|
همزمان با افزایش انتقادات به عملکرد دولت اصلاحطلبان پروژه حزبی استعفای رئیس جمهور را مطرح کردند
با روحانی تا قبل از 1400!
«با روحانی تا 1400» را شاید بتوان رایجترین شعار انتخاباتی حامیان رئیسجمهور در اردیبهشت سال 96 دانست، شعاری که مکمل «در نیمه راهیم، به عقب برنمیگردیم» بود و نوعی دلالت بر پیوستگی یک مسیر جدید را به ذهن مخاطبان خود متبادر میکرد. این پیوستگی تا جایی ادامه پیدا کرد که در تجمع حامیان روحانی دستنوشته «با روحانی تا 1400- با جهانگیری تا 1408» نیز به چشم میآمد.
با همه این اوصاف اما بدبینترین حامیان دولت هم در جشن پیروزی منتخبشان تصور نمیکردند روزی مهمترین فعالان سیاسی حامی او فاز «استعفا»ی روحانی را کلید بزنند و کنارهگیریاش تا قبل از 1400 را بهعنوان بخشی از راهکارهای برونرفت از وضعیت موجود برشمرند.
ایده استعفای دولت به شکل جدی نخستینبار در مصاحبه چندی پیش سعید حجاریان با ارگان مکتوب دولت کلید خورد تا این تحلیلگر اصلاحطلب از سلاح استعفا همانند سال 82 برای تحمیل نظرات خود به نظام سیاسی استفاده کند. حجاریان در بخشی از گفتوگوی خود با «ایران ماه» گفته بود: «چنانکه میدانیم همه اعضای کابینه مسؤولیت مشترک دارند و باید قوه مجریه را به پیش برانند. اگر عقل جمعی کابینه و نظرهای کارشناسی، مذاکره را توصیه کند و مذاکره را مثلا به استعفا گره بزند و حتی رضایت جمعی از نمایندگان مجلس را هم جلب کند، همان عمل نادرست، موجه میشود. زیرا پس از مذاکره احتمالی روحانی- حتی بدون استجازه- که ممکن است هر عاقبتی را در پی داشته باشد، هزینهها سرشکن شده است».
هرچند سخنان حجاریان در فضای سیاسی و رسانهای بازتاب زیادی پیدا کرد اما یادداشت اخیر «عباس عبدی» در روزنامه اعتماد و متعاقب آن مصاحبهاش با تریبون حزب اتحاد ملت ایران پرده از ایده فراگیر استعفای دولت در میان اصلاحطلبان برداشت. عبدی که خود از جدیترین حامیان انتخاباتی روحانی در سالهای 92 و 96 بوده است، در بخشی از گفتوگوی خود با ماهنامه «صدا» حتی ایده تعطیلی و ناتمامی دولت را بهعنوان راهکار بخشی از کابینه نیز دانسته و میگوید: «این را هم اضافه کنم که این مطلب، موضوعی نیست که فقط من آن را مطرح کنم. برای نخستینبار در سطح برخی از وزرا، چنین ایدهای مطرح شده و دارند درباره آن فکر میکنند؛ برای اینکه ببینند چه باید کرد. برخی از وزرا هم به این نتیجه رسیدهاند که با ادامه این حد از تنش، دیگر کاری نمیشود کرد. شنیدهام که معاون اول رئیسجمهور هم، کموبیش به چنین فکری رسیده است. اینکه جزئیات امر چه باشد، بحث دیگری است. اینکه این حملات موضوع جدیدی نیست، درست است و در همه دولتها بوده اما ماهیت آن متفاوت و در مرحله تبدیل کمیت به کیفیت است. مرحلهای میرسد که دیگر نمیتوانیم مطابق گذشته، داوری و تحلیل کنیم».
وی همچنین در بخشی دیگر از این گفتوگو با تجویز استراتژی دفع مسؤولیت بهعنوان راهکار موجود اصلاحطلبان در مواجهه با دولت گفت: «اصلاحطلبان که اصولا فکر نمیکنم در این قضیه دارای اثر باشند. تنها کاری که اصلاحطلبان میتوانند بکنند، این است که بگویند ما اصلا حامی روحانی نیستیم، کاری به او نداریم و او هم، هر کاری میخواهد بکند. البته اگر چند تن از وزرا و به طور مشخص، آقای جهانگیری این ایده را جدی بدانند و دنبال کنند، به طور قطع، این اتفاق به شکلی خواهد افتاد. اما اینکه طرف مقابل تا چه حد مساله را جدی بگیرد، نمیدانم. یکی از بدبختیهای جامعه ایران این است که در برابر خیلی از رخدادها و واقعیتها، واکنش نشان نمیدهد».
* ما با هم نیستیم
استراتژی «دگریسازی» و فرار از همسرنوشتی با دولت را میتوان ثابتترین رویکرد این روزهای اصلاحطلبان در مواجهه با نارضایتی عمومی نسبت به حسن روحانی و دولتش توصیف کرد؛ رویکردی که به نسبت میزان رادیکال شدن نارضایتیها از دولت بیش از پیش نمود رادیکالی به خود میگیرد. ایده استعفای دولت که عبدی ادعای وجود آن را در بدنه دولت نیز مطرح میکند پیش از هر چیز نشان از اجماعی کامل در شکست پروژه اجرایی دولت در سطوح مختلف دارد. اذعان عبدی به آنکه «فقط من ماندهام که چرا آقای روحانی این کار(استعفا) را نمیکند؟ شاید یک دلیل آن، این باشد که هنوز امیدوار است طرح مکرون یا مشابه آن را به جایی برساند و تا حدی از زیر فشار بیرون بیاید» نیز موید همین نکته است که باور نسبت به عدم توانایی در حل معضلات به نزدیکترین و وفادارترین حامیان دولت نیز رسیده است و آنها بیشترین تلاش خود را مصروف آن کردهاند که با بهوجود آوردن چنین گزارههایی جدایی سیاسی خود از دولت و عدم پذیرش نتایج عملکرد آن را پیش ببرند. فقدان نگاه ملی و تاکید حداکثری بر وجهه اجتماعی جناح سیاسی خود از مهمترین مسائل مشهود در طرح ناتمام گذاشتن دولت در فضای نامطلوب فعلی است که بیش از هر چیز خود را در نیت طرحکنندگان این ایده نشان میدهد. سابقه پیشنهاد «خروج از حاکمیت» توسط عباس عبدی در دوره حکمرانی دولت اصلاحات و پیشنهاد «استعفای دولت» در دوره حکمرانی دیگر دولت مورد حمایت وی آن هم در 2 برههای که فارغ از سقوط اجتماعی این دولتها کشور در شرایط حساسی قرار داشت، نشان از فرار برای عدم پاسخگویی و مسؤولیتناپذیری به قیمت ضربه خوردن مصالح ملی است.
***
عارف: باید مسؤولیت حمایت از دولت را بپذیریم
در میان مواضع این روزهای اصلاحطلبان و تلاششان برای مطرح کردن و پیگیری طرح «دولت ناتمام» که در قالب پیشنهاد استعفای روحانی بیش از پیش خود را نمایان کرده است، محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید و شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان اما موضعی متفاوت اتخاذ کرد و با قبول مسؤولیت اصلاحطلبان در حمایت از دولت روحانی، بار دیگر ترجیح داد به حمایت از عملکرد دولت بپردازد. عارف در بخشی از مصاحبه اخیر خود با ایسنا گفت: آقای روحانی هیچگاه نگفته اصلاحطلب است. اصلاحطلبان در دولت حضور دارند منتها اینکه حضورشان تاثیرگذار بوده و توانستهاند از منش و روش اصلاحطلبانه خود در پیگیری امور استفاده کنند، موضوعی است که باید در محافل نخبگان و دانشگاهها مورد بحث قرار گیرد. صرف اینکه وزیری وابسته به جریانی سیاسی است نمیتوان گفت که آن وزیر منویات آن جریان را دنبال میکند. رئیس فراکسیون امید افزود: شرایط در سالهای ۹۲ و ۹۶ به گونهای پیش رفت که اصلاحطلبها پشت آقای روحانی آمدند، این حمایت به آن معنا نیست که دولت فعلی اصلاحطلب است، البته ما هم باید مسؤولیت حمایت از دولت را بپذیریم. در عین حال فکر میکنم درباره این دولت مقداری سیاهنمایی میشود، چون کارهای خوبی در توسعه زیربناها، بهبود وضعیت مناطق محروم و بهداشت و درمان انجام داده است. وی با بیان اینکه دولت باید به طور شفاف عملکردش را برای مردم توضیح دهد، افزود: با وجودی که دولت کمترین تعامل را با فراکسیون امید داشته اما تلاش کردیم نقد مشفقانه کنیم. بزرگترین مشکل این دولت این است که با مردم حرف نمیزند؛ باید توضیح دهد درآمد نفت در سال ۱۳۹۱حدودا ۱۱۰ میلیارد دلار بوده که یکمرتبه به ۱۲ میلیارد دلار میرسد. امیدواریم در یک سال و نیم باقیمانده دولت این رویه را اصلاح کند.
ارسال به دوستان
رئیس سازمان توسعه روابط اقتصادی، فرهنگی و زیارتی ایران و عراق خبر داد
ثبت جهانی موکبهای اربعین حسینی در یونسکو
رئیس سازمان توسعه روابط اقتصادی، فرهنگی، سیاحتی و زیارتی ایران و عراق از ثبت جهانی موکبهای پیادهروی اربعین حسینی در سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) خبر داد. حسن پلارک در گفتوگو با مهر اظهار کرد: موکبهای پیادهروی اربعین حسینی در سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) ثبت جهانی شد. ارسال به دوستان
«وطن امروز» وعدههای دولتیها را بررسی میکند
یک ماهگی بنزین گران
* اجناس گران شده، سهمیه بنزین تاکسیهای اینترنتی واریز نشده و مردم از روش پرداخت بسته معیشتی راضی نیستند
اصلیترین دغدغه مردم پس از شنیدن خبر گرانی بنزین، تسری این افزایش قیمت به دیگر کالاها بود؛ اتفاقی که اغلب کارشناسان اقتصادی آن را محتمل میدانستند اما دولتیها بنای نفی کلی آن را داشتند. در اینباره وزیر صمت با تاکید بر اینکه پس از افزایش قیمت بنزین هیچ فروشندهای اجازه افزایش قیمت کالاها را ندارد، گفته بود: اگر در هفتههای گذشته مصوبهای برای افزایش نرخ برخی کالاها هم داده شده باشد، همه را امروز باطل میکنم و از امروز به بعد اجازه هیچگونه افزایش قیمتی به بهانه افزایش نرخ بنزین نمیدهیم. رضا رحمانی افزوده بود: ذخایر کالاهای ما در بهترین حالت ممکن است. افزایش قیمت بنزین روی قیمت تمامشده کالاها از نظر تولید، تقریبا اثر ناچیزی دارد، زیرا قیمت این کالاها بیشتر متاثر از حملونقل بوده و عمده حملونقل نیز با سوخت گازوئیل انجام میشود که دولت هیچ تغییری در نرخ آن نداده است. اما اظهارات رحمانی برای کنترل قیمت کالاهای مصرفی کافی نبود و حالا قیمتها در یک ماهگی طرح گرانی و سهمیهبندی بنزین رشد داشته است. نکته قابل توجه اینجاست که این رشد قیمتی به صورت معقول و منطقی هم رخ نداده است. طبق گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی قیمت بنزین تا 5 درصد روی کالاهای مصرفی میتواند تاثیر داشته باشد اما قیمتها بیش از این رشد کرده است. بنا بر این گزارش، صیفیجات و سبد غالب میوه کشور پس از گرانی بنزین بیش از 50 درصد افزایش بها داشته و در طرف دیگر بازار خودرو هم شاهد افزایش قیمت بوده است. در این بین یکی از شاخصهای اصلی بازار در کشور یعنی قیمت ارز هم افزایش داشت. قیمت هر دلار آمریکا در بازه یک ماهه گذشته از طرح گرانی بنزین بیش از 2000 تومان افزایش پیدا کرد؛ البته باید توجه کرد تمام عوامل افزایش قیمت دلار مربوط به بنزین نیست اما بخش قابل توجهی از آن را میتوان مربوط به گرانی بنزین دانست به طوری که عبدالناصر همتی، رئیسکل بانک مرکزی هم شوک قیمتی گرانی بنزین را یکی از عوامل افزایش قیمت ارز خوانده بود. مقام معظم رهبری هم در اینباره ضمن هشدار به مسؤولان از آنها خواستند مانع از افزایش قیمت کالاها شوند و فرمودند: «حالا من دیروز دیدم در تلویزیون که بعضی مسؤولان محترم آمدند گفتند ما مراقبیم این افزایش قیمت موجب افزایش قیمت اجناس و کالاها نشود؛ خب! بله این مهم است، چون الان گرانی هست، بنا باشد باز اضافه بشود گرانی، خب! این برای مردم خیلی مشکلات درست میکند، باید مراقبت کنند». البته بیان این نکته بسیار حائز اهمیت است که دولتیها هم برای کنترل قیمت اقداماتی انجام دادهاند اما اینطور که پیداست اقدامات انجام شده کافی نبوده و احتیاج به تحرک بیشتر سازمان حمایت مصرفکنندگان و بازرسان وزارت صنعت، معدن و تجارت و تعزیرات است.
