|
4 پنالتی تا رسیدن مسی به رونالدو
لیونل مسی با گلزنی در دیدار یکشنبهشب بارسلونا مقابل ویارئال، تنها به 4 پنالتی دیگر نیاز دارد تا به رکورد رونالدو دست یابد. به گزارش فارس، لئو مسی در دیدار بارسلونا- ویارئال یک گل به ثمر رساند. گل سوم بارسلونا توسط مسی از روی نقطه پنالتی وارد دروازه حریف شد. این بازی با پیروزی 4 بر صفر بارسلونا مقابل ویارئال به اتمام رسید. مسی با گل کردن این پنالتی، به آمار 57 پنالتی در لالیگا رسید. او با این تعداد همچنان از رونالدو عقب است. کریستیانو رونالدو در رئالمادرید 61 پنالتی را به ثمر رسانده است.
ارسال به دوستان
نگاهی به دلایل ناکامیهای مداوم آبیپوشان
چرا استقلال همچنان میبازد؟
محمدمهدی تقوی*: هر جا تصمیمات، سلیقهای، بیمشورت و خودخواهانه گرفته شود و عقلا کنار گذاشته و مدعیان بیهنر مدیر و همهکاره امور شوند، مسائلی ایجاد میشود که دیگر ظاهرا لاینحل به نظر میآید. نمونه کامل این موضوع مدیران عامل سالهای اخیر استقلال و پرسپولیسند؛ البته اوضاع در باشگاه آبی پایتخت بهمراتب وخیمتر از رقیب سنتی است. برآمدن افرادی نظیر فتحی و سعادتمند در باشگاه قدیمی تهران اگر نگوییم به عمد برای تضعیف استقلال بوده، لااقل انتخابهایی در نهایت بیتدبیری بوده که این فصل کابوسوار را برای هواداران استقلال رقم زد؛ فصلی که بیش از یک سال به طول انجامید؛ با 4 مدیرعامل (فتحی، خلیلزاده- با عنوان سرپرست باشگاه- فتحاللهزاده و این آخری که خود را سعادتمند و باشگاه را شقاوتمند کرد) و 4 سرمربی (استراماچونی، مصطفوی (موقت)، مجیدی و مطلق (باز هم موقت!) آغاز شد و پایان یافت. فصلی که پایانش آرزوی هر استقلالیای بود.
وزارت ورزش با نگاه تبعیضآمیز به استقلال در تمام 7 سال اخیر موجب رکود این باشگاه مردمی و دوستداشتنی شد؛ استقلالی که به نظر میرسد تا یک سال آینده و پایان دوران سیاه فعلی 8 ساله، نه راه پس دارد و نه راه پیش!
در مقایسه 2 تیم که رئیس مجمع یکسانی دارند (مسعود سلطانیفر)، نتایج جالبی به دست میآید که این شائبه را که وزیر طرفدار یک تیم خاص و دشمن دیگری است، لااقل نزد هواداران بدبین استقلال تقویت میکند. اگر چه نگارنده شخصا معتقد است موضوع بهشدتی که بیان میشود، نیست اما این مورد را کاملا قابل بررسی میداند، زیرا سالهاست در حال تکرار است.
1- هر سال بهترین بازیکنان استقلال از این تیم رفتند؛ ستارهای مانند «مامه تیام» که شاید بهترین بازیکن خارجی 2 دهه اخیر است که به فوتبال ایران میآید (با سابقه بازی در اینترمیلان و یوونتوس)، جباراف، امید ابراهیمی، نورافکن و سیدمجید حسینی که نیمی از ترکیب ثابت استقلال بودند، یکجا ۲ فصل قبل استقلال را ترک کردند، در حالی که رقیب حداقل 5 سال است با ترکیبی ثابت و دست نخورده بازی میکند و ثبات که گمشده فوتبال ایران است، در این تیم به بهترین وجه رعایت شده است.
