|
علی مطهری:
علاوه بر تهران، برای کل کشور هم لیست میدهیم
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی با اشاره به فرآیند بستن لیست صدای ملت برای انتخابات تصریح کرد: فرآیند بستن لیست صدای ملت از مدتی قبل آغاز شده و در این چند روز مشغول بررسی رزومهها بودهایم و بیش از ۱۰۰ روزمه بررسی شده است. علی مطهری افزود: تا زمان انتخابات و زمان تبلیغات، فهرست صدای ملت را منتشر نخواهیم کرد.
وی در ادامه گفت: در این لیست از همه طیفها اعم از اصلاحطلب، اصولگرای میانه و اعتدالی وجود دارند و ملاک میانهروی عقلگرایی است و تا به امروز 4 حزب اصلاحطلب اعتماد ملی، اعتدال، ندای ایرانیان و کارگزاران حمایت خود را اعلام کردهاند.
مطهری در پایان گفت: احتمال اینکه برای کل کشور و حوزههای انتخابیه مختلف هم لیست بدهیم وجود دارد و احتمالا دیگر جریانهای اصلاحطلب هم از ما حمایت خواهند کرد.
اظهارات علی مطهری در حالی است که مازیار بالایی، عضو جبهه اصلاحات درباره لیست صدای ملت برای تهران هم گفته است این لیست از میان 45 گزینه انتخاب خواهد شد.
ارسال به دوستان
کنایه جالب سخنگوی شورای نگهبان به کاندیداهای ردصلاحیتشده و معترض
میدانند چه کردهاند
* طحاننظیف: در جلسات حضوری دلایل رد صلاحیت را گفتیم و آنها هم پذیرفتند
گروه سیاسی: در هر دوره انتخابات مختلف، چه انتخابات ریاستجمهوری، چه انتخابات مجلس شورای اسلامی، همواره برخی کاندیداهای ردصلاحیتشده نسبت به رد صلاحیت خود معترض بوده و در بیان این اعتراض مدعی بودند هنوز دلایل رد صلاحیت آنها به خودشان ابلاغ نشده است. این کاندیداها معمولا متن نامه مکتوب شورای نگهبان را که دلایل کلی درباره رد صلاحیت آنها آورده مورد اشاره قرار میدهند و تلاش میکنند در گفتوگو با رسانهها خود را قربانی جلوه دهند.
به گزارش «وطن امروز»، در حالی که تعداد افراد تایید صلاحیتشده در دوره دوازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی یک رکورد بیسابقه را ثبت و از شمار 15 هزار نفر نیز عبور کرده است، برخی نمایندگان دوره یازدهم که صلاحیت آنها برای انتخابات دوره دوازدهم رد شده است در روزهای اخیر در گفتوگو با رسانهها تلاش کردهاند خود را بیاطلاع از موضوع رد صلاحیت نشان دهند. برخی نمایندههای رد صلاحیتشده نیز مدعی شدهاند برخی دیدگاهها و نظرات تخصصی آنها درباره مسائل مختلف باعث رد صلاحیتشان شده است، به گونهای که یکی از نمایندگان مجلس مدعی شده است به دلیل انتقاد از دولت حجتالاسلاموالمسلمین سیدابراهیم رئیسی، رد صلاحیت شده است.
این در حالی است که در دورههای گذشته، شورای نگهبان اعلام کرده بود اعلام دلایل رد صلاحیت افراد به دلیل منع قانونی و شرعی امکانپذیر نیست و افراد رد صلاحیتشده میتوانند خودشان دلایل واقعی رد صلاحیتشان را که در جلسات شورا با این افراد مطرح شده به مردم منتقل کنند.
در این میان اما برخی کاندیداهای رد صلاحیتشده معترض، همچنان نامه مکتوب دلایل رد صلاحیت خود را به عنوان مبنای رد صلاحیت منتشر میکنند. در حالی که به گفته هادی هادی طحاننظیف، سخنگوی شورای نگهبان، دلایل موردی رد صلاحیت این افراد در جلسات حضوری به این افراد اعلام شده و جالب اینکه این افراد خودشان نیز موضوع را پذیرفتهاند.
طحاننظیف دیروز در نشست خبری درباره همین موضوع توضیحاتی ارائه کرد.
وی گفت: تمام نمایندگانی که در این دوره صلاحیتشان احراز یا تأیید نشد، موارد پروندهشان در جلساتی به آنها گفته شد. کسانی که مشکلات متعدد و جدی دارند و بر اساس قانون ما مراعات در گفتن چنین مطالبی را داریم، نباید اینگونه صحبت کنند. خود این افراد مسائلی دارند و خودشان هم مطلع هستند و در جلساتی هم که خدمتشان بودیم، موارد و علل رد صلاحیت به آنها گفته شده است.
به گزارش خبرآنلاین، علیرضا بیگی، نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی که صلاحیت وی برای انتخابات دوره دوازدهم مجلس توسط شورای نگهبان تایید نشده است، در این باره گفته بود: «در مورد علت رد صلاحیت بنده موردی ذکر نشده یعنی طبق آخرین نامهای که بنده از شورای نگهبان در اختیار دارم گفته شده بنا بر بررسیهای صورت گرفته صلاحیت شما مورد تأیید قرار نگرفته و در این نامه حداقل به بندهای قانون انتخابات اشاره نشده و این بسیار عجیب است».
در همین راستا، هادی طحاننظیف، سخنگوی شورای نگهبان دیروز در بخشی از سخنان خود در نشست خبری با اصحاب رسانه در واکنش به این اظهارات نماینده تبریز گفت: تمام نمایندگانی که در این دوره صلاحیتشان احراز یا تأیید نشد، موارد پروندهشان در جلساتی به آنها گفته شد. ما هیچ نمایندهای نداریم که مواردش به او گفته نشده باشد، فقط یک مورد بود که به رغم چند بار تماس، خودش گفت نیازی نیست من بیایم، بنابراین هیچ ابهامی در این باره وجود ندارد.
* پاسخ به رشیدیکوچی
طحاننظیف همچنین در واکنش به ادعای جلال رشیدیکوچی مبنی بر اینکه علت رد صلاحیتش مخالفت با دولت و مبارزه با مافیای خودرو بوده است، گفت: رد صلاحیت وی هیچ ارتباطی به واردات خودرو و طرح صیانت ندارد. وی هم در جلسهای که به شورای نگهبان آمد، موارد و علت عدم احراز صلاحیتش به وی گفته شد و او هم پذیرفت. هیچ نمایندهای به دلیل موافقت یا مخالفت درباره یک مصوبه، رد صلاحیت نمیشود.
طحاننظیف در پاسخ به پرسشی درباره ادعای هدایتالله خادمی، کاندیدای رد صلاحیتشده انتخابات مجلس شورای اسلامی مبنی بر اینکه دلالها برای تأیید صلاحیتم ۱۲۰ هزار دلار خواستند، گفت: ساحت شورای نگهبان و اعضای آن از این ادعاها مبراست. تا الان حتی یک مورد از این ادعاها نسبت به اعضا، حتی کارکنان شورای نگهبان ثابت نشده است.
وی تاکید کرد: اگر کسی مدعی چنین مواردی است به ما اطلاع دهد، البته خودمان مدعی و پیگیر چنین موضوعاتی هستیم و در گذشته هم عدهای چنین موضوعاتی را مطرح میکردند که به فضل خدا تا الان حتی یک مورد آن ثابت نشده و هیچ ارتباطی با شورای نگهبان نداشته است.
سخنگوی شورای نگهبان ادامه داد: ما با خود ایشان تماس گرفتیم تا اسم این دلالها را بپرسیم و پیگیری کنیم که تا الان موفق به ارتباط با ایشان نشدهایم و حتما پیگیر این موضوع هستیم.
طحاننظیف بیان کرد: کسانی که مشکلات متعدد و جدی دارند و بر اساس قانون ما مراعات در گفتن چنین مطالبی را داریم، نباید اینگونه صحبت کنند. خود این افراد مسائلی دارند و خودشان هم مطلع هستند و در جلساتی هم که خدمتشان بودیم، موارد و علل رد صلاحیت به آنها گفته شد.
* دلیل رد صلاحیت روحانی
طحاننظیف در ادامه نشست خبری با اهالی رسانه که در محل نمایشگاه رسانه برگزار شد؛ درباره موضوع رد صلاحیت حسن روحانی نیز اظهار نظر کرد. سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به این پرسش که دلیل رد صلاحیت روسای جمهور پیشین در انتخابات چیست؟ عنوان کرد: این موضوع عمومیت ندارد. ما برای هر انتخاباتی شرایطی داریم و بارها نیز گفتهایم که در هر دورهای صلاحیت افراد را بررسی میکنیم. در کشور ما نظارت وجود دارد و هیچ کسی مصون از قانون و نظارت نیست. سخنگوی شورای نگهبان افزود: اینکه یک فرد یک بار تایید شده لزوما به این معنا نیست که مرتبه بعدی نیز تایید صلاحیت شود. ما در شورای نگهبان داوطلب ریز و درشت و داوطلب درجه یک و ۲ و ویژه نداریم، بلکه همه داوطلبان برای ما یکی هستند و هیچ دوگانهای نداریم، افراد در برابر قانون برابرند.
ارسال به دوستان
برای تعریف پروژههای بزرگ اقتصادی نیاز به تأمین پایدار سوخت و انرژی است؛ ظرفیتی که درباره آن تردید وجود دارد
ناترازی ترمز توسعه
محمد نجارصادقی، روزنامهنگار: ناترازی در موضوعات مختلف، تصمیمگیری برای شروع پروژههای بزرگ اقتصادی و توسعهای را برای دولت و فعالان اقتصادی دشوار کرده و میتوان گفت امروز اقتصاد ایران با مانعی به نام ناترازی مواجه است که پیش از هر موضوعی باید بتواند آن را از پیش رو بردارد؛ در این مسیر شاید نیاز باشد یک تصمیم سخت اتخاذ شود.
