28/اسفند/1403
|
05:52
۲۱:۲۲
۱۴۰۳/۱۲/۲۷
به بهانه آخرین تساوی ملال‌آور استقلال در سال ۱۴۰۳ مقابل ذوب‌آهن در اصفهان

چاه‌ویل سوءمدیریت

مهدی مرسلی: سوت پایان که‌ زده شد، استقلال یک امتیاز دیگر گرفت، مثل همیشه. یک امتیاز از تیمی که نه مدعی است، نه شگفتی‌ساز. نتیجه یک - یک مقابل ذوب‌آهن، برای نهمین بار در این فصل، استقلال را در بن‌بست مساوی‌ها گرفتار کرد اما ماجرا فقط این نیست. ۷ شکست هم در کارنامه این تیم ثبت شده؛ آماری که نشان می‌دهد استقلال بیش از آنکه برنده باشد، بازنده یا درگیر تساوی‌های بی‌حاصل شده است.
اما مگر استقلال همیشه یکی از قطب‌های لیگ برتر نبوده؟ مگر نه اینکه این تیم همیشه برای قهرمانی می‌جنگید؟ پس چرا حالا در جایگاه نهم جدول جا خوش کرده؟ چرا تیمی که  فصل پیش برای فتح جام برنامه می‌چید، حالا باید نگران این باشد که از میانه جدول بالاتر نمی‌رود؟
پاسخ ساده است: مدیریت! یا بهتر بگوییم، چیزی که از مدیریت باقی مانده است.
* سقوط از صدر به میانه‌ها
استقلال دیگر تیمی نیست که هوادارانش می‌شناختند. این تیم نه شخصیت قهرمانی دارد، نه نظم و انسجام تاکتیکی. بیشتر شبیه تیمی است که بدون هدف و برنامه، در دل مسابقات رها شده است. از ابتدای فصل تا حالا، این تیم یک روز به آسمان پرتاب شده و روز دیگر به زمین خورده، بدون هیچ منطق مشخصی.
تیمی که همیشه در بالای جدول بود، حالا درگیر مبارزه برای نیمه بالای جدول شده است، نه صدرنشینی. این یعنی سقوط؛ این یعنی تغییر هویت؛ این یعنی استقلال مدعی، دیگر مدعی نیست.
* مدیری که مدیریت نکرد
اگر دنبال مقصر می‌گردید، جای دوری نروید؛ آدرس، دفتر مدیریت استقلال است. تیمی که در طول یک فصل، ۴ سرمربی عوض کند، معلوم است روی نیمکتش آرامش نخواهد داشت؛ مربی‌هایی که یکی پس از دیگری آمدند و رفتند، بدون اینکه فرصت کافی برای ساختن چیزی داشته باشند.
جواد نکونام، سهراب بختیاری‌زاده، پیتسو موسیمانه و حالا میودراگ بوژوویچ. هرکدام با وعده‌های بزرگ آمدند اما هیچ‌کدام نماندند. چون در استقلال، مربی نه فرصت دارد، نه اختیار. تصمیمات در جای دیگری گرفته می‌شود.
تیمی که با موسیمانه قرارداد بست، او را در حد یک آنچلوتی معرفی کرد اما خیلی زود از او ناامید شد. بعد با والتر ماتزاری مذاکراتی طولانی داشت اما به هیچ نتیجه‌ای نرسید. در نهایت، به بوژوویچ رسید. همه این تغییرات یعنی وقت‌کشی، بی‌برنامگی و آزمون ‌و خطای مدیریتی روی نیمکتی که جای آزمون ‌و خطا نیست.
* استقلال، قربانی وعده‌ها
مدیرانی که برای استقلال تصمیم می‌گیرند، بیش از آنکه عملگرا باشند، وعده‌گرا هستند. اگر مصاحبه‌های‌شان را مرور کنید، همیشه از آینده‌ای روشن می‌گویند، از تیمی که فصل بعد متفاوت خواهد شد، از برنامه‌هایی که در دست اجراست اما در واقعیت، آنچه هواداران می‌بینند، تیمی است که روزبه‌روز بیشتر از قهرمانی فاصله می‌گیرد.
استقلال، قربانی این وعده‌ها شده است. قربانی مدیریتی که نه برنامه دارد، نه چشم‌انداز. تیمی که می‌توانست مدعی باشد، حالا یک تیم معمولی است که برای رسیدن به نیمه بالای جدول تلاش می‌کند. هواداران استقلال، به چنین تیمی عادت ندارند اما چاره‌ای ندارند جز تماشای این سقوط آرام، سقوطی که از دفتر مدیران استقلال آغاز شد و به نیمکت، زمین و جدول لیگ رسید.