* مردم ناراضی از بستههای معیشتی
گرانی بنزین در هر صورت محقق شد و دولت به مردم قول داد تمام درآمدهای ناشی از گرانی را به مردم بازگرداند. بستههای معیشتی عنوانی بود که برای این بازگشت درآمدهای گرانی انتخاب شد. در اولین گام دولتیها 16 میلیون نفر را از دریافت این بستهها حذف کردند؛ اتفاقی که بدون هیچ شفافیتی رخ داد.
دولت پیش از حذف این افراد هیچگونه توضیحی درباره دلایل حذف نداد و با فشار نمایندگان مجلس شورای اسلامی و رسانهها پس از یک هفته دلایلی را برای آن اعلام کرد. این اعلام دیرهنگام البته باعث بروز نارضایتی در مردم شد. از طرف دیگر اغلب شهروندان نسبت به دریافت نکردن بسته معیشتی خود اعتراض داشتند که دولت برای رفع این موضوع بلافاصله پس از واریز بستههای معیشتی اعلام کرد سرپرستان خانوارهایی که مشمول بسته نشدهاند و خود را واجد شرایط میدانند، میتوانند شماره ملی سرپرست خانوار خود را به یک کد دستوری ارسال کنند که در این صورت ظرف ۲۴ ساعت برای آنها کد رهگیری ارسال میشود. چند ساعت پس از انتشار این کد دستوری به دلیل حجم زیاد تقاضای مردم این سامانه با اختلال مواجه شد و از کار افتاد. البته به صورت کلی تشکیکی هم درباره رقم 60 میلیون دریافتکننده بسته معیشتی وجود داشت که دولتیها هیچ سندی برای اثبات این تعداد ارائه نکردند. با گذشت یک ماه از گرانی بنزین، غلامرضا پناه، معاون توسعه مدیریت وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی آخرین رقم معترضان را ۶ میلیون نفر اعلام کرده است. سوال اینجاست که بستههای معیشتی به چه نحوی پرداخت شده که تنها در گزارشهای رسمی 6 میلیون نفر اعتراض دارند؟
* غائله نابسامانیهای ادامهدار سهمیهبندی
پس از اعلام افزایش قیمت و 2 نرخی شدن بهای بنزین، شرکت اسنپ اعلام کرد به رانندههای خود سهمیه بنزین اعطا میکند. ژوبین علاقبند درباره فرمول و میزان این سهمیه گفت: سهمیه تخصیصیافته مابهالتفاوت ریالی قیمت بنزین آزاد با قیمت پایه بر اساس پیمایش هفتگی رانندگان در مجموع تاکسیهای آنلاین است. پیمایش رانندگان بر اساس کیلومتر طیشده از زمان قبول درخواست سفر تا پایان سفر محاسبه میشود. شرط تخصیص بنزین سهمیه پیمایش حداقل ۴۷ کیلومتر در هفته در مجموع تاکسیهای آنلاین است و سقف پیمایش مورد قبول برای تخصیص سهمیه ۱۰۰۰ کیلومتر در هفته، با مبنای هر ۱۰۰ کیلومتر 7 لیتر است. بدین ترتیب سقف سهمیه تخصیصیافته به هر راننده تاکسی اینترنتی ۷۰ لیتر در هفته برای خودروهای تکسوز و ۴۲ لیتر در هفته برای خودروهای دوگانهسوز است. این سهمیه مازاد بر ۶۰ لیتر سهمیه ماهانه هر خودرو است.
وی افزود: معیار تخصیص سهمیه بنزین تاکسیهای اینترنتی بر اساس پیمایش هفتگی رانندگان این سامانههاست. این سهمیه در قالب اعتبار به کارت بانکی هر راننده واریز میشود و در اختیار تاکسیهای اینترنتی قرار نمیگیرد. این اعتبار تنها برای خرید بنزین و در جایگاههای سوخت قابل استفاده است. طبق مصوبه تعیینشده رانندگان تاکسیهای اینترنتی بهازای هر ۱۰۰ کیلومتر ۷ لیتر بنزین دریافت میکنند.
مدیرعامل اسنپ عنوان کرد: پیگیریهای مدیران تاکسیهای اینترنتی مؤثر واقع شده و سهمیه 8 روز نخست واریز شده و بعد از طی شدن فرآیندهای اداری بین 3 سامانه ثبت اسناد، ناجا و بانک مرکزی، طبق روال هفتگی واریز اعتبار خرید سوخت انجام میشود. افرادی که مدارکشان دارای نقص اطلاعاتی بود، تا زمان رفع نواقص مربوطه سهمیه بنزینشان محفوظ میماند.
با وجود این بسیاری از رانندگان این شرکت معتقدند چنین هزینهای به آنها اختصاص نیافته است. در این شرایط بسیاری از رانندگان از این وضعیت ناراضی هستند. برخی رانندگان تاکسیهای اینترنتی از واریز نشدن سهمیه به حسابشان میگویند.
علاوه بر این اخیرا هم خبری منتشر شد مبنی بر اینکه تاکسیهای ون درونشهری که مسؤولیت جابهجایی و حملونقل عمومی مسافران را در شهرهای بزرگ از جمله تهران به عهده دارند، با پایان یافتن سهمیه بنزین خود دست از کار کشیده و انبوه مسافران را در بلاتکلیفی قرار دادهاند. بر اساس طرح سهمیهبندی بنزین سهمیه سوخت تاکسی ون شهری بنزینسوز به 600 لیتر و تاکسی ون شهری دوگانهسوز هم به 250 لیتر افزایش یافت. اما با گذشت کمتر از یک ماه از اجرای این طرح رانندگان تاکسیهای خطی ون با بیان اینکه سهمیه بنزینشان تمام شده و از سویی اجازه افزایش کرایه را ندارند، از جابهجایی مسافران درونشهری امتناع کرده و دست از کار کشیدهاند.
* تمام درآمدهای حاصل از گرانی بنزین به مردم میرسد؟
در حال حاضر مصرف بنزین معادل 97 میلیون لیتر در روز است که نیمی از آن صرف مصارف شخصی و نیمی دیگر صرف خدمات میشود. بر اساس الگوی جدید سهمیهبندی، 17 میلیون خودروی شخصی با سهمیه روزانه 2 لیتر و موتوسیکلتهای شخصی با سهمیه روزانه 83/0 لیتر، مجموعا 37 میلیون لیتر از بنزین 1500 تومانی استفاده خواهند کرد. از طرفی چنانچه 2 ثلث از مصارف خدماتی، از بنزین سهمیهای بهرهمند شود، مقدار مصرف بنزین سهمیهای در کل کشور معادل 70 میلیون لیتر در روز خواهد بود. طبق الگوی رخ داده در کاهش مصرف سوخت در 3 هفته سپری شده از سهمیهبندی و گرانی بنزین، تاکنون روزانه 20میلیون لیتر مصرف بنزین کاهش یافته و به حدود روزانه 78 میلیون لیتر رسیده است. این در حالی است که در آینده نزدیک شاهد کاهش بیشتر مصرف هم خواهیم بود، زیرا اولا بخشی از مصرف شتابزده برای ترس از حذف سهمیه کارت از بین رفته است و از سوی دیگر شاهد اقبال فراوان مردم به مصرف CNG هستیم. این یعنی به احتمال قوی کاهش مصرف بنزین برای هر روز به بیش از 20 میلیون لیتر خواهد رسید. با در نظر گرفتن کاهش مصرف روزانه 20 میلیون لیتر بنزین و 120 روز باقیمانده از سال جاری و قیمت 5 هزار تومانی هر لیتر بنزین فوب خلیجفارس میتوان گفت دولت از صادرات بنزین در این مدت 12 هزار میلیارد تومان درآمد خواهد داشت که هیچ محلی برای هزینه کرد آن اعلام نشده است. دولت پس از یک ماه در این باره به افکار عمومی پاسخ نداده است.
* هیچکس مسؤولیت را قبول نمیکند
منفیترین موضوعی که میتوان پس از گذشت یک ماه از گرانی بنزین بیان کرد نپذیرفتن مسؤولیت شیوه این کار است. با وجود نقدهای فراوانی که در شیوه و زمان سهمیهبندی بنزین مطرح است هیچکس مسؤولیت و تبعات آن را نمیپذیرد. رئیسجمهور میگوید از زمان اجرای آن خبر نداشته، وزیر کشور معتقد است صداوسیما در شیوه اطلاعرسانی قصور داشته و اصلیترین چهره اجرایی این طرح یعنی بیژن نامدارزنگنه میگوید بخوبی طرح را اجرا کرده، در این وانفسا موضوع استیضاح وزیر نفت هم مطرح است که با گذشت یک ماه از آن هنوز رئیس کمیسیون انرژی آن را به هیأترئیسه مجلس شورای اسلامی تقدیم نکرده است.
******
علی گلمرادی، عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز»:
به جای گرانی بنزین راههای بهتری برای تأمین بودجه بود
* مجلس 7 بار با گرانی بنزین مخالفت کرد
* کمکهای معیشتی هیچ کمکی به مردم نمیکند
* اطلاعات جامعی درباره گرانی بنزین به شورای هماهنگی سران قوا داده نشده بود
- شما عضو کمیسیون انرژی هستید، در این یک ماه چرا سؤال از وزیر نفت با وجود قانع نشدن نمایندگان تبدیل به استیضاح نشده است؟ اگر شده چرا تقدیم هیأترئیسه نمیشود؟
در جلسه سومی که استیضاح آقای زنگنه بررسی شد، به دلیل اینکه خیلی از اعضای کمیسیون انرژی نبودند به صورت عملی جلسه رسمی نبود ولی طراحان سؤال بویژه آقای امیرآبادی به عنوان نماینده استیضاحکنندگان در جلسه حضور داشتند. آقای وزیر هم درباره بیشتر سؤالات توضیح داد، در نهایت اما استیضاحکنندگان در 3-2 محور قانع نشدند و تقاضا شد که این موضوع در صحن مطرح شود. به تبع آن تعدادی از دوستان مثل آقای نعمتی و 2 نفر دیگر نظرشان این بود که باید کمیسیون به حد نصاب برسد و اکثریت تأیید کنند سپس به صحن برود. این حقیقتاً برای همه مبهم بود؛ یعنی خیلی صریح هم رئیس کمیسیون، هم آقای امیرآبادی و هم دوستان به شکلی واقف نبودند به اینکه قانون چه میگوید.
- یعنی کمیسیون میتواند استیضاح را لغو کند؟
خیر! نمیتواند. اما منظور این است که استیضاح با چه روشی باید به صحن برود. در این مورد این ابهام بود، به طوری که هم خود آقای امیرآبادی و هم دوستان ما در کمیسیون انرژی به صورت صریح نظر واحدی در این رابطه نداشتند.
- ممکن است تصمیم کمیسیون انرژی، استیضاح نباشد؟
بعید است. نه، چنین چیزی امکان ندارد. وقتی حداقل 15 نفر از نمایندگان مجلس طرح استیضاح را مطرح کردهاند فرآیند باید طی شود و بعد در این فرآیند احتمال دارد برخی نمایندگان قانع شوند و تعداد نمایندگان استیضاحکننده از حد نصاب بیفتد.
- با توجه به شرایط کنونی احتمال دارد این 15 نفر کمتر شوند؟
نه! بعید است.
- نظر کلی شما درباره گرانی بنزین چیست؟ آیا نمایندگان با آن موافق بودند؟
وزارت نفت حداقل در 4 جلسه موضوع افزایش قیمت بنزین را در کمیسیون انرژی مطرح کرد اما ما بشدت با این موضوع مخالفت کردیم. میخواهم بگویم به عنوان یک کمیسیون تخصصی در اینباره هیچ نظر مساعدی برای افزایش قیمت بنزین مطرح نشد. 2 بار هم در صحن علنی موضوع گرانی بنزین مطرح شد که یک بار آن تقریباً 10 روز قبل از اجرای طرح شبانه دولت بود. در هر 2 مورد هم مخالفت شد. بعد موضوع به جلسه غیرعلنی رسید که در این جلسه هم موضوع رد شد. البته در تمام مواردی که گفته شد برخی نمایندگان برای اجرای سهمیهبندی نظر مساعد داشتند ولی نظر جمعی این نبود.
