|
دوسالانه بی دوسالانه، رقابت هم بی رقابت
فیلم؛ غایب جشنواره فیلم کودک!
گلایه از بیمهریهایی که به سینمای کودک میشود و آن را به حاشیه میراند، امر بدیعی نیست اما با اخباری که از جزئیات سیوپنجمین دوره جشنواره فیلم کودک منتشر شده، به نظر میرسد پای این بیمهریها به این جشنواره هم کشیده شده و همان اندک توجه به حوزه کودک هم در حال از دست رفتن است.
به گزارش «وطنامروز»، در روزگاری که اهالی سینما بویژه فعالان سینمای کودک از سهم کم کودکان از سینما گلایهمندند، انتظار میرفت جشنواره فیلم کودک بتواند امید و انگیزهای برای این حوزه باشد و چراغ آن را روشن نگه دارد اما این جشنواره هم امسال حال و روز خوشی ندارد. ۳ ماه و اندی مانده به برگزاری این رویداد سینمایی، زمزمههایی از احتمال لغو برگزاریاش در سال جاری و تبدیل آن به رویدادی دوسالانه به گوش میرسد و دبیر جشنواره با اشاره به تعدد نظرات راجع به شیوه برگزاری به خبرنگار صداوسیما میگوید: «برخی معتقدند اگر این جشنواره سالانه برگزار شود خوب است و برخی معتقدند اگر دوسالانه برگزار شود به نفع سینمای کودک و نوجوان خواهد بود». نفع این دوسالانه شدن برای سینمای کودک را در خوشبینانهترین حالت میتوان فرصت بیشتر فیلمسازان برای تولید آثار معنا کرد اما از سوی دیگر، انباشت فیلمهای ۲ سال متوالی برای شرکت در جشنواره و انتظار ۲ ساله یک فیلمساز کودک برای جشنواره و از بین رفتن انگیزه و پویایی در این حوزه را نباید از نظر دور داشت. شاید با نظر به همین مسائل بود که تصمیم بر این شد تا حداقل امسال هم این رویداد بسامد سالانه خود را حفظ کند.
قرار بر این است سیوپنجمین دوره جشنواره بینالمللی سینمای کودک مهرماه امسال طبق روال سابق برگزار شود اما کیفیت برگزاری علیالظاهر طبق روال سابق نیست. با توجه به شنیدهها، هیچ تقاضایی برای تولید در این حوزه از سینما وجود ندارد و در نتیجه این دوره از جشنواره برخلاف دورههای گذشته، با نمایش فیلم همراه نخواهد بود و قاعدتا در چنین شرایطی رقابتی هم در کار نیست، بلکه صرفا مراسمات جانبی را در این رویداد شاهد خواهیم بود که بزرگداشت بزرگان این حوزه از جمله آنهاست.
کاهش تولیدات سینمایی حوزه کودک منجر به کسادی بازار جشنواره فیلم کودک شده و صدور تنها یک پروانه ساخت سینمایی در حوزه کودک از ابتدای سال جاری نیز این هشدار را میدهد که این کسادی ادامهدار باشد. در همین باره، گفتوگویی با سیدمهدی میرفخرایی، تهیهکننده سینمای کودک داشتیم و نظر وی درباره علل این وضع نابسامان حوزه کودک را پرسیدیم.
سیدمهدی میرفخرایی بخشی از ضعف در تولید آثار کودک را متوجه پخشکنندهها دانست و گفت: هنوز پخشکننده حرفهای به معنای واقعی در سینمای کودک نداریم؛ حتی خود شرکتهای پخش سانس، اکرانهای خود را در اختیار آن دسته از فیلمهایی میگذارند که شانس فروش بیشتری دارند و احتمال فروش بیشتر، امتیاز مهمی برای آنها در گزینش فیلمهاست. این ملاکهای غلط اگر تصحیح نشود، میتواند خسارات جبرانناپذیری به سینمای کودک وارد کند.
وی در توصیف ضرورت توجه مضاعف به قشر کودک گفت: سینمای کودک ما به عنوان یکی از معدود عرصههایی که در آن به قشر کودک توجه میشود، نیاز جامعه و آینده این کشور است. مهمترین مسالهای که همواره در جشنواره فیلم کودک و نوجوان طی سالیان برگزاری آن وجود داشته، این است که این حوزه شدیدا نیازمند حمایتهای معنوی و مالی است تا بتواند به روزهای اوج خود برسد. در بخش اکران نیز باید حمایت جدیتری از سوی دولت و نهادهای مربوط انجام شود و برخی ملاکها از جمله شانس فروش و... کمرنگتر شود؛ البته که نیازسنجی و مخاطبسنجی نیز همواره باید مد نظر قرار گیرد و نمیتوان منکر اهمیت آن شد.
تهیهکننده کودک موانع ورود به حوزه کودک و برخی سنگاندازیها به تولیدکنندگان را دیگر علت ضعف تولیدات دانست و اضافه کرد: به نظر من بستر باید به صورتی فراهم شود که شرایط ورود برای هر فیلمسازی که توان و قابلیت کار کردن در جشنواره فیلم کودک را دارد، فراهم شود. متاسفانه آنقدر موانع در این مسیر بسیار است که فیلمسازان را ناامید و برای ادامه فعالیت در این حیطه بیانگیزه میکند. اگر میخواهیم بخش خصوصی به سینمای کودک ورود کند، نباید سنگاندازیها مانع پیشروی در این مسیر شود و بنیاد سینمایی فارابی به عنوان برگزارکننده این رویداد، باید این نکته را در نظر داشته باشد.
میرفخرایی نابرابری شرایط رقابت را نیز در این فقر تولید موثر دانست و گفت: فیلمسازان بخش خصوصی به دلیل اینکه از لابیگریها و رانتها استفاده نمیکنند طبیعتا این موضوع موجب میشود از گوی چرخه رقابت با برخی آثار که از رانتها بهره بردهاند، دور بمانند. امیدوارم این مساله با درایت بنیاد سینمایی فارابی هرچه زودتر رفع شود. حوزه کودک اگر مورد بیتوجهی و بیمهری واقع شود، در آینده هم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که کودکان اعتنایی به صحبتهای ما داشته باشند و در دوگانه آثار داخلی و خارجی، سینمای داخلی را برگزینند.
وی در پایان راه خروج از این وضعیت را مدنظر قرار دادن روانشناسی و نیازسنجی کودک و نوجوان معرفی کرد و یادآور شد: اگر روانشناسی و نیازسنجی کودک و نوجوان را مدنظر نداشته باشیم، توقع دوری آنها از محتواهای خارج از عرف ما انتظاری بیجاست. ما باید خوراک و محصولی برای کودکان و نوجوانان کشورمان عرضه کنیم که عرضه و تقاضای فرهنگی این قشر، از تناسب خود خارج نشود و آنها را به سوی محتواهای نامناسب سوق ندهد.
ارسال به دوستان
سکوت اردوگاه اصلاحطلبان در مواجهه با سریال هتاکیهای اخیر علیه سرداران و جبهه مقاومت نشانه رضایت از این مواضع است
حدیث نفس از پستوی اختر
یونس مولایی: سکوت گوشخراشی بر اردوگاه اصلاحات حاکم شده است، گویی این بار اصلاحطلبان پرسروصدا که عادت داشتند از هر موضوعی ولو به کنایه سخنی بگویند تا موضع خود را در جامعه تحکیم کنند، در اجماعی قابل پیشبینی با سکوت در برابر مواضع فردی که سالها برای او نمادسازی کرده بودند، تلاش دارند پیام دیگری را به جامعه منتقل کنند. به گزارش «وطنامروز»، یک هفته از متن هتاکانه و سراسر اوهام میرحسین موسوی میگذرد؛ متنی که بیش از همه به علت مواضع توهینآمیز درباره شهدای مدافع حرم و طرح ادعاهایی همچون عاملیت ایران در شکلگیری داعش(!) مورد انتقاد قرار گرفته است. بیراه نیست اگر مقدمه موسوی بر ترجمه بیانیههای سالهای 88 و 89 به زبان عربی را ضدملیترین موضع یک چهره سیاسی در دهه اخیر به حساب آوریم؛ ادعاهایی که فراتر از خطای محاسباتی و ادراکی، در فهم معادلات منطقه از منظر ادبیات نیز جزء وقیحانهترین مکتوباتی به حساب میآید که همانند آن را در کلکسیون جریانات برانداز و ضدانقلاب نیز بهندرت میتوان پیدا کرد. خشم ایرانیان از گستاخی موسوی درباره قهرمانان ملی و شهدای مدافع حرم اما با سکوت قابل پیشبینی تمام چهرهها و محافل شناختهشده اصلاحطلب مواجه شد؛ سکوتی که اگر معنادارتر از جملات موسوی باشد، یقینا کم معناتر نیست. چهرههایی که همواره به بهانههای مختلف در تلاش بودند با متهم کردن رقبای سیاسی به عدم تعهد به منافع ملی در فضای سیاسی کشور یکهتازی کنند، حالا در مقابل ضدملیترین مواضع موسوی استراتژی سکوت را در پیش گرفتهاند. پرسش از چیستی و چرایی این استراتژی تا حد زیادی میتواند پاسخگوی سوالات متعددی در معادلات سیاسی کشور باشد.
* منفعت در سکوت
در خوشبینانهترین حالت میتوان سکوت جبهه اصلاحات را سکوتی منفعتجویانه تصور کرد. به گونهای که آنها از سویی تمایل به اتخاذ موضع صراحتا حمایتآمیز از موسوی ندارند، چرا که به شراکت در این ننگ متمایل نیستند و از سوی دیگر نسبت به این واقعیت نیز آگاهی دارند که محکومیت این موضع کاندیدای اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری سال 88، دومینویی از پرسشهای جدید را مطرح میکند که در نهایت پاسخگویی به تکتک آنها چیزی جز اعتراف به خیانت این جریان در حق مملکت ندارد. در چنین فضایی اصلاحطلبان یقینا تلاش میکنند با اتخاذ استراتژی سکوت، نه مواضع موسوی را تایید کنند و نه به آن انتقادی وارد کنند. در چارچوب نگاه منفعتطلبانه، سکوت اصلاحطلبان هر چند به تضعیف بیش از پیش جایگاهشان در فضای عمومی منتهی میشود اما آنها را از هزینهای بزرگتر در امان نگه میدارد. به عبارت دیگر، آنها هزینه کمتر را که مفیدتر از هزینه کلان (یعنی اعتراف به خیانت این جریان در فتنه 88) است، انتخاب میکنند تا اظهارات موسوی با گذر زمان به دست فراموشی سپرده شود.
* این صدا آشنا نیست؟
هر چند استراتژی سکوت منفعتجویانه را میتوان پیشفرضی قریب به ذهن دانست اما این موقعیت روی دیگری نیز دارد. مواضع خائنانه و ضدملی موسوی و جسارت گستاخانه وی در توهین به شهدای مدافع حرم و سرداران مقاومت، با توجه به جایگاهی که این عنصر فتنهگر در پازل اصلاحطلبان دارد مورد توجه است اما رد مواضع وی را در مناسبتها و موقعیتهای فراوانی میتوان در مواضع آشکار و نهان اصلاحطلبان پیدا کرد. جریان فتنه از همان سال 88 مرزبندی خود را با جبهه مقاومت عیان کرد و در 13سال گذشته به بهانههای مختلف نیز با نیروهای مقاومت در زاویه بوده است. سوای تفسیر اصلاحطلبان درباره فتنه منطقهای که آتش آن در سوریه جرقه خورد- که وجه اشتراک تام با غرب و دولتهای مرتجع عربی داشت- اصلاحطلبان همواره در تلاش بودهاند با دوگانهسازی میان منافع ملی ایران و نیروهای مدافعان حرم در فضای داخلی حمله به نیروهای مقاومت را نیز پی بگیرند.
مواضع چهرههای شناختهشده اصلاحطلب همانند مصطفی تاجزاده، غلامحسین کرباسچی، فائزه هاشمی و... در حمله به مدافعان حرم بارها در این سالها خبرساز بوده است اما دیگر چهرههای اصلاحطلب موضع روشنی در مواجهه با اظهارات این اشخاص نداشتهاند تا جایی که فائزه هاشمی چند ماه پیش با حمله به مدافعان حرم مدعی شد جمهوری اسلامی ایران بیش از رژیم صهیونیستی در غرب آسیا جنایت کرده است(!) رسانههای اصلاحطلب در سالهای گذشته همواره از هر فرصت برای تضعیف جریان مقاومت و تئوریزه کردن تسلیم مقابل تجاوز خارجی بهره بردهاند. در چنین فضایی بعید است مواضع موسوی را مواضعی بیگانه با اصلاحطلبانی به حساب آورد که استراتژی سکوت را در مقابل ادعاهای او در پیش گرفتهاند.
