جامعه برعهده گیرند و تلاش کنند خواص بیبصیرت را به مسیر ولایت بازگردانند.
بر این اساس یکی از نکات مهم درباره خواص، بحث ریزش خواص یا خواص منافق است. دشوارترین مرحله عملکرد خواص در جایی است که آنها در یک دو راهی و آزمون بزرگ قرار میگیرند و خواصی که قبلا در جریان حق بودند به اردوی باطل نقل مکان میکنند. در اینجا تشخیص حق و باطل برای عوام دشوار میشود. سخن امیرمؤمنان(ع) چه زیباست که فرمودند: ان دینالله لا یعرف بالرجال، بل بایه الحق، فاعرف الحق تعرف اهله. (مجمع البیان، ج 1، ص 211) حق را از روی اصول و ضوابطش بشناسید نه افراد، زیرا ممکن است افراد جبهه حق دچار لغزش شوند و به جریان باطل بپیوندند.
تاریخ انقلاب اسلامی در موارد متعدد شاهد ریزش خواص بوده است. جالب این است که در این مسأله بسیار مهم عوامی که در مسیر ولایت بودند به بصیرت سیاسی دست یافتند و از خواص بیبصیرت هم پیشی گرفتند.
3- نفوذ و ایجاد انحراف دائمی دشمن
انحراف همیشه در کمین جامعه اسلامی بوده و دشمن در صدد انحراف در جامعه است. حتی در جامعهای که تنها چند روز است نبی اکرم(ص) از آن رخت بر بسته نیز دشمن در کمین است تا جامعه را از مسیر مستقیم خارج کند.
در تاریخ انقلاب اسلامی نیز میبینیم دشمن هیچگاه از دشمنی دست برنداشته و فقط روشها و ابزارهای دشمنی را تغییر داده است. دشمن حتی هنگام پیروزی ملت ایران پس از شرکت فراگیر در انتخابات ریاستجمهوری از پا ننشست و در شکلی جدید دشمنیاش را اجرا کرد.
دشمن با استفاده از عوامل داخلی بیبصیرت به دنبال نفوذ در جامعه اسلامی است. اگر نیروهای داخلی به اصول انقلاب پایبند باشند، راه نفوذ دشمن بسته میشود در غیر این صورت دشمن به داخل خانه ما نفوذ خواهد کرد.
* دکترای مطالعات انقلاب اسلامی
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از راهکارها برای نجات لایحه بودجه ۱۴۰۰ از بحران کسری
نسخههای شفابخش بودجه
گروه اقتصادی: در حال حاضر ۲ رویکرد کلی برای رفتار مجلس شورای اسلامی با لایحه بودجه 1400 وجود دارد. ابتدا اینکه نمایندگان کلیات بودجه را رد کنند و منتظر لایحه جدید توسط دولت باشند و رویکرد دیگر هم اینکه کلیات توسط آنها تایید شود و در یک فضای تعاملی بین دولت و مجلس کلیات و جزئیات لایحه اصلاح شود. با در نظر گرفتن هر دو رویکرد الزام اصلاحات جدی در بودجه احساس میشود و باید در لایحه تغییرات گستردهای شکل گیرد تا از آسیبهای احتمالی آن مانند کسری تورمزا جلوگیری شود؛ چه این اصلاحات در فضای تعاملی و بدون رد کلیات انجام شود یا اینکه به کلی کلیات رد شود و دولت بخواهد راسا در آن اصلاحاتی انجام دهد. در گزارش پیشرو پیشنهاداتی برای اصلاحاتی که امکان اجرایی شدن در بازه زمانی کوتاه دارد، ارائه شده است. ***
حدود یک ماه از تقدیم لایحه بودجه سال 1400 به مجلس میگذرد؛ لایحهای که دولت برای دخل و خرج خود در سال آینده تنظیم کرده اما انتقادات بسیاری از کارشناسان و مراکز پژوهشی را برانگیخته است. به گزارش «وطن امروز»، در لایحهای که دولت برای بودجه به مجلس تقدیم کرد، خبری از اصلاحات ساختاری نبود. این در حالی است که دولت پیش از این بارها نسبت به اعمال اصلاحات ساختاری در بودجه وعده داده بود، با این حال انتشار متن لایحه بودجه سال 1400 نشان داد این وعده دولت هم همچون بسیاری دیگر از وعدههای آن توخالی بوده است. لایحهای که دولت برای بودجه سال آینده تقدیم مجلس کرد در ارقام هم دچار ضعفهای اساسی بود. رشد حدود 47 درصدی سقف بودجه عمومی در شرایط محدودیت منابع، نخستین مسالهای بود که با بررسی ارقام کلی لایحه مورد انتقاد قرار گرفت. رشد سقف بودجه عمومی از سمت منابع بیشتر ناشی از برآورد موهوم درآمد نفتی و از سمت مصارف بیشتر ناشی از رشد هزینههای جاری بود. همزمانی رشد هزینههای جاری نظیر پرداخت حقوق، دستمزد و... با رشد شدید رقم درآمد نفت در لایحه بودجه، شائبه سیاسی بودن لایحه دولت را ایجاد کرد. طبق اظهارات مسؤولان دولت، این ارقام با امیدواری نسبت به رفع تحریم در سال آینده نگاشته شده است. در همین راستا برخی کارشناسان و نمایندگان اعلام کردند دولت قصد دارد از طریق رشد رقم درآمد نفت و رشد هزینههای جاری، معیشت مردم را به رفع تحریم گره بزند تا از این طریق، اهرم فشاری برای آغاز مذاکرات ایجاد کند. صرفنظر از رویکرد امیدوارانه دولت در تدوین لایحه بودجه که اساسا برخلاف منطق بودجهنویسی مبتنی بر واقعیت است، تجربه نشان داده برآوردهای امیدوارانه دولت از درآمدها بویژه درآمد نفتی هیچگاه به واقعیت حتی نزدیک هم نشده است. تنها به عنوان آخرین نمونه، گزارشهای رسمی از میزان تحقق منابع نشان میدهد از رقم 57 هزار میلیارد تومانی درآمدی که دولت برای سال 99 در نظر گرفته است، تنها کمتر از 7 هزار میلیارد تومان در 8 ماه نخست سال جاری محقق شده است. برآوردها نشان میدهد با ادامه همین روند تا پایان سال تنها حدود 12 هزار میلیارد تومان از کل 57 هزار میلیارد تومان درآمد نفتی محقق شده و مابقی 45 هزار میلیارد تومان از درآمد محقق نشده، از محل حساب ذخیره ارزی تامین میشود که این اقدام به افزایش پایه پولی و رشد شدید تورم در ماههای آتی دامن میزند.
همین مساله البته با شدتی چند برابر در لایحه بودجه سال 1400 دیده میشود. دولت حدود 200 هزار میلیارد تومان درآمد از محل فروش نفت پیشبینی و از این محل اقدام به هزینهتراشیهای گسترده کرده است. این پیشبینی از درآمد نفت در بودجه، در صورت تصویب میتواند به تورمی بیسابقه طی نیم قرن اخیر در کشور منجر شود. این مساله و بسیاری مسائل دیگر از این دست، باعث شده دیوان محاسبات به عنوان بازوی نظارتی مجلس بر دخل و خرج دولت، اقدام به انتشار گزارشی درباره لایحه بودجه سال 1400 و ارائه پیشنهاداتی برای اصلاح این لایحه در مجلس کند. گزارش دیوان محاسبات شامل چندین بخش مختلف میشود که خلاصه مهمترین بخشهای آن در ادامه آمده است.
***
مسأله مالیات و راهکارهای آن
آمارها نشان میدهد دولت کنونی در رسیدن کشور به بحران کسری بودجه، سهمی قابل توجه دارد. در حالی که سهم مالیات از بودجه در سال 92 به 33 درصد افزایش یافته بود، پس از گذشت 8 سال، دولت لایحهای را تقدیم مجلس کرده که سهم مالیات از منابع عمومی آن تنها 29 درصد است. در واقع دولت روحانی در طول دوران فعالیت خود هیچ اقدامی برای افزایش سهم مالیات از بودجه کشور نکرد. خلاصه شدن تمام برنامههای دولت به مذاکرات و رفع تحریم فروش نفت و بیتوجهی به اصلاح ساختارهای اقتصادی داخلی، اقتصاد ایران را در مسیری قرار داد که اکنون با بزرگترین کسری بودجه تاریخ خود مواجه شده؛ مسالهای که اگر در طول تاریخ پس از انقلاب بینظیر نباشد، قطعا کمنظیر است.
نظام مالیاتی در کشور به طور کلی با ۳ مساله کلی مواجه است. مساله اول، فرار مالیاتی زیاد است. برآوردهای متعددی از رقم فرار مالیاتی سالانه در کشور ارائه شده است. در آخرین مورد، محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس رقم فرار مالیاتی در کشور را معادل کل درآمد مالیاتی سالانه دولت عنوان کرد. این یعنی رقم سالانه فرار مالیاتی در کشور چیزی در حدود 200 هزار میلیارد تومان است؛ این رقم چیزی در حدود کل کسری بودجه امسال دولت است. در واقع تنها با حل شدن یک مساله در نظام مالیاتی کشور، بحران کسری بودجه براحتی حل میشود. مهمترین علاج مساله فرار مالیاتی، هوشمندسازی حداکثری نظام مالیاتی است. این اقدام باعث تحقق هدف نظارت مالیاتی حداکثری و دقیق میشود که از رهگذر آن، امکان فرار مالیاتی به حداقل میرسد.
مسأله دیگر نظام مالیاتی، معافیتهای گسترده و بیحساب و کتاب است. بسیاری از فعالیتها و نهادها، مشمول معافیتهایی هستند که نتیجه آن، کاهش شدید درآمدهای مالیاتی دولت شده است. اکنون که مساله کسری بودجه به مرحله حاد رسیده، لازم است یک بار برای همیشه نسبت به تعیین تکلیف معافیتهای مالیاتی بیحساب و کتاب چارهاندیشی شود. مسأله سوم نظام مالیاتی کشور، نبود برخی پایههای مالیاتی مهم است. چندین مورد از مهمترین پایههای مالیاتی اعم از پایههای درآمدی و تنظیمی هنوز هیچ قانونی در کشور ندارند و خلأ آنها در نظام مالیاتی کشور بشدت احساس میشود. برخی از این پایههای مالیاتی شامل مالیات بر عایدی سرمایه، مالیات بر مجموع درآمد، مالیات بر زمین و... است. با اضافه شدن این پایههای مالیاتی، علاوه بر افزایش قابل توجه درآمدهای دولت، فضا برای بسیاری از فعالیتهای مخرب نظیر سوداگری در بازار مسکن، خودرو، سکه، ارز و... از بین میرود.
در همین راستا دیوان محاسبات پیشنهاتی به شرح زیر ارائه کرده است:
پیشنهاد میشود طی حکمی اخذ مالیات از عایدی سرمایه از مسکن و سهام شرکتهای مخرب محیطزیست در بودجه پیشبینی شود.
پیشنهاد میشود ردیفی جهت اخذ مالیات از فعالیتهای سوداگرانه و سفتهبازی در حوزه خودرو و مسکن که منجر به رشد قیمتها میشود لحاظ شده و دولت، شرکتهای خودروساز، گمرک، سازمان ثبت، دفاتر اسناد رسمی و سایر متوالیان مکلف شوند در سامانه شفافیت معامات خودرو و مسکن اطلاعات قابل استفاده جهت اتصال به سامانه جامع مالیاتی ایجاد کنند تا کالاهای مصرفی به کالای سرمایهای تبدیل نشود. همچنین دولت مکلف شود منابع حاصل از این بخش را در امور توسعهای، زیرساختهای مسکن و تحقیق و توسعه صنعت خودرو اختصاص دهد.
***
پیشنهادهایی برای شفاف شدن بودجه شرکتهای دولتی
به منظور اصلاح ساختار و ارتقای شفافیت بودجه شرکتهای دولتی، بانکها و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت شامل شرکتهایی که شمول قانون و مقررات عمومی به آنها مستلزم ذکر یا تصریح نام شده است از جمله شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای تابعه، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و شرکتهای تابعه، سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران و شرکتهای تابعه آنها، اقدامات زیر انجام پذیرد:
مجامع عمومی مکلفند به همراه تصویب بودجه، برنامه فعالیت شرکت را مشتمل بر اهداف کمی و کیفی نظیر ارتقای بهرهوری، مولدسازی داراییها، بهبود روشهای تامین مالی، افزایش سود، کاهش زیان انباشته و بهبود نسبتهای مالی، در قالب شاخصهای مربوط به تصویب برسانند.
وزارت امور اقتصادی و دارایی مکلف است با همکاری سازمان برنامه و بودجه کشور و سازمان حسابرسی نسبت به همسانسازی و انطباق سرفصلهای بودجهای شرکتهای دولتی با سرفصلهای حسابداری آنها حداکثر تا پایان خردادماه اقدام و ابلاغ کند. سازمان برنامه و بودجه کشور مکلف است نسبت به بازنگری دستورالعمل تهیه و تنظیم بودجه شرکتهای دولتی، بانکها و موسسات انتفاعی وابسته به دولت بر اساس سرفصلهای مذکور اقدام کند.