- اما در هر صورت قانون اجازه مشروط گرانی بنزین را به دولت میداد.
در بحث قیمتگذاری بر اساس ماده 39 برنامه ششم توسعه مجوزی به دولت داده شده که طبق آن با برنامه سالانه یعنی بر اساس بودجه و با رعایت ملاحظات اجتماعی و اقتصادی اصلاح قیمت بنزین اجرا شود. از سال 95 که برنامه ششم توسعه اجرایی شد، دولت هر پیشنهادی برای افزایش قیمت بنزین میداد ما اجرا نمیکردیم. علت هم ملاحظات آن بود و دلیل مخالفت هم شرایط کشور بود. ما بر اساس این ملاحظات اجازه نمیدادیم به دولت؛ تا الان هم ندادهایم. خود مجلس به خاطر همین ملاحظات مانع آن قانون شد؛ اما یک ماه پیش دولت با این استدلال که ما میتوانیم این کار را بکنیم، از طریق سران قوا طرح خود را اجرا کرد و مجلس را عملاً دور زد. البته برای سران قوا اطلاعات جامع نداده بودند.
- کمکهای معیشتی جبرانکننده گرانیهاست؟
دولت نباید بر مردم منت بگذارد؛ چون عملاً این پرداختی هیچ کمکی به معیشت مردم نمیکند، چرا که افزایش قیمت اجناس و مایحتاج خانوادهها ناشی از افزایش قیمت بنزین به اندازهای است که تورم ناشی از آن، کل این مبلغ را بیاثر و حتی وضعیت معیشتی مردم را بدتر از قبل میکند. درست است که پول بیشتری به دست مردم میرسد اما قیمتها بیش از این مقدار افزایش مییابد. البته دولتیها پوپولیستی با این موضوع برخورد کردند؛ میخواستند بگویند ما چارهای نداریم. نیت آنها هم این نبود که یارانه پرداخت کنند ولی مجبور شدند. یعنی دولت به خاطر بودجه غیرکارشناسی، گرفتار کسری بودجه شده بود. مجبور شد بنزین را گران کند و مبلغی به مردم پرداخت کند.
- شرایط سوختهای جایگزین را چگونه میبینید؟ در ساخت پالایشگاه در چه شرایطی قرار داریم؟
یکی از نقاط قوت مجلس در موضوع بنزین، طرح موضوع احداث پالایشگاهها و پتروپالایشگاههاست. البته از نظر ما دولت در تهیه و تنظیم آییننامه اجرایی این طرح کوتاهی کرده است. اگر این طرح اجرا شد و ظرفیت پالایشی کشور رشد کرد، چندین مزیت برای کشور دارد؛ یکی اینکه کمک میکند کشور از خامفروشی فاصله بگیرد. مزیت دوم آن است که میتوانیم این تحریمها را راحتتر دور بزنیم. مزیت سوم ایجاد اشتغال به عنوان یک موضوع اساسی است. چهارم اینکه بشدت به کاهش و کنترل تورم کمک میکند. برای اینکه ما در این طرح گفتیم که این پالایشگاهها و پتروپالایشگاهها با سرمایههای مردم ساخته شود. یعنی بخش قابل توجهی از نقدینگی (که اکنون احتمالا به رقم 1800 هزار میلیارد تومان رسیده) جمع میشود. این کارها را دولت باید انجام میداد. برای اشتغال دغدغه ندارد، برای تولید دغدغه ندارد؛ نمیآید بگوید تولید باید در حوزه ارزش افزوده، در حوزه بانکداری و در نظام مالیاتی درست شود. نهتنها دغدغهای برای حل این موضوعات ندارد، بلکه به فکر این است که از ارزش افزوده چقدر عایدش میشود که صرف دولت کند! از بنزین هم همینطور. این یعنی فکر دولت و زحمت دولت این است که چگونه از این مملکت بدوشد برای اینکه خودش را نگه دارد. یعنی اصلاً برای دولت هیچ چیز مهم نیست. مسأله دولت فقط این است که چطور پول بگیرد و خرج دولت کند، خرج پیکرهاش کند. این یکی از دردهاست. دولت برای رفاه است، برای امنیت است، برای ایجاد سلامت است. دولت الان سلامت را به مخاطره میاندازد برای اینکه بتواند خودش را اداره کند، دولت محیط زیست را به مخاطره میاندازد برای اینکه بتواند هزینههایش را جبران بکند و حقوق کارکنانش را بدهد، تولید را مختل کرده که بتواند درآمدی داشته باشد و صرف خودش بکند، یعنی چه؟
- به نظر میرسد دولت طرح سهمیهبندی اخیر را هم برای جبران کسری بودجه اجرا کرد.
ما الان برای تأمین درآمد راهکارهای بسیار دیگری داریم. حقیقتا این تصمیمگیری برای بنزین را به سهم خودم یک شیطنت میدانم، برای اینکه ما فرار مالیاتی زیادی داریم. شما وقتی فرار مالیاتی را کنترل میکنید روی قیمت هیچ کالایی تأثیر ندارد یا تأثیرش ناچیز است. اصلا سوءاستفاده از آن نمیشود، یا مثلا اخذ عوارض یا مالیات از خانههای خالی؛ برخی صاحب 5 خانه خالی هستند. با اجرای مالیات بر خانههای خالی میتوان درآمدهای زیادی نصیب دولت کرد. یا با اصلاح ناوگان عمومی و اصلاح صنعت خودرو میتوان بخش زیادی از مصرف بنزین کشور را کاهش داد. امروز هستند کسانی که اگر دولت به آنها اجازه بدهد، در صنعت خودرو از تکنولوژی خارجی استفاده کنند. الان بحث خودروهای هیبریدی و برقی در دنیا مطرح است. الان با این شرایط آلودگی هوا، مردم تهران در سلامت زندگی نمیکنند. یعنی این وظیفه دولت است که محیطزیست را سالم کند. شما با اصلاح ناوگان حملونقل عمومی میتوانستید هم هزینه مردم را کم کنید، هم سلامت آنها را ارتقا دهید. مدیریت بر اساس اصول و قواعد، راحت است اما مسؤولان دولتی همیشه میخواهند تمام تقصیرات را متوجه بقیه کنند. دیدید! آقای روحانی تا برادرش را نگرفته بودند، هیچ مشکلی وجود نداشت، برادرش را که گرفتند، شروع کرده به افشاگری. من تعجب میکنم اینها مردم را چه حساب کردهاند؟ با خودشان چه فکری میکنند؟
- آقای زنگنه میگوید هر وقت از بابک زنجانی حرف میزنم، علیه من موضع میگیرند و تهدید میشوم؛ نظرتان در این باره چیست؟
دولت فرار به جلو میکند. این استراتژی را برای خودشان ترسیم کردهاند و با همین حرفهای بیربط زمان میخرند. زنگنه در دولت اصلاحات در راس مدیریت صنعت نفت کشور بود؛ باید گفت شما باعث این عقبماندگیها هستید. این مشکلات، این گرفتاریها کار شما بوده؛ شما گفتید یک میلیون و 200 هزار شغل ایجاد میکنیم، برای بازنشستهها فلان کار را میکنیم و... اینها را شما گفتید.
- جمعبندی شما درباره استیضاح آقای زنگنه چیست؟ آیا استیضاح در صحن مجلس رای میآورد؟
اظهارنظر در این موضوع به خاطر اینکه در این 3 سالونیم شاهد تصمیمهای عجیب و غریبی از سوی نمایندگان بودیم، سخت است. نمونهاش آقای شریعتمداری که نمایندگان وی را استیضاح کرده و از مدیریت وزارت صنعت کنار میگذارند؛ بعد به همین شخص برای اداره وزارت رفاه رأی میدهند! این برای مجلس خیلی بد است. همین اتفاقات برای آقای زنگنه هم متصور است. یعنی مشخص نیست در استیضاح آقای زنگنه چه اتفاقاتی بیفتد. حقیقتا در این دوره هم دولت، هم مجلس ناکارآمد بودند؛ از این جهت که انتظارات مردم برآورده نشد. مسؤولیت این انتظارات هم با دولت و مجلس است. مجلس بعضی وقتها از دولت حمایت احساسی و سلیقهای و کورکورانه میکند، در بعضی جاها هم برعکس عمل میکند. این برای مجلس خوب نیست. یعنی مجلس باید واقعبینانه و منطقی رفتار کند. این به نفع مملکت است ولی متاسفانه این روال حاکم نیست. بخشی از این مشکلات مجلس ساختاری است، فرق نمیکند شما در مجلس باشید یا فرد دیگری. یک بخش برجستهاش این است که تعداد زیادی از نمایندگان مجلس، جزو کارکنان دولت بودهاند؛ این موضوع خیلی خطرناک است.
- به نظر میرسد این مسأله در ارتباط با وزارت نفت شدیدتر است. نمونه اخیر آن هم سفر برخی نمایندگان کمیسیون انرژی با آقای زنگنه به وین بود و همچنین موضوع جنجالی استخدام نمایندهها در وزارت نفت هم از این قبیل است.
استقلال مجلس موضوع خیلی مهمی است. نباید من به عنوان یک نماینده مجلس هیچگونه وابستگی به دولت داشته باشم. نباید جیرهخوار دولت باشم. اگر میخواهیم کشور را نجات دهیم، باید مجلس را قوی کنیم. قوی کردن مجلس هم چند راهکار دارد؛ یکی این است که وابستگی نمایندگان به دولت قطع شود. باید شرایط به گونهای باشد که اگر من کارمند دولت هستم و میخواهم بروم برای نمایندگی مجلس نامزد شوم، اگر انتخاب شدم باید بهصورت دائم از استخدام در دولت انفصال شوم. پس از دوره نمایندگی هم وارد اتاقهای فکر شوم تا از تجربه و تخصص خود به نفع مجلس استفاده کنم، الان اما این مهارت در مسیر ناسالم استفاده میشود. من 4 سال است کار نکردهام، دانش و مهارتی هم ندارم و میترسم کارم در دولت را از دست بدهم ولی اگر این وابستگی قطع شود، من دیگر خوب کار میکنم. یعنی مجلس تولید خودش را برای خودش استفاده بکند که قوی بشود. یکی از مشکلات اساسی و جدی در مجلس بیتوجهی به بعد نظارتی مجلس است؛ ما در بعد نظارتی بشدت ضعیف هستیم برای اینکه ابزار و امکانات نداریم. من در مجلس یا در حوزه انتخابیام چه کنم؟ فرصت ندارم بروم تحقیق و تفحص کنم ولی نمایندههای ادوار که بازمانده از انتخابات هستند، میتوانند قویتر از نمایندهها در این امورات به مجلس کمک کنند. من به عنوان یک نماینده مشغلههای زیادی دارم و گرفتارم ولی اگر نماینده نباشم (پس از پایان دوره نمایندگی) تجاربم به اندازه یک نماینده است و میتوانم امور را بررسی و جمعبندی کنم اما اکنون اینگونه نیست. ما از مجلس جدا و بعد کارمند دولت میشویم. تازه وقتی کارمند دولت میشویم چون راه و روشها را پیدا کردهایم، مجلس را به نفع دولت مغلوب میکنیم.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از افزایش نرخ کرایه تاکسیهای اینترنتی برخلاف وعده دولت گزارش میدهد
دربست گرانی!
* مدیرعامل اسنپ در گفتوگو با «وطن امروز»: قرار بود به تاکسیهای اینترنتی سهمیه بنزین تعلق گیرد اما این وعده محقق نشده است
اسدالله خسروی*: دولتیها وقتی از یک ماه پیش وعده افزایش نیافتن کرایهها را میدانند فکرش را هم نمیکردند که نظارت و پایش عملکرد تاکسیها و مسافربرهای اینترنتی اینقدر زمانبر و تقریبا ناممکن باشد و هماکنون هم راهکار خاصی برای جلوگیری از گرانی کرایهها ارائه نمیکنند.
به گزارش «وطنامروز»، درست یک ماه پیش طرح سهمیهبندی بنزین مجددا آغاز شد و نرخ بنزین آزاد 200 درصد افزایش یافت اما با وجود اختصاص سهمیه به تاکسیها و وانتبارها نرخ کرایهها بشدت افزایش یافت تا جایی که وزیر صنعت هم به آن واکنش نشان داد. رضا رحمانی، وزیر صمت اعلام کرد قرار نبود کرایهها گران شود اما شد! وی 2 هفته پیش در سفر به آذربایجان شرقی گفته بود: افزایش قیمت بنزین باعث افزایش قیمت در حوزه حملونقل شده که این افزایش قیمت نباید اتفاق بیفتد و تاثیر گرانی بنزین در این حد نیست که یک عده کرایه را افزایش میدهند.