ارسال به دوستان
هالکهای تقلبی اصلاحات
جریان اصلاحطلب از توهین به قهرمانان مقاومت تا قهرمانسازی از زلنسکی و احمد مسعود
علی عوضخواه: نزدیک به یک هفته از انتشار فحشنامه یکی از سران فتنه 88 که با هدف توهین به شهدای مدافع حرم، حمله به محور مقاومت و سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی و همچنین در حمایت از مواضع داعش و تروریسم نگاشته شد، میگذرد و در طول این مدت، مردم ایران به شیوههای مختلف چه در فضای مجازی و چه با برگزاری تجمعات اعتراضآمیز، ضمن اعلام انزجار از موسوی و دیگر فتنهگران، از شهید همدانی و دیگر شهدای مدافع حرم حمایت کردند. با این وجود، اصلاحطلبان که درباره هر موضوع بیربط و با ربطی، قلمفرسایی و اظهارنظر میکردند، ترجیح دادهاند سکوت کنند، سکوتی که با توجه به مواضع اصلاحطلبان در موارد مشابه، نشان از تایید فحشنامه موسوی از سوی این جریان دارد. اساسا سران فتنه و اصلاحطلبان تندرو دیگری مثل دختر هاشمیرفسنجانی و مصطفی تاجزاده به عنوان بلندگوی دوم خردادیها به حساب میآیند و وظیفه دارند مواضع هنجارشکنانه و ضدملی این جریان را که کسی جرأت بیانش را ندارد، اتخاذ و منتشر کنند. به طور مثال فائزه هاشمی که از اهانت به پیامبر گرامی اسلام تا مقایسه جمهوری اسلامی با رژیم صهیونیستی را در کارنامه خود به ثبت رسانده، هیچ زمانی به خاطر اتخاذ مواضع تخریبی و اهانتآمیز خود از سوی اصلاحطلبان توبیخ و مورد انتقاد واقع نشده است، چرا که مواضع فائزه هاشمی مواضع اندرونی اصلاحطلبان است که هر از گاهی از زبان او گفته میشود. در طول چند سال گذشته که جریان مقاومت در منطقه به خاطر مبارزه افتخارآفرین با داعش و مقابله با رژیم صهیونیستی در کانون توجهات قرار گرفته، اصلاحطلبان همواره در مواضع خود به انتقاد از محور مقاومت و پشتیبانی جمهوری اسلامی از نیروهای مقاومت پرداختهاند. البته مواضع اتخاذی اصلاحطلبان بیش از آنکه رنگ و بوی انتقاد داشته باشد، از روی لجاجت، دشمنی و در جهت تخریب بوده است و چه زخم زبانهایی که این جریان غربگرا در کشور، به خانوادههای شهدای مدافع حرم نزدهاند. صراحتا باید گفت جریان دوم خرداد نه تنها اعتقادی به محور مقاومت که برآمده از شعارهای استکبارستیزی و ظلمستیزی جمهوری اسلامی است و ریشه در فلسفه انقلاب اسلامی دارد ندارند، بلکه هر زمانی که فرصتی برایشان فراهم آمده، مخالفت خود با مقاومت و سیاستهای منطقهای ایران را ابراز کردهاند. جنگ سوریه بارزترین مثالی است که میتوان در این باره به کار برد. از زمان ظهور داعش و سایر گروهکهای تکفیری در سوریه که هدفشان پس از سوریه و عراق، حمله به ایران بود، کسی به یاد ندارد که اصلاحطلبان به حمایت از جریان مقاومت بپردازند. برعکس، خیانتآمیزترین مواضع علیه جبهه مقاومت را اتخاذ کردهاند. دیماه سال 99 و در ایام سالروز شهادت شهید سلیمانی بود که فائزه هاشمی در گفتوگویی که با سایت اصلاحطلب انصاف نیوز داشت، دستاوردهای شهید سلیمانی در منطقه را زیر سوال برده و گفته بود: «نتیجه عملکرد آقای سلیمانی و ما به عنوان مقاومت چه شد؟ چه گرهی از مشکلات کشور ما باز کرد؟ چه مسیری را برای توسعه باز کرده است؟» دختر هاشمی سال گذشته نیز در اظهاراتی جمهوری اسلامی ایران را متهم به دست داشتن در جنگهای سوریه و یمن کرد و گفت: «جمهوری اسلامی بیشتر از اسرائیل مسلمان کشته است. آمار کشتههای سوریه را در نظر بگیرید که 500 هزار نفر است و ما در این قضیه نقش داشتیم یا یمن که 7 سال است جنگ داخلی است و باز در این قضیه نقش داشتیم. اگر کشتههای فلسطینی به دست اسرائیلیها را حساب کنیم، بعید به نظر میرسد به 100 یا 200 هزار نفر برسد. یعنی ما بیشتر از اسرائیل مسلمانکشی به راه انداختهایم». این اظهارات فائزه هاشمی به عنوان دختر رئیسجمهور اسبق ایران، دست به دست کاربران عربزبان شبکههای اجتماعی چرخید و باعث موجسواری جریانات ضدانقلاب علیه ایران شد. وارونه جلوه دادن نقش مدافعان حرم در سوریه نیز از جمله تلاشهای اصلاحطلبان برای تخطئه حضور قدرتمند ایران در مقابله با تروریستهای منطقه بود. به عنوان مثال روزنامه اصلاحطلب قانون در گزارشی تحت عنوان «پشتصحنه یک شهادت؛ عواملی که سبب شد محسن حججی شهید شود» که در سال 96 منتشر شد، حمله موشکی مقتدرانه و غرورآفرین سپاه به مقر داعش در دیرالزور را همردیف حمله آمریکا به غیرنظامیان در سوریه، اقدامی تنشزا خواند و آن را عامل شهادت شهید حججی معرفی کرد! یدالله سلامی از نمایندگان اصلاحطلب ادوار مجلس شورای اسلامی نیز در اظهارنظری گفته بود اگر ایران وارد مبارزه با داعش نمیشد، اصلا آنها وارد ایران و شهرهای ایران نمیشدند. آبانماه سال 95 شبکه العربیه عربستان سعودی هم به پوشش سخنان سلامی پرداخته بود و آن را نقل کرده بود. اصلاحطلبان نشان دادهاند در تحلیل شرایط و وضعیت منطقه نیز بهرغم ادعایی که دارند، چیزی برای گفتن ندارند و در اکثر مواقع تحلیل اشتباهی به مخاطب خود ارائه میدهند. به گزارش فارس، احمد نقیبزاده، استاد دانشگاه و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران مهرماه سال گذشته درباره سرنوشت سوریه گفته بود: رفتن اسد قطعی است و هر روز که میگذرد، آینده سوریه در ابهام بیشتری فرو میرود، زیرا کشتارهای بیشتر فضا را انتقامجویانهتر میکند. حال که فرجام کار بدین جا رسیده است اسد باید برای جلوگیری از کشتار و بحرانهای بیشتر در سوریه بعد از خود، از کار کنارهگیری کند و در برابر زور و مکر تسلیم شود.
محمدرضا خاتمی، برادر کوچکتر رئیس دولت اصلاحات نیز درباره وضعیت سوریه گفته بود:
مساله اصلی این است که آیا حضور نظامی ما در سوریه منطقی و قابل قبول است یا نه؟ از نظر اصلاحطلبان این حضور نظامی خیلی معنا ندارد. البته این تبلیغات و شعار وجود دارد که اگر ما آنجا نجنگیم باید با آنها در شیراز و اصفهان بجنگیم. البته من نمیدانم این چقدر واقعیت داشته باشد. بالقوه داعش برای همه خطرناک است اما به علت تفاوتهای زبانی، مذهبی و روشنفکری ایران خیلی امکان نفوذ آنها در کشور وجود ندارد!»
* طرفداران مقاومت فیک
اصلاحطلبان هر قدر در تخریب و حمله به محور مقاومت در برابر تکفیریهای مورد حمایت غرب و رژیم صهیونیستی کوشیدهاند، همانقدر نیز طرفدار نسخه فیک مقاومت که ریشه در تفکرات غربی دارد بودهاند و سعی داشتهاند با قهرمانسازی از چهرههای وابسته به غرب، در مقابل قهرمانهای بیبدیلی مثل شهید سلیمانی، دست به اسطورهسازی فیک بزنند. به طور مشخص ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین و پیشتر از او، احمد مسعود در افغانستان، از جمله افرادی بودند که جریان اصلاحات در صدد قهرمانسازی از آنها بودند. یک سال قبل که طالبان در پی خروج آمریکا از افغانستان به دنبال قبضه قدرت در افغانستان بود و احمد مسعود داعیه مقاومت در برابر طالبان را داشت، اصلاحطلبانی که روزگاری شعار «نه غزه، نه لبنان» و «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» را در راستای مخالفت خود با حضور ایران در سوریه سر میدادند، شروع به نطق و بیانیهخوانی در حمایت از پنجشیر کردند. اصلاحطلبانی که روزی ایستادن در مقابل داعش را هزینه اضافی بر کشور میدانستند، برای جبههای کفنپوش شدند که دل در گرو آمریکاییها داشت. محمد قوچانی، سردبیر وقت روزنامه سازندگی نوشت: «نباید افغانستان را دست بسته تحویل طالبان بدهیم. باید ائتلاف سیاسی «عبدالله-کرزی» و نیروی مقاومت «احمد مسعود» را تقویت کنیم». عمادالدین باقی هم در شهریورماه سال گذشته و در بحبوحه حوادث افغانستان در یادداشتی نوشت: «راه رهایی از شر تروریسم از پنجشیر میگذرد. آینده امن برای افغانستان و ایران از راه پنجشیر میگذرد و شکست پنجشیر شکست افغانستان، ایران، خاورمیانه و بلکه همه جهان است. پنجشیر میدان راستیآزمایی مدعیان مقاومت بود که ادعای مقاومتشان گوش فلک را کر کرده و در حالی که صدها کیلومتر دورتر در سوریه نیروهای مادی و انسانی ایران را به عنوان مقابله با داعش به باد دادند، درباره هموطنانمان در کنار گوشمان که قربانی تروریستهای طالبان میشدند، نظارهگر بودند». اصلاحطلبان درحالی در تلاش بودند از احمد مسعود یک قهرمان بسازند که خود مسعود در تهران در حال گفتوگو و مذاکره با طالبان بود. دی سال گذشته بود که اخباری مبنی بر دیدار وزیر خارجه طالبان و احمد مسعود در تهران منتشر شد و سعید خطیبزاده، سخنگوی وقت وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران درباره این دیدار گفت: ایران میزبان گروههای مختلف افغانستانی است و در این سفر هم ایران میزبان این گفتوگوها بوده و گفتوگوهای خوبی بین این رهبران در حال انجام است.
* قهرمان کاذب دیگر، این بار از اوکراین
اسفند سال گذشته روسیه پس از هشدارهای متعدد به دولت اوکراین مبنی بر اینکه اجازه نخواهد داد ناتو به مرزهای روسیه نزدیک شود، به اوکراین حمله کرد. جدا از اینکه وقوع جنگ در هر نقطهای از دنیا مذموم است اما جنگ روسیه و اوکراین ریشه در تلاش اوکراین برای پیوستن به ناتو و باز شدن پای آمریکا به مرزهای روسیه داشت. روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد در شماره روز نهم اسفند سال 1400 خود در گزارشی تحت عنوان «درس زلنسکی به سیاستمداران پرمدعا» نوشت: «ایستادگی زلنسکی نشان میدهد او بازی را بلد است و میداند در شرایط بحرانی چگونه به مردم کشورش کمک کند و آنها را تنها نگذارد». اما نقطه اوج تلاش اصلاحطلبان برای قهرمانسازی از زلنسکی را میتوان در تیتری که روزنامه سازندگی برای توصیف او به کار برد مشاهده کرد: «رئیسجمهور در میدان» و به این شکل به تمجید و تقدیر از زلنسکی پرداخت. با این وجود تلاشهای اصلاحطلبان برای قهرمانسازی از زلنسکی نیز که در جهت تلاش غرب برای معرفی رئیسجمهور اوکراین به عنوان یک قهرمان بود، چند صباحی بیشتر طول نکشید و با تنها گذاشتن زلنسکی توسط غرب، بویژه آمریکا، این پروژه هم به بنبست رسید و شکست خورد. رئیسجمهور اوکراین پشتگرم به حمایتهای غرب و آمریکا به جنگ روسیه رفت اما در همان ابتدا کشورهای غربی اوکراین را تنها گذاشتند و اوج پشتیبانیشان از زلنسکی اقدامات تحریمی علیه روسیه بود. ناتو نیز طی یک عقبنشینی مذبوحانه از مواضع خود علیه روسیه، عملا دولت اوکراین را به تسلیم در مقابل روسیه فراخواند و دبیرکل ناتو در خرداد سال جاری آب پاکی را روی دست اوکراینیها ریخت و اعتراف کرد هر گونه توافق صلح برای پایان دادن به جنگ در این کشور، مستلزم مصالحه از جمله درباره سرزمینهای مورد اشغال یا مورد ادعای روسیه است. قبلتر از او نیز هنری کیسینجر، وزیر خارجه آمریکا در دوران جنگ سرد در نشست مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوییس گفت اوکراین باید مذاکرات را قبل از ایجاد تحولات و تنشهایی که به آسانی قابل حلوفصل نیست، آغاز کند. او به دولت کییف توصیه کرد برای دستیابی به توافق صلح با مسکو، باید بخشی از سرزمین خود را به روسیه بدهد.