به گزارش «وطن امروز»، با پایان یافتن دهه 90 و تغییر ریل سیاسی کشور از نظر اجرایی، بهانه تحریم برای پیش نبردن طرحهای توسعه تا حدودی به حاشیه رفت. در 2 سال گذشته شاهد شروع پروژههای توسعهای و نهضت تکمیل پروژههای نیمهتمام هستیم. در این موقعیت اما یک مساله مهم پیش روی اقتصاد ایران قرار گرفته است؛ زخمی کهنه که سالها به آن توجه نشده و امروز در حادترین وضعیت خود قرار دارد.
«ناترازی» گزارهای است که مسلما طی 2 سال اخیر آن را درباره انرژی، سوخت و آب شنیدهاید. از یک سو مطرح شدن این موضوع به معنای آن است که موتور اقتصاد ایران روشن شده که نویدبخش است و از سوی دیگر تهدیدی برای ادامه مسیر توسعه و پیشرفت به شمار میرود.
مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود که چند هفته پیش با فعالان اقتصادی برگزار شد نیز بر این موضوع تاکید کردند و اظهار داشتند: «بعضی از مسائل کلان کشور هست که ما به کلان بودنِ آن مسائل توجه نداریم. مساله آب برای کشور یک مساله کلان است؛ ناترازی آب برای کشور یک مشکل و معضل اساسی است. مساله سوخت همینجور؛ ما الان در مساله سوخت، به معنای واقعی کلمه مشکل داریم. ما کشور تولیدکننده نفت، با این همه منابع زیرزمینی نفتی، بنزین وارد کنیم؟ این معنی دارد؟ معنایش همین است که ما در یک مساله کلان دچار مشکلیم. مساله برق همینطور. مسائل گوناگونی هست که مسائل کلان کشور است و ناترازی در این مسائل، کشور را رنج میدهد و مانع کارهای بزرگ متعددی میشود. بخش خصوصی ما میتواند در این زمینهها به معنای واقعی کلمه کمک کند، همینطور که الان شنیدید. اینکه حالا بخش خصوصی بیاید مثلاً فرض کنید که با یک مجموعه برق خورشیدی ۱۸۰۰ مگاوات برق تولید کند، خب چیز خیلی خوبی است».
* ناترازی گاز
طراحی اقتصاد ایران به گونهای است که سوخت اکثر صنایع بزرگ گاز است. پشتوانه این طراحی هم موهبت الهی است که در اختیار کشورمان قرار گرفته و ایران جزو 3 کشور اول دارای گاز جهان است. صنعت فولاد، پتروشیمی، سیمان، کاشی و سرامیک، هوافضا و حتی داروسازی وابسته به گاز هستند. چند سالی است که در آستانه زمستان شاهد ناترازی گاز هستیم. تا 2 سال پیش حتی گاز برخی از مناطق مرزی به واسطه افزایش مصرف قطع میشد اما چند صباحی است که با اقدامات کوتاهمدت مانند تشویق کاهش مصرف و جدول قطع گاز صنایع، این موضوع حل شده است. باید در نظر داشت که این سیاستها صرفا مسکن هستند و درمان باید جای دیگر جستوجو شود.
باید توجه داشت که ایران دومین کشور دارنده ذخایر گازی اثباتشده دنیا، همچنین سومین کشور تولیدکننده و چهارمین کشور مصرفکننده گاز طبیعی در جهان است. در سال ۱۴۰۰، میانگین مصرف گاز طبیعی در کشور ۶۵۱ میلیون مترمکعب بوده است که بخش نیروگاهی با ۳۲ درصد، صنعت ۳۰ درصد و خانگی و تجاری با ۲۹ درصد بیشترین سهم را از مصرف داشتهاند.
با شروع فصول سرد سال میزان مصرف در بخش خانگی و تجاری در سردترین ماه 6.7 برابر گرمترین ماه سال میشود که سهم بخش خانگی و تجاری را از ۱۰ به ۴۹ درصد میرساند، بنابراین اختلاف کل مصرف در سردترین با گرمترین ماه سال به صورت متوسط به بیش از ۲۲۰ میلیون مترمکعب در روز میرسد.
از منظر تولید گاز طبیعی در سال ۲۰۲۱ میلادی، ایران با تولید ۲۵۷ میلیارد مترمکعب گاز در سال با سهم 6.4 درصدی از کل تولید (۴۰۳۷ میلیارد مترمکعب) بعد از کشورهای آمریکا و روسیه در جایگاه سوم قرار دارد.
بررسی میزان مصرف گاز طبیعی نیز نشان میدهد ایران با مصرف ۲۴۱ میلیارد مترمکعب گاز در بخشهای مختلف سهم ۶ درصدی از کل مصرف را در دنیا دارد که چهارمین کشور مصرفکننده گاز طبیعی در دنیا محسوب میشود. کشورهای آمریکا، روسیه و چین به ترتیب هر کدام با 20.5 ، 11.8و 9.4 درصد بیشترین مصرفکنندگان گاز طبیعی در دنیا هستند.
رتبه چهارم مصرف گاز کشورمان در شرایطی است که هیچ سنخیتی با رتبههای اول تا سوم از نظر جمعیت، مساحت، توان اقتصادی و صنایع وابسته به گاز ندارد.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی آورده است: «بر اساس سند تراز تولید و مصرف گاز طبیعی، مصرف گاز طبیعی در کشور به صورت متوسط سالانه تا سال ۱۴۱۰ به میزان 4.6 درصد و بین سالهای ۱۴۱۰ تا ۱۴۲۰ نیز به صورت متوسط سالانه میزان 3.2 درصد افزایش مییابد، همچنین در حوزه عرضه نیز تا سال ۱۴۱۰ به صورت متوسط سالانه به میزان 4.3 درصد افزایش و پس از آن به صورت متوسط سالانه 2.3 کاهش مییابد. بر اساس موارد ذکرشده و فرضیات مرتبط به میزان مصرف در بخشهای مختلف، بر اساس این سند در سال ۱۴۲۰ پیشبینی میشود میزان کل عرضه گاز طبیعی به 898.7 میلیون مترمکعب در روز برسد، این در حالی است که میزان مصرف همه بخشها برابر با 1410.8 خواهد بود که نشان از ناترازی ۵۱۲ میلیون مترمکعبی در روز دارد».
این یعنی با همین دست فرمان کمتر از 2 دهه آینده ایران واردکننده گاز خواهد شد. مسلما برای تحقق نیافتن این کابوس از همین حالا باید تصمیمی درست در رابطه با این موضوع اتخاذ شود. حذف یارانه پنهان مشترکانی که خارج از الگوی مصرف انرژی مصرف میکنند، قطع گازرسانی به صنایعی که زنجیره تولید خود را بهروز نکردهاند، پروانه ساخت ندادن به واحدهای مسکونی یا تجاری که در آن شاخصهای بهینهسازی اجرا نشده است و... از جمله اقداماتی است که باید هر چه زودتر اجرا شود.
* ناترازی بنزین
از ابتدای امسال موضوع سر به سر شدن مصرف و تولید بنزین مطرح شد. اخیرا وزارت نفت اعلام کرد در سال جاری نزدیک 4 میلیارد دلار بنزین و گازوئیل وارد کشور شده است. در سالهای اخیر، ایران از یک صادرکننده بنزین به یک واردکننده با کسری قابل توجه در تولید و مصرف بنزین تبدیل شده است.
بر اساس آمارهای موجود، میزان مصرف بنزین کشورمان به روزانه 110 میلیون لیتر رسیده اما تولید حدود 104 میلیون لیتر در روز است که به احتمال قوی این روند در سال آینده هم ادامه داشته باشد و مصرف به بالای 120 میلیون لیتر در روز برسد.
در سالهای ابتدایی دهه 90 با توجه به اینکه کشورمان واردکننده بنزین بود، آمریکا توانست ضربه تحریمی بزرگی به اقتصاد ایران وارد کند. البته در آن مقطع زمانی با ابتکار دولت، موضوع بنزین پتروشیمی مطرح شد و توانستیم به صورت مقطعی از این بحران عبور کنیم.
موضوع قابل توجه ایناست که با وجود قیمت پایین بنزین، کیفیت پایین خودروهای داخلی، متنوع نشدن سوخت خودروها و... هر میزان هم در داخل کشور بنزین تولید شود، مصرف میشود.
این یعنی اگر سیاستگذار و دولت نتوانند سمت تقاضا را مدیریت کنند، افزایش عرضه هیچ سودی نخواهد داشت.
در این رابطه نیز نیاز است هر چه زودتر تدابیری مانند دوگانهسوز کردن خودروها، حرکت به سمت تولید و واردات خودروهای هیبریدی، اصلاح موتور خودروهای داخلی و حتی برنامهریزی برای هدفمند کردن قیمت بنزین انجام شود.
* ناترازی برق
در حال حاضر برق مقدمه هر فعالیت صنعتی و اقتصادی است. با وجود اینکه سوخت صنایع گاز است اما وجود برق نیز در آنها امری واجب است. امروز در کنار گاز و بنزین صحبت از ناترازی برق نیز به میان آمده است.
البته از شهریور 1400 تاکنون 31 نیروگاه جدید با ظرفیت 5196 مگاوات به مدار تولید برق وارد شده و جمع ظرفیت تولید برق از 7100 مگاوات فراتر رفته است، همین مساله عاملی برای قطع نشدن برق در بخش خانگی و تامین برق صنایع کشور شده است.
اما هنوز قطع پیاپی برق در سال 1400 همزمان با گرمای شدید هوا در بخشهای خانگی و صنعتی از یاد مردم نرفته است؛ زمانی که حتی برق بزرگترین واحدهای فولادسازی کشور نیز برای بازههای زمانی به طور کامل و بدون برنامه اعلام شده قطع میشد تا وضعیت شبکه پایدار باقی بماند.
