|
سفر بایدن به کییف همزمان با طرح موضوع پشتیبانی تسلیحاتی چین از پوتین، نشان میدهد برنامه واشنگتن تداوم بحران در اوکراین است
بجنگ!
گروه بینالملل: در حالی که سخنگوی کاخ سفید چند روز قبل اعلام کرد جو بایدن قصدی برای سفر به اوکراین ندارد، رئیسجمهور آمریکا دیروز در سفری از پیش اعلام نشده و امنیتی وارد کییف شد و همان روز نیز پایتخت اوکراین را به مقصد لهستان ترک کرد. شبکه آمریکایی «سیانان» گزارش داد رئیسجمهور آمریکا که صبح دوشنبه (۲۰ فوریه) در سفری از پیش اعلام نشده و امنیتی وارد کییف شده بود، پایتخت اوکراین را ترک کرد. طبق این گزارش، بایدن حدود ساعت ۸ صبح به وقت محلی وارد کییف شد و بعد از دیدار با ولودیمیر زلنسکی و قدم زدن در مرکز کییف و قول حمایت مستمر ایالات متحده از اوکراین، این کشور را ترک کرد.
پیشتر گزارش شده بود بایدن قرار است اواخر هفته به مناسبت آغاز جنگ اوکراین (۲۴ فوریه/ 5 اسفند) به لهستان سفر کند. نشریه آمریکایی پولیتیکو گزارش داده بود کاخ سفید در آستانه سفر دوشنبه (دیروز) جو بایدن به لهستان از روی این ارزیابی که اوکراین در مرحله حساسی از جنگ قرار گرفته، خواستار تشدید حملات نیروهای ارتش اوکراین به قوای روسیه شده است. پولیتیکو نوشت: «جو بایدن این هفته با هدف چالشطلبی عازم اروپا میشود. او قصد دارد در شروع دومین سال جنگ در اوکراین، حمله ولادیمیر پوتین به اوکراین را محکوم کرده و علنا اعلام کند آمریکا تا آخرین لحظات جنگ از کییف حمایت خواهد کرد». بایدن در جریان حضور ناگهانی خود در کییف گفت «سفر تاریخی» وی برای تایید حمایت «تزلزلناپذیر» از اوکراین، اعلام کمک نظامی جدید و دور جدید تحریمهای ضدروسی انجام شده است. وی همچنین مدعی شد: «زمانی که پوتین حدود یک سال قبل حمله خود را آغاز کرد، فکر میکرد اوکراین ضعیف است و غرب دچار تفرقه شده است. او فکر میکرد میتواند بیشتر از ما دوام آورد اما در اشتباه بود». طبق این گزارش، ایر فورس وان (هواپیمای مخصوص رئیسجمهور آمریکا) پایگاه مشترک اندروز را در تاریکی ساعت ۴:۱۵ بامداد یکشنبه (به وقت محلی) ترک کرد و به خبرنگاران حاضر در هواپیما اجازه داده نشد وسایل خود را همراهشان بیاورند. در برنامه عمومی بایدن هم این سفر اعلام نشد. مقامات کاخ سفید هفته گذشته بارها اعلام کردند سفر رئیس جمهور آمریکا به اوکراین در دستورکار نیست. به گزارش یک شبکه آمریکایی، شنبه عصر قبل از خروج بایدن، او با همسرش در واشنگتن برای صرف شام بیرون رفت و دیگر تا دوشنبه صبح و زمان رسیدن به کییف در انظار عمومی دیده نشد. به نوشته وبگاه شبکه سیانان، اوکراین یک منطقه جنگی است که ارتش آمریکا کنترلی بر آن ندارد و همین امر سفر دوشنبه بایدن را از سفرهای قبلی به عراق و افغانستان متمایز میکند. مقامات کاخ سفید اوایل سال جدید میلادی چنین سفری را رد کرده بودند. بایدن با گروه نسبتا کوچکی از همراهان در این سفر حضور داشت؛ از جمله «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی کاخ سفید، «جن اومالی دیلون»، معاون رئیس دفتر بایدن و «آنی توماسینی» دستیار شخصیاش. به گزارش «سیانان»، زلنسکی یک سال قبل هنگامی که نیروهای روسیه در حال تجمع در مرز اوکراین بودند، از بایدن برای سفر به این کشور دعوت کرد. هفته گذشته هم گفت دعوتش از بایدن هنوز پابرجاست اگرچه اذعان کرد راههای دیگری برای تبادلنظر بین ۲ طرف وجود دارد. بایدن به عنوان معاون باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین آمریکا ۶ بار به اوکراین سفر کرد. آخرین سفر او ژانویه ۲۰۱۷ چند روز قبل از خروج از کاخ سفید انجام شد. تا قبل از سفر دیروز بایدن، سفر قبلی وی به عنوان حضور عالیرتبهترین مقام آمریکایی در اوکراین باقی بود، زیرا نه «مایک پنس» معاون دونالد ترامپ و نه خود او هرگز به اوکراین سفر نکردند. بایدن در سفر خود به اوکراین با زلنسکی و اولنا زلنسکا همسر وی در کاخ ریاستجمهوری اوکراین دیدار کرد. سفر سرزده رئیسجمهور آمریکا به کییف درست چند روز قبل از ۲۴ فوریه، سالگرد آغاز جنگ اوکراین انجام شد. بایدن قرار است اواخر هفته در سالگرد حمله روسیه به اوکراین، به لهستان سفر کند. سفر بایدن به کییف همچنین کمتر از ۲ ماه بعد از سفر زلنسکی به واشنگتن انجام شد. البته در این میان کاخ سفید اعلام کرد برای اطمینان از عدم درگیری، روسیه را اندکی قبل از سفر رئیسجمهور آمریکا به اوکراین مطلع کرده بود. این سفر زمانی انجام شده است که به نظر میرسد روسیه قصد دارد حملهای قوی به مراکز مختلف ارتش اوکراین انجام دهد. در این باره فارن پالیسی نوشت: «روسیه نسبت به یک سال قبل نیروهای بیشتری را برای یک حمله جدید آماده کرده است». در همین راستا، فارن پالیسی گزارش داد نیروهای مسلح روسیه 300 هزار سرباز را برای حمله آتی آموزش دادهاند و همچنین 1800 تانک، 3950 خودروی زرهی، 2700 سامانه توپخانه، 810 راکتانداز، 400 جنگنده و 300 هلیکوپتر برای این موضوع آماده شده است. فارن پالیسی نوشت روسیه در حال تدارک یک حمله بزرگ است که در ۱۰ روز آینده آغاز میشود و رژیم کییف در معرض ضربهای قدرتمند و خسارات عظیم است و هیچ فناوری غربی به اوکراین کمک نمیکند. اوکراین در حال آماده شدن برای یک حمله وحشتناک روسیه در دونباس است. مسکو صدها هزار نیرو در شرق این کشور متمرکز کرده است. سامانههای دفاع موشکی پاتریوت، خودروهای جنگی برادلی و تانکهای رزمی آبرامز ممکن است تا ماه مارس یا آوریل به اوکراین تحویل نشوند. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند ارتش روسیه به دنبال این است که قبل از رسیدن این لیست جدید از تجهیزات نظامی غربی، تا جایی که ممکن است پیشروی کند. در مجموع به نظر میرسد آمریکا و اروپا نگران شکست اوکراین در چند ماه آتی هستند که این موج از حمایتهای نظامی و غیرنظامی را از کییف انجام میدهند.
* مقام ارشد چین برای مذاکره درباره اوکراین وارد مسکو شد
روزنامه روسیهای کومرسانت نوشت وانگ یی، مسؤول ارشد دیپلماسی در حزب کمونیست چین به منظور انجام مذاکرات درباره یک طرح صلح احتمالی برای اوکراین وارد مسکو شده است.
این روزنامه روسی گزارش داد: هدف اصلی از این سفر (وانگ یی، رئیس دفتر امور خارجی حزب کمونیست چین) افزایش نقشآفرینی پکن در حل و فصل جنگ اوکراین است.
وانگ یی در جریان حضورش در کنفرانس امنیتی سالانه مونیخ، آمریکا را متهم به نقض هنجارهای بینالمللی با انجام رفتار هیستریک کرد.
وانگ بر درخواستش برای انجام گفتوگو بر سر اوکراین تاکید کرد و خواستار آن شد که کشورهای اروپایی درباره نحوه پایان دادن به جنگ در اوکراین به آرامی فکر کنند. این دیپلمات ارشد چینی همچنین بیان کرد: به نظر میرسد برخی نیروها هستند که نمیخواهند مذاکرات بر سر مساله اوکراین به موفقیت رسیده یا جنگ اوکراین به زودی پایان یابد.
این در حالی است که وزیر خارجه ایالاتمتحده روز یکشنبه گفت واشنگتن قصد دارد به زودی مدارکی مبنی بر کمک نظامی چین به روسیه منتشر کند. آنتونی بلینکن در مصاحبه با NBC گفت: در ماههای اخیر شاهد ارائه کمکهای غیرمرگبار بودهایم که برای کمک به روسیه در جنگ اوکراین طراحی شده است و این اطلاعات به زودی منتشر خواهد شد. به گفته وزیر خارجه آمریکا، پکن به طور جدی در حال بررسی کمکهای نظامی «مرگبار» به روسیه است. اواخر ژانویه، «جان کربی» هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید گفت ایالاتمتحده از چین میخواهد از اقدام نظامی روسیه در اوکراین حمایت نکند. به گفته وی، واشنگتن قصد دارد علیه آن دسته از شرکتهای چین که رژیم تحریمهای آمریکا علیه مسکو را نقض میکنند، اقدام کند. بورل روز دوشنبه در بروکسل هشدار داد تحویل تسلیحات به روسیه از سوی چین برای حمایت از حمله این کشور در اوکراین «خط قرمز» اتحادیه اروپایی خواهد بود. رئیس دیپلماسی اتحادیه اروپایی هنگام ورود به محل نشست وزرای کشورهای عضو در بروکسل تاکید کرد که وانگ یی، وزیر خارجه چین به او گفته است پکن قصد ارسال کمک نظامی به روسیه را ندارد اما سران اروپا در این باره «هوشیار» خواهند بود. کاملا هریس، معاون رئیسجمهوری آمریکا پیشتر، روز شنبه در حاشیه اجلاس مونیخ بیطرفی چین را در جنگ جاری در اوکراین زیر سوال برده بود. وی با ابراز نگرانی کشورش از تعمیق روابط پکن و مسکو پس از آغاز جنگ در اوکراین گفته بود: «هرگونه اقدام چین برای حمایت مرگبار از روسیه تنها به تشویق تجاوز، ادامه کشتار و تضعیف نظم مبتنی بر قوانین» منجر خواهد شد. پکن ادعای مطرحشده از جانب ایالاتمتحده مبنی بر برنامهریزی چین برای حمایت تسلیحاتی از روسیه را رد کرد. وانگ ونبین، سخنگوی وزارت خارجه چین روز دوشنبه در این باره تاکید کرد: «ما انگشت اتهام آمریکا را به سمت روابط چین و روسیه نمیپذیریم، چه رسد به آنکه حاضر به پذیرش اعمال فشار و اجبار از سوی این کشور باشیم». سخنگوی دستگاه دیپلماسی چین سپس افزود: این ایالاتمتحده است و نه چین که دائما به میدان جنگ سلاح میفرستد.
***
تضمین امنیتی بایدن از روسیه
«دیمیتری مدودف» معاون شورای امنیت ملی روسیه درباره سفر دیروز جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به اوکراین گفت او پس از دریافت تضمینهای امنیتی از روسیه وارد کییف شد. پیش از اظهارنظر او، کاخ سفید بدون اشاره به جزئیات اعلام کرد ارتباطات اولیه با روسها اندکی قبل از سفر بایدن به کییف برای اطمینان از عدم درگیری و در تلاش برای جلوگیری از هر گونه محاسبات اشتباه که میتواند ۲ کشور مجهز به سلاح هستهای (آمریکا و روسیه) را به درگیری مستقیم بکشاند، انجام شد.