آنچه مشخص است اینکه اساساً اصلاحطلبانی که همواره دنبالهرو غرب بودهاند، مواضع خود را براساس خوشآمد غربیها اتخاذ میکنند. تخریب جبهه مقاومت اصیل اسلامی و تلاش برای قهرمانسازی فیک، آنطور که غرب میخواهد، موید این موضوع است. منافع ملی مفهومی است که اصلاحطلبان با آن بیگانهاند و آنچه برایشان اهمیت دارد، جلب نظر و رضایت آمریکاست و این را میتوان در فحشنامه یکی از سران فتنه علیه شهدای مدافع حرم یا دیگر مواضع و بیانیههای اصلاحطلبان به وضوح مشاهده کرد.
ارسال به دوستان
در پی عملیات مسلحانه در قدس اشغالی دستکم ۱۰ صهیونیست زخمی شدند
قهرمان پشت قهرمان
بامداد دیروز در جریان عملیات مسلحانه یک شهروند فلسطینی علیه شهرکنشینان صهیونیست اسرائیلی در قدس اشغالی، دستکم 10 صهیونیست زخمی شدند. در همین رابطه شبکه خبری روسیاالیوم گزارش داد وضعیت جسمانی 3 نفر از آنها وخیم است. کانال 12 تلویزیون رژیم صهیونیستی گزارش داد عامل حمله در ۳ منطقه مختلف به طرف یک اتوبوس، یک خودرو و عابران پیاده در منطقه قدس قدیمی آتش گشوده است. منابع خبری عبریزبان اعلام کردند عملیات تیراندازی در قدس اشغالی، بین 10 تا 15 ثانیه به طول انجامید. در پی این عملیات پلیس رژیم صهیونیستی علاوه بر اینکه سطح هشدار را افزایش داد، نیروهای امنیتی را تقویت کرد و دست به موجی از بازداشتها در کرانه باختری زد. در همین راستا حدود ۴۰ خودروی نظامی رژیم صهیونیستی در تلاش برای یافتن عاملان این عملیات، به سمت محله «سلوان» در شرق قدس اشغالی و همچنین اردوگاه «جِنین» یورش بردند. ارتش رژیم اسرائیل بعد از گذشت 7 ساعت از اجرای این عملیات مدعی شد عامل تیراندازی قدس اشغالی را بازداشت کرده است.
سخنگوی نخستوزیر رژیم اسرائیل گفت عامل تیراندازی قدس اشغالی «امیر الصیداوی» است. در همین حال منابع محلی فلسطینی نیز گزارش دادند «امیر الصیداوی» جوان 28 ساله مجری عملیات قدس اشغالی بوده است. «فوزی برهوم» سخنگوی جنبش حماس ضمن استقبال از «عملیات قهرمانانه» قدس اعلام کرد این عملیات واکنشی طبیعی به جنایتهای رژیم اشغالگر قدس است. برهوم گفت: عملیات دلاورانه و دلیرانه بیتالمقدس، واکنشی طبیعی به عربدهکشی و جنایت نظامیان اشغالگر و شهرکنشینان صهیونیست و جنایات هر روزه آنان علیه مردم فلسطین، سرزمین و اماکن مقدس اسلامی و مسیحی ما و تجاوزات مستمر آنان به مسجدالاقصی است. سخنگوی جنبش جهاد اسلامی فلسطین هم عملیات قدس را تبریک گفت و اعلام کرد این عملیات در راستای ادامه مقاومت در برابر اشغالگران اجرا شده است. سخنگوی کمیتههای مقاومت فلسطین نیز اعلام کرد عملیات قهرمانانه بیتالمقدس پیامی به دشمن است که ملت فلسطین و مقاومت هرگز عقبنشینی نخواهند کرد.
* پیامهای عملیات قدس
عملیات جدید مبارزان فلسطینی در شهر قدس اشغالی کمتر از یک هفته پس از شهادت «ابراهیم نابلسی» از فرماندهان گردانهای شهدای الاقصی در کرانه باختری رقم خورد. رژیم صهیونیستی این روزها بشدت نگران تشدید مقاومت و مبارزه مسلحانه مبارزان فلسطینی در کرانه باختری بویژه بعد از تجاوزگری اخیر به نوار غزه و تاکید جنبش جهاد اسلامی فلسطین بر پاسخ به جنایات صهیونیستها علیه فرماندهان این جنبش و اهالی غزه است. آنچه عملیات بامداد دیروز علیه اهداف صهیونیستی در شهر اشغالی قدس را متمایزتر از سایر عملیات مبارزان فلسطینی در کرانه باختری کرد، واکنش گروههای مختلف فلسطینی در قبال این عملیات بود. این واکنشها نشان داد بر خلاف تلاشهای رژیم صهیونیستی برای ایجاد شکاف در بین اقشار و گروههای فلسطینی، آنها در حمایت از ملت فلسطین و پاسخ به جنایات این رژیم متحد بوده و به طور یکپارچه عمل کرده و از هر گونه عملیات علیه رژیم اسرائیل حمایت و پشتیبانی میکنند.
نکته قابل توجه دیگر این است که طی هفته اخیر مبارزان گردانهای شهدای الاقصی، شاخه نظامی جنبش فتح نیز در کرانه باختری فعال شدهاند و آنها هم - برخلاف رویکرد سیاسی جنبش فتح و تشکیلات خودگردان فلسطین در ایستادن در کنار تلآویو و هماهنگی امنیتی با صهیونیستها برای بازداشت مبارزان و شهروندان فلسطینی در کرانه باختری- در کنار سایر مبارزان فلسطینی فعالیت خود علیه اشغالگران را تشدید کردهاند. مبارزه مسلحانه اعضای گردانهای شهدای الاقصی ۳ روز پیش در شهر نابلس با نظامیان صهیونیست و شهادت ۳ تن از آنها خود گواه این امر است.
شاخه نظامی جنبش فتح بامداد دیروز نیز پس از عملیات مبارزان فلسطینی در شهر اشغالی قدس با صدور بیانیهای از این عملیات حمایت کرد تا گواه دیگری بر یکپارچگی گروههای مقاومت - با وجود سازشکاری شاخه سیاسی جنبش فتح و تشکیلات خودگردان با صهیونیستها- باشد. گردانهای شهدای الاقصی اعلام کرد: ما عملیات دلاورانه در شهر قدس را که به زخمی شدن صهیونیستها منجر شد، تبریک میگوییم. این عملیات پاسخی طبیعی به کشتار دشمن صهیونیستی در نوار غزه و کرانه اشغالی ما و پاسخ به ترور فرماندهان مقاومت، شهیدان ابراهیم نابلسی، خالد منصور و تیسیر جعبری بود. گردانهای شهدای الاقصی تاکید کرد: گروههای مقاومت تا پایان مبارزه با اشغالگران صهیونیست، آزادی فلسطین و پایتخت آن، قدس شریف به مبارزه خود ادامه خواهند داد. سایر گروههای مبارز فلسطینی نیز به نوبه خود با ستایش این عملیات دلاورانه، تاکید کردند مبارزه با اشغالگران ادامه مییابد.
ارسال به دوستان
تعلل و عقبماندگی بانک مرکزی در انجام اعتبارسنجی، متقاضیان تسهیلات خرد را به سختی انداخته است
اعتبارسنجی وام در محاق
با عدم راهاندازی پایگاه داده اعتباری هر بانک به صورت سلیقهای در رابطه با تضامین بانکی تصمیم میگیرد
گروه اقتصادی: تعلل و سهلانگاری بانک مرکزی در ایجاد «پایگاه داده اعتباری» برای تسهیل اعتبارسنجی بانکی باعث شده است مردم برای دریافت یک وام ساده سالها در صف انتظار باشند و در صورت مشمول شدن در نهایت با موانع عجیب بانکها مانند ضامن دولتی، سفتههای متعدد، کسر از حقوق، گواهی اشتغال، سند محل سکونت، کارت پایان خدمت و... مواجه میشوند.
به گزارش «وطنامروز»، حدود 6 ماه از وعده وزیر امور اقتصادی و دارایی جهت پرداخت تسهیلات 100میلیونی بدون ضامن میگذرد. بر اساس وعده سیداحساس خاندوزی قرار بود مردم با بهرهگیری از اعتبارسنجی و در کوتاهترین زمان ممکن وام دریافت کنند و پرداخت تسهیلات خرد بدون تشریفات و دوندگیهای مرسوم بانکی انجام شود. علی صالحآبادی، رئیسکل بانک مرکزی هم در این باره اخیرا گفته بود: «وظیفه نظام بانکی درباره وامهای خرد، تسهیل است؛ به همین منظور دسترسی آسان مردم به شبکه بانکی نظیر امضای الکترونیک و سفته الکترونیک به بانکها ابلاغ شده است. این انتظار از شبکه بانکی وجود دارد که تسهیلات خرد را با وثایق آسان به افراد با اعتبار مناسب اعطا کند». حتی رئیسکل بانک مرکزی اقدام بانکها مبنی بر درخواست ۲ ضامن برای پرداخت وام ازدواج را غیرقانونی خوانده و گفته است: «بر اساس تبصره ۱۶ قانون بودجه سال ۱۴۰۱، بانکها باید تنها با یک ضامن یا وثایق جایگزین دیگر، تسهیلات خرد را پرداخت کنند».با وجود تأکیدات فراوان رئیسکل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد اما بانکها همان مسیر گذشته خود را سپری میکنند و اینطور که پیداست اظهارنظر خاندوزی و صالحآبادی برای آنها اساسا محلی از اعراب ندارد. البته از سوی دیگر اظهارنظرهایی مانند اینکه یک ضامن برای وام ازدواج کفایت میکند، نشان از آن دارد که رئیس کل بانک مرکزی هیچ آگاهیای از دریافت تسهیلات از بانکها ندارد و حتی یک بار هم برای دریافت وام مسیرش به بانکها و متصدیان پرداخت تسهیلات نیفتاده است.
* اعتبارسنجی مدل جهانی توثیق عادلانه
بر اساس مدل مطلوب جهانی، مهمترین پیشنیاز برای تسهیل پرداخت وام، ایجاد یک سیستم یکپارچه اعتبارسنجی در سراسر کشور است؛ اتفاقی که تاکنون در کشور ما رخ نداده است.
البته اخیرا سازمان بورس سامانه توثیق الکترونیک را راهاندازی کرده که در آن سهامداران به واسطه سهم و اوراقی که دارند، میتوانند اقدام به دریافت تسهیلات کنند؛ موضوعی که هیچ ارتباطی به بانک مرکزی ندارد.
* معجزه اعتبارسنجی در افزایش دسترسی فقرا به تسهیلات
تجربه کشوری همچون آمریکا در این زمینه مؤید آن است که استقرار سیستم اعتبارسنجی سالم و کارآمد در شعب بانکی توانسته دسترسی قشر محروم جامعه را به وامهای بانکی تسهیل کند. آمارهای نشریات علمی آمریکایی حکایت از آن دارد که اعتبارسنجی توانسته میزان دستیابی تسهیلات بانکی برای 20 درصد قشر کمدرآمد آمریکا را در بازه زمانی سالهای 1970 تا 2001 بیش از 70 درصد افزایش دهد. نکته جالب توجه آن است که با وجود افزایش دسترسی فقرای آمریکا به اعتبارات از طریق سیستم اعتبارسنجی در دهههای گذشته، بدهی آنها به سیستم بانکی همواره در طول 20 سال گذشته در این کشور تقریبا رقم ثابتی بوده است و رقمی متوسط بین 11.8 تا 14.4 درصد را به ثبت رسانده است. تحقیقی دیگر در آمریکا نشان میدهد تخطی و عدم بازپرداخت وامهای مشتریانی که در سیستم اعتبارسنجی بدترین امتیازها را کسب کردهاند، 33 درصد بیشتر از کل مشتریان است و عدم بازپرداخت وام خوشحسابترین مشتریانی که دارای بهترین امتیازهای اعتباری بودهاند، 25 درصد کمتر از میانگین کل مشتریان بوده است.