بر اساس اطلاعات موجود، خاموشیها در سال 1400 در 5 مقطع زمانی یعنی انتهای اردیبهشت 1400، اواسط خرداد، مرداد و در نهایت شهریور 1400 به اندازهای شد که حتی شاهد قطع برق بخش خانگی به صورت 4 تا 10 ساعت در روز بودیم. با این وجود همه مردم انتظار داشتند سال 1402 نیز مانند سال گذشته شاهد قطعیهای پیدرپی و طولانیمدت باشیم اما این اتفاق رقم نخورد، به نحوی که سال 1401 هیچگونه قطعیای در بخش خانگی نداشتیم و تامین برق صنایع نیز منتهی به رکوردهای قابل توجه تولید برای این بخش شد.
بر این مبنا طی سالهای اخیر برنامههای متنوعی برای جلوگیری از خاموشیها در دستور گار قرار گرفته که علت تامین برق در سالهای اخیر را باید در آن جستوجو کرد. برای رفع ناترازی برق، واقعی کردن قیمت برق، مدیریت مصرف و اصلاح تعرفهها، اقداماتی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
***
ناترازی واقعیت است
عباس علیآبادی، وزیر صنعت، معدن و تجارت دیروز در نشست با فعالان اتاق بازرگانی ایران گفت: من سالها با همین موضوعات و مسائلی که شما در این نشست عنوان کردید، روبهرو بودهام اما با وجود همه این مسائل همچنان به کار خود ادامه دادم؛ دقیقا همین کاری که شما انجام میدهید، اگرنه امروز اینجا نبودید. آنچه مهم است، این است که در کنار اظهارات فعالان بخش خصوصی، باید صحبتهای مسؤولان دولتی را هم شنید؛ بنابراین بنده آمادگی این را دارم که با کمیسیونهای اتاق ایران جلسه داشته باشم. ناترازی در انرژی، آب، برق و... یک واقعیت است اما لازم است راهکار هم ارائه شود که در کمیسیونها قابل بررسی و پیگیری است.
ارسال به دوستان
عمران خان از مردم خواست از دولت ائتلافی برآمده از انتخابات فعلی حمایت نکنند
بازی تاج و تخت در پاکستان
گروه بینالملل: نتایج انتخابات سراسری پاکستان در 8 فوریه نشاندهنده نارضایتی گسترده از نهادهای نظامی و غیرنظامی این کشور بود اما به نظر میرسد نتایج برعکس آن چیزی است که بسیاری از رایدهندگان میخواستند. نامزدهای مستقل وابسته به حزب تحریک انصاف پاکستان (PTI) که وابسته به عمران خان، نخستوزیر پیشین این کشور بودند و تحت لوای آن از شرکت در انتخابات منع شده بودند بیش از هر حزب دیگری کرسی در پارلمان به دست آوردند اما برای اکثریت کافی نبودند. دولت بعدی پاکستان در عوض توسط ائتلافی از احزاب قدیمی از جمله حزب راست میانه مسلم لیگ نواز پاکستان (PML-N) به رهبری نخستوزیر سابق نواز شریف و حزب چپ میانه خلق پاکستان به رهبری آصف علی زرداری، رئیسجمهور سابق و پسرش بلاول بوتو زرداری (PPP) تشکیل خواهد شد. 8 فوریه نظم سیاسی ریشهدار پاکستان که در آن احزاب برای کسب رای، همچنین به نفع ارتش قدرتمند رقابت میکنند متزلزل شد اما فرونریخت. اگرچه عملکرد شگفتانگیز PTI به شهرت ارتش لطمه زد اما توانایی ارتش برای تأثیرگذاری بر روند رویدادها دستنخورده باقی ماند. آخرین قسمت از بازی تاج و تخت پاکستان در بحبوحه یک بحران اقتصادی جدی، همچنین تهدیدات امنیتی از سوی تحریک طالبان پاکستان (TTP) و دیگر گروههای شبهنظامی رخ میدهد؛ قطبی شدن سیاست پرداختن به بدهی و کسری فزاینده پاکستان را دشوار میکند. پاکستان با تولید ناخالص داخلی 340 میلیارد دلاری باید نزدیک به 78 میلیارد دلار بدهی خارجی خود را قبل از سال 2026 بازپرداخت کند.
اعمال مالیات بر بخشهای کلیدی اقتصاد - کشاورزی، املاک و مستغلات، خردهفروشی - بدون اجماع سیاسی دشوار است و در میان بلاتکلیفی، شرکتهای دولتی زیانده مختلف، از خطوط هوایی بینالمللی پاکستان گرفته تا شرکتهای توزیع برق کشور که در مجموع سالانه حدود 1.7 میلیارد دلار برای دولت هزینه میکنند، نمیتوانند خصوصی شوند. پاکستان همچنین به یک استراتژی جامع برای مقابله با گروههای تکفیری نیاز دارد که اکنون مسؤول حملات تروریستی در داخل کشور هستند اما زمانی به عنوان بخشی از جنگ غیرمتعارف علیه هند و راهی برای تامین نفوذ در افغانستان تشویق یا تحمل میشدند. در همین حال، صلح با هند، روابط با غرب و روابط با خیران اقتصادی در جهان عرب، اکنون گروگان اختلافات داخلی پاکستان است: مخالفان خود اغلب به فروش منافع پاکستان متهم میشوند. با توجه به نتایج پراکنده انتخابات و اتهامات تقلب در آرا، یک دولت فراحزبی باثبات میتواند راه را برای خروج ارتش از سیاست هموار کند. همچنین میتواند به پاکستان کمک کند تا از سنت دیرینهاش دور شود که یک سیاستمدار بزرگ در زندان باشد، مانند عمران خان در حالی که حامیانش مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. بحثهای پارلمانی درباره ایدههای سیاست جایگزین میتواند جایگزین فریادهای کنونی بین حامیان رهبران رقیب درباره اینکه چه کسی فاسدتر است، شود اما به جای ایجاد وحدت و دولت ائتلافی که در حال شکلگیری است، این موضوع بلافاصله با مخالفت حامیان خان مواجه خواهد شد. همانطور که اوضاع پیش میرود، بعید به نظر میرسد اختلافات پاکستان به این زودیها پایان یابد.
نتایج انتخابات هفته گذشته نشاندهنده خستگی رایدهندگان از نخبگان سیاسی و سیاستهای خاندانی، همچنین مداخله چه آشکار و چه پنهان توسط ژنرالهای کشور بود. نارضایتی گسترده از اقتصاد و فقدان فرصت برای جمعیت جوان در حال رشد پاکستان باعث ایجاد سیاستهای پوپولیستی شده است که منجر به آشتی نمیشود. خان، ستاره کریکت که به رهبر معترضان اصلی تبدیل شده است، ایده حل و فصل مذاکره با مخالفان سیاسی خود را رد میکند و به گفته خودش توسط ارتش و آمریکا به زندان افتاده است. او روایت قدرتمندی از قربانی شدن ساخته است که نخبگان سیاسی پاکستان و توطئههای خارجی را مسؤول مشکلات این کشور میداند. ابهت او ممکن است راهحلهای واقعبینانه ارائه نکند اما دریچهای برای افراد ناتوان ایجاد میکند تا خشم و ناامیدی خود را تخلیه کنند. به نوشته فارن پالسی، به نظر میرسد خان معتقد است یک انقلاب میتواند به او قدرت بیشتری نسبت به پذیرش ایده یک پیمان ملی جدید بدهد. خان به جای استفاده از موفقیت انتخاباتی حزب تحریک انصاف برای گفتوگو با احزاب اصلی دیگر، پیشنهاد اتحاد را به ۲ حزب مذهبی کوچک ارائه داده، اگرچه یکی از آنها قبلا مشارکت را رد کرده است.
ارسال به دوستان
رژیم صهیونیستی با هدف قرار دادن مراکز درمانی در غزه بهدنبال نسلکشی غیر مستقیم است
شیطان علیه بیمارستانها
رژیم صهیونیستی ورای همه وحشیگریهایش علیه فلسطینیها، در حملات اخیر به رفح در جنوب باریکه غزه، کماکان بر رویکرد ضدبشری «جنگ علیه بیمارستانها» اصرار دارد. بیمارستانها و مراکز درمانی از 5 ماه پیش با آغاز جنگ غزه، با وجود موج محکومیتهای گسترده جهانی، به طور مستمر توسط رژیم کودککش هدف قرار گرفته و ویران شدهاند، به طوری که حتی میتوان گفت آنها ورای اهداف نظامی و سیاسی، هدف اصلی ارتش جنایتکار رژیم صهیونیستی بودهاند. با تشدید حملات ویرانگر رژیم اشغالگر به مناطق جنوب نوار غزه در روزهای اخیر، باز هم شاهدیم بیمارستانها هدف اصلی هستند.
تشدید محاصره آخرین مجتمع درمانی مهم برجا مانده در کل غزه و معدود مراکز درمانی کوچکتر باقیمانده و حمله خونین به آنان نشانه آشکار یک جنگ نظاممند از سوی اسرائیل علیه بیمارستانهاست که آخرین پناهگاه اکثریت جمعیت آواره در این منطقه جنگزده 2.3 میلیون نفری محسوب میشود. الگویی که قصد شوم رژیم اشغالگر قدس برای پاکسازی قومی مردم غزه را برملا میکند.