این اظهارات بخش کوچکی از یک واقعیت بزرگ است و آن اینکه افزایش کرایه حملونقل موجب افزایش نرخ نهایی اکثر کالاها و خدمات شده است.
نرخ کرایهها در تهران تقریبا به شکل مندرآوردی تعیین میشود و برخی خطوط تاکسی تا 100 درصد افزایش قیمت داشته است. رانندههای تاکسی معتقدند با وجود اختصاص سهمیه بنزین، افزایش هزینه نگهداری خودرو اجازه ثبات نرخ کرایهها را نمیدهد. از طرفی رانندگان تاکسیهای اینترنتی نیز از وعده و وعیدهای مسوولان خسته شدهاند، چرا که قرار بود وزارت کشور به تاکسیهای اینترنتی هم سهمیه جداگانه بنزین دهد اما عملا این اتفاق تاکنون که یک ماه از آغاز اجرای سهمیهبندی سپری شده، رخ نداده تا دخل و خرج رانندگان با هم نخواند. مدیرعامل اسنپ، یکی از بزرگترین شرکتهای تاکسی اینترنتی با تایید این موضوع به خبرنگار «وطنامروز» گفت: ما مدتها پیش اسامی رانندگان را برای پایش و اختصاص سهمیه بنزین به وزارت کشور اعلام کردیم اما هنوز سهمیهای به ما تعلق نگرفته و راننده اسنپ نیز حق دارد که با کرایه گرانتر مسافر جا به جا کند.
مدیرعامل اسنپ در پاسخ به این سؤال «وطن امروز» که آیا با افزایش قیمت بنزین، نرخ کرایه تاکسیهای اینترنتی (اسنپ) افزایش یافته است یا خیر؟ گفت: پس از افزایش قیمت بنزین، تاکنون کرایه تاکسیهای اینترنتی اسنپ بهصورت رسمی افزایش نیافته است، البته در حال رایزنی با شهرداری، وزارت کشور و ستاد تنظیم بازار هستیم تا تغییراتی در نرخ کرایهها متناسب با افزایش قیمت بنزین ایجاد شود. ژوبین علاقبند به اجرایی نشدن افزایش 2 درصدی نرخ کرایه اسنپ اشاره کرد و افزود: مطابق دستورالعمل ابلاغ شده، قرار بر این بود که قیمت کرایه تاکسیهای اینترنتی اسنپ 2 درصد افزایش یابد، بنابراین این شرکت با ارسال پیامی به رانندگان اعلام کرد اعمال افزایش 2 درصدی کرایهها بلامانع است اما از وزارت کشور با ما تماس گرفتند که حناچی، شهردار تهران، فعلا مخالف افزایش نرخ کرایههاست، بنابراین طرح افزایش 2 درصدی کرایه اسنپ، متوقف شد.
وی در پاسخ به این سؤال «وطن امروز» که برخی رانندگان اسنپ در جابهجایی مسافران رقم بالاتر از نرخ مصوب را به مسافر میگویند، گفت: رانندگان حق دارند قیمت را توافقی با مسافر افزایش دهند، چرا که قیمت بنزین 50 درصد افزایش یافته است و افزایش نرخ کرایه اسنپ در چنین شرایطی حق رانندگان است، البته هنوز نرخ رسمی جدید کرایهها پس از افزایش نرخ بنزین به ما اعلام نشده و ما نیز رسما افزایش قیمتی نداشتهایم.
وی افزود: در حال مذاکره هستیم تا شهرداری و ستاد تنظیم بازار را برای افزایش نرخ کرایههای اسنپ متقاعد کنیم. وی افزود: پیشنهاد ما افزایش قیمت 15 درصدی است که البته هنوز در این باره تصمیمی گرفته نشده است.
مدیرعامل شرکت اینترنتی تاکسی اسنپ درباره زمان واریز سهمیه بنزین به کارت رانندگان اسنپ توضیحاتی ارائه کرد. ژوربین علاقبند در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، در پاسخ به برخی گلایههای رانندگان اسنپ مبنی بر واریز نشدن سهمیه بنزین آنها به کارت بانکی گفت: در پاسخ به انتقاد برخی رانندهها مبنی بر دیرکرد پرداخت اعتبار هزینه بنزین باید بگویم ما همکاری خوبی با وزارتخانههای نفت و کشور داریم و اطلاعات رانندهها با ۳ مرجع مختلف راستیآزمایی میشود. همچنین سامانه ثبت اسناد، سامانه ناجا (برای استعلام وضعیت خودرو) و سامانه بانک مرکزی (جهت تطبیق شماره کارت با راننده) ۳ نهادی هستند که استعلام رانندگان تاکسیهای اینترنتی را انجام میدهند. علاقبند با تاکید بر این نکته که تعداد رانندگان حاضر در شرکتهای تاکسی اینترنتی نزدیک به ۲ میلیون نفر است، بیان کرد: استعلام و تعیین وضعیت ۲ میلیون راننده امری زمانبر است و به همین دلیل این امکان فراهم نشد تا در بازه زمانی از پیش وعده داده شد سهمیه بنزین رانندگان اسنپ به کارت بانکی آنها واریز شود. او در تشریح نحوه اعتباردهی به رانندگان تاکسی اینترنتی اسنپ گفت: ما اسامی رانندههای خود را به وزارت کشور اعلام میکنیم و وزارت کشور پس از پایش اسامی نهایی را به وزارت نفت اعلام میکند تا این وزارتخانه سهمیه بنزین را به کارتهای رانندگان واریز کند و این موضوع بیانگر این است که پولی به حساب وزارت کشور یا اسنپ واریز نمیشود. مدیرعامل شرکت اینترنتی تاکسی اسنپ با تاکید بر این نکته که بخشی از تاخیر ایجاد شده در واریز اعتبار سوخت رانندگان به دلیل ایراد در کارتهای بانکی رانندگان بود، ادامه داد: در حال حاضر اصلاح کارتهای بانکی رانندگان در حال انجام است و امیدواریم در هفته جاری اعتبار هزینه سوخت رانندگان تاکسی اینترنتی اسنپ به همراه سهمیه هفته گذشته به کارت بانکی آنها واریز شود. علاقبند با تاکید بر این نکته که ما با توجه به افزایش نرخ بنزین، بهای سفر را افزایش ندادیم، گفت: به دلیل ایجاد توان مالی برای سوختگیری، ما از منابع اسنپ مبلغی به شکل وام در اختیار رانندگان قرار دادیم و پس از واریز سهمیه اعتباری آنها این پول از سوی رانندگان بازپرداخت میشود. امیدواریم با ایجاد هماهنگی بیشتر بین دستگاهها از هفته آینده اعتبار سوختگیری رانندگان بهصورت هفتگی پرداخت شود.
***
[کارت سوخت تاکسیونها امروز تحویل میشود]
مدیرعامل اتحادیه تاکسیرانیهای شهری کشور گفت: با اجرای طرح سهمیهبندی سوخت، کارتهای سوخت جدید تاکسیهای ون با ۶۰۰ لیتر سهمیه از امروز یکشنبه ۲۴ آذرماه تحویل میشود. مرتضی ضامنی افزود: در تهران برای آن دسته از رانندگان تاکسیهای ون که پروانه فعالیت آنها دارای اعتبار است، پیامک ارسال خواهد شد و آنها باید با مراجعه به محل اعلامی نسبت به دریافت کارت سوخت خود اقدام کنند. وی افزود: آن دسته از رانندگانی هم که پروانه فعالیت آنها منقضی شده است، باید با مراجعه به سازمان تاکسیرانی تهران نسبت به تمدید پروانه خود اقدام کنند تا کارت سوخت برای آنها صادر شود. ضامنی خاطرنشان کرد: در سایر شهرهای کشور نیز رانندگان تاکسیهای ون میتوانند از روز دوشنبه ۲۵ آذرماه برای دریافت کارت سوخت جدید خود به سازمانهای تاکسیرانی مراجعه کنند و کارت خود را تحویل بگیرند.
ارسال به دوستان
درباره مستند «خاطرات موتورسیکلت» که حال تماشاگران را خوب کرد
جان، عشق موتور کراس
* نامزدهای جشنواره سینما حقیقت معرفی شدند
سجاد بلوکات: فیلم خوب مثل زندگی خوب میماند. مثل زندگیای که منتج به عاقبت به خیری میشود. زندگی خوب هم گریه دارد، هم خنده؛ هم شکست دارد، هم پیروزی؛ و در آخر قهرمان دارد. اگر بخواهم 2 خطی «خاطرات موتورسیکلت» را برای کسی تعریف کنم، بدون لو دادن خط داستان حتما از جمله بالا استفاده میکنم. «خاطرات موتورسیکلت» البته نام کتاب ارنستو چهگوآرا نیز هست که مستندساز خواسته یا ناخواسته ادای دینی هم کرده به این کتاب که خاطرات سفر چهگوآرا با موتوسیکلت همراه آلبرتو گراندو در ۱۹۵۲ به کشورهای آمریکای لاتین است. مستند تصویر شده اما بخشی از خاطرات کتاب «کوچه نقاشها»ست که در برنامه ماهعسل هم برخی شاهدان عینی، ماجرای این مستند را بیان کردند. اما چه میشود که این مستند همهگیر است، حرفش را بدون لکنت میزند و وقتی تیتراژ آخر میآید، حال بیننده خوب است. باید بگویم تلاش مستندساز برای نزدیک شدن به آدمهای معمولی و به قول معروف نچسب به جنگ که در گیرودار خمپاره و آتش قهرمان شدند، جواب داده است. دوربین همانقدر راحت است که مصاحبه شوندهها راحت هستند.
* مستند چه میگوید؟
[اگر مستند را ندیدهاید و نگران لو رفتن داستان هستید، به نظرم چند خط ادامه را نخوانید و از پاراگراف بعدی شروع کنید!] «خاطرات موتورسیکلت» داستان جوانهای موتور کراسباز است؛ همان عشق موتورهایی که به گفته خودشان جلوی دخترها تک چرخ میزنند و میپرند. اصلا همین ریزهکاریهاست که مرد را از نامرد مشخص میکند و چمران عارف مسلک را برای دیدنشان در جنگ راهی پیست موتورسواری میکند. بله! درست فهمیدید! چمران به آنجا میرود تا یک پیشنهاد عجیب بدهد. حضور موتورسوارها در جنگ! چرا؟ چون نیاز منطقه ایجاب میکند موتورسوارهای سریع و چابک برای رفتن از مناطق صعبالعبور در جنگ حاضر شوند. آنهایی که بلدکار هستند باید بیایند، شاید چهرهشان خیلی به فضای جبهه نخورد اما دم مسیحایی چمران را دستکم نگیرید.
* من از تو رسیدم به باور تو
هنوز بعد 30 سال آقای موتورسوار وقتی از موتورهای 250 گوجهای آکبند هوندا که چمران زین کرده برایشان در دفتر نخستوزیر تهران آماده کرد صحبت میکند، آب از دهانش راه میافتد. عشق است دیگر! به قول خودش عشق این موتورها ما را با خودش تا اهواز برد. به قول شاعر تیتراژ سریال ارمغان تاریکی: من از تو رسیدم به باور تو. این بچهها از عشق موتور، رسیدند به گنج جنگ. راههای رسیدن به خدا بسیار است، یکی همین موتور کراس. حالا اینکه اینها چه کردند و چه مدالهای شجاعت که در جنگ گرفتند باید ببینید و بخندید و گریه کنید همراه «خاطرات موتورسیکلت».
* چرا مخاطب احساس خستگی نمیکند؟
مستند با علامت سوال شروع میشود. کاتهای موازی بین موتورسواران امروز در پیست با یک موتورسوار خسته با موتوری درب و داغان. اولین سوال این است: او کیست؟ سوالی که در 10 دقیقه اول پررنگتر میشود و حس کنجکاوی را برمیانگیزد اما از یک جایی به بعد میفهمیم قهرمان اصلی اصلا حرف نمیزند. «جلیل پاکوتاه» شجاعترین کاراکتر مستندساز، بعد حادثهای که نقطه اوج مستند است و در آخر گزارش به آن اشاره میکنم، دیگر حرف نمیزند. دایره واژگان زبانی جلیل محدود میشود به «خب» و «نه» و یکسری آوای غیر قابل فهم. و چه چیز دراماتیکتر از اینکه قهرمان فیلمت حرف نزند و اصلا نخواهد هم بزند. شاهدان عینی «خاطرات موتورسیکلت» جلوی دوربین راحت هستند و دوربین هم کنار آنها راحت است. ایده مستندساز برای نشان دادن بخشهای عادی مصاحبه مثل سفارش دادن کباب توسط معاون چمران برای تیم مستندساز یا سیگار کشیدن او یا تیغ گرفتن از ماهی توسط دوست جلیل حین مصاحبه، یک ایده جالب برای نزدیکی بیشتر مخاطبان و قهرمانان عادی مستند است و باعث از بین رفتن فاصله بین فیلم و تماشاگر میشود.
