|
درباره بلایی که متفقین به سر ایران آوردند
تیفوس شب عید1322
به بهانه سالروز اعلام رسمی شیوع تیفوس در تهران
تلخی شهریور 1320 و ناگواری اتفاقاتی که بعد از آن دامن ایرانیان را گرفت، از آزاردهندهترین بخشهای تاریخ معاصر ایران است؛ آنقدر که سیاستمداران تا سالها از آن به ننگ یاد میکردند. حسین مکی، یکی از سیاستمداران عصر ملی شدن صنعت نفت و از چهرههای تاثیرگذار در ماجرای خلع ید انگلستان از نفت ایران، در بخشی از خاطراتش، با اشاره به تهدید نیروهای نظامی انگلستان بعد از اخراج مستشاران نفتی این کشور مینویسد: در باشگاه ایران برای کارمندان و کارگران آبادان نطق مفصلی کردم و مردم را برای فداکاری ترغیب و تشویق کردم. در این نطقها چه گفتم، نمیدانم ولی همینقدر میدانم که هرکس صدای مرا شنیده بود دست از جان شسته برای پیکار حاضر بود و آبادان یکپارچه احساسات شده بود. این موقعیت برای انگلیسیها خیلی قابل مطالعه بود و میدیدند اگر بخواهند پالایشگاه را تصرف کنند پالایشگاه طعمه حریق میشود و بهعلاوه اگر به این کار مبادرت کنند جنگ سوم حتمی است. من همان وقت در مصاحبههای خود به خبرنگاران گفته بودم صدای نخستین گلوله در خلیجفارس به منزله اعلام جنگ سوم جهانی است و کسانی که نخستین شلیک را در خلیجفارس بکنند، مسؤولیت جنگ سوم جهانی را به عهده خواهند داشت. الحق نظامیها و مردم خوزستان در جانبازی و فداکاری در راه میهن درس عجیبی دادند و من همانطور که در مجلس گفتهام، اگر جنگی در میگرفت، ننگ سوم شهریور ۲۰ را از دامان تاریخ ایران میشستند. ارسال به دوستان
آوارگان لهستانی، نظامیان عشرتآباد و تیفوس
14 اردیبهشت 1321 علیاصغر حکمت، وزیر بهداری در نامهای به علی سهیلی، نخستوزیر با اشاره به گسترش بیماری تیفوس در کشور و از جمله در پایتخت، ورود سیلآسای مهاجران بیمار لهستانی از طریق بندرانزلی را در تشدید این بیماری موثر دانست و اعلام کرد برای جلوگیری از ادامه شیوع آن، هیاتی به بندرانزلی اعزام شدهاند تا از ورود مهاجران بیمار به تهران ممانعت به عمل آورند. اداره شهربانی نیز طی درخواستی از وزارت کشور خواست ترتیبی دهد تا از ورود مهاجران لهستانی به کشور، به علت داشتن بیماریهای واگیردار ممانعت شود. ارسال به دوستان
هشدارهایی که به جایی نرسید
علیاصغر حکمت، وزیر وقت بهداری 6 ماه بعد از اشغال ایران به نخستوزیر درباره پیشبینی شیوع بیماریهای واگیردار اطلاع میدهد: «نظر به اینکه بعضی از بیماریهای واگیری عفونی مانند تیفوس بیم آن میرفت بیش از معمول سنواتی اشاعه یابد، وزارت بهداری لازم دید که به یک رشته اقدامات استحفاظیه دست بزند... البته موفقیت کامل در این اقدامات منوط [به] مساعدت خاصی است که از طرف دولت باید نسبت به بهداری به عمل آید از حیث اعطای اعتبارات اضافی و دادن اختیارات، و الا با وسایل قلیلی که وزارت بهداری فعلا در دسترس خود دارد اگر دامنه اینگونه امراض توسعه یابد، مبارزه قطعی مشکل خواهد بود». وی در نامهای دیگر تاکید میکند: «اکنون متاسفانه بیماری تیفوس... در این اواخر شیوع پیدا کرده و محتمل است که تا آخر زمستان بر شدت آن بیفزاید و همچنین احتمال قوی میرود که بسیاری از امراض واگیری دیگر مانند طاعون و وبا و غیره، خدای نخواسته در نتیجه آمد و شد غیرمحدود مسافران بیگانه در همسایگی کشور ما بروز نماید و به واسطه کمی آذوقه و خواروبار که قهرا مستلزم ضعف بنیه افراد و عدم مقاومت آنها در برابر هرگونه بیماریهاست بر اشتداد آنها افزوده شود». ارسال به دوستان
