|
تبعات کریخوانی بین سرخابیها از همان ابتدای لیگ
در انتظار یک داربی جنجالی
مهدی طاهرخانی : از همان لحظه که محسن ترکی در سوت خود دمید تا پیروزی 4 بر 2 سرخها مقابل استقلال را اعلام کند، مشخص بود آبیها برای تلافی بازمیگردند. منصوریان با استفاده از این خلأ تصمیم بر تهییج هواداران تیمش گرفت غافل از اینکه داربی آنقدر اهمیت دارد که احتیاجی به ریختن بنزین بر این کوره پر آتش نباشد. داربی پیشرو بدون تردید یکی از سختترین و امنیتیترین داربیهای چند دهه اخیر خواهد شد. علیرضا منصوریان پس از قبول هدایت استقلال با علم به اینکه هواداران این تیم از آخرین داربی بدترین خاطرات موجود را در ذهن دارند، یکی از اهداف اصلیاش را تلافی آن شکست تاریخی عنوان کرد. به تأسی از منصوریان، بازیکنان و سپس هواداران استقلال تا جایی که امکان داشت بر این آتش افروختند و طبیعتا جبهه رقیب هم بیتفاوت و آرام نخواهد بود. فارغ از اینکه استقلال و پرسپولیس 5 هفته ابتدایی لیگ پیشرو را چگونه آغاز کنند و چه جایگاهی را در جدول داشته باشند، هفته ششم یعنی روز 26 شهریورماه یک روز بسیار خاص و سخت برای فوتبال ایران خواهد بود. مهمترین نشانههایش هم در نخستین بازیهای تدارکاتی سرخابیها نمایان شد. برخورد هواداران استقلال و پرسپولیس با بازیکنان سابقا سرخابی تیم «خونه به خونه» نشان داد که کریها کارش را کرده است. کاپیتان پرسپولیس نخستین فردی بود که زنگ خطر را به صدا درآورد. سیدجلال حسینی بیآنکه نامی از سرمربی سابقش در نفت بیاورد صریحا مدعی شد وقتی آقایان با کت و شلوار مینشینند و کری میخوانند طبیعتا هواداران هم باید چنین رفتارهایی را از خود بروز دهند. همین 2 ماه قبل، محسن فروزان در مهمترین بازی فصل در کسوت گلر راهآهن مقابل پرسپولیس و یکصد هزار هوادارش حاضر شد و کوچکترین جسمی به سمتش پرتاب نشد. اما همین گلر وقتی با پیراهن تیم دیگری در یک بازی دوستانه و بیارزش پا به ورزشگاه قرمزها گذاشت ناگهان شاهد عجیبترین واکنش ممکن از سوی هواداران قرمز بودیم. منصوریان آغازکننده این بازی بود و بعضی از بازیکنان استقلال مثل مدافع نیمکتنشین این تیم هم برای به دست آوردن دل سرمربی تیم با مصاحبهای عجیب درباره داربی پیشرو حرف زدند. اگرچه فعلا کادر فنی و بازیکنان پرسپولیس به صورت تمامقد وارد این بازی نشدند اما قطعا آنها هم دیر یا زود در مقام پاسخگویی برمیآیند و آنگاه در هفته ششم شاید یک فاجعه تمامعیار رخ دهد. در آخرین داربی 6 گل رد و بدل شد، آبیها عدد 4 مقدسشان را در تصاحب مهاجم حریف و هوادارانش دیدند اما با این وجود بدون آنکه خون از بینی یک تماشاگر بیاید همه ورزشگاه آزادی را ترک کردند. اما با توجه به اهمیتی که بیجهت از چند ماه قبل به داربی پیشرو داده شده، بیستوششم شهریورماه شاهد رفتارهای دیگری خواهیم بود. در خوشبینانهترین حالت با توجه به اهمیت و سطح کریخوانیها، هر دو تیم برای نباختن پا به میدان میگذارند و شاهد یک بازی سراسر پر بخورد و زشت خواهیم بود که احتمالا چندین اخطاری و اخراجی در دلش خواهد داشت و دست آخر بازی هم با تساوی به پایان میرسد. این خوشبینانهترین حالتی است که بعد از این جنجالها احتمالا شاهدش خواهیم بود. اما وقتی تماشاگران 2 تیم در یک بازی تدارکاتی اینچنین از خجالت بازیکنان و مربیان سابق 2 تیم در میآیند قطعا آن روز یک جو صد درصد امنیتی روی سکوها برقرار خواهد شد چرا که احتمال وقوع هر حادثهای، ولو هجوم هواداران به زمین وجود دارد. داربی به خودی خود همه شاخصهای جذاب شدن را دارد اما اگر مربیان و بازیکنان 2 تیم هم همانند هواداران، برآتش این بازی بیافروزند آنگاه شاهد یک تراژدی خواهیم بود. 30 دیماه سال 73 فوتبال ما یک بار تاوان این نابخردی را پس داد. ارسال به دوستان
3 فوتبالیستی که پایشان در ماجرای فرحزاد گیر است
«م – م» همان ستاره مطرح است؟
باربد بهراد: سهشنبهشب گذشته با هجوم نیروی انتظامی به یکی از رستورانهای معروف فرحزاد، عده زیادی دستگیر شدند و حالا پای 3 فوتبالیست مطرح گیر است. تا امروز کسی دستگیر نشده است اما با توجه به اعتراف کارگران این رستوران 3 فوتبالیست تحت بازجویی قرار میگیرند. پاتوق بسیاری از افراد سرشناس جامعه از هنرپیشه تا ورزشکار، منطقه فرحزاد تهران است؛ منطقهای خوش آب و هوا که این روزها رستورانها و سفرهخانههای فراوانی را در خود جای داده است. شاید به خودی خود حضور ستارهها در چنین مکانی مشکلساز نباشد اما وقتی عنوان شود یکی از این رستورانهای معروف و گرانقیمت، پاتوق زنان بدکاره و حتی دوجنسههای مشکلدار بوده، ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ورود به جزئیات دردسرساز توسط وزارت ورزش
از کرانچار تا استقلال و پرسپولیس!
