پاسداری از امید اجتماعی
حاتم ابتسام: در علم مکانیک جامدات و مهندسی مواد، برای افزایش استحکام فلزات گاه از روشهای گرمادهی و سرمادهی متوالی استفاده میشود. فلز را تا جای ممکن داغ میکنند، سپس بهسرعت سردش میکنند تا ساختار درونی آن تغییر کند و مقاومتش بیشتر شود. این روش اما تا زمانی مؤثر است که «اندازه» داشته باشد. اگر گرما بیش از حد باشد، یا اگر سرد شدن بیش از اندازه سریع و ناگهانی انجام شود، فلز به جای سخت شدن، ترک برمیدارد و شکننده میشود. تکرار بیش از حد این فرآیند، حتی مقاومترین فلزات را هم فرسوده و ناپایدار میکند. گویی همین قاعده درباره جوامع انسانی هم صدق میکند. جامعهای که پیدرپی در معرض التهابها و شوکهای خبری، سیاسی یا امنیتی قرار بگیرد، جامعهای که مدام گرم و سرد شود، تابآوری خود را از دست میدهد. نه اینکه مقاومت نداشته باشد اما این نوسانات ممتد، انسجامش را سست میکند. همانطور که اگر بلافاصله پس از نوشیدن چای، بستنی یا آب یخ بخوریم، به دنداندرد دچار میشویم، جامعه هم نمیتواند مدام در معرض التهابهای طراحیشده بدون پیامد بماند. هر چند حدی از آن طبیعی است و مسیر رشد یک جامعه را هموار میکند. این روزها که جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران با عقبنشینی تلآویو و پذیرش آتشبس به نقطهای حساس رسیده است، آنچه از این تقابل باقی مانده، تنها دستاوردهای میدانی یا بیانیههای سیاسی نیست، بلکه مهمتر از آن، حرارت اجتماعی، جو ملی و روحیه سلحشوریای است که در ایران شکل گرفت. برخلاف برخی گمانهها، جامعه ایران نهتنها از ادامه نبرد دلزده نشد، بلکه برای نخستینبار در سالهای اخیر، سطحی از اجماع و انگیزش ملی را تجربه کرد که نشاندهنده گرمایی درونی و عمیق بود.
اما درست در همین نقطه، جایی است که خطر آغاز میشود. دشمنان این مردم خوب میدانند که اگر نتوانستند جامعهای را از طریق جنگ نظامی شکست دهند، باید آن را با جنگ روانی و نوسانهای عاطفی تضعیف کنند. خبری بد، شایعهای از تفرقه میان سران قوا، اختلافی گزنده میان سیاستمداران یا حتی انتشار خبر یک خیانت واقعی یا ساختگی، کافی است تا دمای این ملت ناگهان پایین بیاید. آنها بر موجهای سرد و گرم، دقیق سوار میشوند تا جامعهای مقاوم را به جامعهای مردد و شکننده تبدیل کنند. آیه ۱۴۰ سوره آلعمران به روشنی همین موضوع را نشان میدهد که نوسانهای خبری و حوادث تلخ و شیرین، جزو طبیعت آزمونهاست. اما کسانی در این نوسانها پایدار میمانند که ایمان و بصیرت داشته باشند و گرنه جامعهای که مدام داغ و سرد میشود، انسجام خود را از دست میدهد.
«إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَالله الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ؛ اگر بر شما زخمى رسيد، به آن قوم نيز همچنان زخمى رسيده است. و اين روزگار است كه هر دم آن را به مراد كسى مىگردانيم، تا خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند بشناسد و از شما گواهان گيرد. و خدا ستمكاران را دوست ندارد».
ما هنوز در نقطه گرما ایستادهایم. هنوز امید در میان مردم زنده است. اما باید حواسمان باشد. آنچه امروز به دست آمده، اگر با نوسانات پیدرپی از جنس التهابهای برنامهریزیشده و اخبار متناقض پیگیری شود، ممکن است بافت انسجام را سست کند. اینجاست که نقش سیاستمداران، رسانهها و نخبگان اجتماعی حیاتی میشود. شایران، همچون پولادی مقاوم است اما حتی پولاد هم اگر مدام داغ و سرد شود، ترک برمیدارد. مراقب ترکها باشیم و روی تحکیم بافت این پولاد کار کنیم.