بخشنامه بودجه سالانه مختص شرکتهای دولتی باید به طور مجزا از بخشنامه بودجه وزارتخانهها و موسسات دولتی و بر اساس اهداف و سیاستهای کلی، خط مشی و برنامههای بودجه کل کشور، حداکثر تا پایان مردادماه ابلاغ شود.
هیاتمدیره/ هیات عامل مکلفند بودجه تفصیلی سالیانه را بر اساس برنامههای مصوب مجمع عمومی و بخشنامه بودجه شرکتهای دولتی با رعایت قوانین و مقررات، در مهلتهای تعیینشده در بخشنامه بودجه شرکتهای دولتی به تصویب مجامع عمومی خود برسانند. مسؤولیت حسن اجرای این بند با رؤسای مجامع عمومی شرکتهای دولتی است.
هیاتمدیره/ هیات عامل مکلفند گزارش تطبیق بودجه تفصیلی مصوب و عملکرد خود را بر اساس بودجه تفصیلی تهیه و برای بررسی به حسابرس مستقل و بازرس قانونی شرکت جهت انعکاس در صورتهای مالی ارائه و نسخهای از آن را برای دیوان محاسبات کشور و سازمان برنامه و بودجه کشور ارسال کنند. دستورالعمل مربوط توسط وزارت امور اقتصادی و دارایی و با همکاری سازمان برنامه و بودجه کشور و سازمان حسابرسی حداکثر تا پایان تیرماه تهیه و ابلاغ میشود.
هر گونه فعالیت خارج از وظایف مندرج در اساسنامه و اهداف تعیینشده، ممنوع است. در صورت تخلف از این بند علاوه بر پیگرد قانونی متخلفین، منابع حاصل از اینگونه فعالیتها باید به حساب درآمد عمومی نزد خزانهداری کل کشور واریز شود.
اتخاذ تصمیم مجامع عمومی نسبت به صورتهای مالی سالیانه و گزارش تطبیق عملکرد با بودجه، بدون استماع گزارش حسابرس و بازرس قانونی شرکت فاقد اعتبار است. مسؤولیت هر گونه آثار مالی بر صورتهای مالی مصوب فاقد اعتبار با رؤسای مجامع عمومی است.
شرکتهایی که مکلف به ارائه خدمات و کالا به قیمت تکلیفی میباشند، موظفند خالص آثار کمی ناشی از تکالیف مذکور را بر نتایج عملکرد، ذیل صورت سود و زیان مطابق استانداردهای ابلاغی سازمان حسابرسی ارائه و جزئیات آن را در یادداشتهای توضیحی صورتهای مالی، افشا کنند. سازمان حسابرسی مکلف است در گزارش حسابرسی و بازرس قانونی شرکت، درباره این بند اظهارنظر جداگانه کند.
کارگروهی مرکب از سازمان برنامه و بودجه کشور ، وزارت امور اقتصادی و دارایی و سازمان حسابرسی حداکثر تا پایان مهرماه با بررسی گزارشات حسابرسی سالانه، مکلف است نسبت به ارائه پیشنهادات الزم جهت تعیینتکلیف بدهیهای دولت به شرکتهای مذکور جهت درج در لایحه بودجه سنواتی اقدام کند.
***
سایر پیشنهادات درباره اصلاح ساختار بودجه
به منظور ایجاد اثربخشی، کارآیی و صرفه اقتصادی در مصرف منابع، پیشنهاد میشود در پیوست یک لایحه بودجه سال 1400 به جای تخصیص منابع به 2100 طرح با درصد پیشرفتهای متفاوت و مثمرثمر بودن حداقلی، دولت مکلف شود طرحهایی که سال خاتمه آنها براساس آخرین برآورد انجامشده، 1400 است یا دارای پیشرفت فیزیکی بالای 90 درصد هستند، در اولویت تخصیص منابع قرار گیرند و نسبت به حذف طرحهای جدید در لایحه اقدام شود.
پیشنهاد میشود فهرست کلیه طرحهای عمرانی که از محل منابع داخلی شرکتهای دولتی تأمین میشود و در بودجه عمومی ارائه نمیشود، در یک پیوست جداگانه افشا و جزئیات آن نظیر میزان پیشرفت فیزیکی، پیشبینی دوره خاتمه، منابع مورد نیاز جهت اتمام طرح، میزان سودآوری طرحهای مذکور و... ارائه شود.
فهرستی از طرحها و شرکتهایی که از تسهیلات ماده «32» قانون برنامه و بودجه استفاده کردهاند مشخص و وضعیت امهال، میزان بازپرداخت، اصل و فرع و... تسهیلات پرداخت مشخص شود.
با عنایت به درج ردیف «منابع حاصل از فروش و واگذاری طرحهای تملک داراییهای سرمایهای» طی سنوات اخیر و عملکرد بسیار ناچیز آن، پیشنهاد میشود دولت مکلف به ارائه سازوکاری مشخص برای واگذاری طرحها شود، در غیر این صورت پیشبینی ردیف مذکور به میزان واقعی و قابل وصول تغییر یابد.
ردیف 210301 تحت عنوان منابع حاصل از واگذاری طرحهای تملک داراییهای سرمایهای بدون تغییر نسبت به سال گذشته 1000 میلیارد تومان درج شده است. لازم به ذکر است عملکرد این ردیف در سنوات گذشته و بویژه در سال 1398 کمتر از 6/0 درصد (نزدیک به صفر) و در 8 ماهه سال جاری بالغ بر 500 میلیون تومان بوده است. بهرغم اینکه قانونگذار در ماده «27» قانون الحاق «2» و تبصره «19» قوانین بودجه سنواتی بر این امر تاکید ویژه کرده، ضروری است نسبت به تغییر قوانین و موارد راهگشا در این باره اقدام کرد.
با توجه به اینکه تبصره 19 قانون بودجه سال 1397، فاقد عملکرده بوده، بیانگر این مطلب است که دولت در زمینه مشارکت عمومی- خصوصی زیرساخت و بستر مناسب را فراهم نکرده است. ضرورت مقرراتزدایی در این زمینه، کاهش بروکراسی اداری، تعیین درست هزینه به نحوی که هزینههای اجرا از سرمایه مشارکت مدنظر بالاتر نرود، قراردادهای منعطف و با ساختار روز (به علت اینکه اساسا این قراردادها تجربی بوده و به علت طولانی بودن پروژهها آثار زمانی پول تأثیر بسزایی در روند فعالیتها دارد) توصیه میشود این مشارکت ابتدا برای پروژههای کوتاهمدت و میانمدت مورد استفاده قرار گیرد تا جذابیت اجرای آن زیاد شده و بخش خصوصی تمایل به مشارکت بیشتری داشته باشد، دولت در قیمتگذاری محصولات ناشی از این روش دقت و با ایجاد تعرفه متناسب از آسیب زدن به پروژه جلوگیری کند. با توجه ویژه به متغیرهای کلان اقتصادی در این بخش در صورت بروز تورمهای بزرگ نظیر سنوات 97 الی 99 عملا بخش خصوصی با حضور در این مشارکت ضرر و زیان زیادی خواهد دید لذا بهبود ساختار کلان اقتصادی در اولویت این امر است. این مشارکت با توجه به اینکه به عنوان بدهی دولت ثبت نمیشود میتواند به بهبود ساختار مالی دولت کمک کند. هزینه معاملات این بخش بالا بوده و برای همین ایجاد یک ساختار مناسب برای معاملات در بازار ثانویه میتواند منجر به بهبود تقاضای مشارکت بخش خصوصی شود.
اعطای اختیارات مرتبط با مولدسازی داراییهای دولت به شورای برنامهریزی و توسعه استانها بویژه در فروش و تبدیل به احسن کردن داراییهای دستگاههای اجرایی
الزام دستگاههای اجرایی به اولویتبندی پروژههای نیمهتمام (راکد و رهاشده) اعم از منابع بودجهای و غیربودجهای و ارائه گزارش آن ظرف ۳ ماه به دولت
پیشبینی حکمی برای تعیین حداقل تخصیص برای اعتبارات طرحهای تملک داراییهای سرمایهای سال 1400 در مقاطع 3 ماهه و به تناسب (همانند بند «ب» ماده واحده قانون بودجه سال 1394)
«حداقل 700000 میلیارد ریال باید به طرحهای تملک داراییهای سرمایهای اختصاص یابد که در مقاطع ۳ ماهه و به تناسب، تخصیص پیدا میکند».
با توجه به کسری منابع دولت پیشنهاد میشود ردیف 210225 درباره واریزی مازاد اموال و داراییهای بانکها از مبلغ 150 میلیارد تومان به 1500 میلیارد تومان افزایش یابد.
با توجه به عملکرد دولت در زمینه فروش سهام در سالهای 1398 و 1399 پیشنهاد میشود زیرساختهای بازار سرمایه، قوانین و مقررات تسهیلکننده این بازار تدوین و پس از بسترسازی اقدام به فروش سهام کند. لازم به ذکر است بازار سرمایه به علت شناوری نهچندان بالا از عمق لازم برخوردار نبوده و ممکن است تحقق این حجم از فروش مقدور نباشد. برای نمونه ۲ صندوق ETF عرضه شده توسط دولت 185 هزار میلیارد ریال در مجموع منابع مالی برای دولت کسب نمود.
در بخش «درآمدهای متفرقه» ردیف درآمدی 160136 موضوع «درآمد حاصل از مابهالتفاوت نرخ ترجیحی به نرخ سامانه معاملات الکترونیکی» پیشبینی شده است لذا پیشنهاد میشود منابع مذکور جزء «منابع حاصل از واگذاری داراییهای سرمایهای» درج شود.
***
نکاتی درباره کاهش هزینهها و واقعی شدن منابع
ممنوعیت شروع طرحهای جدید استانی به استثنای طرحهایی که به پیشنهاد سازمان برنامه و بودجه به تصویب هیأتوزیران میرسد.
به منظور کاهش کسری منابع عمومی دولت در سال آینده، پیشنهاد میشود هزینههای اجتنابپذیر حداکثر در سقف قانون بودجه 1399 کل کشور تعیین شود.
به منظور واقعیتر شدن ارقام بودجه پیشنهاد میشود منابع حاصل از صادرات نفت خام، میعانات گازی و خالص صادرات گاز بر اساس واقعیتهای موجود محاسبه و پیشبینی شود و در صورت تحقق منابعی بیش از پیشبینی، دولت اقدام به ارائه متمم بودجه کند.
با هدف واقعیتر کردن منابع بودجه، پیشنهاد میشود نسبت به واقعی کردن ردیفهای درآمدی که در سالهای گذشته دارای عملکرد کمتر از 50 درصد بوده و همچنین ردیفهای بودجهای که اساسا منابعی ایجاد نمیکنند ولی جزو منابع آورده میشوند (نظیر منابع حاصل از فروش و واگذاری طرحهای تملک داراییهای سرمایهای) تجدیدنظر شود.
ارسال به دوستان
تعداد کل قربانیان 54814 نفر
121
احتمال وقوع پیکچهارم در صورت لغو ناگهانی محدودیتها
سیر نزولی آمار مبتلایان و فوتیهای کرونایی کشور در حالی ادامه دارد که کارشناسان بهداشت و جامعه پزشکی بر رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاریهای اجتماعی تا قطع زنجیره این ویروس و انجام واکسیناسیون عمومی تاکید دارند. به گزارش«وطن امروز»، سخنگوی وزارت بهداشت دیروز با بیان اینکه در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۱۲۱ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند، گفت: بر این اساس مجموع جانباختگان این بیماری به ۵۴ هزار و ۸۱۴ نفر رسید.
سیماسادات لاری افزود: از ظهر روز یکشنبه تا ظهر دوشنبه بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۵ هزار و ۹۰۸ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شد که ۷۹۸ نفر از آنها بستری شدند. بر این اساس مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به یک میلیون و ۲۰۶ هزار و ۳۷۳ نفر رسید. وی افزود: متاسفانه در این مدت زمان، ۱۲۱ بیمار جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۵۴ هزار و ۸۱۴ نفر رسید. به گفته لاری، خوشبختانه تاکنون ۹۶۰ هزار و ۷۵۱ نفر از بیماران کرونایی نیز بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. وی همچنین با بیان اینکه ۵۱۷۴ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند، گفت: تاکنون ۷ میلیون و ۴۶۰ هزار و ۴۲۲ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده است.
سخنگوی وزارت بهداشت در پایان اعلام کرد در حال حاضر و بر اساس آخرین تحلیلها، ۱۰۸ شهرستان در وضعیت نارنجی و ۳۴۰ شهرستان در وضعیت زرد این بیماری قرار دارند.
