اگرچه عنوان می‌شود استعفای محمد خاکپور از سرمربیگری تیم امید صرفا یک نمایش است و او بزودی به پست خود باز می‌گردد اما از سوی یکی از نزدیکان کاشانی با وکیل قطبی تماس‌هایی به صورت مخفیانه برقرار شده است. اینکه چرا ناگهان کاشانی به یاد قطبی افتاده است می‌تواند بازی را به ضرر خاکپور و مایلی‌کهن عوض کند. یکی از عادات جدید در فوتبال ایران استعفاهای نمایشی است. وقتی یک نفر می‌خواهد نسبت به مساله‌ای مراتب اعتراضش را نشان دهد در اولین اقدام سراغ آخرین راهکار می‌رود؛ استعفا دادن! محمد خاکپور که صرفا به‌خاطر دوستی با حبیب کاشانی به عنوان سرمربی تیم فوتبال امید انتخاب شد حالا در آستانه آغاز مرحله دوم بازی‌های مقدماتی المپیک، تصمیم به جدایی گرفته است. خاکپور که پس از پایان فوتبال، ایران را ترک کرد و در آمریکا به زندگی‌اش ادامه داد به جز یک دوره کوتاه مربیگری در استیل‌آذین که آن هم توأم با ناکامی محض بود هیچ رزومه‌ای در این کار ندارد اما به واسطه دوستی 30 ساله با کاشانی ناگهان این افتخار را پیدا کرد تا سرمربی تیم امید شود. با این وجود او به فدراسیون فوتبال معترض است چرا قراردادش نسبت به وینگادا کم است و مضاف بر آن آنطوری که او انتظارش را دارد از وی حمایت نمی‌کنند.  از این رو بدون آنکه با کاشانی به عنوان مدیر و همه‌کاره تیم امید هماهنگ کند بلافاصله استعفا داد. منابع خبری نزدیک به تیم امید مدعی شدند این استعفا بیشتر حالت نمادین دارد و او پس از جلسه روز پنجشنبه در فدراسیون فوتبال مجددا به کارش باز می‌گردد اما تماس مخفیانه یکی از نزدیکان حبیب کاشانی با وکیل افشین قطبی ناگهان ورق را برگرداند. البته یک منبع خبری فاش کرد قطبی خودش تمایل به حضور در تیم امید ایران را دارد و از این رو پالس مثبتی را از سوی وکیلش مخابره کرد. افشین قطبی و حبیب کاشانی در لیگ هفتم حرفه‌ای فوتبال برای آخرین بار توانستند پرسپولیس را قهرمان لیگ برتر کنند. این 2 با یکدیگر رابطه بسیار نزدیکی داشتند اما نزدیکان کاشانی می‌گویند از آنجایی که قطبی پس از قهرمانی پرسپولیس این تیم را ترک کرد و تازه پس از خروج کاشانی و آمدن مصطفوی حاضر به بازگشت شد، کاشانی بشدت از او دلخور است و از این رو بعید است قطبی انتخاب او باشد. اما باید این نکته را در نظر گرفت که استعفای خاکپور بشدت کاشانی را ناراحت کرد تا جایی که او در مصاحبه‌های پرتعداد چند روز گذشته به صورت رسمی عنوان کرده سرمربی تیم امید به هیچ وجه رفاقت را در حق او ادا نکرده که اینگونه استعفا داده است. حالا باید دید تا پایان هفته چه اتفاقی رخ می‌دهد. کارشناسان متفق‌القول از بازگشت بدون دردسر خاکپور حرف می‌زنند اما اگر ناگهان امپراتور سرخ‌ها بازگشتی غافلگیرکننده به تیم فوتبال امید داشت چندان متعجب نشوید. در این بین محمد مایلی‌کهن که از دشمنان سرسخت قطبی به حساب می‌آید همه تلاش خود را به کار بسته تا بازی را در نهایت به نفع خاکپور تمام کند اما کاشانی مدیر غیرقابل پیش‌بینی‌ای است.