* سرعت پرداخت وام در بانکها افزایش یافت
از سوی دیگر در این کشور اعتبارسنجی توانسته سرعت اعطای تسهیلات را به میزان قابلتوجهی افزایش دهد. هماکنون در بانکها، مؤسسات مالی و خردهفروشیهای آمریکا هر تصمیم مهمی برای اعطای تسهیلات به جای به طول انجامیدن در چند روز یا چند هفته، فقط در چند دقیقه یا چند ساعت گرفته میشود. در این رابطه به دلیل عدم شفافیت نظام بانکی کشورمان، آمار دقیقی از اینکه چه میزان زمان برای تشریفات بانکی تسهیلات احتیاج است وجود ندارد اما به طور تقریبی تجربههای موجود از 3 تا 6 ماه است.
یک پژوهش عملیاتی در سال 2001 در آمریکا نشان داد 84 درصد مراحل مختلف اعطای وام خرید اتومبیل در بازه زمانی 60 دقیقهای انجام گرفته و 23 درصد مراحل مختلف وامهای خرید اتومبیل در 10 دقیقه طی شده است. همچنین اغلب خردهفروشان نیز به طور متوسط در کمتر از 2 دقیقه یک حساب اعتباری برای مشتریان خود افتتاح کردهاند.
* بازی برد- برد در صنعت بیمه با اجرای اعتبارسنجی
شهروندان آمریکایی به طور ملموسی از راهاندازی اعتبارسنجی در صنعت بیمه سود بردهاند. بر اساس یک مطالعه آماری که تعداد 2.7 میلیون بیمهنامه را بررسی کرده است، شرکتهای بیمهای که از سیستم اعتبارسنجی بهره گرفتهاند، به دلیل پیشبینی ریسک مشتریان، در مجموع هزینهها و حق بیمه کمتری را بر مشتریان تحمیل کردهاند؛ به بیان دیگر مشتریای که گزارش اعتباری مطلوبتر و ریسک کمتری داشته باشد، از خدمات ارزانتری برخوردار میشود. علاوه بر این اعتبارسنجی موجب شده است بیش از 70 درصد مشتریان آمریکایی به دلیل نمرات اعتباری مثبت خود و تلاش در جهت کمریسک بودن، از شرکتهای بیمه تخفیف دریافت کنند.
* تأثیر مثبت اعتبارسنجی بر اقتصاد کلان
در حال حاضر مهمترین حلقه مفقوده محقق نشدن پرداخت وامهای خرد به چالش استقرار نیافتن فناوری اعتبارسنجی در سیستم بانکی بازمیگردد. امتیاز اعتباری در نظام اعتبارسنجی عددی بین ۳۰۰ تا ۸۵۰ (در برخی استانداردها ۳۰۰ تا ۹۰۰) است که اعتبار یک وامگیرنده را نشان میدهد. هر چه میزان این امتیاز بالاتر باشد، بانکها اقبال و تمایل بیشتری برای پرداخت وام و اعتبارات به صاحب این امتیاز دارند. از آنجا که اعتبارسنجی موجب دسترسی حداکثری آحاد جامعه به تسهیلات میشود، لذا این فرآیند کمک میکند خانوادههایی که بالاجبار در جایگاه بد اقتصادی به سر میبرند، وضعیت بهتری پیدا کنند، چرا که این افراد بدون نیاز به وثیقه و صرفا بر اساس اعتبارسنجی میتوانند تسهیلات دریافت کنند و بدین طریق شاخص ضریب جینی و فقر مطلق تا حدودی در جامعه بهبود پیدا میکند.
* بانک مرکزی مسؤول اجرای پروژه اعتبارسنجی در ایران است
طبق قوانین بالادستی، بانک مرکزی مسؤول اصلی رسیدگی و راهاندازی سامانههای اعتبارسنجی در ایران است. این بانک موظف است با هماهنگیهای بیندستگاهی، تمام اطلاعات لازم برای تشکیل پرونده اعتباری مردم ایران را تدارک ببیند.
متأسفانه استقرار سیستم اعتبارسنجی در کشور با تأخیر چندساله مواجه بوده و نواقص پایگاه داده اعتباری بانک مرکزی باعث شده گزارشهای اعتبارسنجی اشخاص حقیقی و حقوقی کامل نباشد.
بر اساس «آییننامه نظام سنجش اعتبار» مصوب هیاتوزیران در سال 98، بانک مرکزی موظف شده بود پایگاه داده جامعی تحت عنوان «پایگاه داده اعتباری» را تکمیل، آمادهسازی و سپس آن را به سیستم اعتبارسنجی بانکی متصل کند اما متأسفانه هنوز اتصال این پایگاه داده عملیاتی نشده است.
لازم به ذکر است طبق قانون، دستگاههای مختلفی همچون «ثبتاحوال»، «قوه قضائیه»، «وزارت دادگستری»، «سازمان امور مالیاتی»، «نیروی انتظامی»، «وزارت رفاه»، «گمرک»، «وزارت نیرو»، «وزارت ارتباطات» و «سازمان بیمه» موظف به همکاری با بانک مرکزی برای اجرای پروژه کلان سنجش اعتبار در کشور هستند.
***
وام بدون ضامن به چه کسانی پرداخت شده است؟
از ابتدای بهمن 1400 تا پایان تیر امسال بانکهای دولتی 15 هزار و 931 میلیارد و 632 میلیون تومان اعتبار به 475 هزار و 448 نفر تسهیلات پرداخت کردهاند. سیداحسان خاندوزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی از اواخر دی بانکهای دولتی را موظف کرد در پرداخت تسهیلات کمتر از 100 میلیون تومان صرفا اعتبارسنجی را ملاک پرداخت قرار دهند و از روش سنتی درخواست ضامن دست بکشند.
البته شایان ذکر است که برای بررسی دقیقتر این موضوع باید بدانیم بانکها بر چه اساسی اعتبارسنجی کرده و چه افرادی وامها را دریافت کردهاند. بر اساس طرح وام بدون ضامن، قرار بر فراهمسازی شرایطی بود که جز حقوقبگیران دولتی و خصوصی، دیگر افراد هم بتوانند با اعتبارسنجی بدون نیاز به معرفی ضامن، تسهیلاتی را دریافت کنند اما بر اساس آخرین اظهارات درباره شرایط قرار نیست سایر افراد، وام بدون ضامن بگیرند و آنها برای دریافت وامهای خرد با متنوعسازی ضمانت به همراه اعتبارسنجی مواجه هستند. نظام پرداخت تسهیلات بر اساس ضامن، سالهاست در بسیاری ازکشورها منسوخ شده و آنچه مبنای اعطای وام خرد قرار میگیرد، اعتبار فرد در شبکه بانکی است. این اعتبارسنجی بر اساس سابقه اعتباری فرد در نحوه بازپرداخت تسهیلات، میزان مانده تسهیلات، میزان درآمد ماهانه و مواردی از این دست محاسبه میشود. در همین راستا از ابتدای بهمن سال گذشته تا پایان تیر امسال 15 هزار و 931 میلیارد و 632 میلیون تومان تسهیلات در قالب 475 هزار و 448 فقره تسهیلات توسط بانکهای دولتی پرداخت شده است.طبق اطلاعات منتشر شده از سوی وزارت اقتصاد بیشترین تسهیلات بدون ضامن توسط بانک سپه با 5 هزار و 380 میلیارد تومان برای 195 هزار و 977 فقره تسهیلات پرداخت شده است. در واقع 33.7 درصد کل تسهیلات پرداختی بدون ضامن توسط بانک سپه پرداخت شده است. بعد از آن بانک تجارت با 16.6 درصد، بانک قرضالحسنه مهر ایران با 14.3 درصد و بانک ملی با 13.7 درصد رتبههای بعدی را از نظر بیشترین میزان پرداخت وام بدون ضامن دارا هستند.جالب اینجاست که بانکهای یادشده اکثرا به عنوان بانکهای کارگزار پرداخت حقوق شناخته میشوند؛ برای مثال بانک سپه کارگزار پرداخت حقوق بازنشستگان و شاغلان لشکری و بانک ملی کارگزار پرداخت حقوق کارمندان و بازنشستگان دولتی است و تسهیلات اعطا شده هم در ازای حقوق این افراد است و دیگر اقشار جامعه هیچ سهمی از این تسهیلات ندارند. شاهد این مدعا آنکه حدود ۵۰ درصد تسهیلات بدون ضامن پرداخت شده در این روزها متعلق به بانکهای سپه و ملی است. اگر وزارت اقتصاد واقعا معتقد است تسهیلات بدون ضامن پرداخته، مشخص کند افراد مشمول جزو کارمندان و متصدیان هستند یا خیر؟ نسبت تسهیلات پرداخته شده به تعداد متقاضیان در رابطه با وام ازدواج حاکی از آن است که به بدترین شکل ممکن بانکها در حال سنگاندازی برابر زوجهای تازه ازدواج کرده هستند. از طرف دیگر آمار تخصیص وام ازدواج نیز حاکی از این موضوع است که جمع تعداد وام اعطایی در ۲ ماه ابتدایی سال حدود ۸۴ هزار فقره، تعداد متقاضیان در صف بیش از ۳۲۰ هزار نفر و تعداد کل ثبتنامکنندگان حدود ۵۰۰ هزار نفر بوده است.
***
عملکرد باها در پرداخت تسهیلات ساخت مسکن؛ تقریبا صفر!
بررسی اطلاعات یک نهاد نظارتی بیانگر آن است که 22 بانک از 27 بانک عامل پرداخت تسهیلات نهضت ملی مسکن، هیچ وام ساخت مسکنی پرداخت نکردهاند و 4 بانک هم کمتر از 10 میلیارد تومان تسهیلات دادهاند و بخش کمی از تسهیلات هم توسط بانک مسکن پرداخت شده است. وعده ساخت 4 میلیون مسکن در 4 سال، یکی از عمدهترین وعدههای رئیس دولت سیزدهم است. در این باره پروژههایی در مراحل مختلف پیشرفت در استانهای مختلف کشور در حال اجراست و مقرر شده شهریور امسال 100 هزار واحد مسکن افتتاح شود. به عقیده کارشناسان، یکی از مهمترین موانع تحقق ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال، عملکرد نظام بانکی در پرداخت تسهیلات ساخت مسکن است.
برای بررسی این مساله ابتدا باید سراغ تعهد قانونی نظام بانکی برویم. بر این اساس مجلس شورای اسلامی در قالب قانون جهش تولید مسکن پرداخت ۳۶۰ هزار میلیارد تومان تسهیلات ساخت مسکن به 1.2 میلیون نفر در سال را به نظام بانکی تکلیف کرده بود. پس از این تکلیف قانونی، بانک مرکزی 16 آبان 1400 در قالب نامهای خطاب به مدیران عامل بانکهای کشور، سهمیه بانکی و سقف فردی تسهیلات موضوع ساخت نهضت ملی مسکن را ابلاغ کرد. بر مبنای جزئیات این نامه، سقف فردی تسهیلات موضوع قانون جهش تولید مسکن در تهران ۴۵۰ میلیون تومان، شهرهای بالای یک میلیون نفر جمعیت ۴۰۰ میلیون تومان، مراکز استان ۳۵۰ میلیون تومان، سایر شهرهای کشور ۳۰۰ میلیون تومان و در روستاها ۲۵۰ میلیون تومان تعیین شده است.
بر این اساس با وجود گذشت 9 ماه از تاریخ ابلاغ دستورالعمل توسط بانک مرکزی، بر اساس آمار رسیده از یک نهاد نظارتی، 22 بانک از 27 بانک عامل هیچ تسهیلاتی را به ساخت مسکن در قالب نهضت ملی پرداخت نکردهاند.
بر این اساس، نظام بانکی مجموعا تا این لحظه تنها 13.5 هزار میلیارد تومان تسهیلات به بخش ساخت مسکن داده که بخش عمده این تسهیلات نیز توسط بانک عامل مسکن پرداخت شده است. نکته جالب اینکه نظام بانکی در طول 6 ماه گذشته تنها 7 هزار میلیارد تومان تسهیلات معادل 1.9 درصد از تعهد قانونی خود را به نهضت ملی مسکن پرداخت کرده و به نظر میرسد عملا این بخش از اقتصاد کشور قصد ندارد وظیفه خود را برای تامین مالی نهضت ملی مسکن به سرانجام برساند. این اتفاق در شرایط رخ میدهد که ساخت مسکن به عنوان یک پیشران اقتصادی نقش مهمی در توسعه اقتصادی کشور دارد. بر این اساس، ۴ بانک ملی، ملت، تجارت و پارسیان در مجموع 9.7 میلیارد تومان تسهیلات ساخت مسکن پرداخت کردهاند، در حالی که متعهد به پرداخت 119 هزار و 625 میلیارد تومان تسهیلات بودند. از سوی دیگر بانک عامل مسکن نیز 13.5 هزار میلیارد تومان تسهیلات ساخت مسکن به مردم داده؛ در حالی که مطابق قانون مکلف به پرداخت 63 هزار میلیارد تومان تسهیلات ساخت مسکن است. مجموع جزئیات پرداخت تسهیلات مسکن توسط نظام بانکی بیانگر آن است که این بخش از تامین مالی نظام اقتصادی کشور هیچ توجهی به ساخت مسکن نداشته و اهمیتی برای وعده رئیسجمهور قائل نیست.
