کاوه خداشناس، بازیگر نقش عماد در گفتوگو با «وطن امروز»:
مجال اشتباه جلوی دوربین دهنمکی را نداشتیم
جناحبازیها را کنار بگذاریم و عمیقتر نگاه کنیم
زهرا قزیلی: کاوه خداشناس دانشآموخته رشته تئاتر است که تحصیلات دانشگاهی خود را در تئاتر به پایان رسانده و با فیلم «خداحافظ رفیق» پا به عرصه بازی گذاشته است. او با پذیرفتن نقشی در سریال «رستگاران» جایگاه خود را در تلویزیون تثبیت کرد و در سری دوم «عملیات 125» هم حضور داشت. کاوه خداشناس به دلیل تحصیل در رشته تئاتر، کار بازیگری را با وسواس دنبال کرد و در آثاری چون «پول کثیف»، «بانو» و «آسمان همیشه ابری نیست» حاضر شد. شاید بتوان گفت تنها در سریال «آسمان همیشه ابری نیست» نقشی را بازی کرد که وجه منفی در آن دیده میشد. او در سریال «معراجیها» نقش یک دانشجوی تشکلی را بازی میکند که با تامل و تعقل بیشتری نسبت به دیگر دانشجویان عمل میکند. با او درباره حضورش در سریال مسعود دهنمکی و نزدیک شدن به نقش عماد و کنترل بازیاش در صحنههای پرازدحام به گفتوگو نشستیم.
عماد هم خطا میکند
عماد در سریال «معراجیها» سعی میکند در همه حال رفتارهای مناسبی از خود بروز و ظهور بدهد اما گاهی درصدی خطا و اشتباه دارد که این امر او را باورپذیرتر کرده است.
شخصیت عماد در شرایطی که در دانشگاه پیش میآید سعی میکند رفتارهای پخته نشان بدهد. در موقعیتی که دانشجوها در برابر هم قرار گرفتند و بحرانهایی که در فیلمنامه شکل میگیرد، طبیعی است که او هم دربرخی مواقع خطا کند زیرا عماد آدم واقعی است و مثل همه آدمهای دیگر درصدی اشتباه دارد. سعی کردیم عماد را خاکستری کنیم و از سفید بودن دربیاورم. عماد یک پله متفاوتتر و بالاتر از بچههای تشکل است. اساس ماجرا و شخصیت عماد اینگونه بود و من تنها سعی کردم ریتم را حفظ کنم و تر و تمیز اجرا کنم.
نموداری از وضعیت عماد ترسیم کردم
در صحنههای شلوغ که درگیریهای دانشجویان رخ میدهد یا تشییع پیکر شهدا چگونه بازیها کنترل میشد؟
در صحنههای شلوغ تلاشم روان بازی کردن و باورپذیری شخصیت است، تلاش کردم حق عماد را ادا کنم. ما در فضای جمعی تا جایی که میشد سعی میکردیم متمرکز باشیم. در کل کار فشار وحشتناکی را تحمل کردیم زیرا تایم زیادی در روز کار میکردیم اما همه تلاش میکردیم ابتدای صبح سر صحنه درباره شخصیتها به جمعبندی برسیم. دو، سه روز اول تحلیل شخصیت داشتیم و نموداری از وضعیت عماد ترسیم کردم. هر روز هم درباره اتفاقاتی که قرار بود تصویربرداری شود گپ میزدیم. هر زمانی که فرصت پیدا میکردیم با هم سر و کله میزدیم و دیالوگهایی که حفظ کرده بودیم را تمرین میکردیم و با همان لحنی که باید اجرا میکردیم دیالوگها را پاسکاری میکردیم و تا زمانی که جلوی دوربین میرفتیم ادامه داشت. فرصتی نبود که از دست بدهیم به این دلیل که شروع فیلمبرداری با سکانسهای مربوط به دفتر تشکل بود. روزانه 10 سکانس را میدادند که باید در تشکل فیلمبرداری میشد.
شلوغیها در لحظه به بازیام کمک میکرد
حضور پرتعداد هنروران در تمرکز بازیگران تاثیر منفی نداشت؟ بسیاری معتقدند در صحنههای شلوغ تمرکز بازیگر بسیار سخت صورت میگیرد.
اما از یک جهت بسیار مؤثر است زیرا حال و هوای ایجاد شده توسط هنرورها و جمعیتی که حضور داشت در حفظ راکوردها و تمرکز موثر بود. من بهشخصه از حضور هنرورها و حال و هوای صحنه انرژی میگرفتم. روزهایی که حجم کار بالا بود، فضای تر و تمیز و دوستانه حاکم در پشت صحنه انرژی میداد و باعث میشد در بازی بازیگران هم تاثیر بگذارد.