2- گماردن مدیر بیمایهای مانند فتحی که سابقه نابود کردن ۳ تیم فوتبال ایران به طور کامل و موفقیتآمیز(!) را داشت، برای استقلال نشانه خوبی نبود. نگارنده از همان زمان درباره این انتصاب مشکوک که گفته شد صرفا به دلیل رفاقت فتحی با شخص وزیر رخ داده بود، به اهالی فوتبال هشدار داد و در آخر با یک شاهکار ماندگار، آندرهآ استراماچونی، سرمربی محبوب و موفق ایتالیایی را فراری داد؛ کاری که منجر به حذف خود فتحی هم شد.
3- فتحی رفت، خلیلزاده آمد، او هم رفت، فتحاللهزاده برکشیده شد؛ مدیرعامل پرسابقه پس از ۲ هفته رفت و سعادتمند جایگزین شد اما برای وی تحویل گرفته شدن از سوی فرهاد مجیدیای که خود سال اول سرمربیگریاش را آغاز کرده بود، مهمتر از موفقیت استقلال بود و با برداشتن گامی نشدنی به سوی ایتالیا و استراماچونی، استقلال را از کسب یک جام (حذفی) که میتوانست دلخوشی موقتی برای هواداران باشد با خودخواهی تمام محروم کرد؛ البته از این واقعیت هم نباید گذشت که مجیدی بیسابقه و فاقد افتخار در مربیگری هم واکنش مناسبی نداشت و به جای استفاده از موقعیت کسب افتخار برای خود و باشگاه، در مواجههای بچگانه تیم را به حاشیه برد تا در فینال بازی را واگذار کند.
4- وقتی خیال سعادتمند از رفتن مجیدی راحت شد، با انتشار نامه سرگشادهای به استراماچونی- رونوشت برای هواداران استقلال!- اعلام کرد به علت قانون منع استخدام بازیکن و مربی خارجی قادر به جذب وی نیست؛ موضوعی که بدیهی بودنش را خود سعادتمند بیتدبیر بهتر از هر کس میدانست ولی نقشهاش برای قبضه قدرت با همین دروغ بازگشت مربی پرآوازه ایتالیایی به ثمر نشست و چه اهمیتی برای امثال سعادتمند و رئیسش سلطانیفر دارد که هوادار استقلال 8 سال است رنگ قهرمانی لیگ برتر را ندیده؟!!
5- استقلال در شرایطی گام به مسابقات لیگ قهرمانان گذاشت که نتوانست از بازیکنانی که جذب کرده بود استفاده کند. تیم پس از لیگ فرسایشی یکساله، با پنجره بسته
نقل و انتقالات مواجه بود و بازیکنان خسته و مصدوم، از تمرکز لازم برخوردار نبودند، اگرنه بردن تیمهایی چون شرطه و پاختاکور واقعا غیرممکن نبود اما استقلال زور نداشت. در مقابل پرسپولیس پس از کسب قهرمانی در لیگ برتر با تیمی جدید وارد مسابقات لیگ قهرمانان شد و هر چند هماهنگ کردن 6 بازیکن جدید در ترکیب کاری دشوار بود اما گلمحمدی موفق به انجام این مهم شد و تیمش را تا مرحله یکچهارم نهایی بالا برد. پنجره موردنظر برای پرسپولیس هم بسته بود اما به طور محیرالعقولی ناگهان باز شد و تیمی که ۲ بازیکن بسیار خوبش- مهدی ترابی و علی علیپور- را از دست داده بود، دچار مشکل چندانی نشد.
مواردی که در بالا ذکر شد، ابهاماتی است که باید از سوی شخص وزیر پاسخ داده شود؛ و گریزی از این کار نیست هر چند اگر مانند سایر ارکان دولت، وزیر ورزش هم 7 سال (شخص سلطانیفر 4 سال) بیمهری به باشگاه استقلال را پاسخگو نباشد، نزد وجدان خود حتما توجیهات و دلایلی دارد.
