|
فروش بیسابقه سلاح به کشورهای خاورمیانه
پیتر بیومونت: خاورمیانه بشدت درگیر مسابقه تسلیحاتی شده است و براساس برآوردها، این مسابقه امسال 18 میلیارد دلار هزینه دربر خواهد داشت. ارسال به دوستان
دولت آمریکا بر سر رازداری در حملات پهپادها تحت فشار است
گرگ میلر و جولی تیت: هدف اصلی حمله پهپاد سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در آوریل سال گذشته، یک دستگاه خودروی تویوتا با 11 سرنشین مسلح بود که گمان میشد از اعضای القاعدهاند و قصد دارند به یک پست نظامی در مرکز یمن حمله کنند. وقتی موشک شلیک شد یک کامیون دیگر به فاصله اندک از آن در حرکت بود. ترکشهای موشک به این کامیون اصابت کرد که چند متر جلوتر حرکت میکرد. در این حمله 9 کارگر که صبح زود به محل کار خود میرفتند، کشته یا زخمی شدند. دولت یمن بلافاصله اذعان کرد غیرنظامیان در یک عملیات کشته شدهاند. دولت یمن این حمله را به آمریکا نسبت نداد و فعالان حقوق بشر پس از تحقیقات خود از شاهدان توانستند تصویری از این حمله بازسازی کنند. با این حال، دولت آمریکا هنوز به وقوع این حمله اذعان نکرده بود. پس از آنکه باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا اذعان کرد در یک حمله در ماه ژانویه به یک تجمع ستیزهجویان القاعده در پاکستان به اشتباه دو گروگان غربی از جمله یک شهروند آمریکایی را کشته است، سیاست سکوت کاخسفید درباره این حملات بار دیگر هدف انتقادات قرار گرفت. فاش شدن این حادثه بار دیگر این پرسش را مطرح کرد که چرا کاخسفید مایل نیست درباره دهها حمله مشابه در 10 سال گذشته که شواهد زیادی درباره کشته شدن غیرنظامیان در آنها وجود دارد، به شکلی مشابه اطلاعرسانی کند. «جاناتان هوروویتز»، کارمند حقوقی مرکز «ابتکار عدالت جامعه باز» که ماه گذشته گزارشی مفصل درباره تلفات غیرنظامیان در یک رشته از حملات آمریکا در یمن، از جمله در عملیات آوریل 2014 منتشر کرد، گفت: «این افشاگریها هر بار که بیگناهان در حملات پهپادها کشته میشوند - و نه فقط زمانی که یک شهروند آمریکایی کشته میشود - باید انجام گیرد». به طور کلی، فاش شدن ماجرای حمله ماه ژانویه که در روزهای اخیر صورت گرفت، همچنین موجب شده است دولت آمریکا نتواند به سادگی این تصویر را از حملات پهپادها ارائه کند که هیچ خطایی در آنها راه ندارد و برآوردهای گروههای مستقل درباره تعداد تلفات غیرنظامیان در این حملات را اغراقآمیز بداند. ارسال به دوستان
آینده استراتژی دفاعی آمریکا در خلیجفارس
«باری پاول»، معاون مرکز امنیت بینالملل و «بلال صعب»: مطالعه و انجام بررسیهای استراتژیک درباره آینده استراتژی دفاعی و وضعیت نیروهای آمریکا در خلیجفارس موضوعی است که چندان به آن پرداخته نشده و مدتها به تعویق افتاده است. فاکتورها و عوامل متعددی وجود دارد که نیاز به انجام ارزیابی مجدد و جامع از نقاط قوت و ضعف طرحهای سیاسی- نظامی آمریکا در خلیجفارس را نشان میدهد. برخی از این عوامل عبارتند از: شک و تردید نسبت به جاهطلبیهای هستهای ایران، خروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق در سال ۲۰۱۱ و بازگشت مجدد آنها به این کشور در سال ۲۰۱۴ میلادی، عزم راسخ باراک اوباما رئیسجمهوری آمریکا برای خروج کامل نیروهای ارتش آمریکا از افغانستان تا پایان سال ۲۰۱۶ میلادی، محدودیتهای مالی قابلتوجه و جدید در بودجه دفاعی آمریکا و در نهایت اغتشاشات و خشونت گسترده در بخشهای گستردهای از منطقه خاورمیانه از جمله ظهور داعش. با این حال به نظر میرسد واشنگتن در راستای سازگاری با این تغییرات به کندی عمل میکند و در عوض، رویکرد خود در قبال این منطقه بسیار حساس و استراتژیک را براساس مفروضات منسوخشده و مفاهیم نامناسب از «ثبات» بنا نهاده است. نتیجه مذاکرات هستهای میان ایران و گروه 1+5 به رهبری آمریکا (متشکل از کشورهای آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلیس و آلمان) متغیری است که بر آینده استراتژی دفاعی و وضعیت نیروهای آمریکا در خلیجفارس و در کل منطقه خاورمیانه تأثیر قابلتوجه و بسیار زیادی خواهد داشت. اگر ایرانِ مجهز به تسلیحات هستهای روزی به واقعیت مبدل شود، شوک بزرگی به سیاستها و امنیت این منطقه وارد خواهد شد و در چنین شرایطی آمریکا وادار خواهد شد دستور کار خود درباره منطقه خاورمیانه را مورد بازبینی کامل قرار دهد. با این حال، حتی اگر همه طرفین مذاکرات به توافقی دیپلماتیک دست یابند که عدم دستیابی ایران به تسلیحات هستهای را تضمین کند، باز هم واشنگتن نیاز دارد تغییرات مهمی در زمینه وضعیت نیروهای خود در خلیجفارس اعمال کرده و آنها را برای مواجهه با شرایط جدید آماده کند. از سوی دیگر، آمریکا باید به شرکای منطقهای خود اطمینان دهد انعقاد توافق هستهای با ایران نه باعث عقبنشینی آمریکا از منطقه خاورمیانه و قطع ارتباط با این منطقه خواهد شد و نه به منافع امنیتی شرکای منطقهای آمریکا خللی وارد خواهد کرد. ارسال به دوستان
چرا اوباما مشتاق توافق با ایران است؟
تیم کنستانتین: «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا در روزهای نخستین ماه آوریل برای دستیابی به چارچوب توافق هستهای با ایران جشن پیروزی گرفت. در آن زمان بسیاری میپرسیدند او چرا قبل از حصول توافق نهایی جشن گرفته است. پرسش منطقیتر این است که اوباما اصولا چرا این قدر تشنه دستیابی به توافق با ایران است. اوباما در سال 2007 که نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود گفت اگر رئیسجمهور شود بدون هیچ پیششرطی حاضر است با مقامات ایران دیدار کند. این رویکرد چنان غیرمتعارف بود که حتی «هیلاری کلینتون» آن را «غیرمسؤولانه و کاملا سادهلوحانه» توصیف کرد. اوباما تا مبارزات انتخاباتی دوم خود در سال 2012 متوجه شده بود سیاسیون آمریکا چندان علاقهای به دوستی با ایران ندارند و مهمتر اینکه رایدهندگان یهودی او از پیامدهای دستیابی ایران به سلاح هستهای برای اسرائیل نگرانند. اوباما در یکی از مناظرههای انتخاباتی سال 2012 با صراحت و شفافیت تمام گفت: «توافقی که ما خواهیم پذیرفت این است که آنها به برنامه هستهای خود پایان دهند. این کاملا روشن است». متاسفانه چارچوب توافقی که رئیسجمهور آمریکا این ماه از آن دفاع کرد، به برنامه هستهای ایران پایان نمیدهد. در حقیقت، این توافق به این هدف حتی نزدیک هم نمیشود. این توافق به شکل کنونیاش به ایران اجازه میدهد بخشهای بزرگی از زیرساخت هستهای خود را حفظ کند. ایران هزاران سانتریفیوژ غنیسازی اورانیوم خود را نگه میدارد و ذخایر موجود اورانیوم غنیشده خود را نیز حفظ میکند. تهران میتواند به کار برای تکمیل سانتریفیوژهای پیشرفته برای غنیسازی اورانیوم تا درجه تسلیحاتی ادامه دهد. صبر کنید؛ باز هم هست! این توافق روی موشکهای بالستیک ایران ـ که میتوانند کلاهکهای هستهای حمل کنند ـ تاثیری نخواهد داشت. مساله حمایت ایران از فعالیتهای تروریستی مورد بحث و گفتوگو قرار نمیگیرد. درباره بازرسی از تاسیسات هستهای نیز باید گفت کدام بازرسی؟ ارسال به دوستان
سفر اولاند به ریاض
بیانیه مشترک عربستان و فرانسه علیه ایران
رئیسجمهور فرانسه و پادشاه عربستان در بیانیهای مشترک به اتهامپراکنی علیه ایران پرداخته و خواستهاند توافق هستهای بر هم نخوردن ثبات منطقه را تضمین کند. ارسال به دوستان
به بهانه برگزاری نمایشگاه کتاب
نشر در بحران
محسن کاظمی: بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در حال برگزاری است. شعار امسالِ نمایشگاه «خواندن، گفتوگو با جهان» است حال آنکه اوضاع نابسامان مهمترین عنصر عرضه در نمایشگاه یعنی کتاب، بیش از گفتوگو با جهان نیازمند گفتوگویی بین خودمان برای خروج از وضعیت بحرانی است.