محمد سررشتهداری: ورود به برخی جزئیات و اعلامهای عمومی توسط وزارت ورزش در فوتبال که بشدت رسانههای بزرگ و همهگیری دارد، در بسیاری موارد طی سالهای اخیر برای خود وزارت ورزش دردسرساز شده و حاشیهسازیهای زیادی در پی داشته است؛ از تجمع مقابل مجلس توسط استقلالیهایی که با ورود وزیر به مبلغ قراردادهای مربیان و بازیکنان تیم، ایشان را مسؤول ضعف در یارگیریهای آن روزهای استقلال میدانستند تا حملات شدید پرسپولیسیها و استقلالیها در فضای مجازی به محض مواجهه با یک اتفاق ناخوشایند مثل داوری مسابقات لیگ حتی! بسیاری بر این باورند که ورود وزارت به مسائل جزئی موجب بالاتر رفتن مسؤولیت این وزارتخانه نزد مردم شده و آنها را حساس کرده است. با این توضیح حالا باید یک نکته مشابه را بحث کرد و از وزارت ورزش پرسید عکسالعملش نسبت به این مورد جزئی دیگر چیست؟ همه به یاد میآورند که حبیب کاشانی، زلاتکو کرانچار را برای تیم امید در نظر گرفته بود، همان کرانچاری که امروز سرمربی تیم بزرگ و معروف دینامو زاگرب است. بخشی از وزارت ورزش با کرانچار اما مخالفت کرد و حتی در رسانه ملی مصاحبه کردند که کرانچار نه به دلیل فنی که به دلیل تفاوت فرهنگی از تیم امید کنار گذاشته میشود. رغبتی، دبیر کمیته نظارت بر مربیان خارجی میهمان تلفنی برنامه 90 بود. او وقتی روی خط آمد فردوسیپور بلافاصله این سوال را مطرح کرد که آیا کرانچار به خاطر استفاده از مشروبات الکلی سرمربی تیم امید نشده است که رغبتی گفت: «بله! چنین مسالهای وجود دارد. او در تمرینات، در رختکن و در مسابقات از مشروبات الکلی استفاده میکرد». پس از گذشت چند ماه از آن روز و آن ارائه جزئیات این پرسش به وجود میآید که برخورد با دیگران چگونه خواهد بود و آیا مثلا بازیکن تیمملی هم مشمول همان قانونی خواهد شد که کرانچار را از تیم امید کنار گذاشت؟ حرف ما در این مقال البته برخورد با بازیکنان نیست، بلکه رسانهای نکردن مسائل خصوصی ورزشکاران است که برخی مواقع تصور بر دوگانه رفتار کردن میشود و سلیقهای عمل کردن. ارسال به دوستان
اخبار
داور جنجالی دیدار ایران - عراق خداحافظی کرد ارسال به دوستان
آلاردایس بهترین گزینه برای انگلیس
جاناتان ویلسون: عملکرد آلاردایس فصل پیش در استادیوم لایت عملکردی شاخص بود. او بعد از گذشت 8 هفته تیمی را از دیک ادووکات که از تصمیمش مبنی بر بازگشت از بازنشستگی پشیمان شده بود، تحویل گرفت که فقط 3 امتیاز داشت و بشدت در حال سقوط بود. آلاردایس برای رسیدن به هدفش، برای عوض کردن روحیه و رویکرد رختکن ساندرلند که یکی از عوامل اصلی شکست مربیان قبلی بود، نیاز به زمان داشت. اما او به کارش اعتماد داشت، روحیهای که قابل تقدیر بود. آلاردایس این حس را به هواداران داد که طرح و برنامهای مشخص برای نجات ساندرلند دارد و این حس با خودش احساس امنیت آورد. از 4 خرید ژانویه او 2 بازیکن عالی بودند، یکی خوب بود و دیگری گاهی برای تیم مفید واقع شد. حتی بعد از 5 شکست متوالی در دسامبر، آلاردایس وحشت نکرد، چون اینها بازیهای سختی بودند. در عوض آلاردایس مثل همیشه دفاع تیمش را منظم و مستحکم کرد و به کار ادامه داد. ساندرلند در نیمفصل دوم فقط 4 شکست داشت و اگر در خط حمله برش بیشتری داشت میتوانست خیلی راحتتر و زودتر از این بقایش در لیگ برتر را قطعی کند. از 9 بازیای که ساندرلند در نیمفصل دوم مساوی کرد، در 6 بازی تیم برتر بود و بهرغم ساختار دفاعیای که آلاردایس برای تیمش درست کرده