ارسال به دوستان
تأکید فراجا بر استفاده از فناوریهای نوین مثل پهپاد برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر
ضربتی علیه قاچاقچیان
پلیس در حالی برای مبارزه با مواد مخدر نقشه توفانی ترسیم کرده که علاوه بر این قرار است اموال ناصواب و حرام قاچاقچیان را شناسایی کند تا قاچاقچیان نتوانند مال حرام خود را به اموال تبدیل کنند و از قانون بگریزند. آن طور که فرمانده فراجا در همایش تخصصی رؤسای پلیس مبارزه با مواد مخدر که دیروز در ستاد فراجا برگزار شد، بر ضرورت شناسایی اموال قاچاقچیان و سوداگران مرگ تاکید کرد و گفت: شناسایی اموال این افراد بسیار مهم است؛ سوداگران مرگ به روشهای مختلف تلاش میکنند به بنیان مالیشان لطمهای نخورد تا بتوانند خود را بازیابی کنند، ما باید بتوانیم تا انتها اموال ناصواب را احصا کنیم. از این رو تاکید میکنم شناسایی اموال باید جدیتر در دستور کار قرار بگیرد تا قاچاقچیان نتوانند مال حرام خود را به اموال تبدیل و از قانون فرار کنند.
سردار احمدرضا رادان، با بیان اینکه به معماری و سند راهبردی پلیس در مبارزه با مواد مخدر نسبتا توجه شده است، افزود: پلیس مبارزه با مواد مخدر نقش محوری در تامین امنیت و ایجاد احساس امنیت در میان مردم دارد. وی با تاکید بر ضرورت اعمال نگاه جدید و ویژه در حوزه مبارزه با مواد مخدر، گفت: ما عهد بستیم آرامش مردم را تضمین کنیم و باید بفهمیم در حوزه مبارزه با مواد مخدر دغدغه مردم چیست. هیچ وقت به عنوان فرمانده فراجا ناراحت نخواهم شد اگر اعلام شود امسال نسبت به سال گذشته کشفیات مواد مخدر کمتر شده است؛ بلکه زمانی ناراحت میشویم که دغدغه مردم در جامعه در حوزه مواد مخدر کاهش پیدا نکرده باشد. مردم از ما کار و نتیجه میخواهند. رادان با تاکید بر اینکه کار جهادی یعنی اینکه موضوع را به سایر سازمانها حواله ندهیم، اظهار کرد: کار جهادی به معنای آن است که موضوع را دنبال و پیگیری کنیم تا بتوانیم این ظرفیت را ایجاد کنیم تا دغدغه امروز مردم نسبت به معضل مواد مخدر رفع شود. بنابراین نیروی انتظامی به هیچ عنوان نباید در این زمینه خسته شود، حتی اگر هزار بار هم بعد از جمعآوری، معتادی آزاد شود باز شما باید به وظیفه خود عمل کنید.
فرمانده فراجا در ادامه جمعآوری معتادان متجاهر و مبارزه با خردهفروشان را از اهداف و اولویتهای پلیس برشمرد و با بیان اینکه به معماری و سند راهبردی پلیس در مبارزه با مواد مخدر نسبتا توجه شده است، گفت: پلیس مبارزه با مواد مخدر نقشی محوری در تامین امنیت و ایجاد احساس امنیت در میان مردم دارد. ارتباط این پلیس باید به حدی توسعه پیدا کند سوداگران مرگ در آن سوی مرزها هم در تیررس باشند و آنان هیچ منطقهای را برای خود امن ندانند. وی با بیان اینکه نیروی انتظامی کشور شهدای بسیاری را برای مبارزه با مواد مخدر و نجات بشریت از شر این مواد تقدیم کرده است، گفت: اما در کنار این موضوع، باید تهدیدی باشیم برای هر آنکه بخواهد در حوزه مبارزه با مواد مخدر امنیت ما را به خطر بیندازد.
فرمانده فراجا بر ضرورت روابط دیپلماتیک در مبارزه با مواد مخدر تاکید کرد و گفت: ارتباط با کشورها بویژه کشورهای هدف باید توسعه پیدا کند تا جایی که بتوانیم نقش موثری در مبارزه با مواد مخدر در آن سوی مرزها با همکاری کشورهای هدف داشته باشیم.
* معتادان متجاهر دغدغه مردمند
فرمانده فراجا با بیان اینکه وجود معتاد متجاهر دغدغه مردم است و باید دغدغه آنها را کم کنیم، گفت: همانطور که گفتم هیچ حقی برای خسته شدن در این امر نداریم. باید یک مبارزه جدی اطلاعاتی برای موضوع موادفروشان خرد قرار دهیم و سرمنشأ آنها را بزنیم و شبکههایشان را متلاشی کنیم. امروز کلید مبارزه با سرقت را برای دغدغه مردم زدیم و اگر کلید ساماندهی معتادان متجاهر زده شود به کاهش سرقت کمک خواهد شد، چرا که بخشی از سرقتها توسط معتادان متجاهر انجام میشود. رادان در ادامه تاکید کرد: اگر جایی مثل هرندی وجود داشت رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر تهران باید کیسه خواب ببرد و آنجا بخوابد. در حوزه مبارزه با مواد مخدر باید توفانی در جهت رفع دغدغه مردم به پا شود و پلیس مبارزه با مواد مخدر باید جایگاهی برای نخبهها فراهم کند؛ امروز دیگر نمیتوان با روشهای سنتی با این پدیده مبارزه کرد و باید با استفاده از ظرفیت نخبگان با روشهای سنتی خداحافظی کرد. وی همچنین با بیان اینکه پلیس مبارزه با مواد مخدر باید به پهپاد مجهز شود و از فناوریهای نوین استفاده کند، گفت: مبارزه با خردهفروشان و جمعآوری معتادان متجاهر دو موضوعی است که مردم و اصحاب رسانه باید از پلیس پیگیری کنند.
* تأکید جانشین فراجا بر استفاده از پهپاد، بالگرد و رادار برای مبارزه با قاچاق
جانشین فرمانده فراجا یکی از مولفههای مهم در بحث امنیت اقتصادی را مقابله با قاچاق و بویژه قاچاق کالا و ارز دانست. سردار قاسم رضایی در جلسه قرارگاه مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز فراجا که در فرماندهی انتظامی استان هرمزگان برگزار شد، اظهار کرد: برای مقابله هدفمند با قاچاق کالا باید تمام دستگاههای متولی پای کار باشند. وی گفت: پلیس قاطعانه با هرگونه قانونشکنی و اخلال در نظم اقتصادی برخورد قانونی میکند و این اجازه را نخواهد داد تا قاچاقچیان برای رسیدن به اهداف و مطامع خود امنیت اقتصادی را خدشهدار کنند. وی با بیان اینکه فراجا از تمام ظرفیتها برای مبارزه با قاچاق استفاده خواهد کرد، گفت: امروز پدیده قاچاق دغدغه فرمانده معظم کل قوا و فرمانده کل انتظامی کشور و به نوعی دغدغه عمومی شده که باید از همه ظرفیتها برای مقابله با آن استفاده شود. وی گفت: اولویت ما در بحث قاچاق مقابله با دانهدرشتها و قاچاق کلان است و در این راستا ما نباید توانمان را برای مسائل جزیی هدر بدهیم، بلکه باید اولویتبندی کنیم زیرا مبدا و مقصد مسیر و زمان در بحث مقابله با قاچاق بسیار مهم است. سردار قاسمی با اشاره به اقدام مناسب فراجا در راهاندازی پلیس امنیت اقتصادی برای مقابله با کالای قاچاق بخصوص در مبادی رسمی و قاچاقهای سازمانیافته، گفت: استفاده مناسب از توان پهپادی، بالگردی و راداری در حوزه مقابله با قاچاق بسیار موثر و کارساز بوده که این مهم مورد تاکید است.
ارسال به دوستان
سریالهای کاندیدای پخش در نوروز
نوروز 1402 با نون خ
با همزمان شدن نوروز و رمضان در سال آینده که هر کدام مناسبتی ویژه برای تولید و پخش سریال محسوب میشوند، تلویزیون برخی گزینههای پخش سریالها در این روزها را اعلام کرده است اما به غیر از مجموعه «نون خ» هیچکدام آنها برای پخش به قطعیت نرسیدهاند. به گزارش «وطن امروز»، تلویزیون این روزها به دنبال سریالهایی جدید برای پخش در ایام نوروز و رمضان سال آینده است و تاکنون آنچه نوید پخشش داده شده، مجموعههایی است که یا در گذشته تولید شدهاند یا فصلهای جدید آنها در حال تولید است. با این حال علاوه بر سریال «نون خ»، از سریال «عاشورا»، «رستگاری»، «وضعیت زرد» و حتی «آقای قاضی» به عنوان گزینههای پخش نوروز ۱۴۰۲ یاد شده است.
شبکه یک برای نوروز و ماه رمضان سال ۱۴۰۲، ۲ سریال را برای پخش در نظر گرفته است. سریال اصلی این شبکه فصل چهارم سریال «نون خ» به کارگردانی سعید آقاخانی است که همزمان با شروع سال نو روی آنتن میرود و پخش آن در ایام ماه رمضان نیز ادامه پیدا میکند. البته پخش این سریال در شبهای قدر به مدت ۵ شب متوقف میشود.
علاوه بر این، شبکه یک در این ایام احتمالا سریال «عاشورا» را که در ۱۷ قسمت روایت شده، روانه آنتن میکند که نسخه سریالی فیلم «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازیفر است. «عاشورا» از محصولات سیمافیلم است که در زمان تولید، تهیهکنندگی آن را ابوالفضل صفری بر عهده داشت. در این سریال موقعیت گردان عاشورا در جنگ تحمیلی به فرماندهی شهید مهدی باکری روایت میشود.
هادی حجازیفر علاوه بر کارگردانی، نقش شهید مهدی باکری را هم در این سریال بازی میکند. وحید حجازیفر هم عهدهدار نقش شهید حمید باکری است. ژیلا شاهی و روحالله زمانی دیگر بازیگران این فیلم - مجموعه هستند. «موقعیت مهدی» سال گذشته در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت و موفق شد سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کند.
سریال «آقای قاضی» دیگر مجموعهای است که احتمالا در نوروز روی آنتن خواهد رفت. سریال «آقای قاضی» داستان قضاوتهای یک قاضی در دادگاه را روایت میکند که تمام موضوعات مطرحشده در آن بر اساس واقعیت است. این سریال با بازی بهزاد خلج، کارگردانی سجاد مهرگان و تهیهکنندگی احمد شفیعی روی آنتن شبکه ۲ سیما رفت و فصل جدید آن نیز در حال تولید است.
از فصل سوم «وضعیت زرد» نیز به عنوان سریال نوروزی شبکه ۲ یاد شده است. مهران رجبی، مریم سعادت، زینالعابدین تقیپور، بهار داورزنی، حسام خلیلنژاد، آرش ماهانکیا و مهدی رضایی بازیگران اصلی فصل دوم این سریال بودند.
همچنین از سریال ۳۰ قسمتی «رستگاری» که در گونه ماورایی و به تهیهکنندگی و کارگردانی مسعود دهنمکی تولید شده است، برای پخش در ایام نوروز شبکه ۳ یاد شده است. متن این سریال توسط حسن وارسته نوشته شده است. نام وارسته در نگارش سریالهایی چون پایتخت، دودکش، علیالبدل، دیوار به دیوار و بچهمهندس به چشم میخورد و حالا طراحی و سرپرستی فیلمنامه، در سریال ماورایی «رستگاری» به کارگردانی مسعود دهنمکی را عهدهدار شده است.
به گزارش ایسنا، پیشتر از سریال تلویزیونی «مهیار عیار» به کارگردانی سیدجمال حاتمی و تهیهکنندگی بهروز مفید به عنوان سریال شبکه ۲ سیما در ماه مبارک رمضان یاد شده که این مجموعه هم در حال تولید است.