* احتمال وقوع پیک چهارم
رئیس بیمارستان شهدای تجریش از کاهش ۵۰درصدی ورودی به بیمارستانها به دنبال اعمال محدودیتهای کرونایی خبر داد و گفت: اگر مجددا دورهمنشینیها و عدم رعایت پروتکلها شروع و محدودیتها لغو شود، قطعا با پیک چهارم اپیدمی روبهرو میشویم. دکتر رضا جلیلیخشنود در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه به دنبال اعمال محدودیتها و افزایش سطح رعایت پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم، ورودی بیمارستانها تا۵۰ درصد کاهش یافته است، گفت: البته تاثیر این محدودیتها بر کاهش مرگومیرهای ناشی از کرونا به صورت تدریجی بوده و تقریبا ۳۰ درصد کمتر شده است. وی ادامه این روند نزولی و دستیابی به شرایط مطلوب را مستلزم تداوم محدودیتها و رعایت پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم دانست و گفت: پرهیز از دورهمنشینیهای خانگی و سفرهای درونشهری و برونشهری و همچنین عدم حضور در تجمعات غیرضرور، به ادامه این روند نزولی و قطع زنجیره انتقال بیماری کمک زیادی میکند. وی با بیان اینکه به دنبال رعایت اصول بهداشتی، آمار آنفلوآنزای معمولی نیز سال جاری بسیار پایین بوده است، گفت: این کاهش آمار کاملا در بیمارستانها مشهود است. خشنود با تاکید بر اینکه شرایط فعلی اپیدمی کرونا بسیار متزلزل و شکننده است، گفت: عادیانگاری شرایط موجود و عدم رعایت پروتکلها یا لغو ناگهانی محدودیتها مطمئنا به بازگشت شرایط سخت اپیدمی و شیوع بالای بیماری در سطح جامعه منجر خواهد شد. عضو ستاد کرونای استان تهران با اشاره به وضعیت سخت بیماری در فصول سرد سال و احتمال تداخل آن با سایر بیماریهای ریوی و تنفسی این فصل، اظهار کرد: اگر مجددا دورهمنشینیها و عدم رعایت پروتکلها شروع و محدودیتها لغو شود، قطعا با پیک چهارم اپیدمی روبهرو میشویم. خشنود همچنین هشدار داد: مردم در ۲ مورد باید آگاه باشند؛ اول اینکه یک بار ابتلا به این بیماری به معنای مصونیت و ایمنی دائم نبوده و احتمال ابتلای مجدد و گاه سختتر از مرتبه اول وجود دارد، لذا بهبودیافتگان نیز باید تمام اصول بهداشتی و پروتکلها را همچون گذشته رعایت کنند. دوم اینکه فکر نکنیم درصد زیادی از مردم کشور مبتلا شده و دچار یک ایمنی دستهجمعی شدهایم، هنوز درصد مبتلایان به آن نقطه نرسیده و در اصل ایجاد ایمنی دستهجمعی در اپیدمی کرونا امکانپذیر نیست.
ارسال به دوستان
تأثیر ظرفیت صندوقهای پروژه در تأمین مالی پروژههای عمرانی
چشمههای تأمین مالی
* صندوقهای پروژه نیاز کشور به سرمایههای خارجی را برطرف میکند
مهدی هاشمزاده: هر سال با ارائه لایحه بودجه، یکی از مهمترین نکات مورد توجه، بررسی بودجه عمرانی است. در آغاز دهه 90، رویکرد دولت دهم به توسعه همگانی و افزایش زیرساختهای کشور باعث شد سهم بودجه عمرانی از کل بودجه به بیش از 30 درصد در سال پایانی دولت پیشین برسد اما حالا در بودجه سال پایانی دولت روحانی این رقم به کمتر از 13 درصد از بودجه کل کشور رسیده است؛ رویکردی که بخوبی نشان از ضعف دولت در پوشش پروژههای عمرانی دارد.
نکته مهم در بررسی بودجه عمرانی، نوع قرارداد بین دولت و پیمانکار است که عمدتا بدون توجه به خروجی و تنها با توجه به هزینههاست. این در حالی است که اگر دولت بتواند با سازوکاری دقیق، پروژههای عمرانی و کلان اقتصادی را به یک پک سودده از پروژههای اقتصادی تبدیل کند، نهتنها نیازی نیست خود دولت هزینهای در این راستا داشته باشد، بلکه تنها تنظیمگری را در پیش خواهد گرفت. با توجه به این نکته به تاریخچه ورود بخش خصوصی به تأمین مالی پروژههای زیرساختی کشور خواهیم پرداخت.
پس از جنگ دوم جهانی با توجه به خرابیهای به بار آمده ناشی از جنگ، کشورهای درگیر جنگ به سرعت ضمن تزریق منابع برای بازسازی زیرساختها، نقدینگی نیز برای استفاده در پروژههای زیرساختی خلق شد. با گذشت زمان و با توجه به رویکرد نامناسب برای بهرهبرداری و نبود نظارت دقیق روی پروژهها به واسطه پرداخت آنی هزینههای ساخت و عدم پاسخگویی پیمانکار در قبال بیکیفیتی زیرساختها پس از بهرهبرداری، بخشی از پروژهها پس از بهرهبرداری به بازسازی دوباره نیاز پیدا کرد. از این رو تصمیم گرفته شد به جای قرارداد ساخت، به سمت قراردادهای ساخت و بهرهبرداری بروند. علاوه بر این وظیفه تامین منابع نیز به شرکت بهرهبردار منتقل شد تا ریسک دولت در این پروژه به کمترین میزان ممکن برسد.
در ایران بویژه پس از انقلاب اسلامی با توجه به اهداف انقلاب، توجه ویژهای به زیرساختها شد اما این توجه تنها به بخش سرمایه مالی و بودجه پروژه بوده و نظارت و امکانسنجی و ارزیابی پروژهها بسیار ضعیف بوده است تا جایی که بیتالمال و بودجه دولت صرف ساخت یک زیرساخت کاملا غیراقتصادیای شده که تنها برای عدهای مزیت سیاسی داشته است. متاسفانه این رویکرد هنوز ادامه دارد و موجب شده است نهتنها منابع بیتالمال به هدر برود، بلکه بسیاری از این پروژهها با وجود گذشت بیش از 10 سال از آغاز اجرا هنوز به بهرهبرداری نرسیده است. متاسفانه در این رویکرد، پیمانکار به بهانههای مختلف طبق قرارداد اجرایی ابتدایی، از دولت منابع را میگرفت اما پروژه به بهرهبرداری نمیرسید. نمونه دقیق این پروژه، مصلای امام خمینی(ره) است که با وجود تامین کامل منابع، سالهاست بهطور کامل به بهرهبرداری نرسیده است.
یکی از مهمترین رویکردهای مواجهه با پروژههای عمرانی به این صورت بود که باید اولا نوع قراردادها طوری تغییر کند که پیمانکار نسبت به حفظ کیفیت پس از بهرهبرداری از پروژه نیز ملزم شود. از این رو قراردادهای موسوم به BOT شکل گرفت که در آن پیمانکار علاوه بر ساخت پروژه در بهرهبرداری و نگهداری از پروژه نیز همکاری دارد و سود حاصل از قرارداد به کیفیت قابل قبول پروژه منوط است. در این روش پیمانکار عملا ریسک پروژه را قبول میکند و به نوعی سهامدار پروژه نیز میشود.
در تصویر زیر انواع قراردادها بر اساس طول قرارداد، افزایش سطح ریسک و مسؤولیت بخش خصوصی طبقهبندی میشود.
قرارداد خدمات، عمده حالتی بود که تا سالها در اجرای پروژههای عمرانی مورد استفاده قرار میگرفت؛ قراردادی که کمترین ریسک را برای پیمانکار داشت و طول قرارداد نیز بسیار کم و دولت مجبور به تسویه زودهنگام بود. البته در این روش مالکیت دست دولت باقی میماند که در حال حاضر نیز شاهد آن هستیم عمده پروژههای عمرانی تکمیل شده، دولتی هستند و بازدهی بسیار بدی دارند.
بنابراین نخستین رویکرد در بحث پروژههای عمرانی، تغییر قرارداد به سمت مسؤولیتپذیری بیشتر بخش خصوصی و مالکیت متقابل بخش خصوصی است. رویکرد دوم در موضوع تامین مالی پروژههای عمرانی است. بخش عمده تامین مالی پروژههای عمرانی، توسط دولت انجام میگرفت. با وجود سهامداری بخش خصوصی، این بخش موظف بود تنها به میزانی که سهامدار است در این پروژهها سرمایه بیاورد و برای مابقی آن به سمت منابع دولتی برود یا وام با پشتوانه دولتی اخذ کند. با توجه به سیل پروژهها و میزان بسیار بالای این پروژهها، استفاده از نقدینگی موجود در سطح جامعه مورد هدف قرار گرفت. با توجه به مکانیزمهای مختلف، بازار سرمایه بهترین محل برای جمعآوری منابع مورد نیاز این پروژهها بود.
با همین رویکرد ابتدا دولتها با انتشار اوراق به تامین مالی بدهیمحور سهم خود در پروژهها پرداختند. این روش از آن نظر که باید بعد از چند سال این مبلغ بازگردانده شود، کمی با ریسک مواجه است. از طرفی فروش اوراق بدهی در زمانی است که دولت میخواهد پروژههای مهم عمومی را که بخش خصوصی به سمت آنها نمیرود از این منبع تامین مالی کند. با این وجود دولتها در ابتدای کار میتوانند با استفاده از این ابزار به تامین مالی سهم خود بپردازند و در زمان بهرهبرداری از پروژه، به صورت عرضه اولیه، سهام خود را با قیمتی بالاتر در بازار عرضه کنند و به سودآوری بپردازند.
* صندوق پروژه، راهکار جذاب هدایت نقدینگی
دولت تنها باید در تنظیمگری پروژهها وارد شود و جز در موارد خاص نباید به بنگاهداری بپردازد. از این رو بهتر است در تامین مالی پروژههای عمرانی و زیرساختی به جای شریک کردن دولت، مستقیم به سمت بازار سرمایه برویم تا از طریق این بازار، به تامین مالی پروژهها بپردازیم. با توجه به اینکه این پروژهها از ابتدای ساخت، نیاز به تامین مالی دارند، بنابراین ممکن است در سالهای ابتدایی با سود کمی مواجه باشند و در نتیجه سرمایهگذاران به سمت سرمایهگذاری در این پروژهها جذب نشوند. بنابراین ابزارهایی که تنها با همین رویکرد در بازار به تامین مالی پرداختند کمی با مشکل جذابیت مواجه شدند. البته برای همین مدل تامین مالی نیز شرکتهای حقوقی و صندوقهای بازنشستگی به تامین مالی میپردازند اما هدف اصلی مشارکت مردم در توسعه اقتصاد است.
مدل بهینه برای تامین مالی پروژههای عمرانی، همکاری دولت با بخش خصوصی و مردم است. در این مدل با تشکیل یک صندوق پروژه، از طریق بازار سرمایه، منابع مورد نیاز پروژه جمعآوری میشود و به سرمایهگذار در سالهای ابتدایی پروژه- که پروژه فاقد سود است- سود بانکی توسط نهاد واسطهای بیمهکننده پروژه اعطا میشود. در ضمن واحدهای این صندوق پروژه به صورت سهام در بازار پس از بهرهبرداری از پروژه عرضه میشود که بویژه در پروژههای کلان مانند پتروپالایشگاه یا نیروگاهسازی بشدت قیمت هر واحد سهام صندوق پروژه در بازار ثانویه نیز افزایش مییابد.
عملا با این روش بازار مزایای اصلی سهام در بازار سرمایه و سپرده در بانک ترکیب شده است تا برای سرمایهگذار جذابیت پیدا کند. به این معنا که در بازار سرمایه، سهام به دلیل اینکه از جنس دارایی است، در برابر تورم، بالعکس سپرده بانکی، آب نخواهد شد و ارزش خود را حفظ میکند. در ضمن سپرده بانکی نیز که فاقد ریسک بود و در هر شرایطی یک سود تضمینی به سپردگذار تعلق میگرفت، در این روش دیده شده است. از این رو، سهامداران صندوق پروژه، علاوه بر تضمین کف سوددهی بانک، به یک دارایی از جنس سهام دست پیدا خواهند کرد که این ابزار همان صندوق پروژه است که بشدت مورد اقبال سرمایهگذاران خرد قرار میگیرد.
در پایان باید اشاره کرد ترکیب مدل قرارداد به همراه سرمایهگذاری مردم در صندوق پروژه، کشور را معطل سرمایهگذاری خارجی یا وامهای بانکی نخواهد کرد. عملا توسعه کشور با نقدینگی موجود امکانپذیر است و کشور با سرعت بسیاری به سمت پیشرفت خواهد رفت. به طور مثال نیاز کشورهای اطراف به برق یا محصولات پتروشیمیایی، براحتی از این طریق برطرف خواهد شد و کشور به یک رشد خیرهکننده خواهد رسید.