در یورش وحشیانه پنجشنبه گذشته نظامیان صهیونیست به مجتمع پزشکی ناصر در قلب خانیونس، نهتنها 100 فلسطینی شامل دهها نفر از پرسنل وکادر درمان و حتی بیماران بستری توسط دژخیمان اسرائیلی بازداشت شدند، بلکه این حمله با قتل چند فلسطینی در مبادی ورودی بیمارستان و آسیب به تاسیسات بخشهایی از مرکز درمانی همراه بود، همچنین در چند مورد آمبولانسهای عبوری حامل بیمار و حتی بیماران در حال خروج از مراکز درمانی، هدف راکتها و تکتیراندازهای ارتش منحوس عبری قرار گرفتند.
با رد درخواست دولت آفریقای جنوبی از دیوان بینالمللی دادگستری برای دخالت سریع به منظور متوقف ساختن دور جدید عملیات اسرائیلیها، حالا چشمانداز فلسطینیان محاصرهشده در این نقطه بسیار تیره و تار به نظر میرسد.
حتی پیش از این حملات نیز مارتین گریفیتس، رئیس بخش امدادرسانی سازمان ملل اواسط هفته گذشته هشدار داده بود عملیات نظامی در رفح زنگ خطر یک کشتار جمعی را به صدا درآورده و بیش از یک میلیون نفر که در مرزهای جنوبی فلسطین با مصر جمع شدهاند، به مرگ خیره شدهاند. همچنین طبق هشدار گروه حقوق بشری الحق، حملات جدید اسرائیل به رفح، به کشتار هزاران غیرنظامی فلسطینی در مقیاسی منجر خواهد شد که در 5 ماه اخیر در سراسر غزه بیسابقه بوده است. این در حالی است که آمارهای رسمی حکایت از قتلعام نزدیک به 30 هزار فلسطینی اکثرا شامل کودکان و زنان تا دیروز دارد.
* هدف از حذف بیمارستانها
به گزارش تارنمای الکترونیکی انتفاضه، اسرائیل با حمله به بیمارستانها که یکی از ویژگیهای کلیدی عملیات نظامیاش علیه فلسطینیان بوده، یک نوع رویکرد شیطانی محاسبهشده برای نابودی فیزیکی شرایط زندگی آنها را به ویژه در بنبست جنوب غزه در پیش گرفته است.
دفتر حقوق بشر سازمان ملل پنجشنبه گذشته اعلام کرده بود از گزارشها درباره حمله رژیم صهیونیستی به مجتمع پزشکی ناصر عمیقا نگران است.
دژخیمان اسرائیلی در حمله پنجشنبه گذشته پس از کار انداختن یک هفتهای تجهیزات مرکز درمانی ناصر - که توسط رئیس سازمان بهداشت جهانی به عنوان ستون فقرات سیستم بهداشتی جنوب غزه توصیف میشود – بدان یورش بردند.
در گزارشهای متعدد از جمله از سوی سازمان بینالمللی پزشکان بدون مرز به گلولهباران مجتمع پزشکی ناصر اشاره شده که باعث کشته و زخمی شدن تعداد نامشخصی از پرسنل و بیماران شده است.
همچنین 2سازمان بهداشت جهانی و پزشکان بدون مرز از بازداشت پرسنل خود در حال امدادرسانی توسط نیروهای اشغالگر در جریان این عملیات غیرانسانی خبر دادهاند.
دفتر حقوق بشر سازمان ملل در بیانیه خود در تقبیح این حمله آن را بخشی از الگوی حملات نیروهای اسرائیلی برای هدف قرار دادن زیرساختهای حیاتی غیرنظامی در غزه، بویژه بیمارستانها برمیشمارد.
در این بیانیه آمده است: «بر اساس گزارشها، نزدیک 70 هزار نفر در جریان حملات هفتههای اخیر مجروح شده و سیستم بهداشتی باریکه تقریبا فروپاشیده که به دلیل تداوم حملات به تأسیسات و محدودیتهای موجود در تجهیزات ضروری بشردوستانه، تأثیر آن بر حیات غیرنظامیان وحشتناک است».
* جنگ بیولوژیک تدریجی
در توصیف رفتار دژخیمانه سربازان صهیونیست با بیماران مرکز پزشکی ناصر نیز آمده که آنان از جمله به افرادی که در بخش مراقبتهای ویژه و مهدکودک بودند، دستور دادند به ساختمان دیگری بروند و بیماران را در معرض خطرات جدی از جمله خطر مرگ برای آسیبپذیرترین افراد قرار دادند.
در چنین شرایطی مرگ بیماران بستری به خاطر فقدان کپسولهای اکسیژن، رایجترین اتفاقی است که در این مرکز درمانی در حال رخ دادن است.
بر اساس گزارش تحقیقیای که آنی اسپارو و کنث راث مشترکا برای نشریه آمریکایی فارن پالیسی نگاشتهاند، حملات مستمر رژیم صهیونیستی، نوعی جنگ بیولوژیک مزمن علیه مردم غزه است.
آنها نوشتهاند: «ترکیبی از جابهجاییهای اجباری، شرایط غیربهداشتی ناشی از قطع شدن سرویسهای بهداشتی و تصفیه فاضلاب و قطع شدن واکسیناسیون به طور اجتنابناپذیری باعث شیوع بیماری میشود که از نظر عملکردی به شکلی از جنگ بیولوژیک غیرمستقیم منجر میشود».
* قتلعام غیرمستقیم مردم غزه
پل لارودی، تحلیلگر گلوبال ریسرچ و مدیر فعلی سازمان غیرانتفاعی حقوق بشر و کمکهای بشردوستانه که در رابطه با غزه فعالیت میکند، در توصیف جنگ راهبردی اسرائیل علیه بیمارستانهای غزه مینویسد: «بقیه بیمارستانهای غزه به جز مرکز پزشکی ناصر، به همراه بسیاری از بیماران و کادر پزشکیشان نابود شدهاند. بسیاری از آنها سلاخی شدهاند در حالی که افراد بیپناه رها شدهاند تا بمیرند، مانند نوزادان نارس در انکوباتورها!
پزشکان و سایر پرسنل برای مدت نامعلومی اسیر شدهاند. حتی بیمارستان ناصر که توسط سربازان اسرائیلی تصرف شده و تمام بیماران و کادر پزشکی آن اخراج شدهاند، دیگر کار نمیکند. وجود آن به عنوان یک ساختار صرفا فنی است. این دیگر بیمارستان نیست و نخستین بیمارستانی نیست که زیر انبوهی از آوار منفجر میشود. این حملات تصادفی نیست، همچنین حملاتی که علیه نانواییها، مدارس و زیرساختها از جمله آب، فاضلاب و برق صورت میگیرد. اگرچه بیش از نیمی از ساختمانهای غزه اکنون آوار شده یا غیرقابل استفاده هستند اما نسبت بیمارستانها بسیار بیشتر است. چرا؟»
او در توضیح این رویکرد شیطانی مینویسد: «بنیامین نتانیاهو، رئیس کابینه رژیم صهیونیستی با اینکه مدعی نابودی حماس است اما بخوبی میداند حماس از بیمارستانها و دیگر مکانهایی که توسط ارتش اشغالگر با مهمات تمامنشدنی آمریکایی ویران میشود، استفاده نمیکند. او حتی به خود زحمت نمیدهد تا از حماس به عنوان بهانه استفاده کند تا بلکه برخی، ادعاهای او را باور کنند. اگر او میخواست حماس را بزند، پس چرا 10 هزار تن بمبی که تاکنون بر غزه ریخته شده به مراکز مخفی حماس یا شبکه تونلهایش آسیب نرسانده است».
به زعم دکتر لارودی، رژیم صهیونیستی از اینکه مسؤول مستقیم تلفات فلسطینیان قلمداد شود وحشت دارد چون نه تنها مقبولیت کابینه نتانیاهو را در میان خود اسرائیلیها به چالش میکشد، بلکه هزینه زیادی برای حامیان غربی او در افکار عمومی جهان نیز دارد. در عوض نتانیاهو با نابودی زیرساختهایی که به مداوای مجروحان و بیماران و پناه دادن به آوارگان اختصاص دارد، یعنی بیمارستانها کل جمعیت غزه را که دوسومشان کودکان و زنان هستند، به طور غیرمستقیم هدف قرار داده است.
او مینویسد: «تخریب بیمارستانها تاثیر چندبرابری بر تعداد کشتهها دارد. علاوه بر این، عمدتا این بیمارستانها هستند که آمار کشتهها و مجروحان فلسطینی را برای وزارت بهداشت غزه تهیه میکنند. اگر بیمارستانی وجود نداشته باشد، افراد بیشتری به صورت ناشناس جان خود را از دست خواهند داد و این امر باعث کاهش شواهد نسلکشی میشود. تأثیر چندبرابری بیمارستانها بر تعداد مرگ و میرها در نبود آب، فاضلاب، سرپناه، سوخت و البته غذا قطعی است. حذف چنین امکانات و تدارکاتی باعث مرگومیرهایی میشود که به عنوان کشتهشدگان جنگ در نظر گرفته نمیشوند.
اگر هدف نتانیاهو کاهش یا حذف کامل ساکنان غزه باشد، مسلما شاید استفاده از عامل شیمیایی بدنام «زایکلون بی» موثرتر باشد اما هزینههایی برای سیاستهای دولت نتانیاهو در پی دارد».
این حدس و گمان نیست. نتانیاهو و بیشتر دولت افراطیاش علنا مقاصد خود را اعلام کردهاند. نقلقولها و فیلمهای آنها درباره هدفشان که نسلکشی است، توسط وکلای آفریقای جنوبی برای جلب حکم دادگاه بینالمللی دادگستری در لاهه پخش شده است.
گزینههای رژیم صهیونیستی در حال اتمام است. حماس پیشنهاد آتشبس خود را ارائه داده و همانطور که پیشبینی میشد این برای اسرائیل غیرقابل قبول است چون در صورت آتشبس نمیتواند برنامههایش برای توسعه ارضی یا پاکسازی قومی را پیش ببرد.