ارسال به دوستان
سیدحسن نصرالله؛ مردی برای تعادل
محمدعلی صمدی*: جغرافیای سیاسیای که امروز به نام «لبنان» شناخته میشود، سال ۱۹۴۳ میلادی، استقلال خود را از فرانسه به دست آورد و به عنوان کشوری مستقل، وارد معادلات آسیای غربی شد؛ سرزمینی محصور در میان دریا و مرتفعترین مناطق غرب آسیا، با حدود ۲۰ طایفه و قومیت که پس از چند قرن مبارزه مسلحانه با یکدیگر و با حکومت عثمانی، حالا باید در کنار هم به تعادلی میرسیدند که ویژگی یک «دولت - ملت» است. دخالت خارجی (به شیوه رایج در سالهای «جنگ سرد») از یک سو و تشکیل دولتی دستساز و نامتجانس با منطقه و در عین حال متجاوز، فضول و توسعهطلب، به نام «اسرائیل» در همسایگی لبنان، تمام تلاشها برای رسیدن به تعادلی پایدار در این کشور را نهتنها با شکست مواجه کرد، بلکه چالشها و اصطکاک سیاسی- اجتماعی را به جایی رساند که ۳۲ سال بعد از استقلال، با جرقهای، آتش جنگ داخلی زبانه کشید و کشوری که با نام سیب و زیتون و آبهای زمردین مدیترانه شهرتی به هم زده بود، به مدت ۱۵ سال، درگیر یکی از خونبارترین جنگهای خانگی در تاریخ بشر شد.
سرانجام ۲ اتفاق بزرگ، سرنوشت جنگ را رقم زد: انقلاب اسلامی و قدرتگیری یک دولت فراگیر اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹ و فروپاشی «اتحاد جماهیر شوروی». در پایان دهه ۱۹۸۰ میلادی، با امضای توافقی در شهر «طائف» جنگ داخلی لبنان به پایان رسید. شروع دوران بازسازی، افقهای دلچسبی را به مردم این دیار جنگزده نوید میداد. عربستان سعودی با پشتیبانی از یک «بازرگان/ سیاستمدار» لبنانی به نام «رفیق حریری»، وی را به سوپراستاری محبوب در منطقه تبدیل کرد که بازسازی ویرانیهای جنگ را با جدیت دنبال میکند. اوجگیری «حریری» در سپهر سیاسی لبنان (که بر اثر جنگ، خالی از مردان قابل و دارای مقبولیت عام شده بود)، همزمانی داشت با نبردهای طاقتفرسای مقاومت اسلامی در جنوب لبنان علیه متجاوزان اسرائیلی که از سال ۱۹۸۲، راهبردیترین بخش خاک لبنان را به اشغال خود درآورده بودند. «مقاومت اسلامی» فارغ از کشاکشهای سیاسی رایج در «بیروت»، شکار اشغالگران را در تپهها و درههای جنوب لبنان آنقدر ادامه داد که اسرائیل، ناچار ننگ نخستین عقبنشینی نظامی از متصرفات خود را سال ۲۰۰۰ میلادی به جان خرید تا از تلفات و ضایعات خود در لبنان خلاص شود.
به این ترتیب درخشش مقاومت اسلامی به عنوان قدرتی که شوکران نخستین شکست را با استفاده از «سلاح»، به حلق «دولت یهود» ریخت، چشمها را خیره کرد.
حالا لبنان، ۲ وزنه تعادل داشت؛ «سیدحسن نصرالله» رهبر مقاومت اسلامی و «رفیق حریری» سیاستمدار برجسته سعودی - لبنانی. این دو به مقتضیات خاستگاه اعتقادی و سیاسیشان، اختلافاتی با هم داشتند که طبیعی بود اما آرامشی مثالزدنی را در تعامل با هم تجربه میکردند که برای لبنان فرصتی تاریخی به شمار میرفت.
فوریه ۲۰۰۵، «رفیق حریری» در انفجاری مهیب کشته شد. چه کسی از حذف «حریری» سود میبرد؟ چه کسانی آرامش کوتاهمدت لبنان را تاب نیاوردند؟ هر چند شبکه رسانهای قدرتمند غرب و رقبای سیاسی «سیدحسن» یکصدا مدعی شدند «مقاومت اسلامی» عامل این ترور بوده است اما صرفنظر از فقدان هرگونه سندی در این مورد، تمام شواهد و نتایج حاصل از ترور حریری (که قابل پیشبینی هم بود) به ضرر «مقاومت اسلامی» بود. هر ناظر هوشمند و بیغرضی میتوانست متوجه تنگنای بیسابقهای شود که «حزبالله» پس از قتل حریری دچارش شده بود. ثبات و عمرانی که حریری در بیروت برقرار کرده بود، مجالی طلایی برای مقاومت اسلامی بود تا در جنوب لبنان، آسایش را از اسرائیل سلب کند. حالا قتل دردناک حریری، یک بار دیگر، کابوس عدم تعادل را به لبنان بازگردانده بود.
هر چند طوایف و احزاب لبنانی امکانات و حتی جسارت تکرار جنگ داخلی با وسعت قبل را نداشتند اما آتش جنگ سردی ویرانگر، پهنه سیاسی لبنان را در برگرفت. هنوز یک سالونیم از ترور حریری نگذشته بود که ارتش اسرائیل به بهانه یک عملیات محدود مقاومت در جنوب لبنان، جنگی تمامعیار را آغاز کرد و تانکهای «مرکاوا» یک بار دیگر خاک لبنان را زیر شنیهای خود کشیدند. تصور عمومی این بود که «حزبالله» پس از عقبنشینی ارتش سوریه از لبنان و فشارهای خردکننده احزاب سیاسی بعد از ترور حریری، دیگر رمق چندانی ندارد و خیلی زود پرچم سفید را بالا خواهد برد. تسلیم حزبالله که به معنای از دست رفتن دستاوردهای سال ۲۰۰۰ میلادی هم بود، این بار معنایی جز نابودی «مقاومت اسلامی» نداشت؛ آرزویی که اسرائیل، ربع قرن برای تحققش لحظه شماری میکرد. لبنان بدون مقاومت، اسباببازی یویویی بود در چنگال «تلآویو».
جنگی که در بدبینانهترین محاسبات صهیونیستها، حداکثر ظرف ۲ هفته به پیروزی میرسید، ۳۳ روز به طول انجامید و مقاومتی که از پا افتاده به حساب میآمد، تسمهای تاریخی از گرده «دولت عبری» کشید. بیش از ۳۵۰۰ موشک، شمال فلسطین اشغالی، تا حومه «تلآویو» را شخم زد و تانکها و پیادهنظام اسرائیل، در کمینهای مرگبار چریکهای سبکاسلحه حزبالله، تلفات تلخی را تجربه کردند. جنگ با معاهده آتشبسی پرحاشیه و عقبنشینی صهیونیستها به پایان رسید اما کسی نمیتوانست منکر پیروزی حیرتانگیز حزبالله شود.
ارتقای جایگاه نظامی- سیاسی حزبالله پس از «جنگ ۳۳ روزه» بار دیگر «سیدحسن نصرالله» را در جایگاه یک وزنه سیاسی در تعادل قرار داد. همچنین او با یک تعامل بیسابقه سیاسی، با بخش مهمی از طایفه مسیحیان لبنان (جریان «میشل عون») ائتلاف کرد و توانست یک بار دیگر چشمانداز یک اعتدال دوپایه را در صحنه سیاسی شکننده لبنان ایجاد کند. ائتلاف «فرزندان عذرا و پیروان زهرا»، سرانجام سال ۲۰۱۶ میلادی، «میشل عون» را به ریاستجمهوری لبنان رساند و درست هنگامی که کشورهای عربی، گرفتار التهابات برخاسته از «بهار عربی» بودند، ثباتی مثالزدنی را برای لبنان به ارمغان آورد. البته بحران سوریه و آتشافروزیهای «سعودی- اماراتی- صهیونیستی» اجازه نداد دولت لبنان در این فرصت تاریخی، چنان که باید بال و پر باز کرده و لذت پروازی شیرین را تجربه کند.
حالا ریاستجمهوری «میشل عون» (توأم با ثبات نسبی) به پایان رسیده است. گذشته تاریخی حزبالله و مقاومت اسلامی، نشان داده است در دوران ثبات سیاسی و آرامش نسبی، با سرعت چشمگیری قد میکشد و سایهاش گستردهتر میشود؛ سایهای که برای اسرائیل و متحدانش، حکم کابوس و تنگی نفس را دارد. تعادل قوا در لبنان، بزرگترین دشمن اشغالگران است؛ تعادلی که دشمنان جرار در میان طوایف و احزاب لبنانی دارد. «لبنان بدون تعادل» تبدیل به باتلاقی میشود که امکان حداقلهای کنش سیاسی سالم را از بین برده و چنان در مغاک فرو میرود که به سلاخخانهای مثالزدنی در تاریخ تبدیل میشود. حالا ایالاتمتحده به عنوان اصلیترین کنشگر بیگانه در آسیای غربی که پرونده اضمحلال و هزیمت مقاومت اسلامی را با جدیت پیگیری میکند، طبیعتا گزینهای بهتر و کمهزینهتر از بر هم زدن تعادل جوانسال لبنان و ایجاد موج جدیدی از ناآرامی ندارد.
سخنان آتشین سیدحسن نصرالله در روز جمعه ۱۹ فوریه/ ۲۸ بهمن) را باید تلاشی سخت و مجدانه برای جلوگیری از بر هم خوردن تعادل به شمار آورد؛ تعادلی که حزبالله حاضر است برای تداومش، بهای سنگینی بپردازد و قطعا اجازه نخواهد داد عاملان تباهیاش، به سادگی از بر دوش گرفتن سهم خود شانه خالی کنند.
و پایان سخن اینکه صاحبنظران میدانند دبیرکل حزبالله لبنان، در میان دوستان و دشمنانش، چه شهرتی در وفای به عهد دارد!
*کارشناس غرب آسیا
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
وقتی هر بازیگری جز آمریکا بد است!
متاستاز غربگرایی در کالبد خودباختگان
نوید مؤمن: رسانهها، سیاستمداران و طرفداران جریان به اصطلاح روشنفکر غربی نمیتوانند خشم و نارضایتی خود را از سفر رئیسجمهور کشورمان به پکن و امضای دهها قرارداد کلان سرمایهگذاری میان ایران و چین کتمان کنند. شانتاژ اصلاحطلبان و حامیان فتنه درباره تفاهم کلان 25 ساله میان طرفین یا القای فقدان قوه عاقله در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد کشور در تجارت با چین، جملگی از همان اتاقهای فکری نشأت میگیرد که «بقای مطلق آمریکا در برجام» را پس از انعقاد توافق هستهای در سال 2015 میلادی به مثابه گزارهای غیرقابل انکار و اجتنابناپذیر پیشبینی کرده و به کسانی که در این باره هشدار میدادند، انواع القاب توهینآمیز را نسبت دادند.
فارغ از فرامتن و نیت اصلی بازیگردانان رسانهای این پروژه غربگرایانه، برخی استدلالهای ظاهری آنها برای لاپوشانی این سوءنیت، قابل تامل است! برخی رسانههای اصلاحطلب و جریان کارگزاران طی ماههای اخیر انعقاد همزمان قراردادهای تجاری کلان چین و کشورهای حاشیه خلیجفارس را به مثابه مثال نقض «اراده پکن برای ضربه زدن به تهران» قلمداد کردهاند. آنها حتی قواعد بازی حداقلی یک «هژمون اقتصادی» در نظام بینالملل را به مسلخ برده و آن را قربانی بازی خودخواسته در زمین آمریکا و اتحادیه اروپایی کردهاند. اتفاقا برخلاف آنچه منتقدان مغرض همکاریهای اقتصادی با چین در حال القای هدفمند آن هستند، انعقاد قراردادهای چین با کشورهای حوزه خلیجفارس دارای تبعات و پیامهای خاص خود در حوزه روابط بینالملل است که اتفاقا یکی از مهمترین آنها، انهدام شبکه «حامی/ پیرو» آمریکا در منطقه است. طی سالهای اخیر، بنسلمان و دیگر مقامات رژیم سعودی به عناوین مختلف و در بزنگاههایی مانند جنگ اوکراین از واشنگتن تا حدودی فاصله گرفتهاند و نسبت به بازیگران شرقی گرایش بیشتری پیدا کردهاند. گرایش بازیگران منطقه به سوی چین منبعث از گذار تدریجی متحدان و مهرههای کاخ سفید از نگاه سنتی هژمونمحور حاکم (براساس نقشآفرینی مطلق آمریکا) بوده و میتواند نشانهای از ظهور تدریجی عقلانیت حداقلی در میان آنها باشد.