گزارش موردی از آثار اشغالگری متفقین در سبزوار
رواج بیماریهای صعبالعلاج، کمبود دارو و افزایش قیمت آن، ظلم و تعدی داروفروشان، عدم تأمین دارو توسط مردم به خاطر فقر و فلاکت، عدم وجود وسیله نقلیه جهت انتقال پزشک به روستاها همگی پیامد ورود نیروهای اشغالگر شوروی به سبزوار بود. از امراض و بیماری که سربازان شوروی با خود به ارمغان آوردند تیفوس، تیفوئید و نوعی حصبه بود که بیشتر مردم سبزوار به آن مبتلا و در نتیجه عده زیادی بر اثر این امراض مردند. با اشغال خراسان و سبزوار توسط قوای شوروی عده زیادی زن لهستانی که شوهران آنها در جنگ کشته شده بودند وارد منطقه شدند، عدم مقید بودن آنها به مسائل اخلاقی و وجود جوانان هوسباز باعث شیوع بیماریهای لاعلاج شد چنانچه «بسیاری از جوانان سبزوار مبتلا به بیماریهای واگیردار شده و فوت کردند». با آشکار شدن بیماری و امراض اگر وضع بهداشت و درمان خوب بود امکان داشت در همان روزهای اولیه از شیوع آن جلوگیری شود اما متأسفانه وضع بهداشت در شهرستان به واسطه کمبود دارو مناسب نبود و قیمت دارو هم روز به روز افزایش مییافت. این وضعیت در دهستانها و روستاهای مجاور بدتر بود، چرا که رئیس بهداری به واسطه نداشتن وسیله نقلیه نمیتوانست در ابتدای شیوع بیماری در محل حاضر شود. طبق گزارش موجود از بخش داورزن (از توابع سبزوار) در شب دوم دیماه 1320ش بر اثر شیوع مرض آبله، اطفال و کودکان بسیاری فوت کردند. ارسال به دوستان
فحشای متفقین در تهران
در منابع و اسناد متعدد مربوط به دوران اشغال ایران در سال 1320، راجع به رفتارهای بیشرمانه سربازان متفقین و بویژه سربازان هندی و آمریکایی مطالب زیادی نوشته شده است. در یکی از منابع اینگونه نوشته شده است: «سربازان آمریکایی در اکثر کافهتریاها و بارهای متعدد خیابانهای لالهزار و اسلامبول، ضمن بادهگساری به اعمال ناهنجار و شرمآور به اتفاق زنان بدنام دست میزدند. به طوری که کمتر خانوادههای محترم تهرانی رغبت میکردند که حتی برای خرید مایحتاج و لوازم زندگی از آنجا عبور کنند». (ناصر نجمی، حوادث تاریخی ایران از شهریور 1320 تا 28 مرداد 1332، تهران، انتشارات کلینی، صص 23-19) آمریکاییها همچنین در خیابان امیرآباد یک باشگاه داشتند که مخصوص افسران و درجهدارانشان بود. در حالی که مردم ایران از گرسنگی در انتظار مرگ بودند، آنها روزانه یک بسته به عنوان جیره دریافت میکردند. هر بسته از این جیرهها برای مصرف 5 تا 6 نفر کافی بود. در هر بسته انواع و اقسام کنسروها، انواع نان، 2 بطری ویسکی، 2 بسته سیگار و ویتامینهای روزانه بود. آمریکاییها به سرعت باشگاه امیرآباد را به مرکز فحشا تبدیل کردند. (حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، 1370، ص 123) ارسال به دوستان
نان نبود