لارودی معتقد است در حال حاضر نسلکشی تنها راهبرد نتانیاهو است. به همین دلیل او قصد دارد نقشه اهریمنی خود را با نابودی شهر رفح در مرز مصر که جمعیت بیشتری از آوارگان غزه را - به میزان 400 درصد ساکنان اصلی پیش از آغاز جنگ و عمدتا زیر چادرها یا سرپناههای پارچهای - در خود جا داده، پیاده کند.
در نبود بیمارستانها، جمعیت عظیم آوارگان محاصرهشده در رفح دچار مرگ خاموش میشوند و آمار روزانه تلفات بسیار بیشتر از نرخ میانگین 5 ماه گذشته جنگ غزه میشود که نتانیاهو و صهیونیستهای افراطی کابینهاش میتوانند در مقابل حامیان در حال ریزش خود بدان مباهات کنند.
همزمان این دژخیمان میتوانند در پاسخ به درخواست ظاهری بایدن، رئیسجمهور آمریکا برای کشتار «کمتر» و «بشردوستانهتر!» و تخلیه غیرنظامیان از مناطق مورد حمله قرار گرفته در رفح، بهانه بیاورند که فلسطینیها میتوانند به مناطق اطراف خانیونس پناه ببرند و البته گزارش پیشرفت خود را برای پایان دادن به اقدامات «قابل قبول برای نسلکشی» به دیوان لاهه ارائه کنند.
ارسال به دوستان
دبیر شورای عالی فضای مجازی: دسترسی به سکوهای پرکاربرد خارجی امکانپذیر میشود
پوسته رفع فیلتر
* گزارش «وطن امروز» از ورود بلاکچین به صنایع فرهنگی
دبیر شورای عالی و رئیس مرکز ملی فضای مجازی ۳ مصوبه اخیر این شورا را ابلاغ کرد. سیدمحمدامین آقامیری دیروز مصوبات جلسه نود و ششم شورای عالی فضای مجازی را درباره امکان دسترسی به سکوهای خارجی با سازوکارهای حکمرانیپذیر، ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی و ایجاد سامانه ملی و جامع داده ابلاغ کرد. در مصوبه اول، شورای عالی فضای مجازی تنظیمگران بخشی را موظف کرده تا برای ایجاد تنوع در سبد مصرف کاربران با سازوکارهای حکمرانیپذیر و با هدف رفع نیاز مردم، سکوها و خدمات پرکاربرد خارجی را که امکان ارائه خدمات در قالب پوسته برای آنها وجود دارد، شناسایی و شرایط فعالیت آنها را در داخل کشور فراهم کنند. این مصوبه اعلام کرده که تنظیمگران بخشی موظفند در حوزه تنظیمگری خود ظرف مدت یک ماه، خدمات و سکوهای پرکاربرد خارجی را شناسایی و امکان فنی برای دسترسی کاربران به خدمات مفید خارجی را در قالبهای حکمرانیپذیر مورد بررسی قرار داده و ضوابط ارائه خدمات یادشده را به مرکز ملی فضای مجازی ارائه کنند. مطابق این مصوبه، مرکز ملی فضای مجازی نیز موظف است پس از بررسی، مجوز لازم جهت فعالیت بخش خصوصی را به تنظیمگران بخشی بدهد. در بخش دیگری از این ابلاغیه مقرر شده تا سیاستها و اقدامات ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی درباره مرجع صدور مجوز شبکههای اجتماعی و پیامرسانها برای تصویب در شورای معین شورای عالی فضای مجازی مطرح شود. طبق اعلام مرکز ملی فضای مجازی، همچنین براساس مصوبه سوم جلسه شورای عالی فضای مجازی، مرکز ملی فضای مجازی موظف شده است سامانه ملی سنجش و پایش دادهای فضای مجازی را در تمام لایههای فضای مجازی ظرف مدت ۳ ماه ایجاد کند و تمام دستگاهها، سازمانها، نهادها و تنظیم گران بخشی نیز موظف هستند دسترسی به دادهها و سامانههای مرتبط با فضای مجازی را برای مرکز ملی فضای مجازی فراهم کنند. در حالی که 60 درصد کاربران اینترنت در جهان عضو شبکههای اجتماعی هستند، در ایران نیز ۵۴ درصد از مردم در شبکههای اجتماعی مختلف عضو هستند. این شبکهها امروزه هم بستر مهمی برای کسبوکارها هستند و هم بخشی از سرگرمیها و تعاملات مردم در آن شکل میگیرد، همچنین فضایی هستند برای کسب اخبار، اطلاعات و آموزشهای مختلف. شبکههای اجتماعی فواید بیشماری برای زندگی دارند.
با توجه به اهمیت شبکههای اجتماعی، دیتاک(شرکتی دانشبنیان و تخصصی در حوزه دادهکاوی و کلانداده) با هدف دریافت اطلاعات از رفتار کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی در سال ۱۴۰۱ در گزارشی، شبکههای اجتماعی مختلف، از جمله اینستاگرام، تلگرام و توئیتر را بررسی و نکاتی را درباره فعالیتهای کاربران در این پلتفرمها در سال گذشته ارائه کرده است. یافتههای دیتاک نشان میدهد تا پایان سال ۱۴۰۱ حدود ۵۸ تا ۶۱ میلیون ایرانی کاربر تلگرام بودهاند. اینستاگرام هم ۴۲ تا ۴۶ میلیون کاربر ایرانی دارد و حدود 4 میلیون کاربر ایرانی هم در توئیتر فعال هستند. البته این تعداد مجموع اکانتهایی است که ایرانیها در این شبکهها فعال کردهاند.
* تاثیر شبکه اجتماعی در بازاریابی و توسعه کسبوکارها
شبکههای اجتماعی در حوزه کسبوکار نیز پیشرفت شایان توجهی برای افراد به همراه داشته است، استفاده از این ابزار این توانایی را به کاربر میدهد که در بازار رقابتی، بدون اطلاع، از طرحها و نوع کار باقی افراد استفاده کند. از طرفی شناسایی نیاز جامعه و هزینه کم تبلیغات در شبکههای اجتماعی توجه به سمت این نوع کسبوکار را افزایش داده است.
استفاده از شبکههای اجتماعی مزایا و معایب بیشماری دارد که درست یا غلط به نوع استفاده کاربران بازمیگردد. با توجه به آمار استفاده از شبکههای اجتماعی خارجی در حوزه کسبوکار بویژه در ایران و در پی تصمیم مرکز ملی فضای مجازی درباره امکان دسترسی به سکوهای خارجی با سازوکارهای حکمرانیپذیر و با هدف رفع نیاز مردم، چه معیاری برای مفید بودن و در دسترس بودن این ابزارها در ایران مدنظر است. آیا امکان رفع فیلترینگ در برخی شبکهها وجود دارد یا خیر؟
ارسال به دوستان
نگاه
عبور از پاتولوژی اصلاحات
نوید مؤمن: از زمان شکلگیری جبهه موسوم به ۲ خرداد، تلفیق و تجمیع مولفههای پوپولیستی - سکولاریستی در آن هویدا شد. تئوریسینهای ارشد جریان اصلاحات تلاش کردند واژگانی مانند «آزادی سیاسی»، «تساوی جنسیتی»، «تضاد اسلام و مدرنیسم» و «دموکراسی» را تبدیل به متغیر مستقل و نظام جمهوری اسلامی را تبدیل به متغیری وابسته کنند؛ به این معنا که تاریخ مصرف گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان یک مبنا و مصدر
فکری- عملیاتی به پایان رسیده و اکنون زمان آن رسیده که انقلاب، ادغام در الگووارههای رفتاری غرب را در تار و پود خود بپذیرد. تحرکاتی که در مجلس ششم و در جریان تدوین لوایح دوقلو انجام شد، ناظر بر همین رویکرد بود.
بخشی از افرادی که «هسته رادیکال اصلاحطلبان» نامیده میشوند، در خارج از کشور رسما به جریان ضد انقلاب پیوسته و البته لحظهای از خطدهی به جریان اصلاحطلب برانداز در داخل کشور نیز غافل نیستند. قلم افرادی مانند رجب مزروعی، قاسم شعلهسعدی، مجتبی واحدی، فاطمه حقیقتجو، مهرانگیز کار و... در بسیاری از بیانیههایی که امروز به نام «حزب اتحاد ملت» و به کام «ضد انقلاب» منتشر میشود قابل احصا و ردگیری است. در چنین شرایطی اساسا تلاش برای تمییز دادن بخش رادیکال اصلاحطلبان داخلی از جریان ضد انقلاب، بیشتر به نوعی طنز میماند. تجربه سالهای سپری شده از ۲ خرداد 1376 تاکنون به وضوح نشان میدهد جریان تندرو اصلاحات، همان ضد انقلاب بالفعل (و حتی نه بالقوه) هستند که در بسترها و بزنگاههای لازم تقابل مطلق خود را با اصول و ثوابت منظومه گفتمانی انقلاب اسلامی نشان میدهند.
نگارش نامه اخیر 110 نفر از اصلاحطلبان میانهرو و تاکید آنها بر مشارکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی، نقطه آشکارساز دگردیسی در شبکه «حامی/ پیرو» اصلاحات است. این شبکهسازی بین سالهای ۷۶ تا ۸۴ با محوریت حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی انجام شد. سازمان مجاهدین انقلاب معتقد بود اعضای اصلی آنها را میتوان در یک «فولکس واگن» جای داد اما همین افراد پدرخوانده جریان اصلاحات محسوب میشوند. هسته سخت اصلاحات تبدیل به «جریان حامی» و جوانان کمسن و سالی که مسحور تکهکلامهای «جامعه مدنی» و «جامعه باز» شده بودند، تبدیل به جریان «پیرو» شدند. افرادی مانند محسن سازگارا قبل از آنکه به دامان صاحبان اصلی خود در آن سوی مرزها پناه ببرند، مسؤولیت تثبیت و تقویت ارتباط میان بخش «تابع» و «متغیر» جریان اصلاحات را عهدهدار بودند.
