|
ناگفتههایی از فاجعه منا، رفتارها و عملکرد آلسعود در گفتوگوی مشروح «وطن امروز» با سعید اوحدی، رئیس سازمان حج و زیارت
هشدار تاریخی
علی البرزی – حامد نجفیمهر: کمتر کسی در کشور است که «اوحدی» رئیس سازمان حج و زیارت را نشناسد، بویژه در یکسال گذشته که با توجه به فاجعه دردناک منا و به شهادت رسیدن نزدیک به 475 زائر ایرانی، «سعید اوحدی» رئیس سازمان حج و زیارت بیش از گذشته به واسطه مسؤولیتش در رسانهها حاضر و از طریق تریبونهای گوناگون با مردم و بویژه خانوادههای داغدار منا در ارتباط بوده است. وی نخستین شخصی بود که به صورت رسمی وقوع فاجعه انسانی در منا و در روز عید قربان سال گذشته را تایید کرد و آخرین مدیری بود که پس از اتمام عملیات انتقال شهدای منا به کشور با آخرین پرواز به ایران آمد. رئیس سازمان حج و زیارت از جمله مدیرانی است که از زمان وقوع فاجعه تا به امروز در تمام جلسات پیگیری چه در داخل کشور و چه در مذاکرات با طرف سعودی حضور داشته و در جریان ریزترین جزئیات و اخبار قرار دارد. بیشک چنین شخصی ناگفتههایی را در دل و به همراه خود داشته و دارد، ناگفتههایی که شنیدن آنها از زبان وی خالی از لطف نیست و ما را بیش از گذشته در جریان بیتدبیری و سوءمدیریت آلسعود در برگزاری مراسم حج بویژه حج تمتع سال گذشته قرار میدهد. سالگرد فاجعه منا بهانهای شد تا با رئیس سازمان حج و زیارت به گفتوگو بنشینیم. در این گفتوگو «اوحدی» ناگفتههایی از دلایل و پشتپرده شکلگیری فاجعه منا و همچنین روند پیگیری حقوقی این پرونده مطرح کرده است.
آقای اوحدی! یک سال از فاجعه منا گذشته است، روند پیگیری حقوقی فاجعه منا را چطور ارزیابی میکنید؟ ارسال به دوستان
سگ هار فقط چوب تر را میشناسد!
امیر استکی: حادثه بسیار دلخراش و تاسفبرانگیز منا در مراسم حج سال پیش که هزاران نفر از حجاج و پناهآورندگان به دامان الهی را به کام مرگ کشاند، بهواسطه نوع برخورد مقصران قطعی آن با حادثه، به جرات یکی از دردآورترین و غربتزدهترین اینگونه حوادث در تاریخ است. شهدای منا به معنی واقعی کلمه غریب واقع شدند و نگاهی حتی گذرا به این حادثه به راحتی موید این نکته است. شهدایی که بهواسطه اینکه بیشتر از اهالی کشورهای فقیر آفریقایی بودند، در مظلومیت کامل جان دادند، به بدترین نحو با اجساد آنها برخورد شد و به شکلی غریب و بینام و نشان به خاک سپرده شدند. گویی انگار نه انگار انسانند. قسمت تراژیک این ماجرا برخورد بسیاربسیار ناپسند حکام سعودی با آن است. برخوردی بر پایه این نگاه کلی که انسانها بر مبنای چیزی جز صرف انسان بودنشان سنجیده میشوند؛ سنجشی براساس نژاد و تبار و میزان مهم بودن کشورشان. در این میانه اما فقط ایرانیان به طور جد پیگیر سرنوشت اتباع خود بودند و خواستار برخورد شایسته یک مسلمان با اجساد هموطنان به خاک و خون افتاده خویش. اما همانگونه که همه دیدیم این مهم از طرف حکام زبون سعودی تا زمانی که به جد از طرف رهبر حکیم انقلاب به برخورد جدی و تنبیه موثر تهدید نشدند، محقق نشد. گویا این اراذل بدوی تا پنجه آهنین بر سرشان کوفته نشود تن به عمل در قبال تعهداتشان نخواهند داد و به مثابه سگ هاری که فقط چوب تر را میشناسد هر چقدر که از در بدیهیات اخلاقی و انسانی و دینی با آنها درآیی، خصمانه به سمتت هجوم خواهند آورد. همینها بودند که در ایامی که ملت داغدار ایران در بهت و سوگ این حادثه به سر میبرد، بیشرمانه و به مدد بوقهای تبلیغاتی خود به دنبال مقصر جلوه دادن ایرانیان در این حادثه بودند و وه که آدمی میتواند به چه درجهای از سبعیت نزول کند. دریغ از یک تسلیت و عذرخواهی! گویی مسلمانان خود مقصرند که به حج میروند و آلسعود هیچ تقصیری