بود، گلهای ساده با اشتباهات فردی خورد. حتی اگر ساندرلند نیمی از این بازیها را هم میبرد در همان اواسط آوریل بقایش قطعی میشد اما در نهایت طرح و برنامههای آلاردایس نتیجه داد و ساندرلند با 3 کلینشیت در 4 بازی و یک پیروزی 3 بر صفر مقابل اورتون که هر 3 گل از روی ضربات آزاد به دست آمد، در لیگ برتر ماندنی شد. متدهای آلاردایس پیش از این در نیوکاسل و وستهام مورد انتقاد قرار گرفته بود، اما او در ساندرلند هوادارانی پراگماتیکتر پیدا کرد، هوادارانی که انتظار سبک خاصی نداشتند و از تیمشان فقط نتیجه میخواستند. حالا این بزرگترین چالش آلاردایس در تیمملی خواهد بود؛ تقابل با غیرواقعگراترین و آرمانگراترین هواداران کل کشور. البته که بازیهای دوستانه اهمیتی برای تحلیل ندارند، در واقع اکثر بازیهای ملی رسمی هم معنی مهمی برای تحلیل ندارند و کلا تورنمنتهای ملی در مقایسه با بالاترین سطح فوتبال بدل به یک شوخی شدهاند. اما به هر حال روی هاجسون بعد از بازی به ما گفت انگلیس به خاطر سرعت بازیکنان خط حملهاش مقابل تیمهایی که بهش حمله میکنند بهتر بازی میکند. فقط مساله اینجا بود که در 2 سال اخیر تنها تیمی که در یک بازی رسمی به انگلیس حمله کرده بود، سوییس در نیمه دوم بازی مقدماتی در بازل در سپتامبر 2014 بود. این داستان کل یورو بود، رقابت برای کمتر توپ داشتن. پراگماتیسم در این دوره سلطنت کرد، اتفاقی که البته برای بیشتر دورهها و تیمهای موفق در تورنمنتهای ملی میافتد؛ شاید به استثنای برزیل 1970 و 1982، مجارستان 1954 و هلند 1974 و 1978. حتی اسپانیایی که بین سالهای 2008 تا 2012 بر فوتبال جهان سلطه داشت هم تیمی بشدت پراگماتیک شده بود و عملا بازیها را با حفظ توپ بالای بازیکنانش نابود میکرد. موفقیت پرتغال در یورو ایده تجربی خوبی برای انگلیس فراهم کرد. اگر این انگلیس بود دقیقا در چه زمان و در چه مرحلهای دلزدگی از نوع بازی تیم جای خودش را به امید میداد؟ انگلیس 1990 شرایط مشابهی داشت، تیمی که با شکست در ضربات پنالتی از رسیدن به فینال جامجهانی باز ماند، در حالی که فقط یک بازی را در 90 دقیقه برده بود. در این تورنمنت لحظهای که هواداران به تیمشان امیدوار شدند گل زیبای دیوید پلات در دقایق پایانی مقابل بلژیک بود. مساله مهم اینجاست که در تورنمنتهای ملی فاصلهها به قدری کم است که کیفیت عملا موضوعیتی ندارد. تنها عامل مهم درست عاملی است که انگلیس در نیم قرن بلد نبوده: گرفتن نتیجه در بازیهای حذفی.آیا آلاردایس این شرایط را تغییر خواهد داد؟ جواب قطعی به این سوال غیرممکن است. اما آلاردایس روحیه تیمی و طرح و برنامه مشخصی خواهد ساخت. آلاردایس در استفاده از علوم ورزشی و آمار و دادهها وسواس زیادی دارد و سابقه خوبی هم در بردن بازیهای کلیدی دارد. فوتبال انگلیس آلاردایس به هیچ وجه فوتبالی زیبا نخواهد بود و قطعا هیچ ارتباطی با آن فوتبال مبنی بر مالکیت توپ که گرگ دایک در بیانیهاش برای دینیای انگلیس اعلام کرده بود، نخواهد داشت. بنابراین از همین ابتدای کار آلاردایس بین ژورنالیستها و هواداران مخالفان خودش را خواهد داشت، مخالفانی که انتخاب او را به عنوان قدمی به عقب و پسرفت میبینند. پوست آلاردایس به اندازه کافی ضخیم است که انتقادات اثری روی رویکردش نداشته باشد. آلاردایس با فاصله زیاد بهترین گزینه موجود برای انگلیس بود و البته رفتنش از ساندرلند روزی تلخ برای هوادارانش. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|