در جریان فتنه ۸۸، زمانی که هسته سخت جریان اصلاحات تمام توان خود را صرف کودتای انتخاباتی در ایران کرد، بخشی از بدنه جریان اصلاحات برای نخستین بار پس از حوادث کوی دانشگاه (سال ۷۸)، متوجه عواقب و تبعات بازی خود در زمین اصلاحطلبان رادیکال شدند. جریان میانهرو اصلاحات به وضوح دریافت خلط جریان ضدانقلاب و اصلاحات (با روایتگری جریان رادیکال) جایی برای غربالگری اصلاحطلبان میانهرو و تندرو باقی نخواهد گذاشت.
از آن پس تاکنون، شاهد ریزشهایی در جریان اصلاحات بودهایم که در یک نگاه کلی، میتوان از آن تحت عنوان «انهدام شبکه حامی/ پیرو اصلاحات» یاد کرد. ۲ عامل مهم در شکلگیری و آشکارسازی این روند نقش داشته است: نخست جریان میانهرو که هزینههای سختی بابت بازی در زمین شبکه حامی (اصلاحطلبان رادیکال) پرداخت کرده و فراتر از آن، استمرار این بازی را برای موجودیت خود خطرناک میداند. دوم از سال 1401 ( اغتشاشات سال گذشته )، شاهد تلفیق خطرناک ۲ عنصر «فمینیسم» و «رادیکالیسم» در حزب اتحاد ملت هستیم. آذر منصوری نماد عینی ترکیب این ۲ محسوب میشود و استقبال پشت پرده افرادی مانند محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات از انتصاب غیرقانونی وی به عنوان رئیس جبهه اصلاحات و زمینهسازی برای مانور بیحد و حصر وی در این ساختار خودمدارانه بیدلیل و حکمت نیست. اصلاحطلبان میانهرو برای نخستین بار پس از ۲ خرداد ۷۶ تصمیم گرفتهاند حرکتی جمعی را علیه ثوابت و بنیانهای ساختار طراحیشده از سوی شبکه تندرو اصلاحات آغاز کنند. بدون شک بخش دیگری از جریان اصلاحات که اکنون میتوان از آنها به عنوان طیف خاکستری یاد کرد، در آینده نزدیک ناچار خواهند شد تصمیم نهایی خود را در قبال ساختار مضمحل کنونی اتخاذ کنند. اینک دیگر بحث بر سر پاتولوژی اصلاحات نیست، بلکه اصل بقای اصلاحطلبان (بر اساس نسبتی که با جریان رادیکال برقرار میکنند) موضوعیت دارد.
ارسال به دوستان
فرزانه فصیحی با رکوردشکنی قهرمان آسیا شد
دور افتخار با پرچم ایران
دونده سرعتی ایران موفق شد با شکستن رکورد ملی ایران، قهرمان آسیا شود. در دومین روز مسابقات دوومیدانی داخل سالن قهرمانی آسیا رقابت ماده ۶۰ متر زنان برگزار شد و فرزانه فصیحی به مقام قهرمانی رسید. فصیحی در فینال این ماده رکورد 7.20 ثانیه را ثبت کرد و ضمن شکستن رکورد ملی ایران، قهرمان آسیا شد و به مدال طلا دست یافت. او در این رقابت، برابر رکورد مسابقات قهرمانی داخل سالن آسیا دوید. این نخستین طلای ایران در یازدهمین دوره رقابتهای دوومیدانی داخل سالن آسیا بود. فصیحی پس از آنکه قهرمان شد، شادی خود را با تماشاگران تقسیم کرد. او در آغوش سپیده توکلی، سرمربی تیم ملی و زهرا نبیزاده، مربی تیم ملی رفت. سپیده توکلی تاج نمادینی را بر سر فصیحی قرار دارد. فصیحی پس از آنکه متوجه شد رکورد ایران را شکسته است، سجده کرد و اشک از چشمانش سرازیر شد. او همچنین با پرچم ایران دور افتخار زد.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار هزاران نفر از مردم استان آذربایجان شرقی با اشاره به ضرورت شرکت در انتخابات 11 اسفندتأکید کردند
انتخابات راه اصلاح کشور
مردم مالک کشور و نظام هستند و با انتخاب مستقیم یا غیرمستقیم مسؤولان اصلی کشور، جهت حرکت مملکت را تعیین میکنند
گروه سیاسی: رهبر حکیم انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار هزاران نفر از مردم استان آذربایجان شرقی، «نگاه به خود» برای «تقویت نقاط قوت، کامیابی و رفع نقاط ضعف» و نگاه هوشمندانه و بدون انفعال به دشمن را 2 وظیفه مهم و اساسی برشمردند و با تأکید بر اهمیت وحدت ملی و انتخابات ۱۱ اسفند به عنوان راهحل مشکلات و اصلاح امور، همه را به شرکت پرشور در این رویداد مهم ملی فراخواندند و نکات مهمی را در باب چگونگی انتخاب نامزد اصلح، اتقان و سلامت انتخابات و پرهیز از بداخلاقیهای انتخاباتی بیان کردند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، رهبر انقلاب جبهه استکبار را بیشک مخالف انتخابات ایران دانستند و گفتند: انتخابات، مظهر جمهوریت نظام است و به همین علت است که مستکبران و آمریکا که هم با جمهوریت و هم با اسلامیت نظام مخالفند، با انتخابات و حضور پرشور مردم پای صندوقهای رأی مخالف هستند.
ایشان با اشاره به درخواست یکی از رؤسای جمهور قبلی آمریکا از مردم ایران برای شرکت نکردن در یکی از انتخابات گذشته گفتند: آن رئیسجمهور، ندانسته به ایران کمک کرد، زیرا مردم از سر لج و مخالفت با او، بیشتر و پرشورتر از همیشه در انتخابات شرکت کردند به همین علت آمریکاییها دیگر اینگونه سخن نمیگویند اما با شیوههای مختلف به دنبال دور و مأیوس کردن مردم از انتخابات هستند.
رهبر انقلاب انتخابات را رکن اصلی نظام جمهوری اسلامی و راه اصلاح کشور خواندند و گفتند: همه باید در انتخابات شرکت کنیم. کسانی هم که به دنبال ترمیم و حل مشکلات هستند، راه درست آن، انتخابات است و باید به انتخابات رو کنند.
ایشان انتخاب اصلح را ضروری دانستند و افزودند: همه افرادی که از نظارت شورای نگهبان عبور کردهاند، صالح هستند اما به حکم عقل باید از بین آنها، افراد صالحتر را انتخاب کرد و برای شناخت اصلح، مردم تا جایی که توان بررسی دارند، تحقیق کنند و اگر نمیتوانند، به نظر افراد مورد اعتماد توجه و عمل کنند.
حضرت آیتالله العظمی خامنهای وظیفه سخنوران و افراد مقبول را تشویق مردم به حضور در انتخابات خواندند و تأکید کردند: افرادی هم که وارد میدان انتخابات شدهاند، از بداخلاقی، بددهنی و توهین و تهمت به دیگران در تبلیغات و فضای مجازی و همچنین از سیاهنمایی و بیان مطالب دروغ و خلاف واقع برای جلب نظر مردم اجتناب کنند، چرا که این کارها موجب سلب برکت و عنایت الهی است.
ایشان با تأکید بر رعایت صحت، سلامت و اتقان انتخابات به عنوان مطالبهای همیشگی از مسؤولان افزودند: البته در طول این چند دهه، هرگز تخلف انتخاباتی به معنای مورد ادعای دشمن مشاهده نشده و این حرف آنان بیاساس است. در مواردی هم که برخی ادعاهایی مطرح کردند، پس از تحقیق و بررسی برخی تخلفات مشخص شد اما هیچگاه این تخلفات تغییری در نتایج کلی به وجود نیاورده بود و انتخابات در کشور همیشه صحیح، سالم و متین برگزار شده است.
رهبر انقلاب اتحاد ملت ایران را رمز پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی خواندند و تأکید کردند: در آینده نیز باید همچون ید واحده این مسیر را ادامه دهیم و اختلافهای سلیقهای و سیاسی نباید در وحدت ملی ایران در مقابل دشمنان تأثیرگذار باشد.
حضرت آیتالله خامنهای با تشکر صمیمانه از مردم سراسر کشور به خاطر راهپیمایی پرشور ۲۲ بهمن گفتند: ملت در همه شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها همت و سرزندگی و سرافرازی انقلابی خود را نشان داد و کسانی را که خواهان دلمردگی مردم ایران و فراموش شدن ۲۲ بهمن هستند، غافلگیر کرد.
ایشان با تقدیر از برقرارکنندگان فداکار امنیت راهپیمایی سراسری، راهپیمایی پرمعنای ملت را باعث افزایش انگیزه و روحیه مسؤولان دانستند و افزودند: این حضور ملی، خون تازهای در رگهای جامعه، ملت و مسؤولان میدمد.
رهبر انقلاب در ادامه بیاناتشان، قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ مردم تبریز را حادثهای تاریخساز خواندند و گفتند: آن حادثه نگذاشت قیام ۱۹دی مردم قم بینتیجه بماند و با گسترش روحیه قیام و شور انقلابی به سراسر کشور، زمینهساز پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۵۷ و ورق خوردن تاریخ ایران شد.
ایشان شناخت بهموقع وظیفه و قیام و اقدام بهنگام در ادای آن وظیفه را 2 ویژگی برجسته حادثه ۲۹ بهمن تبریز برشمردند و گفتند: توابین به موقع احساس وظیفه و عمل نکردند و در عاشورا غایب بودند؛ به همین علت با وجود قیام دیرهنگام و شهادت همگی، تأثیری در تاریخ نگذاشتند.