ندارد و این جان آدمهاست که از نگاه آنها بدین پایه بیارزش است که حتی تاثر آنان را برنینگیزد و آیا این بزرگترین بدبختی برای جهان اسلام نیست که سرزمین وحی و میثاقگاه قلوب همه مسلمین جهان به دست کسانی اداره میشود که الفبای مسلمانی را نیز نمیدانند و براساس همان جهان زیست اعراب بدوی هزار و چهارصد و اندی سال پیش به جهان مینگرند و در همان جهان زیست بود که قوم و قبیله و نژاد به جای انسانیت و مسلمانی و تقوای الهی مینشست و امروز همان نگاه، آمیخته با قدرت بیلجام دلارهای نفتی چنین بلایی را بر سر مسلمانان میآورد و هیچ ضرورتی نیز برای یک عذرخواهی ساده و یک همدردی خشک و خالی نیز ایجاد نمیکند. متاسفانه بسیاری دولتهای اسلامی به مساله حج رویکرد صحیحی ندارند و این میثاق عظیم و مشترک جمعی مسلمانان را به حال خود رها کردهاند. اگر دولتهای کشورهای اسلامی نگاه حداقلی و سکولار را به مناسک حج کنار بگذارند و نگاه به آن را از یک رویداد صرفا بزرگ به میثاقی برای همگرایی و اتحاد و همدلی مسلمانان تغییر دهند، آنگاه نوع مدیریتی سوای آنچه اکنون وجود دارد نیاز خواهد شد و باعث ایجاد یک تلاش جمعی برای اداره حج میشود. تلاشی که این منبع مشروعیت را از دستان نالایق آلسعود خارج و آن را به جایگاه اصلی مدنظر صاحب شریعت نزدیکتر میکند. ارسال به دوستان
داداش داری اشتباه میری
محمد زعیمزاده: محمدجواد ظریف برخلاف سابقه طولانیاش در عرصه دیپلماسی که لازمه آن غامض و پیچیده سخن گفتن است هر از گاهی خیلی ساده و رک حرفهایی اساسی و از ته دل میزند؛ چه آنجا که سرِ درد دل انتخاباتیاش با دیپلماتهای غربی و ضد انقلاب حرفهای باز میشود و میگوید اگر مذاکرات هستهای و برجام به جایی نرسد مردم ایران دیگر به ما رای نمیدهند و باید بازنشسته شویم و چه حالا که خیلی صریح در گفتوگو با روزنامه دولت درباره رابطه برجام و تحریمهایی که قرار بود بالمره پس از برجام برداشته شوند میگوید هدف عمده از مذاکرات برداشتن تحریمها نبود و تمام رفت و آمدهای دیپلماتیک مبتنی بر تقویت امید بوده است و انگار نه انگار که رئیسجمهور محترم پیش و پس از هر دور مذاکرات در ژنو و لوزان و وین در وسط ساختمان پاستور تریبون علم میکرد و در ارتباط زنده تلویزیونی و با شور و حرارت به مردم میگفت «همه تحریمها بعد از برجام لغو خواهد شد!» این سخن محمدجواد ظریف در بحبوحه تلاش دولت برای از سرگیری کنسرت درمانی و ایجاد دیگر دوقطبیهای کماهمیت ولی پربسامد سیاسی- اجتماعی دولتساخته حرف بسیار مهمی است. ارسال به دوستان
انا لله و انا الیه راجعون!
حسین قدیانی: حقا که انا لله و انا الیه راجعون! خدای اسلام! به داد اسلام برس. خدای انقلاب! به داد انقلاب برس. رئیس یک جای مهم کشور، عوض آنکه دست دوستی به جگرسوختههای فاجعه منا دهد، عدل در نخستین سالگرد این واقعه دلخراش و بینمونه، مهر و محبت خود را نثار شجره خبیثه و ملعونه سعودی میکند! رئیس یک جای مهم دیگر کشور به جای عذرخواهی از کوتاهی قوه اجرا و بویژه وزارت امور خارجه، در بدترین مغلطه ممکن، ادعا میکند ما داشتیم ال میکردیم لیکن چون بل کردند، فشارهایمان نتیجه نداد! و هیچ نمیگوید سخن از کدام فشار به آلسعود ملعون میگوید؟! و هیچ نمیگوید که اگر حکایت حقوقهای نجومی، قرار بر «برخورد ریشهای با مسائل» است، چرا به کار جوانانی که بل کردند «نگاه ریشهای» نمیشود؟! آری! آن کار صورت نمیگرفت، اگر بعد از ماجرای تعرض، واکنش صریح و صحیح انقلابی نشان میداد دولت! اگر بعد از ماجرای مسجدالحرام، واکنش صریح و صحیح انقلابی نشان میداد دولت! و اگر بعد از پشته ساختن از کشته حاجی ایرانی، واکنش صریح و صحیح انقلابی نشان میداد دولت! عجبا از