دیگر برای جامعه فوتبال مبرهن شده تصمیمگیرندگان استقلال هیچ یک از اینها که نام برده شدند، نیستند. اینها تنها آلت فعل فرد تصمیمگیرندهاند، کسی که تصمیم میگیرد استرا برود و حالا هم نیاید چون احتمال توفیقش زیاد است؛ کسی که تصمیم میگیرد ویلموتس بیاید، مربیای که سالها در هیچ جا فعالیت نداشته و در اوج کارش هم قراردادش با فدراسیون ساحل عاج، نیمی از قرارداد چرب با فدراسیون ایران بوده است. مشکل بزرگ این است.
آنها که در استقلال- و حتی پرسپولیس- فعالیت میکنند، تنها مجری هستند و نه تصمیمگیرنده. الان به جایی رسیدهایم که در حل مشکلات باشگاه استقلال، نه مردم و هواداران- صاحبان اصلی تیم و باشگاه- حقی دارند و نه دلسوزان و پیشکسوتان و افراد توانمند.
* روزنامهنگار
ارسال به دوستان
سرخپوشان در اوج
پرسپولیس قوانین بازی را میشکند
دکتر تورج عاطف*: پرسپولیس در قطر بازی به بازی بهتر میشود و بیگمان در ۲ بازی آخرش فراتر از آسیا بود.
به نظر میرسد شکستن قوانین رایج در فوتبال از عادتهای رایج تیم پرسپولیس شده است. ۲ سال پیش پرسپولیس بهرغم قانون محرومیت از نقل و انتقال با شگفتی تمام حریفان غرب آسیا را شکست داد و نایبقهرمان شد؛ اتفاقی که برای فوتبال ما که سراسر سوءمدیریت و دارای بحرانهای اقتصادی و به دور از معیارهای موفق فوتبال پیشرفته جهان است همچون یک معجزه بود. پرسپولیس برانکو ایوانکوویچ موفق به شکستن قوانین رایج موفقیت در فوتبال شد و حالا شاهدیم پرسپولیس یحیی گلمحمدی هم از قانونها پیروی نمیکند. این قانونها عبارتند از:
1- انسجام مدیریت در تمام ارکان باشگاه: پرسپولیس چون رقیب سنتی داخلیاش استقلال و بسیاری از تیمهای فوتبال ما از مدیریتی ناکارآمد برخوردار است؛ قانون میگوید این تیم نباید موفق شود اما پرسپولیس اینگونه نیست.
2- انتقال ستارهها: رفتن ستارهها به تیمهای دیگر معمولا واکنشهای منفی برای باشگاههای جهان به وجود میآورد اما در پرسپولیس شاهدیم رفتن بیرانوند، علیپور و ترابی که ستونهای اصلی تیم بودند، نتوانسته به این تیم ضربه بزند، بلکه انسجام این تیم بیشتر هم شده است.
3- هماهنگی: تیمها پس از فصل نقل و انتقالات با مشکل هماهنگی روبهرو هستند اما این هماهنگی در پرسپولیس جدید که حداقل 50 درصد ترکیب اصلی خود را عوض کرده است، در بازیهای لیگ قهرمانان باشگاههای آسیا در حالی که در تمام خطوطش با تغییرات فوقالعاده مواجه است و اجرای روشهایی چون پرس و پوشش تیمی و انتقال بازی از فاز تدافعی به حمله و برعکس نیاز به هماهنگی زیاد در تیم دارد، بسیار عالی در تیم انجام میشود.
4- آشنایی با جو تیمهای بزرگ: آشناشدن سریع، یکی از بزرگترین معضلات بازیکنانی است که به این تیمها نقل مکان میکنند اما شاهدیم بازیکنانی چون لک، سرلک، پهلوان و عیسی آلکثیر این قانون را نقض کرده و از بهترینهای تیم جدید خود هستند.