* عیب وی جمله چو گفتی، هنرش نیز بگوی
حق بدهید به مخاطب خسته از اظهارات اتوکشیده ژنرالها درباره جنگ در تلویزیون- که بعضی وقتها ناظرپخشها هم بیحوصله و بنا بر وظیفه سازمانی این مستندها را تحمل میکنند- وقتی از موتورسواران میشنود «اطرافیان چمران به ما گیر میدادند و ما باهاشون درگیر میشدیم و آخر سر آقا چمران میگفت این لوطیها رو کار نداشته باشید»، این صداقت به دلش بنشیند. هر چند عیب بخشی از این بچهها را نشان میدهد اما این صداقت باعث میشود داستان قهرمانیهای عجیب این بچهها هم باورپذیر شود و این را میتوان به حساب نگاه باز تیم کارگردانی و تهیهکنندگی دید که بالاخره بعد از سالها یاد گرفتیم که همه فرشته نیستند، البته از یک جایی به بعد فرشته میشوند.
* رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
جلیل پاکوتاه قهرمان صامت فیلم در اوج داستان مستند به مأموریتی در دل دشمن میرود همراه یکی از رزمندههای چمران برای نابودی یا بازپسگیری یک دستگاه مکانیزه جنگی گمانم نفربر؛ مأموریتی سخت و غیرممکن. رزمنده از سختی مأموریت میگوید و اینکه نیاز به یک موتورسوار چابک دارد. جلیل پیشقدم میشود و به جاده میزنند. به نقطهای میرسند که محموله دزدیده شده را میبینند اما بین انبوهی از نیروهای دشمن؛ شبیه سوزنی در کاه. به این راحتیها نمیشود غنیمتی را کوفت عراقیها کرد. باید نقشهای کشید و جلیل نقشه دارد...
جلیل میگوید من با موتور میروم آن سوی خاکریز تا بعثیها من را ببینند و من حسابی سرگرمشان میکنم تا تو نزدیک بشوی و شلیک کنی. به گفته دوست جلیل، اوج شیرینکاری و تکچرخ و پرش جلیل نه در پیست موتورسواری که در دل آتش آن روز بود؛ جلیل سیبل آتش میشود و رزمنده کار غنیمتی را یکسره میکند و تمام. عملیات موفقیتآمیز بود. جلیل بعدها خمپاره میخورد و تا مرز شهادت میرود اما بخار نقش بسته روی پلاستیکهایی که شهدا را در بین آنها میپیچند، باعث زنده ماندن جلیل میشود. اما این بار با یک دست و پای لمس و زبانی الکن. جلیل اما هنوز که هنوز است با موتور تغییر داده و دستسازش موتورسواری میکند و تعمیرگاه موتور و آپاراتی دارد بدون یک بار سرزدن به بنیاد شهید. جان کلام به قول کیمیایی در فیلم مرسدس: «به این ماشینم دل نبند. یه روزی میشه عینهو اینا. اصلا به چیزی که دل نداره دل نبند. میشه جسد!» اما این موتورها که آهنپاره نیستند، قلب دارند، حال دارند. اینها وارث ذوالجناح و دلدل هستند. اینها اسب جنگی ما هستند.
***
برای شمایی که حال خواندن این هزار کلمه را ندارید!
- چه میگوید: داستان باحال و کف خیابانی و کلیشهزدا از قهرمانان نادیده دفاعمقدس؛ در یک کلمه عالی!
- فیلمنامه: شکست زمانی و استفاده از عنصر تعلیق و روایت گرم از موضوع سخت جنگ؛ در یک کلمه خوب!
- ساختار: دنبال ایدههای نوآورانه و قابهای متفاوت و کمیکموشن و بازسازی و از این دست کارها در این مستند نباشید، اصلا به دردش هم نمیخورد اما گفتوگوی رو به دوربین زیاد است و اگر لحن مصاحبهشوندهها اینقدر جالب نبود قطعا ریتم مستند میافتاد؛ در یک کلمه متوسط.
- ببینیم؟ حتما ببینید! نمیدانم کی به vod میآید و وقتی این گزارش چاپ شد هنوز سانس دارد در جشنواره حقیقت یا خیر اما دیدنش از خیلی از فیلمهای سینمایی روی پرده بیشتر توصیه میشود.
- جایزه میگیرد؟ به نظرم میگیرد. جشنواره حقیقتپسند است و در گروهی که قرار دارد (جایزه شهید آوینی) خیلی هم به اسم گروهش میآید. تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» ریشههای اصلاح نشدن ساختار تصمیمسازی در کشور را بررسی میکند
سیاستگذاران ذینفع!
سیدمهدی موسویحسینی: دارون عجماوغلو و جیمز رابینسون در کتاب معروفشان «چرا ملتها شکست میخورند؟» این سوال را مطرح میکنند: چرا شرایط اقتصادی و استانداردهای زندگی در کشورهای جهان، اینچنین با هم متفاوت است و چرا میزان توسعهیافتگی در بخشهای مختلف جهان اینقدر از هم دور است. نظر نویسندگان کتاب «چرا ملتها شکست میخورند؟» این است که نهادهایی که در کشورهای مختلف فعالیت میکنند، باعث ایجاد انگیزههای گوناگون برای اهالی آن کشور میشوند و انگیزههای متفاوت به معنای کار متفاوت، درآمد سرانه متفاوت، توزیع ثروت متفاوت و درنتیجه سرنوشتی متفاوت است. بهنظر عجماوغلو و رابینسون، این نهادها هستند که سبب موفقیت و شکست ملتها میشوند زیرا آنها بر رفتارها و انگیزشها در زندگی واقعی اثر دارند. نویسندگان کتاب، شرایط کنونی نهادهای سیاسی در کشورها را حاصل برهمکنشی از تفاوتهای کوچک نهادی که در طول تاریخ بین ملتهای مختلف ایجاد شده است با برهههای سرنوشتساز تاریخی میدانند. در اینجا تفاوتهایی هرچند کوچک، ممکن است در بزنگاههای تاریخی، راه ملتها را بهکلی از هم جدا کنند. نمیتوان این دیدگاه را که نهادها باعث شکست و پیروزی ملتی میشوند بهطور کامل پذیرفت؛ یقینا عوامل دیگری هم در توسعهیافتگی یا عقب ماندن از پیشرفت کشورها نقشهای مهمی داشتهاند اما نمیتوان تاثیر نهادها را در توسعه و پیشرفت کشورها نادیده گرفت. باید دید این نهادها در کشور ما چه نقشی برای برونرفت از شرایط کنونی دارند.
***
به گزارش «وطن امروز»، کشور ایران از جهت عملکرد اقتصادی در فاصله سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۲ با نرخ رشد ۵/۱۱ درصد میانگین سالانه و نرخ تورم ۶/۲ درصد میانگین سالانه، یکی از پیشتازان کشورهای در حال توسعه بود. اگر این روند، چند سال دیگر ادامه مییافت، کشور ما، اکنون کشوری توسعه یافته قلمداد میشد اما دست سرنوشت، چیز دیگری را برایمان رقم زد. از اواسط دهه 1350، با افزایش شدید درآمدهای نفتی، دیگر مسیر گذشته پیموده نشد. درآمدهای بادآورده نفتی شاه و مدیران اقتصادی را سرمست کرد و دیگر مسیر اصلاح ساختاری اقتصاد و افزایش بهرهوری پیگیری نشد؛ چون دیگر نیازی به آن نبود، پول نفت به آسانی بهدست میآمد و خرج میشد. حتی پس از انقلاب بهرغم تلاشها، این مسیر اصلاح نشد و رفتهرفته، اقتصاد ایران تبدیل به اقتصادی تکمحصولی شد. به قول اقتصاددانها، نفرین منابع (رشد اقتصادی پایینتر کشورهایی با منابع طبیعی گسترده نسبت به سایر کشورها تناقضی است که به نفرین منابع شهرت دارد) گریبان اقتصاد ایران را گرفت. بر اساس آخرین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، بیش از 80 درصد صادرات کشور را نفت و مشتقات نفتی تشکیل میدهد. تکمحصولی شدن اقتصاد و بیتوجهی به سایر استعدادهای ملی و بومی، تنها ضرر وابستگی بیش از حد به نفت نیست بلکه تامین مالی دولت و تامین ارز کشور به وسیله فروش نفتخام آثار مخربی از جمله افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی، کاهش رقابتپذیری در اقتصاد، کاهش رشد اقتصادی، افزایش واردات کالاهای مصرفی و... را نیز به همراه دارد.
* اقتصاد تک محصولی
معیار دیگری که میتوان برای وابسته بودن یک کشور به نفت در نظر گرفت بودجه است. بودجه، آیینه مالی شیوه اداره حکومت است و برخلاف شعار و حرف و سخنرانی، با عدد و رقم نشان میدهد حکومت چگونه بر مردم حکمرانی میکند و مردم نیز چه وظایف متقابلی در قبال آن دارند. به قول معروف؛ بودجهات را به من نشان بده تا به شما بگویم چطور کشور خود را اداره میکنید. بودجه علاوه بر آنکه نشاندهنده شیوه حکمرانی در یک کشور است، قابلیت «کفبینی» فوقالعادهای نیز به ناظران عمومی و فعالان اقتصادی میدهد. کفبینی بودجهای، یعنی نگاه به ارقام بودجه برای پیشگویی چگونگی اداره اقتصادی کشور در سال آتی، تا حدود زیادی دقیق است، چراکه شیوه تنظیم آن، فرضهای استفاده شده برای تنظیم، اولویتهای بودجهای و موارد درجشده و برجستهشده، همگی میتواند حاوی نکتههای فراوانی باشد. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد حداقل درصد وابستگی بودجه به نفت در لایحه سال 1398 با رشدی 7/1 درصدی در مقایسه با قانون بودجه سال 1397 به 35 درصد رسیده است. این در حالی است که از آبانماه 98 رسماً تحریمهای نفتی ایران آغاز شده بود و فشارهای تحریم نفتی در اردیبهشتماه سال جاری و با حذف معافیت نفتی 8 کشور به اوج خود رسید.
* بلوف اصلاح بودجه
با سختتر شدن فروش نفت و افزایش تحریمها، فروش نفت ایران از 2 میلیون بشکه در روز به حدود 300 تا 500 هزار بشکه کاهش یافت. کاهش فروش نفت برای اقتصاد تکمحصولی ما مساوی است با کاهش درآمدهای دولت؛ اتفاقی که امسال برای درآمدها افتاد و بودجه با کسری 150 هزار میلیارد تومانی مواجه شد. کسری بودجه در سال 98 با راههای مختلفی مثل برداشت از صندوق توسعه، فروش اوراق و... از سر گذشت اما قرار شد بودجه سال 99 با اصلاح ساختاری گسترده همراه شود و دیگر درآمدهای نفتی در بودجه جاری کشور استفاده نشود و دولت به سمت ایجاد درآمدهای پایدار، کاهش هزینهها و دقت در تخصیص بودجه حرکت کند. سازمان برنامه و بودجه کشور مامور این اصلاحات شد و به گفته نوبخت، رئیس این سازمان، بودجه 99 به صورت بودجه ضدتورمی و بدون وابستگی به نفت بسته شده است.