چندی پیش دیاکو حسینی که خود را ابرتئوریسین جریان غربگرا در ایران میداند و تز پرهزینه و شکست خورده بازی در زمین کدخدا منبعث از ذهن امثال اوست در پیامی توئیتری درباره سفر شی جین پینگ به سعودی نوشت: «سفر رئیسجمهور چین به ریاض، تصور «رابطه ویژه» بین تهران و پکن متعاقب توافق ۲۵ ساله را منسوخ کرد؛ همین طور این عقیده را که سعودی نمیتواند نقش آمریکا را در سیاست خارجی خود جایگزین کند. چین همان قدر به امنیت کشورهای عرب نسبت به برتری ایران اهمیت خواهد داد که آمریکا میداد».
بهتر است دیاکو حسینی و دیگران لااقل یک بار برای همیشه تکلیف خود را با کلیدواژگان منافع ملی، سیاست خارجی و همافزایی در حوزه روابط بینالملل مشخص کنند! همگان به یاد دارند از زمان اعلام تفاهم 25 ساله راهبردی میان تهران و پکن، توپخانه جریان اصلاحات و کارگزاران به کار افتاد و این تفاهم را مصداق عدم عقلانیت و نشانهای از عدم درک واقعیات جاری در نظام بینالملل قلمداد کردند! انتظار این بود که این افراد بر اساس همان سبک و سیاق قبلی خود، عربستان را مستعمره چین دانسته و از اینکه ریاض به ارباب آنها (واشنگتن) تا حدودی پشت کرده، گریبان خود را میدریدند!
به کارگیری واژه «رابطه ویژه» در این باره قابل تامل است! اتفاقا این اصلاحطلبان و کارگزاران بودند که انعقاد یک تفاهم راهبردی بلندمدت با چین را مصداق سرمایهگذاری پرریسک و ویژه ایران در قبال پکن تلقی میکردند! آنها بارها استراتژی «نگاه به شرق» را مورد شماتت قرار داده و حتی زمانی که به آنها درباره عواقب و تبعات بهکارگیری استراتژی «تبدیل آمریکای دشمن به آمریکای دوست» هشدار داده شد، منتقدان را عدهای بیسواد و بیشناسنامه قلمداد کردند! پس از خروج ترامپ از توافق هستهای، برای مدتی این تئوریسینها بنا بر اقتضا و شرایط ناشی از دهنکجی واشنگتن به آنها تلاش کردند کمتر سخن بگویند و بیشتر نظارهگر تخریب بنای رویایی و خیالی خود در حوزه سیاست خارجی توسط کدخدای محبوبشان باشند!
اتفاقا پس از اعلام تفاهم راهبردی 25 ساله، جریان طرفدار انقلاب اسلامی تاکید داشت رابطه ما و چین، بر اساس منافع کلی ترسیم شده و استراتژی «نگاه به شرق» در مغایرت با استراتژی «وابستگی به شرق» قرار دارد. در آن زمان اعلام شد نگاه به شرق، مبتنی بر همکاری و همافزایی راهبردی با بازیگران شرقی بر اساس وجود تهدیدات ملموس مشترک و ماهوی (مانند آمریکا) بوده و در آن، نگاه فرصتمحور و تهدیدزدا به صورت توأمان در نظر گرفته شده است.
اکنون غربگرایان در چشم مردمی که سالهاست شاهد نمایش نامتوازن و ایدهآلگرایانه آنها در عالم دیپلماسی و سیاست خارجی بودهاند، زل زده و تاکید میکنند رابطه ایران و چین را نباید «ویژه» تلقی کرد! بهتر بود این افراد ظاهرا روشنفکر، زمانی که دونالد ترامپ بهراحتی برجام یا همان «وحی منزل اصلاحطلبان» را زیر پا گذاشت و با یک امضا، تحریمهای ضدایرانی را بازگرداند، گریبان پاره کرده و بابت قربانی کردن منافع ملی پای اخم و لبخند دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا عذرخواهی میکردند نه اینکه امروز ناباورانه به طلبکاران سیاست خارجی هوشمندانه جمهوری اسلامی در «همافزایی راهبردی با پکن» تبدیل شوند. در هر حال، میل به «خودبیگانگی» و «غربگرایی» چنان در کالبد مدعیان روشنفکری ریشه دوانیده و متاستاز شده است که قدرت «توصیف حداقلی» وقایع جاری در منطقه و جهان را از آنها سلب کرده است، چه رسد به آنکه بخواهند این وقایع را با ادبیات نئوکلاسیک و مزورانه خود مورد تجزیه و تحلیل صحیح قرار دهند.
ارسال به دوستان
همزمان با فشارهای جدید غرب علیه ایران آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ادامه رفتارهای سیاسی خود، ادعای کشف اورانیوم غنیشده 84 درصدی در ایران را مطرح کرد
آدم آمریکا
* پمپئو: رافائل گروسی را ما انتخاب کردیم
گروه سیاستخارجی: خبرگزاری بلومبرگ به نقل از دیپلماتهای بلندپایه مدعی شد ناظران آژانس انرژی اتمی، اورانیوم غنی شدهای را در ایران شناسایی کردند که کمی کمتر از سطح مورد نیاز برای ساخت سلاح هستهای است. بلومبرگ نوشت: بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ایران هفته گذشته اورانیوم ۸۴ درصد غنیشده را شناسایی کردند. این خبرگزاری آمریکایی در ادامه نوشت: آژانس در تلاش است توضیح دهد چگونه اورانیوم غنیشده ایران به خلوص 84 درصد رسیده است. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اوایل بهمنماه در اظهاراتی اعلام کرد ایران تا این لحظه هیچ سلاح هستهای نساخته است. وی گفت: از اورانیوم غنیسازی شده با خلوص 90 درصد میتوان برای ساخت سلاح استفاده کرد. ایران 70 کیلوگرم اورانیوم غنیسازیشده با خلوص 60 درصد و 100 کیلوگرم اورانیوم غنیسازی شده با خلوص 20 درصد در اختیار دارد.
ادعای تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات هستهای در حالی تکرار میشود که مقامات ایران بارها تاکید کردهاند تولید و بهکارگیری تسلیحات هستهای، جایی در دکترین دفاعی ایران ندارد. سخنگوی سازمان انرژی اتمی با اشاره به گزارش بلومبرگ مبنی بر پیدا شدن اورانیوم با غنای ۸۴ درصد در ایران اظهار کرد: این موضوع بیربط و هدف از انتشار چنین اخباری سیاسی و در راستای تحریف اذهان و حقایق است. بهروز کمالوندی گفت: وجود ذرات با غنای بالا در هر یک از روندهای غنیسازی امری طبیعی است. به عنوان مثال در روند غنیسازی اورانیوم تا غنای ۲۰ درصد، اورانیوم ۴۷درصد هم دیده میشود و در روند تولید اورانیوم ۶۰ درصد اورانیوم با غنای بالاتر هم دیده میشود. وی با بیان اینکه این یک موضوع عادی است و ایران نیازی به پنهانکاری چنین موضوعی ندارد، گفت: حتی آژانس هم چنین موردی را گزارش نکرده است. سخنگوی سازمان انرژی اتمی خاطرنشان کرد: ایران تاکنون به غنیسازی بالای ۶۰ درصد مبادرت نکرده است. وی انتشار چنین اخباری را با اهداف سیاسی و سیاهنمایی دانست و گفت: آنچه آژانس با ایران مطرح کرده درباره وجود ذره particale از اورانیوم با غنای بالای ۶۰ درصد در محل برداشت محصول از طریق نمونهبرداریهای مرسوم و عادی است. کمالوندی تاکید کرد: آنچه در روند غنیسازی حائز اهمیت است، محصول و تولید نهایی است که ایران تاکنون برای بالاتر از ۶۰ درصد اقدام نکرده است. در این میان، وزیر خارجه آمریکا که به ترکیه سفر کرده است، دیروز در یک نشست خبری مشترک با مولود چاووشاوغلو، همتای ترکیهایاش در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا آمریکا ادعای مطرح شده در شبکه بلومبرگ درباره سطح غنیسازی اورانیوم در ایران را تایید میکند و در این صورت، اقدام آمریکا در واکنش به آن چه خواهد بود، گفت: «بله! من این گزارش را دیدهام. با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شرکایمان در تروئیکای اروپا [آلمان، فرانسه و انگلیس] تماس نزدیک داریم». آنتونی بلینکن ادامه داد: «در تلاشیم اطلاعات بیشتری کسب کنیم؛ آن موقع، چیز بیشتری برای گفتن خواهم داشت اما مسلما این یک موضوع بسیار جدی است». آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در پی ادعای مطرح شده در گزارش شبکه بلومبرگ مبنی بر کشف اورانیوم غنیشده با خلوص ۸۴ درصد در ایران، در صفحه توئیتر نوشت: آژانس بینالمللی انرژی اتمی از گزارشهای اخیر در رسانهها درباره سطح غنیسازی اورانیوم در ایران باخبر است. دیدهبان هستهای سازمان ملل افزود: آژانس در حال گفتوگو با ایران درباره نتایج فعالیتهای راستیآزمایی اخیر در ایران است و اطلاعات مقتضی را به شورای حکام ارائه خواهد کرد. آژانس پیش از انتشار این پیامها در صفحه توئیترش از پاسخ به سوال رویترز در این باره خودداری کرد. همچنین جوزپ بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی دیروز با تکرار اظهارات مداخلهجویانه اروپاییهای در امور داخلی کشورمان گفت اتحادیه اروپایی در صدد اعمال بسته تحریمی جدید علیه ایران است. وی تصریح کرد: ما قصد داریم تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کنیم. بورل پیش از آغاز نشست شورای روابط خارجی اتحادیه اروپایی در جمع خبرنگاران گفت به دلیل رفتارهای حقوق بشری و امور بشردوستانه ایران تحریمهای جدیدی علیه این کشور اعمال کنیم. این یک بسته مهم از تحریمها علیه ایران است که مسؤول رخدادهایی است که اخیرا علیه معترضان داخل ایران و در راستای سرکوب آنها رخ داده است. مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در ادامه با اشاره به گفتوگوی اخیر خود با حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان خاطرنشان کرد در این گفتوگو اعلام کرده است اتحادیه اروپایی قصد انجام چنین کاری را دارد و از او خواسته است ایران به طور کامل به تعهدات بینالمللی خود پایبند باشد، زیرا نگرانیهایی در زمینه برنامه غنیسازی ایران وجود دارد. به نظر میرسد اتهام جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی در راستای برنامه جدید آمریکا و غرب برای ایرانهراسی و کشاندن پرونده تهران به شورای امنیت یا شاید هم اسنپبک باشد. احتمالا آمریکاییها قصد دارند در چارچوب فشار حداکثری، قطعنامه جدیدی را در شورای حکام آژانس بینالملل انرژی اتمی علیه ایران صادر کنند.