ارسال به دوستان
امروز یازدهمین سالگرد یومالله 9دی است؛ روزیکه هویت دینی و تعلقات مذهبی موجب همبستگی مردم و سد محکمی در برابر انشقاق و چندپارگی داخلی شد
ملتامامحسین
گروه سیاسی: «مطمئن باشید روز نهم دی امسال هم در تاریخ ماند»، این تعبیری بود که رهبر حکیم انقلاب تنها 10روز بعد از حماسه شکوهمند مردم در نهم دیماه سال 88 بیان کردند. تعبیر یومالله 9 دی به عنصری ماندگار در تاریخ، هر چند نشان از اهمیت آن روز در بستر زمانی خود دارد اما فراتر از آن نمایانگر امتداد تاریخی این روز در تقویم سیاسی مردم ایران است. با این اوصاف، اکنون 11سال پس از تیر خلاص مردم به کالبد فتنه، در 9دی 99 چگونه میتوان به این عنصر ماندگار تاریخی نگریست؟ آیا 9 دی صرفا یادواره و نشانی محدود از یک صفحه تاریخ ایران معاصر در برابر توطئه دشمنان آن است یا فراتر از آن باید ردپای این حماسه را در سایر صفحات تاریخ معاصر ایران یافت؟ آیا نسبت تفکیکناپذیر میان خروش مردمی در 9 دی و ایام عزاداری سید و سالار شهیدان، امام حسین(ع) نشان از یک قاعده ثابت در رفتار سیاسی مردم دارد یا آن را باید در قالب یک استثنای پررنگ دید؟
یافتن پاسخ این سوالات پیش و بیش از هر چیز نیازمند شناخت و بازخوانی دقیق حوادثی است که از ماههای منتهی به انتخابات سال 88 آغاز شد و تا حادثه ننگین عاشورای آن سال که تبدیل به سند رسوایی فتنهگران حرمتشکن شد، ادامه یافت؛ مجموعه حوادثی که به تعبیر رهبر انقلاب باعث غبارآلود شدن فضای سیاسی توسط جبهه نفاق با نیت دشوار کردن قدرت تصمیمگیری برای مردم شد. ایشان در نخستین سخنرانی خود پس از یومالله 9 دی با توصیف شرایط فتنه گفتند: «در شرایط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خدای متعال طلبکار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره الهی همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه امکاناتمان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم. مهم این است که انسان این مجاهدت را بکند. این مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خدای متعال هم در این مجاهدت به او کمک میکند. 19 دی مردم قم در سال 56 از این قبیل بود، نهم دی امسال آحاد مردم کشور- که حقیقتا این حرکت میلیونی فوقالعاده مردم حرکت عظیمی بود- از همین قبیل است، و قضایای گوناگونی که ما در طول انقلاب از این چیزها کم نداشتیم. این مجاهدت، راه را به ما نشان میدهد».*
بر این مبنا بهرغم گذشت 11سال از حماسه مردمی 9 دی و خروش خیابانی عزاداران حسینی، کماکان باید نسبت به بازخوانی عوامل شکلگیری فتنه 88 و چگونگی خنثی شدن آن تمرکز ویژهای داشت.
* استراتژی تردید
یکی از مهمترین گزارههایی که نقش انکارناپذیری در شکل دادن به فتنه 88 داشت، اصل «تردید» به عنوان یک راهبرد ثابت از سوی جریان فتنه بود. بر این مبنا اساسا ایجاد تردید و تشکیک نسبت به اصول تثبیت شده، تبدیل به یک استراتژی برای پیگیری اهداف جریانات ضدانقلاب شد.
نگاه اجمالی به سیر حوادث سال88 بخوبی مبین این امر است که دستگاه تبلیغاتی جریانات ضدانقلاب داخلی و خارجی در تمام ماههای منتهی به انتخابات و ماههای پس از آن بیشترین سرمایهگذاری را برای تقویت تردیدهای جامعه کرده بود؛ تردیدهایی که- در مصداق و ادعای «تقلب» انتخاباتی بیش از سایر موارد به چشم آمد- به شکل هدفمند به دنبال تضعیف دالهای مرکزی و از میان برداشتن مرجعیتهای تثبیت شده با نیت به بنبست کشاندن جامعه و نظام در میانه یک بحران فراگیر بود.
تردید نسبت به اصل نتیجه انتخابات، برگزارکنندگان و ناظران آن، اصول انقلابی تثبیت شده همانند ولایت فقیه، استکبارستیزی، حمایت از جبهه مقاومت و... بخشی از مشهورترین مصادیق جریان فتنه در سال88 است.
شعارهایی که فتنهگران در خیابانها و رسانههای خود تکرار میکردند بیش از هر چیز نماد و نمودی از یک تلاش جمعی برای ایجاد تردید نسبت به باورهایی بود که در طول 3 دهه پیش از آن مانع به هدف خوردن تیرهای دشمنان انقلاب شده بود. در همین راستا هر قدر تردیدها گسترده و اعتبار اصول و نهادهای انقلابی تضعیف میشد، جریان فتنه برای پیگیری اهداف خود با امکانهای بیشتری مواجه میشد. در چنین فضایی قیام مردمی 9 دی را میتوان نقطه پایانی بر تردیدها دانست. باور عمیق و خللناپذیر مردم ایران (با سلایق مختلف) نسبت به ارزشهای دینی و به طور خاص حادثه عاشورا، باعث شد تا در مواجهه با صحنههای حرمتشکنانهای که در عاشورای سال 88 رخ داد تردیدهای خود را کنار بگذارند و معیار حق و باطل را بر اساس نسبت جریانات با قیام تاریخی سرور و سالار شهیدان بسنجند. بر این مبنا هر چند فتنهگران با ایجاد تردیدهای گسترده نسبت به برخی اصول و نهادهای انقلابی به موفقیت نسبی در ایجاد یک بحران علیه جمهوری اسلامی رسیدند اما در برابر سد محکم اعتقادات حسینی مردم بیاعتبار شدند.
* شکافهای اجتماعی و هدفگیری وحدت ملی
یکی از مهمترین بسترهای شکلگیری فتنه 88، فضای دوقطبی جامعه ایران در آستانه دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری و متعاقب عملیات رسانهای گسترده برای تقویت و دوام بخشیدن به این دوپارگی اجتماعی با نیت تثبیت نزاعهای اجتماعی بود. به عبارت دیگر هر چند به اقتضای رقابتهای انتخاباتی بخشی از جامعه رای و نظر خود را در نفی رای و نظر بخش دیگری میجوید و لاجرم یکی از طرفین در نهایت پیروز رقابتها میشود اما انتخابات سال 88 موقعیتی متمایز در نسبت با سایر انتخاباتها داشت و دوقطبی انتخاباتی فارغ از نظر متفاوت رایدهندگان پیرامون کاندیداهای مورد نظرشان زیربنایی اجتماعی نیز داشت؛ برای نمونه تضاد آشکار میان نسبت آرای کاندیداها در مرکز و حاشیه شهرها و... نشاندهنده تراکم آرای ثابت در طبقات و اقشار مختلف بود.
در چنین موقعیتی ادعای تقلب انتخاباتی به عنوان اسم رمزی برای یک آشوب خیابانی و به بنبست کشاندن نظام اسلامی قدرت آن را داشت تا بخشی از جامعه را به طور کامل در برابر بخش دیگری قرار دهد (امری که در نمازجمعه 29 خرداد 88 توسط رهبر انقلاب نیز مورد تذکر قرار گرفت). دگریسازی یک جامعه از سلایق مخالف خود در بلندمدت میتوانست به شکاف جبرانناپذیر اجتماعی تبدیل شود که فرصت نزاعآفرینیهای اجتماعی را دارا باشد. با این حال پرچم وحدتبخش عاشورایی که 9 دی برافراشته شد با طرح یک دال مرکزی باعث تضعیف این دوپارگی و تعریف شدن اکثریت جامعه ذیل یک هویت مرکزی واحد شد. مشاهده تکثر بافتهای اجتماعی حاضر در راهپیمایی باشکوه 9 دی سال 88 باعث شد تا بخش غالبی از جامعه با تعریف کردن خود در یک میدان مشترک مانع تقویت و دوام یافتن دوقطبیهای پیشین شود. از همین رو 9 دی فراتر از تاثیر مقطعی بر مناسبات سیاسی زمان خود تبدیل به یک مدل مشهود از چگونگی انسجامبخشی امور دینی و معنوی بر رفتار اجتماعی و سیاسی مردم شد. چنانکه اگر این عنصر هویتبخش که حائز بیشترین میزان تعیینکنندگی برای جامعه ایران است نبود، امکان تصور آیندهای روشن را در برابر شکافهای فعال شده در جامعه ایران نمیشد تصور کرد.
* راه بیپایان 9 دی
گذشت 11سال از یومالله 9 دی و شکلگیری تجارب جدید در این مدت باعث شده است تا جامعه ایران موارد بیشتری از دامهای دشمنان خود را مشاهده کند. در چنین فضایی بهرهگیری حداکثری از عوامل پیروزیهای پیشین میتواند به دفع فتنههای نوین و نیرنگهای جدید دشمنان منتهی شود. بر این مبنا 9 دی را میتوان به مثابه نمونه کاملی از یک الگوی رفتار سیاسی در مواجهه با بحرانهای سیاسی به شمار آورد؛ نمونهای که خود مثال نقض آشکاری بر پایان اثربخشی ادبیات و گفتمان دینی در عرصه سیاسی جدید به حساب میآمد.
تاریخ معاصر ایران به گواه روزهای زیادی از جمله 9 دی اثبات کرده است تقویت هویت عاشورایی و سرمایهگذاری بر این منبع وحدتبخش میتواند تبدیل به عامل اصلی دفع فتنهها و خنثیسازی نقشههای بدخواهان امت اسلامی و مردم ایران باشد.
............................................................................................................................
*بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دیماه 88
ارسال به دوستان
«وطن امروز» فصل اول سریال تلویزیونی «خانه امن» را بررسی کرد
همهچیز به نفع امنیت
گروه فرهنگ و هنر: یکشنبهشب پخش سریال «خانه امن» بعد از 50 قسمت به پایان رسید؛ یک درام جاسوسی- امنیتی که روایتگر گوشهای از رشادتهای نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی برای حفظ امنیت در خانه امن ما ایران بود. بلافاصله بعد از اتمام پخش این مجموعه که در قسمت پایانی آن از عبارت «پایان فصل اول» استفاده شد، کارگردان این مجموعه از ساخت فصل دوم آن خبر داد.
احمد معظمی، کارگردان این سریال همزمان با پایان آخرین قسمت از فصل اول سریال «خانه امن» در متنی درباره آغاز پیشتولید فصل دوم آن نوشت: «به حول و قوه الهی و با کمک همه دوستان، مجموعه تلویزیونی «خانه امن» بعد از حدود ۲ سال کار شبانهروزی در ۵۰ قسمت به پخش رسید و یکشنبه ۷ دیماه با پخش قسمت پنجاهم، بخشی از تلاشهای ما در نشان دادن زحمات و فداکاریهای سربازان گمنام امام زمان(ع) انجام شد. خدا را شاکریم که این توفیق را به ما عنایت کرد تا بتوانیم گوشهای هرچند کوچک از زحمات و رشادتهای کسانی که شبانهروز برای امنیت کشور تلاش میکنند را در قالب یک مجموعه تلویزیونی به تصویر بکشیم و شکر بیشتر آنکه این مجموعه مورد استقبال مخاطبان و اهالی رسانه قرار گرفت. بر خود تکلیف میدانم از تمام دوستانم در زمان ساخت که جلوی دوربین و پشت دوربین یاریگر ما بودند تشکر کنم. همچنین از دوستان اهالی رسانه در خبرگزاریها و روزنامههای مختلف و فضای مجازی که توجه ویژهای به این سریال داشتند بسیار سپاسگزارم. بزودی پیشتولید فصل دوم سریال «خانه امن» ساخته میشود و قصد داریم در فصل دوم این سریال بخشهای دیگری از تلاشهایی را که برای امنیت کشور انجام میشود، نشان دهیم».
اما حالا که بحث ساخت فصل دوم خانه امن رسانهای شده است شاید بد نباشد نگاهی به نقاط قوت و ضعف این سریال در فصل اول آن داشته باشیم؛ نکاتی که تمرکز بر وجوه مثبت آن در ادامه مسیر میتواند تضمینکننده ادامه موفقیتهای این سریال باشد و برطرف کردن ضعفهای آن، راهی برای ارتقای کیفیت آن در فصل دوم آن است.
«خانه امن» با یک ایده جذاب و کمتر پرداختهشده در سینما و تلویزیون ما ساخته شد؛ روایتی از حفظ امنیت در دوران کنونی. اگر ساختههای مرتبط با قصههای امنیتی تا پیش از این به موضوعاتی در ارتباط با سالهای ابتدایی انقلاب و شرایط خاص آن دوره میپرداختند اما «خانه امن» دقیقا بر حفظ امنیت در شرایط فعلی ایران آن هم در برابر فعالیت پیچیده و فشرده انبوهی از دشمنان میپردازد. اینکه چگونه در برابر پیوند خوردن ۳ جریان تروریستی داعش، اسرائیل و آلسعود باید به دفاع از امنیت کشوری همچون ایران با تنوعی از اقوام و اندیشهها پرداخت، مسالهای است که به تصویر کشیدنش در قالب یک درام جاسوسی آن هم برای پخش منظم و شبانه در تلویزیون به خودی خود برای هر مخاطبی جذاب است. اساسا توجه به همین موضوع هم بوده که باعث شد «خانه امن» در دورهای که بسیاری از سریالهای تلویزیون چندان به مذاق مخاطبان خوش نمیآیند، بتواند نظر مخاطبان را به خود جلب کند.
