|
آخرین وضعیت امیر قلعهنویی پس از بستری شدن در بیمارستان
سرمربی تیم فوتبال سپاهان پس از بستری شدن در بیمارستان تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفت. سیدعلی پزشک، سخنگوی باشگاه سپاهان گفت: حال عمومی قلعهنویی خوب است. وی ادامه داد: از دقایق اولیه بامداد شنبه امیر قلعهنویی، سرمربی تیم فوتبال سپاهان، بر اثر یک حمله عصبی دچار کسالت شد که متعاقب آن با اطلاعرسانی بهموقع سریعا به بیمارستان منتقل شد و تحت کنترل و مداوای تیم درمان قرار گرفت.
ارسال به دوستان
پرسپولیس چگونه توانست به چهارمین قهرمانی متوالیاش دست یابد؟
زندگی روی ابرها
پرسپولیس 4 هفته مانده به پایان لیگ برتر برای چهارمینبار پیاپی قهرمان لیگ ایران شد تا با 6 قهرمانی رکورددار تمام ادوار لیگ برتر شود. آنها برای رسیدن به قهرمانی لیگ برتر و امتیاز 60 با برنامهتر از 3 دوره قبل بودند که با برانکو بر بام فوتبال ایران میایستادند. کسب 62 امتیاز از 26 بازی که 28 امتیاز آن با یحیی از 10 بازی و کسب 9 برد و یک تساوی برابر استقلال بود، نشان میدهد لیاقت این تیم برای رسیدن به پوکر قهرمانی کمتر از دوران باشکوه برانکو نبوده است. خط دفاعی مستحکم قرمزها در این 26 بازی تنها 12 بار مغلوب رقبا شد و خط حمله این تیم با زدن 39 گل بعد از استقلال بهترین خط حمله لیگ تا اینجای رقابتهاست. پرسپولیس در حالی 20 برد تا اینجای رقابتها کسب کرده که نزدیکترین رقیب آنها تراکتور با 13برد در رده دوم از حیث تعداد پیروزی است. بردهای اقتصادی 3 امتیازی که ردپای مهدی ترابی در بیشتر آنها دیده میشود، به همراه فصل خوب دوباره علیپور با 9 گلزده و 5 پاس گل و کلینشیتهای متعدد و تکراری علیرضا بیرانوند و رادوشوویچ از پرسپولیس تیمی ساخته که سخت گل میخورد و برای تسخیر دروازه رقبا برنامه خاصی را دنبال میکند. فصل برای قرمزها خیلی خوب شروع نشد و کالدرون که جانشین برانکو شده بود، روزهای آغازین خوبی برای پرسپولیس رقم نزد. افت علیپور در روزهای ابتدایی لیگ و شکست 2 گله آنها در تهران برابر سپاهان قلعهنویی حتی خوشبینترین هوادار این تیم را نگران کرده بود. از تیم شکستناپذیر برانکو در روزهای اولیه لیگ خبری نبود. هواداران از نوع فوتبال کالدرون راضی نبودند و کارشناسان کیفیت فنی تیم را مناسب ارزیابی نمیکردند. 2 شکست پیاپی برابر سپاهان و شهر خودرو در هفتههای پنجم و ششم همه را از پرسپولیس ناامید کرده بود. تیم کالدرون مانند تیم برانکو ثبات نداشت اما دقیقا در روزهای پایانی نیم فصل شرایط برای آنها متفاوت شد؛ همان روزهایی که کالدرون ساز مخالف علیه مدیرعامل وقت کوک کرد و البته نتایج، مانع تصمیمی علیه او میشد. ارزش ذخایر اندوخته شده پرسپولیس با پیوستن یحیی به این تیم و کسب 28 امتیاز از 10 دیدار خیلی زود به چشم آمد تا این تیم در حالی که 4 هفته به پایان رقابتها باقی مانده است، برای ششمینبار قهرمان لیگ برتر ایران شود و با خیالی آسوده به فکر لیگ قهرمانان آسیا و رقابتهای حذفی باشد. در بردهای اقتصادی پرسپولیس باید بیشترین سهم را از آن 2 گلر قابل اعتماد آنها دانست؛ علیرضا بیرانوند و در مقاطعی از فصل بوژیدار رادوشوویچ، البته در کنار خط دفاعی که بارها تغییر کرد اما از استقامت آن کم نشد. در روز پایانی که محمد انصاری و محمد نادری مصدوم هستند و حسین ماهینی نیز جدا شده و شجاع خلیلزاده نیز محروم بود، یحیی با یک بازیکن غیرتخصصی (وحید امیری) در سمت چپ کار را دنبال کرد و البته باز هم نتیجه گرفت. اقتدار دفاعی، آن چیزی بود که سرخها را زودتر از موعد به پوکر قهرمانی رساند.