***
پمپئو: رافائل گروسی را ما انتخاب کردیم
مایک پمپئو، رئیس پیشین سیا و وزیر خارجه دونالد ترامپ در فصل ششم کتاب خاطراتش که بتازگی منتشر شده، درباره نحوه انتخاب گروسی به عنوان مدیرکل آژانس انرژی اتمی نوشته است: «سال ۲۰۱۹ مدیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی درگذشت. چالش برای جایگزینی او، در اصل، مبارزهای بود بر سر دستیابی ایران به سلاح هستهای. جای تعجب نیست که روسها و چین یک نامزد مورد نظر داشتند اما ما دوستی به نام رافائل گروسی را میخواستیم. در سفرم به وین به عنوان عضوی از کنگره با او آشنا شده بودم. ما گروسی را با قاطعیت انتخاب کردیم. ایرانیها اما یک مماشاتکننده میخواستند. آنها بشدت شاکی بودند و میگفتند گروسی آدم آمریکاست.
ارسال به دوستان
ایجاد مرکز مبادله برای مدیریت بازار افسارگسیخته ارز
دلار رام میشود؟
گروه اقتصادی: از امروز دوم اسفندماه برای نخستینبار مرکزی برای مبادله ارز و طلا با راهبری بانک مرکزی ایجاد خواهد شد؛ مرکزی برای ایجاد مرجعیت قیمت، افزایش حجم معاملات رسمی و سهولت دسترسی متقاضیان بازار ارز و طلا. به گزارش «وطن امروز»، بر اساس مصوبه شورای پول و اعتبار مورخ 11 بهمن 1401، مرکز مبادله ارز و طلای ایران از سهشنبه 2 اسفند 1401 (امروز) فعالیت رسمی خود را در حوزه معاملات ارزی (اسکناس و حواله) آغاز میکند. مرکز مبادله ارز و طلا ایران، دارای چندین تالار معاملاتی و عرضه ارز و طلا خواهد بود که در مرحله نخست تالار ارز خدماتی و تالار حواله مرکز مبادله ایران در آن گشایش شده و شروع فعالیت خواهد داشت. ایجاد مرجعیت قیمت، افزایش حجم معاملات رسمی و سهولت دسترسی متقاضیان بازار ارز و طلا از مهمترین اهداف کلان مرکز مبادله ارز و طلای ایران است. این مرکز همچنین در راستای فعالیت خویش، ابزارسازی و نهادسازی در بازارهای ارز و طلا و تقویت و بهینهسازی حداکثری زیرساختهای فناوری اطلاعات را دنبال خواهد کرد.
* تالار حواله ارزی
منابع لازم ارزی از محل صادرات شرکتهای صنایع پتروشیمی، مس، معادن، فولاد، پالایش نفت، قیر و سایر صادرکنندگان در تالار حواله ارزی مرکز مبادله ارز و طلای ایران تامین و جهت فروش به واردکنندگان عرضه میشود. همچنین تامین ارز بابت واردات دارو، لوازم و تجهیزات پزشکی و کالاهای اساسی همچنان با نرخ 28 هزار و 500 تومان بر بستر سامانه نیما کماکان با قوت ادامه خواهد یافت.
* تالار ارز خدماتی
با راهاندازی مرکز مبادله ارز و طلای ایران ضمن بازنگری انجام شده در سرفصلهای تخصیص ارز خدماتی، به منظور پاسخگویی به همه نیازهای واقعی ارزی از یک سو و جایگزینی روشهای نظارت پسینی به جای نظارت پیشینی از سوی دیگر، سرفصلهای مربوطه با رویکرد تسهیل مقررات توسعه خواهد یافت. از مهمترین سرفصلهای بازنگری شده ارز خدماتی در مقررات میتوان به سرفصلهای ارز درمانی، ارز دانشجویی، ارز ماموریت، ارز مسافرتی، ارز شرکتهای هواپیمایی داخلی، ارز شرکتهای ترانزیت زمینی و دریایی و سایر موارد اشاره داشت.
* فرآیند تأمین ارز در تالار ارز خدماتی
متقاضیان ارز خدماتی با مراجعه به مرکز مبادله ارز و طلای ایران به شرح زیر اقدام به دریافت نیاز واقعی ارزی خود در قالب اسکناس یا حواله ارز میکنند: متقاضی باید به تارنمای مربوط مراجعه و نیاز واقعی ارزی خود را ثبت و همچنین اسناد و مدارک مرتبط با هر سرفصل را در سامانه طراحیشده جهت بررسی دستگاه اجرایی ذیربط بارگذاری کند. اسناد و مدارک مربوط توسط دستگاه اجرایی ذیربط ملاحظه و بررسی و متقاضی به بانک ملی ایران ارجاع داده میشود؛ متقاضیان پس از تایید پرداخت، جهت دریافت حجم ارزی اسکناس یا حواله تاییدشده به شعب منتخب بانک ملی ایران مراجعه میکنند و مراتب به طریق مقتضی به ایشان اطلاعرسانی میشود.
* روش کشف نرخ
نرخ معاملات ارزی در مرکز مبادله ارز و طلای ایران در ۲ تالار نقد و حواله ارز بر مبنای منابع و مصارف ارزی کشور و بر اساس متغیرهای بنیادی اقتصادی کشف شده و مبنای معاملات فیمابین قرار میگیرد.
* برنامههای آتی
توسعه تالارها بر اساس نیازهای متنوع ارزی، توسعه ابزارهای معاملاتی مبتنی بر ارز و طلا از جمله سلف و سوآپ، مرجعیت نرخ به عنوان نرخ مرجع ارز و طلای کشور و توسعه ارتباطات منطقهای و بینالمللی با بازارهای مالی و ارزی منطقهای و جهانی، از مهمترین برنامههای آتی مرکز مبادله ارز و طلا ایران است.
* بانک مرکزی تلاش کرده ارز لازم برای تمام نیازهای واقعی کشور را تامین کند
رئیس کل بانک مرکزی با اعلام خبر افتتاح مرکز مبادله ارز و طلا گفت: نرخی که در مرکز مبادله ارز و طلا کشف و اعلام میشود نرخ مبنا و مرجع قیمتگذاری در بازار خواهد شد. محمدرضا فرزین گفت: طی ماههای اخیر بانک مرکزی تلاش کرده است ارز لازم برای تمام نیازهای واقعی کشور را به اندازه کافی تامین کند بر این اساس در سال جاری، ارزی که در سامانه نیما برای واردات تمام کالاهای مورد نیاز کشور تامین شده به میزان 48 درصد نسبت به سال گذشته رشد داشته، این در حالی است که نرخ آن در این مدت صرفا 17 درصد رشد داشته است. وی با بیان اینکه با توجه به نیاز مردم به اسکناس ارز تلاش کردهایم تمام نیاز مردم به اسکناس ارز را نیز در 600 صرافی و 150 شعب بانکی تامین کنیم، افزود: همانطور که قبل از این اعلام شده بود، قرار است مرکز جدیدی با عنوان «مرکز مبادله ارز و طلا» را راهاندازی کنیم که دلیل آن نیز این است که قصد داریم در این مرکز تمام نیازهای واقعی مردم را به ارز تامین کنیم. رئیس کل بانک مرکزی با بیان اینکه متاسفانه نرخ کنونی در بازار به دلیل مسائل انتظاراتی، نرخ مورد قبول ما در بانک مرکزی نیست، گفت: نرخی که در مرکز مبادله ارز و طلا کشف و اعلام میشود، نرخ مبنا و مرجع قیمتگذاری در بازار خواهد شد. وی افزود: به همین دلیل تلاش کردهایم مرکز مبادله ارز و طلا را راهاندازی کنیم.
فرزین با بیان اینکه در مرکز مبادله ارز و طلا تالار حواله را راهاندازی خواهیم کرد، گفت: در تالار حواله بخشی از فروش ارز صنایع مختلف از جمله پتروشیمی، فولاد و صنایع غذایی عرضه خواهد شد و به نیازهای مختلف اختصاص مییابد.
عالیترین مقام بانک مرکزی درباره نرخ بازار مبادله ارز و طلا نیز گفت: نرخی که در مرکز مبادله ارز و طلا شکل میگیرد، بر اساس منابع و مصارف ارزی و متغیرهای بنیادین اقتصاد کلان خواهد بود و تلاش میکنیم این نرخ قطعاً مناسب و خارج از انتظارات و حباب باشد که بر این اساس هم عرضهکننده و هم متقاضی از منابع ارزی کشور استفاده کنند.
وی افزود: ما همچنان تامین ارز کالاهای اساسی و تجهیزات پزشکی و سایر نیازهای قبلی را با نرخ 28 هزار و 500 تومان ادامه خواهیم داد و ارز آنها را از محل فروش نفت و میعانات نفتی و گازی تامین میکنیم.
رئیس کل بانک مرکزی درباره تامین ارز به صورت اسکناس برای مصارف خدماتی نیز گفت: همانطور که قبلا نیز تاکید کردهایم باید روش تامین ارز سرفصل خدمات کمی متفاوت شود و طی این مدت تلاش بسیار خوبی در بانک مرکزی انجام شد که 68 قلم نیاز خدماتی شناسایی شد که ارز مورد نیاز این دسته از جمله ارز مسافرتی، پزشکی و دانشجویی در این مرکز باید تامین شود.
وی افزود: برای تامین ارز خدماتی، سامانههایی طراحی شده است که مردم میتوانند با مراجعه به آنها، نیازهای ارزی خود را ثبت کنند که در ادامه مستندات آنها توسط نهادهای ذیربط بررسی میشود. به عنوان مثال برای ارز دانشجویی وزارت علوم و برای پزشکی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مدارک لازم را بررسی میکنند که در صورت تایید مدارک، ارز آنها و سایر نیازهای ارزی واقعی توسط بانک مرکزی در این سامانه تامین خواهد شد.
* مزایای ایجاد مرکز مبادله ارز و طلا
نکته قابل توجه در رابطه با ایجاد مرکز مبادله طلا و ارز این است که قیمت در این بازار بر اساس منابع و مصارف و متغیرهای اقتصادی کلان تعیین میشود، این یعنی دیگر نه خبری از قیمتگذاری دستوری روی نرخ ارز است و نه سوداگران میتوانند نرخ را به هر طرفی که میخواهند هدایت کنند.
همچنین نقطه کانونی بسته جدید ارزی بانک مرکزی، موظف کردن صادرکنندگان به بازگشت همه ارزهای صادراتی است. ارز صادرکنندگان بزرگ با اجرای این طرح، اصطلاحا تحت کنترل بانک مرکزی خواهد رفت. تضمین اجرای این طرح ابتدا اشراف کامل بر ارزهای صادراتی توسط بانک مرکزی در مقطع فعلی است و از سوی دیگر سیاستگذار پولی کشور میتواند با جزئیات از میزان فعالیت صادرکنندگان مطلع شود. با توجه به اینکه قیمت در این بازار دستوری نیست، مسلما جذابیت لازم را برای صادرکنندگان خواهد داشت و آنها نیز ترغیب به تزریق ارز خود به مرکز مبادله میشوند.
مساله مهم قابل اشاره این است که تخطی از قواعد وضع شده از سوی صادرکنندگان موجب خواهد شد مشمول مجازات قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز قرار گیرند. در این روند بانک مرکزی چه در الزام معاملات ارز، چه در شناسایی و معرفی حسابهای مشکوک ارزی و ایجاد محدودیت برای آنها، دارای اختیارات مهمی است که ضمانت اجرای طرح را بالا میبرد.
سامانه نیما برای تامین ارز کالاهای اساسی یا راهبردی همچنان فعال است و ارز نفتی همچنان در آن سامانه عرضه میشود. مرکز مبادله ارز و طلا نیز بازار دیگری است که به هر نوع تقاضای رسمی دیگر (که 68 قلم نیاز خدماتی احصا شده است) پاسخ میدهد. بر همین اساس، نرخ بازار آزاد نرخی است که از امروز معاملات در مرکز مبادله بر مبنای آن انجام میشود. این بازار هم با حواله و هم با اسکناس کار میکند. هر نرخ و بازار دیگری غیر از سامانه نیما و مرکز مبادله، از امروز رسما نرخ و بازار قاچاق است. مرکز مبادله در واقع بازار آزاد است که به آن رسمیت و چارچوب داده شده است.