کار مجانی به شرط حل مشکل مالیاتی
بعد از استعفای محمد خاکپور از سرمربیگری تیم امید، حبیب کاشانی در مصاحبه‌ای مفصل علیه خاکپور صحبت و تاکید کرد یکی از مربیانی که خارج از ایران زندگی می‌کند با او تماس گرفته و گفته حاضر است سرمربیگری تیم امید را بپذیرد. این ادعای کاشانی همه ذهن‌ها را متوجه افشین قطبی کرد که بعد از اخراج از شیمیزواس‌پالس ژاپن بیکار است البته حبیب کاشانی گفته آن شخص، قطبی نیست اما در واقع جز او کسی نمی‌تواند باشد. همین هفته پیش بود که خبر رسید مادر افشین قطبی به دلیل سکته همزمان مغزی و قلبی در بیمارستان بستری شده و در حالت کما قرار گرفته است؛ اتفاقی که نگرانی قطبی را باعث شد و می‌گفتند او به طور مداوم در تماس با تهران جویای احوال مادرش بوده، حال آنکه اطرافیان افشین قطبی از او درخواست کردند که با توجه به وخامت حال مادرش به ایران بیاید. قطبی اما به دلیل بدهی مالیاتی 800 میلیون تومانی‌ دومین قراردادش با باشگاه پرسپولیس ممنوع‌الخروج است و در صورت حضور در ایران دیگر قادر به خروج از کشور نخواهد بود. همین موضوع باعث شد او با جعفر کاشانی تماس بگیرد و برای حل مشکلش از او کمک بخواهد. راست و دروغش گردن راوی اما شایعه‌ها می‌گویند افشین قطبی به کاشانی گفته اگر مشکل مالیاتی‌اش حل شود و او بتواند برای دیدار با مادر بیمارش به تهران بیاید، حاضر است بدون دریافت پول در هر تیمی که کاشانی تصمیم بگیرد، مربیگری کند. در واقع قطبی با این تعارف می‌خواست حسن‌نیت خود را به کاشانی اثبات کند و به او بگوید مادرش برای او از همه چیز مهم‌تر است که حتما به همین دلیل حبیب کاشانی هم مدعی شده مربی‌ای که برای سرمربیگری تیم امید اعلام آمادگی کرده، افشین قطبی نیست! منبع این خبر یکی از روزنامه‌های ورزشی چاپ تهران بود اما به‌رغم ادعای این روزنامه مبنی بر اینکه کاشانی اسمی از قطبی نیاورده، مدیر تیم امید روز شنبه در مصاحبه‌ای گفته بود قطبی از طریق حاج باقر، برای کار در تیم امید اعلام آمادگی کرده است.
مایلی‌کهن: خاکپور خواستار نشست با کفاشیان بود
محمد مایلی‌کهن، مدیرفنی تیم فوتبال امید کشورمان درباره استعفای محمد خاکپور و دلایل استعفای او و اینکه آیا به علت تفاوت رفتار فدراسیون با وینگادا و خاکپور بوده است، اظهار داشت: مسائل مالی ارتباطی به استعفا نداشته و فقط بحث حفظ شأن و شخصیت مربی ایرانی بوده است. او تاکنون دیناری که نگرفته هیچ، حتی از جیبش هم خرج کرده است. خاکپور در اردوها برای تولد بازیکنان از جیبش جشن گرفته است. مایلی‌کهن که با شبکه خبر گفت‌وگو می‌کرد با بیان اینکه خاکپور درخواستش این است که شأن مربی ایرانی حفظ شود، یادآور شد: اگر گفته می‌شود امکانات نیست، باید برای هیچکس امکانات نباشد. نه تنها تیم امید، بلکه حتی تیم‌های جوانان و نوجوانان هم مشکلاتی دارند. باز جای شکرش باقی است ما در تیم امید حبیب کاشانی را داریم و او غنیمتی محسوب می‌شود، چون تیم‌های جوانان و نوجوانان حتی مشکل لباس هم دارند. وی با اشاره به استعفای خاکپور گفت: قبل از مسابقات خاکپور به من نامه‌ای داد و خواست این نامه را بعد از مسابقات باز کنم که من هم همین کار را انجام دادم. بعد از باز کردن آن دیدم نامه استعفای خاکپور خطاب به کاشانی است اما هیچکس از این موضوع خبر نداشت. حتی کسی فکر نمی‌کرد خاکپور در فرودگاه با بازیکنان خداحافظی کند و ما فکر می‌کردیم او در تهران و در یک جلسه درباره استعفایش صحبت خواهد کرد. مدیرفنی تیم فوتبال امید اظهار داشت: اگر خاکپور کمی هم از کاشانی دلخور است، بنا به دلایل دیگری بوده و مشکل زیادی نیست. خاکپور و کاشانی سال‌هاست یکدیگر را می‌شناسند و با هم ارتباط خوبی هم دارند. او خواسته بود برای حل مشکلات تیم امید جلسه‌ای با کفاشیان داشته باشد و مشکلات را در این جلسه بگوید اما چنین نشستی برگزار نشد.