«خانه امن» علاوه بر ایده اولیه جالب توجهی که داشت، با توجه به چند نکته مهم توانست نظر مخاطبان را جلب کند. یکی از سکانسها درباره نمایش اکشن درگیری، تعقیب و گریز میان نیروهای امنیتی و تروریستها بود. ماجرای دستگیری تروریستهای نفوذی داعش در کرمانشاه و همچنین خنثیسازی عملیات X در ایران از طریق دستگیری گسترده عناصر داعش در کشور علاوه بر جذابیتهایی که به لحاظ سینمایی برای مخاطبان داشت، حامل پیام اقتدار نیروهای امنیتی ایران برای مخاطبان بود، آن هم در شرایط فعلی که هر روز خبری تازه از دشمنی دشمنان این آب و خاک در رسانهها منتشر میشود که نوعی دلگرمی بزرگ برای مخاطبان به شمار میآید.
«خانه امن» در کنار وجه مثبت دراماتیک و سرگرمکنندهای که داشت، اثری آموزشی/ آموزنده هم بود. آموزنده بودن سریال را باید در نمایش سرنوشت ترسیم شده برای تروریستها یا چهرههایی که فریب آنها را خوردند، دید.
اما چرا از این گفتیم که «خانه امن» دارای جنبههای آموزشی بود؟ سریال در بخشهای متعددی سعی کرد به شکل مستقیم به مخاطبانش درباره چگونگی مواجهه با موضوعات امنیتی هشدار و آموزش دهد. برای مثال در ماجرای گزارشات مردمی در زمینه رفتارهای مشکوک که منجر به دستگیری ۲ نیروی نفوذی داعش در ایران و رسیدن به شبکه عملیاتی آنها در ایران شد، بخشی از پیامهای مهم سریال برای همه مخاطبان در این زمینه بود؛ پیامی درباره این موضوع که بهترین روش برای مواجهه با چنین رفتارهای مشکوکی، اطلاعرسانی به نهادهای مسؤول در این حوزه برای جلوگیری از اتفاقات ناگوار بعدی است. ماجرای دامهای احتمالی پهن شده از سوی سرویسهای جاسوسی خارجی برای فرزندان مقامات هم از جمله بخشهای آموزنده این سریال بود که در جریان تلاش «محسن» و «فرشته» برای مهاجرت به کانادا به تصویر کشیده شد.
با این همه «خانه امن» نقاط ضعفی هم داشت که بدون شک برای بهبود فنی و کیفی این سریال در فصل دوم باید به آن توجه کرد. نمایش وجوه شخصی زندگی یک نیروی اطلاعاتی و امنیتی به واسطه شرایط خاص زندگی این گروه، برای مخاطبان جالب توجه است اما تمرکز بیش از اندازه «خانه امن» بر این بخش باعث شده بود تا ریتم سریال از جایی به بعد بشدت افت کند، یعنی سریالی که در آغاز خود را به عنوان یک اثر جاسوسی و معمایی جذاب معرفی کرده بود، در بخشهایی تبدیل به یک ملودرام ضعیف شده بود که اساسا هیچ سنخیتی با روح کلی این قصه نداشت.
انتقاد دیگری که برخی منتقدان درباره این سریال مطرح کردند و اتفاقا انتقاد واردی هم بود، گسترده کردن بیش از اندازه دایره موضوعاتی بود که سریال به آنها ورود کرده بود؛ از داعش و مفاسد اقتصادی گرفته تا عملیاتهای برونمرزی و جاسوسی و منافقین همه در این سریال به نمایش گذاشته شدند. هر چند که بدون شک به واسطه پیچیده بودن ابعاد پروندههای امنیتی نمیتوان منکر پیوند خوردن بسیاری از موضوعات با هم در واقعیت شد اما ورود سریال به برخی از این حوزهها بیش از اندازه کشش قصه بود، مثلا ماجرای قصه منافقین و طلاقهای ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق که منجر به فروپاشی خانوادههای بسیاری شد، بیش از آنکه در خدمت جریان اصلی قصه سریال باشد، مورد بررسی قرار گرفت که هم ریتم قصه را کاهش میداد و هم رشته افکار مخاطب را برای برقراری ارتباط با قصه اصلی سریال قطع میکرد.
با این همه «خانه امن» یکی از آثار قابل دفاع تلویزیون در حوزه محصولات نمایشی در این سالها بود که ادامه ساخت آن با توجه بیشتر به نقدهای منتقدان میتواند باز هم متضمن تولید اثری دیدنی و جذاب در تلویزیون باشد.
ارسال به دوستان
حجتالاسلام محمدیگلپایگانی به نمایندگی از رهبر انقلاب از آیتالله مصباحیزدی عیادت کرد
دعای رهبر انقلاب برای آیتالله مصباح
پس از بستری شدن آیتالله محمدتقی مصباحیزدی، رئیس مؤسسه علمی- پژوهشی امام خمینی(ره) در تهران، صبح دیروز حجتالاسلام محمد محمدیگلپایگانی به نمایندگی از رهبر حکیم انقلاب، از ایشان عیادت کرد. محمدیگلپایگانی در حاشیه عیادت از آیتالله مصباح یزدی در جمع خبرنگاران گفت: رهبر معظم انقلاب فرمودند سلام مرا به آیتالله مصباح یزدی برسانید و بگویید من هر شب برای شما دعا میکنم. وی با بیان اینکه آیتالله مصباح یزدی، شخصیت بزرگ، شناختهشده و از محصولات بزرگ حوزه علمیه قم است، اظهار داشت: اخلاص، تواضع و ولایتمداری آیتالله مصباحیزدی زبانزد است. رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب ادامه داد: با اینکه آیتالله مصباحیزدی مراتب بالای علمی دارند، نسبت به مقام ولایت بیاندازه متواضع، فروتن و مطیع بوده و هستند. محمدیگلپایگانی یکی از صفات بارز آیتالله مصباحیزدی را صراحت لهجه دانست و گفت: ایشان آنچه را تشخیص میدهند حق و درست است، با آن مراتب علمی بالای خود، بدون مجامله و ملاحظه بیان میکنند و از هیچکس هم واهمه ندارند. گفتنی است آیتالله مصباحیزدی مدتی است از بیماری گوارشی رنج میبرد. ارسال به دوستان
آیا راهکاری برای جلوگیری از ورود کوهنوردان به ارتفاعات در شرایط جوی خطرناک وجود ندارد؟
ورود کمی ممنوع!
گروه اجتماعی: «آقا فرزاد تنهایی میخواد بره دماوند؛ هر چی بهش میگیم نرو گوش نمیده. براش دعا میکنیم به سلامتی بره و برگرده. خیلی هدفها هست که میخواد فتح کنه و فتح دماوند در زمستان یکی از اونهاست. فرزاد تنهایی میخواد بره دماوند. این دیوونگیه اما من نتونستم جلوش رو بگیرم». این آخرین جملات دوست فرزاد موسایی، کوهنورد اصفهانی بود که آذرماه در منطقه گوسفندسرای دماوند ثبت شد. دوستان فرزاد نتوانستند وی را متقاعد کنند که در هوای نامساعد دماوند فکر صعود به قله را از سرش دور کند. فرزاد رفت و جسد وی 12 روز بعد از ثبت و انتشار فیلم خداحافظی با دوستانش و با تلاش امدادگران در منطقه کافردره دماوند کشف شد. چگونه میتوان هیجان کوهنوردان را در شرایط بد آب و هوایی کنترل کرد و مانع مرگ آنها و ایجاد مشکل برای امدادگران شد؟ آیا هیچ راهی برای جلوگیری از به خطر افتادن جان این افراد وجود ندارد؟ آیا نمیتوان با اقداماتی مانع عزادار شدن بسیاری از خانوادهها شد؟
روز جمعه گذشته نخستین خبر از وقوع بهمن در ارتفاعات تهران و مفقود شدن چند تن از کوهنوردان در فضای مجازی و سایتهای خبری منتشر شد؛ خبرهایی که تعدادی از خانوادههای کوهنوردانی را که خبری از آنها نبود، نگرانترکرد. بهمن روز جمعه، در ارتفاعات استان تهران در مناطقی چون آهار، دارآباد و کلکچال جان تعدادی از کوهنوردان را گرفت و تعدادی مفقود و مصدوم شدند. آماری که در ساعات اولیه منتشر شد، ۲ فوتی بود و حالا با گذشت چند روز طی عملیات جستوجو، آمار مفقودان و کشته افزایش پیدا کرده است.
با اعلام گزارش وقوع بهمن در ۲ نقطه از ارتفاعات شمال تهران در دارآباد و فشم، تیمهای عملیات امداد و نجات جمعیت هلالاحمر به سرعت برای پیدا کردن مفقودان به مناطق اعزام شدند. شاهین فتحی، مدیرعامل جمعیت هلالاحمر استان تهران روز جمعه ۷ دی ماه اظهار کرد: طبق گزارشها تاکنون ۴ نفر پس از بهمن، مفقود شدهاند و تیمهای جستوجوی جمعیت هلالاحمر به منطقه اعزام شدهاند.
مدیرعامل جمعیت هلالاحمر استان تهران گفت: به علت وقوع کولاک در قله کلکچال، تیمهای جستوجو برای نجات ۵ کوهنورد که دچار سرمازدگی شده بودند راهی منطقه شدند.
پس از گذشت حدود یک ساعت از انتشار خبر این حادثه، خبر کشف نخستین جسد در منطقه آهار تایید شد و یک ساعت پس از انتشار خبر فوت یک نفر، خبرهای متعددی از فوت دیگر کوهنوردان منتشر شد و آمار فوتیها و مفقودان افزایش پیدا کرد. در آخرین آمار منتشر شده از سوی سازمان امداد و نجات، محمدباقر محمدی، معاون امداد و نجات جمعیت هلالاحمر در گفتوگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، در این باره گفته بود: متاسفانه در آخر هفتهای که گذشت، تعدادی از کوهنوردان بر اثر حوادث جوی، گرفتار بهمن شدند که در این حادثه ۱۲ نفر از کوهنوردان تا به امروز جان خود را از دست دادهاند.
وی در ادامه بیان کرد: بر اساس تماس خانوادهها با جمعیت هلالاحمر ۲۳ نفر مفقود اعلام شدند که ۲ نفر در منطقه دارآباد در وضعیت نامعلوم هستند.
معاون عملیات امداد و نجات جمعیت هلالاحمر با اعلام اسامی این جانباختگان گفت: یحیی انصاری، اشکان رضوانی، هادی بهادری، محسن محمدی و کورش کاشفیان از کوهنوردان جانباخته منطقه کلکچال بودند که اجساد آنها توسط بالگرد به پایین منتقل شد، همچنین امیرهوشنگ سرآبادی، در منطقه کلکچال به صورت زمینی به پایین منتقل شد و سیدمحمد فاطمی در منطقه آهار، اصغر کنعانی، علیرضا قادری زاهدی و اسماعیل جلیلوند اسامی دیگر جانباختگان است.
او با بیان اینکه عملیات جستوجو از ۷ دیماه آغاز شده است، اظهار کرد: ۲۰ تیم عملیاتی واکنش سریع در قالب ۱۰۰ نیروی تخصصی و نجات کوهستان با همراهی هیات کوهنوردی با انجام تعداد ۹ سورتی پرواز بالگرد در ۵ ساعت پرواز امدادی، برای کشف جانباختگان به منطقه اعزام شدند.
در این شرایط تعدادی از نهادها و سازمانهای مربوط به وقوع این حادثه، خود کوهنوردان را مقصر میدانند و تعداد زیادی از مردم، نهادها و سازمانهایی را که بدون در نظر گرفتن اقدامات پیشگیرانه، در وقوع این حادثه سهلانگاری کردند. اما آیا علت فوت این کوهنوردان به دلیل بیتوجهی آنها به هشدارهای هواشناسی بوده است یا سهلانگاری مسؤولان برای پیشگیری از ورود کوهنوردان به این مناطق؟
کریم همتی، رئیس جمعیت هلالاحمر که متولی امداد و نجات این کوهنوردان در وقوع این حادثه بود، در پاسخ به اینکه چرا مسیر کوهپیماییها برای کوهنوردان مسدود نشده بود تا کسی به ارتفاعات مراجعه نکند، گفت: ما یکی از بازوان مدیریت بحران هستیم و بسته شدن مسیر تردد با توجه به هشدارهای هواشناسی و توقف فروش بلیت تلهکابین در ارتفاعات تهران برعهده استانداری است و ما متولی امداد و نجات هستیم.
از سویی مدیر کل مدیریت بحران استان تهران نیز تاکید کرد: مبادی ورودی نقاطی که دچار بهمن شد، بسته بود و کوهنوردان از راههای فرعی به کوه رفته بودند. تلهکابین هم به دلیل کولاک تعطیل بوده است و اگر تلهکابین برای انتقال افراد روشن نمیشد ما بیشتر از این تلفات میداشتیم.