ارسال به دوستان
ایران میگوید پیشنهاد اروپا باید درباره رفع تحریمها، تضمینها و موضوعات پادمانی برای تهران اطمینان ایجاد کند آمریکا میگوید بر سر رفع تحریمهای ایران و مختومهشدن مسائل باقیمانده آژانس توافقی نشده است
فعلاخبرینیست!
گروه سیاسی: اخبار ضد و نقیض و گمانهزنیهای فراوانی که هر روز به نقل از منابع آگاه توسط منابع غربی درباره مذاکرات وین منتشر میشود، در شرایطی است که آخرین اخبار از مذاکرات حاکی از تداوم سرسختی ایالات متحده برای مانعتراشی جهت انتفاع ایران از توافق است.
به گزارش «وطنامروز»، دور جدید مذاکرات در هتل کوبورگ وین پس از 6 ماه وقفه با ابتکار طرف اروپایی و شخص «جوزپ بورل» بر اساس آن چیزی که مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی طی یادداشتی در روزنامه فایننشالتایمز تحت عنوان یک پیشنویس جدید رونمایی کرد پنجشنبه گذشته از سر گرفته شد.
در این میان پس از دور تازه گفتوگوها، رسانههای غربی ادعاهای زیادی مبنی بر برخی انعطافهای طرف آمریکایی مطرح کردهاند و آخرین ادعاهای آنها مربوط به ضربالاجلی چند روزه به تهران تا 15 آگوست- امروز- برای پاسخ نهایی بوده است. با وجود آنکه طی روزهای گذشته جوسازی سنگینی با خط خبری عقبنشینی ایران توسط غربیها صورت گرفت اما طرف ایرانی در این مذاکرات با توجه به تجربه پرهزینه برجام، با بیاعتمادی کامل به قول و قرارهای لفظی طرف مقابل بر خطوط قرمز خود پافشاری کرده تا حداقل توافقی پایدار برای کشورمان حاصل شده و منافع ملی در یک چارچوب فنی و حقوقی روی متن تامین شود. محور خواست ایران هم تأکید بر اهمیت و ضرورت حلوفصل موضوعات پادمانی و PMD، دامنه رفع تحریمها و تضمینهایی که بقای توافق را ضمانت میکند بوده است.
در این راستا یک دیپلمات ایرانی مطلع از روند مذاکرات روز جمعه در گفتوگو با خبرنگار سیاست خارجی ایرنا گفت: پیشنهادهای اروپا در صورتی قابل قبول است که در موضوعات مختلف از جمله ادعاهای سیاسی مرتبط با مسائل پادمانی، تحریمها و تضمین، برای ایران اطمینان ایجاد کند.
این دیپلمات ایرانی گفت: جمهوری اسلامی ایران در حال بررسی پیشنهادهای دریافتی است تا نسبت به تامین خواستههای خود اطمینان حاصل کند. وی ادامه داد: ایران باید بررسی کند آیا این پیشنهادها تضمینکننده خواستههای ایران در حوزههای مختلف از جمله ادعاهای سیاسی مرتبط با مسائل پادمانی، تحریم و تضمین برای پایداری توافق هست و آیا میتواند در این موضوعات اطمینانآور باشد یا خیر.
اما رئیس تیم مذاکرهکننده آمریکایی میگوید آمریکا در متن پیشنهادی اروپا به ایران امتیازی نداده است!
بر این اساس، «رابرت مالی» نماینده دولت آمریکا در امور ایران که مذاکرهکننده اصلی این کشور در مذاکرات وین است در مصاحبهای تصریح کرد که بر سر رفع تحریمهای ایران توافقی صورت نگرفته است. مالی در گفتوگوی اخیر خود با شبکه «پیبیاس» در پاسخ به سوال مجری برنامه مبنی بر اینکه آیا بر سر رفع تحریمهای ایران توافقی حاصل شده یا خیر، گفت: «توافقی نشده، چون تا بر سر همه چیز توافق نشود بر سر هیچ چیز توافق نشده است». مذاکرهکننده ارشد آمریکا در ادامه اضافه کرد: «یک متن وجود دارد. فهم مشخصی از اینکه هماهنگکننده اتحادیه اروپایی چه نظری دارد وجود دارد». مالی در ادامه به سوالی درباره ادعاهای مطرحشده در روزنامه والاستریتژورنال پاسخ داد که مدعی شده بود آمریکا و اروپا در صورت همکاری ایران با آژانس انرژی اتمی به بسته شدن پرونده تحقیقات این نهاد بینالمللی از چند مکان در ایران کمک خواهند کرد. مالی ادعای این روزنامه آمریکایی را تکذیب کرد.
او در پاسخ به این سوال که آیا آمریکا در این زمینه به ایران امتیاز خواهد داد، گفت: «نه! ما این را روشن کردهایم. البته میدانم گزارشهایی بر خلاف [آنچه گفتم] منتشر شده اما موضع ما شفاف است و آن هم این است که ما هیچ فشاری روی آژانس برای بستن پرونده مسائل باقیمانده [با ایران] نخواهیم گذاشت». مالی تصریح کرد: «آن پرونده زمانی بسته میشود که ایران همان پاسخهای معتبر فنی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی درخواست کرده را بدهد. به محض اینکه این کار را انجام بدهند و به محض اینکه آژانس راضی شود ما هم راضی خواهیم شد. اما ما قبل از آن راضی نمیشویم». دیگر سوال مجری پیبیاس به ادعای دیگری مربوط میشد که پایگاه خبری پولیتیکو مطرح کرده بود. این رسانه مدعی شده در متن پیشنهادی اتحادیه اروپایی بندی وجود دارد که به کاهش فشار بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منجر خواهد شد. این بند به برخی از طرفهای غیرآمریکایی اجازه خواهد داد با برخی طرفهای مرتبط با سپاه پاسداران معاملاتی انجام دهند. مالی در پاسخ به این ادعا گفت: «ما بر سر پایین آوردن ملاکهای تحریمیمان در مساله تعاملات تجاری اروپاییها با ایران مذاکره نکردهایم و نخواهیم کرد. آنها اگر میخواهند با ایران مراوده کنند باید به تحریمهای ما احترام بگذارند». وی اضافه کرد: «هر گزارشی که خلاف این را بگوید و ادعا کند که ما این استانداردها را پایین میآوریم یا بر سر این استانداردها وارد مذاکره میشویم، کاملا اشتباه است».
* مانع جدید!
در همین حال سناتورهای آمریکایی بهانه جدیدی برای حمله به مذاکرات وین پیدا کردند. سناتورهای جمهوریخواه بدون هرگونه سند و مدرکی تلاش کردهاند حمله به سلمان رشدی در نیویورک و ارتباط دادن آن به جمهوری اسلامی را با برجام پیوند بزنند. شبکه «فاکسنیوز» دیروز گزارش کرد که روز گذشنبه گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه گزارش پلیس نیویورک حاکی است فردی که با حمله به «سلمان رشدی» نویسنده مرتد موهن به ساحت پیامبر گرامی اسلام(ص) او را زخمی کرد جوانی ۲۴ ساله به نام «هادی مطر» است که ساکن ایالت نیوجرسی و اصالت وی لبنانی است. «مارکو روبیو» سناتور جمهوریخواه ایالت فلوریدا در پیامی در صفحه توئیتری خود با اتهامزنی به ایران نوشت: «ایران به هر آن که سلمان رشدی را ترور کند، پاداش میدهد. امروز (جمعه) او در آمریکا مورد اصابت چاقو قرار گرفت. چرا بایدن هنوز «توافقی» را با این تروریستها در تهران مورد مذاکره قرار میدهد؟»
چندین تن دیگر از سناتورها و نمایندگان کنگره نیز به روبیو پیوستند و از دولت بایدن درخواست کردند از توافق با ایران صرف نظر کند. «تام کاتن» سناتور جمهوریخواه ایالت «آرکانزاس» در پیامی در صفحه توئیتر خود نوشت: «رهبران ایران چندین دهه است خواستار قتل سلمان رشدی هستند. ما میدانیم آنها تلاش میکنند امروز مقامهای آمریکایی را نیز ترور کنند. بایدن باید فورا به مذاکره با این رژیم تروریست پایان دهد».
گفتنی است 49 نفر از ۵۰ سناتور جمهوریخواه کنگره ایالات متحده آمریکا سال گذشته با بازگشت دولت بایدن به توافق مخالفت و اعلام کردند از توافق هستهای با ایران به هیچ وجه حمایت نخواهند کرد. سناتورهای جمهوریخواه اسفندماه سال گذشته با صدور بیانیهای اعلام کردند: «این احتمال وجود دارد که دولت دموکرات جو بایدن به توافقی با تحریمهای ضعیفتر و محدودیتهای کمتر بر برنامه هستهای ایران دست یابد». نمایندگان اقلیت مجلس سنا میگویند: «تمام آنچه در توان دارند را انجام خواهند داد تا از دستیابی به توافقی که مسیر توانایی ایران برای ساخت سلاح هستهای، برنامه موشکهای بالستیک و حمایت ایران از تروریسم را کاملا مسدود نکند، جلوگیری کنند».
***
ادعای اولیانوف: تحریمهای ایران ممکن است بزودی برداشته شود
نماینده روسیه در مذاکرات وین گفت: تحریمها علیه ایران ممکن است بزودی برداشته شود اما درباره تحریمها علیه روسیه نمیشود چنین گفت. به گزارش ایسنا، میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در مذاکرات وین در توئیتی نوشت: تحریمها علیه ایران ممکن است بزودی برداشته شود اما درباره تحریمها علیه روسیه نمیشود چنین گفت. تنها بخشی از آنها مربوط به اوکراین است. غرب، خط مشی مستقل روسیه را یک چالش راهبردی میداند و به سختی اعمال تحریمها را کنار میگذارد. نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی واقع در وین، پیش از این نیز در توئیتر نوشت: وزارت خارجه روسیه گفته است طبق گفته سخنگوی اتحادیه اروپایی مشارکتکنندگان در مذاکرات وین با یک حق انتخاب مواجهند. آنها یا باید متن فعلی را بپذیرند یا باید بپذیرند که مذاکرات شکست خورده است. کمیسیون مشترک برجام به هماهنگکننده اتحادیه اروپایی اجازه نداده چنین اظهاراتی را مطرح کند. وی در توئیت دیگری هم نوشته بود: روسیه معتقد است احیای برجام تنها راه موثر و منطقی پیش رو است. احیای برجام منجر به رفع تحریمهای غیرقانونی علیه ایران، تقویت نظام عدم اشاعه هستهای و ایجاد شرایط بهتر برای پیشرفت گفتوگوهای امنیتی منطقهای خواهد شد.
ارسال به دوستان
نویسنده مرتد کتاب موهن آیات شیطانی باوجود نجات از مرگ همچنان مجبور است به زندگی خود در سایه وحشت ادامه دهد
از جهنم به جهنم
گروه بینالملل: ۲ روز پس از اینکه «هادی مطر» جوان 24 ساله آمریکایی با حمله به سلمان رشدی، نویسنده مرتد کتاب موهن آیات شیطانی در نیویورک او را تا آستانه مرگ پیش برد، رسانهها و مقامات غربی از بهت و حیرت ناشی از این اتفاق بیرون آمده و اکنون خط جدید رسانهای را در پیش گرفتهاند. رشدی که تا روز شنبه به دلیل وضعیت وخیم جسمانی با دستگاه تنفس میکرد، از دیروز بدون دستگاه نفس میکشد و این امر سبب شد مقامات اروپایی و آمریکایی در پیامهای خود از او به عنوان «قهرمان آزادی بیان» و عباراتی از این دست یاد کنند. حال آنکه تا پیش از این بهت و سکوت آنها از نحوه اجرای این اقدام هادی مطر معطوف به ضعف شدید امنیتی در یکی از بزرگترین شهرهای آمریکا بود، تا جایی که برگزارکنندگان مراسم سخنرانی رشدی که وی در آنجا مورد حمله قرار گرفت، بارها در مصاحبههای خود بر در نظر گرفتن پروتکلهای امنیتی برای سخنرانان تاکید کرده بودند.