به عقیده من همانقدر که حضور هنرورها میتواند مخرب باشد بر تمرکز بازیگر نیز موثر است و مفید هم خواهد بود زیرا آن همهمه و شلوغی و ازدحامی که به وجود میآید و در جو کار قرار میگیریم در ایجاد حس و انتقال آن به بازیگر و تمرکز موثر است. آن شلوغیها و تنشهایی که در لحظه شکل میگیرد به من کمک میکند. من سعی کردم از اتفاقاتی که در محیط اطرافم رخ میدهد بهترین استفاده مطلوب از آن فضا داشته باشم و کاری شسته و رفته ارائه دهم.
عماد دارای زوایای تیز و تندی بود
چگونه به شخصیت عماد که قشری از جامعه ما را تشکیل میدهد و حساسیتهای خاصی هم دارد نزدیک شدید؟ در فیلمنامه فراز و فرودهای شخصیت عماد مشخص بود؟
عماد را که خواندم یک نمودار شخصیت مثل هر کاراکتر دیگری که بازی آن به من محول میشود برای خودم ترسیم کردم. بخشی از این نمودار سر صحنه شکل بیشتری پیدا کرد، وقتی با بداههگوییهای امیر نوری مواجه شدم یا با بداههگوییهای مهران رجبی و جنسهای مختلف بازی دوستان مواجه شدم. نمودار عماد تغییراتی داشت و به هرچه بهتر شدن این شخصیت کمک کرد. من سعی کردم نمودار اصلی ذهنم از عماد را داشته باشم و با آن پیش بروم. تمام تلاشم این بود که شخصیت عماد بهرغم همه اعتقاداتی که دارد و زوایای تیز و تندی که دارد برای مخاطب سمپاد و باورپذیر باشد. به نظرم اینگونه میتوانستم در اجرا حق شخصیت عماد را ادا کنم.
مجال اشتباه جلوی دوربین دهنمکی را نداشتیم
هدایت آقای دهنمکی در صحنههای شلوغ چگونه بود؟ چطور ایراد بازیهای تیم بازیگر را میگرفتند؟
مدل کار ایشان اینگونه نبود که روی ریزهکاریها خیلی کلنجار بروند. هنرپیشه حرفهای باید گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. صبحها که سرصحنه بودیم بخشهایی که باید فیلمبرداری میشد را مرور میکردیم، وقت میگذاشتند و با همه بازیگران مجزا گفتوگو میکردند. سکانسهایی که باید گرفته میشد را با حس و حال اجرا میکردیم، اضافه و کم میکردیم. وظیفه خود بازیگر بود که درست نقش را از آب دربیاورد. با شرایطی که در سریال میبینید هیچ کارگردانی نمیتواند روی بازی هریک از بازیگران نقشهای اصلی کنترل داشته باشد. فیلمبرداری با 6 دوربین انجام میشد و مجال این نبود اشتباهی از بازیگر سر بزند. باید هر بازیگری خودش بتواند سعی کند تر و تمیز کار کند. اجازه اشتباه برایمان وجود نداشت زیرا دوربینهای مختلف حرکات بازیگر را ضبط میکردند به همین دلیل کار تمرکز بالایی را میطلبید. به قول امیر نوری، بازیگری مانند خلبانی است، اشتباه کنی فرصت از دست رفته است و قابل برگشت نیست. باید متمرکز میبودیم و برای اینکه تمرکز بیشتری پیدا کنم شب قبل روی فضاهایی که قرار بود کار کنم تمرکز میکردم.
نقش یک بسیجی را بازی کردید که طیفی از جامعه تعلق خاطر به این قشر دارند. چقدر بسیجیها را میشناسید؟
بهشخصه آدمی اجتماعی هستم و با طیفهای مختلف جامعه دوستی و آشنایی دارم. با روحیهای که در خود سراغ دارم قاعدتا در جامعه با آدمهای مختلف مواجه میشوم، با افرادی از جنس عماد ممکن است سفر رفته باشم یا همدانشکدهای بودهام. من روحیهای دارم که آدم اجتماعی هستم و با طیفهای مختلف جامعه دوستی و آشنایی دارم. برای رسیدن به نقش عماد خواهناخواه معادلهایی داشتم تا به باورپذیری عماد کمک کند. عماد در وجودم شکل گرفت. به عنوان بازیگر وقتی مسؤولیت یک نقش را برعهده میگیرم تلاش میکنم به درستی آن را ارائه دهم. نقش باید در ذهنم شکل بگیرد، بعد آن را قبول میکنم، اگرنه قبول نمیکنم. اگر نقشی را قبول کنم، وفادارانه آن را ایفا میکنم و تا در نقش به پختگی و جاافتادگی و باورپذیری نرسم آن را قبول نمیکنم. به نظرم عماد وجوه مختلفی داشت و باورپذیر بود که آن را قبول کردم و تلاش کردم آن را باورپذیر بازی کنم.