5- قدرت بدنی: قدرت جسمی تیمها در پایان لیگ معمولا در شرایط بدی است اما شاهدیم پرسپولیس روزبهروز در تورنمنت متمرکز در کشور قطر شادابتر بازی میکند و این مساله درباره قوای روحی تیم پرسپولیس هم صدق میکند.
آیا این پرسپولیس میتواند بهرغم فوتبال سراسر ناکارآمدی ما به افتخار بزرگ دیگری برسد؟ به نظر این گونه میآید؛ اگر تیم همچنان با انگیزه، شجاع، متحد و فراتر از آسیا بازی کند.
*نویسنده و کارشناس فوتبال
ارسال به دوستان
ستار همدانی:
مشکل اصلی فوتبال سوءمدیریت است
پیشکسوت باشگاه استقلال با بیان اینکه فوتبال ما نیاز به تغییر مدیریت دارد و باید اصلاح شود، گفت: مشکل اصلی فوتبال ما مدیریت است، نه بازیهای تیمها.
به گزارش «وطن امروز»، ستار همدانی درباره شکست 1-2 استقلال برابر پاختاکور ازبکستان و حذف از لیگ قهرمانان آسیا گفت: پاختاکور نشان داد برای قهرمانی میجنگد. متأسفانه استقلال همانند دیدار برابر الاهلی نبود. دلیل اصلی باخت آنها هم خستگی زیاد از بازیهای فشرده بود. نبود میلیچ هم تأثیرگذار بود و اعتقاد دارم استقلال نتوانست آن بازیای را که برابر الاهلی و نیمه دوم برابر الشرطه به نمایش گذاشته بود، انجام دهد.
وی در گفتوگو با مهر افزود: اشتباهات فردی مدافعان استقلال هم یکی دیگر از دلایل حذف آبیپوشان بود. ضمن اینکه داوری هم پراشتباه بود و پنالتی مسلم استقلال گرفته نشد تا امیدهای آبیپوشان به طور کامل از بین برود و این تیم باز هم در مرحله حذفی از گردونه رقابتها خارج شود.
پیشکسوت باشگاه استقلال تصریح کرد: در مقابل پاختاکور که خوب بازی میکرد و توپ را به گردش درمیآورد، ما بینظم بودیم و سردرگم. ما در دفاع بسیار متزلزل بودیم و نتوانستیم بازی همیشگی خود را ارائه دهیم.
همدانی درباره اینکه گفته میشود نامجومطلق میتواند سرمربی فصل آینده آبیپوشان باشد، گفت: او یکی از بهترینهای فوتبال ایران بود. فنی و تکنیکی و همیشه در تیم ملی نقش مهمی داشت اما متأسفانه استقلال در چند سال اخیر از سوءمدیریت ضربه خورده است. مطلق ریسک بزرگی کرد که در این شرایط سخت، تیم را هدایت کرد اما اعتقاد دارم استقلال به یک مربی بزرگ نیاز دارد که بتواند آبیپوشان را از این شرایط خارج کند.
وی با انتقاد از منع ورود مربی و بازیکن خارجی گفت: این اشتباه بزرگی بود که اجازه ندهند مربی و بازیکن خارجی به فوتبال ما وارد شود. متأسفانه قیمت بازیکنان بالا رفت و از لحاظ فنی هم دچار مشکل خواهیم شد. به اعتقاد من مشکل اصلی فوتبال ما سوءمدیریت است که باید اصلاح شود. فوتبال ما در سالهای گذشته ضربه زیادی از مدیریت ضعیف خورده؛ چه در سطح باشگاهها و چه در سطح تیم ملی و امیدوارم این مشکل هر چه زودتر برطرف شود.