رهبر انقلاب مردم آذربایجان را مظهر غیرت و عشق و شور و ایمان در تاریخ و در دوران معاصر و دهههای اخیر دانستند و افزودند: باید از ویژگیهای حادثه ۲۹ بهمن تبریز درس بگیریم.
ایشان با اشاره به رشد و قویتر شدن انقلاب در عمر پربرکت ۴۵ ساله خود در توفان حوادث و توطئهها و فتنهها افزودند: «انقلاب به معنای ملت و نظام» با عبور از گردنههای سخت، مستحکمتر، مقتدرتر و دارای نگاه و تأثیر نافذتر شده و ما امروز باید با درک به موقع وظایف اصلی، بهنگام به آنها عمل کنیم.
حضرت آیتالله خامنهای «نگاه به خود و نگاه به دشمن» را 2 وظیفه اساسی همگانی برشمردند و گفتند: باید از خود و دشمن ارزیابی صحیح داشته باشیم و غفلت از این وظیفه، بلای بزرگی است.
ایشان هدف از شناخت خود را «قدردانی، حفظ و تقویت نقاط قوت و ترمیم و رفع نقاط ضعف» دانستند و در تبیین نقاط قوت انقلاب و ملت گفتند: ریشهکنی نظام استبدادی ظالم حقکش بیایمان کاملاً فاسد و سلطنتی، مهمترین دستاورد انقلاب است؛ نظامی که برای مردم هیچ حق و احترام و نقشی قائل نبود و در بسیاری از موارد عملا با فرمان و خواست آمریکاییها و سفارت انگلیس حکمرانی میکرد.
رهبر انقلاب افزودند: اکنون درست در نقطه مقابل آن نظام منحط، مردم مالک کشور و نظام هستند و با انتخاب مستقیم یا غیرمستقیم مسؤولان اصلی کشور، جهت حرکت مملکت را تعیین میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای ایجاد خودباوری ملی و احساس توانایی در عرصههای مختلف علم و فناوری، دفاعی، پزشکی و دیگر زمینهها را دیگر دستاورد مهم انقلاب برشمردند و افزودند: این اعتماد به نفس، برخلاف دوران طاغوت در عرصه بینالمللی و مواجهه با قدرتها نیز مشهود است.
گسترش فکر و ارزشهای انقلاب بویژه در منطقه، توفیق نسبی در جلوگیری از گسترش فرهنگ غربی به عنوان فرهنگ غالب، تشکیل گروههای خودجوش مردمی در همه زمینهها و گسترش خدمات به همه مناطق کشور و پرورش دانشمندان جهانی در رشتههای مختلف از دیگر موفقیتهایی بود که رهبر انقلاب در ارزیابی حرکت انقلاب به آنها اشاره کردند.
ایشان در همین زمینه افزودند: برخی بحق نگران افزایش به خارج رفتن برخی متخصصان هستند اما روی دیگر این مساله، قدرت ایران در صدور افراد متخصص و اثرگذار است.
رهبر انقلاب در تبیین بخش دیگری از ابعاد وظیفه نگاه به خود یعنی شناخت نقاط ضعف و تلاش برای برطرف کردن آنها گفتند: در کنار نقاط قوت، نقاط ضعفی هم داریم که کم هم نیستند، از جمله اینکه ما در ساخت یک اقتصاد قوی ملی عقب هستیم و با وجود کارهای خوب انجام شده اما در عدالت اجتماعی، اقتصادی و قضایی که از برترین شعارها و بزرگترین اهداف انقلاب بوده تا نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم.
عقب بودن در ریشهکنی آسیبهای اجتماعی همچون طلاق و اعتیاد و مشکلات اخلاقی و همچنین فاصله داشتن با سبک زندگی اسلامی از جمله دوری از اسراف و اشرافیگری از دیگر نقاط ضعفی بود که رهبر انقلاب، کار و تلاش برای رفع آنها را وظیفه همه دانستند.
ایشان در تبیین وظایف همگانی برای تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف، وظیفه دولت و مجلس و دیگر مراکز رسمی را عزم راسخ، کار مداوم، سلامت در عمل، صداقت با مردم و ترجیح منافع ملی بر سود شخصی خواندند و افزودند: امروز بحمدالله مسؤولان ارشد کشور از این امتیازات برخوردارند اما این خصوصیات مثبت باید در همه سطوح مسؤولان حاکمیتی گسترش پیدا کند.
حضرت آیتالله خامنهای وظیفه نخبگان را هم احساس مسؤولیت برای شناسایی خلأها و منافذ خطر و کمک فکری به مسؤولان برای بستن آنها برشمردند و در تبیین وظایف متعدد جوانان گفتند: امروز جوانان زبده زیادی در بدنه دولت مشغول کار شدهاند. جوانان که پیشران جامعه هستند، باید آمادگی و صلاحیتهای لازم را برای حضور در میدانهای گوناگون فردا و ایفای مسؤولیتهای سنگین در خود ایجاد کنند.
ایشان وظیفه عموم مردم را حفظ اتحاد ملی و حمایت از مسؤولان و خدمتگزاران و کارهای خوب خواندند و گفتند: همه توجه داشته باشند انجام دادن این وظایف و مسؤولیتها عمل جهادی در مقابل دشمن است، چرا که آنها نمیخواهند این وظایف محقق شود و به همین علت با هر کار خوبی که در جمهوری اسلامی انجام شود، مخالفند.
رهبر انقلاب پس از تبیین ابعاد وظیفه اساسی نگاه به خود، در بیان وظیفه مهم دوم یعنی «نگاه به دشمن» گفتند: باید از دشمن و مکر و حیله و ابزارهای آن غفلت نکنیم و ضمن اینکه دشمن را ضعیف و ناتوان فرض نمیکنیم، از او و تهدید و فشار و عربدهکشیهایش نترسیم.
ایشان علت نیرنگها و فشارهای عصبی بدخواهان ایران را نقاط قوت و پیشرفتهای انقلاب اسلامی دانستند و افزودند: نباید در مقابل دشمن منفعل شد، چرا که سیاست آنها تحقیر و منفعل کردن طرف مقابل است.
در ابتدای این دیدار حجتالاسلاموالمسلمین آلهاشم، نماینده رهبر انقلاب در استان آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز، مردم منطقه آذربایجان را علمدار مبارزات انقلابی ملت برشمرد که در مقاطع مختلف تاریخی، دشمنان و اختلافافکنان را مأیوس و مغلوب کردهاند.
ارسال به دوستان
رژیم صهیونیستی با هدف قرار دادن مراکز درمانی در غزه بهدنبال نسلکشی غیر مستقیم است
شیطان علیه بیمارستانها
رژیم صهیونیستی ورای همه وحشیگریهایش علیه فلسطینیها، در حملات اخیر به رفح در جنوب باریکه غزه، کماکان بر رویکرد ضدبشری «جنگ علیه بیمارستانها» اصرار دارد. بیمارستانها و مراکز درمانی از 5 ماه پیش با آغاز جنگ غزه، با وجود موج محکومیتهای گسترده جهانی، به طور مستمر توسط رژیم کودککش هدف قرار گرفته و ویران شدهاند، به طوری که حتی میتوان گفت آنها ورای اهداف نظامی و سیاسی، هدف اصلی ارتش جنایتکار رژیم صهیونیستی بودهاند. با تشدید حملات ویرانگر رژیم اشغالگر به مناطق جنوب نوار غزه در روزهای اخیر، باز هم شاهدیم بیمارستانها هدف اصلی هستند.
تشدید محاصره آخرین مجتمع درمانی مهم برجا مانده در کل غزه و معدود مراکز درمانی کوچکتر باقیمانده و حمله خونین به آنان نشانه آشکار یک جنگ نظاممند از سوی اسرائیل علیه بیمارستانهاست که آخرین پناهگاه اکثریت جمعیت آواره در این منطقه جنگزده 2.3 میلیون نفری محسوب میشود. الگویی که قصد شوم رژیم اشغالگر قدس برای پاکسازی قومی مردم غزه را برملا میکند.
در یورش وحشیانه پنجشنبه گذشته نظامیان صهیونیست به مجتمع پزشکی ناصر در قلب خانیونس، نهتنها 100 فلسطینی شامل دهها نفر از پرسنل وکادر درمان و حتی بیماران بستری توسط دژخیمان اسرائیلی بازداشت شدند، بلکه این حمله با قتل چند فلسطینی در مبادی ورودی بیمارستان و آسیب به تاسیسات بخشهایی از مرکز درمانی همراه بود، همچنین در چند مورد آمبولانسهای عبوری حامل بیمار و حتی بیماران در حال خروج از مراکز درمانی، هدف راکتها و تکتیراندازهای ارتش منحوس عبری قرار گرفتند.
با رد درخواست دولت آفریقای جنوبی از دیوان بینالمللی دادگستری برای دخالت سریع به منظور متوقف ساختن دور جدید عملیات اسرائیلیها، حالا چشمانداز فلسطینیان محاصرهشده در این نقطه بسیار تیره و تار به نظر میرسد.
حتی پیش از این حملات نیز مارتین گریفیتس، رئیس بخش امدادرسانی سازمان ملل اواسط هفته گذشته هشدار داده بود عملیات نظامی در رفح زنگ خطر یک کشتار جمعی را به صدا درآورده و بیش از یک میلیون نفر که در مرزهای جنوبی فلسطین با مصر جمع شدهاند، به مرگ خیره شدهاند. همچنین طبق هشدار گروه حقوق بشری الحق، حملات جدید اسرائیل به رفح، به کشتار هزاران غیرنظامی فلسطینی در مقیاسی منجر خواهد شد که در 5 ماه اخیر در سراسر غزه بیسابقه بوده است. این در حالی است که آمارهای رسمی حکایت از قتلعام نزدیک به 30 هزار فلسطینی اکثرا شامل کودکان و زنان تا دیروز دارد.
