|
کنترل بیکاری نیازمند کار کارشناسی است
چرا کسی فکری نمیکند؟
دکتر میثم پاشایی*: موضوع اشتغال همواره یکی از دغدغههای اصلی کشورمان است. حتی کشورهای توسعهیافته که دارای رشد اقتصادی بالایی هستند، همواره آن را بهعنوان یکی از چالشهای پیش روی خود در ایجاد ثبات همهجانبه در کشور و حفظ رضایت عمومی میدانند. از همین رو ایجاد اشتغال و از میان بردن بیکاری بویژه بیکاری جوانان یکی از شعارهای اصلی دولتهاست. دولت تدبیر نیز ایجاد اشتغال و کاهش میزان بیکاری را بهعنوان یکی از اهداف اصلی خود مورد تاکید قرار داده است. ضمن آنکه در برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و نیز سند چشمانداز 20 ساله، تکرقمی شدن نرخ بیکاری و کاهش آن بهعنوان مسائل اساسی کشور برای دستیابی به توسعه مورد توجه سیاستگذاران قرار گرفته است. قطعا امسال هم با چالش بیکاری روبهرو خواهیم بود. چالشی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی و اجتماعی، بزرگترین چالش است و بحرانهای ناشی از آن در صورت کنترل نکردن آن سالها گریبانگیر کشور خواهد بود. اشتغال و بازار کار به دلیل ارتباط جدیای که با جنبههای انسانی مهمترین بخش توسعه دارد، در فرآیند برنامهریزی توسعه از حساسیت و اهمیت ویژهای برخوردار است. نتایج تحقیقات نشان میدهد اوج ورود جمعیت به بازار کار در سنین 29-15 سال است. جمعیت این گروه سنی در کشور ما تا سال آینده رو به افزایش خواهد بود که این پتانسیل افزایش نرخ بیکاری جوانان را به همراه خواهد داشت. بررسی نرخ مشارکت و بیکاری کل کشور نشان میدهد نرخ مشارکت زنان، مردان و کل جمعیت در این مدت به آهستگی افزایش یافته که علت اصلی این افزایش تغییر ساختار سنی جمعیت است. موج بزرگ جمعیت که در سالهای 1355 تا 1365 شکل گرفت، در سالهای کنونی در سنین ورود به بازار کار قرار گرفتهاند. براساس برنامه فرابخشی سند توسعه اشتغال و کاهش بیکاری، هر سال باید حدود 5 میلیون نفر شاغل شوند. بنابر گزارش اقتصادی سالهای گذشته کشور، در طرف تقاضا عواملی چون محدود ماندن نرخ رشد بخشهای مختلف اقتصادی، نرخ پایین انباشت سرمایه، پیدایش فناوریهای جدید و جایگزینی سرمایه به جای نیروی کار ناشی از پایین بودن هزینه سرمایه نسبت به هزینه نیروی کار، موجب فشار بیکاری بر بازار کار کشور شده است. در حالی که میزان تقاضا برای نیروی کار همپای عرضه رشد نکرده است و همین مساله به رشد قابل توجه نرخ بیکاری در میان جوانان، زنان و افراد تحصیلکرده منجر شده است. امروز بیکاری چهره جدیدی یافته و ویژگیهایی ممتاز از ویژگیهای بیکاری دهههای گذشته دارد. در حال حاضر بیکاری زنان بهعنوان بعد جدیدی از پدیده بیکاری، به بحران بیکاری موجود در کشور افزوده شده است. پیش از هر چیز باید توجه داشت بیکاری حاصل برآیند و تعامل عوامل و نیروهای اقتصادی و غیراقتصادی متعددی است که برای درک دلایل وجودی آن باید به صورت همهجانبه و با در نظر گرفتن تمام متغیرها همچنین تمام تعاملات میان آنها مساله بیکاری را مورد کنکاش قرار داد و کنترل آن نیازمند کار کارشناسی است. بر این اساس اگرچه در مباحث زیر تاکید ویژهای بر موضوعهای اقتصادی صورت گرفته اما هرگز به معنی کماهمیت دانستن جنبههای حقوقی، فرهنگی، سیاسی و... معضل بیکاری نخواهد بود و بدیهی است برای چارهجویی آن باید از دیگر جنبههای ممکن نیز مساله را با صاحبنظران مربوط، مورد بحث و بررسی گذاشت. ارسال به دوستان