این اعتدال! آنجا که به برخورد با بستگان نجومی و وابستگان حقوقی میرسد، مواجهه، نه قضایی و بر مبنای عدل و داد، که باید «ریشهای و فرهنگی» باشد اما آنجا که پای چند جوان عاصی از قصور و تقصیر حضرات در میان است، کم مانده مدعی شوند که ما داشتیم رکود و بیکاری را هم حل میکردیم اما اصابت 2 تا تخممرغ به دیوار سفارت سعودی مانع شد! اگر این همه یعنی «مرگ تدبیر» باید هم یادداشتم را اینگونه شروع کنم؛ انا لله و انا الیه راجعون! مردمان ساکن در منطقه کابینه، خود بارها اعتراف کردهاند که فلان توافق «تقریبا هیچ» سودی برای ملت ایران نداشته و بنا به هر دلیل، نتوانسته در تنها هدفش یعنی لغو همه تحریمها در همان روز اجرا موفق باشد، آنوقت رئیس همان مردمان، مدعی میشود ما اگر جز برجام کاری نکرده بودیم، کافی بود برای کارنامهمان! و بس بود برای مردم! الا ای روح خدا، خمینی بتشکن! ای بنیانگذار جمهوری اسلامی و ای علمدار اسلام انقلابی! شاید تقصیر تو بود که در تمام 22 جلد «صحیفه نور» یک جمله هم مشاهده نمیشود که تو برای کاری، منت سر ملت گذاشته باشی! و نهتنها هرگز اینگونه با ما مردم سخن نگفتی، بلکه در اوج تواضع، خدمت و مردمداری، وصیت کردی از قصور و تقصیر خادم خود بگذریم! آنجا که قطره اشک را، هم بر صورت خلف شایسته خود جاری ساختی، هم بر گونه ما! تو که بودی؛ این جماعت کیستند؟! آنوقت اسلام انقلابی تو «رحمانی» نبود اما اسلام پول، اسلام آلسعود، اسلام داعشی و در یک کلام اسلام آمریکایی این حضرات «رحمانی» است! رحمت منت بر سر ملت! رحمت «تقریبا هیچ»! رحمت کافی دانستن «تقریبا هیچ» برای ملت خمینی! رحمت چوب حراج بر استقلال مملکت! که رئیسجمهور آمریکا معین کند نحوه کار بانکهای کشور را! آن هم این آمریکا! که مد شده در دنیا گرفتن حال رئیسجمهور بیادب و جلادش! کدخدای بدون فرش قرمز! از بس که این مردک روسیاه، بیشرف و بدعهد است، کتمان نمیکنم خوشحالیام را که در شرق آسیا مفتضح شد! اما جگر سوختهام را هم کتمان نمیکنم که در اوج ذلت آمریکا، کاخ سفید باید برای بانک ما تعیین تکلیف کند! طیبالله حضرات معتدل! این از قصه پرغصه 2 رئیس! حالا برویم سروقت 2 نایبرئیس! واقعا گلی به جمال مجلس دانشآموزی! آنجا لااقل برای متن نخوانده، اظهارنظر نمیکنند! مجلس شورای اسلامی! کم این مجلس شهید داده که آقایان یمین و یسار رئیس قوه مقننه اینگونه شأن و منزلت آن را پایین میآورند؟! آقای! به اعتراف خودت FATF را نخواندهای، حداقل دربارهاش حرف هم نزن! اندکی کلاس! کمی تا قسمتی پرنسیب! نقد وارد میکنی به «رسانه ملی» که چرا کارشناس کم سن و سال دعوت میکند؟! اگر در جواب نقد متقن و سخن سنجیده ماندهای، دیگر چه کارت با عدد سن کارشناس؟! اگر انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی توانسته کارشناس جوان تربیت کند که بیاید در صداوسیما و ناظر بر حق و حقوق ملت شریف ایران، موضع بایسته و شایسته اتخاذ کند، احسنت بر این نظام الهی! از این مهم، دشمن باید بسوزد؛ شما چرا؟! اصلاحطلب مثلا خوشخیم و این همه خشم؟! نایبرئیس مجلس شورای اسلامی و این همه سخن نسنجیده؟! همصدایی با بیگانگان در تخریب سپاه؟! قند آب کردن در دل رسانههای صهیونیستی، آن هم از جایگاه نایبرئیسی مجلس شورای اسلامی؟! یعنی خمینی به اذن خدا و به امر خدا انقلاب کرد تا برای امور مالی کشور، کدخدا، هم تصمیم را بسازد و هم تصمیم را بگیرد؟! و هم موضع خود را «اعلام» کند و هم موضع خود را «اعمال» کند؟! مگر نه آن است که اول شعار و مهمترین شعار انقلاب «استقلال» بود؛ «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»؟! ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|