عابدینی: کناره‌گیری خاکپور از سرمربیگری تیم امید دلیل سومی دارد
مدیرعامل پیشین تیم فوتبال پرسپولیس با اشاره به استعفای محمد خاکپور از سرمربیگری تیم امید گفت: این موضوع یک دلیل سوم دارد که هنوز مشخص نشده است. امیر عابدینی درباره استعفای خاکپور از هدایت تیم فوتبال امید ایران گفت: چیزی که آقای کاشانی در این‌باره اعلام کرد و من شنیدم بسیار بد بود، اینکه خاکپور به دلیل مسائل مالی کنار رفته است. من اصلاً چنین چیزی را قبول نمی‌کنم و باید تحقیقاتی صورت بگیرد ببینیم این مربی از چه چیزی ناراحت است. وی در ادامه افزود: مساله دیگری که درباره استعفای خاکپور عنوان می‌شود اختلاف بین او و مایلی‌کهن است. من هر
2 نفر را می‌شناسم. بین آنها بحث استاد و شاگردی مطرح است. به هیچ عنوان این موضوع دلیل رفتن خاکپور نیست. حتی می‌گویند او به دلیل مورد استقبال قرار نگرفتن در فرودگاه رفته است. بحث مالی یا اختلاف با مایلی‌کهن جزو دلایل بچگانه است و این چیزها نمی‌تواند باعث استعفای خاکپور باشد»، عابدینی با طرح این موضوع تأکید کرد: ‌واقعاً اگر دلایل رفتن خاکپور این است پس دست آقای کاشانی و سایر دوستان درد نکند. البته من معتقدم این مسائل نمی‌تواند دلیل استعفای خاکپور باشد و من با این مربی صحبت خواهم کرد تا بدانم جریان چیست. به نظر من کناره‌گیری این مربی یک دلیل سوم دارد که باید آن را پیدا کرد.

مدیرعامل استقلال این روزها بر خلاف صحبت‌های وزیر ورزش بر ماندن خود در استقلال تاکید می‌کند و این موضوع در حالی اتفاق می‌افتد که نهادهای نظارتی هیچ اعتراضی به دوشغله بودن وی نمی‌کنند. در حالی که طی هفته‌ها اخبار  خداحافظی افشارزاده با استقلالی‌ها تبدیل به سوژه اول این تیم شد و با اعلام رسمی وزیر ورزش مبنی بر جدایی وی از استقلال تمام این شایعات رنگ واقعیت گرفتند اما با گذشت نزدیک به 2 هفته از این موضوع به نظر می‌رسد پیرمرد ورزش ایران قصد جدایی از این تیم را ندارد. وی در این باره در گفت‌وگو با شفقنا ورزشی می‌گوید با توجه به وضعیت کنونی استقلال فعلا تصمیمی برای جدایی از این تیم ندارد و با قدرت تلاش می‌کند استقلالی‌ها روند خود را حفظ کنند. افشارزاده که از خردادماه 94 دیگر حکمی برای ادامه همکاری با استقلالی‌ها دریافت نکرده است، همچنان با بی‌دقتی مسؤولان نظارتی بر صندلی مدیریت استقلال تکیه زده است. افشارزاده که حضور وی در این سمت عمده‌ترین دلیل عدم انجام تعهدات سبک‌دست طی ماه‌های گذشته بوده است، با پس زدن گزینه‌های مدیریتی دیگر نشان داده است تصمیمی برای جدایی از این پست پرحاشیه و جنجالی ندارد و با اعلام این نکته که تغییرات مدیریتی در این مقطع از فصل به استقلال ضربه خواهد زد، همچنان نفر اول استقلالی‌هاست. هر چند طی هفته‌های گذشته تلاش کرده است با حضور در ساختمان باشگاه و تمرینات تیم مشکلات دوشغله بودن خود را تا حد زیادی انکار کند و با عقد قرارداد با اسپانسر جدید به صندلی خود استحکام بخشد اما مطمئنا هیچ کس به اندازه خود افشارزاده بر این موضوع آگاهی ندارد که در بسیاری از مواقع حتی حضور یک مدیرعامل تمام وقت برای رسیدگی به امور باشگاهی مانند استقلال کافی نیست.
دومین تناقض بین صحبت‌های وزیر ورزش و مدیرکل خودش!