ضرورت نگاه سازهانگارانه به فضای مجازی
دکتر جواد حقگو*: اگر «فضای مجازی» را زیرساخت جهانی ارتباطات و اطلاعات دیجیتال در نظر گیریم که توانسته تمام حوزههای زندگی، از عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی، فرهنگی، اطلاعاتی، فناوری و نظایر آن را در خود جای دهد، میتوان آغاز دهه 80 میلادی را نقطه عطفی در روند حرکتی این فضای سرنوشتساز به شمار آورد. به عبارت بهتر، با دگرگونیهای وسیع و گسترده در فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی در این تاریخ، این فضا بسیار بیشتر از گذشته در متن زندگی مردم دنیا قرار گرفت. به حسب گسترش اهمیت این فضا نگرشهای گوناگونی در رابطه با چیستی این پدیده مطرح شد. با این حال اگر بخواهیم نگرشهای موجود در رابطه با این فضا را در یک دستهبندی کلی تقسیم کنیم، میتوان در مجموع 3 نگرش کلی به این فضا را مطرح کرد. نگرش نخست که همواره از دریچه امنیتی به مسائل مینگرد، بر آن است با توجه به گستره وسیع آثار، این فضا را به عنوان مساله و پدیدهای امنیتی مورد توجه قرار دهد. در این نگاه گستره آثار فضای مجازی تا بدانجا بوده است که این فضا در دکترین نظامی- امنیتی بسیاری از کشورها به عنوان «میدان جدید نبرد» برشمرده شده است. پرواضح است در این نگرش، نگاهی منفی یا به تعبیر دقیقتر، نگاهی رئالیستی به این فضا وجود دارد. ارسال به دوستان
گامهای خودتحریمی در روزگار پسابرجام
مالک شیخیزازرانی*: در طول تاریخ ستیزهجویی دولت آمریکا، استراتژی یانکیها در مقابل کشورهای قدرتمندی مانند ایران، هیچگاه فتح یکباره و حمله سریع نبوده است. همانگونه که در 8 سال دفاعمقدس نیز تجربه کردیم، دشمن برای فتح تهران ابتدا از محاصره آبادان، خرمشهر و شهرهای مرزی شروع میکند نه از قلب کشور. در موضوعات جنگ نرم نیز همین استراتژی قابل مشاهده است. به عنوان مثال در حوزه مد و لباس، چنانچه یک بررسی کوتاه داشته باشیم پروژه بیحجابی ابتدا از برداشتن چادر و جایگزین کردن مانتوهای بلند به جای چادر شروع میشود تا این تلاشها، به وضعیت اسفبار حجاب در جامعه امروز مبدل شود. درباره محاصره اقتصادی نیز وضعیت کشور با همین استراتژی از سوی آمریکا و اروپا دنبال میشود. برخلاف آنچه دولتمردان در معرفی برجام ابراز داشته و آنرا جایگزین تحریمها معرفی میکنند، به نظر میرسد «برجام» نیز خود بخشی از ادامه مسیر تحریمها بوده و نه جایگزین آن بهطوری که این روزها مسؤولان دولت نیز به جمع دلواپسان پیوستهاند و خود نیز شاکی آشی شدهاند که برای ملت پختهاند، چرا که برجام نهتنها تحریمها را لغو نکرد بلکه دیگر کشورها را نیز نسبت به همکاری با ایران مردد کرد. موضوعی که تلویحاً توسط آقای روحانی، رئیس قوه مجریه کشور در نشست اخیر سازمان ملل