یکی از نمایندگان خراسان در مجلس شورای ملی، درباره وضعیت کشور و مردم در مقطع حضور متفقین در تهران و شیوع بیماری تیفوس میگوید: «... یک رقم 2 هزار نفری مریض در این 4 ماهه بوده است که هزار و ششصد و هفتاد و چهار نفر از این عده تلف شده بودند... اینها علت تلف شدنشان این بود که نه دوا داشتند نه غذا، نه طبیب و نه پرستار و نه جا و نه مکان. یعنی مرض اینها و علت فوتشان فقط و فقط بیچارگی است... بنده عقیدهام این است که اگر بخواهند مبارزه با امراض بکنند باید کاری بکنند که مردم از گرسنگی نمیرند. این نان مایحتاج عمومی است، اگر برای افراد نان تهیه شود، بنده نگرانی چندان راجع به مرض ندارم». ارسال به دوستان
جنگ جهانی برای ما چه داشت؟
عمومیت قحطی و بیماری در 1321، به نحوی بود که در خاطرات چهرههای شاخص تاریخی هم به آن اشاره شده است. به طور مثال جلال آلاحمد در شرح حالی از خود مینویسد: همین جورىها دبیرستان تمام شد و توشیح «دیپلمه» آمد زیر برگه وجودم - در سال ۱۳۲۲ - یعنى که زمان جنگ. به این ترتیب است که جوانکى با انگشترى عقیق به دست و سر تراشیده و نزدیک به یک متر و هشتاد، از آن محیط مذهبى تحویل داده مىشود به بلبشوى زمان جنگ دوم بینالملل. که براى ما کشتار را نداشت و خرابى و بمباران را اما قحطى را داشت و تیفوس را و هرج و مرج را و حضور آزاردهنده قواى اشغالکننده را! ارسال به دوستان
خرید عید نکنید
آغاز سال جدید و نوروز 1322 برای ملت ایران همراه با شادی و نشاط نبود، چرا که بیماری تیفوس به جان مردم افتاده بود و روز به روز تعداد زیادی را به هلاکت میرساند تا جایی که از مردم خواسته شده بود آن سال را تا میتوانند در خریدهای عید صرفهجویی کرده و به جای آن به درمان بیماران تیفوسی که اغلب فقیر بودند کمک کنند. ارسال به دوستان
عمومیت شِپِش
قبل از آغاز سال جدید(1322) در اسفند سال 1321 نمایندگان مجلس، وزیر بهداری را که آن زمان «امانالله اردلان» بود به صحن مجلس کشانده و از وی درباره وضعیت این بیماری در کشور سوال کردند. یکی از نمایندگان مجلس بعد از آنکه از قحطی و نانهای آلوده میگوید، از وزیر میخواهد تا فکری به حال گرسنگی و ضعف بنیه مردم کند و خواستار اقدام دولت برای جلوگیری از شیوع تیفوس در وسایل نقلیه عمومی مثل اتوبوسها و درشکهها و حمامهای عمومی میشود: «... کمتر کسی است که برود حمام و چند دانه شپش در لباسش پیدا نشود. این است که تقاضا میکنم به اداره شهرداری تذکر بدهند که اینها را ضدعفونی بکند. کار مشکلی هم نیست، هم وسایل نقلیه را میشود ضدعفونی کرد و هم حمامها را به وسیله گوگرد ضدعفونی بکنند...». ارسال به دوستان
حمام نبود
«... همه جای دنیا قیمت حمام 2 تا پول است... آخر حمام یک چیز فوقالعاده نیست، هر جای دنیا که تشریف ببرید قیمت استحمام از همه چیز ارزانتر است. اینجا کدام حمام که شما بروید کمتر از یک تومان است؟...این پولها را که بلدیه میگیرد و میبرد قصر میسازد، 4 تا حمام بسازند و ارزان باشد که مردم بتوانند استفاده کنند...». (نطق یکی از نمایندگان مجلس در اعتراض به وزیر دولت شاهنشاهی در مقطع شیوع تیفوس) ارسال به دوستان
برزگر گرسنه و جیش بریتانی سیر
ملکالشعرای بهار در یک شعر معروف، از نقش متفقین و بویژه انگلیس در ایجاد قحطی در تهران انتقاد کرده و خطاب به آنها گفته است: ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|