|
اخبار
«نفس» برای تنوع نیاز بود ارسال به دوستان
رویدادها
خداحافظی مدیری از دورهمی ارسال به دوستان
نگاهی به رمان «بیکتابی» اثر محمدرضا شرفیخبوشان
واقعگرایی در مرثیهای سهمگین
محمدرضا وحیدزاده: «بیکتابی» کتاب هولناکی است؛ مرثیهای است سهمگین در سوگ دورهای شگفت از تاریخ این سرزمین. داستان فروریختن ناگهانی یک تمدن در پایان تاریخ خویش است؛ زمانی که از سالهای سال پیش موریانههای خیانت و دروغ و فریب و حرص و جهل و طمع و کاهلی، ایران اواخر قاجار را از درون پوسانده و جز پوستهای پوک و در آستانه فروپاشی چیزی از آن باقی نگذاشته بود؛ نهیبی رعبانگیز بر تصویر کارتپستالی و نوستالژیک قاجار در ذهن خواننده. این اثر درباره «بیکتابی» است. درباره بیتوجهی یک ملت به کتاب خود؛ رویگردانی از اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا. درباره خشم دیو قرطاس است از این اعراض و عزمش برای کین کشیدن از قومی که کتاب خویش را فراموش کرده است. داستان از تلاشهای یک عتیقهچی برای رسیدن به کتابهای خطی نفیسی آغاز میشود که به بهانه ضعف حکومت مرکزی و تهاجم قوای بیگانه، از گوشه و کنار کتابخانههای شاهی و پستوها و اندرونیهای خانههای مردم به قصد تاراج بیرون میآید و دست به دست دزدان و دلالان میشود تا نهایتاً در کیف مستر یا صندوق موسیویی آرام بگیرد. نویسنده در این کتاب به موازات روایت یغمای سرمایههای مادی و معنوی یک ملت، سری هم به قائله عبرتانگیز مشروطهخواهی و مبارزات مردم برای احیای حق تعیین سرنوشت خود میزند. ارسال به دوستان
وقتی هنرمندان ناامید از مسؤولان سینمایی به یاری هم میشتابند
نعمتالله جور دولت را کشید
بهرغم اقبال مردم، منتقدان و اهالی رسانه به فیلم سینمایی «ویلاییها» در جشنواره فیلم فجر، این فیلم نتوانست موفقیتی مطابق انتظار در اکران عمومی را رقم بزند. تنها در هفته چهارم اکران این فیلم بود که خبرها از به اتمام رسیدن اکران ویلاییها بر پرده سینما حکایت داشت. حوزه هنری با اختصاص سالنهای معدود به این فیلم و اختصاص 2 برابر این ظرفیت به فیلم «نهنگ عنبر» در کنار رویکرد عجیب صداوسیما نسبت به این فیلم سهم زیادی در جلوگیری از رونق ویلاییها داشتند. ارسال به دوستان
واکاوی میراث ۱۵ خرداد در ادبیات
خیزش ادبی نسل نو نویسندگان انقلاب
نسل نو نویسندگان انقلاب در خیزشی بزرگ سعی دارند با نگاه به ذات حقیقی ادبیات، آن را به خدمت درآورده و مظروف موردپسند خود از مهمترین بزنگاههای انقلاب را بر آن استوار کنند. ۵۴ سال از قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ گذشته است. رویدادی که منجر به در خون غلتیدن مردمان زیادی در ایران شد؛ مردمانی که تنها جرمشان اعتراض به بازداشت ولی فقیه عصرشان بود و تنها پاسخی که دریافت میکردند گلوله داغ بود. ۵۴ سال پس از این حادثه و بعد از گذر5 نسل بر این حادثه، برای مرور یا یادآوری آن در اذهان نسلهای مختلف بویژه نسل جوان انقلاب چه منابع مکتوبی در اختیار ماست؟ چه اتفاقی رخ داده که حوادثی جریانساز مانند ۱۵ خرداد سال۴۲ کمتر نمودی در ادبیات داستانی ایران داشته است؟ به گزارش مهر، دکتر محمد حنیف، نویسنده و منتقد در پاسخ به این سوال میگوید: پایههای ادبیات داستانی ایران زمانی ریخته شد که تفکرات دینی و انقلابی در ایران چندان پررنگ نبود. در واقع در منازعه میان مشروطه و مشروعهخواهان در عصر قاجار، مشروطهخواهان توانستند حرف خود را بر کرسی بنشانند و تفکر خود را مورد پذیرش جامعه و طبقه میانی آن و نیز روشنفکران واقع کنند. ادبیات داستانی مدرن در همین ایام ظهور میکند و بلافاصله پس از تولد خود در ایران، با پدیدهای بزرگ با عنوان انقلاب اکتبر یا انقلاب کمونیستی مواجهه میشود و بشدت از آن تاثیر میپذیرد. این نویسنده که در کارنامه خود اثری مانند «کلاه جادویی و مجسمه مسی» در ژانر ادبی انقلاب را نیز دارد در ادامه به بزنگاه دیگری در اینباره اشاره کرده و میگوید: یکی دیگر از واقعیتهای موجود درباره ادبیات ایران این بود که در سالهای متمادی اعتماد این پدیده توسط قشر مذهبی جامعه جلب نمیشود و در مقابل ملیگرایان و سوسیالیستها آن را به سمت خود جذب میکنند به همین خاطر است که در ادبیات ایران پیش از انقلاب معدود آثاری مانند سووشون داریم که در آن نویسنده به پدیدهای مانند عاشورا توجه میکند. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|