و مصاحبه با شبکه NBC به آن اشاره شد. اما در ادامه پروژه محاصره اقتصادی ایران، دشمن که با موضعگیریهای طرف ایرانی، آستانه تحمل دولتمردان «تدبیر و امید» را در حد پرتاب یک خودکار و فشارهای ایمیلی ارزیابی کرده است، قصد دارد تحریمها را به دست خود دولتمردان و با امضای آنها مشروعیت بخشد. جریانی که از FATF شروع شده و در روزهای اخیر با چند مورد دیگر نیز پیگیری میشود. گویی دشمن به مدلی دست یافته که به واسطه آن گام به گام به قلب اقتصاد ایران ضربه بزند. یکی از این موارد فروش هواپیماهای بوئینگ و ایرباس به ایران است که وزارت خزانهداری آمریکا، فروش بوئینگ و ایرباس به ایران را مشروط به این کرده که این هواپیماها به افراد و نهادهای ایرانی تحت تحریم آمریکا خدمات ندهند. با توجه به اینکه وزارتخانههای اطلاعات، دفاع و فرهنگ و ارشاد، سازمان صداوسیما، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ۱۸۲ فرد و نهاد ایرانی دیگر تحت تحریم آمریکا هستند، چنانچه طرف مقابل گمان ببرد این هواپیماها در اختیار این سازمانها و افراد قرار گرفته، در هر فرودگاهی امکان داشته باشد، این هواپیماها را متوقف و ضبط خواهد کرد. ادعای وزارت خزانهداری آمریکا به این معناست که دولت تدبیر و امید پذیرفته است این نهادها و افراد به دلایلی که آمریکاییها مدعی هستند، محکوم بوده و قادر به ارائه خدمات هوایی به آنها نیستند. همانگونه که چندی پیش در ماجرای FATF نیز قرارگاه خاتمالانبیا با مشکلاتی در مراودات بانکی از سوی بانکهای داخلی مواجه شد. این موضوع تلویحاً به این نکته اشاره دارد که دولتمردان تدبیر و امید پذیرفتهاند نهادهایی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به دلایلی که آمریکاییها مدعی آن هستند، باید به انزوای اقتصادی و سیاسی کشیده شوند. یعنی ما پذیرفتهایم موسسات، سازمانها و افراد تحریمشده توسط آمریکا باید تحریم میشدهاند و در این صورت قرارگاه خاتمالانبیا(ص) بهعنوان یکی از استوانههای اقتصادی کشور باید منزوی شود و سپاه قدس نیز که امنیت این روزهای کشور را مدیون آنها هستیم باید تحریمها را امروز به دست دولت ایران بپذیرد. آنگاه است که مالک اشترهای زمان، در چند قدمی خیمه معاویه باید شمشیرها را غلاف کنند و بازگردند. حکایت تاسفباری که نمونه آن را در ماجرای صفین خواندهایم. حکایت جنگی که دشمن در بین خواص بیبصیرت حکومت حضرت امیرالمونین علی علیهالسلام نفوذ کرد و با تدبیر حکمیت، مالک اشتر را مجبور کرد بهخاطر مذاکرهای که پایانش شکست بود، از پیروزی حتمی منصرف شود. اما گام بعدی در پیشروی این روزهای دشمن، تصمیم مضحک مجلس نمایندگان آمریکاست که هفته گذشته لایحهای را تحت عنوان «ماده شفافیت داراییهای مقامات ایران» با هدف مشخص کردن چگونگی استفاده داراییهای ایران برای تامین مالی تروریسم(!) تصویب کرد. در این میان جمهوریخواهان که این روزها با اوج گرفتن ترامپ و بیماری نامزد دموکراتها، پیروزی خود در انتخابات آینده آمریکا را حتمی میدانند، بیش از بقیه گرد و خاک به راه انداختهاند. بهطوری که «جب هنسیرلینگ» نماینده