* جنگ اعداد ادامه دارد
«۴» نمادی است که چندین سال است به آبیهای پایتخت تعلق دارد و آبیها برای کریخوانی با نماد «۶» پرسپولیسیها از این عدد استفاده میکنند؛ عددی که پس از ۴ پیروزی استقلال در ۴ داربی پیاپی تبدیل به نماد استقلالیها شد. البته نکته این نماد هم این است که پرسپولیسیها 4 برد متوالی استقلال در داربی را قبول ندارند و معتقدند داربی ۷۲ که با تساوی ۲ - ۲ در جام ولایت به پایان رسید، نوار 3 برد متوالی آبیها را پاره کرد. البته این عدد پس از اینکه توسط فرهاد مجیدی در دیدار الغرافه و پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا و پس از اخراج این بازیکن به هواداران نشان داده شد، بیش از پیش مورد توجه آبیهای تهران قرار گرفت و نزدیک به ۹ سال است عدد «۴» نماد هواداران استقلال است. قهرمانی پرسپولیس در این فصل و پوکر در قهرمانی باعث شد این دومینباری باشد که قرمزها به نماد استقلال، حمله و آن را برای خود تصاحب میکنند. نخستین یورش ۲۷ فروردین سال ۹۵ شکل گرفت که پرسپولیس در داربی ۸۲ موفق شد در دیداری جذاب استقلال را با نتیجه ۴ بر ۲ شکست دهد تا هواداران این تیم مدتها عدد 4 را به رخ استقلالیها بکشند. حالا و پس از 4 سال، پوکر قهرمانی باعث شده بسیاری از هواداران پرسپولیس در فضای مجازی با عدد 4 برای استقلالیها کری بخوانند و به نوعی نماد این تیم را غصب نکنند. البته سرخها برای رقابت با دیگر تیم پرطرفدار ایران یعنی سپاهان هم به دنبال شکستن رکورد دیگری از این تیم در رقابتهای لیگ برتر هستند. شاگردان یحیی برای شکستن رکورد بیشترین امتیاز در تاریخ لیگ برتر تنها به ۶ امتیاز از ۱۲ امتیاز باقی مانده نیاز دارند تا ۶۸ امتیازی شوند و بیشترین امتیاز یک فصل لیگ برتر را کسب کنند. البته تفاوت 2 تیم این است که سپاهان توانسته بود ۶۷ امتیاز را در لیگ ۱۸ تیمی یعنی در ۳۴ بازی کسب کند و اگر پرسپولیس به این مهم دست یابد در لیگ 16 تیمی است.
* یک پوکر برای 7 پرسپولیسی
در جمع پرسپولیسیهای حاضر در لباس این تیم، 7 بازیکن هستند که در شکلگیری این 4 قهرمانی نقشآفرینی کرده و در این مدت، لباس پرسپولیس را بر تن داشتهاند. سیدجلال حسینی، کاپیتان ارزشمند سرخپوشان، در تمام این ۴ سال با حضور در تیم پرسپولیس افتخارآفرینی کرده و از ارکان اصلی پوکر قرمزهای پایتخت است. علیرضا بیرانوند که چندی پیش از این تیم جدا شد و به تیم آنتورپ بلژیک پیوست، در این سالها سنگربان شماره یک پرسپولیس بوده و هر چند در زمان تثبیت قهرمانی چهارم این تیم جدا شده بود ولی نقش بسزایی در قهرمانیهای این تیم داشت.
علی علیپور، مهاجم سرخپوشان و بهترین گلزن این تیم در سالهای گذشته، یکی دیگر از بازیکنانی است که در تمام قهرمانیهای این تیم حضور داشته و با گلزنیهای متعدد خود، سهم بسزایی در پوکر سرخپوشان داشته است. کمال کامیابینیا، محمد انصاری، محسن ربیعخواه و بوژیدار رادوشوویچ دیگر بازیکنانی هستند که در شکلگیری پوکر پرسپولیس نقش داشته و در تمام قهرمانیهای پرسپولیس سهیم بودهاند.
***
[رسولپناه: رسن را حتماً حفظ میکنیم]
سرپرست باشگاه پرسپولیس از برنامه این باشگاه برای حفظ بشار رسن خبر داد. مهدی رسولپناه درباره قهرمانی پرسپولیس در لیگ برتر فوتبال، اظهار داشت: لازم میدانم این قهرمانی را به همه مردم ایران بویژه هواداران پرسپولیس تبریک بگویم. این قهرمانی بهترین نتیجه است، چرا که 4 هفته قبل از اتمام مسابقات به دست آمد و این چهارمین قهرمانی متوالی است. این قهرمانی در زمین مسجدسلیمان به دست آمد؛ تیمی که در زمین خودش نتوانسته پرسپولیس را شکست دهد.
سرپرست باشگاه پرسپولیس درباره جشن قهرمانی پرسپولیس گفت: با سازمان لیگ و فدراسیون در ارتباط هستیم. نامه زدیم تا در بازی با ذوبآهن جشنی هم برگزار کنیم. با وجود اینکه متأسفانه نمیتوانیم شاهد حضور تماشاگران باشیم اما در تلاش هستیم جشن را باشکوه برگزار کنیم.
وی درباره پاداش بازیکنان نیز گفت: جزو قراردادشان است که پاداش بگیرند و در آخر فصل حتما پرداخت میکنیم. اجازه دهید مبلغ آن را نگویم. پاداشهای قبلی را پرداخت کردهایم و در آخر فصل هم پاداش قهرمانی را پرداخت میکنیم.