در فیلمنامه به فضای خانوادگی عماد کمتر پرداخته شد
عماد با پدرش آنگونه که باید همراه نیست، درحالی که هر دو تفکرات نزدیک به هم دارند اما کمتر شاهد حضور عماد در خانه و زندگی شخصیاش با پدرش هستیم.
به نظرم یک مقدار فیلمنامه در فضای خانوادگی این دو نفر عمل نیامده است. من نمیدانم پدرم الان در چه شرایطی است، به هم نزدیکیم یا نزدیک نیستیم. گویا پدر عماد را اینگونه طراحی کردند که با همه چیز در جهان گارد دارد. یک دپریشن خاموش دارد و عماد درصدد است او را احیا کند، کمی با او همراهی کند و خونگرمتر در زندگی باشد. تلاش کردم در لحظاتی که با پدر در خانه هستم فضای دوستانهای برقرار کنم اما این نکته را هم نباید فراموش کنیم که پسرها در سن و سال دانشجویی به لحاظ دیدگاهی و ایدئولوژی خیلی نزدیک به پدرهایشان نیستند. سریال جلوتر برود پدر به دلیل پختگی که دارد انگ تندرویی به عماد میزند. به این دلیل که این روزها و ایام را پشت سر گذاشته است. به عقیده من پدر عماد یک مقدار معترض اجتماعی است و سعی میکند با فرزندش دموکراتیک برخورد کند. اما به نظرم در فیلمنامه خیلی پخته و ورزیده نشد.
جناحبازیها را کنار بگذاریم و عمیقتر به قضایا نگاه کنیم
چطور شد که با آقای دهنمکی کار کردید؟
گپ و گفت انجام شد، مراوده کردیم و فیلمنامه را خواندم که فیلمنامه جذاب، جالب و هوشمندانهای بود. 16 قسمت آماده بود که به عقیده من فیلمنامه پختهای بود، مانعی برای همکاری وجود نداشت و مذاکرات انجام شد. از کار راضی هستم. فاکتورها و المانهایی که باید یک مجموعه تلویزیونی داشته باشد را دارد و به اندازه حرفها زده میشود. متاسفانه تلویزیون بخشی از مخاطبان خود را از دست رفته است و این مجموعه جزو سریالهای پرمخاطبی است که مخاطب از دست رفته تلویزیونی را هم پای این رسانه مینشاند. این را باید به فال نیک بگیریم. نباید به جبههگیریها دامن زد. برخی حرفها بیمزه است و تاریخ مصرفش هم گذشته و نباید به آن دامن زد، جناحبازیها را باید کنار بگذاریم. باید با نگاه عمیقتری به قضایا نگاه کرده و مخاطب را به تلویزیون برگردانیم و حال رسانه را خوب کنیم. سریال ریتم خوبی دارد و تر و تمیز اجرا شده. متاسفانه برخی از افراد با فیلتر آدمها را میبینند. همینجا به همه اعضای گروه خسته نباشید میگویم و روح نازنین همکارانی که شهید شدند شاد و قرین رحمت باشد. بسیار حادثه غمانگیزی بود که ضمیمه این کار شد. ما جوانان سرحال و شاداب و خوب در کار جلوی دوربین رفتیم و به هم روحیه میدادیم اما این حادثه خستگی کار را دوچندان کرد و کمر ما را شکست.
بازیگرانی که در تلویزیون چهره هستند جایگاهی در سینما ندارند در حالی که همیشه بازیگران سینما در سریالهای تلویزیون جلوه میکنند.
شاید یکی از دلایل به کار نگرفتن بازیگران تلویزیونی در سینما این باشد که مخاطب سینما ولعی برای دیدن بازیگران تلویزیون ندارد. با توجه به هزینههای تولید در سینما تلاش میشود تا همه جوانب در نظر گرفته شود. مدیوم سینما مدل گلچین شده رسانهای مانند تلویزیون است و باید به درستی کار انجام شود زیرا بازگشت سرمایه مطرح است.