ارسال به دوستان
ساواک چگونه به آلت دست اسرائیل برای پیشبرد اهداف رژیم اشغالگر قدس تبدیل شد
در خدمت موساد
گروه سیاسی: در سالهای سلطنت محمدرضا پهلوی، ایران تحت نفوذ سیاسی، اطلاعاتی و نظامی دولتهای بیگانه بود. علاوه بر آمریکا و انگلیس، رژیم صهیونیستی نیز به اعمال نفوذ در ایران میپرداخت. آموزش ماموران ساواک از سوی موساد، مصداق بارز اعمال نفوذ اسرائیل در ایران به شمار میرود.
یان بلک و بنی موریس در کتاب «جنگهای نهانی اسرائیل» با یادآوری موقعیت سوقالجیشی و منطقهای، هویت اسلامی و برخی دیگر از ویژگیهای ایران، از این سرزمین با عنوان گوهر تابناک برای سران و رهبران صهیونیسم، در مسیر استراتژی صهیونیسم جهانی یاد کردهاند.
انتشار تصویری از پرویز ثابتی جلاد مشهود سازمان مخوف ساواک که او را در تجمع جریان سلطنتطلب ضدایرانی نشان میداد، باعث شد نام ساواک، این نماد استبداد و اختناق دوران سیاه رژیم پهلوی دوباره بر سر زبانها بیفتد. جدای از شکنجهها و اعمال ضدانسانی و ضداخلاقی که این سازمان ضدبشری به آنها معروف شده، روابط گسترده ساواک با موساد است اما نفوذ و ارتباط موساد (سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی) با ساواک، چگونه بود؟
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شرایط و موقعیت برای گسترش و تعمیق حضور، حاکمیت و البته سیطره آمریکا در ایران کاملا مساعد شد. نقش مستقیم و اساسی ایالات متحده در کودتای سال ۱۳۳۲ و بازگرداندن محمدرضا به تخت سلطنت ایران، آمریکا را به چنین موقعیتی رسانده بود. آمریکاییها برای تثبیت و تحکیم این موقعیت دست به ایجاد و سازماندهی نظام اطلاعاتی و امنیتی کشور زدند تا از این طریق برای حفظ مهره دستنشانده خود در مقابل دستاندازیهای خارجی و تحرکات داخلی مردم ایران، از توانایی لازم برخوردار باشند.
ارتشبد حسین فردوست از افراد نزدیک به محمدرضا پهلوی و از مسؤولان اولیه ساواک در این باره مینویسد: «پس از ۲۸ مرداد ۳۲ که آمریکاییها با قدرت تمام وارد صحنه شدند و تصمیم گرفتند ایران را به عنوان پایگاه اصلی خود در منطقه حفظ کنند در درجه اول به ایجاد دستگاه ضداطلاعات ارتش و تقویت آن و در درجه دوم به تاسیس سازمان امنیت کشور (ساواک) پرداختند. طبیعی بود که اگر ایران میبایست پایگاه اصلی آمریکا در منطقه باشد به یک سیستم اطلاعاتی و امنیتی قوی نیاز داشت. مضافا اینکه در شمال آن رقیب اصلی آمریکا، یعنی شوروی کمونیستی، با حضور خود این پایگاه غرب را تهدید میکرد، به علاوه تاسیس دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران توسط آمریکا، به او این امکان را میداد تا تسلط کامل خود را تامین کند و نفوذ خود را در ایران عمق بخشد». اگرچه ساواک با طرح آمریکاییها راهاندازی شد اما به گواهی اسناد تاریخی، این موساد بود که آموزش و تجهیز ساواک را برعهده گرفت».
فردوست با تقسیم تاریخ فعالیت ساواک به 4 دوره، در این رابطه مینویسد: «اگر قرار باشد تاریخ ساواک از آغاز تا پایان نوشته شود، باید چهار دوره را در آن مشخص کرد: نخستین دوره ساواک، دوره ایجاد و تاسیس این سازمان توسط مستشاران آمریکایی است. در این دوره ساواک در واقع فاقد هرگونه سازمانی است. این دوره، از تاسیس رسمی ساواک از اسفند ۱۳۳۵ تا برکناری تیمور بختیار در اسفند ۱۳۳۹ است. دومین دوره ساواک با ریاست پاکروان و در واقع با ورود من به ساواک آغاز میشود. در این دوره هیات مستشاری آمریکا که نقش ریاست واقعی ساواک را بازی میکرد، محترمانه از ساواک مرخص میشود و به جای آن مربیان و اساتید اسرائیلی با علاقه وارد صحنه میشوند. لذا این دوره را که تا فروردین ۱۳۵۰ ادامه دارد باید دوره سازماندهی و آموزش ساواک نامید. سومین دوره ساواک با خروج من و مقدم در فروردین ۱۳۵۰ از ساواک آغاز میشود. این دوره، دوره هجوم و قدرت ساواک است. چهارمین دوره ساواک، ماههای آخر سلطنت محمدرضا را در بر میگیرد».
بر این اساس دومین دوره فعالیت ساواک که همراه با ریاست پاکروان و ورود فردوست به ساواک است، دورهای است که کارشناسان اسرائیلی جایگزین آمریکاییها شده و کار سازماندهی و آموزش در ساواک را به عهده میگیرند.
* حضور اسرائیلیها در ساواک
از سال ۱۳۳۹ به بعد، رابطه نزدیک و مستقیمی بین ساواک و موساد برقرار شد. در یکی از اسناد ساواک در این باره آمده است: «در تاریخ 25- ۲۴ مرداد ۱۳۳۹ (مطابق با ۱۵و 16 اوت۱۹۶۰) کمیته اطلاعاتی مشترک ایران و اسرائیل مرکب از آقایان آلموگ، رابکین بابایی از طرف اسرائیل و انصاری، عظیمی و کاوه، علیخانی از طرف ایران تشکیل شد... کمیته مشترک به اتفاق آرا تصمیم گرفت پیشنهادهای زیر را برای تصویب به رؤسای سرویسهای اطلاعاتی دو کشور تسلیم کند... سرویس اسرائیل حاضر است برای تعلیم ماموران سرویس ایران (به طور نظری و عملی) در صورت لزوم به نقاط دیگر جهان نیز کارشناسانی بفرستند».
* آموزشهای اطلاعاتی
آموزش کادرها و ماموران ساواک از سوی کارشناسان اسرائیلی از برجستهترین همکاریهای دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با ساواک به شمار میآید. از یک سو گروههای عملیاتی ادارات کل ساواک با هدف فراگیری تعلیمات ویژه اطلاعاتی - آموزشی یک ساله و دوساله به فلسطین اشغالی اعزام میشدند و از سوی دیگر متخصصان و کارشناسان برجسته اسرائیلی در بخشهای مختلف امنیتی و البته بازجویی به تهران میآمدند و به آموزش کادرهای ساواک میپرداختند. حسین فردوست در این باره نیز مینویسد: «در آغاز ۲ یا ۳ تیم و هر تیم مرکب از حدود ۱۰ نفر از ادارات کل عملیاتی (دوم، سوم و هشتم) برای آموزش به اسرائیل اعزام شدند. مدت آموزش هر تیم بین یک تا ۲ سال و نتیجه آموزش عالی بود. این نشان میداد اسرائیلیها برای دوستی با محمدرضا بهای زیادی قائلند و روی نقش ساواک در آینده منطقه حساب جدی باز کردهاند. پس ترجیح دادم استادان اسرائیلی را به تهران بیاورم. به تدریج موارد مورد نیاز را از شخص نیمرودی میخواستم و او نیز به سرعت استاد مربوط را به تهران دعوت میکرد...».
* تأمین وسایل و تجهیزات ساواک
از همان ابتدای همکاریهای همهجانبه ساواک و دستگاه جاسوسی اسرائیل، اسرائیلیها بخش عمدهای از وسایل و تجهیزات مورد نیاز سازمان اطلاعات و امنیت کشور را تامین میکردند. به گونهای که نه فقط ساواک، بلکه دیگر مراکز و نهادهای کشوری و لشکری بتدریج در ردیف مشتریان ثابت و عمده اسرائیل درآمدند.
در بخشی از گزارش کمیته اطلاعاتی مشترک ایران و اسرائیل به تاریخ ۱۳۳۹ چنین آمده است: «سرویس اسرائیل برای تکمیل وسایل ارتباطی ماموران سرویس ایران حاضر است هرگونه وسایل از قبیل بیسیم، مرکب نامرئی، وسایل عکاسی، مخفی کردن پیام و غیره در اختیار سرویس ایران بگذارد و طرز به کار بردن آنها را نیز تعلیم دهد. سرویس ایران صورت نیازهای خود را تهیه خواهد کرد و به سرویس اسرائیل خواهد داد». ساواک صرف نظر از تامین نیازهای خود، احتیاجات دیگر دستگاهها را نیز به اطلاع صهیونیستها میرساند و لوازم و تجهیزات مورد نیاز آنها را از این طریق تامین میکرد. چنانکه در یکی از اسناد ساواک آمده است: «در نظر است ۵ دستگاه اشعه ایکس ثابت با قدرت ۱۶۰ کیلووات با ملحقات مربوط (طبق نمونهای که قبلا در استادیوم آریامهر تحویل شد) از طریق دوستان زیتون (اسرائیل) تهیه گردد. خواهشمند است دستور فرمایید از آن طریق به رابط دوستان مذکور ابلاغ نمایند درباره تهیه و تحویل دستگاههای منظور اقدام کنند و نتیجه را اعلام دارند».
اما صهیونیستها در بخش تامین وسایل و تجهیزات، وسایل سفارشی و خریداریشده از سوی ساواک را به طور ناقص تحویل میدادند تا طرف ایرانی همواره نیازمند کارشناسان و متخصصان اسرائیلی باشد.
گزارش ساواک درباره عدم تحویل برخی قطعات تکمیلی دستگاه اشعه ایکس از سوی اسرائیل چنین است: «به عرض میرساند در تاریخ 3/3/35 (۱۳۵۵) با آقای ماهان رابط سرویس اسرائیل ملاقات و نکات زیر مطرح گردید: به اطلاع رابط رسانیده شد که ساواک به هنگام برگزاری بازیهای آسیایی (سال ۱۳۵۳، یعنی ۲ سال قبل) ۲ دستگاه اشعه ایکس از اسرائیل خریداری نمود که پس از تحویل دستگاهها، سرویس اسرائیل موافقت نموده بود دستگاههای اندازهگیری اشعه ایکس را تهیه و تحویل دهد که هنوز در این مورد اقدامی به عمل نیامده و دستگاههای مورد بحث نیاز ساواک است».
یکی دیگر از گزارشهای ساواک، به نمونه مشابه دیگر چنین اشاره کرده است: «در مورد ضبط صوتهای ادی بوی گفته شد چون بنا به اظهار اداره کل پنجم ضبط صوتهای مورد بحث کار نمیکنند جلسه ملاقاتی بین نمایندگان ادارات کل پنجم و ششم از یک طرف و نماینده سرویس اسرائیل در هفته آینده تشکیل و موضوع مورد مذاکره قرار گیرد». تامین این قبیل نیازهای ساواک موجب وابستگی بیش از پیش این تشکیلات به اسرائیل میشد. ساواک ناگزیر بود برای استفاده و بهرهبرداری از تجهیزات مورد نظر، میزان حضور و نفوذ متخصصان اسرائیلی را در آن سازمان افزایش دهد.
از طرف دیگر، ماموران و نیروهای دیگری را برای فراگیری برخی مهارتها و فنون و چگونگی استفاده از تجهیزات اسرائیلی به سرزمینهای اشغالی اعزام کند و تحت تعلیمات صهیونیستها قرار دهد که این موضوع موجب افزایش حضور نیروهای اسرائیلی در داخل تشکیلات ساواک میشد. این روندی بود که مطابق نقشه و برنامه اسرائیلیها طراحی و اجرا میشد.