رسولپناه درباره نقل و انتقالات و مذاکره با رسن، خاطرنشان کرد: همان طور که سرمربی گفت برای آخر فصل باشگاه تصمیم میگیرد. شاکله اصلی را نگه میداریم و با بازیکنان همکاری خواهیم داشت. بحث بشار رسن هم شامل همین موضوع است تا بتوانیم او را نگه داریم و با سایر بازیکنان هم صحبت میکنیم. حتما او را نگه خواهیم داشت.
وی که با رادیو تهران صحبت میکرد درباره لیگ قهرمانان آسیا عنوان کرد: مقدمات فراهم شده است. تیم هفدهم یا هجدهم شهریور به قطر سفر میکند. بحث نشستها هم هست که قرار شد با سرمربیان همکاری لازم را داشته باشیم. برای مقدمات کار نشستی را هم با سرمربی و سرپرست تیم خواهیم داشت.
ارسال به دوستان
پول لیگ به فدراسیون تزریق نمیشود
دبیر: نگران آینده کشتی هستم
رئیس فدراسیون کشتی اعتقاد دارد پول لیگ برتر به جیب کشتیگیر و مربی میرود و هیچ مبلغی از آن به فدراسیون تزریق نمیشود. علیرضا دبیر با اشاره به اینکه مدیری نقدپذیر و مشورتپذیر است، در ارتباط با اینکه فدراسیون به دنبال برگزاری لیگ برتر است، اظهار داشت: ما درباره لیگ کاری را باید انجام دهیم که لالوویچ در اتحادیه جهانی انجام میدهد. من هم مجبورم کاری را که اتحادیه جهانی کرد دنبال کنم که کشتی سروصدایی داشته باشد، در حالی که در 6-5 ماه گذشته کشتی تعطیل بوده است. رئیس فدراسیون کشتی درباره اینکه گفته میشود از درآمد لیگ باید درباره موضوعات آموزشی هزینه شود، گفت: پول لیگ به جیب کشتیگیر و مربی میرود و به فدراسیون نمیآید که من با آن کار آموزش انجام دهم. اگر لیگ راه بیفتد من هر هفته باید پول داوران و عوامل اجرایی را هم بدهم. اکثر تیمها باید ورودی بدهند که آن را نمیدهند. دبیر با اشاره به موضوع بدهیهای فدراسیون کشتی، تصریح کرد: بعد از بازسازی خانه کشتی شهید ابراهیم هادی، اینطور نبوده که پولی در حساب ما بیاید. این رقم را بخش خصوصی آورده و خودش کار را انجام داده، ما نه پولی دیدیم و نه مبلغی به ما تحویل دادند. 20 میلیارد هزینه کردند و در آخر فاکتور داده و رفتند. میگویند 6 ماه است کشتی خوابیده و هزینهای نداشته در حالی که کل رقمی که در ماههای گذشته از وزارت ورزش گرفتیم یک میلیارد تومان بوده که به اندازه حقوق پرسنل ما هم نیست. سازمان برنامه و بودجه در حد حقوق پرسنل به ما داده و حتی از حقوق ماهانه ما هم کمتر بوده است. دوستان میگویند شرکت توسعه طلبکار نیست. شرکت توسعه و تجهیز هم دولتی است و هم خصوصی ولی از ما بابت اجاره سالنهایش طلب دارد. 11 فدراسیون به شرکت توسعه پول نقد دادند و تسویه کردند. قرار بود از ما هم 7 میلیارد بگیرند. رئیس فدراسیون کشتی با اشاره به اینکه تصمیم فدراسیون شروع لیگ در روز 16 مرداد بود، خاطرنشان کرد: به صورت قطعی اگر موج دوم کرونا شروع نمیشد، 16 مرداد مسابقات را آغاز میکردیم. پروتکلها را نوشته بودیم و حتی آماده بودیم در فضای باز برگزار کنیم که موج دوم جلوی کار را گرفت. با این حال قرارداد بسته میشود، چون شاید 3-2 هفته دیگر ستاد کرونا به ما اجازه داد مسابقات را برگزار کنیم، به همین دلیل ما باید کارهایمان را بکنیم. من باید به عنوان مسؤول فدراسیون آماده باشم. درباره لیگ هم مجبورم کارها را انجام دهم و آخر سر ستاد ملی کرونا باید تصمیم بگیرد که مسابقه برگزار شود یا نه. دبیر افزود: وقتی به فوتبال مجوز برگزاری مسابقه میدهند، ما هم باید به دنبال مجوز باشیم. در همین بازی اخیر پرسپولیس که قهرمان هم شد، مگر همه در بغل هم نبودند؟ شادی نکردند؟ چه فرقی از این نظر بین کشتی و فوتبال وجود دارد؟ بله! درگیریهای کشتی حتما با فوتبال فرق میکند. اگر درگیریهای آنها 50 باشد، کشتی 80 است اما همانطور که مسابقات فوتبال را برگزار میکنند، کشتی هم اگر موج دوم ایجاد نمیشد برگزار میشد. اصلا اینکه لیگ برگزار شود یا نشود دست من نیست. من موظفم بستر کار را آماده کنم. قهرمان المپیک 2000 سیدنی گفت: من نگران 5-4 سال آینده کشتی هستم. در این 6 ماهی که کشتی خوابیده، به مدت 6 ماه بچههای 10-9 ساله سمت کشتی نیامدهاند و این یعنی 4 سال دیگر تیم نوجوانان ما ضعیف است و بعد جوانان. لازم است در این باره کارشناسان و متخصصان راهکار و پیشنهاد بدهند.