* صدای همه درآمد
پس از انتشار بودجه 99، کارشناسان و پژوهشگران با بررسی اعداد و ارقام نظر دیگری داشتند. دکتر علی سعدوندی، اقتصاددان در گفتوگو با «وطن امروز»، ضمن اینکه بودجه 99 را بدون اصلاح ساختار دانست، گفت: در 50 سال گذشته حتی یک سال هم نبود که کشور با کسری بودجه مواجه نبوده باشد. وی همچنین به انتقاد از سازمان برنامه و بودجه پرداخت و گفت: اینکه در لایحه بودجه سال آینده پیشبینی یک میلیون صادرات نفت در روز شده، ممکن است دوباره بودجه را با کسری روبهرو کند. سازمان برنامه و بودجه فقط سازمان بودجه است و برنامهای ندارد. اگر سازمان برنامه داشتیم میتوانستیم درآمد حاصل از فروش نفت را برای ایجاد زیرساختها هزینه کنیم. وحید شقاقیشهری، اقتصاددان و عضو هیاتعلمی دانشگاه خوارزمی تهران هم در تحلیل اعداد و ارقام کلان بودجه سال 99 میگوید: «بودجه سال آینده که از سوی دولت به مجلس ارائه شد، کسری بیش از 100 هزار میلیارد تومانی را بهصورت نهفته در دل خود دارد. اعداد و ارقام بودجه نشان میدهد اصلاح ساختاری بودجه که از سال 1397 با توصیه رهبر معظم انقلاب و درخواست اقتصاددانان، دولت وعده اصلاح آن را داده بود، عملا محقق نشده و بودجه سال آینده نیز شبیه سالهای قبل است که شرایط تحریمی نداشتیم. حتی بودجه سال 99 شکنندهتر از بودجه سال 98 است». شقاقیشهری بیان کرد: عملا اصلاح ساختار در نظام بودجهریزی محقق نشد، در حالی که قرار بود بودجه مبتنی بر عملکرد و برنامه باشد و به دستگاهها به نسبت عملکرد، هدف و ماموریتشان بودجه تخصیص یابد.
20 سال است که این شعار را میدهیم. قرار بود بودجه مبتنی بر مالیات بسته شود و نفت را از بودجه کنار بگذاریم. کسری بودجه باید حذف میشد.
* در آرزوی اصلاح ساختار
این اقتصاددان در پاسخ به این سوال که چرا شاهد اصلاح ساختار اقتصاد ایران نیستیم، گفت: در اقتصاد ایران انباشت دانش و تجربه وجود دارد. همه میدانند که دولت باید وابسته به مالیات باشد و درآمدهای نفتی باید به صندوق توسعه واریز و در زیرساختها هزینه شود. مهمترین مانع اصلاح ساختار اقتصادی کشور تن ندادن به شفافیت است و ذینفعان اجازه شفاف شدن اقتصاد ایران را نمیدهند. وی ادامه داد: برای دریافت هر نوع مالیاتی به شفافیت نیاز است. بهطور مثال مالیات بر ثروت که سالهای سال است به صورت پینگپنگی بین مجلس و دولت در رفت و آمد است و دلیل اصلی تصویب نشدن آن هم این است که برای اخذ مالیات بر ثروت باید شفافیت ثروت داشت و عدهای آن را نمیپذیرند. برای مالیات بر درآمد باید درآمد خانوار به طور شفاف مشخص باشد. عدهای این شفافیت را برنمیتابند. یکی از بدیهیترین مالیاتها در دنیا، مالیات بر خروج سرمایه است که متاسفانه در کشور وجود ندارد. عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی با اشاره به اینکه اکنون باید 60 تا 70 درصد بودجه به مالیات وابسته میشد، گفت: تاکنون اقدام جدیای برای ساماندهی معافیتهای مالیاتی صورت نگرفته است. از طرفی دولت حتی به سمت افزایش پایههای مالیاتی حرکت نکرده و همه این مالیاتها مستلزم این است که حساب بانکی و گردش مالی برای حاکمیت شفاف باشد. تا وقتی این شفافیت بر اقتصاد ایران حاکم نشود، اتفاق خاصی در تحول اقتصاد ایران نخواهد افتاد.
شقاقیشهری در پایان میگوید: اقتصاد کنونی ایران به نفع ثروتمندان و اقلیت ثروتمند است. نظام یارانه، نظام یارانه انرژی پنهان و نظام بانکی همگی در خدمت ثروتمندان است و باید با ایجاد شفافیت و دریافت مالیات این رویه متوقف شود. ذینفعان با نفوذ بر نهادهای سیاستگذار مانع اصلاح ساختاری میشوند.
* نهادهای کارآمد
شاید اکنون، آن برهه حساس و تاریخی است که عجماوغلو و رابینسون در کتابشان وعده دادهاند؛ برهه تاریخیای که یک ملت میتواند مسیر خود را تغییر دهد. شاید اکنون بتوانیم با کمک تحریمها و گام برداشتن در مسیر سخت اصلاحات اقتصادی و مبارزه با اقلیت ثروتمند و ذینفع که مانع اصلاحات هستند، یک بار برای همیشه اقتصاد خود را درمان کنیم. اکنون بیش از هر وقت دیگری به نهادهایی احتیاج داریم که این تغییر بزرگ را رقم بزنند؛ نهادهایی مثل مجلسی کارآمد، دولتی کارآمد و سازمان برنامه و بودجهای از همیشه کارآمدتر. نیاز به تغییر اساسی در نهادهایمان داریم.
ارسال به دوستان
«جیمز متیس» وزیر سابق دفاع آمریکا: باید در واکنش به اقدام ایران در سرنگونی پهپاد گلوبال هاوک اقدام تلافیجویانه انجام میدادیم
بختک پهپاد
گروه سیاسی: 6 ماه پس از انهدام پهپاد متجاوز آمریکایی توسط سپاه پاسداران، سرشکستگی مقامات این کشور از این حادثه ادامه دارد؛ در تازهترین این واکنشها وزیر سابق دفاع آمریکا گفته است کشورش باید در قبال سرنگون کردن پهپاد آمریکایی، اقدام ایران را تلافی میکرد.
به گزارش «وطن امروز»، «جیمز متیس» وزیر سابق دفاع آمریکا روز جمعه در بازدید از روزنامه واشنگتنپست آمریکا به بهانه انتشار کتاب جدیدش، گفته است: «لازم بود تا در زمان ساقط کردن پهپاد آمریکایی توسط ایران این اقدام تلافی میشد». او به جزئیات بیشتری از نحوه این اقدام اشارهای نکرده است.
متیس گفته است: تصمیم به اقدام تلافیجویانه، تصمیم سادهای نبوده است و وقتی وارد فاز تلافیجویانه میشویم، این شرایط میتواند به وضعیت غیرقابل پیشبینی و جنگ منجر شود یا اینگونه نباشد. متیس همچنین در کتاب جدیدش تحت عنوان «call sign chaos» به پیشنهاد خود اشاره کرده که در آن زمان از سوی کاخ سفید رد شده است: «من پیشنهاد کردم که پهپاد دیگری را به همراه تعدادی اف ۱۸ به آسمان بفرستیم و این بار در صورت حمله، ما نیز هواپیمای ایرانی را سرنگون کنیم اما کاخ سفید مجوز چنین اقدامی را نداد».
نخستین ساعات بامداد روز 30 خرداد امسال یک فروند پهپاد جاسوسی «گلوبال هاوک» آمریکا بعد از تجاوز به حریم سرزمینی جمهوری اسلامی ایران در منطقه روبهروی کوه مبارک استان هرمزگان، هدف آتش پدافند نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت و سرنگون شد. بر اساس فیلم منتشرشده از مسیر پروازی پهپاد جاسوسی RQ4 آمریکایی که توسط نیروی هوافضای سپاه ساقط شد، مبدأ پروازی این پهپاد پایگاه هوایی الظفره امارات بوده است. طبق آنچه در بیانیه روابط عمومی کل سپاه پاسداران اعلام شد، پهپاد جاسوسی گلوبال هاوک در ساعت 14 دقیقه بامداد روز (پنجشنبه) 30 خرداد از یکی از پایگاههای نیروهای آمریکایی در جنوب خلیجفارس با مختصات معلوم به هوا برخاسته و برخلاف قوانین هوانوردی، کلیه تجهیزات مربوط به معرفی خود را خاموش کرده و در نهایت پنهانکاری، از تنگه هرمز به سمت چابهار ادامه مسیر میدهد. این اطلاعیه افزوده: این هواپیمای بدون سرنشین در زمان بازگشت به سمت غرب منطقه در محدوده تنگه هرمز با تجاوز به فضای سرزمینی جمهوری اسلامی ایران، مشغول جمعآوری اطلاعات و جاسوسی میشود. در ادامه اطلاعیه روابط عمومی کل سپاه تصریح شده است: در ساعت 4:05 دقیقه بامداد 30 خرداد در حالی که هواپیمای متجاوز وارد فضای سرزمینی کشورمان شده بود، توسط پدافند نیروی هوافضای سپاه مورد هدف قرار گرفت و سرنگون گردید.
رئیسجمهور آمریکا پس از این اقدام در سخنانی اعلام کرد این اقدام اشتباهی بزرگ از سوی ایران بوده و در ساعات آینده جهان شاهد واکنش کشورش خواهد بود اما یک روز پس از این اظهارنظر، ترامپ اعلام کرد دستور اقدام تلافیجویانه نظامی علیه ایران را به خاطر تلفات احتمالی و نامتناسب بودن لغو کرده است. او حتی بعدا از سرنگون نکردن یک فروند هواپیمای نظامی کشورش از سوی ایران قدردانی کرد!
اقدام مقتدرانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در انهدام پهپاد متجاوز آمریکایی و انفعال دولت آمریکا در واکنش به ایران، موجی از سرخوردگی را در میان مقامات و نظامیان آمریکایی به دنبال داشت. چنانکه «ویلیام کوهن» وزیر اسبق دفاع آمریکا در این باره گفت: «این کار ترامپ باعث میشود دشمنان ما در آینده تهدیدات ما در زمینه برخورد نظامی را جدی نگیرند». همچنین دریادار «جیم استراودیس» از فرماندهان سابق نیروی دریایی آمریکا در مصاحبه با «رادیو ملی آمریکا»، گفته بود: «لغو یک حمله هوایی در دقایق آخر کمسابقه است. این اقدام ممکن است این پیام را به جامعه جهانی بفرستد که آمریکا در چنین مواردی دو دل و مردد است».
برخی چهرههای تندرو و جنگطلب جمهوریخواه نیز به صورت تلویحی از ادعای ترامپ مبنی بر منصرف شدن از حمله به ایران در دقایق آخر سرخورده و ناراحت شدهاند. آنها تاکید کردهاند که این باید به گفته خودشان «آخرین اغماض» دولت ایالات متحده آمریکا در برابر اقدامات ایران در منطقه باشد!
تبعات و نتایج اقدام بموقع نیروهای نظامی کشورمان در انهدام پهپاد متجاوز آمریکایی البته به مقامات و نظامیان آمریکایی محدود نماند. این حادثه کمنظیر عملا مناسبات در منطقه و بویژه حاشیه خلیجفارس را تحتالشعاع خود قرار داد. طبق این گزارش، پس از روی کار آمدن دولت ترامپ در آمریکا و شروع سناریوی فشار حداکثری به ایران، شاهد تحریمهای متعدد این کشور علیه ایران از سویی و نزدیکی بیش از پیش برخی کشورهای منطقه به آمریکا از سوی دیگر بودهایم. این موضوع در کنار رویکرد دولت برای ادامه برجام با اروپا و انفعال نسبت به واکنش بازدارنده به اقدامات آمریکاییها موجب تشویق و تحریک طرف آمریکایی به فشار مضاعف به کشورمان شده بود. با این حال، انهدام پهپاد آمریکایی که یک ماه پس از شروع رویکرد جدید شورای عالی امنیت ملی در کاهش تعهدات هستهای صورت گرفت و در ادامه با توقیف نفتکش متجاوز انگلیسی نیز همراه شد، جمهوری اسلامی را بهعنوان دست برتر در منطقه معرفی کرد و آمریکا و متحدانش را در گوشه رینگ قرار داد.
بر همین اساس نیز شاهد فاصله گرفتن برخی کشورهای متحد آمریکا در منطقه از فشار حداکثری به ایران در چند ماه گذشته بودهایم. چنانکه امارات تنها یک ماه پس از این حادثه، یک هیأت نظامی خود را آن هم پس از 5 سال به ایران فرستاد و همزمان با آن نیز اخباری مبنی بر فاصله گرفتن این کشور با عربستان در قضیه یمن به گوش رسید. حتی عربستان نیز که از زمان روی کار آمدن پادشاه جدید رویکرد تند و خصمانهای را علیه ایران در پیش گرفته و حرف از کشاندن جنگ به داخل ایران میزد، بارها با فرستادن واسطههایی چون نخستوزیر پاکستان در صدد کاهش تنش با جمهوری اسلامی برآمد.
کارشناسان معتقدند یک کارکرد مهم انهدام پهپاد متجاوز آمریکایی توسط ایران، بسته شدن پرونده برخورد نظامی موهوم با ایران بود. آمریکاییها بویژه از زمان روی کار آمدن دولت ترامپ ادعا داشتند با هر اشتباهی ممکن است جنگی در منطقه رخ دهد، این اتفاق نشان داد که اولا با وجود رخ دادن حتی اتفاقی غیراشتباه و ثانیا با وجود اینکه ترامپ این اتفاق را اقدامی اشتباه توصیف کرده است، امکان وقوع جنگی وجود ندارد. با این اقدام واکنش آمریکاییها محک خورد که امکان پاسخ نظامی ندارند و اگر دست به اقدامی بزنند باید منتظر پیشامدهای غیرمنتظره بدتری باشند.