* هدف از حذف بیمارستانها
به گزارش تارنمای الکترونیکی انتفاضه، اسرائیل با حمله به بیمارستانها که یکی از ویژگیهای کلیدی عملیات نظامیاش علیه فلسطینیان بوده، یک نوع رویکرد شیطانی محاسبهشده برای نابودی فیزیکی شرایط زندگی آنها را به ویژه در بنبست جنوب غزه در پیش گرفته است.
دفتر حقوق بشر سازمان ملل پنجشنبه گذشته اعلام کرده بود از گزارشها درباره حمله رژیم صهیونیستی به مجتمع پزشکی ناصر عمیقا نگران است.
دژخیمان اسرائیلی در حمله پنجشنبه گذشته پس از کار انداختن یک هفتهای تجهیزات مرکز درمانی ناصر - که توسط رئیس سازمان بهداشت جهانی به عنوان ستون فقرات سیستم بهداشتی جنوب غزه توصیف میشود – بدان یورش بردند.
در گزارشهای متعدد از جمله از سوی سازمان بینالمللی پزشکان بدون مرز به گلولهباران مجتمع پزشکی ناصر اشاره شده که باعث کشته و زخمی شدن تعداد نامشخصی از پرسنل و بیماران شده است.
همچنین 2سازمان بهداشت جهانی و پزشکان بدون مرز از بازداشت پرسنل خود در حال امدادرسانی توسط نیروهای اشغالگر در جریان این عملیات غیرانسانی خبر دادهاند.
دفتر حقوق بشر سازمان ملل در بیانیه خود در تقبیح این حمله آن را بخشی از الگوی حملات نیروهای اسرائیلی برای هدف قرار دادن زیرساختهای حیاتی غیرنظامی در غزه، بویژه بیمارستانها برمیشمارد.
در این بیانیه آمده است: «بر اساس گزارشها، نزدیک 70 هزار نفر در جریان حملات هفتههای اخیر مجروح شده و سیستم بهداشتی باریکه تقریبا فروپاشیده که به دلیل تداوم حملات به تأسیسات و محدودیتهای موجود در تجهیزات ضروری بشردوستانه، تأثیر آن بر حیات غیرنظامیان وحشتناک است».
* جنگ بیولوژیک تدریجی
در توصیف رفتار دژخیمانه سربازان صهیونیست با بیماران مرکز پزشکی ناصر نیز آمده که آنان از جمله به افرادی که در بخش مراقبتهای ویژه و مهدکودک بودند، دستور دادند به ساختمان دیگری بروند و بیماران را در معرض خطرات جدی از جمله خطر مرگ برای آسیبپذیرترین افراد قرار دادند.
در چنین شرایطی مرگ بیماران بستری به خاطر فقدان کپسولهای اکسیژن، رایجترین اتفاقی است که در این مرکز درمانی در حال رخ دادن است.
بر اساس گزارش تحقیقیای که آنی اسپارو و کنث راث مشترکا برای نشریه آمریکایی فارن پالیسی نگاشتهاند، حملات مستمر رژیم صهیونیستی، نوعی جنگ بیولوژیک مزمن علیه مردم غزه است.
آنها نوشتهاند: «ترکیبی از جابهجاییهای اجباری، شرایط غیربهداشتی ناشی از قطع شدن سرویسهای بهداشتی و تصفیه فاضلاب و قطع شدن واکسیناسیون به طور اجتنابناپذیری باعث شیوع بیماری میشود که از نظر عملکردی به شکلی از جنگ بیولوژیک غیرمستقیم منجر میشود».
* قتلعام غیرمستقیم مردم غزه
پل لارودی، تحلیلگر گلوبال ریسرچ و مدیر فعلی سازمان غیرانتفاعی حقوق بشر و کمکهای بشردوستانه که در رابطه با غزه فعالیت میکند، در توصیف جنگ راهبردی اسرائیل علیه بیمارستانهای غزه مینویسد: «بقیه بیمارستانهای غزه به جز مرکز پزشکی ناصر، به همراه بسیاری از بیماران و کادر پزشکیشان نابود شدهاند. بسیاری از آنها سلاخی شدهاند در حالی که افراد بیپناه رها شدهاند تا بمیرند، مانند نوزادان نارس در انکوباتورها!
پزشکان و سایر پرسنل برای مدت نامعلومی اسیر شدهاند. حتی بیمارستان ناصر که توسط سربازان اسرائیلی تصرف شده و تمام بیماران و کادر پزشکی آن اخراج شدهاند، دیگر کار نمیکند. وجود آن به عنوان یک ساختار صرفا فنی است. این دیگر بیمارستان نیست و نخستین بیمارستانی نیست که زیر انبوهی از آوار منفجر میشود. این حملات تصادفی نیست، همچنین حملاتی که علیه نانواییها، مدارس و زیرساختها از جمله آب، فاضلاب و برق صورت میگیرد. اگرچه بیش از نیمی از ساختمانهای غزه اکنون آوار شده یا غیرقابل استفاده هستند اما نسبت بیمارستانها بسیار بیشتر است. چرا؟»
او در توضیح این رویکرد شیطانی مینویسد: «بنیامین نتانیاهو، رئیس کابینه رژیم صهیونیستی با اینکه مدعی نابودی حماس است اما بخوبی میداند حماس از بیمارستانها و دیگر مکانهایی که توسط ارتش اشغالگر با مهمات تمامنشدنی آمریکایی ویران میشود، استفاده نمیکند. او حتی به خود زحمت نمیدهد تا از حماس به عنوان بهانه استفاده کند تا بلکه برخی، ادعاهای او را باور کنند. اگر او میخواست حماس را بزند، پس چرا 10 هزار تن بمبی که تاکنون بر غزه ریخته شده به مراکز مخفی حماس یا شبکه تونلهایش آسیب نرسانده است».
به زعم دکتر لارودی، رژیم صهیونیستی از اینکه مسؤول مستقیم تلفات فلسطینیان قلمداد شود وحشت دارد چون نه تنها مقبولیت کابینه نتانیاهو را در میان خود اسرائیلیها به چالش میکشد، بلکه هزینه زیادی برای حامیان غربی او در افکار عمومی جهان نیز دارد. در عوض نتانیاهو با نابودی زیرساختهایی که به مداوای مجروحان و بیماران و پناه دادن به آوارگان اختصاص دارد، یعنی بیمارستانها کل جمعیت غزه را که دوسومشان کودکان و زنان هستند، به طور غیرمستقیم هدف قرار داده است.
او مینویسد: «تخریب بیمارستانها تاثیر چندبرابری بر تعداد کشتهها دارد. علاوه بر این، عمدتا این بیمارستانها هستند که آمار کشتهها و مجروحان فلسطینی را برای وزارت بهداشت غزه تهیه میکنند. اگر بیمارستانی وجود نداشته باشد، افراد بیشتری به صورت ناشناس جان خود را از دست خواهند داد و این امر باعث کاهش شواهد نسلکشی میشود. تأثیر چندبرابری بیمارستانها بر تعداد مرگ و میرها در نبود آب، فاضلاب، سرپناه، سوخت و البته غذا قطعی است. حذف چنین امکانات و تدارکاتی باعث مرگومیرهایی میشود که به عنوان کشتهشدگان جنگ در نظر گرفته نمیشوند.
اگر هدف نتانیاهو کاهش یا حذف کامل ساکنان غزه باشد، مسلما شاید استفاده از عامل شیمیایی بدنام «زایکلون بی» موثرتر باشد اما هزینههایی برای سیاستهای دولت نتانیاهو در پی دارد».
این حدس و گمان نیست. نتانیاهو و بیشتر دولت افراطیاش علنا مقاصد خود را اعلام کردهاند. نقلقولها و فیلمهای آنها درباره هدفشان که نسلکشی است، توسط وکلای آفریقای جنوبی برای جلب حکم دادگاه بینالمللی دادگستری در لاهه پخش شده است.
گزینههای رژیم صهیونیستی در حال اتمام است. حماس پیشنهاد آتشبس خود را ارائه داده و همانطور که پیشبینی میشد این برای اسرائیل غیرقابل قبول است چون در صورت آتشبس نمیتواند برنامههایش برای توسعه ارضی یا پاکسازی قومی را پیش ببرد.
لارودی معتقد است در حال حاضر نسلکشی تنها راهبرد نتانیاهو است. به همین دلیل او قصد دارد نقشه اهریمنی خود را با نابودی شهر رفح در مرز مصر که جمعیت بیشتری از آوارگان غزه را - به میزان 400 درصد ساکنان اصلی پیش از آغاز جنگ و عمدتا زیر چادرها یا سرپناههای پارچهای - در خود جا داده، پیاده کند.
در نبود بیمارستانها، جمعیت عظیم آوارگان محاصرهشده در رفح دچار مرگ خاموش میشوند و آمار روزانه تلفات بسیار بیشتر از نرخ میانگین 5 ماه گذشته جنگ غزه میشود که نتانیاهو و صهیونیستهای افراطی کابینهاش میتوانند در مقابل حامیان در حال ریزش خود بدان مباهات کنند.
همزمان این دژخیمان میتوانند در پاسخ به درخواست ظاهری بایدن، رئیسجمهور آمریکا برای کشتار «کمتر» و «بشردوستانهتر!» و تخلیه غیرنظامیان از مناطق مورد حمله قرار گرفته در رفح، بهانه بیاورند که فلسطینیها میتوانند به مناطق اطراف خانیونس پناه ببرند و البته گزارش پیشرفت خود را برای پایان دادن به اقدامات «قابل قبول برای نسلکشی» به دیوان لاهه ارائه کنند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|