ارسال به دوستان
اخبار
سعیدی: لازم باشد سجادی به سوییس میرود
دبیرکل کمیته ملی المپیک گفت: اگر جمعبندی نهایی، حضور نصرالله سجادی در دادگاه حکمیت ورزش باشد، وی به سوییس سفر خواهد کرد. کیکاووس سعیدی در گفتوگو با مهر، درباره آخرین وضعیت پرونده شکایت فدراسیون جودوی ایران از فدراسیون جهانی به دادگاه حکمیت ورزش گفت: درباره پرونده جودو در دادگاه حکمیت ورزش ستادی به ریاست مهدی علینژاد، معاون وزارت ورزش و جوانان و با حضور آقایان داورزنی، سجادی و میراسماعیلی تشکیل شده که همه امور مربوط به آن را پیگیری خواهند کرد و هر تصمیمی که اتخاذ شود نیز اجرایی خواهد شد. وی درباره اینکه پیش از این اعلام کرده بود نصرالله سجادی در دادگاه CAS شرکت نمیکند، تصریح کرد: همانطور که عنوان کردم، از این پس همه مسائل و برنامههای پرونده مطروحه از سوی فدراسیون جودو در دادگاه حکمیت ورزش در این ستاد پیگیری مطرح و تصمیمگیری میشود و اگر تصمیم بر حضور سجادی باشد، حتما او هم به سوییس سفر خواهد کرد. سعیدی ادامه داد: بازدید اخیر آقای صالحیامیری از فدراسیون جودو در راستای حمایت از این فدراسیون و بررسی آخرین شرایط پرونده جودوی ایران در دادگاه CAS بود و مصالح ملی و ورزش کشورمان بر هر چیزی اولویت داشته و همه ارکان ورزش در این راستا گام برخواهند داشت.
***
حساب ایران با آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ «صفر» است
ستاد ملی مبارزه با دوپینگ علاوه بر بدهیهای قبلی به آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ، حق عضویت خود به این آژانس بابت سال جاری را هم پرداخت کرده و به این ترتیب هیچ حسابی با وادا ندارد. آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ (وادا) تنها مرجع تصمیمگیرنده در زمینه دوپینگ است و حتی فدراسیون بینالمللی تمام رشتهها و کمیته بینالمللی المپیک (IOC) هم ملزم به تبعیت از فعالیتها و تصمیماتش هستند. نهادهای داخلی مبارزه با دوپینگ در کشورهای مختلف نیز به عنوان عضوی از آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ طبق قوانین این آژانس، کنترل دوپینگ داخلی خود را دنبال میکنند. وادا از این نهادها سالانه مبلغی به عنوان حق عضویت دریافت میکند. رقم حق عضویت کشورهای مختلف در وادا متفاوت است اما برای هر سال جدید به طور مشترک با ۸ درصد افزایش تعیین میشود. مبلغ حق عضویت باید سالانه پرداخت شود این در حالی است که ستاد ملی مبارزه با دوپینگ (نادو) بابت این موضوع و عدم پرداختی در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ میلادی به وادا بدهکار بود. البته امروز نهتنها این بدهیها پرداخت شده، بلکه حق عضویت سال جاری میلادی هم پرداخت شده و بدین ترتیب حساب نادو با وادا «صفر» شده است. نادو ایران در یک مرحله مبلغ ۱۶۷ هزار و ۵۱۵ دلار کانادا بابت حق عضویت 3 سال متوالی خود به حساب وادا واریز کرد تا حداقل سال جاری را بدون بدهی به این نهاد بینالمللی سپری کند. حق عضویت ستاد ملی مبارزه با دوپینگ در وادا برای 2 سال گذشته میلادی به ترتیب 240/47 و 866/55 دلار کانادا بود. این مبلغ برای سال جاری میلادی هم 408/64 دلار کانادا تعیین شد که همگی پرداخت شده است.
***
ژاوی به کرونا مبتلا شد
سرمربی اسپانیایی تیم فوتبال السد قطر از ابتلای خود به ویروس کرونا خبر داد. ژاوی هرناندس با انتشار پستی در صفحه شخصی خود اعلام کرد به ویروس کرونا مبتلا شده و نمیتواند تیمش را در شروع دوباره مسابقات فوتبال لیگ ستارگان قطر همراهی کند. سرمربی اسپانیایی تیم قطری نوشته چند روز پیش از او تست کرونا گرفته شده که نتیجه آن مثبت بوده اما الان شرایط بسیار خوبی دارد. به همین دلیل تا زمان غلبه بر کرونا در قرنطینه خواهد ماند و داوید پرتس موقتا هدایت السد را بر عهده خواهد داشت. ژاوی همچنین از مقامات لیگ ستارگان، باشگاه السد و فدراسیون فوتبال قطر بابت شناسایی زودهنگام بیماری و جلوگیری از انتشار آن تشکر کرد.