با وجود آنکه وزیر از جایگزینی افشارزاده در استقلال حرف زده بود او اعلام کرد با قدرت در استقلال می‌ماند، این دومین تناقض بین حرف‌های وزیر و مدیر کل در 2 هفته اخیر بود. درحالی که تناقض بین حرف‌های وزیر ورزش و سرپرست باشگاه استقلال که اتفاقا مدیرکل حوزه وزارت ورزش هم هست درباره کمک مالی وزارت به استقلال و پرسپولیس هنوز وجود داشت دومین تناقض بین حرف‌های گودرزی و افشارزاده هم رقم خورد تا برخی تصور کنند این ناهماهنگی‌ها تصادفی نیست. درحالی که وزیر ورزش به صراحت حرف از انتخاب جانشین برای افشارزاده در استقلال به دلیل دوشغله بودن بر زبان آورد، افشارزاده اعلام کرد در این پست می‌ماند و وسط کار است. اینکه در نهایت با توجه به فشارهای نمایندگان مجلس آیا افشارزاده در استقلال می‌ماند یا اینکه جای خود را به کس دیگری می‌دهد، یک ماجراست اما ماجرای دیگر این است که این ناهماهنگی میان وزیر و مدیر کل حوزه ورزش در وزارتخانه چندان جالب نیست و بازتاب خوبی هم ندارد. شاید بهتر باشد وزیر و مدیر کل یعنی گودرزی و افشارزاده با یکدیگر هماهنگ‌تر باشند و تا این حد ضد و نقیض و معکوس یکدیگر حرف نزنند.
 

مکانی یک جلسه محروم شد
دروازه‌بان تیم فوتبال پرسپولیس از سوی کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال دچار محرومیت شد. به نقل از سایت فدراسیون فوتبال، در دیدار تیم‌های پرسپولیس و ملوان انزلی از سری مسابقات جام حذفی که در تاریخ 29 شهریور 94 برگزار شد، نیک‌سیرت، مترجم تیم پرسپولیس بدون توجه به وظایف محوله اقدام به اعتراض مکرر به داور مسابقه کرد که به استناد بند 5 ماده 66 آیین نامه انضباطی به پرداخت 20 میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد. پایان رأفت، مربی تیم ملوان به دلیل نقض مقررات و ورود به زمین بازی به استناد بند 5 ماده 66 آیین‌نامه انضباطی توبیخ کتبی شد. در این دیدار تماشاگران دو تیم مرتکب تخلفات، فحاشی به داور و تیم مقابل شدند که به استناد ماده 79 آیین‌نامه انضباطی باشگاه‌های پرسپولیس و ملوان انزلی هرکدام به پرداخت یکصد میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شدند. سوشا مکانی، دروازه‌بان تیم پرسپولیس در این دیدار رفتار زننده از خود بروز داد که به همین منظور 2 بار جهت ادای توضیحات به کمیته انضباطی دعوت شد. پرونده در دعوت نخست به دلیل همراهی وی با تیم‌ملی در خارج از کشور به 19 مهر موکول شد که در این روز هم بدون هیچگونه اطلاعی از حضور در جلسه خودداری کرد. سوشا مکانی به استناد بند 5 ماده 66 آیین‌نامه انضباطی به یک جلسه محرومیت از همراهی تیم مربوط در اولین مسابقه رسمی محروم و به پرداخت 50 میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد.

نکونام با شکایت قلعه‌نویی به دادگاه رفت
جلسه‌ رسیدگی به شکایت سرمربی سابق استقلال تهران علیه جواد نکونام، بازیکن سابق این تیم در شعبه 1057 کارکنان دولت تهران برگزار شد. در این جلسه جواد نکونام با عناوین اتهامی وارده در کیفرخواست به دفاع از خود پرداخت و پس از طرح کلیات پرونده و ثبت بخشی از اظهارات طرفین، ادامه رسیدگی به جلسه آتی موکول شد. نکونام به همراه وکیل و یکی از دوستان فو‌تبا‌لی‌اش در دادگاه حضور پیدا کرده بود.  حمید توسلی، وکیل امیر قلعه‌نویی در گفت‌و‌گو با ایسنا، درباره این پرونده اظها‌ر کرد: به‌ هر‌ حال جلسه اول رسیدگی برگزار شد و باید منتظر برگزاری جلسات آتی بود.  وی در پاسخ به این سوال که آیا امیر قلعه‌نویی اعلامی مبنی بر رضایت در این پرونده نداشته‌اند، گفت: تاکنون موکلم اصرار به طی شدن روند حقوقی پرونده داشته‌ و بحثی درباره اعلام رضایت مطرح نکرده است، هرچند طرف مقابل نیز اقدام موثری برای اخذ رضایت انجام نداده‌ است. پس از اظهارات جواد نکونام، کاپیتان سابق تیم‌ملی در مصاحبه با روزنامه خبر ورزشی علیه امیر قلعه‌نویی، سرمربی سابق استقلال، این مربی شکایتی در شعبه دوم دادسرای فرهنگ و رسانه مطرح کرد که این شعبه پس از بررسی اسناد و مدارک موجود قرار منع تعقیب صادر و شکایت قلعه‌نویی را رد کرد اما وی به قرار منع تعقیب اعتراض کرد.  