پیشکسوت باشگاه استقلال در پایان با انتقاد از رقم نجومی قراردادهای استقلال اظهار داشت: شرایط استقلال این روزها خوب نیست. مدیرعامل باشگاه باید درباره رقم قرارداد بازیکنان با مردم شفاف صحبت کند. آیا او میتواند این رقمها را به بازیکنان پرداخت کند یا اینکه این بار شاهد شکایت بازیکنان داخلی خواهیم بود که به دنبال مطالباتشان هستند؟ اعتقاد دارم آمدن مربیان و بازیکنان خارجی میتواند قیمت بازیکنان را بشکند و اجازه نمیدهد باشگاهها دچار بحران شدیدتری شوند.
ارسال به دوستان
اخبار
توصیه دبیر به شرکتکنندگان در لیگ برتر کشتی
از نفرات حاضر در مسابقات دور رفت گروه الف رقابتهای کشتی فرنگی بیستمین دوره لیگ برتر(جام یادگار امام) تست کرونا گرفته شد.
به گزارش «وطن امروز» به نقل از روابط عمومی فدراسیون کشتی، دور رفت بیستمین دوره رقابتهای لیگ برتر کشتی فرنگی (جام یادگار امام) در گروه الف، از امروز (سهشنبه) به مدت 2 روز در سالن 12 هزار نفری آزادی تهران برگزار میشود. با توجه به دریافت مجوز فدراسیون کشتی از معاونت بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برای برگزاری این مسابقات با رعایت پروتکلهای بهداشتی، صبح دیروز (دوشنبه) در محل خانه کشتی شهید ابراهیم هادی از نفرات حاضر در این مسابقات اعم از کشتیگیران، مربیان، داوران و عوامل اجرایی آزمایش کرونا گرفته شد. همچنین تمام تیمها نیز موظف به رعایت پروتکلهای اعلامی از سوی وزارت بهداشت برای حضور در این مسابقات هستند.
رئیس فدراسیون کشتی نیز با حضور در جمع کشتیگیران و مربیان شرکتکننده در این مسابقات توصیههایی را به آنها داشت. علیرضا دبیر از کشتیگیران خواست رفتار و منش جوانمردی را رعایت و نسبت به رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی اقدام کنند.
***
پاختاکور حریف پرسپولیس در نیمهنهایی
قرعهکشی مرحله یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا 2020 برگزار شد و 4 تیم برتر غرب آسیا رقیبان خود را شناختند.
به گزارش «وطن امروز»، قرعهکشی مرحله یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا در منطقه غرب، دیروز (دوشنبه) در سالن کنفرانس خبری استادیوم اجوکیشنسیتی برگزار شد. پرسپولیس، الاهلی عربستان، النصر عربستان و پاختاکور ازبکستان 4 تیم راه یافته به این مرحله در منطقه غرب آسیا هستند.
بدین ترتیب مرحله یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا به شکل زیر برگزار میشود.
چهارشنبه 9 مهر، الاهلی عربستان- النصر عربستان، ساعت 17
پرسپولیس- پاختاکور ازبکستان، ساعت 21:45
***
فلیک: باخت از هوفنهایم فقط به خاطر خستگی نبود
سرمربی تیم فوتبال بایرنمونیخ خستگی را تنها یکی از عوامل باخت سنگین از هوفنهایم معرفی کرد.
نوار پیروزیهای پیاپی مونیخ، قهرمان فصل قبل بوندسلیگا و لیگ قهرمانان اروپا عصر یکشنبه قطع شد.
این تیم در هفته دوم بوندسلیگا در حالی که در هفته نخست 0-8 شالکه را مقتدرانه شکست داده و اواخر هفته گذشته با پیروزی 1-2 برابر سویای قدرتمند، فاتح سوپرجام اروپا هم شده بود(چهارمین جام بایرن در سال 2020) در بازی خارج از خانه با هوفنهایم با باخت سنگین 1-4 روبهرو شد. در پایان بازی هانس فلیک گفت: ابتدا باید از هوفنهایم یاد کنم. باید از این تیم تعریفهای بسیار زیادی انجام دهم. این تیم عملکردی بسیار قوی داشت و فوقالعاده خوب و دقیق برابر ما بازی کرد.