اکنون اما به نظر میرسد غربیها به دنبال این هستند که حمله به سلمان رشدی را اقدامی سازمانیافته و برنامهریزی شده معرفی کنند تا از قبل آن سناریوهای فشار بر دولت و گروههای مخالف خود را به ویژه در حوزه حقوق بشر و مسائل امنیتی اجرایی کنند.
به گزارش «وطن امروز»، شبکه الجزیره گزارشی تازه درباره آخرین وضعیت سلمان رشدی، نویسنده مرتد کتاب آیات شیطانی منتشر کرد. طبق این گزارش، یکی از دوستان سلمان رشدی و همچنین مدیر برنامه این نویسنده مرتد خبر دادهاند او یک روز بعد از حمله، از زیر دستگاه ونتیلاتور خارج شد. «عاتیش تاسیر» یکی از دوستان سلمان رشدی در توئیتی درباره وضعیت او مدعی شد وی از زیر دستگاه ونتیلاتور خارج شده است. این ادعا در حالی مطرح شده که منابع رسانهای غربی روز یکشنبه بار دیگر از وخامت حال او خبر دادند. پیشتر اعلام شده بود در نتیجه حمله اخیر، کبد و اعصاب یکی از دستان نویسنده کتاب آیات شیطانی آسیب دیده و ممکن است یکی از چشمان خود را از دست بدهد.
طبق گزارش الجزیره، «اندرو وایلی» مدیر برنامه سلمان رشدی ۷۵ ساله خبر خارج شدن او از زیر دستگاه ونتیلاتور را تایید کرده اما به جزئیات بیشتری اشاره نکرده است. در همین حال پلیس نیویورک بامداد شنبه هویت فردی را که با حمله به نویسنده مرتد موهن به ساحت پیامبر گرامی اسلام(ص) او را زخمی کرد، جوانی ۲۴ ساله به نام «هادی مطر» اعلام کرد. گفته شده مطر ساکن شهر «فیرویو» در ایالت نیوجرسی است.
از سوی دیگر، گاردین روز شنبه از قول جیسون اشمیت، دادستان بخش چتوکوآ، جزئیات جراحات وارده به رشدی را در جریان محاکمه ارائه کرد. جراحات رشدی شامل ۳ ضربه چاقو در سمت راست جلوی گردن، ۴ ضربه چاقو به شکم، یک زخم در چشم راست، یک زخم در قفسه سینه و یک پارگی در ران راست او بود. وی افزود: رشدی ممکن است چشم راست خود را از دست بدهد.
* وضعیت دادگاه مطر
اشمیت درباره ضارب رشدی گفت: «هادی مطر، اکنون به اقدام به قتل و تعرض درجه ۲ متهم است». اشمیت در جریان محاکمه مطر گفت که مظنون حداقل یک روز قبل از این رویداد به چتوکوآ وارد شد و ۲ روز قبل از این رویداد یک پاسپورت جعلی خرید. اشمیت افزود که مطر با اتوبوس به چتوکوآ سفر کرد و پول نقد، کارتهای اعتباری بینام و مدارک شناسایی جعلی با خود داشت. اشمیت گفت: «این یک حمله هدفمند و از پیش برنامهریزی شده بود». هم اشمیت و هم بارون، وکیل مدافع تسخیری مطر، گفتند که مطر سابقه جنایی مستندی ندارد. مطابق قوانین ایالت نیویورک، «اقدام به قتل درجه ۲» معمولا بین ۵ تا ۱۵ سال زندان در پی دارد. برخی منابع امکان افزایش این حکم به ۲۵ سال را نیز مطرح کردهاند. این در حالی است که اگر او با اتهام «اقدام به قتل درجه یک» مواجه بود، این محکومیت احتمالا به حبس ابد افزایش مییافت. اتهام مجزای «تعرض درجه ۲» نیز در ایالت نیویورک با حداقل ۲ و حداکثر ۷ سال زندان همراه است.
این در حالی است که وکیل تسخیری وی به خبرنگاران گفت او در جریان نخستین جلسه دادگاه، اتهام اقدام به قتل را رد و اعلام کرد بیگناه است. خبرگزاری رویترز به نقل از «ناتانیِل بارون» اعلام کرده است جمعه آتی (۲۸ مرداد) جلسه مقدماتی استماع دادرسی هادی مطر برگزار خواهد شد. مطر بدون وثیقه در زندانی در منطقه «چتوکوآ» در نیویورک نگهداری میشود.
* خط خبری اتهام علیه حزبالله
بخش عربی خبرگزاری «سیانان» پیشتر خبر داده بود یک مقام حزبالله که خواست نامش محفوظ بماند، در پاسخ به پرسش این شبکه آمریکایی درباره اینکه آیا حزبالله اطلاعاتی درباره عامل حمله به نویسنده مرتد کتاب آیات شیطانی دارد یا خیر، گفت: درباره این موضوع غیر از آنچه در رسانهها آمده چیزی نمیدانیم و در نتیجه نظری نداریم. وی در اشاره به هادی مطر، عامل حمله به سلمان رشدی که اصالتا شهروند لبنان است، گفت: چیزی درباره وی نمیدانیم. اظهار بیاطلاعی حزبالله از عامل حمله به رشدی از این جهت مهم بود که قبلا رسانههای لبنانی اعلام کرده بودند مطر یک تبعه لبنانی است، هر چند «سیانان» در ادامه خبر بحثبرانگیز خود تلویحا اتهاماتی را متوجه حزبالله لبنان میکند و مینویسد: «این رسانه به صورت مستقل نتوانسته است صحت این موضوع را تأیید کند و مشخص نیست مطر قبلا به لبنان رفته است یا خیر». در عین حال «علی قاسم تحفه» یکی از مقامات محلی منطقه «یارون» در جنوب لبنان، بعدازظهر شنبه در گفتوگو با پایگاه خبری «النشره» در لبنان گفت ضارب سلمان رشدی، نویسنده مرتد و موهن به ساحت پیامبر گرامی اسلام(ص) اگرچه اصالت لبنانی دارد اما هادی در آمریکا به دنیا آمده و در آنجا زندگی کرده و اصلا به لبنان نیامده است». شهردار یارون اضافه کرد: «اهالی آن منطقه اخبار را از طریق رسانهها دنبال میکنند و هیچکدام از آنها هادی مطر را نمیشناسند».
* وقتی دلنگرانی برای رشدی مرتد، دغدغه مقامات غربی میشود
مقامهای غربی در واکنش به حمله اخیر به «سلمان رشدی» نویسنده مرتد که با نوشتن کتاب موهن «آیات شیطانی» احساسات بیش از یک میلیارد مسلمان را جریحهدار کرد، بار دیگر ادعاهای دروغین خود در حمایت از آزادی بیان را با ابراز همبستگی با این نویسنده مرتد تکرار کردند.
«جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا شنبه (۱۳ آگوست) یک روز بعد از حمله به رشدی مدعی شد او و همسرش از حمله «وحشیانه» به سلمان رشدی در ایالت نیویورک، شوکه و اندوهگین شدهاند. بایدن در بیانیهای که کاخ سفید منتشر کرد، گفت: من و جیل از خبر حمله وحشیانه دیروز به سلمان رشدی در نیویورک شوکه و ناراحت شدیم. ما به همراه همه آمریکاییها و مردم سراسر جهان(!) برای سلامتی و بهبودی او دعا میکنیم.
«جوزپ بورل» مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی هم در پیامی که از استانداردهای دوگانه غرب در قبال انسانها و تعبیر ریاکارانه از ارزشها حکایت داشت، حمله به سلمان رشدی را محکوم کرد و در توئیتر خود نوشت: رد بینالمللی چنین اقدامات جنایتکارانهای که حقوق و آزادیهای اساسی را نقض میکند، تنها راه به سوی جهانی بهتر و صلحآمیزتر است.
«بوریس جانسون» نخستوزیر انگلیس که کشورش زمینه انتشار کتاب موهن آیات شیطانی را فراهم کرد و به نویسنده آن جایزه داد، در حمایت از این نویسنده مرتد، ادعای حمله به آزادی بیان را مطرح کرد و در توئیتی گفت: «از اینکه سِر سلمان رشدی در حین استفاده از حقی که ما هرگز نباید از دفاع از آن دست برداریم، چاقو خورده، متاسفم».
«ریشی سوناک» وزیر سابق دارایی و یکی از کاندیداهای اصلی تصدی پست نخستوزیری انگلیس نیز در توئیتر از «شوکه شدن» خود از شنیدن خبر حمله به سلمان رشدی در نیویورک خبر داد و در ادعایی او را «قهرمان آزادی بیان و آزادی هنری» خواند. «لیز تراس» وزیر خارجه انگلیس و دیگر فینالیست انتخابات این کشور هم در توئیتی این حمله را «ننگین» خواند و دم از آزادی بیان زد.
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه از دیگر مقامهای غربی بود که در توئیتر از رشدی حمایت کرد و گفت «مبارزه او مبارزه ماست». وی ادعا کرد: سلمان رشدی ۳۵ سال است مظهر آزادی و مبارزه با تاریکاندیشی است.
«آنتونی آلبانیزی» نخستوزیر استرالیا و «جاستین ترودو» نخستوزیر کانادا هم در توئیتهایی جداگانه این حمله را به آزادی بیان مرتبط و ادعاهای غرب درباره آن را تکرار کردند.
«یائیر لاپید» نخستوزیر موقت رژیم صهیونیستی هم طی پیامی حمله به سلمان رشدی نویسنده مرتد و موهن به ساحت پیامبر گرامی اسلام(ص) را محکوم و برای او آرزوی بهبودی کامل کرد. او مدعی شد: «حمله به سلمان رشدی حمله به آزادیها و ارزشهای ماست».
سلمان رشدی 75 ساله 35 سال قبل بعد از انتشار رمان موهن «آیات شیطانی» مصادف با سال ۱۳۶۷ هجری شمسی خشم مسلمانان را برانگیخت. او به همین دلیل به یک زندگی مخفی با شرایط سخت امنیتی رو آورده بود. گفته میشود در نخستین ماههای پس از انتشار آیات شیطانی و بالا گرفتن اعتراضات مسلمانان به محتوای ضددینی آن، سلمان رشدی در طول یک ماه بیش از 15 بار محل سکونت خود را تغییر داد. دولت انگلستان که زمینه انتشار کتاب آیات شیطانی را فراهم کرده بود، با صرف هزینههای فراوان مسؤولیت حفاظت از جان او را به عهده گرفته بود. وبگاه شبکه خبری الجزیره نوشته این نویسنده انگلیسی- هندی در آمریکا زندگی میکند و از مدتها پیش تحت حفاظت قرار داشت. انگلیس سال ۲۰۰۷ به سلمان رشدی جایزه داد که این موضوع اعتراض مسلمانان سراسر جهان را در پی داشت.
ارسال به دوستان
قالیباف: توهین به قهرمانان ملی نتیجهای جز رسوایی ندارد
دفاع از مدافعان حرم
گروه سیاسی: رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه تعرض به قهرمانان ملی که پای جنایتکارانی همچون داعش را از سرزمین عزیزمان کوتاه کردند، خاک پاشیدن به آفتاب است، گفت: این رفتارها جز رسوایی و بیاعتباری برای تعرضکنندگان و حامیان آنها نتیجهای ندارد.
محمدباقر قالیباف در نطق پیش از دستور خود در جلسه علنی روز گذشته مجلس گفت: فرا رسیدن روز مقاومت اسلامی که یادآور مقاومت جانانه حزبالله لبنان در جنگ ۳۳ روزه و آغاز فصل جدیدی از مبارزه با رژیم جنایتکار صهیونیستی بود را گرامی میدارم. وی افزود: جنبش جهاد اسلامی فلسطین در آخرین حلقه از مقاومت اسلامی علیه جنایتکاران صهیونیست، نویدبخش و درهم کوبنده ظاهر شد. حرکت جهاد اسلامی ثابت کرد امروز هر بخش از مقاومت اسلامی به تنهایی توانایی درهم کوبیدن عمیقترین لایههای دفاعی رژیم صهیونیستی و خرد کردن اراده آنها را داراست و امروز در سایه اتحاد و همدلی همه جریانهای مقاومت با قاطعیت میگوییم زوال دشمن غاصب نزدیکتر از هر روزی است.