 
برانکو: از اول می‌دانستم همه چیز علیه من است
سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس می‌گوید انتظار دارد رضا نورمحمدی هم تا انتهای فصل محروم شود. برانکو ایوانکوویچ در گفت‌وگو با ایسنا درباره دیدار پرسپولیس مقابل سیاه‌جامگان اظهار کرد: در حال حاضر نمی‌توانم درباره وضعیت تیمم صحبت کنم. باید فردا بعدازظهر ببینم چه اتفاقی رخ می‌دهد و آیا بازیکنی از تیمم محروم می‌شود یا خیر.  او درباره محرومیت سوشا مکانی که از سوی کمیته انضباطی اعمال شده است گفت: این محرومیت کاملا غیرعادلانه و غیرقانونی اعمال شده است. برای اولین‌بار است که در دنیا یک بازیکن به خاطر یک مساله کوچک دو بار جریمه می‌شود و این بدترین حالت ممکن است. هیچ‌کس تا به حال نبوده که به خاطر یک اتفاق کوچک هم کارت زرد بگیرد و محروم شود و هم بعد از آن کمیته انضباطی او را محروم کند. برانکو ادامه داد: نمی‌دانم باید از چه طریقی اعتراض کنم اما این را می‌دانم که باشگاه و همین طور محمود خوردبین به‌عنوان سرپرست باید هرچه سریع‌تر نسبت به این موضع‌گیری‌ها اقدامی کنند.  سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس درباره حرکت رضا نورمحمدی در پایان دیدار صبا و پرسپولیس هم گفت: رضا نورمحمدی در پایان دیدار ما مقابل صبا درگیری کوچکی با یکی از بازیکنان حریف داشت حال اگر به خاطر این درگیری کوچک او را تا انتهای فصل محروم کنند غافلگیر نمی‌شویم، پس او را هم محروم کنید. برانکو ادامه داد: از ابتدای فصل متوجه شدم همه چیز در فدراسیون فوتبال علیه من است اما واقعیت این است که دود این درگیری‌ها به چشم بازیکنان من می‌رود و باعث می‌شود آنها محروم شوند در نهایت پرسپولیس آسیب ببیند. من هیچ واکنشی نسبت به این اتفاقات ندارم و کار خودم را انجام می‌دهم.
 

از هانی نوروزی یک پیام صادقیان نسازیم که متنفر از فوتبال باشد
فرهاد عشوندی: هانی معصومانه مانده بود بین پارادوکسی بزرگ. بین بازی با بادباک صورتی که دختر عمه‌اش در دست داشت یا ایستادن در جمع دوربین به دست‌هایی که می‌خواستند از او خیلی بزرگانه درباره بازی پرسپولیس و صبا بپرسند. سوال‌هایی که گاه خیلی هم فنی می‌شد و درباره تاکتیک و سیستم بازی پرسپولیس هم بود که ما خبرنگاران انگار یاد گرفته‌ایم از همه همین چند سوال را بپرسیم. او این بازی را هم تا تهش انجام داد. مثل تمام اتفاقاتی که در 2 هفته گذشته برایش رقم زدیم. ما. همه ما، از دوستان و همبازی‌های پدرش تا ما رسانه‌ها. همه ما که برای نشان دادن اوج ارادت‌مان به هادی عزیز، سعی می‌کردیم خودمان را بیشتر غرق در بازی دادن هانی کنیم؛ هانی‌ای که فقط 7 ساله است. بازی با صبا هم به پایان رسید و حالا دیگر، احتمالا هانی یادمان می‌رود و غم تلخ از دست دادن هادی هم مثل هر غم و شادی دیگری، می‌رود تا به فراموشی سپرده شود. شاید یک‌بار برای چهلمین روز درگذشتش و شاید کمی بعد برای سالگردش و بعد هم که دیگر این غم برای همه به فراموشی سپرده می‌شود. هانی می‌ماند و همه عموهایی که اسیر زندگی روزمره‌شان می‌شوند و