منصور درجاتی در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان اظهار کرد: کوهنوردها یک خط زمستانی و یک خط تابستانی برای صعود به ارتفاعات دارند و خط زمستانه بسیار سخت است، لذا نمیتوانیم در طبیعت ایمنی را اجرا کنیم و طبیعت را تغییر دهیم. در مسیرهایی که افراد آخر هفته میروند یک مسیرهایی برای عموم مردم است که بحث جداگانهای است ولی در مکانهایی مثل کلکچال، افرادی که قصد صعود دارند باید کوهنورد حرفهای با تجهیزات حرفهای باشند. وی ادامه داد: مبادی رسمی، ۲۸ مسیر است ولی این کوهنوردان از این ورودیها استفاده نکردهاند. در آن روز که این حوادث رخ داد، جمعیت زیادی به ورودیها مراجعه کردند که بخش زیادی از آنها به پایین بازگردانده شدند. از مدتها قبل ما اعلام کرده بودیم هوا شرایط مساعدی نخواهد داشت و امکان وقوع حادثه وجود دارد؛ اعلام شده بود نزولات جوی مثل برف و بهمن در راه خواهد بود.
مدیرکل مدیریت بحران استان تهران افزود: در روز حادثه تلهکابین فعالیت داشت و مردم را جابهجا میکرد ولی با تغییر شرایط جوی و وقوع برف و کولاک، فعالیتش متوقف شد و بعد از اینکه تعدادی از افراد در ارتفاعات نیاز به کمک داشتند، تلهکابین فعالیتش را مجددا آغاز کرد تا افراد را به پایین انتقال دهد.
رضا کرمی محمدی، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران هم درباره اقدامات و محدوده وظایف حوزه مدیریت بحران پایتخت در حادثه کولاک و سقوط بهمن در ارتفاعات تهران اظهار داشت: در سالهای گذشته سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران در ارتباط با حوادثی که در کوهستانهای پایتخت اتفاق افتاده است، اقدامات داوطلبانهای را انجام داده که به ایجاد «ناحیه کوهستان» در شهرداری منطقه یک منتهی شده است اما به طور قانونی تاکنون برای این سازمان وظیفهای درباره کوهستان تعریف نشده است.
وی با تأکید بر اینکه همه ارگانها و سازمانها همانند هلالاحمر، فدراسیون کوهنوردی، ناحیه کوهستان شهرداری و حتی صداوسیما و سازمان هواشناسی بر اساس وظایف قانونی یا داوطلبانه خود اقداماتی را جهت استفاده بهینه و امن شهروندان از محیط کوهستان انجام دادند، خاطرنشان کرد: اما این حادثه نشان میدهد اقدامات فعلی کافی نبوده و نیاز به توجه بیشتر، سرمایهگذاری و برنامهریزی جدیتر در این حوزه وجود دارد.
رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران با اشاره به اینکه حادثه اخیر نیاز به مکانیسمهای اجرایی هشدار و جلوگیری از ورود به کوهستان از مبادی داخل شهر را نشان داد، گفت: این سازمان بنا به دستور اخیر شهردار تهران بزودی با نصب مانیتورهای اطلاعرسانی و هشدار در مبادی ورودی کوهستان اقدام به اعلام هشدارهای لازم در این باره میکند.
***
[ضرورت استفاده از قدرت قهریه برای ممانعت از کوهپیمایی در شرایط آبوهوایی بد]
مدیرعامل جمعیت هلالاحمر استان تهـران در گفتوگو با« وطن امروز» درباره علت بیتوجهی برخی کوهنوردان به هشدارها و توصیههای سازمان هواشناسی، هلالاحمر و ارگانهای مرتبط درباره نرفتن به کوه در روزهای سرد و برفی گفت: صدور هشدارها و اعلام خطر و وضعیت نارنجی در شرایط نامناسب آب و هوایی مانعی است که کوهنوردان را از رفتن به ارتفاعات منصرف کند اما متاسفانه در کشور ما برخی کوهنوردان در روزهای برفی و سرد سال نسبت به هشدارها بیتوجه بوده و با بیاعتنایی به توصیههای موکد هواشناسی راهی کوهستان میشوند که نتیجه این بیاعتنایی بعضا به مرگ میانجامد.
شاهین فتحی با بیان اینکه در کشور ما جز هشدار و توصیه به کوهنوردان در روزهای برودت هوا، قانون بازدارندهای برای ممانعت از حضور افراد در ارتفاعات وجود ندارد، افزود: دستگاههایی که قدرت قهریه دارند باید در چنین مواقعی با استفاده از مفاد قانونی اقدامات لازم را در این زمینه به کار گیرند، البته این قوانین باید در شورای تامین یا مجلس شورای اسلامی تصویب و قانونمند شود تا حداقل در مبادی رسمی و گلوگاههای اصلی از ورود کوهنوردان به مناطق کوهستانی ممانعت شود. وی خاطرنشان کرد: در کشورهای خارجی کسی که میخواهد به کوه برود باید در سایتهای ویژه به صورت قانونی ثبتنام کند و بهرهگیری از تجهیزات کوهنوردی، امکانات لازم، محل اتراق افراد همراه، مسیر و حتی بیمه هم لحاظ شود تا هر کسی به کوهنوردی نپردازد. مدیرعامل جمعیت هلالاحمر استان تهـران با تاکید بر اینکه در ایران نیز میتوان مانع از حضور افرادی که کوهنورد نیستند در کوهستانها شد یا در روزهایی که شرایط آب و هوایی مناسب نیست از رفتن آنها جلوگیری شود، اظهارداشت: در دنیا تا فدراسیون کوهنوردی کسی را تایید نکند، نمیگذارند به ارتفاعات برود یا افرادی که راهی کوهستان میشوند باید تمام تجهیزات لازم کوهنوردی را به همراه داشته باشند اما در ایران به دلیل گستردگی مناطق کوهستانی خیلی از کوهنوردان از بیراهه مسیر کوهنوردی را در پیش میگیرند و با بیتوجهی به هشدارها هم برای خود و هم نیروهای امدادی و خانوادههایشان مشکلآفرین میشوند. وی خاطرنشان کرد: در حادثه اخیر ارتفاعات تهران ۱۲ نفر کشته شدند و ۱۴ نفر نجات یافتند و عملیات جستوجوی امدادگران پایان یافت.
ارسال به دوستان
تأکید سیدحسن نصرالله بر انتقام از قاتلان شهدای مقاومت
اسرائیل را غافلگیر میکنیم
گروه بین الملل: در آستانه سالگرد شهادت سیدالشهدای مقاومت، دبیرکل حزبالله لبنان یکشنبهشب در برنامه «حوارالعام» (گفتوگوی سال) با شبکه المیادین این کشور درباره موضوعات مختلف به گفتوگو نشست. «غسان بنجدو» مدیر شبکه لبنانی المیادین و مؤسس این شبکه این گفتوگو و مصاحبه را با سیدحسن نصرالله انجام داد.
* تحرکات آمریکا جنگ روانی است
سیدحسن نصرالله در این گفتوگو درباره احتمال اینکه رئیسجمهور فعلی آمریکا در روزهای آینده دست به اقدامی بزند، گفت: همه احتمالات در این باره بویژه به دلیل نوع شخصیت ترامپ که جنون بزرگی و عظمت دارد، وجود دارد ولی همه این اظهارات و اقدامات در قالب جنگ روانی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه محور مقاومت است. او گفت: باید در مدت زمان باقیمانده از زمان ریاستجمهوری دونالد ترامپ با هوشیاری و احتیاط رفتار کرد. سیدحسن نصرالله گفت: همین که صهیونیستها جار و جنجال رسانهای در این مدت راه انداختند، نشان میدهد پشت این جار و جنجال اقدامات واقعی وجود ندارد. دبیرکل حزبالله گفت: شواهد و قرائن نشان میدهد احتمالا ترامپ در روزهای باقیمانده ریاست خود دست به اقدامی بزند، البته اگر قدرت را تحویل بدهد.
* افشای پروژه ترور رهبران مقاومت
سیدحسن نصرالله در ادامه سخنان خود گفت: هدف قرار دادن رهبران و فرماندهان حزبالله هدف مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی است و درباره احتمال ترور من نیز طی مدت اخیر هشدارهایی از سوی منابع داده شد. دبیرکل حزبالله لبنان گفت: من چه قبل از شهادت سردار سلیمانی و چه بعد از ترور ایشان، جزو اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستی بودم و از قبل از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تلاشها در این راستا بیشتر شده است، چرا که ترامپ برای تأثیر بر انتخابات به چنین اقداماتی نیاز داشت. سیدحسن نصرالله گفت: حتی عربستان سعودی نیز جزو کسانی است که به دنبال ترور من بوده است و محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی در سفری که به آمریکا داشته، از آنها خواسته این کار را برای او انجام دهند. او گفت: اطلاعات به دست آمده نشان میدهد عربستان سعودی از سالها پیش بویژه بعد از جنگ علیه یمن تشویق به ترور من کرده است. سعودیها اعلام کردند در صورتی که اسرائیلیها بتوانند نصرالله را ترور کنند تمام هزینههای جنگهای آنها را خواهند پرداخت.
دبیرکل حزبالله لبنان در ادامه گفت: ترور فرماندهان شهید سلیمانی و شهید المهندس برخلاف عملیات ترور شهیدان عماد مغنیه و محسن فخریزاده، عملیات آشکار بود و این ترور بخشی از نقشه سهجانبه اسرائیل، آمریکا و عربستان سعودی است.او گفت: جنایت ترور شهید سردار سلیمانی نه تنها جنایت آمریکاییها بود، بلکه معتقدم اسرائیل و عربستان سعودی نیز در این جنایت دست و مشارکت داشتند، ولو این مشارکت به صورت تحریک و سوق دادن واشنگتن به این جنایت بوده باشد.
* دلتنگ شهید سلیمانی میشوم
سیدحسن نصرالله در ادامه سخنان خود گفت: شهید سلیمانی دارای شخصیت انسانی و کاریزماتیک بود و توانایی گستردهای برای تأثیر گذاشتن بر کسانی که او را نمیشناختند داشت. وی گفت: من دلم برای او تنگ میشود؛ در خیلی از جاها، روزهای سخت و پروندهها و مسائل زیاد و در روزهای شادی و حزن جای خالی او را در کنار خود احساس میکنم. قبل از شهادت حاجقاسم، بسیار نگران او بودم و بارها به او هشدار داده بودم. سیدحسن نصرالله، حاجقاسم را شخصیتی دانست که باید او را شناخت و شناساند و گفت برخی مواقع احساس میکرد آنها یک شخصیت هستند. او به شخصیت شهید المهندس هم اشاره کرد و گفت: او از جمله شخصیتهای بسیار نزدیک به شهید سلیمانی بود و اگر قرار بود سردار سلیمانی به تنهایی به شهادت برسد، شهید المهندس از جمله کسانی بود که بیشترین تأثر و ناراحتی را از این حادثه نشان میداد، چرا که آنها خیلی به هم نزدیک بودند. دبیرکل حزبالله لبنان گفت: ابومهدی از شخصیتهایی بود که در برههای از گزینههای نخستوزیری عراق بود اما او راه میدان را در پیش گرفت.
سیدحسن نصرالله در ادامه گفت: نقش شهید المهندس در مقاومت عراق علیه اشغالگری آمریکاییها در عراق مهم بود و آنها برخلاف خواست و اراده خود مجبور به خروج از این کشور شدند. در شرایط بسیار سختی مجبور به خروج از عراق شدند و برای این کار به سردار شهید سلیمانی التماس میکردند.
* راه سردار سلیمانی توسط سردار قاآنی ادامه خواهد یافت
دبیرکل حزبالله لبنان درباره نقش سردار اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بعد از شهادت سردار سلیمانی نیز تاکید کرد: ایشان نیز معاون سردار سلیمانی بوده و در همه دیدارهای ما بود. در تمام مراحلی که حاجقاسم مسؤولیت فرماندهی سپاه قدس را داشت، حاجاسماعیل قاآنی نیز معاون ایشان بود و حضور مستقیم داشت. لذا تمام این اطلاعات نزد ایشان است و ایشان نیز تجربه نظامی و استراتژیک قابل توجهی در این زمینه مانند حاجقاسم دارد. البته این انتخاب خود حاجقاسم بود و وقتی ما از ایشان درباره جانشین احتمالیشان سوال میکردیم، همواره به سردار قاآنی اشاره میکرد. سیدحسن نصرالله تاکید کرد: البته شخصیت و دستاوردهای سردار سلیمانی، مسؤولیت و وظایف سردار قاآنی را بسیار سنگینتر میکند و البته این مسیر قطعا ادامه خواهد یافت.
* شهید سلیمانی و مسأله فلسطین
سیدحسن نصرالله در پاسخ به اینکه سردار سلیمانی برای قدس چه اقداماتی کرد، گفت: او از گروههای مقاومت فلسطین حمایت و آنها را برای مقابله با دشمن صهیونیست متحد کرد. نقش سردار شهید در تجهیز این گروهها به تسلیحات و انتقال تکنولوژی ساخت موشک و راکت به غزه مهم است.