مسؤولان فرهنگی دولت یازدهم بارها با اشاره به وجود لیست سیاه ممیزی برای برخی کتابها، خروج بسیاری از کتابها از لیست نامبرده و کاهش زمان صدور مجوز انتشار کتاب را از دستاوردهای خود معرفی کردهاند. ارسال به دوستان
بنبست استراتژیک در پارادایم نظام سرمایهداری
بالتیمور و بحران انداموار در جامعه آمریکا
جعفر عظیمزاده: دیرزمانی است در گوش ما خواندهاند مدرنیته و جهان مبتنی بر آموزههای لیبرالیسم، برای سعادت بشریت بهترین الگو و مدل مطلوب بوده و تنها نظامی است که میتواند «برابری و برادری جهانی» را برای بشریت به ارمغان بیاورد. ارزشها و فرهنگ آمریکایی بهعنوان نقطه ثقل جهان مدرن معرفی شده و به اصطلاح، هارتلند مدرنیته و مهد تمدن، آزادی، برابری و برادری، ایالات متحده آمریکاست اما بازخوانی تاریخ سیاسی و اجتماعی آمریکا و نشانهشناسی تحولات اخیر آن نظیر خشونت و تبعیضات نظاممند و سیستماتیک علیه اقلیت سیاهپوست آمریکا و به دنبال آن رشد فزاینده اعتراضات و آشوبهای خیابانی در شهرهای «فرگوسن» در ایالت «میسوری» و شهر «بالتیمور» واقع در ایالت «مریلند»، خود به خود ترمینولوژی آموزه «برادری و برابری تمام انسانها» در نظام مبتنی بر لیبرال - دموکراسی غرب را رسوا میکند. به عبارت دیگر، روند فزاینده رشد تضادها و شکافهای طبقاتی، قومی و نژادی در درون جامعه آمریکا، بسیاری از واقعیات و مولفههای ذاتی سیاست و حکومت در این کشور را آشکار و روشن میکند. آمریکای این دوران روزگار جالبی دارد؛ روزگاری که حکایت از نوعی «فروپاشی از درون» دارد. ارسال به دوستان
لااقل مدرسه را نفروشید!