مقامات ساواک نیز در این ارتباط ناگزیر به پیروی از نقشههای رژیم صهیونیستی بودند. برای مثال در یکی از نامههای مدیرکل اداره پنجم ساواک به مقام بالاتر آمده است: «در اجرای اوامر صادره نحوه ارسال و نصب و آزمایش و همچنین آموزش دستگاههای اشعه ایکس سفارششده جهت نیروی هوایی شاهنشاهی در کمیسیون با حضور نمایندگان ادارات کل سوم و ششم و نماینده نیروی هوایی شاهنشاهی مورد بررسی قرار گرفت و در نتیجه برابر صورت جلسهای که در این مورد تنظیم شد، پیشنهاد گردید دستگاههای مورد نظر توسط متخصصان کارخانه سازنده به تهران حمل و پس از نصب و آزمایش آنها نسبت به طرز کار و بهرهبرداری سرویس و رفع گیرهای اولیه آنها آموزش لازم به افراد ذیصلاح داده شود. بنابراین خواهشمند است دستور فرمایید: 1- از نظر تامین هزینه آمد و رفت و اقامت متخصصین اعزامی از اسرائیل به تهران به نحو مقتضی اقدام لازم معمول دارند. ۲- نسبت به شرکت ۲ نفر از تکنیسینهای نیروی هوایی شاهنشاهی هم که متعاقباً معرفی خواهند شد اقدام لازم معمول و نتیجه را اعلام دارند».
* پایگاههای برونمرزی اسرائیل در ایران
ایجاد پایگاههای جاسوسی در برخی مناطق ایران از جمله تلاشهای عمده اطلاعاتی اسرائیل در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی بود.
صهیونیستها از طریق این پایگاهها که در مناطق مرزی جنوب و غرب کشور برپا شده بود، به جذب و استخدام مزدورهای اطلاعاتی و اعزام آنها به کشورهای عربی مبادرت میکردند. موضوع فعالیت جاسوسی این ماموران آموزشدیده در پایگاههای برونمرزی اسرائیل در ایران، برای کشورهای عربی کاملا آشکار شده بود و حتی در بعضی کشورها از جمله عراق، تعدادی از این جاسوسان، لو رفته و مجازات شدند.
در یکی از گزارشهای ساواک در سال ۱۳۴۷ در این رابطه چنین آمده است: «دکتر شیدوش میگفت شنیده است یهودیهایی که اخیرا در عراق اعدام شدهاند، گفتهاند تعلیمات خود را برای جاسوسی علیه عراق و به نفع اسرائیل در مناطق جنوب ایران دیدهاند و از یهودیهای ایران به آنها کمک میشده است».
گزارش دیگر ساواک در این باره اختصاص به مندرجات نشریه هفتگی عربیزبان «الاسبوع» دارد که در بخشی از آن آمده است: «برابر اطلاع هفتهنامه مذکور چاپ امان (اردن) تحت عنوان یک شبکه خرابکاری که مرکز آن در ایران است و به نفع صهیونیزم فعالیت میکند چنین مینویسد: اغلب سازمانهای فدایی (فلسطینی) معتقدند یک شبکه خرابکاری به نفع صهیونیزم در ایران وجود دارد که اعضای آن تبعه ایران و عدهای از یهودیان کشورهای عربی هستند و انتظار میرود کمیته مرکزی مقاومت فلسطین یادداشتهایی در این باره به دول عربی بفرستد و از آنها بخواهد هر ایرانی و یا هر کس به زبان فارسی صحبت میکند و داخل کشورهای عربی میشود تحقیق نمایند تا به حقیقت هویت او پی ببرند».
رژیم صهیونیستی در ایران ۳ پایگاه برونمرزی برای استخدام جاسوس و اعزام آنها به کشورهای عربی و کسب اخبار و اطلاعات مورد نیاز و... ایجاد کرده بود. حسین فردوست در این باره نقل میکند: «اسرائیل دارای ۳ پایگاه برونمرزی در ایران بود که احتمالا از سال ۱۳۳۷ این پایگاهها ایجاد شده بود.
این ۳ پایگاه در خوزستان، کردستان و مرکزی مستقر بودند که ساواک هم در آن محلها میباشد... . هدف پایگاههای برونمرزی اسرائیل در ایران، عراق و کشورهای عربی بود و اکثر ماموران را این ۳ پایگاه استخدام میکردند و پس از آموزش کامل مرحله بهرهبرداری شروع میشد. اکثر مأمورین پایگاهها عراقی بودند ولی پایگاه خوزستان موفق شد تعدادی مامور کویتی و بحرینی و امیرنشینهای امارات و حتی افرادی از عربستان سعودی را نیز استخدام کند و به کار گمارد، به طوری که از این ۳ پایگاه کلیه اطلاعات لازم از عراق و تا حدی از کویت و امارات و عربستان و سوریه جمعآوری میشد. البته منظور اسرائیلیها در شروع کار، عراق بود. ولی به تدریج امکانات به حدی زیاد شد که کشورهای فوقالذکر را نیز تحت پوشش قرار داد. یک نسخه از کلیه اطلاعات جمعآوری شده به اداره کل دوم ساواک تحویل میشد و یک نسخه نیز به سرعت به اسرائیل ارسال میگردید. باید اضافه کنم که اداره کل دوم ساواک نیز حدود ۱۰ پایگاه برون مرزی برای کار در عراق و کشورهای عربی داشت، ولی نتیجه کار این ۳ پایگاه اسرائیلی حتی با مجموع کار آن ۱۰ پایگاه قابل مقایسه نبود».
فردوست همچنین مینویسد: «پایگاههای اسرائیلی تا حدود سال ۱۳۴6 - ۱۳۴5 در ایران به فعالیت خود ادامه دادند و سپس اعلام کردند چون اطلاعاتمان کامل شد پایگاهها را تعطیل و به اسرائیل منتقل میکنیم و شبکههای ساختهشده در ایران نیز مستقیما از اسرائیل هدایت خواهید شد. به این ترتیب اسرائیلیها ۳ پایگاه فوق را برچیدند و شبکههایی را که طی این سالها ایجاد شده بود و حداقل ۳۰۰ سرمامور و مامور مستقل زبده داشت برای خود حفظ کرده و از طریق برونمرزی اسرائیل به تماس خود ادامه دادند».
* نفوذ در سازمانهای فلسطینی
ساواک پوشش بسیار مناسبی برای سرویس جاسوسی اسرائیل به منظور نفوذ در گروهها و سازمانهای مبارز فلسطینی بود. مجموعه شرایط سیاسی و جغرافیایی ایران و نیز ساختار و موقعیت حاکم بر ساواک، بستر مناسبی برای دستگاه جاسوسی اسرائیل فراهم آورده بود. موساد با بهرهگیری از این بسترها و فرصتها اهداف خود را در کشورهای اسلامی علیه مجاهدان و مبارزان و سازمانهای فلسطینی دنبال میکرد و در این مسیر از همه گونه مساعدت ساواک برخوردار بود. این قبیل بهرهبرداریها موجب شده بود ساواک به مثابه ابزار و آلت دست در خدمت صهیونیستها قرار گیرد.
نامه سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به ساواک در جهت توجیه مقامات این تشکیلات، نمونه خواندنی و قابل تامل در این باره است: «از: سرویس زیتون، درباره: عملیات نفوذی مشترک برای نفوذ عامل به داخل سازمان جبهه خلق برای آزادی فلسطین. پیرو مذاکرات حضوری درباره موضوع فوق، اینجانب علاقهمندم فواید احتمالی این طرح را تشریح نمایم: تردیدی وجود ندارد که جبهه خلق برای آزادی فلسطین دارای روابط نزدیکی، هم از نقطه نظر ایدئولوژیک و هم از نظر عملیاتی، با سازمانهای افراطی سراسر جهان میباشد. بنابراین کاملا ضرورت دارد اطلاعات قابل اطمینان از میان صفوف سازمان مزبور جمعآوری گردد. با در نظر گرفتن این موضوع که سازمان جرج حبش اکنون مدتی است از سازمانهای تروریستی در کشور شما حمایت مینماید چنین به نظر میرسد نفوذ در این سازمان باید مورد توجه خاص سرویس شما (ساواک) باشد. برای اجرای چنین طرحی میتوانیم کلیه مراحل عملیات را با یکدیگر طرحریزی نماییم. یک کاندیدای مناسب ایرانی را میتوان به داخل یک سازمان دست چپی در خارج از کشور نفوذ داد و بدین ترتیب پوشش مناسبی برای عملیات آینده او به وجود آورد...».
صهیونیستها سلسله فعالیتهای اطلاعاتی و جاسوسی خود را در ایران و در میان کشورهای اسلامی منطقه با پوشش ساواک به آسانی تعقیب میکردند. صرفنظر از بهرهبرداری سرویس جاسوسی اسرائیل از حضور و موقعیت ایران در جهت برنامهها و اهداف جاسوسی، همکاری اطلاعاتی پیچیده دو رژیم پهلوی و اسرائیل به گونهای بود که برخی صاحبنظران ساواک را به لحاظ آموزش و تربیت، زاییده دستگاه جاسوسی اسرائیل و ایران دوران پهلوی را پایگاه اول صهیونیسم پس از فلسطین اشغالی در خاورمیانه میدانستند.
ارسال به دوستان
انگلیس کاردار ایران در لندن را احضار کرد
توجیه اخراج اینترنشنال
وزیر امور خارجه انگلیس روز دوشنبه اعلام کرد ارشدترین دیپلمات ایران در لندن را به وزارت خارجه انگلیس فراخوانده است. جیمز کلورلی اعلام کرد برای کاردار ایران شفاف کرده تهدیدات علیه روزنامهنگاران در انگلیس را تحمل نکرده و تهدیدات ایران هرگز بدون پاسخ باقی نمیماند. گفتنی است با فرار شبکه سعودی ایران اینترنشنال از لندن به واشنگتن، فشارها به دولت انگلیس درباره عدم پشتیبانی از عوامل این شبکه افزایش یافته است. احضار کاردار جمهوری اسلامی را میتوان اقدامی در این راستا و با نیت ترمیم وجهه دولت انگلیس در میان ضدانقلاب دانست.
ارسال به دوستان
بررسی ظرفیتهای تکمیل طرح «کمربند - جاده» برای اقتصاد ایران
این راه توسعه
* این طرح بزرگترین برنامه زیرساختی در تاریخ جهان است و ایران در قلب این جاده قرار دارد/ * تکمیل جاده ابریشم در حوزههای بازرگانی کالا، تبادل سرمایه و ورود ارز اهمیت دارد
گروه اقتصادی: کریدور آسیای شرقی به اروپا و بالعکس که با عنوان «جاده ابریشم» شناخته میشود از دیرباز به عنوان یک شاهراه اصلی برای روابط تجاری کشورهای شرق آسیا و اروپا مطرح بوده است. جاده ابریشم یا راه ابریشم شبکهای از راههای بههم پیوسته با هدف بازرگانی در آسیا بوده است که خاور و باختر آسیا را به یکدیگر و به شمال آفریقا و اروپا پیوند میداد. به گزارش «وطن امروز» در این مسیر ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی منحصربهفردی که به واسطه قرار گرفتن در میانه این شاهراه داشته، همواره مورد توجه کشورهای غرب و شرق برای تبدیل به یک قطب ترانزیت مسافر و بار بوده است. این راه اما برای ایران بیش از سایر کشورها، آن هم در حوزههایی مانند بازرگانی کالا، تبادل سرمایه، ورود ارز و تبادلات فرهنگی اهمیت داشته و دارد، لذا احیای این جاده و بازگشت به دوران طلایی رونق جاده ابریشم امری ضروری به نظر میرسد. در دهههای اخیر نیز حضور چین به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی در یک سوی جاده ابریشم و کشورهای حوزه اتحادیه اروپایی به عنوان یک قطب صنعتی و اقتصادی در سوی دیگر آن، ضرورت بهرهگیری از مزایای این راه را برای ایران دوچندان کرده است.