* کورنتها چگونه به دست حزبالله و حماس رسید؟
دبیرکل حزبالله لبنان به نحوه دستیابی به موشکهای کورنت در جنگ با اسرائیل اشاره کرد و گفت: وزارت دفاع سوریه این موشکها را با پول خود خرید و حزبالله از آن در نبرد با صهیونیستها استفاده کرد. به گفته وی، شهید سلیمانی از جمله کسانی بود که خواستار تحویل این موشکها به گروههای مقاومت در غزه بود و در حمایت از گروههای مقاومت هرگز کوتاهی نداشت. سیدحسن نصرالله گفت: بشار اسد، رئیسجمهور سوریه شخصا با خرید و ارسال این موشکهای ساخت روسیه به حماس و جنبش جهاد اسلامی فلسطین در غزه موافقت کرد.وی گفت: همه میدانند حاجقاسم و برادران ما در جمهوری اسلامی، از روابط دیپلماتیک هم برای کمک به مقاومت استفاده کردهاند.
* رزمایشها در غزه موجب ترس صهیونیستها شده است
سیدحسن نصرالله درباره رزمایشهای گروههای فلسطینی در غزه نیز گفت: این رزمایشها گامی مهم است که دشمن را میترساند و قدرت مقاومت را نشان میدهد. تلاش حاجقاسم و نیروی قدس در حمایت از گروههای مقاومت به دور از انظار و پشتپرده بود. دبیرکل حزبالله لبنان ظاهر شدن سردار سلیمانی در رسانهها را به جنگ علیه داعش مرتبط دانست و گفت: حضور رسانهای و تصویری سردار سلیمانی در خط مقدم مقابله با داعش، تعمدی نبود و من از نظر امنیتی مخالف بودم اما بعد از شنیدن نظر حاجقاسم نظرم عوض شد. معتقدم امروز این موضوع به نفع مقاومت شد، چون مشخص شد چه کسانی مقابل داعش ایستادند.وی روابط سردار شهید با مرجعیت دینی عراق را خوب دانست و گفت: این روابط بویژه در پروندهها و مسائل مهم تجلی یافت.
* تهدیدهای توخالی آمریکا
سیدحسن نصرالله همچنین گفت مقاومت عراق در رویارویی با اشغالگران آمریکایی و داعش حمایت واقعی را از نیروی قدس و شهید سلیمانی دریافت کرد. وی ادامه داد: ارتش آمریکا شهید سلیمانی و نیروی قدس را به هدف قرار دادن مراکزشان در ایران تهدید کرد و گفت اگر این حمایتها از مقاومت عراق ادامه داشته باشد، تهدید را عملی خواهد کرد ولی نتوانست.
* محور مقاومت با ترور به پایان نمیرسد
نصرالله گفت: آمریکا معتقد بود با ترور شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس، محور مقاومت به پایان خواهد رسید، حال آنکه این محور محدود به یکی، دو نفر نبوده و نخواهد بود.
سیدحسن نصرالله خواستار محاکمه کسانی شد که اقدام به ترور شهیدان مقاومت در عراق کردند. او تأکید کرد: در مسأله ترور شهید سلیمانی و المهندس، مسأله زمان مهم است؛ خونشان روی زمین نمیماند. او گفت: کسانی که برای سوریه و بحران این کشور طی سالهای گذشته از عنوان جنگ سوم جهانی استفاده کردند، اشتباه نکردند، چرا که این کشور دشمنان زیادی در منطقه و دنیا داشت و جنگ علیه سوریه یک تصمیم بینالمللی و منطقهای بود و معارضان و مخالفان، آلت دست این دشمنان بودند و ارزیابی آنها از شرایط سوریه اشتباه از آب درآمد و آنها پیشنهاد دولت سوریه مبنی بر گفتوگو و ایجاد راه حل را رد کردند.
* نقش شهید سلیمانی در جنگ ۳۳ روزه
دبیرکل حزبالله لبنان گفت شهید سلیمانی چه در جنگ ۳۳ روزه و چه بعد از آن نقش مهمی داشت و طی این مدت فقط ۴۸ ساعت ضاحیه را به منظور ارائه گزارش ترک کرد و بعد از آن، مسؤولیت اسکان آوارگان لبنانی و سروسامان دادن آنها را بر عهده گرفت.
* نصرالله: حزبالله سر قول خود هست
سیدحسن نصرالله در ادامه بر تصمیم مقاومت لبنان برای گرفتن انتقام رزمنده خود که در حمله هوایی اسرائیل به حومه دمشق به شهادت رسید، تأکید کرد و گفت: وضعیت، قدرت و معنویات و عزم و اراده حزبالله طی این مدت تغییری نکرده که بیشتر از این نیز شده است و ما همچنان سر قول خود هستیم و به شهادت علی محسن در سوریه پاسخ خواهیم داد و انتقام خواهیم گرفت.
* تعداد موشکهای مقاومت ۲ برابر شده است
دبیرکل حزبالله همچنین آمادگی این حزب برای مقابله با دشمن صهیونیست را خوب دانست و گفت: شمار موشکهای نقطهزن مقاومت اسلامی در لبنان ۲ برابر سال قبل شده است و هر هدفی در امتداد مساحت فلسطین اشغالی را میتواند با دقت هدف قرار دهد. او به توانمندیهای حزبالله برای مقابله با پهپادهای مهاجم و متجاوز رژیم صهیونیستی در آسمان لبنان نیز اشاره کرد و گفت: این رژیم میداند حزبالله از سلاح مناسب برای هدف قرار دادن این پهپادها استفاده میکند ولی این موضوع علنی نشده است. سیدحسن نصرالله گفت: درباره توان پدافندی، ما تا حد مشخصی- در سطح پهپادها- قدرتمان را به اسرائیل نشان دادهایم. بیش از این را باید مخفی نگاه داشت تا عنصر غافلگیری برای دشمن حفظ شود اما قطعا چیزهایی داریم که اسرائیل از آن خبر ندارد. امشب اسرائیل برود دنبالش بگردد!
* ایران و آمریکا
دبیرکل حزبالله لبنان در ادامه به وضعیت آمریکا بعد از پیروزی بایدن در انتخابات اشاره کرد و گفت: ایران کشوری نیست که در مسائل و پروندههای مختلف خریده یا فروخته شود یا اینکه به نیابت از ملتهای منطقه با آمریکاییها مذاکره کند. کما اینکه به اروپاییها نیز گفته است که مذاکره و گفتوگو به نیابت از یمنیها یا دیگران در منطقه به آن مربوط نمیشود. سیدحسن نصرالله گفت: برخی کشورها میخواستند پروندههایی باز کنند و به نیابت مذاکره کنند. ایران اینطور نیست. ایران هیچ وقت دنبال مذاکره به نیابت از کسی نبوده و نیست. او گفت: واشنگتن اصرار داشت که با تهران بر سر میز نشسته و پرونده عراق را بررسی کند. وقتی خیلی اصرار کردند، ایران پاسخ داد با عراقیها صحبت کنید، اگر آنها صلاح دیدند، ما مانعی نداریم اما به ۲ شرط؛ مذاکره با حضور طرف عراقی باشد و دوم اینکه دیدار علنی باشد.
سیدحسن نصرالله ادامه داد: حتی در پرونده سوریه هم ایران همینطور است. مسائل را برای طرف سوری مطرح میکند تا خودشان تصمیم بگیرند. این مکانیزم ایران است. اگر کسی در منطقه منتظر مذاکره و سازش ایران و آمریکاست در اشتباه است. اگر کسی منتظر است که ایران به ضرر پروندههای منطقه مذاکره کند در اشتباه است.
***
[سردار سلیمانی، پوتین را متقاعد کرد]
سیدحسن نصرالله گفت: روسیه در ابتدای امر مردد بود که وارد جنگ در سوریه شود و حاجقاسم سلیمانی با استدلال و شخصیت کاریزماتیک خود آن هم روی نقشه و توضیحات واقعی در جلسهای که با رئیسجمهور روسیه داشت، او را متقاعد کرد برای مقابله با تروریستها و جلوگیری از سقوط دولت سوریه، به مساله این کشور ورود کند. او گفت: در آن جلسه ۲ ساعته، پوتین به حاجقاسم گفت من قانع شدم. این چیزی بود که از حاجقاسم شنیدم. ببینید! من نمیخواهم قصه تعریف کنم. موضوع کاملا واقعگرایانه، مستدل و علمی بود. حاجقاسم توانست با استدلال و تشریح واقعیت، پوتین را قانع و روشن کند که نتیجه این ورود چه خواهد بود. الان همه میدانند که روسیه از دروازه سوریه به دنیا بازگشت.
***
مقاومت بر مدار وحدت
دکتر حسین رویوران*: سخنان سیدحسن نصرالله در گفتوگویی که در آستانه نخستین سالگرد شهادت سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس انجام شد حاوی پیامها و نکات راهبردی مهمی است که به زعم بنده مهمترین آن بحث ماهیت و جغرافیای گفتمان مقاومت بود.
سخنان سیدحسن نصرالله حاوی این پیام اساسی بود که مقاومت محدود به گروههای شیعی نیست و همانطور که طی دهههای متمادی رهبران و فرماندهان مقاومت از پسوند اسلامی برای جریان مقاومت استفاده میکردند، جریان مقاومت در منطقه یک جریان اسلامی دامنهدار است. از این رو است که هم گروههای شیعی و هم گروههای اهلسنت نظیر جهاد اسلامی و حماس در این گفتمان جای میگیرند.
در یک لایه بالاتر گفتمان مقاومت مورد توجه و محبوبیت همه ملتهای مستضعف در سراسر جهان است. از این رو تاکید سیدحسن نصرالله بر نهادینه بودن قدرت مقاومت به این مفهوم است که جریان مقاومت محور وحدت جهان اسلام خواهد بود. از سوی دیگر گفتمان مقاومت هم یک گفتمان جهانی است.
نکته بعدی که البته مورد توجه رسانههای غربی و صهیونیستی نیز واقع شد توان دفاعی و رزمی حزبالله لبنان بود که با اشاره سیدحسن نصرالله به 2 برابر شدن قدرت موشکی آن در یک سال اخیر و تاکید بر لزوم تاوان دادن عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی به دلیل نقش داشتن در شهادت ابومهدی المهندس و سپهبد قاسم سلیمانی، نشان داد مقاومت علاوه بر افزایش قدرت خود به هیچ عنوان نسبت به تعدی به ارزشها و مواضع خود بیاعتنا نخواهد بود.
* کارشناس مسائل لبنان ***
تحلیلی بر مصاحبه دبیرکل حزبالله لبنان
مصیب نعیمی*: مصاحبه سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان حاوی نکات قابل تامل و ارزشمندی بود. اما ۲ موضوع مهم در این مصاحبه بحث توان رزمی و آیندهنگری درباره نظم منطقهای بود. تاکید دبیرکل حزبالله لبنان بر افزایش توان موشکی نسبت به گذشته و ارتقای قدرت کمی و کیفی این موشکها قائل بر این امر است که تغییر موازنه قدرت در منطقه برای صهیونیستها بسیار دشوارتر از قبل خواهد بود. مقاومت لبنان توانسته با استفاده از راهبرد بازدارندگی در وضعیت مطلوبی به لحاظ مولفههای امنیتی باشد. سیدحسن نصرالله در این گفتوگو به یک نکته مهم در ذیل پارامترهای قدرت مقاومت اشاره کرد و آن نهادینه شدن گفتمان مقاومت و قدرت نرم این جریان در جهان اسلام و در میان ملتهای آزادیخواه و استکبارستیز اقصی نقاط جهان بود. شاهد مثال این صحبتها نیز وجود نیروهایی با ملیتهای متفاوت در لباس مقاومت است. اما در رابطه با نظم منطقهای و آینده تحولات منطقه نیز دبیرکل حزبالله لبنان با اشاره به نقضعهدهای مکرر آمریکا در حمایت از کشورهای عربی منطقه و همچنین سیاستهای خصمانه رژیم صهیونیستی علیه ملتهای مسلمان، بر این امر تاکید کرد که سازش با این رژیم ماحصلی جز شکست و سرافکندگی برای کشورهای منطقه ندارد. واقعیت موضوع نیز همین است که رژیم صهیونیستی در منطقه با چالشهای پایدار امنیتی مواجه خواهد شد و این به دلیل وجود عناصر ثباتزدا در ماهیت این رژیم است. از این جهت همپیمانی هر مجموعه سیاسی در منطقه با این رژیم عملا بار ناامنی و تهدیدات بالقوه را علیه آن مجموعه افزایش خواهد داد. از سوی دیگر از آنجا که ایالات متحده بویژه در سالهای اخیر نشان داده همپیمان قابل اتکایی برای متحدان خود در غرب آسیا نیست، از این رو میتوان گفت که تاکید سیدحسن نصرالله بر این نکته هم کاملا بر پایه اصول واقعبینانه سیاست بینالملل است.
* کارشناس جبهه مقاومت
ارسال به دوستان
عینیترین مصداق جمله «ما ملت امام حسینیم»
کمیل نقیپور: امروز یازدهمین سالگرد حماسه 9 دی است. ملت ایران پس از 8 ماه جو متلاطم و غبارآلود ناشی از فتنه برخی چهرههای سیاسی، به میدان آمدند و بساط فتنه و فتنهگران را جمع کردند.