حسین قدیانی: ناظر بر سخن رئیس قوه مجریه مبنی بر آنکه «آموزشوپرورش باید از دولتی بودن خارج شود» حرفها میتوان زد. هم الان مدارس فراوانی هست که با سرمایه بخش خصوصی توسط همین بخش اداره میشود و هیچکس هم متعرض ایشان نیست مگر آنکه حداقلی از صلاحیت را هم نداشته باشند. معالاسف سخن فوقالذکر، حرف دیگری دارد میزند، یعنی استفاده از امکان دولت و سرمایه ملت به نفع بخش خصوصی! آیا مدرسهای را که «سرمایه ملی» است و در آن، آموزشوپرورش به تاکید قانون اساسی باید به صورت رایگان باشد، میتوان به بخش خصوصی واگذار کرد؟! همان قانون اساسی که اصل 44 را در میان اصول خود دارد، دولت را مکلف کرده بر آموزشوپرورش رایگان! آقایان گمان کنم معنای خصوصیسازی را اشتباه گرفتهاند! خصوصیسازی هرگز به این معنا نیست که هر جا قانون، تکلیفی روی دوش دولت گذاشت، دولت هم لطف(!) کند و این تکلیف قانونی را بگذارد روی دوش این و آن! شانه خالی کردن از بار تکلیف، آن هم تکلیف به این مهمی، که نشد اجرای اصل 44! آخر این چه تدبیری است که هر جا دیدیم پول و پلهای در کار نیست اما وظیفه و تکلیفی روی دوش هست، واگذارش کنیم به بخش خصوصی اما هر کجا دیدیم برای دولت نان دارد، آن را دودستی و محکمتر از قبل بچسبیم؟! یعنی همین مانده بود که بچههای این مرز و بوم برای آموزشوپرورش و یاد گرفتن 32 حرف الفبا هم سرشان را مقابل بخش خصوصی خم کنند! اینجا قانون اساسی دولت را مکلف به آموزشوپرورش رایگان کرده که دقیقا این سرخم کردن اتفاق نیفتد و عزت بچههای مملکت حفظ شود. توصیه ما به دولت، توصیه به اجرای درست تکالیف قانونی است و الا «آموزشوپرورش باید از دولتی بودن خارج شود» حرفی در همان مایههاست که دیروز خانم ابتکار گفت: «مردم باید با ریزگردها کنار بیایند»! آیا مردم قرار است امروز با ریزگردها کنار بیایند و فردا با آموزشوپرورشی که از صدر تا ذیل پولی باشد و دست بخش خصوصی! واقعا اگر قرار است هر آنچه روی دوش قوه مجریه بهعنوان تکلیفی قانونی گذاشته شده، واگذار به این و آن شود و اگر قرار است مجریان قانون، اینگونه و با این ابیات و ادبیات با مردم سخن بگویند، اساسا چرا مردم در روز انتخابات، رئیسجمهور تعیین میکنند! و اگر قرار است هم پول و هم قدرت دست دولت باشد لیکن تکالیف و وظایف یکی یکی واگذار شود، پس رئیسجمهور در خانه ملت سوگند میخورد برای انجام دقیقا کدام تکلیف و مشخصا کدام وظیفه؟! آن را که دشمن میگوید نداشته باش، واگذار کنیم به «بخش اجنبی» و آنقدر هم شدید و غلیظ واگذار کنیم که جناب جان کری از «بازرسی ابدی» سخن بگوید، آن را هم که قانون ما را مکلف به اموری کرده، گاه بگوییم نمیشود، نمیتوانیم، همین است که هست و گاه بگوییم باید از شمار تکالیف دولت خارج شود، به نظر میرسد نوع خاصی از «تدبیر» باشد که فقط و فقط در دولت «تدبیر و امید» مشاهده میشود! همین جا تا بحث واگذاری گرم است، خوب است اشاره کنم به موضوع واگذاری 2 تیم ملی و مردمی آبی و قرمز. صدالبته خصوصیسازی در امر ورزش پدیده مهم و مبارکی است اما استقلال و پرسپولیس نه 2 باشگاه با 2 رنگ متفاوت و احیانا چندتایی طرفدار، بلکه در ردیف سرمایههای ملی همین مردمند که با اندکی اغراق قابل عفو، هر کدام نیمی از ملت را هوادار خود میبینند. واقعاً آیا پسندیده است که شب بخوابیم و صبح بلند شویم و بفهمیم به بهانه خصوصیسازی در ورزش، ملت، دریبل دوطرفه خورده و استقلال افتاده دست فلانی و پرسپولیس هم دست بهمانی، چون احیاناً فقط پول زیادی دارند؟! اگر قاعده خصوصیسازی در ورزش، فقط و فقط یک استثنا داشته باشد، قطعاً این استثنا شامل 2 تیم محبوب قرمز و آبی است. متأسفانه به نظر میرسد اینجا هم بیش از آنکه فیالواقع بحث خصوصیسازی مطرح باشد، بحث این مطرح است که وزارت ورزش بنا به هر دلیل، حال و حوصله پاسخگویی به هواداران پرشور این دو تیم را ندارد و احساس میکند استقلال و پرسپولیس هم حکایت آموزشوپرورش تکلیفی است که همان به روی دوش این و آن سوار باشد، نه دولت! ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|