سرمربی 56 ساله مونیخ افزود: در این جدال فرصتهای کمی داشتیم. خسته بودیم اما این شکست سنگین را توجیه نمیکنم و همه این موارد را به خاطر خستگی نمیدانم. وی ادامه داد: نیمه اول نتوانستیم موقعیتهای زیادی ایجاد کنیم. البته بازیکنان را مقصر نمیدانم، چون تلاششان را کردند. این بازی را باختیم و به این درک رسیدیم که مثل همیشه باثبات بازی نکردیم.
ارسال به دوستان
یکهسوار انقلاب در خراسان
محمدعلی صمدی: «اسدالله علم! خیال کردی تو سوار کار شدی؟ همین چند روز حسابت روشن میشود».
این جملات آتشین، در حالی با صدایی پرطنین و رسا از بالای منبر مسجد «فیل» فریاد زده میشد که تنها 4 ماه از سرکوب قیام 15 خرداد 42 با سرب داغ و طناب دار میگذشت. چند شب قبل، در همین مسجد، بر فراز همین منبر، شخص معممی، از رفراندم رژیم پهلوی موسوم به «انقلاب سفید» دفاع کرده بود که با اعتراض و ابراز بیزاری مردم مواجه شد، لذا جلسات آن منبری قطع و بنا شد برای جلسات بعدی از مجتهد خوشنام، جوان و پرشوری به نام «سیدعبدالکریم هاشمینژاد» دعوت شود. این روحانی 31 ساله که منبرهای اعتراضی و پرحرارتش، یک بار هم موجب دستگیریاش شده بود، بویژه پس از ماجرای 15 خرداد، آوازهای پیدا کرده بود و همین باعث شد جمعیتی بیش از ۵ هزار نفر برای استماع سخنانش در مسجد اجتماع کنند. هاشمینژاد مجموعا ۳ شب در مسجد فیل سخنرانی کرد و بدون ملاحظه، صدر تا ذیل رژیم پهلوی را با تیغ زبانش مورد حمله قرار داد. کار به جایی رسید که «ساواک»، چهارشنبهشب 23 مهر 42، پس از پایان منبر، در مقابل چشم مردم اقدام به بازداشت ایشان کرد. این اقدام که بنا بود باعث رعب و وحشت شود، عامل خشم و نفرت شد و مردم با چوب و سنگ و آجر به سوی خودروهای امنیتی حمله بردند. ماموران به سمت مردم آتش گشودند که به زخمی شدن تعدادی و شهادت حداقل ۲ نفر منجر شد.
از این پس، نام آیتالله سیدعبدالکریم هاشمینژاد با نهضت اسلامی و حضرت امام خمینی گره خورد و تا 15 سال بعد، او از دردسرسازترین فعالان مذهبی- سیاسی در استان خراسان به شمار میرفت و طی این مدت ۳ بار دیگر بازداشت شد که در یک فقره، ۲ سال به زندان افتاد. در ماههای منتهی به سقوط رژیم سابق، مثلث «خامنهای- هاشمینژاد- طبسی» رکن رهبری تظاهرات مردمی و مبارزات ضدشاهنشاهی در خراسان بود. عوامل امنیتی-اطلاعاتی پهلوی در استان خراسان، او را به عنوان ناراحتترین و یاغیترین ناراضی میشناختند که باید بشدت تحت نظرش داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، او هیچ مسؤولیت رسمیای نپذیرفت. تنها با رأی مردم زادگاهش «بهشهر» در مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی شرکت کرد و دبیرکلی «حزب جمهوری اسلامی» در مشهد را پذیرفت و در همین جایگاه، این بار، تیغ زبانش را علیه دارودستههای گرد آمده زیر پرچم بنیصدر و رجوی به گردش درآورد. کلام بران و قاطع او، غوغاسالاران و هوچیگران را مستاصل میکرد و به رغم اینکه هیچ مسؤولیت رسمی و دولتی نداشت، قدرت نفودش در میان مردم عادی کوچه و بازار، بشدت مخل فعالیتهای جریانهای غیرانقلابی و مخالف «خط امام» بود. به همین دلیل بود که 100 روز پس از اعلام جنگ مسلحانه منافقین علیه «جمهوری اسلامی»، هدف عملیات انتحاری قرار گرفت و در 49 سالگی به شهادت رسید. امام خمینی(ره) که «آسیدعبدالکریم» را از نزدیک میشناختند، در روز شهادت او که مصادف بود با سالگشت شهادت حضرت جوادالائمه صلواتالله علیه چنین فرمودند: «امروز در روز شهادت سلف صالح، این خلف صالح و متعهد از دست ما گرفته شد».