رئیس مجلس شورای اسلامی در ادامه بیان کرد: قریب به ۸ دهه تبهکاری و جنایت رژیم صهیونیستی بر هر بیننده منصفی آشکار ساخته است که موجودیت این رژیم در گرو ایجاد ناامنی، اختلاف، ترور، اشغال و جنایت سازمانیافته در سراسر منطقه است. هر روزی که جهان شاهد جنایتهای بیشتری از سوی صهیونیستهاست و نقشههای شوم آنها با همدستی رژیمهای استکباری و ارتجاعی بیشتر برملا میشود، نقش مدافعان سرافراز و پرافتخار حرم در دفاع از امنیت ایران عزیزمان و ثبات منطقه آشکارتر میشود.
قالیباف یادآور شد: در روزهای ابتدایی جنگ در سوریه و عراق، عدهای دچار خطای محاسباتی شدند اما هنگامی که واقعیت صحنه با جنایتهای دهشتناک داعش عیان شد، حتی کشورهای اروپایی را نیز نگران کرد. هر ایرانی منصفی با سلیقههای سیاسی مختلف به این باور رسید که مدافعان حرم فقط پاسداران حریم اهل بیت عصمت و طهارت نیستند، بلکه نگهبان امنیت و ناموس کشور عزیزمان نیز هستند.
وی افزود: به همین جهت تعرض به این قهرمانان ملی که پای جنایتکارانی همچون داعش را از سرزمین عزیزمان کوتاه کردند، خاک پاشیدن به آفتاب است که جز رسوایی و بیاعتباری برای تعرضکنندگان و حامیان آنها نتیجهای ندارد. ما به این شهدای مظلوم که خود را فدای مردم ایران و حفظ حریم اهل بیت کردند افتخار میکنیم و زندگی در امنیت خود را مدیون آنها میدانیم.
ارسال به دوستان
ایران در حال تبدیل شدن به «ابرقدرت پهپادی»
ثمانه اکوان: دوران اکتشافات دریایی اروپاییان در اوایل قرن پانزدهم میلادی آغاز شد. در این دوران کشورهای اروپایی، بویژه قدرتهای اصلی اروپایی یعنی هلند، انگلستان، اسپانیا و پرتغال، ناوگان دریایی خود را به سرزمینهای دور میفرستادند و هر سرزمین جدید که روی نقشههای باستانی نبود را به عنوان مستعمره برای خود برمیداشتند. اهمیت سفرهای دریایی در این دوره از تاریخ، نه به دلیل قدرت دریایی برای افزایش میزان تجارت بینالمللی، بلکه به دلیل قدرت سیاسیای بود که این نیرو برای کشورهای پیشرفته اروپایی به بار میآورد و آنها را در زمره کشورهایی قرار میداد که میتوانند با اتکا به ناوگان دریایی خود، ادعای مالکیت کل جهان را داشته باشند. اگر چه در زمان جنگ اول و دوم جهانی، دیگر نیروی هوایی کمکم در حال تعیین قدرتهای برتر در کل دنیا قرار داشت اما باز هم این ناوگان دریایی قدرتهای جهانی بود که حرف اول و آخر را در جنگ میزد. اگر آمریکا کشتیها و ناوگان دریایی پیشرفته خود را برای حفاظت از کشتیهای انگلیس و فرانسه به اروپا نمیفرستاد، شاید آنها در مقابل اقدامات دریایی آلمان دچار نابودی میشدند.
در ابتدای جنگ دوم جهانی، هنوز این قدرت دریایی بود که یک کشور معمولی را از یک ابرقدرت متمایز و مشخص میکرد که این کشور تا چه اندازه میتواند در مسیر و روند اتفاقات جهانی تاثیرگذار باشد. در سالهای پایانی جنگ دوم جهانی، این قدرت برای تاثیرگذاری بر تحولات جهانی به کشوری رسید که ناوگان هوایی پیشرفتهای داشت و در روزهای پایانی جنگ، این سلاح اتمی بود که مشخص کرد دنیا باید توسط چه کشورهایی هدایت شود.
شاید در روزهای پایانی جنگ دوم جهانی، تقریبا میشد چند عنصر اصلی برای تمایز یک قدرت از یک ابرقدرت را تشخیص داد؛ در آن زمان میزان تولید سلاح، میزان قدرت نیروی دریایی و همچنین تجهیزات پیشرفته در نیروی هوایی و داشتن سلاح اتمی، عواملی بود که میتوانست بیان کند آیا یک کشور قدرت است یا ابرقدرت. این روزها با پیشرفت تکنولوژی و گستردهتر شدن ابعاد پیچیدگی اختراعات بشری و نوع مقابله کشورها با یکدیگر، دیگر یک کشور برای تبدیل شدن به یک قدرت یا ابرقدرت، نمیتواند تنها بر روی عناصر قبلی تکیه کند.
این روزها، عناصر قدرت نظامی در حیطههای مختلف تقسیم شده است و ماهیت هر جنگی تعیین میکند چطور میتوان یک کشور را به عنوان قدرت یا ابرقدرت شناسایی کرد. اگر مساله مبارزه با تروریستها باشد، نیروی زمینی، هوایی و اطلاعاتی قوی حرف اول را میزند و در عین حال ارتش سایبری نیز باید جلوی پروپاگاندای نظامی را بگیرد. اگر جنگ، اقتصادی باشد، ابزار تحریم، قدرت اقتصادی کشورها است و میزان ارتباط و وابستگی متقابلشان به قدرتهای اقتصادی دنیا. اگر مساله، جنگ برای تعیین حدود سرزمینی باشد، باز هم مانند جنگهای کلاسیک، این قدرت نیروهای زمینی است که میتواند نتیجه جنگ را برای همیشه تغییر دهد و ابزارآلاتی مانند تانک یا سلاحهای ضد تانک و موشک، میتواند تعیینکننده نتیجه مقابله ۲ کشور باشد.
برای هر کدام از جنگهای مطرح در دنیا، با توجه به ماهیت و نوع مقابله ۲ طرف، میتوان عناصر قدرت نظامی را برشمرد اما یکی از ابزارهای اصلی در دنیای امروز که نهتنها «تاثیرگذار»، بلکه میتواند تعیینکننده نتیجه هر مقابله و جنگی باشد، قدرت سایبری کشورها و در عین حال قدرت آنها در استفاده از تکنولوژیهای نوین مانند موشکهای جدید و مهمتر از همه، پهپادهاست.
تحلیلگران زیادی هستند که با مروری بر جنگهای اخیر در دنیا به این نتیجه رسیدهاند شاید در چند سال آینده این پهپادها باشند که به جای جنگندههای نظامی وارد میدان میشوند و در جنگهای آینده، پهپادهای خودران میتوانند براحتی میزان استفاده از جنگندهها را کاهش داده یا استفاده از آنها را که هزینه بسیار زیادی را برای کشورهای مختلف در پی دارند، کاهش دهند.
جنگ در یمن، مقابله بین حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی و حتی جنگ در غزه و کرانه باختری و درگیری و نزاع چند روزه بین آذربایجان و ارمنستان، نشان داد قدرت پهپادی تا چه میزان میتواند تعیینکننده نتایج جنگ و نمایشدهنده اوج اقتدار نظامی یک کشور باشد. زمانی که به جنگ روسیه در اوکراین میرسیم، انتظارات شاید بیش از حد باشد. انتظار نمیرود اوکراین به کشوری که دارای یکی از بزرگترین زرادخانههای هستهای است حمله نظامی مستقیم داشته باشد. از سوی دیگر تسلیحات بیولوژیک نیز بهراحتی نابود میشوند و رسوایی جهانی استفاده از آنها باعث میشود دیگر استفاده چندانی از آنها در جنگهای نوین جهان نشود. موشکها در این باره تاثیرگذارند و سلاحهای ضد تانک میتوانند تا حدودی موزانه نظامی را بر هم بزنند. قدرت نظامی برتر داشتن در جنگهای نوین امروزی، شامل داشتن ناوگان دریایی و هوایی قوی، زیردریایی هستهای، ناوگان ارتباطی و اطلاعاتی قدرتمند (شامل ماهوارههای اطلاعاتی و جاسوسی)، ناوگان هوایی پیشرفته، سلاح هستهای، دانش کافی برای فعالیت در فضای مجازی و جنگ سایبری و جنگ الکترونیک است.
در جنگهای اخیر اما هر کدام از کشورها با بالاترین دانش و توان نظامی نیز نمیتوانند بدون داشتن پهپادهای اطلاعاتی و نظامی به اهداف مورد نظر خود دست پیدا کنند. پهپادها به دلیل قدرت بالای خود در مکانیابی، هزینه کم ساخت در مقابل کارآییشان در جنگ و هدفزنی مستقیم و همراه با اشتباهات کم، به بهترین جنگافزارهای نظامی در دنیا تبدیل شدهاند. اگر یمنیها پهپادهایی برای دفاع از خود و افزایش هزینههای نظامی عربستان با هدف قرار دادن آرامکو نداشتند، شاید بسیار زودتر و در همان ماههای ابتدایی، عربستان را با یک پیروزی کمهزینه رو به رو میکردند اما مقاومت پهپادی و موشکی نشان داد میتوان با تجهیزات و دانش نوین، هزینههای جنگ برای طرف متخاصم را بالا برد. در لبنان و رویاروییاش با اقدامات رژیم صهیونیستی نیز قدرت پهپادی بسیار موثر است و میتواند موازنه اطلاعاتی و نظامی را برای مدتهای زیادی به هم بزند.
در جنگهای مرزی بین ۲ کشور که راه برای رسیدن به خط مقدم یا نفوذ در داخل یک کشور بسیار کمتر است، نقش ارزشمند پهپادها بیش از پیش مشخص میشود. آذربایجان در جنگ با ارمنستان دقیقا از همین مساله استفاده کرد و اوکراین نیز با الگو قرار دادن این مساله، رو به خرید پهپادهای ترکیه آورد. بعد از چند ماه جنگ و هزینههای زیاد ۲ طرف در استفاده از تانک، موشکهای کوتاهبرد و میانبرد، ضدتانکها و حتی محاصره دریایی با ناوگان قدرتمند دریایی، حالا روسیه به این نتیجه رسیده است که ابزار نظامی کمهزینهای که میتواند نتیجه جنگ را تا حد زیادی تغییر دهد، پهپادها هستند. پهپادها، مانند ناوگان دریایی قدرتمند در ابتدای قرن پانزدهم میلادی تا حد زیادی میتوانند تعیینکننده قدرت نظامی یک کشور در جهان باشند. کشورهایی که بتوانند به دانش بومی تولید این ابزارهای نظامی و اطلاعاتی برسند، دیگر از یک قدرت پهپادی، به ابرقدرت تبدیل میشوند.
در حوزههای نوین قدرت نظامی و اطلاعاتی مانند فضای سایبری و تولید سلاحهای نوین، ایران دقیقا مانند یک قدرت منطقهای عمل کرده اما در حوزه پهپادی، به یک ابرقدرت تبدیل شده است تا جایی که روسیه؛ ابرقدرتی که یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان از لحاظ نظامی است که دارای سلاح اتمی نیز هست، برای پیروزی خود در جنگ با کشور همسایهاش- که البته به نوعی جنگ نیابتی با قدرتهای نظامی غربی است- به او و سیستم تولید پهپادیاش متوسل میشود.
خبر ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین و آموزش نیروهای روسی برای استفاده از آنها- اگر همانطور که رسانههای غربی میگویند صحت داشته باشد- نشاندهنده تبدیل شدن ایران از یک قدرت منطقهای به یک ابرقدرت نظامی است. قدرتی که برخلاف سایر کشورهای منطقه، نه با واردات بیرویه سلاح از کشورهای غربی، بلکه با تکیه بر توان داخلی به دست آمده است.
اگر تعیین کردن یک امپراتوری یا قدرت نظامی بزرگ در دنیا در قرن پانزدهم، با نگاه به قدرت ناوگان دریایی آن به دست میآمد، این روزها عنصر ابرقدرت بودن را مسائل بسیاری تعیین میکند که قدرت پهپادی و موشکی، توان اجرای عملیاتهای حمله نامتقارن و در نهایت، توان جنگ سایبری و جنگ الکترونیک از جمله آنهاست. ایران در تمام این عرصهها از یک قدرت منطقهای در حال تبدیل شدن به یک ابرقدرت است.
ارسال به دوستان
موازنه وحشت و شلیک ۱۰۰۰ موشک مقاومت به فلسطین اشغالی
مهدی گرگانی: جنگ ۵۰ ساعته اخیر بین رژیم مجعول صهیونیستی و جنبش جهاد اسلامی فلسطین در نوار غزه در حالی پایان یافت که بسیاری از ناظران سیاسی، اسرائیل را بازنده تمامعیار این نبرد میدانند.