دیگر نیستند تا مثل پروانه دورش بگردند. همه دوربین‌هایی که نیستند تا رویش زوم کنند. او می‌ماند و حقیقت تلخ زندگی جدید بعد از رفتن پدر. او می‌ماند و دنیایی خیالی که عموهای تصنعی در رویاهای کودکی این چند روزه برایش ساخته بودند. او که حالا همه ما رویای‌مان روزی است که شماره 24 بر تن داشته باشد، دینی به گردن‌مان دارد. اینکه روزی نرسد یکی شود مثل پیام صادقیان. پیام که همه ما او را می‌شناسیم. پیام که پدری داشت که یک قهرمان استانی بود. مثل هادی قهرمانی ملی نبود اما برای فوتبال ایران، بازیکنی شناخته شده بود و روزگاری هزاران نفر به پای فوتبالش می‌ایستادند و هورا می‌کشیدند. بازیکنی که خیلی تلخ رفت و پیام یادگارش بود، درست مثل هانی. حالا ما می‌مانیم و ساختن یک هانی متنفر از فوتبال، مثل پیام دو سال قبل.
پیام فوتبالش در 23 سالگی تباه شد چون او یک قربانی بود. قربانی نفرت از فوتبال. تنفری که در ناخودآگاهش از همه بی‌رحمی‌های ما فراموشکارها برایش شکل گرفته بود. حسن، پدر پیام یکی از بهترین‌های فوتبال آذربایجان بود. مهاجمی سرعتی که ابراهیم افشار درباره‌اش می‌نویسد: «یکی از آنهایی بود که در مساحتی به اندازه یک دستمال کاغذی چند نفر را دریبل می‌کرد».
حسن صادقیان باید به ستاره‌ای در فوتبال سال‌های جنگ بدل می‌شد که یک آسیب‌دیدگی، ویلچرنشینی را سرنوشت زندگی‌اش کرد و سال‌های سخت بیماری با بی‌پولی گره خوردند. پیام 9 سالش بود که دیگر قسم راستش شده بود گفتن واژه «به روح پدرم». او که انگار همه استعداد پدر را به ارث برده بود و مادر زندگی‌اش را به پای پسر ریخت تا فوتبال بستری شود که او بتواند حق پدرش را پس بگیرد. پیام فقط 13 سال داشت وقتی که مرد شده بود، تیم‌ملی بازی می‌کرد و از فوتبال خرج یک زندگی را می‌داد. او فوتبال بازی می‌کرد، بهتر از همه همسن‌هایش هم بازی می‌کرد اما انگار فوتبال برایش با حسی از نفرت گره خورده بود که وقتی به پرسپولیس رسید، می‌خواست هر طور هست انتقام یک عمر سختی، تلخی تمام سال‌های کودکی‌اش را که فوتبال و بی‌رحمی‌اش از او گرفته بود، سال‌های حسرت‌بار نداشتن پدر و دیدن حسرت‌بار همه آنهایی که روزگاری برای پدر شیون می‌کردند، در آغوشش می‌کشیدند و رفتند تا در غبارها گم شوند را بگیرد. حالا هانی پیش روی ماست. او این شانس را دارد که هادی در سال‌های رونق فوتبال بازی کرده و شکر خدا، فقر را برای خانواده‌اش به ارث نگذاشته است. خوشحال است که خانواده مثل شیر در کنارش هستند و فضای شهرستان، کمک می‌کند تا او و هانا تجربه تلخ پیام و خواهرش را تجربه نکنند اما این دینی به گردن همه آنهایی است که در این چند روز فضایی رویایی را در ذهن هانی کوچک ساخته‌اند. آنها که برای تسکین دل خودشان، دنیایی دیگر را در ذهن این پسر کوچک شکل داده‌اند. آنها که حالا لحظه‌شماری می‌کنند برای گم شدن در غبار. بار دیگر این فیلم را ببینیم و بعد با هم فکر کنیم به روزهایی که احتمالا قرار است هانی را در رویاهای کودکانه‌اش رها کنیم، بی‌آنکه با خود فکر کنیم با دنیای این کودک معصوم چه کرده‌ایم.