***
لطف فیفا به استقلال
فرصتی برای بازآفرینی و محک نهایی

شب از راه رسیده، چراغ‌های استادیوم یکی‌یکی خاموش می‌شود و در سکوتی که بر سکوها مستولی شده، تنها صدای قدم‌هایی که در تونل ورزشگاه طنین می‌اندازد، باقی مانده است. استقلال، این تیم خسته و زخمی، یک‌بار دیگر در گرداب تساوی گیر افتاد؛ یک - یک مقابل ذوب‌آهن. گویی سرنوشت، این تیم را در میان سایه‌های تردید و انتظار معلق نگاه داشته است. اما داستان فقط همین نیست. مردی با چهره‌ای عبوس و نگاهی پر از سوال، در کناره‌های زمین ایستاده است؛ میودراگ بوژوویچ، سرمربی‌ای که گویی پای در میدانی گذاشته که پیش از او، بسیاری را از نفس انداخته است. بازی‌های دشوار، شکست‌های سنگین و جدال‌هایی که هر کدام به‌ مثابه زخم‌هایی بر پیکر استقلال نشسته‌اند. داربی تهران، رفت و برگشت برابر النصر و حالا این تساوی بیرون از خانه، تنها تکه‌هایی از پازلی هستند که هنوز تکمیل نشده است.
* فیفادی؛ مرهمی بر زخم‌های استقلال
در این ویرانی تاکتیکی، در این بی‌نظمی که حاصل تصمیمات مدیرانی است که گویی چشم بر واقعیت بسته‌اند، فیفادی همچون نسیمی تازه از راه می‌رسد؛ تعطیلاتی که اگرچه به واسطه بازی‌های ملی رقم خورده اما برای استقلال چیزی فراتر از یک استراحت ساده است؛ فرصتی برای ترمیم، برای جست‌وجوی گمشده‌ای که روزی در دل این تیم بود اما حالا رنگ باخته است. اما آیا استقلال از این فرصت بهره خواهد برد یا همچون گذشته، روزها در سکوت و بلاتکلیفی خواهد گذشت؟ تنها یک چیز مشخص است؛ این تعطیلات، یا نقطه عطفی برای بازگشت خواهد شد، یا دریچه‌ای به سمت تداوم سقوط آرام و تدریجی.
* بوژوویچ؛ در انتظار سرنوشت
استقلال در میانه‌ جدول، درست در مرز میان امید و یأس قرار دارد. هنوز یک بازی کمتر دارد، یک فرصت، یک امکان اما همه‌ چیز به آنچه در این روزهای پیش رو رخ خواهد داد، بستگی دارد. بوژوویچ که در تردیدهای هواداران غوطه‌ور است، فرصتی خواهد یافت تا حقیقت خود را آشکار کند؟
آیا او تنها یک رهگذر است، سرنوشتی که قرار است از دست برود؟ یا اینکه این مرد مونته‌نگرویی، چیزی در آستین دارد که بتواند استقلال را از این بحران عبور دهد؟ در روزهای فیفادی، تمام نگاه‌ها به نیمکت استقلال دوخته خواهد شد. بوژوویچ باید تیمش را بشناسد، باید از این تعطیلات، سکویی برای خیزش بسازد. اینجا نه فقط سرنوشت یک تیم، بلکه سرنوشت یک مربی در میان است. این تعطیلات، آزمونی است که یا استقلال را به روزهای روشن بازمی‌گرداند یا در تاریکی شک و تردید رهایش خواهد کرد.

ارسال نظر
پربیننده