جمهوریخواه اهل تگزاس در رابطه با این قانون جدید گفته: «این قانون برای ما نقش حیاتی دارد تا به روشنی از داراییهای مقامات ایران باخبر باشیم». اینکه این لایحه چقدر عملیاتی باشد و طبق گفتههای رسانههای آمریکایی، اوباما آن را وتو کند یا نکند، مهم نیست. مهم این است که طرف مقابل آنقدر میدان را بدون مبارز دیده است که حالا جرأت چنین گستاخیهایی را به خود میدهد. دولت اوباما اگر هیچ دستاوردی برای خود ثبت نکرده باشد، همین که مدلی را به جمهوریخواهان برای رویارویی با ایران معرفی کرده است، خدمت بزرگی است که جمهوریخواهان نیز باید بخاطر آن از اوباما تشکر کنند. مدلی که آنها را در محاصره اقتصادی ایران به این سمت سوق میدهد که برای کشتن یک موجود زنده در آب جوش، کافیست آن موجود را در آب سرد قرار داده و دما را نقطه به نقطه تا صد درجه بالا ببریم و لازم نیست آن را یکباره در آب صد درجه فروببریم. ارسال به دوستان
هزینههای تمدید را چه کسانی باید بدهند!
حسن روانشید*: هر آنچه از آغاز سال 92 به دوش مردم تحمیل شده و تاکنون ادامه یافته، چیزی نیست جز هزینه تکرار تاریخ که یکی با شعار سردار سازندگی و دیگری با عنوان زندهباد دشمن من و سومی با کلام تدبیر و امید به سوی جامعه آمدند و هرکدام پس از چندی شعارهای خود را از یاد برده و به راهی رفتند که از ناکجاآباد سر درآورد! در دوران طلایی پس از پایان دفاعمقدس، هم مردم باانگیزهتر بودند و هم آلودگیهای اقتصادی کمتر، در این فاصله دروازهها به روی منفعتطلبانی که طعم جنگ نابرابر را نچشیده بودند باز شد و در اندک زمان کسانی که هیچگونه سهمی در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی و پیروزی دفاعمقدس نداشتند خود را به کارهای کلیدی و اقتصادی کشور چسباندند و هر آنچه توانستند زالووار آن را مکیدند! از تسهیلات بانکی به نحو نامطلوب سوءاستفاده کرده و برای بازگرداندن اصل آن نیز شعبدهبازی راه انداخته و ننهمنغریبم درآوردند! بعضیها هنوز هم اصل و فرعش را بدهکارند! آنها 4 سال اول را به نرمی میگذراندند و تا توانستند سفرهها انداختند و رضایتمندی تراشیدند تا بتوانند از فیلتر 4 سال بعدی راحت بگذرند! نیمه دوم بازی را سرمربیان اداره میکنند، در این راند، دیگر خبری از آن بذل و بخششها نبود، چراکه بازی سیاسی نیمه سوم ندارد و باید هر آنچه در مخیله میدود برای اجرا روی کاغذ آورد، بنابراین شمشیرها را از رو بسته و یکصدوهشتاد درجه تغییر ماهیت میدهند! این بدعت نابجا، برداشتی ناشیانه از سیاستهای غرب بود و چنان به کام بعضی خوش آمد که به سنت تبدیل شد و ادامه یافت و این استمرار با خود هزینههای سنگینی به همراه داشت و بالطبع بار این مخارج روی دوش جامعهای بود که نمیخواست و هرگز نمیخواهد چشم پلشتان غرب را شادمان ببیند! اما توان و تحمل اقتصادی و فرسایش نیز حد و حدودی دارد. فنر را اگر زیادتر از مقاومتش بکشند قطعاً پاره خواهد شد، بنابراین ادامه این فشار مضاعف میتواند جسم و روح جامعه که همه انرژی خود را از دست داده مضمحل کند. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|