* قدمت روابط ایران و چین
روابط ایران و چین از منظر تاریخی سابقهای طولانی دارد و بررسیهای مورخان، روابط تمدنی بیش از ۲ هزار و ۶۰۰ ساله با محوریت جاده ابریشم را میان 2 کشور بیان میکند اما شروع روابط 2 کشور در دوران جدید از سال ۱۲۹۹ شمسی با قرارداد دوستی ایران و چین در رم بود که ۲ کشور با تبادل سفیر موافقت کردند. پیش از انقلاب اسلامی، بر مبنای سیاست خارجی ساختارگرای کشورها، زمینه مساعدی برای توسعه مناسبات تهران - پکن فراهم نبود. ساختار دوقطبی نظام بینالملل و انعکاس آن در ساختارهای منطقهای موجب شد ایران به عنوان عضوی از بلوک غرب در برابر بلوک شرق و اعضای آن از جمله چین به صفآرایی استراتژیک رو آورد. بنابراین ایران از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۱ میلادی، جمهوری خلق چین را از منظر سیاسی به رسمیت نشناخت؛ سفر ریچارد میلهوس نیکسون (سیوهفتمین رئیسجمهور آمریکا) به چین در سال ۱۹۷۲ و همراهی چین با ایالاتمتحده علیه شوروی، باعث آغاز مجدد روابط ایران و چین شد. با وقوع انقلاب اسلامی و خروج ایران از بلوک غرب، روابط اقتصادی ۲ کشور بتدریج توسعه یافت. در ۲ دهه اخیر، انعقاد قراردادهای مهم در زمینه انرژی، موجب توسعه همکاریها بین ۲ کشور شد. در همین راستا در هفته پایانی بهمنماه سال جاری ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران به دعوت رسمی همتای چینی خود «شیجینپینگ» و با هدف گسترش تعاملات اقتصادی و سیاسی با کشورهای آسیایی عازم چین شد. در این سفر مقامات بلندپایه ایران از جمله رئیس بانک مرکزی، وزرای نفت، تجارت، اقتصاد و راه و شهرسازی رئیسجمهوری را همراهی کردند.
* ابتکار کمربند - جاده
ابتکار کمربند - جاده که ایران در قلب آن قرار دارد، طرحی در حال اجرا از یک دهه قبل توسط چین و بزرگترین برنامه زیرساختی در تاریخ جهان شناخته میشود که ۴ قاره را به یکدیگر پیوند میدهد. این طرح که از سوی «شیجینپینگ» رئیسجمهور چین در پاییز ۲۰۱۳ (۱۳۹۲) به ترتیب در جریان دیدارهایی از قزاقستان و اندونزی ارائه شد، از ۲ بخش «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» و ساخت «جاده ابریشم دریایی در قرن بیستویکم» تشکیل میشود. این طرح در نهایت با عنوان «یک کمربند - یک جاده» به جهان معرفی شد. در یک توضیح نسبتا ساده و واضح، «ابتکار کمربند - جاده» (Belt and Road Initiative) چین که به اختصار BRI نامیده میشود ۲ محور مهم دارد؛ نخست، «کمربند» آن از «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» گرفته شده است که شامل شبکهای طراحی شده از جادههای فراسرزمینی و خطوط راهآهن، لولههای نفت و گاز و دیگر پروژههای زیرساختی است که از شهر شیئان در مرکز چین آغاز و سراسر آسیای میانه را درمینوردد و سرانجام به مناطق دوردستی چون مسکو، روتردام و ونیز میرسد. محور دوم یعنی «جاده» نیز همان «جاده ابریشم قرن بیستویکم» است و مسیرهای دریایی از جنوب شرقی آسیا به جنوب آسیا و سپس خاورمیانه و آفریقا را دربرمیگیرد. حدود ۲ سال پیش یعنی آبان سال 1399، وزیر خارجه چین اعلام کرد ۱۳۸ کشور و ۲۹ سازمان بینالمللی موافقتنامه همکاری با چین درباره این طرح را امضا کردهاند. درباره هزینههای اجرای این طرح نیز اگرچه آمار دقیقی وجود ندارد اما برخی نهادهای پژوهشی، هزینه آن را بیش از هزار میلیارد دلار برآورد میکنند. آخرین برآوردها نیز نشان میدهد این رقم به بیش از ۱۳۰۰ میلیارد دلار رسیده است. این ۱۰ برابر هزینه طرح مارشال (طرح آمریکا برای نوسازی اروپا در فضای پساجنگ جهانی دوم) است. سایر پیشبینیهای اقتصادی نیز هزینهای به ارزش ۳.۷ تریلیون دلار برای بیش از ۲۶۰۰ پروژه کمربند - جاده در سراسر جهان را برآورد میکند.
* جایگاه ایران در طرح کمربند- جاده
بهرغم اهمیت طرح کمربند - جاده در روابط کشورهای جهان اما باید دید ایران به عنوان مهمترین شاهراه ارتباط غرب و شرق از چه جایگاهی در این طرح برخوردار است؟ به اعتقاد کارشناسان، برای تبیین عوامل تاثیرگذار بر همکاری ایران و چین در جاده ابریشم جدید، باید اندکی به گذشته بازگشت و جایگاه این ابتکار را در متن و روابط ۲ کشور مورد واکاوی قرار داد. روابط ایران و چین هم دیرینه است و هم جدید؛ قدیم و دیرینه به آن معنا که ۲ کشور میراثدار کهنترین تمدنهای بشریاند و از دیرباز با یکدیگر در تعامل بودهاند که جاده ابریشم مهمترین نماد این مناسبات دیرینه است.
جدید بودن روابط نیز به مناسبات رسمی ۲ کشور در دوره مدرن برمیگردد. با توجه به ظرفیتهای فرهنگی و توان ژئواستراتژیک ایران و همچنین سابقه دوستی درازمدت و عمیق ایران و چین و کشورهای حاضر در پروژه، نقش ایران در این پروژه غیرقابل انکار است. طبیعی است در چنین وضعیتی، طرح جاده ابریشم جدید، کلیدیترین اولویت سیاست خارجی چین و همچنین ضرورتی برای ایران باشد. از این رو، از سالی که طرح یک جاده - یک کمربند توسط رئیسجمهوری چین مطرح شد، ایران حمایت خود را از این طرح اعلام کرده است. همچنین جمهوری اسلامی ایران به سبب برخورداری از منابع مختلف انرژی و همچنین قرار داشتن در یک موقعیت جغرافیایی استراتژیک، از مزیت راهبردی مهمی در حوزه حملونقل بینالمللی برخوردار است. این موقعیت جغرافیایی و استراتژیک سبب شده است ایران از گذشته تاکنون به عنوان پل ارتباطی شرق و غرب و همچنین گذرگاه کلیدی راه ابریشم به شمار بیاید که نقش مهمی را در اجرایی کردن طرح مزبور بازی کند. نکته بسیار مهم دیگر این است که در این طرح، پیشبرد چندقطبیگرایی، احترام به مدل توسعه کشورها، ترویج تنوع فرهنگی، همزیستی مسالمتآمیز و احترام متقابل به حاکمیت کشورها از جمله اصول بنیادین در نظر گرفته شده است؛ اصولی که در سیاست خارجی ایران و رویکرد کلان تهران به همکاری با سایر کشورها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
از این رو روزنامه چینی «چاینا دیلی» همزمان با نخستین روز از سفر رسمی سیدابراهیم رئیسی به پکن، در گزارشی درباره این سفر، به نقل از یک کارشناس چینی نوشت: «ایران کشوری ایدهآل در منطقه خاورمیانه برای پیشبرد پروژه کمربند - جاده است و متقابلا، همکاری با چین کلیدی برای توسعه اقتصادی ایران خواهد بود».
* برنامهریزی برای اقدام مشترک
در همین راستا و در سفر اخیر هیات اعزامی به چین، دیدارهای مختلفی با مقامات چینی انجام شد. از جمله دیدارهای مهم هیات همراه رئیسجمهوری در سفر به چین، دیدار وزیر راه و شهرسازی ایران با وزیر حملونقل چین بود. در این دیدار مهرداد بذرپاش برنامهریزی لازم برای انجام اقدامات مشترک در چارچوب تقویت و توسعه شاخه جنوبی جاده ابریشم در چارچوب ابتکار «کمربند - جاده» را برای اتصال چین به اروپا از مسیر ایران خواستار شد. وی همچنین تاکید کرد جریان ترانزیت تجارت چین از مسیر ریلی ایران به سمت اروپا، بسیار کمهزینه و با حداقل زمان پیشبینی شده است.
وزیر راه و شهرسازی در این دیدار تاکید کرد دستاوردهای سازنده تعاملات راهبردی ۲ کشور بویژه در چارچوب تفاهمنامه همکاری ۲۵ ساله گامی موثر به سوی رونق هر چه بیشتر تعاملات حملونقلی و ترانزیتی ۲ کشور و در پی آن توجه همهجانبه تجارت خواهد بود. لذا دستیابی به اهداف توسعهای مستلزم همکاری و برنامهریزی مشترک در حوزه حملونقل و زیرساخت است که با شکلگیری این تعامل در حوزه ترانزیت، میتوان عبور ۲۰ میلیون تن کالای چینی از طریق ایران را به جغرافیای پیرامونی پیشبینی کرد.
وی همچنین انعقاد تفاهمنامه ترانزیتی میان ۲ کشور را سنگ بنایی برای شکلگیری اتحادهای ترانزیتی جدید در منطقه دانست که امکان هوشمندسازی کنترلهای مرزی از طریق پنجره واحد گمرکی، استفاده از سامانههای مدیریت کریدور با امکان رصد بار در تمام مراحل و استفاده یکپارچه از اسناد الکترونیک حملونقل بینالمللی را فراهم میکند و باید برای تحقق گسترش و توسعه روابط مدنظر ۲ طرف قرار گیرد.
***
مسیرهای ابتکار کمربند - جاده
طرح ابتکار کمربند و جاده شامل 6 مسیر اقتصادی است:
1- مسیر اقتصادی جدید پل اوراسیا (NELB): این مسیر چین و اروپا را به هم متصل میکند. ستون اصلی این مسیر یک خط بینالمللی ریلی از استان جیانگ سو به روتردام در هلند است. این خط از طریق قزاقستان، روسیه، بلاروس و لهستان به شبکه راهآهن اروپا میپیوندد.
2- مسیر اقتصادی چین - مغولستان - روسیه (CMR): این مسیر در پی بازسازی راه اتصال اوراسیا- روسیه و توسعه راه استپی مغولستان خواهد بود.
3- مسیر اقتصادی چین - آسیای میانه - غرب آسیا (CAWA): این مسیر شبکه راهآهن سین کیانگ را از طریق آسیای میانه و غرب آسیا به شبهجزیره عربستان و دریای مدیترانه وصل میکند. این کریدور کشورهای چین، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ایران و ترکیه را به هم متصل میکند.
4- مسیر اقتصادی چین و شبهجزیره هندوچین (CIP): این کریدور چین را به 5 کشور شبهجزیره هندوچین متصل میکند و این اتصال را تا مالزی، سنگاپور و اندونزی گسترش میدهد.
5- مسیر اقتصادی چین و پاکستان (CP): این مسیر کاشغر در استان سینکیانگ را به بندر گوادر پاکستان متصل میکند.
6- مسیر اقتصادی بنگلادش - چین - هند -میانمار (BCIM): این مسیر شامل همکاری بین این 4 کشور است که با یکدیگر مرز مشترک دارند.
گستره کشورهای ابتکار کمربند - جاده (BRI) ۳ قاره آسیا، اروپا و آفریقاست. در چارچوب این ابتکار، چین از طریق آسیای مرکزی و غربی با خلیجفارس و دریای مدیترانه و از طرف دیگر با آسیای جنوب شرقی و جنوب آسیا و اقیانوس هند مرتبط میشود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|