ارسال به دوستان
آمریکای امروز و آمریکای فردا
نوید مؤمن: فوریه سال 2009 میلادی، زمانی که بحران اقتصادی آمریکا (تحت تاثیر بحران مسکن) به نقطه اوج خود رسیده بود، «زبیگنیو برژینسکی» استراتژیست مشهور حوزه امنیت و سیاست خارجی آمریکا، درباره وقوع شورشهای سهمگین در کشورش هشدار داد. برژینسکی آن زمان اظهار داشت:
«طبقه مرفه امروز کجا هستند؟ چرا برای حل بحران مالی کاری نمیکنند؟ افرادی مثل رابین و پالسون که میلیونها و میلیاردها پول روی هم گذاشتهاند چرا با کمک یکدیگر صندوق همبستگی ملی را ایجاد نمیکنند؟ در صورتی که این بحران را نادیده بگیریم، زمانی خواهد رسید که فشارهای سیاسی منجر به دخالت کنگره خواهد شد و نزاعی بین طبقات مختلف آمریکا پیش خواهد آمد و بیکاری به یک عامل آزاردهنده تبدیل خواهد شد و به تبع آن شورشهای مردمی شکل خواهد گرفت».
نه تنها برژینسکی، بلکه بسیاری از تحلیلگران آمریکایی نیز معتقد بودند «مولفهها و پیششرطهای ایجاد یک شورش مستمر» در ایالات متحده در حال شکلگیری است. با این حال، این افراد تصور میکنند جنس این شورش «اقتصادی» و معطوف به «نحوه بازتولید ثروت» در جامعه آمریکاست نه «اصل نظام سرمایهداری»!
اکنون در سال 2020، شاهد شکلگیری نارضایتیهای به مراتب عمیقتری در جامعه آمریکا هستیم! خشم شهروندان آمریکایی از نژادپرستی پلیس فدرال در ماجرای قتل «جورج فلوید»، «نقطه آشکارساز» بحران عمیقی است که مؤلفهها و پیششرطهای وقوع آن، در حال شکلگیری است. امروز «نارضایتی عمومی» به «مسائل روبنایی» معطوف نمیشود! به عبارت بهتر، بسیاری از معترضان مانند گذشته، دیگر «نظام سرمایهداری» را خط قرمز اعتراضات خود قلمداد نمیکنند. بیدلیل نیست که طی ماههای گذشته و اخیر، مجسمههای «کریستف کلمب» و دیگر نمادهای «شکلگیری آمریکا» زیر پای معترضان (اعم از رنگینپوست و سفیدپوست) خرد میشود!
امروز، «بحران طبقاتی» ظهور و بروز ویژهای در آمریکا یافته و «دونالد ترامپ» به مثابه یک «محرک قدرتمند» در حال تفکیک عملیاتی و جداسازی اجزا و اعضای جامعه آمریکایی از یکدیگر است. «شهروندان درجه یک» و «شهروندان درجات بعدی» اکنون در آمریکا دیگر مفاهیم انتزاعی نیستند و «حاکمیت آمریکا» صراحتا ارزشگذاری افراد را بر اساس «نژاد»، «ثروت» و «قدرت» آنها صورت میدهد.