ناتوانی آمریکا و متحدانش در عرصه تقابل نظامی با ایران البته به ماجرای انهدام پهپاد متجاوز آمریکایی محدود نشده و در ماههای اخیر در چند مقطع ظهور و بروز یافته است. توقیف نفتکش متجاوز انگلیسی توسط نیروی دریایی سپاه در خلیجفارس از جمله همین موارد بود. این اقدام که در واکنش به اقدام غیرقانونی نیروی دریایی انگلیس در توقیف نفتکش ایرانی در منطقه جبلالطارق انجام شد، ثابت کرد همچون ماجرای پهپاد آمریکایی، دوران بزن و در رو تمام شده و قدرتهای جهانی باید در مناسبات نظامی خود در منطقه و در قبال ایران تجدیدنظر کنند. در همان ساعات ابتدایی پس از توقیف نفتکش انگلیسی، وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای از توقیف یک کشتی حامل سوخت قاچاق ابراز ناخرسندی کرده و از ایران خواست این کشتی و خدمه آن را «فورا» آزاد کند. وزارت خارجه آمریکا در این بیانیه مدعی شد ایران در حال آزار کشتیهایی است که از تنگه هرمز عبور میکنند. به نوشته پایگاه اینترنتی شبکه «انبیسی»، در بخشی از این بیانیه آمده بود: «آمریکا ادامه آزار کشتیها و ایجاد اخلال در عبور امن از داخل و اطراف تنگه هرمز توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را قویا محکوم میکند». این بیانیه میافزاید: «ایران باید این فعالیتهای غیرقانونی را متوقف کرده و فورا کشتی و خدمه آن را که بر اساس گزارشها توقیف شده، آزاد کند. ما به همکاری نزدیک با متحدان و شرکای خود برای اطمینان از اینکه تاکتیکهای باجخواهی و فعالیتهای شرارتبار ایران دیگر امنیت دریانوردی و تجارت جهانی را مختل نکند، ادامه میدهیم»! اقدامات مداخلهجویانه آمریکا در این موضوع البته به صدور بیانیه محدود نماند و یک ماه بعد یک دادگاه آمریکا در واشنگتن، حکم توقیف نفتکش ایرانی را صادر کرد! در نهایت البته نهتنها این فشارها به جایی نرسید، بلکه نفتکش حامل نفت ایران نیز آزاد شد.
به این موارد البته باید رسوایی آمریکا و متحدانش در ماجرای حمله پهپادی یمنیها به تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان را هم افزود. چنانکه 3 ماه پس از حملات پهپادی به تاسیسات نفتی آرامکو و فضاسازیهای گسترده سعودیها و غربیها مبنی بر دست داشتن ایران در این حملات، بازرسان سازمان ملل در سفر به عربستان برای بررسی نقش احتمالی ایران در حملات هوایی به تاسیسات نفتی عربستان، در گزارشی اعلام کردند آنها نمیتوانند ادعای آمریکا و سعودی را تأیید کنند که ایران در این حملات نقش داشته است. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل در گزارش نیمساله ایران به شورای امنیت با استناد به گزارش بازرسان آن نهاد اعلام کرد: سازمان ملل متحد قادر به تأیید این موضوع که موشکهای کروز و پهپادهای بدون سرنشین مورد استفاده در این حملات منشأ ایرانی داشتهاند، نیست.
***
[استقبال از مذاکره به سبک مقامات آمریکایی]
نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران مدعی شد واشنگتن بهرغم تحریمها، همچنان از ایده گفتوگو با ایران استقبال میکند. به گزارش مهر، برایان هوک در اظهاراتی که در حاشیه نشست دوحه داشت، مدعی شد حتی با وجود تحریمها علیه ایران، آمریکا همچنان از ایده گفتوگو با این کشور استقبال میکند. وی در ادامه ادعاهای خود افزود: ایران همچنان تهدیدی علیه صلح و ثبات جهانی است. اینکه ایران پشت حمله ماه سپتامبر به تاسیسات نفتی عربستان سعودی است، موضوعی شناخته شده است و دولت سعودی شواهدی از مشارکت ایران در این مسأله را به شورای امنیت ارائه خواهد داد. هوک در بخشی از اظهاراتش که از سوی سیانبیسی نقل شد، مدعی شد: به دلیل توافق هستهای ایران، خطر درگیری منطقهای افزایش یافته و آنچه ایران در ماه سپتامبر انجام داد، یک اقدام جنگی بود. وی حتی در پاسخ به این سوال که آمریکا در مواجهه با اقدام نسبت داده شده به ایران، منفعل بوده است نیز مدعی نقش سازمان ملل و توسل به دیپلماسی(!) شد. هوک در اینباره افزود: ما این کار را انجام دادیم اما در نتیجه آن، ایران به لحاظ دیپلماتیک منزویتر شده است. هنوز هم به نقش شورای امنیت سازمان ملل واقفیم و حال که عربستان سعودی تحقیقات خود را تکمیل کرده است، امیدواریم در شورای امنیت مؤثر باشد.
ارسال به دوستان
چرا آمریکا چارهای ندارد جز اینکه کف خیابانهای لبنان، عراق و ایران با انقلاب اسلامی بجنگد؟
فاتحهای برای گلوبال هاوک، مرثیهای برای پنتاگون
شروین طاهری: برای ژنرال 5 ستارهای که مخوفترین کارزارهای جنگی معاصر را از ویتنام تا عراق و افغانستان تجربه کرده است، هیچ چیز تلختر از این نیست که در آستانه سالگرد اخراجش از بالاترین منصب نظامی کشورش توسط رئیسجمهور، جانشین رزم ندیده و آکادمیکش در همان سمت اقدام به خراب کردن وجهه او و همرزمانش نزد افکار عمومی کند.
این همان خشمی بود که «سگ دیوانه» پنتاگون را واداشت تا کنج انزوای بازنشستگی را موقتا ترک کرده و راهبرد نظامی رئیس سابق خود در کاخ سفید را زیر سوال ببرد. مطابق آنچه روزنامه واشنگتنپست منتشر کرده است، جیمز متیس، وزیر دفاع پیشین و مغضوب دونالد ترامپ، جمعه گذشته پای صحبت همکاران جمال خاشقجی مقتول نشسته تا در حقیقت پاسخ سیاهنمایی کاخ سفید و پنتاگون را علیه دوران فرماندهی ارشدش در جریان اشغال افغانستان بدهد.
او ابتدا در مقام دفاع از اتهاماتی برآمد که مقاله افشاگرانه واشنگتن پست- به احتمال زیاد با اشاره مارک اسپر، وزیر دفاع جدید و صفر کیلومتر آمریکا- به متیس و دیگر مقامات نظامی و دولتی دوران بوش و اوباما وارد آورده بود. بر اساس این گزارش، در دوران دولتهای 2 رئیسجمهور پیشین ایالات متحده که جنگ و تجاوز 18 ساله علیه افغانها را به اسم جنگ با طالبان و تروریسم به راه انداخته و تداوم دادند، فرماندهان ارشد پنتاگون و دولتمردان بهصورت سیستماتیک و گسترده درباره سوءاستفاده از بودجههای نظامی و بازسازی این کشور جنگزده و آمار تلفات و خرابیها دروغ میگفتند تا با هدف ادامه اشغالگری، تصویری مطبوعتر از جنایتهای آمریکا در خاورمیانه به افکار عمومی دهند. متیس پس از واقعه 11 سپتامبر یکی از فرماندهان اصلی سنتکام (مرکز فرماندهی ارتش تروریست آمریکا) در جریان لشکرکشی به افغانستان و سپس عراق به بهانه جنگ با تروریسم و طبعا مسؤول مستقیم بسیاری از این اطلاعات دروغ محسوب میشود. البته او تلاش کرد ابتدا واکنشی سرد به این موضوع نشان دهد و اعلام کرد گزارش اخیر که بر اساس مصاحبههایی با بیش از 400 مقام وقت تالیف شده، بیشتر نوعی تحقیقات بوده تا افشاگری و اینکه همان زمان او و همقطارانش خیلی از واقعیات مکتوم را در این باره میدانستهاند.
اما واکنش داغ این گرگ بالان دیده آنجا بود که به جای دفاع جانانه از خود دست به حمله به اردوی رقیب زد و تحرکات افشاگرانه از سوی رئیس فعلی دستگاه نظامی آمریکا، مایک اسپر را که قطعا با اشاره ترامپ برای زیر سوال بردن راهبرد نظامی 2 رئیسجمهور قبلی و همین طور زدن شخص متیس- که این اواخر با ترامپ درافتاده بود- انجام شده، به قیمت یک افشاگری بزرگتر درباره هژمونی آمریکایی پاسخ داد.
متیس تقریبا 11 ماه و نیم پس از استعفانامه آتشینش خطاب به ترامپ که به اخراج زودهنگام او از سمت وزارت دفاع منجر شد، مجبور شد برای اعاده حیثیت از خود تعارف را کنار گذاشته و اختلاف دیدگاه فاحش خود به عنوان یک مرد جنگی کارکشته را با دیدگاه سطحی و کاسبکارانه رئیسجمهور حال حاضر ایالات متحده به مقوله هژمونی نظامی عیان کند.
او در نشست واشنگتنپست، با خواندن فاتحه برای گلوبالهاوک، داغ سرنگونی پیشرفتهترین پهپاد جاسوسی آمریکا توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر فراز حریم هوایی جنوب ایران در روز 30 خرداد سال جاری را برای ترامپ و اسپر تازه و بهطور تلویحی فاش کرد واشنگتن به دنبال هدف قرار گرفتن پرنده 150 میلیون دلاریاش با قابلیت پرواز شناسایی 24ساعته و نامریی تا ارتفاع 20 کیلومتر از سطح زمین بر فراز مساحتی به اندازه کشور یونان، دچار شوک نظامی شده است. متیس با یادآوری این شکست اصل تصمیم کاخ سفید برای ورود به حریم ایران را زیر سوال برد و گفت:«هنگامی که وارد این کار شوید، وارد فرآیندی میشوید که اساسا پیشبینیناپذیر است؛ جنگ است یا یک اقدام جنگی».
این در حالی است که گفته میشود متیس به عنوان خبرهترین مقام آمریکا در میدان جنگ و عملیاتیترین ژنرال پنتاگون، طی 2 دهه اخیر که جزو کادر رهبری دستگاه جنگی ایالات متحده بوده، همواره رهبران کاخ سفید را از ورود به جنگی با قدرت روزافزون ایران در منطقه نهی میکرد و حتی به نظر میرسد استعفا و اخراج نهاییاش از وزارت دفاع، پیامد بوالهوسی سیاستمدار بیسیاستی چون ترامپ برای آزمودن عبور از این خط قرمز بوده است.
حال او با زیر سوال بردن افتضاحی که کمتر از 6 ماه پس از ترک کرسی ریاست پنتاگون توسط او رخ داد، به ترامپ و اسپر نیش میزند که «ما باید به اقدام ایران در ساقط کردن گلوبال هاوک واکنش مناسب نشان میدادیم». با این حال حاضر نشده مشخص کند آمریکا دقیقا چه واکنشی میتوانست نشان دهد. به عبارت دیگر پیام اصلی متیس زیر سوال بردن اشتباه ترامپ در ورود به ماجراجویی نظامی با ایران است، چنان که در ادامه با کنایه زدن به واکنشی که رئیسجمهور توئیتری آمریکا 2 روز پس از ساقط شدن پهپاد مزبور نشان داده بود، گفته است: «نمیتوانم تصور کنم وزارت دفاع طرحی برای حمله ارائه کرده باشد ولی شمار تلفات احتمالی این حمله را برآورد نکرده باشد. موضوع تلفات یک حمله باید در گام اول هر عملیات بررسی شود. اگر این موضوع در ابتدا مورد بررسی قرار نگرفته و ترامپ تنها ۱۰ دقیقه پیش از عملیات از آن آگاه شده است، حتما اشتباه وحشتناکی در روند تصمیمگیری در کاخ سفید وجود دارد».