ارسال به دوستان
«عروس هزار داماد منافقین» به این جنایتها پاسخ دهد!
سیدروحالله امینآبادی: این روزها نام داعش و جنایتهای آن ورد زبانهاست و کسی اگر میخواهد دیگری را مورد اهانت قرار دهد، او را به داعش منتسب میسازد یا صفت داعشی را بر او بار میکند. داعش اگر از میانه دهه اخیر فعالیتهای جنایتکارانه خود را آغاز کرد و به شهرت رسید، در ایران، گروهک موسوم به «مجاهدین خلق» یا همان «منافقین»، در طول دهه 60 با ترور بیش از 17 هزار انسان، نقش استاد تمام را برای داعش ایفا کرد!
خداوند متعال در سوره نساء آیه 93 میفرماید: وَمَن یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَغَضِبَالله عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا؛ و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد مجازات او (آتش) جهنم است که در آن جاوید (معذب) خواهد بود و خدا بر او خشم و لعن کند و عذابی بسیار شدید بر او مهیا سازد.
و در سوره مائده آیه 32 میخوانیم: «مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا»؛ هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است.
17 هزار انسان بیگناه در طول دهه 60 تنها به اتهام مومن بودن به اسلام و انقلاب اسلامی توسط این سازمان جهنمی ترور شده و به شهادت رسیدند. افرادی چنین میپندارند که گویا منافقین تنها مقامات جمهوری اسلامی از جمله بهشتی، باهنر، رجایی و... را ترور کرده و به شهادت رساندهاند، ولی بررسی روزشمار تحولات دهه 60 نشان میدهد منافقین اگر چه ابتدا برای به دستگیری سریع قدرت دست به ترور مقامات عالیرتبه زدند اما از مهرماه سال 1360 به این نتیجه رسیدند که برای دستیابی به مقصود باید ابتدا سربازهای این بازی شطرنج را که همان مردم باشند ترور و با ایجاد رعب و وحشت از صحنه خارج کنند.
جنایتهایی که این گروهک در طول دهه 60 مرتکب شد، دارای همان مختصاتی است که داعش امروز به آن مشهور و معروف است.
در ادامه به تنها چند مورد از جنایات منافقین تنها در مهرماه سال 60 و به نقل از جراید آن روزها میپردازیم تا مشخص شود منافقین، مردم حامی جمهوری اسلامی را چونان سربازانی میدیدند که برای دسترسی به فرمانده اصلی باید این سربازان را از بین برده و به این ترتیب به رهبران اصلی انقلاب رسیده و قدرت را به دست آورند!
* حمله به یک سوپرمارکت!
حدود ساعت 8:30 بعدازظهر 15مهر 1360، یک 3 راهی بسیار قوی که توسط منافقین در سوپرمارکت اسدی واقع در خیابان خلد برین شیراز تعبیه شده بود منفجر شد و در آن ضمن وارد آمدن خسارات مالی، یک نفر از مشتریان این سوپرمارکت به نام غلامحسین زندپور بازنشسته ارتش به شهادت رسید.(1)
* حمله به مغازه نجاری!
در همین روز گروهی از منافقین در حالی که شعار میدادند و تیراندازی میکردند، به داخل یک مغازه نجاری که متعلق به پدر یکی از پاسداران کمیته مرکزی قزوین بود، یک شیشه کوکتل مولوتف پرتاب کردند. این عده با آتش زدن چند لاستیک فرسوده و تیراندازیهای ممتد قصد ایجاد رعب و وحشت در میان مردم را داشتند.(2)
جنایتهایی که میخوانید به فاصله کمی اتفاق افتاده است، از جمله «یکی از افراد فعال و مومن در یزد در مقابل مغازه نفت فروشیاش از سوی 2 منافق مورد سوء قصد قرار گرفت که بر اثر اصابت 3 گلوله به سینه به شهادت رسید».(3)
یا «دکتر سیدابراهیم فقیهی، پزشک مسلمان و متعهد و فعال بیمارستانهای مقدسی و نمازی شیراز ساعت دوازده20 مهر 1360 از سوی منافقین در خیابان صورتگر این شهر مورد سوء قصد قرار گرفت و مجروح شد که پس از انتقال به بیمارستان به درجه رفیع شهادت نایل آمد».(4)
* حمله به کتابخانه و ترور کتابخوانها!