اما چه شد که مردم ایران در گستردهترین هجمه عملیات روانی دشمن که با نقشآفرینی همزمان برخی سیاستمداران مطرح و شاخص و عناصر ضدانقلاب به یک چالش بزرگ امنیتی تبدیل شد، از پس این فتنه برآمدند و در این آزمون سیاسی- اجتماعی سربلند شدند؟ فتنه 88 نخستین عملیات چندوجهی در حوزه شناختی و ادراکسازی به حساب میآمد. طراحی حمله به دستگاه فاهمه مردم ایران پیش از انتخابات و با زمزمههای تقلب احتمالی در انتخابات آغاز شد. سردمداری شبکههای مجازی از جمله فیسبوک، توئیتر و همچنین تلویزیون بیبیسی فارسی- که چند ماه پیش از انتخابات راهاندازی شد- بهعلاوه تولید سرخطهای عملیات روانی در نشریات و مجلات وابسته به جریان دوم خرداد، یک آرایش جدید منطبق بر شیوههای انقلابهای مخملی در جنگ شناختی علیه مردم ایران به حساب میآمد. برخی چهرههای سیاسی از جمله سران فتنه نیز با موضعگیریهای پیش و پس از انتخابات خود، خوراک این رسانهها و هیزم این جنگ را فراهم میآوردند و خود نیز از طریق مشاوران و نزدیکانشان خط تبلیغاتی و روانی دستگاههای فعال ادراکساز علیه ملت ایران را دنبال میکردند.
پس از برگزاری انتخابات اما کشور با شرایط جدیدی مواجه شد. بخشی از رایدهندگان به کاندیدای بازنده انتخابات، در نتیجه همین موضعگیریها و هجمهها بر بروز تقلب در انتخابات تاکید داشتند. هر چند پس از بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبههای 29 خرداد قریب به اتفاق این گروه از مردم معترض چالش خیابانی را رها کردند با این حال یک جمعیت چندهزار نفره با سردمداری سرپلهای سرویسهای خارجی یا رابطان با گروههای ضدانقلاب در مناسبتهای مختلف ابراز وجود میکردند و به آشوب و ایجاد ناامنی در شهر تهران دامن میزدند.
اوج این آشوبطلبی اما در عاشورای سال 88 بود. عاشورا نماد حریت و روحیه ضداستکباری یک ملت و یک مذهب در طول تاریخ به شمار میآید. عاشورا صرفا یک روز در تقویم یک سال نیست؛ شیعه عاشورا را تجلی عیانترین شکل مواجهه جبهه حق و باطل میداند. عاشورا صریحترین معیار برای تشخیص خیر و شر است. وابستگی به مکتب عاشورا حتی در حداقلیترین شکل خودش «بموقع» مسیر را مشخص و تردید را برطرف میکند. سال 88 اما این متر و معیار مورد هتک حرمت قرار گرفت. فتنهگران با سردمداری سران فتنه به مکتب مقدس عاشورا جسارت کردند. فتنهگران و هتاکان به حرمت سیدالشهدا «مردم خداجوی» خوانده شدند و این دهنکجی به تکتک شیعیان و دوستداران امام حسین(ع) در طول تاریخ به حساب میآمد. جسارت به عاشورا طینت واقعی فتنهگران و سران فتنه را برای مردم عیان کرد و همین امر موجب شد نقطه پایانی روزهای پرالتهاب فتنه 88 در 9 دی رقم بخورد. ملت امام حسین(ع) 9 دی وابستگی مکتبی و عقیدتی خود را به سیدالشهدا(ع) نشان داد و برای جهانیان عیان کرد هویت دینی یک ملت پرکننده هر گونه شکاف و خلأ در بعد سیاسی و اجتماعی میتواند باشد.
در طول تاریح بویژه پس از انقلاب، مردم ایران نشان دادهاند رعیت امام حسین(ع) هستند و 9 دی عیانترین تجسم این وابستگی عقیدتی بود؛ موضوعی که حاجقاسم سلیمانی اینگونه به آن اشاره کرد: ما ملت امام حسینیم.
ارسال به دوستان
فتنه تحریم علیه مردم
سیدحامد ترابی: تاکنون حرفهای زیادی درباره نقش فتنه در افزایش تحریمهای آمریکا زده شده است. با انتشار صحبتهای اوباما در کتاب خاطراتش این موضوع مجددا در رسانهها برجسته شد. اوباما در کتاب خاطرات خود میگوید: «در شرایطی که این کشور وارد چرخه هرجومرج و سرکوبگری بیشتر میشد ما راهبردمان را به سمت دومین گام راهبرد منع اشاعهای خودمان تغییر دادیم؛ یعنی بسیج کردن جامعه بینالمللی برای اعمال تحریمهای اقتصادی سخت و چندجانبهای که میتواند ایران را وادار به حضور در میز مذاکره کند».1 اما تحمیل تحریمهای سخت به چه معنا بود؟ اندیشکده «سابان» از اتاق فکرهای آمریکایی در تحلیل خود ابعاد دقیقتری از راهبرد تحریمی آمریکا پس از فتنه 88 را رمزگشایی میکند. اندیشکده سابان اشاره میکند: «تا پیش از سال 88 به واکنشهای مردم ایران نسبت به افزایش تحریمهای اقتصادی توجه نمیشد اما پس از انتخابات سال 88 و ادعای تقلب در انتخابات و تداوم تظاهرات خیابانی و نافرمانیهای مدنی و نیز تلاش برای هدف قرار دادن اعتبار نظام، پیشزمینههای سیاستگذاران ایالاتمتحده عمیقا تغییر کرد و افکار عمومی ایران یا دستکم بخشی از افکار عمومی مستقیما به محاسبات آمریکا افزوده شد».2 پس از فتنه 88، مسؤولان آمریکایی که شکافی را بین مردم احساس کردند، سعی کردند با افزایش فشار به مردم، این شکاف و فشار به حاکمیت را عمیقتر کنند. همانطور که «ریچارد نفیو» میگوید، آنها به این نتیجه رسیده بودند که حکومت ایران نسبت به مردمش بیتفاوت نیست و افزایش فشار اقتصادی بر مردم، میتواند حاکمیت را مجبور به تغییر رفتارهای سیاسیاش کند. در واقع پس از فتنه 88 سیاست تحریمی آمریکا به جای ایجاد فشار اقتصادی به حاکمیت، تبدیل به ایجاد فشار اقتصادی به مردم شد و از این پس عبارت تحریمهای فلجکننده بر سر زبان مسؤولان آمریکایی افتاد؛ تحریمهایی که مستقیما مردم را هدف قرار میداد و به قول ریچارد نفیو به همین دلیل حتی اثرات ضدبشر دوستانه داشت که گریزی از آن نبود.3
آمریکا پس از فتنه 88 برای افزایش فشار به مردم دست به اقدامات تحریمیای زد که تا پیش از آن بیسابقه بود. بنابراین فتنه 88 را باید شروع اولینها در تحریم دانست؛ اولینهایی که زمینه فشار بر مردم را فراهم کرد. در این یادداشت نگاه کوتاهی به این موضوع میکنیم تا مشخص شود فتنه 88 چگونه زمینهساز تحریمهای فلجکننده و فشار بر زندگی مردم شد.
الف- جریمه بانکهای خارجی همکاریکننده با ایران برای نخستینبار
تا پیش از سال 88، آمریکا معمولا برای مجازاتهای تحریمی به بانکهای آمریکایی اکتفا میکرد اما از آذرماه سال 88 برای نخستین بار یک بانک خارجی- کریدت بانک سوییس- را به بهانه تخلف از تحریمهای آمریکا علیه ایران 536 میلیون دلار جریمه کرد تا آن بانک مجبور شود برای ادامه فعالیتهایش در آمریکا جریمه پرداخت کند و دیگر برای ایران تحریمها را دور نزند؛ جریمهای که آغاز مسیر راهبرد جدید آمریکا یعنی افزایش فشار برای مذاکره بود. راهبردی که هیلاری کلینتون، وزیر وقت خارجه آمریکا آن را سیاست آمریکا از سال 2009 (1388) بیان میکند.
ب- تحریم صادرات بنزین برای نخستین بار
تیرماه سال 1389، نمایندگان کنگره آمریکا با هدف مختل کردن زندگی مردم ایران، تحریم صادرات بنزین به ایران را کلید زدند. نمایندگان کنگره آمریکا در آن سال با اصلاح قانون «ایسا» مجازاتهای سنگینی از جمله ممنوعیت تبادلات بانکی ارزی در آمریکا برای صادرکنندگان بنزین به ایران را وضع کردند. این تحریم نیز با هدف فشار به مردم اعمال شد. مارک کرک، نماینده کنگره آمریکا معتقد بود مردم ایران با کمبود بنزین دچار مشکل میشوند و به حکومت برای تغییر در سیاستهایش فشار میآورند.4
پ- استفاده از ابزار دلار علیه بانکهای خارجیای که با ایران کار میکنند برای نخستین بار
تا پیش از فتنه 88، آمریکا بانکهای ایرانی را در لیست تحریم قرار میداد و ایران با استفاده از بانکهای دیگر، تبادلات مالی خود را انجام میداد تا از درآمدهای ارزیاش استفاده کند. وزیر خزانهداری آمریکا نیز آن زمان (سال 87) گفت ما بانکی را تهدید به حذف از نظام پرداخت دلار نمیکنیم.5 اما بعد از فتنه 88 در قانون جامع تحریمهای ایران، که در مقدمه آن یکی از علل وضع این قانون اتفاقات سال 88 در ایران بیان شده بود، آمریکا به جای بانکهای ایرانی، بانکهای خارجی را هدف قرار داد و اعلام کرد همکاری با ایران به معنای حذف از نظام پرداخت دلار است. کوهن، مسؤول تحریمهای آمریکا نیز اعلام کرد بانکهای دنیا باید بین کار کردن با ایران یا نظام پرداخت دلار یکی را انتخاب کنند.6 این اتفاق زمینهساز شوک ارزی در سال 89 و افزایش قیمت دلار در ایران بود.
ت- تحریم بانک مرکزی ایران برای نخستین بار
دیماه سال 90، در قانون اختیارات دفاع ملی برای سال مالی 2012(NDAA2012)، که اوباما آن را در ایام تعطیلات آخر سال 2011 امضا کرد، بانک مرکزی ایران در لیست تحریم رفت و هرگونه همکاری مستقیم و غیرمستقیم بانکهای خارجی با بانک مرکزی شامل جریمه و حذف بانک خارجی از نظام پرداخت دلار شد. این تحریم بهمنزله تنگتر شدن حلقه دسترسیهای ارزی ایران بود.
ث- استفاده از ابزار دلار علیه صادرات نفت ایران برای نخستین بار
در قانون اختیارات دفاع ملی برای سال مالی 2012، علاوه بر تحریم بانک مرکزی ایران که دسترسیهای ارزی ایران را محدود میکرد، اعلام شد کشورهای خریدار نفت ایران نمیتوانند پول نفت را به ایران پرداخت کنند و در صورت پرداخت پول برای خرید نفت ایران از نظام پرداخت دلار حذف خواهند شد. تنها راه حذف نشدن از نظام مالی آمریکا نیز کاهش خرید نفت از ایران بیان شده بود. با اجرای این قانون، فروش نفت ایران از 5/2 میلیون بشکه در روز به یک میلیون بشکه رسید و درآمدهای ارزی ایران کاهش یافت. علاوه بر این با تحریم بانک مرکزی، دسترسی به درآمدها هم محدود شد. بنابراین زمینه شوک ارزی 91 با این قانون فراهم شد؛ شوکی که در کنار نقدینگی عامل افزایش قیمت ارز، تورم ناشی از آن و فشار بر زندگی مردم شد.
ج- گسترش تحریمهای بانکی به پتروشیمی، خودرو، فلزات و طلا
تحریمهای فلجکننده که پس از فتنه 88 شروع شد، دامنه تحریمها را بشدت گسترش داد و هر روز از ابزار دلار علیه بخشی از اقتصاد استفاده میشد. به طور کلی از سال 88 تا 92، برای نخستینبار بخش پتروشیمی، خودرو، فلزات و طلا نیز مشمول تحریمهای بانکی شدند و تجارت در این زمینهها و تسویه مالی مرتبط با آن، شامل جریمه حذف از نظام پرداخت دلار میشد.
-------------------------------
پینوشت:
1- صفحه 202 کتاب سرزمین موعود به نقل از:
https://tn.ai/2393925
2- https://www.brookings.edu/wpcontent/uploads/2016/06/201003_economic_pressure_iran_maloney.pdf
3- ریچارد نفیو، فارسی، ص 102
4- هنر تحریمها، ریچارد نفیو، ترجمه: مرکز پژوهشهای مجلس، ص 68
5- جنگ استوارت لوی، 31 اکتبر 2008، نیویورکتایمز
6- https://www.treasury.gov/press-center/press-releases/Pages/tg1323.aspx
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|