بدیهی است ملیگرایان و سفیدپوستان افراطی (پیادهنظام انتخاباتی اصلی ترامپ) از این رویکرد استقبال کرده و بیمحابا حول مفهوم «آمریکای یکدست» جولان میدهند.
بدون شک، «انتخابات ریاست جمهوری آبانماه» در چنین معادلهای میتواند حکم «خط شکست نور» را در معادلات زیرساختی و بنیادین آمریکای امروز داشته باشد! بسیار واضح است که عنصر «نفرت» در مبارزات انتخاباتی و داخلی، جایگزین عنصر «رقابت» شده و پیروزی هر یک از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در انتخابات امسال، برای طرف دوم نوعی «فاجعه غیرقابل تحمل» محسوب میشود. طرفداران حزب دموکرات، بسیاری از رایدهندگان مستقل و حتی برخی جمهوریخواهان سنتی، دیگر حاضر به تحمل ترامپ در راس معادلات اجرایی کشورشان، آن هم برای 4 سال دیگر نیستند. در مقابل، «طرفداران ترامپ» با قدرت «تخریب اجتماعی و فیزیکی» بالای خود، هرگز زیر بار شکست وی در انتخابات نخواهند رفت و حضور بایدن در کاخ سفید را نخواهند پذیرفت. شاید نهادهای امنیتی و صاحبان اصلی قدرت در آمریکا، هرگز تصور نمیکردند کشورشان در مقابل چنین «گره کور» و «معمای پیچیده»ای قرار گیرد. این معما، با شکست یا پیروزی ترامپ و بایدن نه تنها حل و فصل نمیشود، بلکه لایه جدیدتری به آن افزوده خواهد شد. بدون شک زمان زیادی نخواهد گذشت تا «شهروندان آمریکایی» از «مهره بازی سیاستمداران دموکرات و جمهوریخواه» تبدیل به «مطالبهگران تغییر ساختارهای سیاسی- اجتماعی» در کشورشان شوند. امروز با آمریکایی روبهروییم که مؤلفههای «نژادپرستی سیستماتیک»، «افزایش شکاف طبقاتی» و «ناکارآمدی سیاستمداران 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه» به صورت همزمان و مرتبط با یکدیگر، مشغول رشد و ظهور است. در چنین فضایی، سیاستمداران خوشخیالی مانند بایدن و ترامپ به فکر حضور 4 ساله خود در کاخ سفید و پیروزی در طنابکشی «الاغها و فیلها» هستند! در این معادله، اساسا تفاوتی نخواهد کرد که «ترامپ خونآشام» یا « بایدن خوابآلود» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شوند! آنچه اصالت و موضوعیت دارد، مربوط به هدف قرار گرفتن زیرساختها و صاحبان اصلی قدرت از سوی مردم آمریکاست. در چنین وضعیتی، مفهوم «دولت – ملت» در آمریکا و مصداق -یا مصادیق- آن نیز تغییر خواهد کرد. این تغییر دیگر از سوی جریان پنهان قدرت در آمریکا قابل هدایت و مدیریت نیست. این لابیها و سیاستمداران پشت پرده، خود یکی از اصلیترین قربانیان «دگرگونی آمریکای کنونی» و «گذار به آمریکای جدید» خواهند بود. امروز جامعه آمریکا نسبت به هر زمان دیگری در طول تاریخ تشکیل آن، در «انهدام ساختارهای فعلی حاکم» بر این کشور مصممتر است. «نقطه فرجام» این تحولات عمیق برای همه ملتهای آزاده جهان خوشایند و دیدنی خواهد بود؛ انشاءالله.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|