مهرماه 1360 یعنی زمانی که گروهک منافقین از ترور آیتالله بهشتی و 72 تن از یاران با وفای انقلاب در هفتم تیرماه این سال و ترور رئیسجمهور و نخستوزیر مکتبی، شهیدان رجایی و باهنر در هشتم شهریور و صدها ترور دیگر به نتیجه دلخواه نرسیده بود، «۳ تروریست گروهک منافقین مسلح به کلاشینکف به کتابخانه ابوذر واقع در جاده لاکان رشت حمله کردند که بر اثر تیراندازی، یکی از اعضای انجمن اسلامی کتابخانه مذکور از ناحیه گردن زخمی شد».(5)
یا حدود ساعت نوزده 20 مهر 1360 «یک اتومبیل پیکان در خیابان هدایت شیراز منفجر شد و ۲ تن به طرز فجیعی به شهادت رسیدند. سرنشینان این اتومبیل یک زن 22 ساله و یک دختر 6 ساله بودند که بر اثر انفجار بمبی که توسط عوامل منافق ضدانقلاب جاسازی شده بود به کلی سوخته و قطعه قطعه شدند».(6)
در همین روزها «چند منافق مسلح به منزل یک فرد به جرم متدین بودن او در آبکنار بندر انزلی حمله کردند و قصد داشتند با پرتاب نارنجک اعضای خانواده او را ترور کنند که با عمل نکردن نارنجک با شلیک چند گلوله علی کاظمی نوجوان 13 ساله را هنگام نماز صبح از ناحیه کمر مورد اصابت قرار داده و زخمی کردند».(7)
البته این تنها مهرماه 1360 نبود که منافقین در آن دست به ترور افراد کوچه و خیابان زده بودند، هر چند در این ایام ترورها تشدید شده بود ولی نگاهی به جراید دهه 60 نشان میدهد گروهک نفاق هر جا که توانست بمبگذاری کرد و هر جا توانست فردی را تنها به اتهام مومن بودن به اسلام و انقلاب ترور کرده و به شهادت رساند.
از جمله در سالن ایستگاه راهآهن قم بمبگذاری کرده و 5 نفر را شهید و مجروح ساخت.(8)
یا سوم اسفند 1360 « بر اثر انفجار یک بمب بسیار قوی که در زیر یک کامیون حمل زباله شهرداری جاسازی شده بود 11 نفر به شهادت رسیده و 25 نفر نیز مجروح شدند».(9)
یا شهریور 1363 «منافقین با انفجار یک بمب در میدان راهآهن تهران 17 تن را شهید و 300 تن را مجروح ساختند».(10)
و صد البته در این گزارش به هزاران ترور منافقین در طول دهه 60 که بعضی از این ترورها و جنایات رکورد شکنجه را جابهجا کرده است اشارهای نکردهایم، کافی است برای فهم یکی از هزاران جنایت منافقین در طول دهه 60 «عملیات مهندسی» را در گوگل جستوجو کرده یا به کتاب «عملیات مهندسی» که به بررسی کارنامه تروریستی بخش ویژه نظامی سازمان مجاهدین خلق در سالهای 1361-1357 پرداخته، نگاهی بیندازید.
در این عملیات منافقین که مبتنی بر شکنجههای سخت، شنیع و طاقتفرسا بود، تعدادی از پاسداران به طرز وحشتناکی به شهادت رسیدند. طالب طاهری و محسن میرجلیلی ۲ نفر از پاسداران کمیته انقلاب اسلامی بودند که زیر شکنجههای شدید منافقین در عملیات مهندسی به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.
با همه این اوصاف «مریم قجر عضدانلو» معروف به «مریم رجوی» که عروس هزار داماد منافقین است، دوشنبه 30 تیر سال جاری، در یک کنفرانس طی سخنانی به جای پاسخگویی به هزاران جنایت این گروهک در طول دهه 60 و پس از آن در حق 2 ملت ایران و عراق، انگشت اتهام را به سوی مردم ایران و مسؤولان
«جمهوری اسلامی» نشانه میگیرد تا کسی را جرات یا فکر آن نباشد که از او بپرسد: این 17 هزار انسان که خداوند متعال کشتن یکی از آنها را موجب خلود ابدی در آتش جهنم (نساء/ 93 )
و همانند نابودی کل بشر (مائده/32) اعلام کرده است به کدامین گناه کشته شدند؟!
آری! ملت ایران، با اساتید داعش درگیر بود؛ زمانی که داعشی نبود!