اشاره به اشتباه فاحش کاخ سفید در درافتادن با ایران فقط به متیس محدود نمیشود؛ «لئون پانهتا» مهمترین سلف معاصر او در سمت وزارت دفاع (دولت اوباما) که در عین حال با سابقه ریاست بر سازمان سیا، یک چهره شاخص و هوشمند امنیتی نیز محسوب میشود، همان زمان با تاختن به ترامپ، به ناکارآمدی دستگاه نظامی آمریکا اعتراف کرد و در مصاحبه با اشپیگل گفت: «اگر اتفاقی که افتاده همین باشد با وضعیت ناکارآمدی مواجه هستیم. نمیتوانم تصور کنم وزارت دفاع برنامهای برای حمله به اهداف مشخصی داشته باشد و شمار تلفات ناشی از هدف قرار دادن آن مواضع را مشخص نکرده باشد. این موضوع باید در نخستین رایزنیها مشخصشده باشد. اگر این بحثها انجام نشده و رئیسجمهور فقط ۱۰ دقیقه قبل از شروع حملات از تلفات آن آگاه شده، حتما اشکال وحشتناکی در فرآیندهای تصمیمگیری کاخ سفید وجود دارد».
به اینها بیفزایید گزارش ویژه 2 هفته پیش ژنرال رابرت اشلی، رئیس آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا را که در آن به مقامات واشنگتن اخطار کرده است:«ما باید قدرت نظامی ایران و تهدیدی را که برای منافع ما، متحدان و امنیت ما دارد، درک کنیم».
آنچه هر عقل سلیمی از جمعبندی اظهارات خبرهترین ژنرالها و کارشناسان نظامی آمریکایی درمییابد، اجماع آنها بر پرهیز از هرگونه حمله نظامی مستقیم به کشورمان یا به قول ژنرال اشلی، اعتراف به ناتوانی نظامی آمریکا در مواجهه با حقیقت انکار ناشدنی «قدرت نظامی ایران» است به طوری که میتوان مطمئن بود همینها در آن لحظات ملتهب پس از سرنگونی گلوبال هاوک توسط سامانه پدافندی آتش به اختیار سوم خرداد در ارتفاع هزار متری آبهای خلیجفارس، قطعا ترامپ را حتی از هرگونه اقدام تلافیجویانه برحذر داشتهاند تا مبادا آمریکا در روزگار افول هژمونیک خود و در جهانی چند قطبی، وارد جنگی با ابعاد نامحدود شود.
این رهیافتی است که به ما کمک میکند بهتر به ماهیت رویدادهای 3 ماه گذشته عراق، لبنان و کشور خودمان پی ببریم.
ضربهای که آمریکاییها اواخر خرداد در تنگه هرمز خوردند، چنان برایشان حیثیتی بوده است که هنوز در بالاترین سطح نظامی بحث آن در سطح افکار عمومی پیش کشیده شده و مورد تحلیل و مداقه قرار میگیرد؛ زخمی چنان عمیق که باعث میشود ترامپ و بازهای شکاری نومحافظهکار حامی او در دولت پنهان اضطراری واشنگتن، بلافاصله ماموریتی ویژه برای آیتالله مایک به قصد کشاندن دامنه صفر جنگ ناممکن نظامی با ایران به دامنههای گستردهتر جنگهای نیابتی، روانی، اجتماعی و اقتصادی تعریف کنند.
«مایکل دیآندریا» که به عنوان خبرهترین مامور اطلاعاتی آمریکا در حوزه ایران و خاورمیانه از 2 سال پیش به مدیریت اتاق عملیات ضدایران در سازمان سیا انتخاب شد، حتی به اذعان منابع غربی نیز متخصص راه انداختن جنگ وحشت (تروریسم) است. او در سالهای اخیر طراح اصلی عملیات شکار بنلادن و دهها عملیات ترور پهپادی چهرههای مخالف آمریکا بویژه در جهان اسلام بوده است.
این موج ناآرامسازی اوضاع داخلی ایران و کشورهای متحدش در محور مقاومت که در حقیقت ضدحمله آمریکا محسوب میشود، اگر در خود ایران، از اعتراضات مردمی ناشی از اوضاع بد اقتصادی سوءاستفاده کرد، در عراق و لبنان هیچ توجیه خاصی برای آغازش نداشت و صرفا با فعالسازی مکانیزم «شورشهای رنگی» به سبک «جین شارپی» توسط هستهای آموزش دیده شده توسط سازمانها و گروههای غربنهاد شعلههای آن بالا گرفت.
«دنیل مکآدامز» مدیرعامل اندیشکده «ران پال»- وابسته به سناتور پیشین جمهوریخواه و تحت مدیریت پسر او «رند پال»، سناتور فعلی نزدیک به ترامپ- نیز 2 هفته پیش بر این حقیقت صحه گذاشت که ناآرامیها و آشوبهای اخیر در ایران صرفا اعتراضاتی ناشی از افزایش قیمت سوخت نیست، بلکه آشوبهایی است که از الگوهای آشنای آژانس مرکزی اطلاعات ایالات متحده (سیا) پیروی میکند؛ دخالتی چنان مشهود که حتی خود رند پال، سناتور ایالت کنتاکی نیز در میانه مرثیهسرایی ژنرالهای سرشناس آمریکایی برای قدرت نظامیشان، اعلام کرد: «به پرزیدنت ترامپ بابت مدیریتش در تهدید ایران افتخار میکنم».
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از برنامه کاخ سفید برای ماجرای تبادل زندانیان با ایران
ترامپ از بازی ژاپن چه میخواهد؟
ثمانه اکوان: خبر برای هر 2 طرف مثبت و امیدوارکننده به نظر میرسید. ایران و آمریکا بعد از مدتها دشمنی و رویارویی لفظی و حتی نظامی در منطقه، سرانجام توانسته بودند در دوران ریاستجمهوری ترامپ به یک توافق برسند. این توافق اگر چه کوچک بود اما بارقه امیدی برای کاخ سفید بود که توانسته با وجود خروج از توافقهستهای و به هم ریختن کافه برجام، راه را برای مذاکره با ایران باز کند. توافق برای تبادل 2 زندانی، ترامپ را در میانه تمام خبرهای بد مربوط به استیضاح در فضای داخلی کشورش، با یک نتیجه مثبت در فضای سیاست خارجی روبهروکرد؛ با وجود تمام تهدیدات، تحریمها و حملات لفظی و تحقیر کردنها، باز هم ایران تمایل دارد با آمریکا به گفتوگو بنشیند.
ایران اگر چه با گفتوگو نکردن درباره برنامه هستهای یا فعالیتهای منطقهای و موشکی خود میخواهد نشان دهد سیاست فشار حداکثری ترامپ بر کشورمان نتیجه مورد نظر را برای او به همراه نخواهد داشت اما همین توافق کوچک پالس دیگری را به سمت واشنگتن مخابره کرد که شاید در ظاهر موردنظر مسؤولان دولت ایران نباشد اما در باطن، زمانی که به رویکردها و برنامههای طرف مقابل نگاه شود، نتیجهگیری دیگری را برای کاخ سفید
دربر داشته است.
دولت ترامپ چهارشنبه گذشته تحریمهای جدیدی را علیه تعدادی از شرکتهای حملونقل ایرانی و شرکای چینیشان به اجرا گذاشت و بهانه آن نیز کمک این شرکتها برای حملونقل بخشهایی از موشکها یا وسایل مورد نیاز برای برنامه هستهای ایران بوده است! این در شرایطی است که مایک پمپئو، وزیر خارجه این کشور با اشاره به این تحریمها بیان کرده است: «تحریمها پیامی را به شرکتهایی که خود را درگیر نقل و انتقالات غیرقانونی میکنند منتقل میکند که آنها نیز در معرض تحریمها قرار دارند». این پیام او در راستای همان کمپین فشار حداکثری تحلیل شده و مسأله جدیدی ندارد اما جمله بعدی صحبتهای او تحلیلهای فراوانی میتواند داشته باشد. او در جملات بعدی خود اظهار امیدواری کرده است با وجود تحریمها، تبادل زندانیان بتواند منجر به ایجاد دیالوگ و گفتوگو بین واشنگتن و تهران شود:«من امیدوارم تبادل صورت گرفته منجر به گفتوگو درباره امور کنسولی دیگر شود. ما در حال کار روی این مسأله هستیم که از این مسأله به عنوان فرصتی برای تلاشهای بعدی در این زمینه استفاده کنیم».
اما هدف اصلی آمریکا از وارد شدن به گفتوگو حتی بهصورت موقت و مقطعی با ایران چیست؟
جدای از بحثهای مرتبط با فضای داخلی آمریکا و انتخابات سال 2020 این کشور و نیاز ترامپ به یک پیروزی در عرصه سیاست خارجی برای اثبات موفقیت دولتش، مسائل دیگری نیز در رابطه با ایران و برنامه هستهای کشورمان وجود دارد که بسیار مهمتر از انتخابات 2020 است.
برداشته شدن گامهای کاستن از میزان تعهدات هستهای در برجام، شاید در وهله اول از نظر آمریکا و متحدان اروپاییاش بیشتر به یک ژست سیاسی از سوی ایران شبیه بود اما آنها بعد از مدتی دریافتند که این گامها چندان هم نمادین و بیاثر نیستند و به این ترتیب نگرانیها برای برداشته شدن گام پنجم یا خروج کامل ایران از توافق هستهای آغاز شد. در آستانه برداشته شدن این گام، کشورهای اروپایی حالا نگرانیهای بیشتری دارند که مبادا پروسه خروج گامبهگام از برجام به پروسهای برگشتناپذیر تبدیل شود. یکی از نگرانیهای اصلی در این زمینه وارد شدن ایران به مرحله عقبنشینی از اجازه دادن به نظارتهای بیسابقه بر فعالیتهای هستهای کشورمان است. این مسأله که به اصطلاح به پوسته سخت برجام معروف شده است، درصورتیکه با شکاف مواجه شده و ضربهای بخورد، میتواند کل توافق هستهای را با خطر فروپاشی مواجه کند. یکی از مهمترین دستاوردهای غرب و آمریکا در مذاکرات هستهای با ایران رسیدن به مکانیسم نظارتیای بوده است که به قول خودشان تاکنون بر هیچ کشوری اعمال نشده و پیچیدهترین و بینظیرترین پروسه در این باره است. اگر این پروسه با مشکلی مواجه شود و امکان نظارت بر فعالیتهای ایران از بین رود، دیگر هیچچیزی از توافق هستهای از نظر غرب بر جا نمیماند و با وجود تحریمهای آمریکا نیز نمیتوان امید داشت ایران دوباره به میز گفتوگو برای پذیرفتن این نوع نظارتها برود. تجربه اروپا و آمریکا از توافق سال 2003، عمل نکردن اروپا به تعهدات در آن زمان و خارج شدن ایران از توافق قبلی که درنهایت باعث پیشرفت بسیار زیاد در تحقیقات و تکنولوژی و دستاوردهای هستهای شد، آنها را بیشتر از هر زمان دیگری نگران کرده است که مبادا خروج ایران از توافق برجام نیز یک شکاف زمانی مانند سالهای 2005 تا 2015 ایجاد کرده و ایران را به سمت پیشرفت غیرقابل تصور در صنعت هستهای سوق دهد.
به همین دلیل آمریکا که این بار برخلاف سال 2003 از تمام راهکارهای تحریمی خود برای جلوگیری از این اقدام استفاده کرده است و دیگر راهکار دیگری در اختیار ندارد، به فکر رسیدن به توافق موقت دیگری است، بلکه بتواند برای مدتی ایران را از فکر خروج از برجام بیرون بیاورد. همانطور که آمریکاییها پیش از این در توافق موقت هستهای در ژنو نیز بارها اعلام کرده بودند، این توافق حتی بهتر از توافق برجام توانسته بود به اهداف آمریکا در متوقف کردن فعالیتهای هستهای ایران از یکسو و از سوی دیگر مدیریت افکار عمومی ایرانیان و اقتصاد کشورمان کمک کند. در دور جدید نیز به نظر میرسد رسیدن به یک توافق موقت و کوچک میتواند انتظارات اقتصادی را مدیریت کند و همچنین راه هماهنگ شدن اقتصاد ایران با شرایط فعلی را ببندد و از سوی دیگر این بهانه را به دولت روحانی بدهد تا گامهای بعدی کاهش تعهدات ایران در برجام را متوقف کرده یا با کندی بردارد.
به همین خاطر است که زمانی که ترامپ به توافق برای تبادل زندانیان رسید با خوشحالی اعلام کرد ببینید! میتوانیم در موارد دیگر هم به توافق برسیم! منظور او اما رسیدن به توافق برای برداشته شدن تحریمها نبوده، بلکه رسیدن به توافقی موقت برای فریز شدن همه مسائل در سطح فعلی بوده است و البته مقداری معامله تجاری با ایران.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|