بر اساس اعتراف و اذعان رسانهها و برخی مقامات رژیم صهیونیستی، اسرائیل نهتنها در دستیابی به اهداف خود در این جنگ شکست خورد، بلکه در برابر یک گروه کوچک از مقاومت فلسطین خسارات زیادی را متحمل و در نهایت مجبور به پذیرش آتشبس شد.
«زیاد النخاله» دبیرکل جهاد اسلامی در نشست خبری خود در تهران تاکید کرد که حماس در این جنگ مداخله نکرده است. برخلاف ادعای برخی که این اظهارات را نشانه پشت کردن حماس به جهاد میدانند، تاکید النخاله بر این موضوع از این جهت صورت گرفت که به دشمن صهیونیست نشان دهد این فقط قدرت جهاد اسلامی بود که به تنهایی در برابر حملات همهجانبه صهیونیستها مقاومت کرد. زیاد النخاله در ادامه اظهارات خود با تاکید بر اینکه حماس ستون فقرات مقاومت فلسطین است، بر اتحاد میان گروههای مختلف مقاومت تاکید کرد.
در این راستا، بسیاری جنگ اخیر را یک تغییر موازنه محسوس به نفع مقاومت فلسطین میدانند، چرا که جهاد اسلامی به تنهایی در برابر حملات همهجانبه رژیم اشغالگر مقاومت کرد و از سوی دیگر پاسخ موشکی کمسابقهای به آنها داد. بنا بر آمارهای رسمی، 58 شهرک صهیونیستنشین به طور همزمان زیر آتش موشکهای «سرایا القدس» قرار داشت. علاوه بر آن، به گفته دبیرکل جهاد اسلامی، سرایا القدس موشکهایی در اختیار داشت که قادر به هدفگیری هر نقطه از فلسطین اشغالی بود؛ هر چند نیازی به این حملات پیدا نشد.
حمله موشکی به فرودگاه بن گوریون و فرودگاه اشغالی اللد در مرکز فلسطین اشغالی، نقطه عطف این جنگ بود. کانال 12 رژیم صهیونیستی، شلیک چندین موشک به این ۲ فرودگاه را تایید کرده و از تخلیه باند فرودگاهها خبر داده بود. از سوی دیگر منابع صهیونیست اذعان کردند جهاد اسلامی طی ۳ روز جنگ، ۱۰۰۰ موشک به اهداف مختلف در فلسطین اشغالی شلیک کرده که در نوع خود کمسابقه است. رسانههای عبریزبان ضرب شست جهاد را یک هشدار آگاهیدهنده خواندند و نوشتند: حماس و حزبالله صدها برابر جهاد اسلامی قدرت نظامی دارند؛ تصور کنید اگر با حماس و حزبالله یا همزمان با همه این گروهها درگیر شویم چه خواهد شد؟ موضوع مهمی که از نگاه تیزبین رهبر حکیم انقلاب اسلامی نیز پنهان نماند. حضرت معظمله اخیرا خطاب به جنبش جهاد اسلامی تاکید کردند: «ثابت کردید هر بخش از مقاومت به تنهایی میتواند بینی دشمن را به خاک بساید».
شلیک هزارتایی موشکهای مقاومت، ابعاد دیگری از ضعف و شکست کامل رژیم صهیونیستی در قبال نوار غزه را برملا کرد. ناتوانی گنبد آهنین در رهگیری و مقابله با موشکهای سرایا القدس صدای مقامهای امنیتی تلآویو را هم درآورد. سرتیپ «نیتسان نوریال» از فرماندهان سابق ارتش رژیم صهیونیستی در این باره گفت: گنبد آهنین توانمندیهای محدودی دارد و در درگیری چندجانبه شکی نیست که صحنههای سقوط موشکها کاملا متفاوت خواهد بود و باید برای آن آماده شوید.
علاوه بر این، اصابت پیدرپی موشکهای مقاومت به شهرکهای صهیونیستی، ایجاد رعب و وحشت در میان شهرکنشینان و برقراری محدودیتهای شدید که روال زندگی روزانه صهیونیستها را مختل کرده، باعث شده بسیاری از صهیونیستها به فکر ترک فلسطین اشغالی باشند. در این نبرد برای نخستینبار برخی شهرکهای صهیونیستنشین نزدیک نوار غزه به طور کامل تخلیه شدند. برای مقامات تلآویو که صدها میلیون دلار هزینه میکنند تا یهودیان کشورهای مختلف را مجاب کنند به فلسطین اشغالی مهاجرت کنند، این پدیده همانند سم است و آینده این رژیم جعلی را بیش از پیش در خطر نابودی قرار خواهد داد.
به همین دلیل بود که تلآویو بعد از تنها ۵۰ ساعت، میانجیهای مصری را وارد میدان کرد تا هر چه سریعتر آتشبس برقرار شود؛ آتشبسی که بسیاری از تحلیلگران داخلی و خارجی در اسرائیل آن را نشانه پیروزی کامل جهاد اسلامی خواندند.
جنگ 50 ساعته اخیر یک نقطه عطف در نبرد میان صهیونیستها و مقاومت فلسطین بود؛ مقاومت موفق شد موازنه ترور و بازدارندگی را تثبیت کند و توانمندی نظامی خود را با شلیک ۱۰۰۰ موشک در ۲ روز به رخ بکشد. این نبرد همچنین نشان داد راهبرد تلآویو در قبال مقاومت یک راهبرد پوسیده و ناکارآمد است تا جایی که تحلیلگران صهیونیست آن را یک راهبرد شکستخورده و احمقانه خواندند.
علاوه بر این، به گفته رهبران جهاد اسلامی، دستاوردی که سرایا القدس موفق شد در جنگ اخیر با دشمن صهیونیست به دست آورد، پیوند بین غزه و کرانه باختری و همه میادین مقاومت در سراسر فلسطین اشغالی بود؛ به نحوی که این اقدام، آمادگی دائم فلسطینیان برای پاسخ به هر تجاوزگری را ثابت کرد.
ارسال به دوستان
دولت رئیسی در ترازوی قضاوت
کمال لطفی: یک سال از روی کار آمدن رسمی حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی به عنوان هشتمین رئیسجمهور کشورمان میگذرد. برای قضاوت درباره عملکرد دولت سیزدهم باید ابتدا بدانیم کشور در چه وضعیتی تحویل سیدابراهیم رئیسی و کابینه او شد. مخالفان دولت که مغرضانه با ساختن جداولی که یادآور ماجرای «رمال دغلکار و کشیدن شکل مار» است، سعی در مخدوش کردن تلاشهای دولت برای سرپا کردن کشور دارند، تعمدا سعی در سرپوش گذاشتن بر این واقعیت دارند که دولت سیزدهم در حالی روی کار آمد که عملا میراثدار دهها سال مدیریتهای اجرایی ناکارآمد، قوانین و تکالیف انجام نشده توسط دولتهای قبل بویژه دولتهای یازدهم و دوازدهم که عدم انجام هر کدام از آنان (مانند اصلاح نحوه تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی) موجب کوچکتر و فقیرتر شدن سفره مردم و فربه شدن شکم دلالان و سوداگران میشد، بوده است. به عبارت سادهتر باید گفت رئیسی کشور را نه در یک حالت عادی یا حتی با چند درجه منفی که فیالواقع با هزاران مساله حاد و صدها بحران در عرصههای مختلف تحویل گرفت. کشور مانند مریض بدحالی بود که دهها چاقوی تیز و برنده در نقاط حساس و حیاتی بدنش فرو رفته و پزشک حاذق باید ابتدا برای نجات بیمار از حالت احتضار، این چاقوها را از بدن او جدا کرده و سپس برای احیای کامل و سرپا کردن او تلاش کند. امروز مغرضان منتقدنمای دولت سیزدهم که از قضا قلم به مزدهای دولت سابق هستند، با فرافکنی و دروغگویی بر آنند با نقش مار کشیدن، حواس مردم را از پله اول یعنی «آنچه تحویل دادهاند» پرت کرده و تلاش خود را روی پله دوم یعنی وضعیت فعلی کشور متمرکز کنند تا مبادا پاسخگوی فجایعی باشند که تحت حمایت آنان از مدیران ناکارآمد دولت سابق دامنگیر کشور و مردم شده است. از عجایب روزگار همین بس که بوقچیهای دولت سابق که روزگاری کشته شدن دهها نفر بر اثر بیکفایتی حسن روحانی در ماجرای افزایش قیمت بنزین را «هزینه جراحی» معرفی کرده بودند، این روزها محاسبهگر شده و درصد افزایش قیمت کالاها را بدون توجه به عامل اصلی آن یعنی عملکرد رئیس محبوب دولت متبوع خود منتشر میکنند! سیدابراهیم رئیسی در حالی پا به عرصه انتخابات ریاستجمهوری گذاشت که حسن روحانی که با ادعای «به عقب برنمیگردیم» بر صندلی پاستور تکیه داده بود، در دوران سیاه ۸ ساله مدیریت خود عملا کشور را در تمام عرصهها به نحوی به عقب برگرداند که تا دهها سال و شاید چندین دولت باید تلاش کنند تا بتوانند این لکههای سیاه را از بوم مدیریت اجرایی کشور پاک کنند در پیش گرفتن مدیریت منحصر بهفرد اشرافی که نه تنها دست مردم، بلکه حتی دست وزرا را نیز از رسیدن به حسن روحانی برای انتقال مسائل کشور و امور مربوط دور کرده بود و سرازیر شدن این روحیه تا پایینترین سطوح دولت در استانها و شهرستانها، معطل نگهداشتن کشور و ظرفیتهای فراوان آن به بهانه ثمر دادن توافق هستهای و نگاه لطف غرب، تبدیل دولت به اتاق جنگ عملیات روانی به جای محلی برای تمشیت امور مردم، ایجاد حواشی و جنجال و بر هم زدن امنیت روانی مردم، بازگرداندن کشور به دوران جنگ تحمیلی و قطع مستمر برق، سقوط جایگاه کشور در عرصههای مختلف علمی، اقتصادی، سرمایهگذاری خارجی و... و در یک کلام کوه ادعاها و شعارهای انتخاباتی او موش زایید. شاید اگر به جای ۸ سال دوره مدیریت توخالی تدبیر و امید در دوره ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰، باز هم شاهد جنگ در کشور بودیم، کشور به اندازه سوء عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم دچار خسارت نمیشد. رئیسی در حالی سکاندار اجرایی کشور شد که حسن روحانی فروش نفت را به بهانههای واهی به کمترین میزان رسانده بود، تلاشی برای واردات واکسن برای صیانت از جان مردم نمیکرد، اقتصاد و بازار به بدترین شکل ممکن رها شده بود و هیولای ارز ۴۲۰۰ تومانی بدون آنکه تاثیری بر سفره و معیشت مردم داشته باشد، تمام منابع ارزی کشور را به جیب عدهای دلال و سوداگر روانه میکرد. رئیسی همانگونه که وعده داده بود اولویت دولت را صیانت از جان مردم قرار داد و شخصا برای خرید و واردات واکسن با سران کشورهای دنیا تماس گرفت و توانست سریع و با تکیه بر همان روحیه جهادی و انقلابی خود در کمترین زمان ممکن با تامین بیش از ۱۶۰ میلیون دوز واکسن، میزان فوتیهای کرونا را که توسط دولت روحانی به بیش از ۷۰۰ نفر در روز رسیده بود، به کمترین میزان ممکن برساند و آنچنان انبارهای واکسن را پر کند که دیگر به جای کمپین «واکسن بخرید» برخی حامیان سابق دولت قبل در ماههای ابتدایی شیوع این ویروس، این دولت کمپین «واکسن بزنید» را خطاب به مردم ایجاد کند. این روزها که حسن روحانی با تصور فراموشی فجایع دوره مدیریت خود شروع به سخن گفتن کرده و حتی دستاورد دولت سیزدهم در صیانت از جان مردم و بازگشت آرامش روانی به جامعه را میخواهد به نام خود بزند، کافی است به خاطر بیاورد ماهها اختصاص خط اعتباری ۵۰ میلیون دلاری خرید واکسن در دولت دوازدهم به دلیل اختلافات داخل دولت و عدم مسؤولیتپذیری وزارتخانهها و نهادهای ذیربط بلاتکلیف ماند و در حالی که هر روز تعداد قربانیان کرونا رکورد میزد، حسن روحانی و دولتمردانش به دلیل اختلافات داخل کابینه و عدم اعتماد فیمابین حاضر به پذیرش مسؤولیت این خط اعتباری نمیشدند تا آنکه یک نهاد بالادستی به ماجرا ورود کرده و با پذیرفتن مسؤولیت این خط اعتباری، موجب شد مقداری واکسن داخل کشور شود و حالا حسن روحانی مدعی خرید ۱۱۰ میلیون واکسن در دوره خودش میشود. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|