-----------------------------------
پینوشتها
1- کیهان، 16 مهر 1360، صفحه 15
2- اطلاعات، 16 مهر 1360، صفحه 4
3- اطلاعات، 15 مهر 1360، صفحه 4
4- اطلاعات، 20 مهر 1360، صفحه 2
5- کیهان، 13 مهر 1360، صفحه 3
6- کیهان، 21 مهر 1360، صفحه 3
7- کیهان، 13 مهر 1360، صفحه 3
8- جمهوری اسلامی، 3 تیر 1360، صص 1 و 8
9- اطلاعات، 3 اسفند 1360، صفحه 3
10- جمهوری اسلامی، 3 شهریور 1363، صص 1 و 8
ارسال به دوستان
بهترین گل فصل لیگ برتر انگلیس از دید ورزشینویس «ایندیپندنت»
گل جهانبخش به چلسی
ورزشینویس روزنامه «ایندیپندنت» انگلیس از گل علیرضا جهانبخش به آبیهای لندنی به عنوان بهترین گل فصل ۲۰-۲۰۱۹ لیگ برتر انگلیس یاد کرد. نشریه انگلیسی «ایندیپندنت» در گزارشی به بررسی فصل 20-2019 لیگ برتر پرداخته و از ورزشینویسان خود خواسته نظرشان را درباره مواردی از جمله تیم منتخب فصل، بهترین بازیکن فصل و بهترین گل فصل بگویند که در این بین یکی از ورزشینویسان این نشریه از گل علیرضا جهانبخش به چلسی در هفته بیستویکم لیگ برتر انگلیس به عنوان بهترین گل فصل یاد کرده است. تام کرشاو، خبرنگار جوان «ایندیپندنت» درباره انتخاب بهترین گل فصل از دید او، نوشت: «گل علیرضا جهانبخش مقابل چلسی. بازیکن تیم ملی فوتبال ایران دوران سخت و طاقتفرسایی را در برایتون تحمل کرده و در اغلب موارد بیرون از ترکیب این تیم بوده و از او به عنوان خریدی وحشتناک یاد شده است اما ضربه برگردان تماشایی او مقابل چلسی در روز سال نو میلادی، یک امتیاز برای برایتون به ارمغان آورد و لحظهای واقعا باورنکردنی، احساسی و موثر بود». کارل متچت، دیگر ورزشینویس این نشریه انگلیسی هم از گل علیرضا جهانبخش به چلسی، گل کوین دیبروینه به نیوکاسل و گل فابینیو به منچسترسیتی به عنوان گلهای برتر فصل 20-2019 لیگ برتر یاد کرد. ملیسا ردی، دیگر ورزشینویس «ایندیپندنت» هم از گل جردن آیو به وستهام به عنوان بهترین گل فصل یاد کرد اما از گل دیبروینه به نیوکاسل، گل جهانبخش به چلسی و گل فابینیو به منچسترسیتی هم به عنوان دیگر گلهای برتر این فصل یاد کرد. گل علیرضا جهانبخش به چلسی همچنین از سوی سایت رسمی مسابقات لیگ برتر انگلیس به عنوان بهترین گل ماه ژانویه این رقابتها معرفی شده بود. بال ایرانی برایتون در هفته بیستویکم لیگ برتر انگلیس، 16 دقیقه پس از ورودش به میدان موفق شد در دقیقه 84 گل تساوی برایتون را با یک ضربه قیچی برگردان زیبا وارد دروازه چلسی کند و نتیجه را به تساوی یک-یک بکشاند. ارسال به دوستان
خالهبازی باشکوه در فرانسه
محمدعلی صمدی*: روز 31 خرداد ماه 60 مجلس طی مسیری کاملا قانونی، با 177 رأی موافق و یک رأی مخالف، طرح «عدم کفایت سیاسی» بنیصدر را تصویب کرد و در همان روز، مسعود رجوی با محاسباتی فوقتخیلی- که لابد 500 هزار نفری که اسفند 59 فقط در تهران به او رأی دادهاند، به کف خیابان خواهند آمد- علیه نظام جمهوری اسلامی، اعلام مبارزه مسلحانه کرد و دهها هزار عضو سازمان را مسلحانه به خیابانها ریخت؛ با این باور که رأیدهندگان بنیصدر هم به آنان خواهند پیوست و با اشغال مراکز قدرت، کار یکسره خواهد شد. فرجام کار بسیار رقتبار بود. در عرض کمتر از 5 ساعت کل این قیام متوهمانه جمع شد. بنیصدر هم آنقدر قایمباشکبازی کرد که شکست «خیزش ملی(!)» مجاهدین خلق را نظارهگر باشد و انتخابات ریاستجمهوری بعدی را ببیند. محمدعلی رجایی با 2 میلیون رأی بیشتر از آرای بنیصدر، به ریاستجمهوری انتخاب شد و بنیصدر، در حالی که مسأله اول کشور، انتخاب حجتالاسلام باهنر به نخستوزیری بود، ششم مرداد، به همراه مسعود رجوی، مخفیانه از کشور گریخت و به فرانسه رفت اما در این سفر، از استقبال رسمی و فرش قرمز خبری نبود. فرود در یک فرودگاه نظامی فرانسه و هیأت استقبالی که تنها شامل خبرنگاران و تیم امنیتی میشد، نخستین نشانههای تاوان سنگین اعتماد به مسعود رجوی بود. انتشار نخستین تصاویر او پس از فرار- که وی را با سبیل تراشیده نشان میداد و مسعود رجوی با سبیل پشت سرش ایستاده بود- این شایعه را در کشور رواج داد که بنیصدر مجبور شده در لباس زنانه از کشور بگریزد که هنوز هم صحت و سقم این ماجرا معلوم نشده است. خلبان این پرواز هم افسری به نام «معزی» بود و در حافظه تاریخی مردم ایران، به نام «خلبان شاه» شناخته میشد (به دلیل اینکه پیش از پیروزی انقلاب، هدایت هواپیمای اختصاصی خاندان سلطنتی در مقاطعی به عهده وی بود). قرار گرفتن بنیصدر در یک قاب، کنار رجوی و معزی، آن هم در خاک کشور بیگانه، پایان حضور بنیصدر در متن تحولات سیاسی کشورش بود؛ حضوری که با پایین آمدن از «پرواز انقلاب»، پشت سر امام خمینی، در 12 بهمن 57 آغاز شد و پس از 908 روز، با پایین آمدن از هواپیمای «خلبان شاه» در فرودگاه نظامی «اورو» به پایان رسید. مردی که با شعار «بنیصدر، 100 درصد»، صندوقهای انتخاباتی کشورش را فتح کرده بود و هر روزش را با شعارهای پرطنین صدها هزار نفر از مردم به شب میرساند حالا در فرانسه، در محاصره نیروهای امنیتی، حتی از سالهای تحصیلش در این کشور هم تنهاتر بود. شناختی هر چند مختصر از بنیصدر، میتواند بخوبی نشانگر عذابی باشد که او از مردادماه سال 60 تا همین حالا تحمل میکند. حتی امروز که 4 دهه از آن اتفاقات میگذرد، چنین سطحی از بلاهت و بازیچه شدن توسط جوانکی سیاس اما خیالاتی، به رأی مدعی «بزرگترین اندیشمند تاریخ معاصر» شرمآور به نظر میآید. انتخاب با خود ما است که این را به حساب توانمندیهای مسعود رجوی بگذاریم یا بیخردی ابوالحسن بنیصدر.
باقی ماجرا در فرانسه، مرزهای تراژدی را پشتسر گذاشت و به طنزی تلخ تبدیل شد. فانتزی ترحمبرانگیزی از آرزوهای بربادرفته رئیسجمهور معزول، در پاریس به حقیقت پیوست؛ تأسیس موجودیتی به نام «شورای ملی مقاومت» اعلام شد و آقای بنیصدر عنوان رئیسجمهور دولت در تبعید ایران را به خود اختصاص داد و مسعود رجوی را به عنوان نخستوزیر خود معرفی کرد(!) بسیار سادهانگارانه است اگر فرض کنیم مسعود رجوی خود را در قامت یک نخستوزیر میدید. او خود را مبدع و علتالعلل تمام این تحولات میدانست (و چندان هم بیراه نبود) و اینکه یک پله پایینتر از بنیصدر میایستاد، تنها یک دلیل داشت. در زمین بازی جدید، رجوی هنوز غریب بود. کانونهای قدرت و رسانههای اروپا، هنوز او را نمیشناختند و نام بنیصدر به عنوان رئیسجمهور عزلشده ایران، در روزهای نخست، درخشش زیادی داشت. در بیرون از مرزها، تنها چهرههای مخالف شناختهشده نظام جمهوری اسلامی، سلطنتطلبان بودند که دشمنیشان با گروههای سابقاً انقلابی مثل مجاهدین خلق، از روز روشنتر بود. رجوی صرفنظر از بعضی ارتباطات امنیتیاش، جایی در این سرزمین ناشناخته نداشت و باید تا زمان تثبیت جایگاهش در خارج از کشور، تا میتوانست فاصله نزدیک خود را با بنیصدر حفظ میکرد و در عین حال پا روی دمش نمیگذاشت. او شناخت دقیقی از بنیصدر داشت و خطوط قرمز او را میشناخت. به این ترتیب، اگر چه ظاهرا در خارج از ایران، بنیصدر دست بالا را داشت اما هنوز هم بازیچه مافیای مجاهدین بود که اطرافش را احاطه کرده، به نام رئیسجمهور ایران به او سلام میدادند و ریاستش را بر پیشوای خود پذیرفته و زیر سایهاش برای تشکیل دولت پس از سرنگونی نظام جمهوری اسلامی(!) تمرین میکردند.
این خالهبازی شکوهمند، البته در ایران هیچ انعکاس خاصی نداشت. اخبار مربوط به تشکیل دولت «محمدعلی رجایی» در صدر رسانههای کشور بود و حتی پس از انفجار دفتر نخستوزیری توسط «مسعود کشمیری» نفوذی رجوی در شورای عالی امنیت ملی- و شهادت آقایان رجایی و باهنر- به فاصله کمتر از 2 هفته، شور و هیجان انتخابات جدید، سراسر کشور را فرا گرفت و حضرت آیتالله خامنهای رئیسجمهور جدید با 4 میلیون رأی بیشتر از بنیصدر، سکان قوه مجریه را به دست گرفتند. چند روز پس از اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری، اخبار پیروزیهای پیدرپی رزمندگان در جبهههای مواجهه با متجاوزان صدام، تمام افکار عمومی کشور را به خود اختصاص داد. حتی کشت و کشتاری که تیمهای ترور سازمان در کوچه و خیابان شهرهای کوچک و بزرگ به راه انداخته بودند، نمیتوانست این سطح از اخبار خوش و سرنوشتساز را تحتالشعاع قرار دهد.
* تاریخنگار، پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|